یکشنبه، تیر ۲۳، ۱۳۸۷



پروپاگاند سکوت!

...
دیروز دولت آمریکا با حمایت مالی از یک بانک ورشکسته به «چپ‌الله» مفلوکی که در جمکران «اقتصاد آزاد» را در سرمایه‌سالاری ینگه دنیا رؤیت کرده، و به پیروی از دستار و نعلین از حقوق بشر و دمکراسی ایراد می‌گیرد، ثابت کرد که چپ‌نمائی آخوندی در ایران، فریب استعمار برای پشتیبانی از حکومت فاشیسم مذهبی است. در واقع برادران چپ‌نما و رفقای چپ‌نما بهتر است بساط‌شان را جمع کرده، کارگاه تولید انبوه «چه گوارا» در جمکران را هم تعطیل کنند. چون قرار است از این پس الگوی مردان هم همان فاطمة خودمان باشد!

چندی پیش عملة ساواک با دعوت از فرزندان چه‌گوارا تلاش کردند، چمران، یکی از سرداران رشید سازمان سیا را که در لبنان زیر نظر «تساهال» ـ ارتش اسرائیل ـ آموزش دیده بود، و پس از انقلاب شکوهمند سازمان ناتو در کشورمان، جهت کشتار و سرکوب در دولت مهدی بازرگان حضور یافت، به ارنستو چه‌گوارا «پیوند» بزنند. اخیراً هم گویا قرار شده «احمد باطبی»، با ایفای نقش چه‌گوارا، «رهبری انقلاب» بعدی را بر عهده گیرد. البته اینبار جنجال رسانه‌ای در کار نیست. بنگاه خبرپراکنی کلمبستان و رسانه‌های غرب سکوت کرده‌اند، و صحنه را به شاخک‌های ایرانی‌نمای خود واگذارده‌اند.

اما فراموش نکنیم که سکوت هم مانند سخن گفتن نوعی شیوة بیان است. و پروپاگاند استعماری اینبار برای پیشبرد اهداف خود «سکوت» ظاهری را بجای جنجال علنی برگزیده. اگر سی‌سال پیش سیاست استعمار از طریق جنجال رسانه‌ای، در سایة آشوب‌های خیابانی کودتای 22 بهمن را در کشورمان سازمان داد، اینبار استعمار سیاست خود را بر «پروپاگاند سکوت» استوار کرده. در این راستا، رادیوهای بیگانه و «رهبر داخلی» و «رهبر نوین» زبان در کام کشیده، همگی به کنجی خزیده‌اند. و دیگران بجای‌شان بازارگرمی می‌کنند. می‌بینیم که متخصصین هدایت افکار عمومی برخلاف ادعای نوکران استعمار غرب حواس‌شان خیلی جمع است و هنگامی جنجال و هیاهو به راه می‌اندازند که منافع‌ استعمار ایجاب کند. اما پیش از ادامة مطلب لازم است در مورد عبارت «حقیقت شادمان» توضیح مختصری بدهیم.

در مورد وبلاگ دیروز یادآور شویم که در عبارت «حقیقت شادمان»، میکائیل باکتین واژة «حقیقت» را به معنای «راستی» و در تقابل با «دروغ» به کار برده، چون «حقیقت» مورد نظر اصحاب دین در واقع یک «دروغ» است، چرا که «مطلق»، «جاودان» و «یگانه» معنا می‌دهد، و در واقعیت نمی‌تواند «وجود» داشته باشد. در چارچوب فلسفة نیچه، «حقیقت شادمان» همان «زبان دیونیزوس» است که با نفوذ در زبان خشک و بیروح «آپولون» به آن شادی و زندگی می‌بخشد.

و پس از این توضیح کوتاه بازگردیم به خروج ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن از خلیج فارس که حکومت اسلامی و اوپوزیسیون‌اش را اینچنین به افلاس انداخت. نخستین پیامد «هجرت» آبراهام لینکلن، شهادت آیت‌الله اشتهاردی در داخل، و شهادت نابهنگام سخنگوی پیشین کاخ سفید، «تونی اسنو» در ینگه دنیا بود! هر چند که برادران در «سپاه» با پرتاب موشک‌های فرضی، عاجزانه بازگشت آبراهام لینکلن را از درگاه عموسام خواستار شدند، ولی همانطور که پیشتر هم گفتیم عقب‌نشینی استراتژیک یا تهاجم نظامی یک ابر قدرت به دلخواه نوکرانش نیست، بلکه به امکانات و شرایط واقعی بستگی دارد. شرایط واقعی نیز به معنای امکان حضور نظامی و چپاول ثروت‌های منطقه است!

و چون شرایط از این نظر برای آمریکا و متحدانش مناسب نیست، طبیعی است که پادوهای آمریکا در کشورمان نیز در شرایط نامناسبی قرار گیرند. حکومت اسلامی عملاً به چند شاخة‌ مختلف ولی درهم پیچیده تقسیم شده. سپاه پاسداران، رکن اساسی سرکوب حکومت اسلامی، به 31 بخش تقسیم شده و هر «بخش» یک فرمانده دارد. به عبارت دیگر دوران تمرکز این مجموعة استعماری به سر آمده و از این پس می‌باید به عنوان بازوی تقویت سرکوب شهربانی و نیروهای انتظامی ایفای نقش کند!

از سوی دیگر برخلاف آنچه رسانه‌های فارسی زبان سعی در القاء آن دارند، دعوای داخلی، دعوا بین دولت احمدی نژاد و دیگران نیست. به هیچ عنوان! این دعوا بین فعلة محافل مختلف استعماری است که از دیرباز در حکومت اسلامی حضور داشته‌اند. به عنوان نمونه شاهدیم که در استان فارس،‌ قوة قضائیه هیچ مزاحمتی برای حائری شیرازی، نمایندة ولی فقیه و دیگر عوامل سرکوب، فسادمالی و زمین‌خواری ایجاد نکرده. و حائری شیرازی علیرغم اتهامات سنگین، همچنان از افتخار نمایندگی علی خامنه‌ای نیز برخوردار است! و رهبر فرزانه پس از افشاگری‌های عبدالله شهبازی در مورد جنایات حائری همچنان در «سنگر بیطرفی» به مبارزه مشغول‌اند. ایشان پس از انتشار مقالة ولایتی پیرامون مسائل کشور نیز مهر سکوت از لب برنداشته‌اند. به عبارت دیگر سخن گفتن فعلاً «مصلحت» نیست.

ولی بر خلاف «رهبری»، حائری شیرازی، نمایندة ایشان در فارس، یک لحظه زبان به دهان نمی‌گیرند! از این همایش به آن همایش رفته، به مهمل‌گوئی و تحریک افکار عمومی مشغول‌اند. از چادر به عنوان لباس ملی زن ایرانی گرفته، تا چرند گفتن در مورد پیشرفت علمی در غرب بر عهدة حائری است. به عنوان نمونه، حائری که مانند همة نوکران استعمار از نظر حماقت و سفلگی رتبة بالائی دارد، به حق و حقوق ادیان دیگر پرداخته و می‌گوید، این‌ها «نانی را می‌خورند که حق‌شان نیست»! البته حائری هر چه می‌خورد، به ویژه زمین مردم، حتماً حق مسلم‌اش است. به گفتة این متخصص «حقوق اسلامی» که «حق» را هم شکمی و در ترادف با «خوردن» می‌داند، مشکلات اسلام هم به صورت شکمی و از طریق «تغذیة دیگران» حل خواهد شد، آنهم با «اگر»! حائری شیرازی می‌گوید، اگر ما «اختراعات جدیدی» ارائه کنیم اوضاع اسلام روبراه خواهد شد! می‌بینیم که نمایندة ولی فقیه در فارس در حد یک دانش‌آموز دبستانی سواد و شناخت ندارد، این مرجع والای دینی، نمی‌داند که «اختراع» در هر حال «جدید» است، در غیر اینصورت آنرا «اختراع» نمی‌نامیدند:

«اگر ما [...] اهل عالم را به اختراعات جدیدی تغذیه کنیم [...]»

این سخنان ابلهانه را حائری شیرازی گفته، و در «پیک ایران»، مورخ 22 تیرماه سالجاری هم منتشر شده. البته آخوند حائری نگفته که «ما» از چه طریق می‌باید اهل عالم را با اختراعات جدید تغذیه کنیم؟ حتماً از طریق زمین‌خواری و سرکوب مردم، یا از طریق ورد خواندن این عمل «خیر» صورت می‌گیرد. ولی بهترین «اختراع جدید ما»، تولید امثال «حائری»‌ است که با توسل به «معنویات» به چپاول مادیات پرداخته، خواهان رعایت حجاب هم می‌شوند. این سردار لشکر حماقت و فرماندة سپاه بلاهت و حاکم عرصة جهالت، ادعا کرده مسیحیت به دلیل پیشرفت‌های غرب «دین موفقی» است! و اگر ما هم پیشرفت کنیم اسلام «دین موفقی» خواهد بود! شیخ پشم‌الدین ابن‌جهالت، نمی‌داندکه پیشرفت در غرب، کلیسا را به حاشیه راند، چرا که در غیراینصورت هنوز هم کشیشان فریبکار به تفتیش عقاید مشغول بودند و ادعا می‌کردند خرگوش نشخوار می‌کند، و زمین به دور خورشید نمی‌گردد!

خارج از وراجی‌های سردار عرصة جهالت، و سکوت «معنادار» مقام معظم رهبری، جنگ میان نانخورهای شرکت «توتال» در دولت احمدی‌نژاد نیز حائز اهمیت است. در حالیکه وزیر نفت بر خروج «توتال» از پروژة پارس جنوبی تأکید دارد، الهام، سخنگوی دولت و عضو حقوقدان شورای نگهبان این امر را تکذیب می‌کند! مسلماً الهام، از غیب الهاماتی دریافت کرده که چنین ادعائی دارد! در غیر اینصورت می‌باید بگوئیم که وزیر نفت و سخنگوی دولت احمدی نژاد، سر در آخور استعماری واحدی ندارند. در مورد الهام، که سنگ شرکت توتال را به سینه می‌زند، به صراحت می‌توان گفت که از دارودستة اکبر بهرمانی است، چرا که رشوه‌های شرکت «توتال» را ایشان دریافت می‌کنند. و دلیل جنگ زرگری همسر الهام با حاج اکبر نیز، در عمل برای «رد گم کردن» و پنهان نگاهداشتن آخور مشترک بوده. و اکنون که آبراهام لینکلن «ذلیل‌مرده»، از خلیج فارس خارج شده، پردة «ابهام» از ارتباط «الهام» با حاج اکبر فرو افتاده. و قوة قضائیه هم دوباره به سراغ «تحکیم وحدت» رفته تا شاید باز هم تئاتر جدیدی را با شرکت «بهارة هدایت»، شیرین عبادی و شرکاء به روی صحنه آورد.

ولی در پی تحرکات آخوند شاهرودی، مهرورزی هم بیکار ننشسته. مصاحبة مطبوعاتی مهرورزی که امروز در سایت ناخداکلمب نیز انتشار یافت، حاکی از آن است که پرزیدنت مهرورزی با پیشنهادات اخیر ولایتی، مشاور مقام معظم مخالف‌اند! و این مخالفت را نیز صریحاً اعلام فرموده‌اند! و البته رهبری همچنان مهر سکوت بر لب دارند. ولی اگر چه در داخل هرج و مرج سیاسی حاکم شده، فعلة فاشیسم در خارج به نوعی «وحدت کلمه» پیرامون شخص «احمد باطبی» رسیده‌اند، آنهم در«گویانیوز»، شاخک حاج اکبر رفسنجانی!

همانطور که می‌بینیم «بی‌بی‌سی» و دیگر رسانه‌های غرب در مورد احمد باطبی سکوت کرده‌اند و جنجال رسانه‌ای را به عهدة‌ نانخورهای سرداراکبر گذاشته‌اند. البته در داخل، پاسدار شریعتمداری همچنان از استراتژی «نعل وارونه» پیروی می‌کند و به انتقاد از فردی به نام احمد باطبی پرداخته! ولی در خارج از جمکران، اوضاع کمی متفاوت است. در واقع فعلة فاشیسم که در به در به دنبال «قهرمان» و «پهلوان» می‌گردند، به چند دسته تقسیم شده‌اند و به نعل و به میخ می‌زنند.

گروهی با بیشرمی تمام، آشوب‌های 18 تیر را «قیام آزادیبخش» می‌خوانند و روشنفکرشان شریعتی و رهبرشان هم مصدق است. این گروه به احمد باطبی توصیه می‌کند از سلطنت‌طلبان بپرهیزد! گروه دیگر باطبی را نصیحت می‌کند که وارد سیاست نشود، و به تفریح مشغول باشد، و ... و بالاخره می‌رسیم به طرفداران شیوة غیرمستقیم که پیشتر هم کمی تا قسمتی از سیرک پاسدار اکبر حمایت می‌کردند. «رهبر» ظاهری این گروه، که برای استقبال از امام سیزدهم به فرودگاه مهرآباد مشرف شده بودند، و پس از چند روز شست‌شان خبردار شد که خیلی اشتباه کرده‌اند، برای جبران اشتباه خود شعری سروده و فرمودند، «بس ‌که این ملت خر است!» بله، ما «خر» بودیم که امثال شما نور «آزادی» در نعلین و دستار یک آخوند مفلوک رؤیت کرده بودید! امروز، فرزند همین شاعر دلسوخته از «اکونومیست» درخواست می‌کند برای احمد باطبی «هیاهو» به راه بیندازد، خبرنگار اکونومیست ابتدا به ایشان پاسخ منفی داده، سپس خود را به خریت زده، و می‌گوید، ترجیح می‌دهیم خودمان با وی تماس بگیریم، کجا می‌شود با او تماس گرفت؟! و مسلماً باز هم خریت از ماست که متوجه نشده‌ایم به دلیل شکست سیرک پاسدار اکبر، اکونومیست و شرکاء، هیاهو برای احمد باطبی را در دستورکار ندارند!

ولی متأسفانه ما خر نیستیم! احمد باطبی هر که هست، و هر گرایشی دارد، و جزو هر دسته و گروهی که هست، دانشجو بوده و در آشوب‌های دانشگاه تهران شرکت داشته. باید روزی از این تلخ و شیرین روزها، دانشجویان این مرزپرگهر درک کنند که برای چه پای به دانشگاه می‌گذارند؟ به دانشگاه می‌روند که درس بخوانند، یا به دانشگاه می‌روند که بر ضد یک حاکمیت استعماری شورش کنند و زمینه ساز سرکوب ملت و شکل‌گیری کودتا شوند؟ باطبی‌ها، با تغییر حکومت ایران شرایط استعماری حاکم بر ایران را تغییر نمی‌دهند، ولی با شورش و قانون شکنی، دقیقاً در مسیر دلخواه حکومت و استعمار گام برمی‌دارند. نتیجة 18 تیر گسترش سرکوب در دانشگاه‌ها بود؛ نتیجة 18 تیر، زندان رفتن احمد باطبی بود، و دمخورشدن وی با امثال فخرآور. و مهم‌ترین نتیجة 18تیر برای حکومت اسلامی، حذف احمد باطبی از جامعة ایران بود. نابودی جوانان ایران هدفی است که حکومت اسلامی از طرق مختلف برای تحقق آن می‌کوشد: اعتیاد، زندان، ترویج ابتذال، اعزام دانشجو، و آخرین طرحی که برای حفظ منافع استعمار پیشنهاد شده، ابتر کردن نسل جوان است. در این چارچوب مرد و زن باید جنسیت خود را فراموش کرده، «فاطمه» را الگوی خود قرار دهند. بله، پیشتر اگر یادمان نرفته باشد، فاطمه الگوی زنان بود! از این پس مردان هم می‌باید به فاطمه اقتداء کنند!

حنازرچوبه، مورخ 22 تیرماه سالجاری، به نقل از فرشته ساسانی، مشاور وزیر و مدیرکل امور بانوان می‌نویسد، زنان غربی حق و حقوقی ندارند، ما حقوق داریم! البته مسلماً ایشان در مقام مشاور وزیر و مدیرکل امور بانوان کشور، به اندازة همة بانوان حقوق می‌گیرند تا اینچنین و با وقاحت کامل بگویند، «تفکر امام در جامعه هنوز رسوخ نکرده، اگر نه بسیاری از مشکلات بانوان مرتفع شده بود!» مشکلات بانوان در ذهن علیل مشاور وزیر واقعیتی است به نام «جنسیت» که می‌باید «رفع» شود! راه حل مشکلات «بانوان» این است که تفکر امام در مردم «رسوخ» کند و به احتمال زیاد مردان ایرانی هم تغییر جنسیت بدهند. نه اینکه تبدیل شوند به زن، ابداً! مردان ایرانی هم می‌باید مانند زنان تبدیل شوند به همان توهمی که فاطمه نام دارد.

بله، امروز دیگر «حسین» و «علی» مدروز نیست، مد یکنواخت برای همه فاطمه است. و برای تحقق این مهم لازم است همه در «مدار امام» خیمه بزنند! چون اخیراً دربان سفارت کلمبستان کشف کرده که امام سیزدهم «مدار» داشته و «جامعه شناس» هم بوده! و بالاتر از همه تفکرشان، هم «نو» بوده و هم «ناب»! چرا که کشف فرموده بود‌ند، جامعه را زنان «تربیت» می‌کنند! البته در اینکه تفکر امام «ناب» بود شکی نیست، چون ایشان فاقد هرگونه تفکری بودند، درست مانند مدیرکل امور بانوان کشور، و یا «حنازرچوبه» که دستورالعمل را از آبدارخانة ساواک دریافت می‌کند. و در این راستا لازم آمده که «جنسیت» از صحنة جامعة ایران حذف شود:

«اگر تفکر امام [...] در مدیران و افراد جامعه رسوخ می‌کرد موانع سر راه بانوان رفع می‌شد[...] امام از دید جامعه شناسانه نگاه کلانی به بحث زنان دارند [...] امام [...] گفتند زنان جامعه را تربیت می‌کنند [...] وی افزود: الگو دانستن حضرت زهرا تنها برای زنان، جفائی است که در حق ایشان شده زیر ایشان الگوی همة انسان‌ها هستند. این حضرت می‌تواند انسان را تا ورود به کوثر هدایت کند [...]»

بله، می‌بینیم که به چه دلیل خبرنگار اکونومیست به شرح حال احمد باطبی هیچ علاقه‌ای نداشته. باید بر دیوارهای پایتخت نوشت: جوانان ایران زمین! «چه گوارا» را فراموش کنید! استعمار دیگر حتی نیازی به مبارزات ابلهانة «حسینی» هم ندارد، و اصلاً به همین دلیل منوچهر متکی «حسینی» را از سخنگوئی دولت برکنار کرد تا کسی به هوس راه «آن‌حضرت» نیفتد. چون «این حضرت»، شما را تا «ورود به کوثر» هدایت خواهند فرمود، تا جاودان در استخر الهی شناور بمانید. و از آنجا که استخر الهی «زنانه ـ مردانه» ندارد، همه «فاطمه» می‌شویم! شاید آبراهام لینکلن هم با دیدن «اینهمه» فاطمه، سر لطف آمده به خلیج فارس بازگردد، و سر راه «توتال» را هم با خود به پارس جنوبی بیاورد.


نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت