چهارشنبه، بهمن ۱۷، ۱۳۸۶

«اثبات» و اسقاط!
...

به کنیزکان مقام معظم رهبری که به اشعار فروغ فرخزاد متوسل شده‌اند، می‌باید یادآور شویم که فروغ فرخزاد، «نظریه پرداز» فمینیسم نبوده! و مطالبات ما هم به «حجاب» و به طور کلی به «پوشش» محدود نخواهد شد. حقوق اجتماعی شهروندی، «حق انتخاب» پوشش برای زن و مرد را نیز شامل می‌شود. پس شهاب‌الدین صدر، و دیگر فعلة فاشیسم، که با توسل به شیوة «نعل وارونه»، به تبلیغ برای «دوم خردادی‌ها» پرداخته، ادعا می‌کنند، اینان قصد کشف حجاب دارند، ‌بدانند که نه تنها سوراخ دعا را گم کرده‌اند، که ورد را نیز خوب نیاورده‌اند! هر چند حکومت سیدضیاء‌های مزدور سه دهه دوام آورده، تکرار کودتای کلنل آیرون‌ساید دیگر امکانپذیر نیست! امروز حاکمیت پاکستان، ایران و ترکیه، اعضای پیمان «سنتو»، و ستون‌های اصلی استعمار غرب متزلزل شده‌اند.

همانطور که گفتیم استعمار انگلیس از طریق «پروپاگاند» می‌خواهد فرانسه را در اذهان مردم ایران جانشین خود کند، تا بتواند با نقاب حمایت از آزادی در کشورمان، دامنة چپاول «سنتی» خود را گسترش دهد. ولی از آنجا که استعمار انگلیس ریشه در حوزه‌های علمیه دارد، ناچار است همزمان با حمایت ظاهری از آزادی، یک شاخه از این «پروپاگاند» را هم به تعدیل چهرة دستاربندان اختصاص دهد. به همین منظور، رسانه‌های جمکران به دست و پا افتاده‌اند، تا توحش و سفاکی، و به ویژه حماقت و بی‌سوادی روح‌الله خمینی را از خاطره‌ها بزدایند، و از وی چهره‌ای «انسانی» ارائه دهند. چرندیات سردار باقرزاده در «فارس نیوز»، مصاحبة «آلن فراشون» با احمدی نژاد، و بیانات شیوا و ضدآمریکائی «پرنس آندرو»، در انتقاد از جنگ عراق، در همین چارچوب قرار می‌گیرد. سخنان آندرو، مانند ادعای سفیر انگلیس در ایالات متحد است که می‌گفت، «تونی بلر مخالف حمله به عراق بوده!» در هر حال، هدف ما بررسی سخنان مصلحتی و مضحک «پرنس آندرو» نیست. ما می‌خواهیم بدانیم چرا انگلستان بر تعدیل چهرة دست پروردة خود، روح‌الله خمینی پافشاری می‌کند.

این پافشاری از این جهت صورت می‌گیرد که، هدف اصلی استعمار انگلیس، در واقع، تکرار کودتای کلنل آیرون‌ساید در کشورمان است. به یاد داریم که سیدضیاء منفور، با حمایت کارخانة رجاله پروری، نوعی حکومت اسلامی بر کشورمان تحمیل کرده بود، و‌ پس از انقلاب اکتبر در روسیه، کودتای کلنل آیرون‌ساید، با یک تیر در عمل چند نشان زد. نخست با سرکوب گستردة آزادیخواهان، دستاربندان جیره‌خوار خود را در سایة «شاه» قرار داد، که خود نیز «سایة خدا» بود! و از همه مهم‌تر، با اصلاحات موقت، مطالبات مشروطه طلبان را به کشف حجاب و ایجاد مدارس مختلط «تقلیل» داد. ولی مدارس مختلط، که مهم‌ترین سنگر در برابر نفوذ توحش دینی در جامعة ایران به شمار می‌رفت، بعدها توسط دولت محمد مصدق به تعطیل کشانده شد. و پایان سلطنت دست نشاندة استعمار، همانطور که شاهد بودیم، به «ولایت» شیخ‌های ریزه‌خوار استعمار منجر شد. به زبان ساده‌تر، پس از گذشت یک سده از جنبش مشروطه، به دلیل دخالت‌های مستمر استعمار، حاکمیت در ایران در هر گام «الهیت» بیشتری یافته! چرا که اگر در دوران پهلوی، شخص شاه، «سایة خدا» به شمار می‌آمد، پس از کودتای سازمان ناتو در بهمن‌ماه 1357، روح‌الله خمینی، مستقیماً تبدیل به «امام زمان» شد، تا توحش برخاسته از «تقدس» را بر کل جامعه اعمال کند.

همانطور که شاهد بودیم، دامنة این توحش، از منطقه‌ای که نام کشور پاکستان بر خود گذاشته، به ایران، افغانستان، عراق و در حال حاضر به ترکیة به اصطلاح «لائیک» نیز کشیده شده. چرا که «لائیسیته» در ترکیه نیز مانند کشف حجاب در ایران ساخته و پرداختة یک حکومت پوشالی و استعماری بود، و به همین دلیل، یک شبه، توسط یک حکومت دست نشاندة استعمار به زیر سئوال برده می‌شود. اینک، ریزه‌خواران استعمار می‌پندارند که شرایط همچون گذشته‌ها است و می‌توان به همان ترتیب، مطالبات اجتماعی ما ملت را نیز با بحث‌های انحرافی از قبیل «حجاب» زنان به بیراهه کشاند. چون همانطور که گفتیم، به دلیل فرسایش حکومت اسلامی،‌ اربابان این حکومت سعی دارند، با تغییرات سطحی، پایه‌های حاکمیت را دست نخورده نگاه دارند، تا بتوانند منافع خود را گسترش دهند. و بارزترین نمونة این تغییرات سطحی، همان پوشش زنان و به ویژه حجاب است. در نتیجه، پادوهای استعمار در جمکران به بهانة «دفاع» از حجاب اسلامی، در واقع کشف حجاب توسط شرکای اصلاح طلب خود را «نوید» می‌دهند!

اوضاع حکومت گورکن‌ها چنان وخیم شده، که رسانه‌های حکومتی از زبان «نخبگان‌شان» به تبلیغ برای کودتا مشغول شده‌اند! البته این موضع‌گیری‌ها را می‌شناسیم، یادمان نرفته که، ساواک هم در اواخر دوران پهلوی، سخن از «انقلاب» می‌راند. البته انقلاب مورد نظر ساواک، همان کودتائی بود که ژنرال هویزر، جهت تأمین منافع سازمان ناتو در ایران به ثمر رساندند! این کودتا همانطور که می‌دانیم، توسط شبکه‌های طلاب، لات و اوباش، و دانشجویان‌نمایان تحت نظارت ساواک آغاز شد، و با ایجاد آشوب خیابانی در داخل، و جنجال رسانه‌ای در خارج از کشور، «انقلاب» نام گرفت! ولی امروز به دلیل فروپاشی اتحادجماهیر شوروی، تکرار این روند «طلائی» دیگر امکانپذیر نیست. به یاد داریم که محمد خاتمی و اوباش دانشجونما، در سازمان دادن به کودتای 18 تیر چگونه ناکام ماندند. ولی از آنجا که ترک عادت موجب مرض است، سازمان سیا، اینبار «گورکن‌های اصولگرا» را مأمور کرده، که گورکن‌های دوم خردادی‌، یا جبهة براندازان را، متهم کنند، که به «اصلاحات» کلنل آیرون‌ساید دل بسته‌اند! و افتخار چنین خدمتی به عموسام، اینبار نصیب شخصیت برجسته‌ای چون «شهاب‌الدین صدر» شده!

«صدر» در نشست مسئولان بسیج دانشجوئی، یا سردمداران اوباشی که توسط ساواک به دانشگاه‌ها سرازیر می‌شوند، ضمن چرندبافی در باب استقلال حکومت مفلوک جمکران، از «توطئة» دوم خردادی‌ها نیز خبر داده! و«فارس نیوز»، مورخ 17 بهمن‌ماه سالجاری نیز متن سخنرانی «صدر» را انتشار می‌دهد تا همه بدانند، «کلید آزادی»، که به زعم فعلة فاشیسم به کشف حجاب زنان محدود می‌شود، در دست اصلاح طلبان است، چون به گفتة «صدر»:

«یکی از تئوریسین‌های جریان دوم خرداد[...] گفته‌ است اگر در انتخابات پیروز شوند، دولت را از صدر تا ذیل عوض کرده، در منطقه آرامش ایجاد می‌کنند و سوم اینکه کشف حجاب خواهند کرد.»

این است «اهداف» سیاست استعمار در ایران. مطالبات حقیرانة فعلة فاشیسم، از اصولگرا و دوم خردادی در ایفای نقش ژاندارمی منطقه، جهت حفظ منافع عموسام، و کشف حجاب خلاصه می‌شود! در ذهن علیل امثال «صدر»، حکومت جمکران چنان ابرقدرتی است، که یکی از جناح‌های‌اش قادر است، در کل «منطقه» آرامش برقرار کند! بله، گورکن‌ها رویای بازگشت به دوران پهلوی دوم و ایفای نقش ژاندارمی منطقه را در سر می‌پرورانند! و صد البته افرادی از قبیل «شهاب‌الدین صدر»، خلاصه بگوئیم، از نخبگانی‌اند که همچون سروش، علوی‌تبار، لیلاز، و ... فقط در یک نظام «فاشیستی ـ استعماری» تریبون به دست می‌آورند. «صدر» ادعا کرده، حکومت جمکران، تنها حکومت مستقل جهان است، و این استقلال در سطح جهانی «ثابت» هم شده! البته می‌دانیم که جهان گورکن‌ها به تبلیغات رسانه‌ای آنگلوساکسون‌ها محدود می‌ماند و با واقعیت‌ها بکلی بیگانه است:

«مسولین ما[...] خودشان برای مملکت تصمیم‌گیری می‌کنند و کسی تصمیمی را به آنها دیکته نمی‌کند. این امر بر گرفته از ارزش‌های دینی ما نیز هست.»

بله، بهترین نمونة استقلال مسئولین «ایشان»، همان حادثة انفجار ترن در نیشابور است که بر همکاری‌های هسته‌ای میان پاکستان و جمکران نقطة پایان گذاشت، و اخبار آن نیز به دلیل استقلال حاکمیت، «سانسور» شد! به یاد داریم که، در تاریخ 29 بهمن ماه سال 1382، انفجار ترن در ایستگاه راه‌آهن «خیام» نیشابور، به کشته شدن 300 نفر انجامید، خانه‌های 5 روستای اطراف ایستگاه را تا شعاع چند کیلومتری ویران کرد، و موج انفجار، تا شعاع 10 کیلومتر، شیشة منازل را خرد کرد. صدای این انفجار تا مشهد نیز شنیده شد، ولی از آن تاریخ تاکنون هیچ گزارشی در مورد این حادثه منتشر نشده. به استثناء یک گزارش از سوی 16 سازمان امنیتی ایالات متحد که تأکید می‌کند، گورکن‌ها فعالیت «نظامی ـ هسته‌ای» خود را در پائیز سال 2003 متوقف کرده‌اند! در صورتی‌که انفجار نیشابور، حدود سه ماه پس از تاریخی رخ داد که در گزارش نهادهای امنیتی آمریکا به آن اشاره شده! حال که استقلال مسئولین حکومت اسلامی بر ما نیز «ثابت» شد، بازگردیم به اهداف عموسام، که برای فرار از مخمصة عراق، از طریق طالبان شیعی مسلک، قصد «کشف حجاب» در ایران کرده! باید به «جنتلمن‌های» نزول‌خوار و نوکرانشان در جمکران بگوئیم، اگر پیش از این‌ها، از طریق انفجار ترن نیشابور به گورکن‌ها هشدار داده ‌شد، که پیوند میان طالبان پاکستانی و طالبان جمکرانی می‌باید «گسسته» شود، اکنون پاکستان مستقیماً هدف موشک‌های قاره‌پیما قرار دارد. به گزارش بنگاه خبرپراکنی «بی‌بی‌سی»، امروز ژنرال «جاوید سلطان»، بلندپایه‌ترین فرماندة نظامی پاکستان، به همراه چند افسر عالیرتبه ارتش این کشور در منطقة وزیرستان در یک سانحة هوائی کشته شدند. و از قضای روزگار، این «حادثه»، درست پس از توافق «آتش بس» میان طالبان و ارتش پاکستان روی می‌دهد. این «رخداد»، در واقع، زنگ خطری است، نه تنها برای پاکستان، که برای ترکیه، و مسئولین «مستقل» جمکرانی و اربابان‌ دین‌پرورشان در سازمان ناتو. زنگ‌خطری برای آنان که رویای بازگشت به گذشته‌ها را در سر می‌پرورانند. مرگ پیمان استعماری سنتو فرا رسیده، و تجدید حیات پیمان مردة بغداد هم غیرممکن است. سخن کوتاه می‌کنیم! پایه‌های استعمار سنتی آنگلوساکسون‌ها، در ایران و پاکستان متزلزل شده، و بر چنین بنیادهای سست و لرزانی نمی‌توان پیمان نظامی نوین مستحکم کرد.

هر نگاری کان بود بر روی آب
گر همه ز آهن بود گردد خراب
هرچه را بنیاد بر آبی بود
گر همه آهن بود خوابی بود
کس ندیدست آب هرگز پایدار
کی بود بر آب بنیاد استوار



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت