
فارش نیوز!
...
به دلیل تعطیل خیمه شب بازی کرة شمالی و تضعیف ایالات متحد در اعمال سیاست تهدید و تحریم جهت بحران آفرینی در اقیانوس آرام، گورکنها در موقعیت بدی قرار گرفته و شدیداً متزلزل شدهاند. از اینرو حکومت اسلامی به ادبیات سیاسی بهمن 1357 بازگشته، و از تریبونهای رسمی به زنان چنگ و دندان نشان میدهد. آخوند شاهرودی، رئیس جنایتکاران و چپاولگران حکومت اسلامی امروز طی مصاحبه با سایت «فرارو» میگوید، برای مبارزه با مفاسد باید نسبت به قوانین حجاب سختگیری کنیم. بله! باید با جنجال پیرامون حجاب زنان، چپاول و جنایات شاهرودی و شرکاء را نیز در پس پردة حجاب تبلیغاتی پنهان کرد و افشاگریهای نیم بند پالیزدار و سوءاستفادههای جنسی را نیز به حساب بدحجابی زنان گذاشت. البته آخوند شاهرودی حق دارند، این خانم امامی که برای مقامات جمکران در منطقة آزاد «شرکت با بودجة نامحدود» به ثبت میرسانند، اصلاً حجاباش را رعایت نمیکند. همین خانم تهرانی که در برابر پانصد هزار دلار ناقابل برایتان کارت اقامت در «بهشت» کانادا تهیه میکنند اصلاً اهل حجاب نیستند! به این ترتیب ابودلقک بهرمانی، رهبر فرزانه و دیگر نعلینهای حکومتی حواسشان پرت میشود، چپاول میکنند و همزمان خواهان مبارزه با فساد هم میشوند. باید به اینان حق داد! مثل پدر معنویشان، «آدم» وسوسه میشوند و به احتمال زیاد بزودی از بهشت رانده خواهند شد!
پس از برچیده شدن بساط هستهای کرة شمالی، و صدور بیانیة رسمی کاخ سفید مبنی بر رفع تحریمهای اقتصادی این کشور، گورکنها واقعاً دیوانه شدهاند! امروز برای ایراد «پیش وقوقیة» جمعه یک نفر را از تیمارستان آورده بودند! حرفهای عجیبی میزد، مثلاً میگفت فمینیستها میخواهند زن را بجای مرد بنشانند! نام این نعلین عالیقدر که ریاست «سیاستگزاری ائمه جمعه سراسر کشور» را نیز بر عهده دارد «تقوی» است. وی در چند جملة ابلهانه و «فقاهتی» وضعیت زن در جهان از دوران باستان تا امروز را بررسی کرده میگوید، زن درگذشته در سراسر جهان وضعیت اسفباری داشته. در ایران، یونان، رم و هند که شرایط زنان خیلی بد بوده، ولی در غرب حتی در دوران جدید وضع زنان اسفبار است. آخوند تقوی جهت مستدل جلوه دادن ترهات خود به دو جمله از سقراط و نیچه نیز آویخته تا بتواند شرایط رقتبار زن ایرانی را در هزارة سوم «توجیه» کند. البته شیخ تقوی نمیداند که سقراط فمینیست نبوده و نیچه هم فیلسوف مدرنیته بوده، نه مدافع حقوق زنان! بله، ازحوزة جهلیه بجز نادانی و حماقت هیچ بر نمیخیزد، و آیتالله تقوی هم یکی از میوههای گندیدة درخت «علم و دانش» حوزوی است که مانند علی شریعتی و دیگر فاشیستها شیفته و فریفتة «الگو» است! و مانند همة فاشیستهای شیعیمسلک، از جمله علی شریعتی، این الگوی مطلوب را هم در موجودیت سراپا ابهام «فاطمه» رویت میکند.
تقوی که گویا از اوضاع ایران به هراس افتاده و میداند که همین روزها دکان جمکران برچیده خواهد شد، به شاخ و شانه کشیدن برای زنان ایران پرداخته میگوید، خیلی شانس آوردهاید که ما به شما لطف میکنیم و اجازه میدهیم پایتان را از در بیرون بگذارید! چون در قدیم از این آزادیها نبوده، و زنان عقب افتاده بودند و برای جبران عقب ماندگی «سوار سن نمایش» میشدند. به نظر میرسد امروز هوا در تهران خیلی گرم بوده و آخوند تقوی، آنحضرت را سوار بر اسب در صحرای کربلا «میدیده» و همزمان از هنرپیشگان زن سخن میگفته! نتیجة توهمات و پریشانگوئی ایشان نیز در فارس نیوز به اینصورت انتشار یافته:
«روزی برای اینکه زن از خانه بیرون نرود، پایش را میشکستند و به او لقب پا شکسته میدادند. [...] روزی [...] بر سنهای نمایش سوار شد تا عقب ماندگیهای خود را جبران کند.»
بله، ای زنان ایران زمین! از آخوندها سپاسگزار باشید که «آزادیهای» فراوان به شما اعطا کردند، چون در غرب زنان از این «آزادیها» محرومند. اگر بدانید در غرب چقدر با زنها بدرفتاری میکردند، آنها در پستو حبس میکردند! هنوز هم در غرب با زنان بدرفتاری میکنند، لباسشان را پاره کرده و آنها را برهنه به کاباره و خیابان میآورند. در نتیجه زن غربی هم عصبانی شده و بنای بدرفتاری گذاشته:
«زمانی با تیغ تجدد همة پوششها را دریدند، با بدنی عریان او را به کابارهها و خیابانها کشاندند و او هم با لگد آزادی دیوار عفت را خشمگینانه خراب کرد.»
نمیدانستیم که در غرب زنها را برهنه به کاباره و خیابان میآورند، و از نظر حضرت آیتالله، زن غربی بجز گردش در خیابان و حضور در کاباره گویا هیچ نقش دیگری در جامعه ندارد. شاید هم حاج تقوی یا تولههایشان در غرب بجز حضور در کابارهها فرصت مطالعات دیگری نداشتهاند، و یا شاید ابودلقکها چشمشان که به زن میافتد در رویاهایشان او را برهنه و در حال «استریپ تیز» میبینند، چرا که علیرغم جفتکهای مستانة حضرت آیتالله، در غرب تا حدودی آزادی زنان تأمین شده! میبینیم که ابودلقکهای حوزة جهلیه، با «زن مدرن» هیچ اشکالی ندارند، گرفتاری نعلینها «آزادی زن» است که در ذهن علیل ریزهخواران سنتی کارخانة رجاله پروری در مقام لگدی است که «دیوار عفت» میشکند. چون دستاربندان زن را محبوس در چاردیواری «عفت» و «نوامیس» میخواهند، و اگر زن بخواهد آزاد باشد، این دیوار توحش و تحجر ویران خواهد شد. بله، در ذهن آخوند جماعت زن باید پشت یک «دیوار» باقی بماند، و امروز که گورکنها «مدرن» شدهاند، این دیوار پارچهای شده و نامش را حجاب گذاشتهاند. البته ترهات تقوی، در باب دریدن پیراهن زنان در غرب و فروریختن «دیوارعفت» و اینگونه مزخرفات را نمیباید به هیچ عنوان لگد یک قاطر مست به حقوق مسلم انسانها تصور کرد، این هرزهدرائیها «بحث حوزوی» است، آنهم در مورد «حقوق زن» در اسلام!
تقوی در ادامه مانند سگ هار به گاز گرفتن پای شاعران و هنرمندانی میپردازد که جسارت کرده در سرودههای خود از گیسوی زن یا چشم و ابروی او برای تشبیهات ادبی استفاده کردهاند! ولی ظاهراً آخوند تقوی شاعران حوزوی از قماش خمینی را مد نظر دارد، چرا که نمونههائی بس مضحک از این تشبیهات ادبی ارائه کرده؛ از طناب، پیکان، و کاسة سراب سخن میگوید. بله، حاجآقا در حال دار زدن یک شاعر حوزوی با «طناب» بوده، چون شاعر کذا یک «کاسة سراب» سر کشیده و سوار پیکان شده! البته کاسة سراب همان «جام شراب» است که در زبان شیوای ابتذال حوزه، با رعایت تقیه، سه نقطهاش افتاده، به «کاسة سراب» تبدیل شده، و فارس نیوز هم با رعایت تقیه «سراب» نوشته، تا شلاق نخورد! در نتیجه ما هم سه نقطة کذا را که فارس نیوز از شراب حذف کرده برای خودش میگذاریم و از این پس مینویسیم، «فارش نیوز» تا عدالت رعایت شود.
ولی بشنویم از ابروی زنی که به «پیکان» تشبیه شده! شنیده بودیم که از «تیر مژگان» و «کمان ابرو» بگویند ولی «پیکان ابرو» مسلماً از نوآوریهای شاعرانه حوزوی باید باشد. شاعر به احتمال زیاد برای چنین تشبیهی از ابروان امام سیزدهم «الهام» گرفته، که به دو جوجه تیغی شباهت داشت! جوجهتیغیهائی که پس از گلاویز شدن با یکدیگر تیغهایشان آشفته و درهم شده بود. شاید هم «الهام» نبوده، «وحی» بوده! این مقوله را میگذاریم برای «استاد» سروش، خرمشاهی و آیتالله سبحانی که متخصص کشف وحی و الهاماند، و مسلماً «الهام»، سخنگوی دولت مهرورزی را هم در همان اشعار بندتنبانی یافتهاند. در این میان فرصتی هم برای عربدهجوئی و نفسکشطلبی آن فیلم ساز کذا فراهم میشود. باری، شیخ عالیمقام، تقوی میفرمایند:
«از موهایاش طناب عشق [...] از چشمانش کاسة سراب [شراب] و ابروهایاش را به پیکان تشبیه کردند.»
بله، به همین سادگی در اسلام میتوان شراب خورد! کافی است آنرا در کاسه ریخته، سه نقطهاش را حذف کنید! در هر حال نتیجة نوشیدن شراب «مستی» است، و در مورد تقوی «بدمستی» خواهد بود. چرا که بجای ابروی یار، ابروان خمینی را میبیند و چون دمی هم به خمرة «سراب» زده، یک راست وارد بیابانهای حجاز در صدر اسلام میشود و «سراب اسطوره» و «شراب تاریخ» را به چشم دل میبیند! و در این هنگام میگوید، «وقتی هیچ حسابی برای زن باز نمیشد»، اسلام به زن «کرامت» داد!
این «کرامت» همان است که هیچ ارتباطی با انسان ندارد. چون نوعی معجزه است. پیامبران معجزه دارند و عرفا، «کرامت». ولی تقوی از آنجا که کاسة سراب را زده و در گرمای چهل درجه کف به دهان آورده و به سخنرانی مشغول است، منتظر «کرامت» زنی است که دستی هم به سر وگوشاش بکشد. اتفاقاً عکسی نیز از تقوی در «فارش نیوز» منتشر شده، طفلک مثل اینکه به «فوبیای زن» دچار باشد. ترس در چشمانش موج میزند و دهانش را چنان باز کرده که زبان کوچیکهاش دیده میشود. در هر حال همین قماش «ابرمرد» فرضی است که از زن وحشت دارد و اگر نگاهی به نظریة «ابر مرد» در روانکاوی بیاندازد، متوجه میشود به چه دلیل از زن میترسد، و چرا سر از «حوزة علمیه» درآورده! و چرا سخن از باز کردن حساب برای زن میگوید. البته در اینکه پیامبر اسلام برای زن حساب مخصوص باز کردند جای بحث نیست. ایشان با مشاهدة یک بیوة ثروتمند بلافاصله صدای جبرئیل را شنیدند که میگفت:
«محمد! یک حساب براش باز کن، تا حساب پولهاشو داشته باشی!»
و محمد هم یک حساب در بانک ملی شعبة لندن برای آنحضرت باز کرد تا آزادانه به تجارت و پولشوئی با بانکهای «مستقل» امارات مشغول شود و ... و محمد، مانند علیکوچیکه، نمیدانست که اینبار بستة پیشنهادی دیگر شوخی ندارد! و ابودلقک بهرمانی ناچار است در وقوقیة این هفته ضمن نفسکش طلبیدن بگوید، با ما اینجوری حرف نزنید، شما کمتر از آن هستید که ما را تهدید کنید، ولی اگر به زبان خوش با ما حرف بزنید، ما نوکریم! ما که حرفی نزدیم، قرار شد بسته را مطالعه کنیم! هنوز 10 روز نشده که بسته را به ما دادهاید! بله وضع خرابتر از آن بود که علیکوچیکه و ناخداکلمب میپنداشتند. در نتیجه سخنگوی کاخ سفید به میان جان نوکران ضدامپریالیست آمریکا در جمکران رسیده، میگوید، امیدواریم این وقت را برای مطالعة دقیق پیشنهادات ما صرف کرده باشید. پس ما هم ابودلقک بهرمانی را رها میکنیم تا بستة پیشنهادی را مطالعه کند، و باز میگردیم به گشودن حساب برای زنان!
محمد، حساب را برای خدیجه باز کرد و بعد هم که آبی زیر پوستش افتاد ادعای پیامبری کرد. این است حکمت بازکردن حساب برای زنان. افسوس که محمد گفت، پس از من دیگر کسی نخواهد آمد، در غیراینصورت تاکنون هر یک از آخوندها که پیش از ازدواج در خانة پدرهمسرشان به «خدمت» تیغکشی اشتغال داشتند، ادعای پیامبری میکردند، و ما ملت میماندیم که از کدام «دین» پیروی کنیم! دین اکبر، یا دین بدتر! ولی از آنجا که باید به همین دین بدتر اکتفا کنیم، ببینیم تقوی در مورد پیامبر گرامی و دین اسلام چهها میگوید:
«اسلام زمانی که همه از به دنیا آمدن دختر خشمگین میشدند، زن را همردیف مردان دانست و به او کرامت و شخصیت داد [...] قرآن [...] دستور اکید داد که باید برخوردی کریمانه [...] با زن داشته باشید [...] پیامبر کرامت بخشیدن به زنان را از خود شروع کرد [...] کارهای خانه انجام میداد [...] زنان را در مسائل سیاسی شرکت میداد و از حقوق بانوان دفاع میکرد.»
آری! میبینیم که مرضیه مرتاضی حق داشت شریعتی را در ترادف با سیمون دوبووار قرار داده، بگوید او هم زن را «جنس دوم» میدانست. وقتی در صدر اسلام محمد مدافع حقوق «بانوان» باشد مسلم است که در حسینیة ارشاد، شریعتی هم سیمون دوبووار خواهد شد. و آخوند تقوی هم میتواند پس از سرکشیدن یک «کاسه سراب» در انتهای سخنرانی خود به انتقاد از فمینیسم پرداخته، بگوید،
«بحثهای فمینیستی که میخواهد تشبه زن و مرد را دنبال کند [...] از نظر اسلام پسندیده نیست.»
چون حضرت آیتالله تقوی ضمن گشت و گذار در صحرای حجاز و مشاهده اینکه محمد از مدافعان «حقوق بانوان» بوده، عین بنیصدر کشف میکنند که در قرآن همه چیز هست، از جمله مخالفت با فمینیسم. و خلاصه، زن باید زن باشد، تا مرد برایاش حساب باز کند. البته آن حسابی که ناخداکلمب برای علیکوچیکه باز کرده بزودی مسدود خواهد شد، و خواهیم دید که «فارش نیوز» هم چگونه «مشدود» شدن آنرا «زیر شبیلی» در خواهد کرد.
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت