شنبه، بهمن ۲۰، ۱۳۸۶

دنیای علفزار!
...

هوا دلپذیر شد گل از خاک بر دمید
پرستو به بازگشت زد نغمه امید
[...]
و این بند بندگی و این بار فقر و جهل
به سر تا سر جهان به هر صورتی که هست
نگون و گسسته باد
بهاران خجسته باد

آورده‌اند که شعر فوق، سرودة سرهنگ بهزادی، یکی از اعضای حزب توده است، که طبق معمول سرقت شده و به نام دیگران به ثبت رسیده! همانطور که کودتای ژنرال هویزر هم به نام «انقلاب» روح‌الله خمینی ثبت شد. و غارت و کشتار مردم عراق توسط ارتش جنایتکار ناتو نیز به نام «دموکراسی» بر اوراق زرین تاریخ آمریکا حک شده. اما گاوچران‌ها، به سادگی از رو نمی‌روند. هنوز مرکب دموکراسی در عراق خشک نشده که سایت نووستی مورخ 9 فوریه 2008، آرزوهای سناتور «مک‌کین» در باب حمایت از گسترش دمکراسی را منتشر کرده. «مک‌کین» که از «برندگان» قهرمان جنگ ویتنام است، علاوه بر حمایت از دموکراسی، در راستای سیاست استعماری یک کشور یک مذهب، خواستار استقلال کوسوو هم شده‌. بله! درست شنیدید، سناتور «مک‌کین» از برندگان جنگ ویتنام است. و هر چند که ارتش جنایتکار آمریکا ناچار شد از ویتنام فرار کند، حاکمیت آمریکا به اهداف خود دست یافت: افزایش بودجة صنایع نظامی، معافیت افراد مرفه از خدمت زیر پرچم، جذب نیروی مهاجر متخصص جهت بیگاری در مراکز آموزشی و درمانی، و از همه مهم‌تر، تخریب همه جانبة ویتنام و منطقه، از طریق انتقال بحران به کشور کامبوج، با حمایت از خمرهای سرخ!

بله آنها که می‌پندارند ایالات متحد در جنگ ویتنام بازنده شد، سخت در اشتباه‌اند، بازندگان واقعی جنگ در آمریکا، شهروندان خارج از طیف قدرت بودند. کسانی که بود و نبودشان اصولاً اهمیت چندانی هم ندارد، چرا که حاکمیت می‌تواند، جای خالی آن‌ها را در یک چشم به هم زدن با مهاجران جدید پر کند. این «اصل»، امروز هم بر روند جریان جنگ عراق و افغانستان حاکم است. هر چه کیهان، حنازرچوبه، و دیگر شیپورهای تبلیغاتی سازمان سیا با دقت، و لحظه به لحظه آمار تلفات ارتش آمریکا را برایمان «منتشر» کنند، و برای «شهروندان» آمریکائی که بعضی از آنان حتی زبان انگلیسی هم نمی‌دانند، دل بسوزانند، این تلفات، هیچ تأثیری در افزایش قدرت صاحبان صنایع نظامی نخواهد داشت، چرا که طی این مدت، هیچ اقدامی برای کاهش بودجة نظامی به عمل نیامده. کاملاً بر عکس، بودجة نظامیان همچنان رو به افزایش است. چون تداوم موجودیت امثال سناتور «مک‌کین»، و فرزندان‌شان در گرو تداوم بحران‌های نظامی است.

سناتور «مک‌کین» که به دلیل فعالیت‌های انتخاباتی از شرکت در نشست سرنوشت‌ساز مونیخ نیز محروم شده‌اند، می‌فرمایند، ما خواهان گسترش دموکراسی و بین‌المللی‌شدن ناتو هستیم! «مک‌کین»، از اینکه فقط یک سوم کشورهای جهان عضو سازمان ناتو هستند، شدیداً ابراز «تأسف» کرده، و خواستار سیطرة ناتو بر تمامی جهان است! البته روی سخن «مک‌کین»، با کشورهای هند، چین و روسیه ‌است! چون اربابان «مک‌کین» شکم‌شان را برای تبدیل این سه کشور به «دموکراسی‌هائی» از نوع عراق و افغانستان صابون زده‌اند. اهداف دمکراتیک گاوچران‌ها برای هند و چین مشخص است: توسعة مزارع کشت خشخاش و تجارت برده! می‌ماند روسیه! برای گسترش دموکراسی به روسیه، لازم است سازمان ناتو «حفاظت» از منابع انرژی این کشور را عهده دار شود، و مردم روسیه را نیز مانند ملت ایران به سوی استقلال و دموکراسی «هدایت» کند.

لاورنس دیویدسون، استاد یکی از دانشگاه‌های ایالات متحد، در گفتگو با خبرپراکنی فارس، مورخ 9 فوریه سالجاری، پس از دریافت یک مشت دلار، به مجیزگوئی از روح‌الله خمینی و کودتای ژنرال هویزر پرداخته، می‌گوید:

«ما می‌توانیم به طور دقیق و مسلم بگوئیم که انقلاب 1979 ایران به طور عمده محصول یک مرد بزرگ یعنی امام خمینی بود.»

بله «مستر» دیویدسون، پس از شمردن دقیق دلارها، دقیقاً می‌توانند بگویند، که روح‌الله خمینی یک تنه، «انقلاب» کذا را «تولید» کرده. گفتیم که تبلیغات سیاسی گورکن‌ها، مانند آدامس، در غرب ساخته و پرداخته شده، سپس به جمکران صادر می‌شود. با یک تفاوت عمده. این نوع آدامس، ابتدا توسط تولید کننده حسابی جویده می‌شود، سپس مستقیماً به دهان مصرف کننده وارد خواهد شد. چون حکومت دست نشاندة استعمار، خوراک تبلیغاتی خود را از اربابان‌اش دریافت می‌کند. به همین دلیل است که گورکن‌ها ادعای «استقلال» دارند. اینان از سوی خود حرف نمی‌زنند، سخنان اربابان را تکرار می‌کنند. اهمیت خطبه‌های نماز علفزار فقط به همین دلیل است. این خطبه‌ها بازتاب مستقیم تبلیغات استعمار در ایران به شمار می‌رود.

شیخ احمد خاتمی در نماز علفزار این هفته تمامی ویژگی‌های حکومت جمکران را به سلطنت پهلوی نسبت داده، می‌گوید آن‌ها، آزادی ستیز، ضد مردمی، مستبد، غارتگر و عامل عقب‌ماندگی بوده‌اند، در حالیکه ما «مستقل» هستیم! در ادامة این خطبه‌ها، شیخ احمد خاتمی، «آزادی بیان»، ویراست استعمار را نیز برایمان از نو «تعریف» می‌کند. آزادی بیان، به زعم گورکن‌ها این است که، هرکه هرچه دلش می‌خواهد بگوید! چون جماعت گورکن، آزادی بیان را با آزادی هتاکی و نفس‌کش طلبی، در ترادف قرار می‌دهد. و در هتاکی و نفس‌کش طلبی هم، 29 سال است که شاهدیم، گورکن جماعت، با پیروی از رهبرکبیر، کاملا «آزاد» بوده. خلاصة مطلب خطبه‌های علفزار این هفته، بازتاب شرایط حکومت جمکران است، که به سلطنت پهلوی منتسب شده:

«[...] خاتمی از بیگانه پرستی، آزادی ستیزی، ضد مردمی بودن، غارتگری [...] به عنوان ویژگی‌های رژیم ستم‌شاهی نام برد.»


ولی خوشبختانه از 22 بهمن سال 1357، شرایط کاملاً فرق کرده! آزادی در سراسر ایران موج می‌زند: آزادی سنگسار، قصاص، تجارت برده و خلاصه «آزادی‌ها»، آنگونه که در افغانستان و عراق شاهدیم! احمد خاتمی با تکرار مهملات خمینی، رژیم گذشته را به خرج کردن درآمد نفت برای هزار فامیل متهم کرده می‌گوید، ولی امروز شرایط خیلی بهتر است:

«امروز با بیش از 70 میلیون جمعیت، دنیای خدمت موج می‌زند.»

البته ما مفهوم «موج زدن دنیای خدمت» را درک نکردیم! شاید سیدمهدی خاموشی، تفاوت «دریا» و «دنیا» را نمی‌داند، و یا به دلیل ضعف بینائی، دنیا را هم «مواج» می‌بیند، یا عینک ادیب متعهدی را بر چشم زده، تا ذوق و قریحة «ذاتی» خود را به محک آزمایش گذارد! در هر حال، اینکه هنوز کسانی بر طبل حماقت و بلاهت خمینی بکوبند، و این ایده را در ذهن مردم تزریق کنند که، ارز حاصل از فروش نفت در اختیار دولت ایران قرار می‌گیرد، تا آنرا به دلخواه خرج ‌کند، فقط از عهدة گورکن جماعت بر می‌آید. اینان از نظر درک و فهم، در «مرداب سکون» دست و پا می‌زنند. روضه خوان‌ها، 29 سال است در رأس هرم قدرت قرار دارند، و هنوز چرندیات رهبرشان را تکرار می‌کنند. این سخنرانی‌های تکراری فقط یک واقعیت را ثابت می‌کند، و آن اینکه، گورکن‌جماعت در این حکومت عملاً هیچ نقشی، جز حق و حساب گرفتن و مهمل گفتن ندارد! بی‌جهت نیست که احمد خاتمی، هنوز پس از 29 سال، رژیم پهلوی را عامل عقب ماندگی می‌خواند.

خاتمی که، پیشتر در رسانه‌ها، از جمله «حجج اسلام» بود، به دلیل چرند‌بافی و گزافه‌گوئی‌، اخیراً آیت‌الله شده، و ضمن تأکید بر «استقلال» حکومت گورکن‌ها ادعا می‌کند:

«[رژیم پهلوی] عامل عقب ماندگی بود.»

البته باید اذعان کنیم که در این مورد بخصوص، شیخ احمد کاملاً حق دارد. چون اگر رژیم پهلوی عامل عقب‌ماندگی نبود، زمینة رشد و توسعة حوزه‌های به اصطلاح علمیه را فراهم نمی‌آورد، و اجازه نمی‌داد، محصولات کارخانة «رجاله پروری»، ردای «روشنفکر» و «نظریه‌پرداز» بر تن کنند. بله، اگر رژیم پهلوی عامل عقب ماندگی نبود، غفاری‌ها، خلخالی‌ها و خمینی‌ها آیت‌الله نمی‌شدند. ما معتقدیم، «سازمان» استحماری تبلیغات اسلامی هنوز حق مطلب را ادا نکرده. رژیم پهلوی چنان عامل عقب افتادگی بود، که حتی «چپ گرایان‌اش»، در عقب ماندگی گوی سبقت از خرقه‌پوشان ربوده‌اند. گویا احمد خاتمی نمی‌داند که اگر رژیم کذا عامل عقب افتادگی نبود، بنگاه خبرپراکنی «بی‌بی‌سی»، موفق نمی‌شد از دجالی به نام روح‌الله خمینی «رهبر کبیر انقلاب» بسازد، و خیمه شب بازی 22 بهمن در کشورمان به راه اندازد. ولی آیت‌الله جماعت می‌باید خود را مدیون چنین رژیمی بداند، چرا که اگر پهلوی‌ها برای ملت ایران عامل عقب افتادگی بودند، برای آخوند جماعت، و لات و اوباش بازار زمینة بسیار مناسبی برای ترقی و دست‌یابی به قدرت فراهم آوردند.

به برکت همین رژیم بود که، تیغ‌کش‌ها و باج‌گیرهای حرفه‌ای، یک شبه، ره صد ساله رفتند. «توهینی» که استعمار، با به قدرت رساندن حکومت اسلامی به ملت ایران روا داشت، در هیچ کشور دنیا، و در هیچ دوره‌ای از تاریخ بشر سابقه نداشته. اگر گورکن‌ها فراموش کرده‌اند از کجا می‌آیند، ما فراموش نکرده‌ایم. ولی اگر به «دیویدسون‌ها» چند دلار بیشتر حق و حساب بدهید، یک «سند» معتبر و دست اول هم «نبشته» بر پوست‌آهو، برایتان درست می‌کنند، تا بتوانند بگویند:

«ما می‌توانیم به طور دقیق و مسلم بگوئیم که روح‌الله خمینی، به طور عمده محصول یک مرد بزرگ، یعنی برژینسکی بود.»

و این بند بندگی، و این بار فقر و جهل ...



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت