چهارشنبه، تیر ۱۹، ۱۳۸۷



فراخوان به برهوت!

...
گزینة کودتا در پس پردة آشوب‌های خیابانی در کشورمان همچنان در دستورکار سازمان ناتو قرار دارد. ولی بازی «گرگم و گله می‌برم»، بین پاسداران و اربابان آمریکائی‌شان دیگر به پایان رسید، و ایالات متحد آخرین ناو هواپیمابر خود را هم از تنگة هرمز خارج کرد. دلیل هول و هراس گروه رفسنجانی و خاتمی در واقع عقب‌نشینی اربابان واقعی این حکومت است، که دیروز به ناچار رحیم صفوی، مشاور مقام معظم را نیز «تحریم» کردند. البته ما می‌دانیم که رحیم صفوی، مانند «هدایت رضوی» و دیگر شرکای ابودلقک بهرمانی با آمریکا «مبارزه» می‌کرده، ولی اینان دیگر نمی‌توانند به «مبارزة» کذا ادامه دهند.

از وقتی لرد ویلیامز، اسقف کلیسای کانتربری و لرد فیلیپس، قاضی‌القضات کلمبستان خواهان اجرای احکام شریعت در این کشور شدند، فعلة فاشیسم هم به طبل زدن برای کودتای ناکام 18 تیر قیام کرده. نانخورهای سازمان سیا، ضمن برپائی نماز دمکراسی، به ستایش از آشوب‌های 18 تیر پرداخته آنرا «مرحله‌ای» از مبارزات مردم ایران در راه کسب آزادی و استقرار دمکراسی خوانده‌اند! البته فراموش نکنیم که 22 بهمن، 28 مرداد و همة روزهای آشوب و شورش که منجر به سرکوب ملت ایران شده برای دست‌پروردگان استعمار «قیام مردمی» به شمار می‌رود. بنابراین تعجب نمی‌کنیم که در این راستا، دارودستة داریوش همایون و بنی‌صدر همدل و همزبان باشند.

حزب «مشروطة محمدی» هم‌صدا با بنی‌صدر، علی خامنه‌ای را هدف تهاجم قرار داده، خواستار براندازی حکومت شده‌اند. البته در آزادیخواهی داریوش همایون‌ها و بنی‌صدرها اصلاً جای تردید نیست. اولی «مشروطة محمدی» می‌طلبد و دومی «ولایت جمهور». کافی است یک براندازی صورت گیرد تا جنایتکارانی چون اکبر رفسنجانی و محمد خاتمی در جایگاه اوپوزیسیون حاکمیت جدید قرارگیرند. چرا که حرکت سیاست استعمار بر «تکرار» و «بازگشت به گذشته» استوار شده و از این نظر شباهت فراوانی به نماز دارد. نمازی که هر روز در پنج یا پنجاه نوبت می‌توان خواند. نماز حرکات‌اش یکنواخت است، واژگانش به همچنین، ولی مناسبت‌های‌اش متفاوت، و همچون کودتا وقت «مشخصی» دارد!

گزینة کودتا در ایران هنوز در دستورکار محافل فاشیست غرب، و کارگزاران اصلاح طلب‌شان در داخل و خارج مرزها قرار دارد. و همین باعث شده که امر بر بعضی‌ها به ویژه بر ابوالحسن بنی‌صدر مشتبه شده، و با «اقتداء» به بیانیه‌هائی که برای خمینی نوشته می‌شد، دانشگاهیان و دانشجویان را به «شورش»، و نیروهای مسلح را به «بی‌طرفی» دعوت کند. البته اینبار شعار اصلی کودتا، «استقلال، آزادی، ولایت جمهوری» است! این قماش «جمهور ولایتی» هم فقط در قرآن یافت می‌شود. و تفاوت آن با حکومت فعلی در این است که بنی‌صدر رئیس جمهور می‌شود، و آخوند منتظری هم «ولی جمهوری»! چون وقتی کسی در کمال شیادی عبارت مضحک «ولایت جمهور» را اختراع می‌کند، جمهور کذا هم باید «رئیس» داشته باشد و هم «ولی»! مسلماً نقش «ولی جمهور» این است که «اسلامی‌ات جمهور» تضمین شود.

به عبارت دیگر حکومت پیشنهادی بنی‌صدر همان «جمهوری اسلامی» خمینی ‌است که سه دهة پیش با کودتای سازمان ناتو در ایران استقرار یافت. و اینبار تحت عنوان عوامفریب «ولایت جمهور» می‌باید دوباره «مستقر» شود. بله، شارلاتانی به نام بنی‌صدر و اربابانش اینبار بجای «جمهوری اسلامی» عبارت «ولایت جمهور» را قرار داده‌اند، چون قیاس به نفس کرده ما ملت را ابله پنداشته‌اند. ظاهراً از روزی که نامة کذا را به نام علی‌اکبر ولایتی در رسانه‌های یهودستیز و اسرائیل پرست اروپا منتشر کردند، «ولایت جمهور» و «جمهوری ولایتی» هم به ذهن «پوکویاما» خطور کرده. البته هنوز ژنرال «هویزر» به تهران نیامده که کودتا را سازمان دهد!

ولی چقدر بعضی‌ها شکم‌شان را برای کودتای 18 تیر صابون زده بودند، و ما نمی‌دانستیم! اصولاً ما از نظر آشنائی با فعلة فاشیسم با کمبود جدی «اطلاعات» روبرو شده‌ایم! چون تعداد اینان با سرعت نور در حال افزایش است، ولی ما در زمان و مکان مشخص وبلاگ می‌نویسیم. در مورد کودتای ناکام 18 تیر پیشتر اشاره کردیم که محمد خاتمی پس‌از رایزنی با اربابان در غرب «بستة‌کودتا» را دریافت کرد و اربابان، به ویژه حاکمیت فرانسه به دلیل اطمینان از موفقیت طرح سرشار از نبوغ خود چندین و چند قرارداد خفت‌بار هم با محمد خاتمی منعقد کردند، که مهم‌ترین آن‌ها ظهور اتومبیل‌هائی است در ایران که تا به حال، به دلیل نقص فنی، به مرگ چند صد ایرانی منجر شده. و محمد خاتمی هیچ مسئولیتی در این جریان ندارد! دولت فرانسه هم به همچنین! تقصیر از کسانی است که این آهن‌پاره‌های تولید فرانسه را خریده‌اند و در جریان قراردادهای کودتای 18 تیر هم نبوده‌اند!

کودتای ناکام 18 تیر، یا به قول عملة فاشیسم «قیام» 18 تیر اینگونه آغاز شد که مشتی دانشجونما ظاهراً در اعتراض به بسته شدن روزی‌نامة «سلام» به تظاهرات پرداختند! هر چند که بسته شدن یک رسانة غیردانشجوئی به دانشجو جماعت ارتباط زیادی ندارد. ولی گویا بعضی‌ها در این خیال خام بودند که معرکة اشغال سفارت آمریکا و به راه انداختن یک «انقلاب» دیگر از طریق هی کردن نانخورهای ساواک به خیابان باز هم امکانپذیر خواهد بود. در نتیجه، وزارت کشور فرانسه بلافاصله یک مجوز هم برای تظاهرات دارودستة رجوی صادر کرد، و بازی «گرگم و گله می‌برم»، همزمان در تهران و پاریس آغاز شد. ولی بر خلاف انتظار دارودستة خاتمی و اربابانش، پس از سه روز آشوب و سرکوب در دانشگاه، و پس از سه روز جنجال رسانه‌ای در غرب، «قیام» 18 تیر، حمایت مردم را جلب نکرد و مردم به خیابان‌ها نیامدند. در نتیجه، برای پایان دادن به شورش بی‌نتیجه، ساواک «کاسورها» را به خیابان فرستاد، محمد خاتمی از دانشجونمایان خواست به قفس‌های خود بازگردند، و آقای «هوبر ودرین»، وزیر امور خارجة دولت وقت فرانسه پس از سه روز انتظار بی‌فرجام حمایت خود را از دولت قانونی ایران اعلام فرمودند! ولی از آنجا که کودتا در ایران همچنان در دستور کار غرب قرار دارد، نانخورهای سازمان سیا در بلاد فرنگ به سوگ قیام 18 تیر نشسته‌اند.

دیروز که ما به بازی «گرگم و گله می‌برم» مشغول بودیم، بسیاری از فرصت‌طلبان تجدید نظر طلب یا به قول چپ‌الله، «اوپورتونیست‌های رویزیونیست»، به بازی ما وارد شدند. چون بعضی‌ها مثل بسیاری از هم‌میهنان جزو گله‌اند و از بازی‌های گله‌ا‌ی و به ویژه زندگی گله‌ای خیلی استقبال می‌کنند. همانطورکه انتظار می‌رفت بنی‌صدر، رئیس‌«جمهور» شهید و مظلوم در رأس فرصت طلبانی قرار دارد که وارد بازی «ما» شدند. بنی‌صدر که علاقه دارد باز هم در جایگاه «ریاست جمهوری» بنشیند و به عنوان رئیس جمهور زیر سایة آخوندهای «خوب» مثل منتظری برایمان قرآن بخواند، آنچنان شتابزده بود که تمام قواعد بازی را نادیده گرفت، و بجای حمله به گوسفندان، مقام رهبری را مورد حمله قرار داد!

بله، بنی‌صدر از حومة پاریس فتوی صادر کرده که دانشجویان و دانشگاهیان دست در دست «مردم» به پا خیزند! و نظامیان هم اعلام بیطرفی کنند تا «ولایت جمهور» مستقر شود و ابوالحسن بنی‌صدر هم در جایگاه «رئیس جمهور» بنشیند و مردم به «استقلال»، «آزادی» و «ولایت جمهور» برسند. البته در «پیام» بنی‌صدر که در «گویانیوز»، یکی از شاخک‌های اکبر بهرمانی منتشر شده، همان شعارهای عوامفریب آزادی و استقلال و عدم وابستگی به اقتصاد نفتی مشاهده می‌شود، ولی می‌دانیم که نفت را «خدمات» محمد مصدق از سال 1944 در انحصار غرب قرار داده، و با تغییر دولت روند اقتصادی تغییر نخواهد کرد، چون دولت نشانده حق انتخاب روند اقتصادی را ندارد، و طرح چنین مسائلی از سوی شارلاتانی به نام بنی‌صدر در عمل توهین به مردم ایران است. از سوی دیگر، چارچوب آزادی‌های بنی‌صدری از تحجر قرآن فراتر نمی‌رود، چون خواست استعمار چنین است که ما ایرانیان در اسارت تحجر این دین مبین باقی بمانیم. اما ابوالحسن بنی‌صدر در شیادی پشتکار فراوان دارد و در پرروئی گوی سبقت از سنگ‌پای قزوین هم می‌رباید، در نتیجه باز هم با همان زبان ابتذال و فریب آخوندی، مردم را به «شورش» دعوت می‌کند تا به قول خود آنان را به «راه راست» آزادی هدایت‌ کند:

«شما دانشجویان و دانشگاهیان! [...] دست به دست یکدیگر، بانیان جنبش همگانی برای بازیافتن استقلال و آزادی بگردید. دیوارهای ترس را همچنان فرو ریزید [...] شما افراد نیروهای مسلح ایران! برای یک ملت هیچ خفت آورتر از این نیست که با فروش ثروت خود زندگی کند. [...] موقعیت شما به مراتب خفت‌آورتر است چرا که آلت دست قدرت می‌شوید برای آنکه یک اقلیت کوچک درآمد نفت را به جیب بزند [...] به میان مردم بازگردید [...] با استقرار ولایت جمهور حق به حقدار می‌رسد [...] همة‌ آن‌ها که با ترک استبداد از بندگی زور به در می‌آیند [...] به راه راست آزادی و استقلال می‌خوانم.»

بله حاج ابولحسن بنی‌صدر، مانند همة فاشیست‌ها، زمان را به رسمیت نمی‌شناسد؛ سه دهه حکومت اسلامی در ذهن پریشان ایشان، گویا در «پرانتز» قرار گرفته. بنی‌صدر همان ترهات خمینی را در بسته‌بندی فرسودة سی‌سال پیش تحویل ما ملت می‌دهد. چون عامل زمان برای فعلة فاشیسم «خطی» نیست، «مدور» است. ویژگی شعارهای این قماش سیاست پیشه را «بازگشت به گذشته» تشکیل می‌دهد. ساده‌تر بگوئیم امثال بنی‌صدر،‌ پویائی انسان در زمان و مکان مشخص را نفی می‌کنند، چرا که تحرک از نظر اینان مانند خواندن نماز تکرار حرکات گذشته تلقی می‌شود. به همین جهت در رسانه‌های جمکران نیز حذف «زمان خطی» در دستورکار قرار گرفته.

روز گذشته، فارس نیوز خبر درگذشت «جانگداز» یکی از دستاربندان را بدون ذکر تاریخ و ساعت، از طریق توسل به «زمان دینی» انتشار داد. «زمان دینی» همان زمان چرخشی و تکراری است، بدون کوچکترین نشانه‌ای از زمان خطی و مکان مشخص! «فارس‌نیوز»،‌ مورخ 18 تیرماه سالجاری می‌نویسد، آیت‌الله اشتهاردی، استاد اخلاق حوزة علمیة قم امشب بین نماز مغرب و عشاء به ملکوت اعلی پیوست! بله این آیت‌الله اشتهاردی ظاهراً بین دو نماز با زندگی وداع کردند. مکان وداع حوزة علمیة قم بوده، ولی زمان وداع اصلاً مشخص نیست! اما اگر «خبر» فارس نیوز را به دقت مطالعه کنیم خواهیم دید که مکان وداع نیز حوزة علمیه نبوده! بلکه بیمارستان است! فردی به نام حسینی بوشهری، به فارس نیوز گفته، حضرت آیت‌الله پس از اقامة نماز مغرب در حوزه علمیة قم دچار عارضه قلبی شدند و ایشان را به بیمارستان بردیم اما پزشکان نتوانستند ایشان را نجات دهند در نتیجه حضرت آیت‌الله به ملکوت اعلی پیوست. وقتی چنین «خبری» را به خوردمان می‌دهند «زمان» در پردة ابهام است، هیچکس ساعت وداع آنحضرت را نمی‌داند، مکان وداع هم کمابیش مشخص است؛ نام پزشکان و نام بیمارستان هم که هیچ اهمیتی ندارد! ولی آنچه را که هیچکس نمی‌تواند بداند، برای همه مشخص است: مقصد آنحضرت! همه می‌دانند که آیت‌الله اشتهاردی به «ملکوت اعلی» رفته.

ملکوت اعلی، همان ناکجاآبادی ‌است که در آن «عدالت» حاکم است و «حق به حق‌دار» می‌رسد. بنی‌صدر و دیگر آزادیخواهان آبدارخانة سازمان سیا نیز دقیقاً ما را به همانجا «راهنمائی» می‌کنند. با این تفاوت که برخلاف آیت‌الله اشتهاردی، ما هنوز زنده‌ایم! ما هنوز زنده‌ایم، و می‌بینیم که نشست گروه 8، به جنگ زرگری میان پاسداران مزدور سازمان سیا و گاوچران‌ها پایان داد، سولانا روز شنبه راهی تهران می‌شود، و به گزارش «نووستی»، مورخ 19 تیرماه سالجاری، امروز آخرین ناو هواپیمابر ایالات متحد نیز از تنگة هرمز خارج شده. از اینرو بیانیة بنی‌صدر به اینصورت منتشر خواهد شد:

«شما دانشجونمایان و فعلة ساواک [...] دست به دست یکدیگر، بانیان جنبش همگانی برای سازمان یافتن کودتا بگردید. دیوارهای منطق را همچنان فرو ریزید [...] شما افراد نیروهای مسلح ایران! [...] موقعیت شما به مراتب خفت‌آورتر است چرا که مانند ما آلت دست قدرت می‌شوید برای آنکه یک اقلیت کوچک در غرب درآمد نفت را به جیب بزند [...] به میان مردم بازگردید [...] با استقرار ولایت جمهور حق به حقدار می‌رسد [...] و ریاست جمهوری حق من است. همة‌ آن‌ها را که با ترک عقل و منطق، از بند استعمار فرسوده به بندگی سرکوب تازه نفس استعماری در می‌آیند[...] بین دو نماز مغرب و عشاء، به راه راست آزادی و استقلال در ملکوت اعلی می‌خوانم.»





...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت