...
همانطور که در وبلاگ «شیخ ابودلقک» گفتیم، محافل فاشیسم بینالملل از بیماری «کمبود تقدس» به شدت رنج میبرند. چون بدون «تقدس»، زمینة سرکوب را نمیتوان فراهم آورد. همچنانکه در کتب مقدس ادیان ابراهیمی، همة جنایات با تکیه بر «تقدیس» و «تقدس» صورت میگیرد؛ به خواست خدا و به فرمان خدا! طی چند روز گذشته شاهد بودیم که در انگلستان، دانمارک، هلند و فرانسه پرچم تقدسها از طریق «توهین» و «تمجید» برافراشته شد. در لندن عالیجناب «روان ویلیامز» توصیه فرمودند، قسمت «سافت» احکام توحش شریعت اسلامی در دادگاهها به اجرا گذارده شود. در دانمارک هم که سیرک کاریکاتور توهین به محمد همچنان ادامه دارد و همین امر، «تقدس» کاریکاتوریست را تضمین کرده. و اما در کشور فرانسه، بازارگرمی برای «تقدس» به صورت پایهای به جریان افتاده. هدف صحنه گردانان این بازار، تخریب نظام آموزش و پرورش فرانسه، از طریق گنجاندن برنامههای آموزشی ویژه جهت تحریک «احساسات» دانشآموزان است. پیش از ادامة مطلب، توضیح مختصری پیرامون نظام آموزش و پرورش دولتی در کشور فرانسه لازم به نظر میرسد.
از آنجا که حاکمیت فرانسه لائیک است، هدف آموزش و پرورش، ترویج «نگرش علمی» و «روش استدلال منطقی» عنوان میشود. ولی گویا گروه سرکوزی اهداف دیگری در سر دارد. چندی پیش، وزیر آموزش و پرورش پیشنهاد دادند که نامههای «گی موکه» در برنامة تدریس قرار گیرد! «گی موکه» یکی از اعضای جنبش مقاومت فرانسه بر ضد نازیها بود که، مدتی را در زندان سپری کرد، و سپس توسط اشغالگران نازی تیرباران شد. میدانیم که دفاع از میهن در جهان ارزشی والا به شمار میرود. البته بر این اصل کلی استثناءهائی نیز وجود دارد: ارتش لبنان که از اشغالگران اسرائیلی استقبال کرد، و حاکمیت کشورهای بالت که، پس از فروپاشی اتحادجماهیر شوروی، به تقدیر رسمی از فاشیستها پرداخت، و خصوصاً روایات استحماری ویژه که بر «استقبال» گرم ایرانیان از تازیان مسلمان تأکید میکنند! در هرحال، پیشنهاد استفاده از نامههای «گی موکه» اعتراض شدید آموزگاران را در پی آورد. چون به اعتقاد اینان مدرسه محل تهییج احساسات نیست، حتی احساسات میهن پرستانه. و خلاصة مطلب، دولت حضرت سرکوزی دست از نامههای «گی موکه» برداشت، ولی اینبار شخص نیکولا سرکوزی پای به میدان گذاشته، و قصد دارد جریان زجر و شکنجة یهودیان، به ویژه کودکان یهودی را توسط نازیها، در مدارس دولتی فرانسه «تدریس» کند.
ولی یک از شخصیتهای سرشناس یهودی در فرانسه شدیداً با این پیشنهاد ظاهراً «بشردوستانه» مخالفت کرده! چرا که پیامد چنین اعمال ظاهرا خیرخواهانهای، گذشته از ایجاد نفرت و وحشت در ذهن کودکان، در واقع «تقدیس» یهودیان فرانسه است، آنهم در کشوری که 6 میلیون مسلمان در آن زندگی میکنند، و به برکت سیاست سوسیالیستهای فرانسه، برای خود «حکومت اسلامی» تشکیل داده، توحش احکام اسلام را بر محلههای بسیاری حاکم کردهاند. در پی تلاش برای «تقدیس» یهودیان در فرانسه، در کشور ایتالیا، جنبش یهودستیزی فعال شد. میدانیم که ایتالیا از قدیم منطقة مناسبی جهت رشد افکار فاشیستی بوده، چرا که، مسیحیت در ایتالیا، بیش از دیگر کشورهای اروپا سابقه دارد. به همین دلیل دانشگاهیان رم، دیروز خواستار تحریم آثار نویسندگان اسرائیل شدهاند! و البته کمونیستهای «دوآتشه»، و حتی یکی از برندگان خوشبخت «نوبل» صلح نیز از این تحریم ابلهانه حمایت میکنند! در نتیجه، امروز زمینة مناسب برای شیون و زاری در روزنامة لوموند فراهم آمده! و خلاصه روزنامه لوموند فعلاً به «دیوار ندبه» تبدیل شده!
این است فواید «تقدیس» و «تحریم»، دو قطبی که تقویت هر یک، به تقویت دیگری منجر خواهد شد. سادهتر بگوئیم، دو قطب مطلوب فاشیسم. ولی این تحرکات موذیانه، ابتدا در کشور انگلستان آغاز شده. به این ترتیب که متفکر صاحبنامی چون «تری ایگلتن»، که عمری را با مارکسیسم و «تاریخیات» گذراندهاند، ناگهان اسطورهای به نام مسیح را رسماً به عنوان موجودیت «تاریخی» به رسمیت شناخته، و از او به عنوان نخستین کمونیست جهان یاد میکند! «تری ایگلتن»، فیلسوفی است سرشناس، و وابسته به جریان مارکسیسم غربی، که استاد «نظریة فرهنگی» در دانشگاه منچستر است. در زمینة مارکسیسم، سه اثر مهم، «مقدمهای بر ایدئولوژی»، «مارکسیسم و نقدگرائی ادبی» و «مقدمهای بر نظریة ادبی» از او در دست است. و «تونی بنت»، مؤلف «مارکسیسم و فرمالیسم»، در این کتاب بارها به نظریات ایگلتن ارجاع میکند. پیش از ادامة مطلب یادآور شویم که، تغییر مواضع ایگلتن، مانند مسلمان شدن روژه گارودی، بیشتر جهت تبلیغ برای محافل سرمایهسالاری جهانی است. عجیب اینجاست که «گارودی» و «ایگلتن»، هر دو برخاسته از خانوادههای فرودست کاتولیکاند! به عبارت دیگر واتیکان، وجه مشترک ایندو به شمار میرود. ولی اگر کسی آثار فلسفی «روژه گارودی» را مطالعه کرده باشد، به سادگی درخواهد یافت که اسلام آوردن حضرت گارودی، و تبلیغات ضداسرائیلی ایشان در راستای سیاست انسداد گروه برژینسکی «الزامی» بوده! الزامی که پس از سه دهه، فیلسوف سرشناسی چون ایگلتن را نیز «ملزم» به «ستایش» از مسیح مینماید.
چرا که، در «بیبیگوزکهای» کتاب مقدس آمده، مسیح به مال دنیا دلبستگی نداشت، و با خاخامهای مقتدر و زرسالار و اشغالگران رم دشمن بوده. بله، آنحضرت هم مانند امامان فرضی شیعی مسلکان، و امام سیزدهم خودمان در کنار «مستضعفان» و «پا برهنهها» ایستاده بودند! و با «امپریالیسم رم» هم در نبرد بودند! اسطورهها به همین سادگی که میبینیم ساخته میشوند، با «واژهها»! باور نمیکنید؟ نگاهی به زندگی پر افتخار خمینی، بورقانی و به ویژه شهید «مغنیه» بیاندازید! خمینی دجال و بورقانی را که میشناسیم، ولی از مداحان شهید مغنیه شاید بهتر است بپرسیم، دلیل شهادت این «سردار» اسلام، مذاکره با برژینسکی نبود، که اتفاقاً همان روزها، علیرغم «مخالفت» حاکمیت آمریکا، به همراه یک گله استاد دانشگاه به سوریه آمده بود؟ مسلماً طرفداران شهید «مغنیه» به شما خواهند گفت که ایشان با اسرائیل و آمریکا در «نبرد» بودهاند! ولی ما هم به آنها خواهیم گفت که، اتفاقاً برژینسکی، و جیمی کارتر هم اخیراً بسیار ضداسرائیلی شدهاند، چرا که آمریکا در حال از دست دادن مهار حکومت اسرائیل است. در نتیجه، برژینسکی و مغنیه در سنگر واحدی میجنگیدند!
به همین دلیل است که، به مادر شهید کذا باید بگوئیم، به فرزندانشان بیاموزند، در عالم سیاست، همزمان از توبره و آخور نمیباید نوشجان کرد؛ کار به انفجار و شهادت میکشد! البته مادر آن شهید، خودشان در امور اقتصادی تخصص دارند، چون از اینکه فرزند دیگری ندارند، ابراز تأسف شدید کردهاند. چرا که این «انساننماها»، به پیروی از ابراهیم، آمادة قربانی کردن فرزندشاناند. حضرت ابراهیم هم، تا یک گوسفند نگرفت، کارد را از حلقوم فرزند خود بر نداشت. بله، اگر بابت هر فرزند شهید یک گوسفند، به دلار دریافت کنید، هر چه بیشتر فرزند بدهید، دلار بیشتری خواهید گرفت. کاملاً منطقی است، و منطبق است بر اصول سرمایهسالاری جهانی. حال بازگردیم به «تری ایگلتن»، که به تنهائی یک مسیح ضدامپریالیست، ضدیهود و کمونیست اختراع کرده! چون در کتاب مقدس، در مورد ضدامپریالیست بودن، ضدیهود و کمونیست بودن آنحضرت سخنی نخواهیم یافت! خود آنحضرت از قوم یهود بودند! ولی وقتی «تری ایگلتن»، کتاب مقدس را تفسیر کند، مسیح تبدیل میشود به هر آنچه نبوده! چرا که، فیلسوفی چون «ایگلتن» میباید رفتار مسیح را در انگلستان هزارة سوم «توجیه» کند، و انگلستان با جمکران تفاوت بسیار دارد!
ولی بدون تردید، این نشانة افلاس جبهة ناتو است، که فیلسوفی چون ایگلتن، جهت ارائة چنین توجیهات مضحکی در انگلستان، باید به لجنزار «تقدس» فرو افتد. و «تری ایگلتن»، که موجودیت و امکانات خود را مدیون نظامی است که، از پایهگذاران ناتو به شمار میرود، از تبلیغ «تقدس» ابائی ندارد. پس «اکتشافات» ایگلتن نیز، مانند سخنان والدة شهید «مغنیه»، کاملاً منطقی و اقتصادی است! و اینجاست که باز هم میرسیم به شکسپیر و تئاتر هملت: «بودن، یا نبودن»! امروز هم، «بودن» سرمایهسالاران غرب در گرو «نبودن» انسانها است. در نتیجه، هملت هزارة سوم بر سر دوراهی «مارکس یا مسیح»، « انسان یا گوسفند»، مردد خواهد ماند. حال آنکه جهان سرمایهداری، از دیرباز «ارزشهای توحش» خود را برگزیده: «مسیح و گوسفند!» چون طبق احکام «توحش مقدس» در تورات، انجیل و قرآن، هم گوسفند، و هم مسیح، نهایت امر «قربانی» خواهند شد.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت