سه‌شنبه، تیر ۱۱، ۱۳۸۷



ولایت لاریجان!

...
همانطورکه گفتیم دیروز آخرین مهلت چندملیتی‌های غرب برای عقد قرارداد استخراج نفت با دولت عراق بود. ظاهراً اوضاع آنچنان که حضرات می‌پنداشتند پیش نرفت! چرا که گاوچران‌ها ناچار شدند یک گام اساسی به عقب بردارند و به نوکران خود در جمکران تفهیم کنند که مذاکره پیرامون بستة پیشنهادی از واجبات الهی است! در نتیجه، همة آنها که تا دو روز پیش بی‌خبر از همه جا به آهنگ «حق مسلم» برای عمو سام می‌رقصیدند، و تهدید به جنگ می‌کردند، امروز رقص شوم خود را پایان داده به درافشانی پیرامون «منطق» و «مصلحت» مشغول شدند. و به همین دلیل در ینگه دنیا هم مراسم افشاگری «افتتاح» شد.

پالیزدار و دیگر مقامات «افشاگر» بدانند که تنها نیستند! در ایالات متحد نیز به دلیل افلاس بیش از حد حاکمیت، مأموران سازمان سیا در «واشنگتن پست» به افشاگری پرداخته‌ و آنچه را که همه می‌دانستند برایمان فاش کردند و گفتند، آمریکا از برنامة هسته‌ای گورکن‌ها اطلاع داشت، ولی به دلیل منافع خود سکوت کرده بود! ما که می‌دانستیم تجهیز گورکن‌ها به سلاح هسته‌ای در راستای منافع آمریکا و متحدانش در سازمان ناتو صورت می‌گیرد، شاید خود گورکن‌ها نمی‌دانستند! ولی امروز مسلماً همة مقامات جمکران می‌دانند که ادامة خیمه‌شب‌بازی «حق مسلم» که از دوران ابودلقک بهرمانی آغاز شد، دیگر امکانپذیر نیست! به همین دلیل، نوکران آمریکا در جمکران همگی منطقی شده و دیگر کسی تحریم اقتصادی ما ملت را «پیشرفت در همة زمینه‌ها» نمی‌نامد! و اما در این میان کمی هم از بنگاه خبرپراکنی ناخداکلمب بشنویم، که با مترسکی به نام علی کوچیکه قصد مخالفت با بستة پیشنهادی غرب را داشت، و مدام از قول پاسدار «ال‌لاریجانی» ساز مخالفت با بستة کذا را «کوک» می‌کرد.

چند روز پس از آنکه رهبر فرزانه ناچار شدند علی‌کوچیکه را با سعید جلیلی جایگزین کنند، آژانس خبری کلمبستان هم تلاش کرد «چراغ سبز» مذاکرات و نظر موافق به بستة پیشنهادی را در مجلس «مشاهده» کند. در تاریخ 30 ژوئن 2008 ناگهان نور سبزی از مسجد جمکران ساطع شد که فقط چشمان شهلای ناخداکلمب قادر به دیدن آن بود. چون ناخداکلمب پیر و فرتوت روز گذشته به دلیل بر هم خوردن مذاکرات شیرین صلح بین طالبان و دولت پاکستان، برق از چشمان مبارک‌شان پرید و جهت بازیافتن قدرت بینائی خود ناچار شدند از یک «عینک ویژه» استفاده کنند، تا بتوانند پایان نمایشنامة «شرایط ویژه» در ایران و در کل منطقه را هم با همان عینک «ببینند.» و آنرا مطابق منافع خود «تفسیر» و «تعبیر» کنند.

همانطور که می‌دانیم پادوهای‌ ناخداکلمب همه چیز را در راستای منافع وی «نقل»، «تعبیر» و «تفسیر» می‌کنند، تا بلکه شیوة «مقدس» لجن‌پراکنی تداوم داشته باشد. به عنوان نمونه، سیدابراهیم نبوی، معاون سیاسی وزارت کشور جمکران، از «آرمان‌های مقدس» سوسیالیسم و «چه گوارا» سخن می‌گوید! و لجن پراکنی سیدابراهیم «طنزپرداز»، اینبار در قالب ستایش و تمجید از «چه گوارا» صورت می‌پذیرد، چرا که اگر انتقاد از فیدل کاسترو، سکة رایج فعلة فاشیسم است، انتقاد از چه‌گوارا، کاری است بس صعب و دشوار! و حاج ابراهیم نبوی نیک می‌داند که بهترین راه لجن پراکنی به سوسیالیسم و چه‌گوارا زبان گشودن فعلة فاشیسم به ستایش آن‌ها است! بله، این ساواکی‌های جمکران را دستکم نگیریم! همه مانند پاسداراکبر کودن نیستند!

پاسداراکبر همانطورکه پیشتر گفتیم به محض ورود به حرمسرای عباس میلانی بر همة فنون مهمل‌گوئی و لجن‌پراکنی احاطه یافته. در ینگه دنیا، به دلیل پیشرفت علوم کافی است یک آمپول به فرد مورد نظر تزریق کنند، تا او به یک دانشمند تبدیل شده و در «همة زمینه‌ها» یک‌شبه «پیشرفت» کند. همانطور که اعمال تحریم‌ها بر ما ملت زمینة «پیشرفت» خامنه‌ای و اکبربهرمانی در «همة زمینه‌ها» بود! بله، پاسداراکبر هم پس از تزریق آمپول کذا به سرعت پیشرفت کرده و به بهانة دفاع از همجنسگرایان، ضمن لجن‌پراکنی به حافظ، سعدی، نیچه و فروید، همجنس‌گرائی را در ترادف با «اعتقادات مذهبی» قرار می‌دهد! و به این ترتیب است که ما می‌توانیم به دین اسلام معتقد باشیم یا پیرو همجنس‌گرائی. چون همانطور که پیشتر هم گفتیم فعلة فاشیسم در کمال حماقت گرایش جنسی را گویا خودشان شخصاً «انتخاب» می‌فرمایند؛ نتیجه این می‌شود که به این وسیله می‌توانند به اقتضای زمان همجنس‌گرائی را به ابزار سرکوب هم تبدیل کنند. و چنین ترهاتی در راستای توجیه سوءاستفادة جنسی از همجنس منتشر می‌شود، تا همجنسگرایانی که درجمکران در جایگاه قدرت قرار گرفته‌اند دست‌شان برای تعرض به همجنس بازتر باشد. در گیرودار جنجال روشنفکران قلم به مزد پیرامون ماجرای زنجان گفتیم که سوءاستفادة جنسی همواره از جایگاه قدرت انجام می‌گیرد و قربانیان سوءاستفادة جنسی صرفاً «دختران» نیستند، این روند به یکسان بر زن و مرد و پیر و جوان می‌تواند تحمیل ‌شود. هدف این تحمیل‌های جنسی بستگی به گرایشات جنسی فردی دارد که در جایگاه قدرت قرار گرفته.

وارد جزئیات این مسائل نمی‌شویم ولی سوءاستفادة جنسی در محل کار با هدف «اعمال قدرت» فیزیکی انجام می‌گیرد. و به این ترتیب «رئیس»، برتری قانونی و «حقوقی» جایگاه خود را به ابزار تحمیل سلطة فیزیکی یا «برتری حضوری» بر زیردست خود تبدیل می‌کند. دلیل پافشاری فاشیست‌ها بر جایگزین کردن «حقوق زنان» با «حضور زنان» در جامعه، در واقع نقض حقوق زنان ایران از طریق «حضور» زنان حکومتی است که به دلیل حمایت‌های محفلی در جایگاهی قرار می‌گیرند که شایستگی آنرا ندارند. و البته این مسئله به پست و مقام محدود نمی‌شود. سرکوب در عرصة فرهنگی به مراتب شدیدتر از سرکوب سیاسی است، چون هدف اصلی سیاست استعماری گسترش فقرفرهنگی است. چرا که سرکوب فرهنگی زمینه ساز سرکوب سیاسی و اقتصادی خواهد شد. اگر به تاریخ معاصر ایران بنگریم می‌بینیم که نخستین اقدام دولت میرپنج، «ممیزی» کلیات سعدی بود. واگذاری انحصار منابع انرژی ایران به چندملیتی‌های غرب گام بعدی بود، که ملی کردن نفت و کودتای 28 مرداد پیامدهای اقتصادی و سیاسی آن به شمار می‌رود، و البته نیازی نیست بگوئیم که کودتای شکوهمند 22 بهمن این روند استعماری را تکمیل کرد.

بله، سرکوب فرهنگی پایه و اساس دیگر سرکوب‌های استعماری است. و در این زمینه بنگاه خبرپراکنی «بی‌بی‌سی» و سایت رادیوزمانه دست در دست یکدیگر پیش می‌روند. پیشتر به چند مورد از تبلیغات استحماری ناخدا کلمب اشاره کرده‌ایم. حال نگاهی داشته باشیم به سایت بیلدربرگ. این سایت به معنای واقعی کلمه یک بازار مکارة استحماری است. و اکثریت قریب به اتفاق مطالبی که منتشر می‌کند بر اصل «ترادف کلی» استوار شده. ولی موذیانه‌ترین تبلیغات این سایت در بخش «خاطرات» به چشم می‌خورد. خاطرات سفر به این یا آن کشور، خاطرات دوران براندازی و ... و به ویژه خاطرات پارسی‌پور.

«پارسی پور»، از ارکان تبلیغات استحماری در رادیوزمانه به شمار می‌رود. این فرد در قالب نقل خاطرات شخصی نه تنها مبلغ یهودستیزی و ابتذال شده که ترویج حماقت و بلاهت را نیز بر عهده گرفته. پارسی‌پور در بخش شصت و هفتم خاطرات خود که در تاریخ نهم تیرماه سالجاری در سایت زمانه منتشر شده می‌گوید، یک خانة بدنام از یک یهودی اجاره کرده! دلیل بدنامی خانة کذا حضور مردان و زنان «مجرد» در آن است، که به دلیل معاشرت‌هائی که دارند باعث «بدنامی» می‌شوند. البته پارسی پور از اینکه مجردها در ایران به حساب نمی‌آیند ابراز ناخشنودی هم می‌کند! ولی همزمان به مخاطب می‌گوید که افراد «مجرد» می‌توانند معاشرت‌هائی داشته باشند که ... البته باید از پارسی‌پور بپرسیم چگونه «معاشرت» می‌تواند باعث «بدنامی» شود؟ هر چند که پاسخ این نویسندة ساختار فقرفرهنگی را از پیش می‌شناسیم. مسلماً ایشان پیشنهاد می‌کنند که مجردها یا معاشرت نکنند یا با توسل به صیغه «معاشرت حلال» داشته باشند.

پارسی‌پور در ضمن به ما می‌گوید که به دلیل عدم رعایت قوانین، «گناه» کرده! سپس ادعا می‌کند که بی‌پول بوده، مرتب مهمان داشته و در خانه‌اش که دو اتاق خواب و یک نشیمن داشت، 49 نفر خوابیده بودند! می‌گوید، خودم یک شب شمردم! ولی مهم‌ترین کشف «پارسی‌پور» را باید کشف دلیل افزایش جمعیت تهران و هجوم مردم به شهرهای بزرگ ایران به شمار آوریم. پارسی‌پورمی‌گوید به دلیل فشار مذهبی جمعیت تهران افزایش می‌یافت و همه می‌خواستند به تهران بیایند:

«مردم در شهرهای کوچک و روستاها حق ندارند از امکانات تفریحی برخوردار باشند. آخوند محل از افتتاح سینما جلوگیری می‌کند. بزرگ‌ترها اجازه نمی‌دهند که جوان‌ترها دور هم جمع شده و برقصند و جشن بگیرند. تمامی امکانات در تهران جمع شده...»

بله همه آنهائی‌که از روستاها و شهرهای کوچک به تهران کوچ می‌کردند، برای رقصیدن و جشن گرفتن می‌آمدند، نه به دلیل اصلاحات ارضی فرمایشی ایالات متحد که هدفش نابودی ساختارهای قدرت، روستاها و کشاورزی در ایران بوده. در ضمن به یاد داشته باشید که رقص و موسیقی در روستاهای ایران وجود نداشت! روضه‌خوانی و نوحه‌خوانی با سازهای غربی «موسیقی» بود، و مراسم سینه زنی و رژة قمه کشان در خیابان‌های پایتخت به جوانان امکان می‌داد گریه و قر کمر را همزمان به مورد اجرا گذارند، که گناه این به ثواب آن در شود! و البته مراقب باشند از یهودی خانه اجاره نکنند که یهودی‌ها خانه به مجرد اجاره می‌دهند و مجردها هم معاشرت‌هائی دارند که خانه را «بدنام» می‌کند. بررسی ترهات پارسی پور را در همینجا به پایان می‌بریم، و می‌پردازیم به جنب و جوش بنگاه ناخداکلمب برای دست و پا کردن صندلی و سه پایه جهت حضور نوکران سنتی در روند مذاکرات با گروه 1+5.

ناخداکلمب امروز به دلیل شکست سیاست‌هایش در حمایت پنهان از تجهیز حکومت اسلامی به سلاح هسته‌ای، قصد «بهره‌برداری سیاسی» از سیاست مخالفین را دارد! ساده‌تر بگوئیم، اینک که مسلم شده اعضای سازمان ناتو باید رؤیای تجهیز گورکن‌ها به سلاح اتمی را به گور ببرند، ناخداکلمب تلاش می‌کند تا این «مذاکرات» را خواست علی خامنه‌ای جلوه دهد! البته روز گذشته صادق زیباکلام، یکی از پامنبری‌های ابودلقک بهرمانی با هدف بهره‌برداری سیاسی از «مذاکرات» کذا با سایت بیلدربرگ مصاحبه‌ای ترتیب داده بود تا از این مذاکرات، تکه استخوانی هم نصیب اکبر بهرمانی شود. حضرت زیبا‌کلام ناگهان از خواب غفلت بیدار شده از ادامة جنگ، و گروگان‌گیری هم انتقاد کرده و فرمودند، به زیان ما است که مذاکرات هسته‌ای را ایدئولوژیک کنیم! نمی‌دانیم این خردمند فرهیخته چرا پیشتر زبان در کام کشیده و هیچ نمی‌گفتند؟ آنروزها که امام سیزدهم قصد تشریف فرمائی به «قدس عزیز» از راه کربلا را داشتند، یا آنروز که گروگانگیری را «انقلاب دوم» می‌خواندند، ایشان زبان‌شان را در یخچال گذاشته بودند؟ و یا همین چند روز پیش که حاج اکبر در وق‌وقیة جمعه می‌گفت، ما از حق خود صرفنظر نمی‌کنیم، شما کوچکتر از آن هستید که ... و یا همین هفتة پیش که علی‌کوچیکه جهانیان را به خروج از «ان.پی.تی» تهدید می‌کرد، و بنگاه خبرپراکنی ناخداکلمب هم سخنان پاسدار علی‌کوچیکه را در صدر اخبار خود قرار می‌داد، این حضرت زیباکلام، چرا کلام‌زیبای‌شان را از ما دریغ می‌کردند؟ کجا بودند این آقای زیبا کلام؟‌

البته ما می‌دانیم زیبا کلام کجا بود، همانجائی که ولایتی نشسته بود، دست به سینه و آمادة اجرای فرامین ارباب. امروز سایت ناخداکلمب مصاحبه‌ روزنامة‌ جمهوری اسلامی با علی‌اکبر ولایتی، وزیر ابدمدت امور خارجة جمکران را انتشار داده. ولایتی که مانند همة گورکن‌های جمکران نان جنگ و تحریم اقتصادی ما ملت را می‌خورد، امروز ناگهان کشف کرده که تحریم‌ها علیه ایران به نفع اقتصاد کشور نیست! عجیب است که در این سی سال تحریم‌ها باعث پیشرفت ما بود، و از امروز همین تحریم‌ها دیگر هیچ پیشرفتی برایمان نخواهد داشت! و عجیب است که همین دو روز پیش پرزیدنت مهرورزی در حنازرچوبه، از اینکه درها به روی ما بسته می‌شود ابراز خرسندی می‌کرد، ولی علی‌اکبر ولایتی امروز می‌گوید:

«آمریکا و اسرائیل به دنبال آن هستند تا ایران را در عرصة جهانی منزوی کنند.»

و «بی‌بی‌سی» هم مصاحبة ولایتی را منتشر کرده تا به شوت و پرت‌ها بباوراند که مشتی جنایتکار و چپاولگر که سه دهه است با حمایت غرب از قبل تحریم، جنگ و اعمال شرایط ویژه بر ما ملت حاکم شده‌اند، امروز به یک باره تغییر روش داده با انزوای ایران و تحریم اقتصادی مخالف‌اند! حاکمیت کلمبستان اگر می‌پندارد که با توسل به امثال ولایتی می‌تواند در ایران نانی به تنور بچسباند واقعاً کور خوانده. اگر با علی‌کوچیکه یا علی«اصغر» سیاست شما شکست خورد، همین سیاست با «علی اکبر» زودتر شکست خواهد خورد، این شکست‌ها پیامد شکست سازمان ناتو در جنگ 33 روزه است که امروز به ایران رسیده، و پیامدهای آن برای این سازمان جنایتکار و نوکران‌اش در جمکران به مراتب از این هم خردکننده‌تر خواهد شد.




...


0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت