چهارشنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۸۶

«خط» تنباکو!
...

خوشبختانه با ورود «اهود باراک» به ترکیه، جهت گسترش همکاری‌های نظامی با دولت ضدامپریالیست اردوغان، صلاحیت همة گورکن‌های رد صلاحیت شده هم مورد تائید قرار گرفت، تا خیمه شب بازی 24 اسفند با شکوه و جلال هر چه بیشتر برگزار شود، و مشتی پادوی دست دوم و سوم سفارتخانه‌های بیگانه پای در مکانی بگذارند، که قرار بود روزی جایگاه نمایندگان مردم ایران باشد. جایگاهی که اینک لانة کرکس‌ها شده. در هرحال، همانطور که بارها در این وبلاگ اشاره شد، «انتخابات» در حکومت ولایت فقیه نشانة حماقت و سفاهت و مزدوری کسانی است که قانون اساسی حکومت رمالان را تدوین کرده‌اند. و دعوت به «شرکت» در انتخابات چنین حکومتی، همانقدر نشانة حماقت است که جنجال برای برپائی «انتخابات آزاد» در این حکومت! ادعای وجود «انتخابات» در حکومت‌ مدعی تقدس الهی، ثابت می‌کند که «مدعیان» خود کوچکترین شناختی از انتخابات و الزامات آن ندارند.

دلیل جنجال فعلة فاشیسم در «نهضت آزادی»، پیرامون دعوت از ناظران بین‌المللی جهت نظارت بر روند «انتخابات» جمکران در همین نکته نهفته! حاج ابراهیم یزدی و شرکاء فراموش کرده‌اند، در نظامی که موجودیت «ملت» اصولاً به رسمیت ‌شناخته نشده، در نظامی که به نمایندگی از جانب خداوند «حقوق امت» را از پیش تعیین می‌کند، برگزاری «انتخابات»، در واقع نمایش «شهر فرنگ» و خیمه‌شب‌بازی است. به عبارت دیگر، هر جا صندوق رأی در میدان و خیابان می‌گذارند، الزاماً حاکمیت ملت بر پا نمی‌شود، چنانکه هر جا توده‌های مردم به خیابان می‌ریزند، «انقلاب» نمی‌شود! کاملاً بر عکس، با استفاده از آشوب‌های خیابانی می‌توان به راحتی کودتا هم به راه انداخت، و براندازی 22 بهمن 1357 شاهدی است بر این مدعا. و به همین دلیل است که بعضی‌ها دوباره به «مردم همیشه در صحنه» توصیه می‌کنند، به خیابان‌ها بازگردند، تا «اسلام مترقی» خدشه‌دار نشود! پیشگام جارچی‌های اسلام مترقی، همان محمد ملکی است که می‌پندارد با استفاده از ابزار پوسیدة «گذشته»، می‌توان براندازی را «امروز» سامان داد. محمد ملکی، اکنون خواهان اسلام شریعتی و طالقانی شده، چرا که در ذهن وی، هنوز این کالای «بنجل» را، که «اسلام» نام دارد، و علاوه بر توحش 14 سدة پیش در صحرای عربستان، امروز دیگر به زیور استعمار هم آراسته شده، می‌توان با افزودن نام این یا آن «متفکر» فقرفرهنگی، باز هم به مردم کشور قالب کرد!

ویژگی اصلی فاشیسم استعماری در این است که، اوپوزیسیون این حکومت را نیز، به بهترین وجه، به فاشیسم استعماری آلوده می‌کند. به این ترتیب که، استعمار، «سکون فاشیسم» را نه تنها بر حاکمیت، که بر مخالفان‌اش نیز تحمیل خواهد کرد. در نتیجه، اوپوزیسیون «رسمی» حکومت روضه‌خوان‌ها نیز به زیور «زمان ستیزی» و «منطق گریزی» آراسته شده. این «اوپوزیسیون»، از نظر چارچوب عقیدتی، دقیقاً در نقطة آغاز آشوب‌های سال 57 «یخ» زده؛ خلاصة مطلب، خواهان «شورش» و «براندازی»‌، جهت استقرار «دموکراسی» تلفیقی با «عدل علی» و ترهاتی از این دست است. در وبلاگ «نان و برف» گفتیم که، پیوند مفاهیم فرسودة فئودال به مفاهیم دموکراتیک، نهایت امر به نابودی مفاهیم دموکراتیک می‌انجامد. ولی چرا؟

از آنجا که، در فئودالیته، «تقدس» نقشی اساسی دارد، مهم نیست که این تقدس آسمانی باشد یا زمینی. ولی می‌دانیم که، صرف وجود «تقدس»، نافی حقوق انسانی است. چون انسان هیچ تقدسی ندارد، و برتری‌های «تقدس» شامل حال انسان نخواهد شد. بنابراین تمامی گروه‌های سیاسی که اهداف «انسان‌محور» ندارند، به خودی خود با «حقوق بشر» در تضاد قرار می‌گیرند. دلیل جنجال پیرامون قرآن، «اسلام عقلانی» و دیگر ترهاتی که امثال سروش، جهانبگلو و دیگر پادوهای استعمار غرب، در هماهنگی کامل با حکومت اسلامی به راه می‌اندازند، حفظ «اسلام» به عنوان تنها گزینة ممکن برای جامعة ایران است. و شاهدیم که نه تنها اسقف کانتربری، و کاردینال راتزینگر به این کاروان شیادی پیوسته‌اند، که اخیراً سرشناس‌ترین نظریه‌پردازان مارکسیسم «آنگلوساکسون» نیز تلاش می‌کنند، تا «مسیح» را در ترادف با «مارکس» قرار دهند. به زبان ساده‌تر، مارکسیست‌های دیروز، «واقعیات تاریخی» را به صراحت فدای اسطوره‌های «زمان گریز» و «مقدس» می‌کنند! چرا که سرمایه سالاری جهانی در حال حاضر، به رواج «تقدس» نیاز مبرمی پیدا کرده. در این مورد وبلاگ دیگری خواهم نوشت، چرا که مسئله به فردی چون «تری ایگلتون» مربوط می‌شود. ولی در حال حاضر، باز می‌گردیم به تبلیغات اسلامی «رادیو زمانه» که اینبار دست به «دامان» بنی‌صدر شده، تا دستگاه آخوندی برقرار و استوار بماند. «بنی‌صدر» از آن شخصیت‌هائی‌است که مانند بعضی رسانه‌های ایران مرگ ندارد! پیش از ادامة این مطلب بهتر است پرانتزی باز کنیم، و در مورد وضع رسانه‌های ایران هم سخنی بگوئیم.

«مطبوعات» در جمکران شباهت فراوانی به زن دارند! همانطور که در اسلام، مرد هر وقت هوس کرد، زن را طلاق می‌دهد،‌ حکومت اسلامی هم هر وقت «هوس» می‌کند، برخی مطبوعات را «طلاق» می‌دهد! کارمندان‌اش را هم مانند بچه‌های بی‌سرپرست در دامان پرمهر امت اسلامی رها می‌کند، تا روند جایگزینی «همسر» تکمیل شود! البته به استثنای کیهان و اطلاعات، که در جایگاه همسر ارباب حکومت قرار دارند، و کسی نمی‌تواند نگاه چپ به آن‌ها بیاندازد. ایندو رسانه به خواهر ناصرالدین شاه می‌مانند؛ هر که صدراعظم شود، باید آن‌ها را به اندرون ببرد! چون همانطور که زنان به دلیل خاستگاه اجتماعی و امکانات خود از امتیازاتی بهرهمند می‌شوند، مطبوعات و نویسندگان‌شان نیز بر حسب وابستگی به محافل قدرت، امتیازات ویژه‌ای دارند. به عنوان نمونه، شخص محمد قوچانی را در نظر می‌گیریم که از آغوش این روزنامه به آغوش آن روزنامه می‌رود، و هر چه بر سن و سالش افزوده می‌شود خواستگاران جوان‌تری پیدا می‌کند! نه به دلیل اینکه محمد قوچانی روزنامه‌نگار قابلی است، یا داماد عماد افروغ است، به هیچ عنوان! دلیل رونق «بازار» قوچانی این است، که محفل وی در جمکران از سوی حزب دمکرات آمریکا مورد حمایت قرار دارد. و سیاست حزب دموکرات در ایران، همانطور که پیشتر در این وبلاگ اشاره شد، ایجاد آشوب با استفادة ابزاری از شعار «آزادی»، جهت فراهم آوردن زمینه‌های سرکوب فراگیرتر است.

مصاحبة معروف «شرق» را به یاد داریم. «شرق»، به بهانة حمایت از همجنسگرایان، با توسل به «زبان ابتذال»، هم زمینة ارعاب همجنسگرایان را فراهم آورد، و هم با به تعطیل کشاندن خود، پوست انداخت، و با شعارهای نوین پای به میدان تحریک افکار عمومی و به راه انداختن «جنگ زرگری» با محافل نظامی حاکم گذاشته. بنی‌صدر هم از بعضی جهات به قوچانی شباهت دارد. هر چه زمان می‌گذرد، تازگی و طراوت بیشتری می‌یابد! چون آقای بنی‌صدر مانند اسلام، یا بهتر بگوئیم مجسمة ابوالهول، «زمان‌گریز» و ابدی شده‌اند! و مانند گورکن‌ها همه چیز را هم در قرآن می‌یابند. به همین دلیل اخیراً از سوی آکادمی ‌سوئد جایزه‌ای هم به ایشان تعلق گرفت، چون گویا «حقوق بشر» را در قرآن «پیدا» کرده بودند!

اصولاً این سوئدی‌ها به «دین اسلام» علاقة فراوانی دارند! و جهت ترویج دین مبین، جوایز فراوانی هم پیش‌بینی کرده‌اند. در نتیجه، توصیه می‌کنیم یک جایزه هم به «شهلا شرکت» بدهند، که دکان‌شان پس از16 سال توسط دارودستة مهرورزی تعطیل شد، تا دکان‌های دیگری بتوانند از بردگی زنان حمایت کرده، مردم را به شورش تشویق کنند. ولی از حق نباید گذشت، سوئدی‌ها در زمینة تبلیغ دین و مذهب هر چه جایزه بدهند، به گرد هلندی‌ها نمی‌رسند. چرا که هلندی‌ها در زمینة اسلام‌پرستی گوی سبقت را از وایکینگ‌ها هم ربوده‌اند. سوئد به هر کس جایزه اسلام و امام بدهد، سایت رادیو زمانه، ده‌ها مصاحبه و مقاله پیرامون اسلام و امام انتشار می‌دهد، تا زمینة رقابت آزاد و سالم اقتصادی را از دست ندهد. چرا که می‌دانیم دین یک «دکان» است، و دکان جای در عرصة اقتصاد دارد. و هلندی‌ها از قدیم‌الایام تاجر بود‌ه‌اند، و اقتصاد پیشرفته‌ای هم دارند.

به همین دلیل، سایت «رادیو زمانه»، در ادامة تبلیغات برای تداوم فاشیسم اسلامی، با بنی‌صدر مصاحبه کرده و رئیس جمهور سابق، که به دلیل شکست طرح تجزیة ایران از ریاست جمهوری عزل شدند، امروز در کشور ایران، نه آزادی می‌بینند و نه استقلال! جناب بنی‌صدر، طی این 29 سال، مانند داریوش همایون و دیگر اعضای بلندپایة «اوپوزیسیون» جمکران، هیچ تحولی نیافته‌اند! ساده‌تر بگوئیم، امروز بنی‌صدر، همانقدر با حاکمیت مردمی بیگانه است، که علی‌خامنه‌ای یا محمد خاتمی. با این تفاوت که «بنی‌صدر» خود را «مخالف» این حکومت اسلامی هم معرفی می‌کند! در مصاحبه با سایت «رادیو زمانه»، بنی‌صدر می‌گوید به این دلیل ریاست جمهوری را «پذیرفته» که بتواند با نگاه داشتن مردم در صحنه سیاسی کشور، مانع از استقرار استبداد شود، و استقلال و آزادی را هم تأمین کند!

البته کسی هم از رئیس جمهور سابق نپرسیده، نظرشان نسبت به نقش ساواک و سازمان سیا در شکل‌گیری حکومت پس از 22 بهمن چیست؟ یا اینکه، پرکردن کوچه و خیابان‌ها با مردم چه ارتباطی با استقلال و آزادی می‌تواند داشته باشد؟ یا مثلاً، اگر آمریکا نفت ایران را چپاول نکند، و مانع صادرات بنزین و گندم به کشورمان شود، مردمی که نان ندارند بخورند، چگونه قادر خواهند بود به خیابان‌ها بیایند و به نفع جناب «بنی‌صدر» شعار بدهند؟ به همین دلیل، «استاد» ابوالحسن بنی‌صدر، در گزافه‌گوئی جسارت بیشتری یافته، فرموده‌اند، امروز هیچ قدرتی ایران را تهدید نمی‌کند، و هیچ مانعی بر سر راه رشد کشور ما وجود ندارد! بله، درست شنیدید! ناوگان هسته‌ای ایالات متحد در خلیج فارس، تهدید خارجی نیست! اولتیماتوم روسیه به ایالات متحد در مورد تجهیز گورکن‌ها به سلاح هسته‌ای تهدید نیست! حضور ارتش جنایتکار ناتو در عراق و افغانستان تهدید نیست! پس از نظر این «اقتصاددان توحیدی»، و این سیاستمدار کبیر، «تهدید» اصولاً چیست؟ حتما تهدید، همین حکومت اسلامی است که، با پشتیبانی سازمان ناتو، به سرکوب و کشتار ما ملت مشغول شده، تا از چپاول ثروت‌های ملی ما، تکه استخوانی هم مقابل‌اش بیاندازند، و چند میلیون دلار در بانک‌های غربی به حساب اوباش فرهیخته‌اش واریز کنند. اگر چنین است، باید به این اقتصاددان برجسته و سیاستمدار کار کشته بگوئیم، که با سرنگونی این حکومت منفور، سازمان ناتو سرنگون نمی‌شود! و تهدید واقعی علیه ملت ایران همین سازمان جنایتکار است، نه مترسک‌های دست نشانده‌اش در تهران، یا امثال بنی‌صدر و داریوش همایون، که یک‌شبه، از سطل زبالة حاکمیت به قلب «اوپوزیسیون» پرتاب شده‌اند.

بله، بنی‌صدر، مغز متفکر فاشیست‌های اسلامی، که گفته می‌شد اقتصاددان است، امروز کشف کرده که اقتصاد ایران وابسته شده! حتماً در دوران ریاست جمهوری ایشان، که برنامة جداسازی خوزستان در دستورکار سازمان ناتو قرار گرفت، جهت رفع همین وابستگی اقتصادی بوده! خوزستان را واگذار می‌کردیم، و از دست منابع نفتی هم «راحت» می‌شدیم! بعد از جداسازی خوزستان، دیگر اقتصاد ما وابسته نبود، ‌و آقای بنی‌صدر فرصت داشتند، «اقتصاد توحیدی‌شان» را هم پیاده کنند. غذای ملت هم می‌شد، «سنگ و برف!» البته بنی‌صدر، در کنار بررسی وابستگی به «در آمدهای خارجی»، به مسائل بانکی هم اشاراتی دارد، و از اینکه دولت به بانک‌ها مقروض شده، شدیداً انتقاد می‌کند! آنحضرت حکومت فعلی را هم با دورة قاجار به قیاس کشیده! البته این «بنی‌صدر»، همان فردی است که 28 سال پیش، بانک‌های ورشکستة داخلی را «ملی» کرد، تا صاحبان بانک‌ها و نقدینگی‌های کلان، خسارت‌شان را مستقیماً از دولت «انقلاب» به دلار دریافت کنند. با این وجود، بنی‌صدر فراموش نمی‌کند که، در این مصاحبه، سری هم به بیانیة مضحک 370 «شخصیت سیاسی» بزند! همان بیانیه‌ای که «به نام خدا» آغاز می‌شود، تا با فریب مردم، پایگاه خدا را در ادبیات سیاسی کشور «تقویت» کند!

در انتهای مصاحبه، بنی‌صدر راه حل جادوئی «رهائی» را نیز ارائه داده! تکیة هر چه بیشتر ملت به دستاربندان وابسته به استعمار غرب، جهت براندازی و چپاول بیشتر ملت ایران. البته با پیروی از الگوی آخوندی مخصوص ایشان:

«این جنبش نیاز دارد آنهائی که در طول تاریخ ایران از جنبش تنباکو تا حالا در خط آزادی عمل کرده‌اند، محوری بشوند برای جنبش همگانی تا اینکه ایران از این رژیم رها بشود.»


بله بنی‌صدر، مزدوری میرزای شیرازی، خودفروختگی کاشانی، خیانت مصدق و خمینی را «خط آزادی» معرفی می‌کند، چرا که، خود نیز در همین «خط» قرار دارد! حتماً قرار شده، ابتدا یک میرزای شیرازی جدید ظهور کند، و لات و اوباش بازار را به صحنه بیاورد، تا جنتلمن‌های نزول‌خوار انگلیسی جیب ملت ایران را دوباره بزنند! بعد هم، پس از پای گرفتن جنبش مشروطه، که دکان کارخانة رجاله‌پروری را کساد کرده بود، یک کلنل آیرون‌ساید برای‌مان «کودتای خوب» سازمان دهد. سپس، یک میرزای شیرزای دیگر، به نام کاشانی ظهور کند، تا مصدق‌ها و فدائیان اسلام یکبار دیگر ما را به غارت انگلیسی‌ها بدهند، و زمینه برای ظهور میرزای شیرزای سوم،‌ یا همان روح‌الله خمینی فراهم آید! و اینجاست که، آقای بنی‌صدر، قهرمان آزادی، بار دیگر جهت «تجزیة» ایران به ریاست جمهوری منصوب خواهند شد! چرا که تجزیة ایران همچنان در دستور کار سازمان ناتو قرار دارد. و اگر ابوالحسن بنی‌صدر هیچ تهدید خارجی بر علیه «رشد» جامعة ایران مشاهده نمی‌کند، به این دلیل است که مانند گورکن‌ها از حضور ارتش ناتو در عراق و افغانستان نه تنها دلگیر نیست، که بسیار هم دلگرم‌ شده، رؤیای براندازی نوین در سر می‌پروراند. برنامة «رهائی» که بنی‌صدر جهت کشور، و بر محور «خط آزادی» ارائه داده، همان مسیری است که به حاکمیت مزدوران دستاربند منتهی می‌شود. بهتر است «پرزیدنت» بنی‌صدر بدانند، میرزای شیرازی، مانند دیگر دستاربندان جیره خوار استعمار، جز خط بردگی، بندگی و زور، هیچ خط دیگری نمی‌شناخته. در ضمن، آزادی یک ملت، اصلاً «خط» نیست! فضائی است در صدها بعد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، زبانی، فلسفی، و ... مجموعه‌ای است از آزادی‌هائی که نهایت امر به آزادی‌ انسان‌ها در جامعه منتهی می‌شود. به گواهی تاریخ، دستاربندان در هیچیک از این زمینه‌ها نه تنها «حرکتی» نکرده‌اند که، برعکس، هر گاه مردم ایران بر علیه استبداد و استعمار به‌ پا خاسته‌اند، حضور دستاربندان، جنبش ملت را به شکست کشانده. شکست انقلاب مشروطه و پیامدهای شوم آن، به ویژه فاجعة 22 بهمن، شاهدی است بر این مدعا.



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت