دگردیسی «فرزانه»!
...
این سازمان ناتو از سال گذشته در سراشیب بدشانسی قرار گرفته و هرکار میکند و هر طرحی میریزد بجز شکست هیچ حاصلی ندارد. اول میخواست با کمک نوکراناش در جمکران به ایران حمله کند، که نشد! حتی در یک نبرد «خونین» چند ملوان مافنگی ارتش امپراطوری کلمبستان را هم به گروگان گرفتند و تظاهرات اوباش در مقابل سفارت کلمبستان به راه انداختند ولی نشد که نشد! پس از چند روز پذیرائی شاهانه از ملوانان، پرزیدنت مهرورزی ناچار شدند اسرای جنگ ممسنی را با دسته گل و شیرینی و چندجلد کلامالله مجید تا فرودگاه مهرآباد بدرقه کنند و در حالی که سخت دلخور بودند و لبخند هم میزدند، زیر لب زمزمه بفرمایند، مگر «کرامت» این ملوانان از «فضیلت» آن کارمندان دون پایة سفارت آمریکا کمتر است که دولت انگلستان به «ما» هیچ روی خوشی نشان نداد؟ دریغ از یک تحریم! بخشکی شانس! مگر «عدالت» دولت انگلستان از «سخاوت» آمریکا کمتر است که حتی ارتش عراق هم راهی خوزستان نشد؟
در این هنگام آنحضرت از ته چاه جمکران پرزیدنت مهرورزی را ندا داد، «ای بندة من! آمریکا عراق را اشغال کرده!» و پرزیدنت مهرورزی که به دیالوگ روزانه با آنحضرت عادت دارد، پاسخ داد، چه فرقی میکند؟ ارتش آمریکا میتوانست به فرمان صدام حسین وارد خوزستان شود، ما که در هر حال مرزها را برویشان باز گذاشتهایم! و چون پاسخی از آنحضرت نمیشنود، فریاد میزند، حتی یک موشک هم به ما شلیک نکردند! و ملوانهای انگلیسی که دولپی به خوردن گز و شیرینی اهدائی بیت رهبری مشغولاند، عاجزانه از مهرورزی تقاضا میکنند، «باست آس اگین، اتاک آس اگین، هایجک آس اگین»! و اینجاست که پرزیدنت از دکتر علیاکبر ولایتی، مشاور سیاسی مقام معظم که با چند قالیچة ابریشمی روی دوش مبارکشان به فرودگاه آمده بودند تا مراتب بندگی رهبرفرزانه و کلیة مشاورانشان را به حضور سربازان شجاع و شخص ناخداکلمب، رهبر مسلمین جهان ابراز کنند، میپرسد، «ولایتی! چی میگن؟» و ولایتی که چند سالی در ینگه دنیا «هلک، هلک» میکرده، تا راه و رسم «بندگی» بیاموزد، به پرزیدنت پاسخ میدهد، «فردا به رهبری میگم استخاره کنن، اگه خوب اومد بهت میگم!»
ظاهراً استخارة رهبری خوب آمد و علیاکبر ولایتی، مهرورزی را گفت، رهبر فرمودند انگلستان به درد نمیخورد، دوباره نبرد با آمریکا را باید از سر بگیریم! و اینجا بود که «بیبیسی»، دمیدن در شیپور «نبرد قایقهای پلاستیکی جمکران با رزمناوهای آمریکا در خلیج فارس» را آغاز کرد. و ژنرالهای ارتش گاوچرانها از خطر نیروی دریائی پلاستیکی سپاه اسلام واقعاً به هراس افتادند! و چندین و چند مفسر نظامی به دمیدن در بوق «نبرد دریائی» میان پاسداران و اربابان مشغول شدند.
و «فارس نیوز» بینوا، مورخ 12 تیرماه سالجاری، هنوز که هنوز است به ترجمة بوقهای استعمار دل خوش کرده به نقل از «کریستین ساینس مانیتور» مینویسد:
«قایقهای تندرو ایران قادر است در 10 دقیقه 16 کشتی جنگی آمریکا را نابود کند.»
البته «کریستین ساینس مانیتور» این ترهات را به نقل از نیویورک تایمز سال گذشته، و بر پایة استنتاجهای «علمی» رزمایش شبیهسازی شدة پنتاگون در سال 2002 منتشر کرده! میدانیم که در سال 2002، پنتاگون ارواح شکمش در افغانستان پیروز شده بود، در عراق هم که مسلماً پیروز میشد و جنگ با نوکران در جمکران مرحلة سوم رویاهای طلائی اهالی پنتاگون بود. در این رویاها یک اصل اساسی نادیده گرفته شده، آن اینکه اگر آمریکا صدور بنزین به جمکران را متوقف میکرد، نه تنها قایقهای کذا در جای خود میخکوب میشدند که رزمندگان دلیر و ضدامپریالیست سپاه پاسداران نیز از گرسنگی و تشنگی تلف میشدند! و احتیاجی به بازسازی جنگ کازرون در خلیج فارس نبود.
بله! همه چیز از جنگ 33 روزه و عقبنشینی مفتضحانة ارتش اسرائیل از لبنان شروع شد. ولی مگر سازمان ناتو از شکستها هراسی به دل راه میدهد، ابداً! ناتو نهضتاش حسینی است و رهبرش هم خمینی! به همین دلیل وقتی شکست میخورد تازه شروع به عربدهجوئی میکند، و هیچ تغییری در روند سنتی 60 ساله نمیپذیرد. هر چند که جنگ سرد به پایان رسیده باشد، ناتو تا ظهور آنحضرت به مبارزه علیه ظلم و بیعدالتی ادامه خواهد داد، البته از طریق اعمال سیاست «بازگشت به گذشته!» در راستای همین سیاست پیشرو و مترقی است که بعضی از نوکران آمریکا در دولت مستقل ترکیه قصد کودتا داشتند، چرا که رویای بازگشت به سال 1980 را در سر میپروراندند. ولی ناگهان کودتا کشف شد! و رجب اردوغان، نخست وزیر فوتبالیست ترکیه، گریهکنان ناچار شد کودتاچیها را دستگیر کند. بله این رجب اردوغان که ممکن است همین روزها حزب کشکیاش هم منحل شود، همة امیدش به این کودتا بود، تا شاید گلی بزند، و نانی برای عبدالله گل به تنور بچسباند. ولی ظاهراً توپ به تیر دروازه خورد، کمانه کرد و به زیرپای حریف افتاد که با یک ضدحملة سهمگین، چندین و چند گل به دروازة رجب اردوغان شلیک فرمود! گل سیاسی، نظامی، دینی، ارزشی و از همه مهمتر گل اقتصادی!
ولی این گلها کجا، گلهای پاسداران کجا! در ادامة مطلب عهد دقیانوس نیویورکتایمز، کریستین ساینس مانیتور، هشدار میدهد که علی خامنهای را دستکم نگیریم، چرا که گفته، «هر ضربهای به ما بزنید، دو ضربه دریافت میکنید!» ولی اگر سخنان مقام معظم را یک مرحلة منطقی به پیش رانیم به میزان حماقت قلمبهمزدهای ینگه دنیا و همپالکیهایشان در جمکران پی خواهیم برد. میدانیم که آمریکا میتواند از پایگاه خود در خلیج فارس تمام ایران را هدف موشک قرار دهد، یا با توسل به بمبافکنهای خود به بمباران گستردة ایران بپردازد، در اینصورت میباید از مقام معظم بپرسیم، چطور میشود دوبار خاک آمریکا را بمباران یا موشکباران کرد؟ شاید دو دور تسبیح صلوات میفرستیم، و به شکرانة این «نعمت الهی» دامنة سرکوب و کشتار مردم ایران را هم گسترش خواهیم داد! در هرحال در «فارسنیوز» به نقل از کریستین ساینس مانیتور چنین آمده:
«رهبر معنوی ایران [...] علی خامنهای [...] تأکید کرد [...] آمریکائیها باید بدانند اگر به ایران حمله کنند، منافعشان در تمام دنیا به خطر میافتد و ایرانیها هر ضربه را با دو ضربه پاسخ میدهند.»
بله پاسخ هر ضربة آمریکا دو ضربه است، که البته هر دو ضربه بر فرق ملت ایران فرود میآید: سرکوب و تاراج! ویژگی پادوهای گاوچرانها علاوه بر بیشرمی و توحش، حماقت آنها است. به راستی که اگر نیویورک تایمز یا کریستین ساینس مانیتور یا بیبیسی نباشند، «مردان قدرتمند» و «جنگجو» و رهبران ضدامپریالیست جهان سوم از قماش خامنهای اصلاً نمیتوانند ظهور کنند! و مشاوران مفلوکشان هم ناچار نمیشوند به اقتضاء زمان، «تصویر واژگونه» از آنان ارائه کرده خود را بیش از پیش مضحکة خاص و عام کنند.
علی اکبر ولایتی، که به دلیل شکست محفل علیکوچیکه، و سیاست آمریکا و متحدانش در کل منطقه، به «نقل» شیرین محافل استعماری تبدیل شده، دست به قلم برده و یک مقاله در ستایش از «رهبر» قلمی کرده، که همزمان در رسانههای یهودستیز و اسرائیلپرست فرانسه، سوئیس و ایتالیا منتشر شده. ولایتی در این مقاله، علیخامنهای را «آزادیخواه»، «صلح طلب» و «طرفدار انتخابات دمکراتیک» معرفی کرده و میگوید، خامنهای همیشه خواهان عدم تعرض به مرزهای دیگران بوده.
علیاکبر ولایتی، همانطورکه در وبلاگ «ولایت لاریجان» هم گفتیم مانند علیخامنهای و دیگر سران جنایتکار حکومت اسلامی موجودیت خود را مدیون جنگ و تحریمی است که طی سه دهه بر ما ملت تحمیل شده. طی همین دورة وانفسا امثال ولایتی و همپالکیهایاش یک شبه از زبالهدان ناکجاآباد استخراج شده، با حمایت خارجی به عنوان «مقامات» بر ملت ایران حقنه میشوند. به همین دلیل است که حضرت «مشاور رهبری» در امور بینالمللی که عمری را در وزارت امور خارجه به نوکری و خوش خدمتی برای گاوچرانها گذرانده، حتی به اندازة الاغ ملانصرالدین هم از سیاست و امور بینالملل اطلاع ندارد و به دلیل خرفتی، فراموش کرده چهار سال پس از اینکه صدام حسین در تاریخ 26 اکتبر 1982، رسماً اعلام کرد حاضر به پذیرش قرارداد الجزایر است، همین رهبر «صلح دوست»، در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، در حالی از تداوم جنگ با عراق دفاع میکرد و به عربدهجوئی پرداخته بود که خاک عراق در اشغال نظامیان ایران بود. بله، دجالی به نام خامنهای، با پشتگرمی به حمایت کاخ سفید، در مجمع عمومی سازمان ملل به نفسکش طلبی مشغول بود و سخن از «جنگ در راه خدا» میگفت. البته خداوند فعلة فاشیسم همان سازمان سیا است. و در راه همین خداوند بود که جوانان ایران باید روانة جبههها میشدند، تا سازمان ناتو به جهاد خود با کمونیسم در افغانستان ادامه دهد.
امروز که همین سازمان با مرگ دستوپنجه نرم میکند، امثال ولایتیها در وجود جنایتکار متحجری به نام خامنهای آزادیخواهی و صلحدوستی رؤیت میفرمایند، و چرندنامههای غرب نیز همزمان مقالة ابلهانة مشاور رهبری در اموربینالملل را انتشار میدهند. چرا که، حاکمیت توحش و تحجر اسلامی باید بر ما ملت تحمیل شود، ولی چون غربیها در سیاست جنگطلبانة خود شکست خوردند و نتوانستند این جانوران موذی را به سلاح هستهای مجهز کنند، ناچاراند با نوکران خود روابط عادی برقرار کنند. جهت توجیه چنین روابطی لازم است از زبان مشاور ابودلقک فرزانه به تعریف و تمجید از وی بپردازند تا شهروندان اروپائی بدانند جای خامنهای، ولایتی یا لاریجانی و به طور کلی «مقامات» این حکومت مفلوک در باغ وحش نیست! بله، اینگونه استکه لاریجانی در نقش شهبانوی فرهنگگستر ظاهر شده، و در کنار صفار هرندی در مراسم اهدای «قلم زرین» شرکت میکند، و به ناچار خامنهای هم باید به اوصاف شاهنشاه آریامهر آراسته شود. بزک چهرة کریه رهبری هم بر عهدة بزرگ آفتابهدارشان، علیاکبر ولایتی است که ایشان را اینچنین توصیف میکند:
«این شخصیت آزاد اندیش که انگیزة دفاع از مظلومان برای ایجاد یک جهان عاری از خشونت، که زمینة حفظ صلح است را نیز فراهم میکند [...] باور عمیق ایشان یک انتخابات دمکراتیک برای تعیین حق سرنوشت سیاسی همة مردم فلسطین است [...] انتخابی که اگر همه اعم از مسلمان، یهودی و مسیحی در آن آزادانه مشارکت کنند، نتیجهاش مورد احترام و پذیرش خواهد بود.»
کد خبر: 8704 ـ 06483، منبع ایسنا.
بله این شخصیت «آزاداندیش» همان علیخامنهای است که خواهان انتخابات دمکراتیک برای حق تعیین سرنوشت سیاسی مردم فلسطین شده! از قدیم گفتهاند، «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است!» مسلماً به زعم این «شخصیت آزاداندیش» حق برخورداری از انتخابات «آزاد» برای ملت ایران، که با توطئة امپریالیسم آمریکا به چنگال چنین حیوانات وحشیای گرفتار آمده، امروز تأمین شده، که ایشان قصد دارند همین «حق و حقوق» را به ملتهای دیگر نیز ارزانی دارند! هالة «آزادیخواهی» این شخصیت جهانی آنقدر سایهگستر است که میبینیم آفتابهدار همین «شخصیت» از خود ایشان هم آزاداندیشتر از آب در آمده، و با نوشتن چنین «مقالاتی» عملاً کارشان از مجیزگوئی و مداحی «این شخصیت» گذشته، صریحاً به هذیانگوئی افتادهاند.
این سازمان ناتو از سال گذشته در سراشیب بدشانسی قرار گرفته و هرکار میکند و هر طرحی میریزد بجز شکست هیچ حاصلی ندارد. اول میخواست با کمک نوکراناش در جمکران به ایران حمله کند، که نشد! حتی در یک نبرد «خونین» چند ملوان مافنگی ارتش امپراطوری کلمبستان را هم به گروگان گرفتند و تظاهرات اوباش در مقابل سفارت کلمبستان به راه انداختند ولی نشد که نشد! پس از چند روز پذیرائی شاهانه از ملوانان، پرزیدنت مهرورزی ناچار شدند اسرای جنگ ممسنی را با دسته گل و شیرینی و چندجلد کلامالله مجید تا فرودگاه مهرآباد بدرقه کنند و در حالی که سخت دلخور بودند و لبخند هم میزدند، زیر لب زمزمه بفرمایند، مگر «کرامت» این ملوانان از «فضیلت» آن کارمندان دون پایة سفارت آمریکا کمتر است که دولت انگلستان به «ما» هیچ روی خوشی نشان نداد؟ دریغ از یک تحریم! بخشکی شانس! مگر «عدالت» دولت انگلستان از «سخاوت» آمریکا کمتر است که حتی ارتش عراق هم راهی خوزستان نشد؟
در این هنگام آنحضرت از ته چاه جمکران پرزیدنت مهرورزی را ندا داد، «ای بندة من! آمریکا عراق را اشغال کرده!» و پرزیدنت مهرورزی که به دیالوگ روزانه با آنحضرت عادت دارد، پاسخ داد، چه فرقی میکند؟ ارتش آمریکا میتوانست به فرمان صدام حسین وارد خوزستان شود، ما که در هر حال مرزها را برویشان باز گذاشتهایم! و چون پاسخی از آنحضرت نمیشنود، فریاد میزند، حتی یک موشک هم به ما شلیک نکردند! و ملوانهای انگلیسی که دولپی به خوردن گز و شیرینی اهدائی بیت رهبری مشغولاند، عاجزانه از مهرورزی تقاضا میکنند، «باست آس اگین، اتاک آس اگین، هایجک آس اگین»! و اینجاست که پرزیدنت از دکتر علیاکبر ولایتی، مشاور سیاسی مقام معظم که با چند قالیچة ابریشمی روی دوش مبارکشان به فرودگاه آمده بودند تا مراتب بندگی رهبرفرزانه و کلیة مشاورانشان را به حضور سربازان شجاع و شخص ناخداکلمب، رهبر مسلمین جهان ابراز کنند، میپرسد، «ولایتی! چی میگن؟» و ولایتی که چند سالی در ینگه دنیا «هلک، هلک» میکرده، تا راه و رسم «بندگی» بیاموزد، به پرزیدنت پاسخ میدهد، «فردا به رهبری میگم استخاره کنن، اگه خوب اومد بهت میگم!»
ظاهراً استخارة رهبری خوب آمد و علیاکبر ولایتی، مهرورزی را گفت، رهبر فرمودند انگلستان به درد نمیخورد، دوباره نبرد با آمریکا را باید از سر بگیریم! و اینجا بود که «بیبیسی»، دمیدن در شیپور «نبرد قایقهای پلاستیکی جمکران با رزمناوهای آمریکا در خلیج فارس» را آغاز کرد. و ژنرالهای ارتش گاوچرانها از خطر نیروی دریائی پلاستیکی سپاه اسلام واقعاً به هراس افتادند! و چندین و چند مفسر نظامی به دمیدن در بوق «نبرد دریائی» میان پاسداران و اربابان مشغول شدند.
و «فارس نیوز» بینوا، مورخ 12 تیرماه سالجاری، هنوز که هنوز است به ترجمة بوقهای استعمار دل خوش کرده به نقل از «کریستین ساینس مانیتور» مینویسد:
«قایقهای تندرو ایران قادر است در 10 دقیقه 16 کشتی جنگی آمریکا را نابود کند.»
البته «کریستین ساینس مانیتور» این ترهات را به نقل از نیویورک تایمز سال گذشته، و بر پایة استنتاجهای «علمی» رزمایش شبیهسازی شدة پنتاگون در سال 2002 منتشر کرده! میدانیم که در سال 2002، پنتاگون ارواح شکمش در افغانستان پیروز شده بود، در عراق هم که مسلماً پیروز میشد و جنگ با نوکران در جمکران مرحلة سوم رویاهای طلائی اهالی پنتاگون بود. در این رویاها یک اصل اساسی نادیده گرفته شده، آن اینکه اگر آمریکا صدور بنزین به جمکران را متوقف میکرد، نه تنها قایقهای کذا در جای خود میخکوب میشدند که رزمندگان دلیر و ضدامپریالیست سپاه پاسداران نیز از گرسنگی و تشنگی تلف میشدند! و احتیاجی به بازسازی جنگ کازرون در خلیج فارس نبود.
بله! همه چیز از جنگ 33 روزه و عقبنشینی مفتضحانة ارتش اسرائیل از لبنان شروع شد. ولی مگر سازمان ناتو از شکستها هراسی به دل راه میدهد، ابداً! ناتو نهضتاش حسینی است و رهبرش هم خمینی! به همین دلیل وقتی شکست میخورد تازه شروع به عربدهجوئی میکند، و هیچ تغییری در روند سنتی 60 ساله نمیپذیرد. هر چند که جنگ سرد به پایان رسیده باشد، ناتو تا ظهور آنحضرت به مبارزه علیه ظلم و بیعدالتی ادامه خواهد داد، البته از طریق اعمال سیاست «بازگشت به گذشته!» در راستای همین سیاست پیشرو و مترقی است که بعضی از نوکران آمریکا در دولت مستقل ترکیه قصد کودتا داشتند، چرا که رویای بازگشت به سال 1980 را در سر میپروراندند. ولی ناگهان کودتا کشف شد! و رجب اردوغان، نخست وزیر فوتبالیست ترکیه، گریهکنان ناچار شد کودتاچیها را دستگیر کند. بله این رجب اردوغان که ممکن است همین روزها حزب کشکیاش هم منحل شود، همة امیدش به این کودتا بود، تا شاید گلی بزند، و نانی برای عبدالله گل به تنور بچسباند. ولی ظاهراً توپ به تیر دروازه خورد، کمانه کرد و به زیرپای حریف افتاد که با یک ضدحملة سهمگین، چندین و چند گل به دروازة رجب اردوغان شلیک فرمود! گل سیاسی، نظامی، دینی، ارزشی و از همه مهمتر گل اقتصادی!
ولی این گلها کجا، گلهای پاسداران کجا! در ادامة مطلب عهد دقیانوس نیویورکتایمز، کریستین ساینس مانیتور، هشدار میدهد که علی خامنهای را دستکم نگیریم، چرا که گفته، «هر ضربهای به ما بزنید، دو ضربه دریافت میکنید!» ولی اگر سخنان مقام معظم را یک مرحلة منطقی به پیش رانیم به میزان حماقت قلمبهمزدهای ینگه دنیا و همپالکیهایشان در جمکران پی خواهیم برد. میدانیم که آمریکا میتواند از پایگاه خود در خلیج فارس تمام ایران را هدف موشک قرار دهد، یا با توسل به بمبافکنهای خود به بمباران گستردة ایران بپردازد، در اینصورت میباید از مقام معظم بپرسیم، چطور میشود دوبار خاک آمریکا را بمباران یا موشکباران کرد؟ شاید دو دور تسبیح صلوات میفرستیم، و به شکرانة این «نعمت الهی» دامنة سرکوب و کشتار مردم ایران را هم گسترش خواهیم داد! در هرحال در «فارسنیوز» به نقل از کریستین ساینس مانیتور چنین آمده:
«رهبر معنوی ایران [...] علی خامنهای [...] تأکید کرد [...] آمریکائیها باید بدانند اگر به ایران حمله کنند، منافعشان در تمام دنیا به خطر میافتد و ایرانیها هر ضربه را با دو ضربه پاسخ میدهند.»
بله پاسخ هر ضربة آمریکا دو ضربه است، که البته هر دو ضربه بر فرق ملت ایران فرود میآید: سرکوب و تاراج! ویژگی پادوهای گاوچرانها علاوه بر بیشرمی و توحش، حماقت آنها است. به راستی که اگر نیویورک تایمز یا کریستین ساینس مانیتور یا بیبیسی نباشند، «مردان قدرتمند» و «جنگجو» و رهبران ضدامپریالیست جهان سوم از قماش خامنهای اصلاً نمیتوانند ظهور کنند! و مشاوران مفلوکشان هم ناچار نمیشوند به اقتضاء زمان، «تصویر واژگونه» از آنان ارائه کرده خود را بیش از پیش مضحکة خاص و عام کنند.
علی اکبر ولایتی، که به دلیل شکست محفل علیکوچیکه، و سیاست آمریکا و متحدانش در کل منطقه، به «نقل» شیرین محافل استعماری تبدیل شده، دست به قلم برده و یک مقاله در ستایش از «رهبر» قلمی کرده، که همزمان در رسانههای یهودستیز و اسرائیلپرست فرانسه، سوئیس و ایتالیا منتشر شده. ولایتی در این مقاله، علیخامنهای را «آزادیخواه»، «صلح طلب» و «طرفدار انتخابات دمکراتیک» معرفی کرده و میگوید، خامنهای همیشه خواهان عدم تعرض به مرزهای دیگران بوده.
علیاکبر ولایتی، همانطورکه در وبلاگ «ولایت لاریجان» هم گفتیم مانند علیخامنهای و دیگر سران جنایتکار حکومت اسلامی موجودیت خود را مدیون جنگ و تحریمی است که طی سه دهه بر ما ملت تحمیل شده. طی همین دورة وانفسا امثال ولایتی و همپالکیهایاش یک شبه از زبالهدان ناکجاآباد استخراج شده، با حمایت خارجی به عنوان «مقامات» بر ملت ایران حقنه میشوند. به همین دلیل است که حضرت «مشاور رهبری» در امور بینالمللی که عمری را در وزارت امور خارجه به نوکری و خوش خدمتی برای گاوچرانها گذرانده، حتی به اندازة الاغ ملانصرالدین هم از سیاست و امور بینالملل اطلاع ندارد و به دلیل خرفتی، فراموش کرده چهار سال پس از اینکه صدام حسین در تاریخ 26 اکتبر 1982، رسماً اعلام کرد حاضر به پذیرش قرارداد الجزایر است، همین رهبر «صلح دوست»، در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، در حالی از تداوم جنگ با عراق دفاع میکرد و به عربدهجوئی پرداخته بود که خاک عراق در اشغال نظامیان ایران بود. بله، دجالی به نام خامنهای، با پشتگرمی به حمایت کاخ سفید، در مجمع عمومی سازمان ملل به نفسکش طلبی مشغول بود و سخن از «جنگ در راه خدا» میگفت. البته خداوند فعلة فاشیسم همان سازمان سیا است. و در راه همین خداوند بود که جوانان ایران باید روانة جبههها میشدند، تا سازمان ناتو به جهاد خود با کمونیسم در افغانستان ادامه دهد.
امروز که همین سازمان با مرگ دستوپنجه نرم میکند، امثال ولایتیها در وجود جنایتکار متحجری به نام خامنهای آزادیخواهی و صلحدوستی رؤیت میفرمایند، و چرندنامههای غرب نیز همزمان مقالة ابلهانة مشاور رهبری در اموربینالملل را انتشار میدهند. چرا که، حاکمیت توحش و تحجر اسلامی باید بر ما ملت تحمیل شود، ولی چون غربیها در سیاست جنگطلبانة خود شکست خوردند و نتوانستند این جانوران موذی را به سلاح هستهای مجهز کنند، ناچاراند با نوکران خود روابط عادی برقرار کنند. جهت توجیه چنین روابطی لازم است از زبان مشاور ابودلقک فرزانه به تعریف و تمجید از وی بپردازند تا شهروندان اروپائی بدانند جای خامنهای، ولایتی یا لاریجانی و به طور کلی «مقامات» این حکومت مفلوک در باغ وحش نیست! بله، اینگونه استکه لاریجانی در نقش شهبانوی فرهنگگستر ظاهر شده، و در کنار صفار هرندی در مراسم اهدای «قلم زرین» شرکت میکند، و به ناچار خامنهای هم باید به اوصاف شاهنشاه آریامهر آراسته شود. بزک چهرة کریه رهبری هم بر عهدة بزرگ آفتابهدارشان، علیاکبر ولایتی است که ایشان را اینچنین توصیف میکند:
«این شخصیت آزاد اندیش که انگیزة دفاع از مظلومان برای ایجاد یک جهان عاری از خشونت، که زمینة حفظ صلح است را نیز فراهم میکند [...] باور عمیق ایشان یک انتخابات دمکراتیک برای تعیین حق سرنوشت سیاسی همة مردم فلسطین است [...] انتخابی که اگر همه اعم از مسلمان، یهودی و مسیحی در آن آزادانه مشارکت کنند، نتیجهاش مورد احترام و پذیرش خواهد بود.»
کد خبر: 8704 ـ 06483، منبع ایسنا.
بله این شخصیت «آزاداندیش» همان علیخامنهای است که خواهان انتخابات دمکراتیک برای حق تعیین سرنوشت سیاسی مردم فلسطین شده! از قدیم گفتهاند، «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است!» مسلماً به زعم این «شخصیت آزاداندیش» حق برخورداری از انتخابات «آزاد» برای ملت ایران، که با توطئة امپریالیسم آمریکا به چنگال چنین حیوانات وحشیای گرفتار آمده، امروز تأمین شده، که ایشان قصد دارند همین «حق و حقوق» را به ملتهای دیگر نیز ارزانی دارند! هالة «آزادیخواهی» این شخصیت جهانی آنقدر سایهگستر است که میبینیم آفتابهدار همین «شخصیت» از خود ایشان هم آزاداندیشتر از آب در آمده، و با نوشتن چنین «مقالاتی» عملاً کارشان از مجیزگوئی و مداحی «این شخصیت» گذشته، صریحاً به هذیانگوئی افتادهاند.
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت