ناو و چادر!
...
پیش از پرداختن به وبلاگ امروز، باز هم تکرار میکنیم از آشوبهای خیابانی و تظاهرات «مردمی» حمایت نخواهیم کرد. آمریکا اگر میخواهد نوکراناش را در جمکران تغییر دهد باید بداند که با پشتوانة مردمی نمیتواند کودتا به راه بیاندازد. همچنان که بارها در همین وبلاگ تکرار کردهایم، گزینة کودتا در پس پردة شورشهای «مردمی» پدیدة نوینی نیست، و ملت ایران این قماش «قیام» را بارها و بارها تجربه کردهاند. آشوبهای 18 تیر یکی از نمونههای بارز چنین «قیامهائی» است. متخصصین هدایت افکار عمومی در غرب الگوی این «قیامهای استعماری» را همزمان بر دو اسطورة متضاد کاوة آهنگر و قیام مضحک حسین استوار فرمودهاند، تا نتیجة دلخواه را همیشه به دست آورند: از میان بردن مطالبات واقعی مردم! اگر میگوئیم دو اسطورة متضاد دلیل دارد؛ شورش کاوه در تضاد کامل با شورش حسین است. کاوه برای حفظ جان فرزندش قیام کرد، حسین برای به دستآوردن جاه و مقام و خلافت!
کاوة آهنگر بر ضد ظلم و برای حفظ جان فرزند قیام میکند، و بدون خونریزی پیروز میشود. حال آنکه اسطورة شیعی مسلکان، بر خلاف اسطورة کاوه، بر قدرت پرستی و طمع حسین برای اشغال جایگاه خلافت استوار شده. جایگاهی که بر اساس پیشداوریهای شیعیمسلکان «حق» حسین است! حسین که چشم طمع به حاکمیت داشت، بر ضد همین حاکمیت «شورش» کرد، و زمانیکه دریافت کسی از بازگشت به دوران خلافت «عدل علی» حمایت نمیکند، خود وی نیز قصد بازگشت به خانه داشت! معمولاً کسی که بر ضد حاکمیت «مشروع» شورش میکند، میداند که درصورت شکست باید مرگ را پذیرا باشد، ولی «قهرمان» شیعیمسلکان فاقد چنین درکی است. حسین در این شورش نیمهکاره بجز مرگ و شکست هیچ دستاوردی ندارد! چون «طمع» در هر حال ناپسند است.
به ویژه که امروز طمعکار در خارج از مرزها نشسته! و از طمعکار داخلی به عنوان «سپر دفاعی» استفاده میکند. سپری که هر روز بیش از پیش فرسوده و نخنما شده. دیروز با خروج ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن از خلیج فارس، گورکنها به راستی حمایت نظامی پدر معنوی خود را از دست دادند. اصلاً ما معتقدیم که این آیتالله اشتهاردی، وقتی بین دو نماز خبر خروج آبراهام لینکلن را شنید، از غصه دق کرد. ایشان در حالیکه زیر لب زمزمه میکردند، «آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست، هر کجا هست خدایا به سلامت دارش»، نماز جماعت مغرب را با این شعار به پایان بردند: «آبراهام، آبراهام! خدا نگهدار تو، بمیرد، بمیرد دشمن خونخوار تو»! و آنگاه به ملکوت اعلی شتافتند تا شاید گمشدة خود را آنجا بیابند، و چون اثری از ناو کذا در ملکوت اعلی مشاهده نفرمودند، به زمین بازگشته، و به گفتة «فارسنیوز» در آغوش خاک آرام گرفتند!
بله، امروز متوجه میشویم چرا سردار جعفری، و دیگر سرداران، تهدید به بستن تنگة هرمز میکردند، میخواستند مانع خروج ناو آبراهام لینکلن از «خلیج همیشه فارس» شوند. ولی ما که نمیدانستیم جریان چیست! فکر میکردیم سرداران طبق معمول به هارت و پورتهای سنتی مشغولاند، در حالیکه طفلکهای «معصوم» برای ممانعت از خروج ناو ارباب از خلیج فارس آمادة شهادت شده بودند و ما که سرمان به بازی «گرگم و گله میبرم» گرم بود، نمیفهمیدیم! البته سرداران طبق معمول، در راه نوکری برای عموسام، تئاتر «رزمایش» در خلیج فارس را به صحنه بردهاند، و یک خلبان و کمک خلبان را هم به کشتن دادند، تا حنازرچوبه دوباره در کمال حماقت بنویسد: هواپیما «نقص فنی» داشت، خلبان میخواست آنرا فرود بیاورد، ولی سقوط کرد! بله! سال گذشته هم یک «سقوط» مشابه رخ داد و حنازرچوبه همینها را نوشته بود.
به گزارش حنازرچوبه، مورخ 6 ژوئیه 2008، یک هواپیمای «اف ـ5» در جنوب شرقی خوزستان به دلیل نقص فنی سقوط کرده. پیشتر گفتیم که خلبان از هواپیمای جنگی به مراتب ارزش بیشتری دارد، به همین دلیل خلبانان موظفاند در صورت بروز نقص فنی، خود را نجات دهند. این قانون جهانشمول است. ولی مگر گورکن جماعت این حرفها را میفهمد؟ حنازرچوبه وظیفه دارد با توسل به شیوة قیاس به نفس مخاطب را ابله پنداشته، «خبر» انتشار دهد! سایتاش هم به دلیل «نوآوری» دیگر اصلاً کار نمیکند! از مطلب دور افتادیم بازگردیم به «هجرت» آبراهام لینکلن از خلیج فارس!
بله در حدیث آمده است که وقتی ناو هواپیمابر یانکیها از تنگة هرمز خارج شد، پاسداران به فرماندهی سردار جعفری در ساحل آبهای نیلگون خلیج همیشه آمریکائی سینه زنان میخواندند، «آهسته تر برو که دلم زیر پای تست»! ولی مگر آبراهام لینکلن سنگدل از دل پر خون سرداران پروا کرد؟ ابداً! آبراهام، خشن و بیرحم به راه خود ادامه میداد و سرداران میخواندند، « خوش میروی به خشم و به ما رو نمیکنی، این دیده از قفا به امید وفای تست!» ولی مگر آبراهام لینکلن گوشش به این حرفها بدهکار بود؟ اصلاً این آمریکائیها قدر عشق و محبت شرقیها را نمیدانند! نباید عاشق اینها شد! «کیان خانواده»، «فضیلت» و «عدالت» و «ارزشهای معنوی» را نمیشناسند و سرداران شجاع اسلام را اینچنین سنگ روی یخ میکنند.
هر چه این گاوچرانها بیاحساساند، سرداران، احساساتی و پرشوراند و بیاعتنائی را اصلاً تحمل نمیکنند. در نتیجه، به محض اینکه هجرت آنحضرت از خلیج فارس مسلم شد، سردار نجار خشمگین به سراغ صندوقچة مادربزرگ رفته، در حالیکه فریاد میزدند، «با قهر میگریزی و گویا که غافلی ...»، چندین موشک و فشفشه از صندوق بیرون کشیده، آبراهام را با آنها هدف قرار دادند، و گفتند: « رفتی بسوز کاین همه آتش سزای تست.» ولی آبراهام همچنان در صحرای سینا به راه خود ادامه میداد. پس یهوه او را گفت، «آرام، سایهای همه جا در قفای تست»! آبراهام که در سن نود سالگی جشن ختنه سوران خود را با یهوه بر پا کرده بود، در پاسخ یهوه میفرماید، «سر در هوای مهر تو رفت و هنوز هم، در این سری که از کف ما شد هوای تست.» و در گیرودار همین دیالوگ آکادمیک، و آتشبازی سردار نجار، ناگهان روزنامة اسرائیلی «معاریو» بند را حسابی به آب داده، نوشت، «حالا یک بمب اتم بهشون بدین که مارو نابود نکنن!» و پاسدار شریعتمداری به نقل از «فارسنیوز» بلافاصله تقاضای همپالکیهای خود را در صفحة اول تیتر زد! و معلوم شد محفلی که خواهان تجهیز حکومت اسلامی به سلاح اتمی است همان محفل اسرائیلپرستان یهودستیز است که میگوید:
« تائید ایران هستهای بهتر از آغاز جنگی است که نابودی اسرائیل را به همراه دارد.»
منبع: کیهان، مورخ 19 تیرماه سالجاری.
همانطور که گفتیم اربابان حکومت اسلامی در منطقه شکست خوردهاند و نمیخواهند فعلة خود در حکومت اسلامی را در این شکست شریک کنند، البته روی کاغذ! چون در عالم واقعیت اختیار ارز حاصل از چپاول نفت به دست عموسام است و هر طور «مصلحت» بداند از آن استفاده میکند. و برخلاف ترهات بنیصدر، که خواهان «ولایت جمهور» شده، تا در واقع «ولایت مزدور» به راه اندازد، تغییر این شرایط با تغییر دولت و براندازی امکانپذیر نخواهد شد. بله، در راستای سیاست نوین، مثلث جنگ زرگری آمریکا با پادوهایاش در جمکران، و جنگ زرگری اینان با اسرائیل ضلع اصلی خود را از دست داد. اما علیرغم خروج «جانگداز» آبراهام لینکلن از خلیج فارس، جنگ زرگری بین «نوکران» هنوز میتواند ادامه داشته باشد. در نتیجه سردار نجار فشفشه هوا میکند، اهود باراک هواپیمای بدون سرنشین میسازد، و از آنجا که هر دو از پیروان آبراهاماند، اشک ریزان میخوانند، «ما را مگو حکایت شادی که تا به حشر، مائیم و سینهای که در آن ماجرای تست.»
آری به دنبال خروج غمانگیز آبراهام از «خلیج همیشه فارس»، در «ولایت مزدوری» تغییرات چشمگیری مشاهده میشود. نخست اینکه چپالله که تا دیروز به نگهداری مسجد لندن اهتمام میکرد، و پشت سر خاتمی مزدور سنگر گرفته بود، ناگهان حساب خود را از آخوند جماعت جدا کرده اعلام داشته، همه باید بدانند که مواضع ما با نعلین فرق دارد! سپس نوبت به حاجیه عبادی میرسد که در «روزآنلاین»، آلو از دهان، و حجاب از سر برداشته، و به انتقاد از «میشل کالمی» بپردازند! البته همینجا بگوئیم، امثال «میشل کالمی» اگر در ولایت سوئیس «فمینیست» به شمار میآیند، در واقع از پادوهای حقیر محافلاند، نه سخنانشان اهمیتی دارد و نه سکوتشان! در عین حال، عبادی از «لوئیز آربور»، که گویا به فکر مردم است در همین مطلب «تعریف» کردهاند! خوشبختانه «لوئیز» عزیز همین چند روزه شرشان را کم خواهند کرد، و لهجة شیرینشان را دیگر نخواهیم شنید.
و اما کمی هم بشنویم از حجتالاسلام والمسلمین سید ابراهیم نبوی، معاون فداکار سیاسی وزارت کشور جمکران، که باز هم علم و کتل شرکت در انتخابات برافراشته و میگوید، برای حفظ «آزادیها» باید به ابودلقک بهرمانی رأی داد! البته سید «بلژیکی» ما طبق معمول شرکت در معرکة انتخابات را از واجبات الهی دانسته میگویند، هر کس این «مارگیری» را تحریم کند، طرفدار رژیم است! حتماً به زعم ایشان شرکت در این به اصطلاح انتخابات میباید به معنای مخالفت با رژیم به شمار آید! و اما مهمترین واکنش به عقب نشینی آمریکا از خلیج فارس را در جنگ زرگری میان «ملی ـ مذهبیها» و دارودستة «مقاممعظم» میتوان مشاهده کرد.
دارودستة بازرگان به هواداری از آشوب طلبان 18 تیر «قیام» کرده و ترهات میبافند، گروه خامنهای هم مستقیماً دست به تحریک افکار عمومی زده. سخنان ناطق نوری درباب تأئید چپاول آخوندجماعت و «تقدس» و «معصومیت» نعلین و دستار را که به یاد داریم. امروز هم نوبت به حائری شیرازی، نمایندة علی خامنهای در فارس رسید تا در مورد حجاب به تحریک افکار عمومی بپردازد. حائری شیرازی که یک پا در زمینخواری و فسادمالی دارد، و پای دیگر هم در سرکوب مردم، امروز خواهان «امر به معروف و نهی از منکر» شده! و مقام معظم رهبری که چند روز پیش ناچار شدند از زبان علیاکبر ولایتی، به صورت محترمانه از مواضع اربابان خود عقب نشینی بفرمایند، فعلاً تمام حواسشان متوجه سوگواری برای آیتالله اشتهاردی است! در نتیجه رشتة کلام به دست نمایندة خوشنام ایشان در فارس افتاده تا در «ولایت جمهور» الگوئی باشند از «سفاهت»!
حائری شیرازی در کشفیات اخیر خود متوجه شده که اسلام «چادر» را به عنوان حجاب توصیه میکند. در نتیجه، به زعم این شیخ پشمالدین، زنان مسلمانی که در عربستان، هند، پاکستان یا روسیه زندگی میکنند، اصلاً مسلمان نیستند. البته ما رابطة حائری با سید طنز پرداز را نمیشناسیم ولی گویا هر دو در مکتب ساواک آموزش کافی دیدهاند. حائری همچنین کشف کرده، لباس ملی زنان ایران «چادر» است! ولی «مردان ایران لباس ملی ندارند». نمایندة رهبری، در ادامة سخنان ابلهانة خود، به زنان ایران «لطف» کرده، میگوید، پوشاندن صورت در قرآن توصیه نشده. دلیل علاقة حائری به چادر این است که هر زمینی را که بخواهد غصب کند در آن «چادر» میزند و از طریق «چادر زدن» در زمین دیگران میتواند با رعایت حجاب زمینخواری کند.
به گزارش مهرنیوز، مورخ 20 تیرماه سالجاری، نمایندة علی خامنهای در فارس گفته، کسانی که بدحجابی را ترویج میکنند باید «تحقیر» شوند! البته چه تحقیری بالاتر از اینکه جنایتکاری چون حائری شیرازی برای مردم تعیین تکلیف کند؟ ولی خونسرد باشیم! همة این چرندبافیها پیامد عقب نشینی آبراهام از خلیج فارس است. خروج ناو هواپیمابر آمریکا در عرصة سیاسی ایران یک فضای تهی ایجاد کرده که استعمار و ریزه خواراناش هر یک سعی دارند، از طریق تحریک افکار عمومی و هوچیگری پیرامون توطئه 18 تیر و آزمایش موشکی و «جنگ» فرضی با اسرائیل آنرا پر کنند، تا حداقل برای وقوقیة روز جمعه توشهای از تبلیغات استعماری فراهم آورند. باشد که با امدادهای غیبی، آبراهام لینکلن دست از هجرت بشوید و دست در دست آیتالله اشتهاردی، بین نماز مغرب و عشاء پیروزمندانه به خلیج همیشه فارس باز گردد!
کاوة آهنگر بر ضد ظلم و برای حفظ جان فرزند قیام میکند، و بدون خونریزی پیروز میشود. حال آنکه اسطورة شیعی مسلکان، بر خلاف اسطورة کاوه، بر قدرت پرستی و طمع حسین برای اشغال جایگاه خلافت استوار شده. جایگاهی که بر اساس پیشداوریهای شیعیمسلکان «حق» حسین است! حسین که چشم طمع به حاکمیت داشت، بر ضد همین حاکمیت «شورش» کرد، و زمانیکه دریافت کسی از بازگشت به دوران خلافت «عدل علی» حمایت نمیکند، خود وی نیز قصد بازگشت به خانه داشت! معمولاً کسی که بر ضد حاکمیت «مشروع» شورش میکند، میداند که درصورت شکست باید مرگ را پذیرا باشد، ولی «قهرمان» شیعیمسلکان فاقد چنین درکی است. حسین در این شورش نیمهکاره بجز مرگ و شکست هیچ دستاوردی ندارد! چون «طمع» در هر حال ناپسند است.
به ویژه که امروز طمعکار در خارج از مرزها نشسته! و از طمعکار داخلی به عنوان «سپر دفاعی» استفاده میکند. سپری که هر روز بیش از پیش فرسوده و نخنما شده. دیروز با خروج ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن از خلیج فارس، گورکنها به راستی حمایت نظامی پدر معنوی خود را از دست دادند. اصلاً ما معتقدیم که این آیتالله اشتهاردی، وقتی بین دو نماز خبر خروج آبراهام لینکلن را شنید، از غصه دق کرد. ایشان در حالیکه زیر لب زمزمه میکردند، «آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست، هر کجا هست خدایا به سلامت دارش»، نماز جماعت مغرب را با این شعار به پایان بردند: «آبراهام، آبراهام! خدا نگهدار تو، بمیرد، بمیرد دشمن خونخوار تو»! و آنگاه به ملکوت اعلی شتافتند تا شاید گمشدة خود را آنجا بیابند، و چون اثری از ناو کذا در ملکوت اعلی مشاهده نفرمودند، به زمین بازگشته، و به گفتة «فارسنیوز» در آغوش خاک آرام گرفتند!
بله، امروز متوجه میشویم چرا سردار جعفری، و دیگر سرداران، تهدید به بستن تنگة هرمز میکردند، میخواستند مانع خروج ناو آبراهام لینکلن از «خلیج همیشه فارس» شوند. ولی ما که نمیدانستیم جریان چیست! فکر میکردیم سرداران طبق معمول به هارت و پورتهای سنتی مشغولاند، در حالیکه طفلکهای «معصوم» برای ممانعت از خروج ناو ارباب از خلیج فارس آمادة شهادت شده بودند و ما که سرمان به بازی «گرگم و گله میبرم» گرم بود، نمیفهمیدیم! البته سرداران طبق معمول، در راه نوکری برای عموسام، تئاتر «رزمایش» در خلیج فارس را به صحنه بردهاند، و یک خلبان و کمک خلبان را هم به کشتن دادند، تا حنازرچوبه دوباره در کمال حماقت بنویسد: هواپیما «نقص فنی» داشت، خلبان میخواست آنرا فرود بیاورد، ولی سقوط کرد! بله! سال گذشته هم یک «سقوط» مشابه رخ داد و حنازرچوبه همینها را نوشته بود.
به گزارش حنازرچوبه، مورخ 6 ژوئیه 2008، یک هواپیمای «اف ـ5» در جنوب شرقی خوزستان به دلیل نقص فنی سقوط کرده. پیشتر گفتیم که خلبان از هواپیمای جنگی به مراتب ارزش بیشتری دارد، به همین دلیل خلبانان موظفاند در صورت بروز نقص فنی، خود را نجات دهند. این قانون جهانشمول است. ولی مگر گورکن جماعت این حرفها را میفهمد؟ حنازرچوبه وظیفه دارد با توسل به شیوة قیاس به نفس مخاطب را ابله پنداشته، «خبر» انتشار دهد! سایتاش هم به دلیل «نوآوری» دیگر اصلاً کار نمیکند! از مطلب دور افتادیم بازگردیم به «هجرت» آبراهام لینکلن از خلیج فارس!
بله در حدیث آمده است که وقتی ناو هواپیمابر یانکیها از تنگة هرمز خارج شد، پاسداران به فرماندهی سردار جعفری در ساحل آبهای نیلگون خلیج همیشه آمریکائی سینه زنان میخواندند، «آهسته تر برو که دلم زیر پای تست»! ولی مگر آبراهام لینکلن سنگدل از دل پر خون سرداران پروا کرد؟ ابداً! آبراهام، خشن و بیرحم به راه خود ادامه میداد و سرداران میخواندند، « خوش میروی به خشم و به ما رو نمیکنی، این دیده از قفا به امید وفای تست!» ولی مگر آبراهام لینکلن گوشش به این حرفها بدهکار بود؟ اصلاً این آمریکائیها قدر عشق و محبت شرقیها را نمیدانند! نباید عاشق اینها شد! «کیان خانواده»، «فضیلت» و «عدالت» و «ارزشهای معنوی» را نمیشناسند و سرداران شجاع اسلام را اینچنین سنگ روی یخ میکنند.
هر چه این گاوچرانها بیاحساساند، سرداران، احساساتی و پرشوراند و بیاعتنائی را اصلاً تحمل نمیکنند. در نتیجه، به محض اینکه هجرت آنحضرت از خلیج فارس مسلم شد، سردار نجار خشمگین به سراغ صندوقچة مادربزرگ رفته، در حالیکه فریاد میزدند، «با قهر میگریزی و گویا که غافلی ...»، چندین موشک و فشفشه از صندوق بیرون کشیده، آبراهام را با آنها هدف قرار دادند، و گفتند: « رفتی بسوز کاین همه آتش سزای تست.» ولی آبراهام همچنان در صحرای سینا به راه خود ادامه میداد. پس یهوه او را گفت، «آرام، سایهای همه جا در قفای تست»! آبراهام که در سن نود سالگی جشن ختنه سوران خود را با یهوه بر پا کرده بود، در پاسخ یهوه میفرماید، «سر در هوای مهر تو رفت و هنوز هم، در این سری که از کف ما شد هوای تست.» و در گیرودار همین دیالوگ آکادمیک، و آتشبازی سردار نجار، ناگهان روزنامة اسرائیلی «معاریو» بند را حسابی به آب داده، نوشت، «حالا یک بمب اتم بهشون بدین که مارو نابود نکنن!» و پاسدار شریعتمداری به نقل از «فارسنیوز» بلافاصله تقاضای همپالکیهای خود را در صفحة اول تیتر زد! و معلوم شد محفلی که خواهان تجهیز حکومت اسلامی به سلاح اتمی است همان محفل اسرائیلپرستان یهودستیز است که میگوید:
« تائید ایران هستهای بهتر از آغاز جنگی است که نابودی اسرائیل را به همراه دارد.»
منبع: کیهان، مورخ 19 تیرماه سالجاری.
همانطور که گفتیم اربابان حکومت اسلامی در منطقه شکست خوردهاند و نمیخواهند فعلة خود در حکومت اسلامی را در این شکست شریک کنند، البته روی کاغذ! چون در عالم واقعیت اختیار ارز حاصل از چپاول نفت به دست عموسام است و هر طور «مصلحت» بداند از آن استفاده میکند. و برخلاف ترهات بنیصدر، که خواهان «ولایت جمهور» شده، تا در واقع «ولایت مزدور» به راه اندازد، تغییر این شرایط با تغییر دولت و براندازی امکانپذیر نخواهد شد. بله، در راستای سیاست نوین، مثلث جنگ زرگری آمریکا با پادوهایاش در جمکران، و جنگ زرگری اینان با اسرائیل ضلع اصلی خود را از دست داد. اما علیرغم خروج «جانگداز» آبراهام لینکلن از خلیج فارس، جنگ زرگری بین «نوکران» هنوز میتواند ادامه داشته باشد. در نتیجه سردار نجار فشفشه هوا میکند، اهود باراک هواپیمای بدون سرنشین میسازد، و از آنجا که هر دو از پیروان آبراهاماند، اشک ریزان میخوانند، «ما را مگو حکایت شادی که تا به حشر، مائیم و سینهای که در آن ماجرای تست.»
آری به دنبال خروج غمانگیز آبراهام از «خلیج همیشه فارس»، در «ولایت مزدوری» تغییرات چشمگیری مشاهده میشود. نخست اینکه چپالله که تا دیروز به نگهداری مسجد لندن اهتمام میکرد، و پشت سر خاتمی مزدور سنگر گرفته بود، ناگهان حساب خود را از آخوند جماعت جدا کرده اعلام داشته، همه باید بدانند که مواضع ما با نعلین فرق دارد! سپس نوبت به حاجیه عبادی میرسد که در «روزآنلاین»، آلو از دهان، و حجاب از سر برداشته، و به انتقاد از «میشل کالمی» بپردازند! البته همینجا بگوئیم، امثال «میشل کالمی» اگر در ولایت سوئیس «فمینیست» به شمار میآیند، در واقع از پادوهای حقیر محافلاند، نه سخنانشان اهمیتی دارد و نه سکوتشان! در عین حال، عبادی از «لوئیز آربور»، که گویا به فکر مردم است در همین مطلب «تعریف» کردهاند! خوشبختانه «لوئیز» عزیز همین چند روزه شرشان را کم خواهند کرد، و لهجة شیرینشان را دیگر نخواهیم شنید.
و اما کمی هم بشنویم از حجتالاسلام والمسلمین سید ابراهیم نبوی، معاون فداکار سیاسی وزارت کشور جمکران، که باز هم علم و کتل شرکت در انتخابات برافراشته و میگوید، برای حفظ «آزادیها» باید به ابودلقک بهرمانی رأی داد! البته سید «بلژیکی» ما طبق معمول شرکت در معرکة انتخابات را از واجبات الهی دانسته میگویند، هر کس این «مارگیری» را تحریم کند، طرفدار رژیم است! حتماً به زعم ایشان شرکت در این به اصطلاح انتخابات میباید به معنای مخالفت با رژیم به شمار آید! و اما مهمترین واکنش به عقب نشینی آمریکا از خلیج فارس را در جنگ زرگری میان «ملی ـ مذهبیها» و دارودستة «مقاممعظم» میتوان مشاهده کرد.
دارودستة بازرگان به هواداری از آشوب طلبان 18 تیر «قیام» کرده و ترهات میبافند، گروه خامنهای هم مستقیماً دست به تحریک افکار عمومی زده. سخنان ناطق نوری درباب تأئید چپاول آخوندجماعت و «تقدس» و «معصومیت» نعلین و دستار را که به یاد داریم. امروز هم نوبت به حائری شیرازی، نمایندة علی خامنهای در فارس رسید تا در مورد حجاب به تحریک افکار عمومی بپردازد. حائری شیرازی که یک پا در زمینخواری و فسادمالی دارد، و پای دیگر هم در سرکوب مردم، امروز خواهان «امر به معروف و نهی از منکر» شده! و مقام معظم رهبری که چند روز پیش ناچار شدند از زبان علیاکبر ولایتی، به صورت محترمانه از مواضع اربابان خود عقب نشینی بفرمایند، فعلاً تمام حواسشان متوجه سوگواری برای آیتالله اشتهاردی است! در نتیجه رشتة کلام به دست نمایندة خوشنام ایشان در فارس افتاده تا در «ولایت جمهور» الگوئی باشند از «سفاهت»!
حائری شیرازی در کشفیات اخیر خود متوجه شده که اسلام «چادر» را به عنوان حجاب توصیه میکند. در نتیجه، به زعم این شیخ پشمالدین، زنان مسلمانی که در عربستان، هند، پاکستان یا روسیه زندگی میکنند، اصلاً مسلمان نیستند. البته ما رابطة حائری با سید طنز پرداز را نمیشناسیم ولی گویا هر دو در مکتب ساواک آموزش کافی دیدهاند. حائری همچنین کشف کرده، لباس ملی زنان ایران «چادر» است! ولی «مردان ایران لباس ملی ندارند». نمایندة رهبری، در ادامة سخنان ابلهانة خود، به زنان ایران «لطف» کرده، میگوید، پوشاندن صورت در قرآن توصیه نشده. دلیل علاقة حائری به چادر این است که هر زمینی را که بخواهد غصب کند در آن «چادر» میزند و از طریق «چادر زدن» در زمین دیگران میتواند با رعایت حجاب زمینخواری کند.
به گزارش مهرنیوز، مورخ 20 تیرماه سالجاری، نمایندة علی خامنهای در فارس گفته، کسانی که بدحجابی را ترویج میکنند باید «تحقیر» شوند! البته چه تحقیری بالاتر از اینکه جنایتکاری چون حائری شیرازی برای مردم تعیین تکلیف کند؟ ولی خونسرد باشیم! همة این چرندبافیها پیامد عقب نشینی آبراهام از خلیج فارس است. خروج ناو هواپیمابر آمریکا در عرصة سیاسی ایران یک فضای تهی ایجاد کرده که استعمار و ریزه خواراناش هر یک سعی دارند، از طریق تحریک افکار عمومی و هوچیگری پیرامون توطئه 18 تیر و آزمایش موشکی و «جنگ» فرضی با اسرائیل آنرا پر کنند، تا حداقل برای وقوقیة روز جمعه توشهای از تبلیغات استعماری فراهم آورند. باشد که با امدادهای غیبی، آبراهام لینکلن دست از هجرت بشوید و دست در دست آیتالله اشتهاردی، بین نماز مغرب و عشاء پیروزمندانه به خلیج همیشه فارس باز گردد!
نسخة پیدیاف ـ اسکریبد
نسخة پیدیاف ـ اسپیس
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت