یکشنبه، تیر ۰۹، ۱۳۸۷



دریچه‌سالاری!

...

همزمان با «فارین پالیسی» که دو مترسک بی‌مایه به نام «عبادی» و «سروش» را به عنوان «روشنفکر» کشورهای اسلامی برای ما ملت برگزیده، اتحادیة اروپا هم به رهبری کلمبستان بسیج شده تا یک دمکراسی «اعلا» در خور چنین «روشنفکرانی» به ما اهداء کند. چرا که اصحاب استعمار نیک می‌دانند که هر بنجلی در آبدارخانة سازمان سیا تولید شود، در ایران مشتری فراوان خواهد داشت به ویژه اگر مهر ممنوعیت حکومتی بر پیشانی‌ داشته و از طریق بنیاد مستضعفان در بازار سیاه به فروش برسد.

در این راستا «مهرنیوز» مورخ 29 ژوئن 2008، با انتشار ترجمة مطلبی از نیویورک تایمز، در کمال حماقت تلاش کرده تا شنود تلفنی و کنترل مکاتبات شهروندان اروپای غربی و ایالات متحد را در ترادف با هجوم سگ‌های‌هار حکومتی به مردم ایران قرار داده، آنرا تجاوز به «حریم خصوصی» بنامد! بدون آنکه بداند تعریف «حریم خصوصی» در اروپای غربی با تعریف حریم خصوصی در قوانین توحش حکومت جمکران تفاوت کلی دارد؛ در اروپای غربی مشتی لات و اوباش مسلح تحت فرماندهی سردار رادان و سرتیپ نادان نمی‌توانند در خیابان مردم را به دلیل نوع پوشش و آرایش مو بازداشت کنند، یا به خانه‌های‌شان هجوم ببرند، و آنرا به اندرونی و بیرونی تقسیم کنند، تا قاچاق کالا، فروش زن و کودک و مواد مخدر تحت نظارت آیت‌الله شاهرودی تداوم داشته باشد.

همانطورکه می‌بینیم همة اهرم‌های استعماری فعال شده‌اند، تا زمینة شورش و براندازی را در ایران فراهم آورند. و طبیعی است که جهت تحقق چنین شرایط «مقدسی»، حنازرچوبه، مورخ 29 ژوئن سالجاری، ترهات مشتی لباس شخصی را تحت عنوان بیانیة «جامعة اسلامی دانشگاه‌های اصفهان» انتشار دهد. لباس شخصی‌های دانشگاهی، بجای پرداختن به مسائل صنفی خود به حل مسائل قوة قضائیه ابراز علاقه کرده‌اند. همچنین طبیعی است که در این راستا، «فرانس پرس» هم یک گروه سیاسی «مدافع آزادی» اختراع کرده و به ما ملت حقنه ‌کند. قرار است «فرانس پرس»، دست در دست فیگارو، به شوت وپرت‌های مرزپرگهر یک اوپوزیسیون مدافع دمکراسی معرفی فرماید تا مردمی که از فقر و سرکوب و نکبت نعلین و دستار به عذاب آمده‌اند، به دنبال سراب «دمکراسی» به خیابان‌ها بیایند. و می‌بینیم که این وظیفة مهم مانند سال 1357 باز هم بر عهدة «جمهوری» فرانسه گذاشته شده.

هم‌میهنان گرامی! آسوده بخوابید، حاکمیت کلمبستان بیدار است تا با توسل به گروه رجوی، برایمان یک دکان دمکراسی چهار دهنه افتتاح کند. دکان کذا یک در به عراق و اردن دارد، در دیگرش هم به سوی کلمبستان، فرانسه، آلمان و هلند باز می‌شود! ولی فراموش نکنیم که ورودی اصلی دکان کذا در آمریکا است. بله، دمکراسی «مجاهدین»، با آن حکومتی که از سوی خداوند در بهمن‌ماه 1357 به ما ملت تحویل داده شد، وجوه مشترک فراوان دارد. مسعود رجوی، رهبر دمکراسی آینده، مانند خمینی و دارودسته‌اش پیشتر نانخور حاکمیت ایران بوده، و بنا بر مقتضیات ارباب از ایران «هجرت» فرموده‌اند. مریم رجوی، رئیس جمهور همین «دمکراسی»، مانند بنی‌صدر، پس از هزار سال اقامت در فرانسه با زبان فرانسه بیگانه ‌است، و همه چیز را هم در قرآن پیدا کرده. مخارج دمکراسی آینده زیر نظر سازمان سیا و اینتلیجنت سرویس، با همکاری ساواک منفور از طریق حوزه و بازار تأمین خواهد ‌شد، و خلاصه بعضی‌ها می‌خواهند عقربه‌‌های ساعت سیاست کشور را به عقب ببرند!

ولی تفاوت‌های مهمی نیز بین دارودستة خمینی و گروه رجوی می‌توان یافت. از جمله آنکه «آزادی زنان» در حکومت مجاهدین خلق تأمین شده. به محض اینکه مریم جان بر صندلی ریاست جمهوری تکیه بزنند، همة زنان ایران می‌توانند کت و دامن خاکستری و روسری آبی رنگ بر سر کرده، کمی هم آرایش کنند! البته سردار رادان همچنان حضور خواهند داشت، تا زنانی که کت و دامن خاکستری بر تن و روسری آبی به سر نکرده‌اند از «نعمت» کتک دمکراتیک بی‌بهره نمانند. بله، دچار توهم نشویم، آن دمکراسی‌ای که اربابان «فرانس پرس» برای ملت ایران مجاز می‌شمارند، از اسلام و قرآن و توحش و زن‌ستیزی دین گامی فراتر نخواهد رفت، چون در غیراینصورت جنتلمن‌های نزولخور کلمبستان بجای ویسکی 16 ساله می‌باید آب رودخانة تایمز سر بکشند، و متضرر شوند.

بله به این دلیل است که در تاریخ 28 ژوئن، پیش از آنکه رهبر فرزانه ناچار شوند علی کوچیکه را از شورای امنیت ملی با اردنگی اخراج کنند، وزارت کشور فرانسه اجازة تجمع مجاهدین خلق را در حومة پاریس صادر کرد! و خبرگزاری «فرانس پرس»، با تائیدات الهی چند سر «لرد» از اهالی کلمبستان و تعدادی از رعایای ناخداکلمب و کارگزاران بنیاد «بیلدربرگ» به ما مژده داد که مجاهدین خلق، اگر چه در شهرک اشرف یک دیکتاتوری تمام عیار نظامی بر ساکنان حاکم کرده‌اند، در کشور ایران خواهان «آزادی» و «دمکراسی» هستند! همانطور که خمینی هم در «نوفل‌لو‌شاتو» آزادیخواه شده بود. اصولاً بر خلاف «این آب و هوای فارس» که به گفتة حافظ «سفله پرور است»، آب و هوای فرانسه «آزادیخواه پرور» باید باشد! هر که پای‌اش به فرانسه می‌رسد چنان شیفتة «آزادی» می‌شود که ولتر را هم «شرمنده» می‌کند. ولی اشکال اینجاست که آزادیخواهان کذا به محض خروج از فرانسه تغییر ماهیت داده، شیفته و فریفتة «هیتلر» می‌شوند. ولی این دگردیسی که تقصیر «فرانس پرس» نیست! «فرانس پرس» گزارش می‌دهد که روز 28 ژوئن آن‌ها که در «ویلپنت» تجمع کرده بودند، یعنی گروه رجوی، خواهان استقرار آزادی و دمکراسی در ایران بودند. و هیئت‌هائی از نمایندگان مجالس آلمان، استرالیا، بلژیک، کانادا، آمریکا، کلمبستان، عراق و اردن نیز در این تجمع حضور داشتند، که از اتحادیة اروپا خواهان حذف نام گروه رجوی از فهرست تروریست‌ها شدند.

بله، خوب «هر سخن جائی و هر نکته مقامی دارد»! این دروغ‌های بیشرمانه هم که توهین مستقیم به ملت ایران است، بجز در «فیگارو» در هیچ چرند‌نامه‌ای منتشر نشده! اهالی فیگارو حاضر نشده‌اند حتی امثال «دلفین مینوئی» را هم روانة تجمع کذا کنند! و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! همزمان با این خبر بهجت اثر، روزنامه لوموند و بنگاه خبرپراکنی ناخدا کلمب، «اطلاعات»‌ فوق سری و جیمزباندی یک تحلیل‌گر پیزوری را تحت عنوان، براندازی 400 میلیون دلاری در رأس «اخبار» خود منتشر می‌کنند!

البته پیشتر در مورد مجاهدین خلق گفتیم که ساواک جمکران تصفیه‌های درونی و ترور فعلة فاشیسم از قماش بهشتی و رجائی را به حساب مجاهدین خلق می‌گذاشت، تا همزمان با گسترش سرکوب ما ملت برای‌ گروه رجوی هم «آینده‌سازی» کند. و در این صحنه‌سازی‌ها بعضی‌ شوت و پرت‌ها باورشان شود که مجاهدین خلق هیچ ارتباطی با آخوندیسم ندارند. ولی مجاهدین خلق نه تنها با آخوندیسم که با استالینیسم هم ارتباط برقرار کرده‌اند، چرا که آیات ضد و نقیض قرآن را با توسل به متون تحریف شدة نظریه پردازان چپ برای ما ملت نگون‌بخت «توجیه» هم می‌کنند. به زبان ساده‌تر همانطور که امثال شریعتی با آمیختن اسلام به «اگزیستانسیالیسم دینی» تولید غرب بر توحش اسلام و مرگ‌پرستی شیعی‌مسلکان دامن می‌زد، مجاهدین خلق هم با آمیختن مارکسیسم نجویده و خشک و خالی به اسلام، بر توحش آن حسابی افزوده‌اند. و به همین دلیل استعمار غرب خیلی از این گروه «شهادت طلب» خوشش می‌آید.

چون همانطورکه بارها در این وبلاگ گفته‌ایم، خط سیاسی غرب در ایران ترویج ابتذال و تحمیل بی‌نظمی و بی‌قانونی‌ است. محور تبلیغات استعمار از یک‌سو در ترادف قرار دادن «ابتذال» با «آزادی» است، و از سوی دیگر یکسان وانمود کردن قانون‌شکنی و سرکوب با «نظم» و «امنیت»! سخنان دجالی به نام «تقوی» در پیش‌وقوقیة جمعة گذشته شاهدی است بر این مدعا. ریزه‌خواران سازمان سیا تلاش می‌کنند آزادی‌های اجتماعی زنان در غرب را با «برهنگی» در کاباره مقایسه کرده، این آزادی‌ها را به «پوشش» تقلیل دهند، تا مطالبات زنان را هم به بیراهه کشند و بحث آزادی به حجاب اختراعی حوزه و بازار محدود بماند.

البته تمامی وق‌وقیه‌های جمعه در مورد حقوق زن بر همین محور تنظیم می‌شود. به عنوان نمونه می‌توان به وق‌وقیة حائری شیرازی، نمایندة رهبر فرزانه در فارس، در نماز جمعة هفته گذشته اشاره کرد که در سایت «روز آن‌لاین» هم منتشر شده. مسلم است که این سخنرانی احمقانه، با توجه به اتهامات آخوند حائری، پیرامون زمین‌خواری و بسیاری دیگر از فعالیت‌های «اقتصاد توحیدی»، هدفی جز تحریک افکار عمومی ندارد. ولی آخرین بخش تحریک افکار عمومی فعالیت استحماری دارودستة داریوش همایون است.

داریوش همایون که اگر در ایران براندازی نشده بود، و حکومت قانون حاکم می‌بود، می‌بایست هنوز در زندان آب خنک بخورد، دکان «مشروطه طلبی» دینی افتتاح کرده و مانند همة لباس شخصی‌های حکومتی، در زمینة تاریخ ایران نیز صاحبنظر از کار در آمده! داریوش همایون ضمن تأیید ترهات جواد طباطبائی پیرامون جنبش مشروطه، به دم جنبانی برای آخوند مجتهد شبستری پرداخته می‌گوید، مجتهد شبستری از همان علمای مشروطه‌خواه است! بله! این کشفیات اخیر آبدارچی سازمان سیا است که به عنوان بیانیة «حزب مشروطه» در «سایروس نیوز» انتشار یافته. داریوش همایون که مشروطه را به عنوان ارث پدری تصاحب فرموده‌اند، ‌ بر اساس «پژوهش‌های» مضحک و بی‌پایه و اساس جواد طباطبائی، مشروطه را «اصلاحات مذهبی» رؤیت کرده‌اند، و در تداوم همین توهمات، سکولاریسم را نیز در «مجمع تشخیص مصلحت» می‌بینند! البته این مهم را با الهام از مهملات حجاریان صورت داده‌اند، که خود یکی از لباس شخصی‌های دوران پهلوی است و بعد از کودتای «شکوهمند» 22 بهمن به ساواک جمکران اسباب کشی کرده!

باری، «استاد» داریوش همایون با کسب فیض از مکتب حماقت حجاریان، «مجمع تشخیص مصلحت استعمار» را دریچة «سکولاریسم» به شمار آورده و می‌گویند، با وجود چنین موهبتی جامعة ایران از چنبرة مذهب سیاسی آزاد خواهد شد! نمی‌دانستیم که همزمان با شکست سیاست انگلستان در ایران، داریوش همایون از «مشروطة محمدی» صرفنظر کرده و دل در گروی سکولاریسم گذارده! آنهم سکولاریسمی که دریچه‌اش به نعلین ابودلقک بهرمانی و قانون اساسی جمکران گشوده می‌شود. داریوش همایون در انتهای بیانیة خود می‌فرمایند، حال که می‌توانیم از مذهب سیاسی نجات یابیم:

«ما به آویختن دامان مولوی و برگسون نیز نیازی نخواهیم داشت!»

البته ما نمی‌دانستیم که برای رهائی از مذهب سیاسی، به قول ایشان می‌باید «دامان» مولوی و برگسون را بیاویزیم! ولی به داریوش همایون و اربابان‌اش که در عراق و افغانستان به دامان ملاعمر و بن‌لادن و در پاریس به روسری آبی رنگ مریم رجوی آویخته‌اند، و رویای کودتا در ایران دارند، اطمینان می‌دهیم که تاریخ ایران در این مقطع به هیچ عنوان در روند مطلوب این محافل تکرار نخواهد شد، و اینبار «فقها» و «شرکاء» از بزنگاه تاریخ گریزی نخواهند داشت. می‌بینیم که «فارین‌پالیسی» به ما ایرانیان واقعاً کم لطفی کرده، این نشریة وزین، می‌بایست در فهرست «روشنفکران مردمی» جهان اسلام، نام داریوش همایون و همکار جوان‌ترشان الله‌کرم را هم می‌گنجاند.





...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت