نهضت عاظادی!
...
در راستای حمایت از حکومت دینی، «دویچه وله» به سهم خود تلاش دارد ابراهیم یزدی را به عنوان «سکولار» به ما معرفی کند! و برای اثبات سکولاریسم این پادوی سازمان سیا با ایشان یک مصاحبه هم ترتیب داده. بله، «دویچه وله» میخواهد از آب گلآلود نفرتی که با بیرون کشیدن احمدی نژاد از صندوق مارگیری جمکران ایجاد شده ماهیهای فراوان بگیرد، ولی بهترین ماهیای که به تور مبارکاش افتاده یک ماهی مرده به نام«ابراهیم یزدی»، عضو فعال «نهضتآزادی»، یکی از شاخههای فدائیان اسلام در ایران است. البته «دویچه وله» تقصیری ندارد، وقتی کسی در فاضلاب به صید ماهی میرود، نتیجه به از این نخواهد بود. در هر حال این رادیو مدتهاست که تلاش میکند با تکیه بر افتضاح احمدی نژاد، به ملت ایران ثابت کند که فقط از طریق «بازگشت به گذشته»، یا همان نعلینهائی که خاتمی و رفسنجانی نام دارند، میتوان از شر مهرورزی خلاص شد!
اما برای غلامان و کنیزکان اعزامی اکبر رفسنجانی به ینگه دنیا، و جناحهای مختلف «داسالله» که هنوز به بهانة مخالفت با احمدی نژاد به طبل زدن و خوشرقصی برای خاتمی و دیگر فعلة فاشیسم در جمکران مشغولاند خبرهای بدی داریم! دستهای پلید استعمار دیگر نمیتواند احمدی نژاد را از صندوق افتضاحات جمکران بیرون آورد! بنابراین تبلیغ برای خاتمی یا اکبربهرمانی هم بیهوده است. و به همین دلیل حاکمیت فرانسه ناچار شد آب پاکی را روی دست گورکنها بریزد.
بالاخره پرزیدنت سرکوزی آلو را از دهان مبارکشان در مورد ایران درآوردند، و آنچه را که نمیخواستند بگویند با اکراه فراوان بر زبان آوردند! و همة امید و آرزوی گورکنها را اینگونه بر باد دادند. چند روز پیش نیکولا سرکوزی، رئیس جمهور فرانسه اعلام داشت که حاضر نیست با احمدی نژاد، کسی که سخن از محو اسرائیل به میان میآورد، سر یک میز بنشیند. ایشان افزودهاند که احمدی نژاد نمایندة مردم ایران نیست و ... ولی اگر نظر ما را بخواهید، این سخنان نشان میدهد که احمدینژاد دیگر نمایندة اروپای غربی در تهران نیست، و اینان میباید به سیاست سه دهة اخیر خود در ارتباط با حکومت گورکنها پایان دهند.
اگر به یاد داشته باشیم این «جام زهر» را چندی پیش دیوید میلیبند، وزیر امورخارجة ناخداکلمب هم سرکشید، آنهم درست زمانی که قصد مسافرت به تهران داشت. پس به ناچار خبر مسافرت مذکور «تکذیب» شد! از آن زمان، بقیة «شرکاء» از جمله دولت فرانسه همچنان راه گذشته را ادامه میدادند، تا اینکه جام زهر تقدیمشان شد، و دریافتند که دیگر «مسجد جای ر.. دن نیست».
سخنان رئیس جمهور فرانسه در مورد شخص احمدی نژاد از این جهت اهمیت دارد که به گورکنها تفهیم میکند، اروپا دیگر نمیتواند سیاست «نبرد با اسرائیل» را به طور غیرمستقیم در کشور ایران ادامه دهد، و به شیوة دائیجان ناپلئون برای پنهان داشتن واقعیت با توسل به آخوند و سینهزن بحران آفرینی کند. البته گویا هنوز خبر «چرخش» به گوش همة بازیگران صحنه نرسیده، چرا که بعضیها همچون شیرین عبادی و مهرانگیز کار به عادت معهود خود را به کوچة علی چپ زده، پا به پای سیدمهدی خاموشی به تبلیغ برای قانون اساسی جمکران همچنان ادامه میدهند!
شیرین عبادی، اخیراً در لهستان به انتقاد از تبعیض علیه زنان در غرب نیز پرداخته! البته این حقوقدان زبده فراموش کرده که اگر تبعیض در اروپای غربی وجود دارد، غیرقانونی است؛ قانون اساسی و قوانین مدنی در کشورهای اروپای غربی تبعیض را جرم میشناسد و محکوم میکند. درصورتیکه تبعیض در جمکران از طرق قانونی مورد تشویق هم قرار میگیرد! چرا؟ چون همان قانون اساسی حکومت اسلامی که بر مبنای احکام دین مبین تدوین شده، و حضرات «حقوقدانها» و در رأس آنان حاجیه عبادی از حامیان آن به شمار میروند، همچون مجموعه احادیث و احکام و فقه اسلامی و مسیحی و یهودی از پایه و اساس زنستیز است. البته شیرین عبادی به دلیل دریافت جایزة نوبل وظیفه دارد تا پایان عمر، خود را به کوری و کری زده، ضمن ایفای نقش «ابله» فراوان مهملبافی کند.
ساختار سخنرانیهای ابلهانة نوبل جمکران، انطباق کامل بر ساختار بولتنهای سازمان استعماری تبلیغات اسلامی دارد. در این بولتنها ابتدا از عدم رعایت حقوق بشر در اسرائیل، پایمال شدن حقوق زنان در اروپا و آمریکا انتقاد میشود، و در پایان تبلیغ برای اسلام! به صورتی که ابلهان بپذیرند حقوقی که در غرب رعایت نمیشود، در اسلام محترم است! تنها تفاوتی که ترهات عبادی با بولتن وقوقیههای جمعه دارد این است که عبادی در یک جملة کوتاه کمبودها را به دولت فعلی نسبت میدهد، نه به قانون اساسی جمکران! چرا که قانون اساسی کذا اسلامی است، و عبادی هم به فرمان محفل نوبل مأمور تبلیغات اسلامی در سطح جهان شده.
شیوة تبلیغات مهرانگیز کار برای حکومت اسلامی، مقصر جلوه دادن دولت است، نه قوانین! مهرانگیز کار نیز به مناسبت سالگرد تصویب اعلامیة جهانی حقوق بشر در سایت اکبر رفسنجانی در تبعید یک مقالة شیوا قلمی کرده تا بگوید دولت ایران اعلامیة جهانی را امضاء کرده! خواهر مهرانگیز کار که مانند عبادی حقوقدان است ظاهراً نمیداند که اعلامیة جهانی حقوق بشر از نظر حقوقی «الزام آور» نیست! به عبارت دیگر سازمان ملل نمیتواند هیچ کشوری را وادار به اجرای مفاد اعلامیة مذکور کند. این مختصر را گفتیم تا حقوقدانان زبدة جمکران قیاس به نفس نکنند. حال بازگردیم به اشک تمساح حکومت جمکران برای فلسطینیها.
چند روزی است که حکومت ضدامپریالیست جمکران که در راه نوکری برای سازمان سیا نه تنها در ایران که در افغانستان و عراق هم پیامآور مرگ و نیستی برای صدها هزار غیرنظامی شده، بار دیگر برای فلسطینیها دل میسوزاند و سینه میزند. بله، این روزها از اکبر بهرمانی جنایتکار گرفته تا احمدی نژاد و عطاالله مهاجرانی همه و همه در یک خط واحد قرار گرفته، از اسرائیل انتقاد میکنند، چرا که اسرائیل بزودی میباید سرزمینهای اشغالی در سوریه، لبنان و فلسطین را ترک کرده و در مرزهای قانونی خود مستقر شود. و در صورت چنین رخداد «وحشتناکی»، حکومت جمکران که کارت فرسودة نبرد با آمریکا را از دست داده، بیدشمن خواهد ماند و اربابان دلیلی برای تداوم موجودیت ملایان نخواهند دید. دلیل اینکه «دویچه وله» نور سکولاریسم در چهرة پلید یزدی، عضو سازمان خرابکار فدائیان اسلام رؤیت میکند، تضعیف اسرائیل است که ریشه در تزلزل ایالات متحد دارد. از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به مصاحبة دویچهوله با ابراهیم یزدی!
در ابتدای این مصاحبه تأکید شده که «نهضت آزادی یک نیروی سکولار است»! البته «دویچه وله» برای ایرانیان یک ویراست نوین از سکولاریسم ارائه میدهد که در چارچوب توحش حکومت اسلامی قرار گیرد. ویراست مذکور عبارت است از «جدائی دین از دولت»! همان ویراستی که ایرانینمایان نانخور استعمار در مقالات عمیق و شیوای خود مرتباً به آن اشاره دارند. پیشتر به این سکولاریسم مندرآوردی و ابله پسند اشاره کردیم و گفتیم که سکولاریسم عبارت است از «جدائی دین از سیاست». و برای استقرار یک حاکمیت سکولار در ایران تغییر قانون اساسی الزامی است. به عبارت دیگر در چارچوب قانون اساسی کنونی، سخن گفتن از سکولاریسم اگر نشان شیادی نباشد حتماً حاکی از حماقت خواهد بود! اینکه مصاحبه کنندة «دویچه وله» در کدامیک از ردههای فوق قرار میگیرد هیچ اهمیتی ندارد. مهم این است که در پاسخ به تأکیدات الهی ایشان بر سکولار بودن نهضت به اصطلاح آزادی، پاسخ ابراهیم یزدی یک لایه حماقت و شیادی بر تأکیدات فوق هم افزوده.
حاج ابراهیم که سوابق درخشاناش بر همگان آشکار است، میگوید «سکولاریسم تعریف جامعی ندارد»، و خلاصة مطلب ایشان به ما حالی میکند که سکولاریسم را هم میتوان مطابق منافع اربابان اسلام فروش نهضت آزادی به صورتی مبهم و دینی «تعریف» کرد! ولی یزدی در این مصاحبه در واقع با تکرار همان شعار استعماری «سیاست ما، عین دیانت ماست»، به شیوة تودهایهای دینپرست میگوید، سیاست نمیتواند از دین جدا باشد، چون «مردم» اعتقادات دینی دارند! بله، اینجا است که به پوپولیسم، فصل مشترک حزب به اصطلاح مارکسیست توده و فعلة سازمان سیا برخورد میکنیم: جایگزین کردن «دولت» با «مردم»!
بهتر بگوئیم جایگزین کردن راهبردهای یک رژیم قانونمدار با اعتقادات تودهها؛ و نهایت امر جایگزین کردن فرآیند حکومت با حرکت تودههای تحریک شده. البته اشتباه نکنیم، اگر سکولاریسم در مکتب حاج آبراهام «تعریف» ندارد، در عوض «مردم» در قاموس این جماعت پادوی سازمان سیا خیلی خوب «تعریف» میشود! «مردم» عبارت است از جماعتی که به هر عنوان میتوان با چوب و چماق آن را به خیابان آورد. این است «مردم» از نظر نهضتآزادی، و این است «اعتقادات» همین «مردم» از نظر حکومت اسلامی. جایگزین کردن پدیدة «دولت» با چنین «مردمی» میتواند نتایج گهرباری داشته باشد؛ سیاست اوباش پروری که فتوای میرزای شیرازی، ملی شدن نفت، کودتای 28 مرداد و به ویژه کودتای 22 بهمن را بر ما ملت تحمیل کرد، با تکیه بر همین «مردم» اعمال شده. هر روز ساواک و شهربانی میتوانند ماشاالله قصابها و زهراخانومها را به عنوان «مردم» راهی خیابان کرده، تا اینان در شعارهای انقلابی خود مطالبات استعمار غرب را برایمان بازگو کنند.
به این دلیل است که ماهی گندیدهای که «دویچه وله» در گنداب سیسالة حکومت نعلین صید کرده، به ما میگوید، «جدائی دین از سیاست در هیچ کجا عملی نبوده و نخواهد بود، مردم در سرنوشتشان شرکت میکنند!» بله! «سیاست» در قاموس اربابان ابراهیم یزدی شرکت مردم در سرنوشتشان معنا میدهد! اتخاذ سیاست بر عهدة دولت «منتخب مردم» نیست، مردم هر روز در سرنوشت خود مستقیماً «شرکت» فعال دارند! آنهم با اعتقادات و باورهایشان! سادهتر بگوئیم، سازمان سیا برای ملت ایران یک نوع سیاست ویژه را به رسمیت شناخته. سیاستی منطبق بر توهمات و تعصباتی که دین «تعریف» میشود، و گروهی اوباش سازمانیافته خواستار اجرای آناند، هر چند این «سیاست» هیچ ارتباطی با واقعیات اجتماعی کشور نداشته باشد، چرا که سیاست عرصة واقعیات است نه میدان توهمات و باورها. ولی ابراهیم یزدی، دبیرکل تشکل «بسیار سکولار» اصلاً این حرفها سرشان نمیشود، چرا که این مسائل منافع اربابانشان را در غرب خدشهدار خواهد کرد:
«ما [...] پذیرفتیم که[...] مجلس[...] نباید چیزی برخلاف باورهای مردم تصویب بکند [...] نه فقط برخلاف باورهای دینی مسلمانها، بلکه [...] مجلس [...] نمیتواند چیزی برخلاف باورهای مسیحیان ایران هم تصویب بکند [...] کما اینکه الان در آمریکا دولت مشکلی دارد [...] اگر کسی میخواهد یک قانون دینی را هم به مجلس بیاورد [...] باید آنرا تبدیل به قانون مدنی کرد تا قابل اجرا باشد [...] ما که آزادی را فقط برای خودمان نمیخواهیم، ما آزادی را برای همه میخواهیم [...]»
این است مفهوم «آزادی» در قاموس فعلة فاشیسم: تدوین قانون بر اساس اعتقادات دینی همان «مردم» کذا! آزادی کذا را «عاظادی» مینامیم، چون هیچ پیوندی با آزادی نداشته و ندارد. آزادی مطلوب ابراهیم یزدی پشتیبانی از قانون اساسی توحش است که میدانیم بر «حدیث مسلم» و نهجالبلاغه تکیه دارد.
مارکس میگوید، «دین، افیون تودههاست». البته طی سه دهة اخیر شیپورهای سازمان سیا در کشورمان با اشاره به «پیروزی» کودتای 22 بهمن در کمال بلاهت ادعا میکنند که مارکس اشتباه کرده، چرا که دین اسلام تودهها را به حرکت در آورد و این «انقلاب» شکوهمند به ثمر رسید! اما نوکران گلهپرست و تودهای سازمان کذا یک نکتة مهم را فراموش کردهاند و آن اینکه «سکون» ناشی از مصرف افیون، با «حرکت» در مسیر حماقت هیچ تفاوتی ندارد؛ هر دو در تقابل با حرکت منطقی انسان به سوی زندگی آینده قرار میگیرد. افتضاح حکومت اسلامی شاهدی است بر این مدعا که حضور «مردم» در خیابانها با اتکاء بر اعتقادات دینی، و به طور کلی هر حرکتی مبنی بر احساسات فقط میتواند منجر به یک فاجعه شود.
بیدلیل نیست که «دویچه وله» تشکل دینپرست «نهضت آزادی» را سکولار میخواند. سیاست در ایران توسط دولت نباید اعمال شود. برای حفظ منافع استعمار غرب، سیاست ایران میباید در چارچوب تعصبات و توهمات دینی قرار گیرد و توسط ماشاالله قصابها و زهرا خانومها در کوچه و خیابان اعمال شود. این مهم یکبار از طریق «نهضت آزادی» یا بهتر بگوئیم «نهضتعاظادی» ممکن شده، ولی کارفرمایان «دویچه وله» باید بدانند که «تاریخ» در هر حال تکرار نخواهد شد، و اگر به فرض محال هم «تکرار» شود، در مورد «نهضتعاظادی» هیچ تکراری در کار نمیتواند باشد.
اما برای غلامان و کنیزکان اعزامی اکبر رفسنجانی به ینگه دنیا، و جناحهای مختلف «داسالله» که هنوز به بهانة مخالفت با احمدی نژاد به طبل زدن و خوشرقصی برای خاتمی و دیگر فعلة فاشیسم در جمکران مشغولاند خبرهای بدی داریم! دستهای پلید استعمار دیگر نمیتواند احمدی نژاد را از صندوق افتضاحات جمکران بیرون آورد! بنابراین تبلیغ برای خاتمی یا اکبربهرمانی هم بیهوده است. و به همین دلیل حاکمیت فرانسه ناچار شد آب پاکی را روی دست گورکنها بریزد.
بالاخره پرزیدنت سرکوزی آلو را از دهان مبارکشان در مورد ایران درآوردند، و آنچه را که نمیخواستند بگویند با اکراه فراوان بر زبان آوردند! و همة امید و آرزوی گورکنها را اینگونه بر باد دادند. چند روز پیش نیکولا سرکوزی، رئیس جمهور فرانسه اعلام داشت که حاضر نیست با احمدی نژاد، کسی که سخن از محو اسرائیل به میان میآورد، سر یک میز بنشیند. ایشان افزودهاند که احمدی نژاد نمایندة مردم ایران نیست و ... ولی اگر نظر ما را بخواهید، این سخنان نشان میدهد که احمدینژاد دیگر نمایندة اروپای غربی در تهران نیست، و اینان میباید به سیاست سه دهة اخیر خود در ارتباط با حکومت گورکنها پایان دهند.
اگر به یاد داشته باشیم این «جام زهر» را چندی پیش دیوید میلیبند، وزیر امورخارجة ناخداکلمب هم سرکشید، آنهم درست زمانی که قصد مسافرت به تهران داشت. پس به ناچار خبر مسافرت مذکور «تکذیب» شد! از آن زمان، بقیة «شرکاء» از جمله دولت فرانسه همچنان راه گذشته را ادامه میدادند، تا اینکه جام زهر تقدیمشان شد، و دریافتند که دیگر «مسجد جای ر.. دن نیست».
سخنان رئیس جمهور فرانسه در مورد شخص احمدی نژاد از این جهت اهمیت دارد که به گورکنها تفهیم میکند، اروپا دیگر نمیتواند سیاست «نبرد با اسرائیل» را به طور غیرمستقیم در کشور ایران ادامه دهد، و به شیوة دائیجان ناپلئون برای پنهان داشتن واقعیت با توسل به آخوند و سینهزن بحران آفرینی کند. البته گویا هنوز خبر «چرخش» به گوش همة بازیگران صحنه نرسیده، چرا که بعضیها همچون شیرین عبادی و مهرانگیز کار به عادت معهود خود را به کوچة علی چپ زده، پا به پای سیدمهدی خاموشی به تبلیغ برای قانون اساسی جمکران همچنان ادامه میدهند!
شیرین عبادی، اخیراً در لهستان به انتقاد از تبعیض علیه زنان در غرب نیز پرداخته! البته این حقوقدان زبده فراموش کرده که اگر تبعیض در اروپای غربی وجود دارد، غیرقانونی است؛ قانون اساسی و قوانین مدنی در کشورهای اروپای غربی تبعیض را جرم میشناسد و محکوم میکند. درصورتیکه تبعیض در جمکران از طرق قانونی مورد تشویق هم قرار میگیرد! چرا؟ چون همان قانون اساسی حکومت اسلامی که بر مبنای احکام دین مبین تدوین شده، و حضرات «حقوقدانها» و در رأس آنان حاجیه عبادی از حامیان آن به شمار میروند، همچون مجموعه احادیث و احکام و فقه اسلامی و مسیحی و یهودی از پایه و اساس زنستیز است. البته شیرین عبادی به دلیل دریافت جایزة نوبل وظیفه دارد تا پایان عمر، خود را به کوری و کری زده، ضمن ایفای نقش «ابله» فراوان مهملبافی کند.
ساختار سخنرانیهای ابلهانة نوبل جمکران، انطباق کامل بر ساختار بولتنهای سازمان استعماری تبلیغات اسلامی دارد. در این بولتنها ابتدا از عدم رعایت حقوق بشر در اسرائیل، پایمال شدن حقوق زنان در اروپا و آمریکا انتقاد میشود، و در پایان تبلیغ برای اسلام! به صورتی که ابلهان بپذیرند حقوقی که در غرب رعایت نمیشود، در اسلام محترم است! تنها تفاوتی که ترهات عبادی با بولتن وقوقیههای جمعه دارد این است که عبادی در یک جملة کوتاه کمبودها را به دولت فعلی نسبت میدهد، نه به قانون اساسی جمکران! چرا که قانون اساسی کذا اسلامی است، و عبادی هم به فرمان محفل نوبل مأمور تبلیغات اسلامی در سطح جهان شده.
شیوة تبلیغات مهرانگیز کار برای حکومت اسلامی، مقصر جلوه دادن دولت است، نه قوانین! مهرانگیز کار نیز به مناسبت سالگرد تصویب اعلامیة جهانی حقوق بشر در سایت اکبر رفسنجانی در تبعید یک مقالة شیوا قلمی کرده تا بگوید دولت ایران اعلامیة جهانی را امضاء کرده! خواهر مهرانگیز کار که مانند عبادی حقوقدان است ظاهراً نمیداند که اعلامیة جهانی حقوق بشر از نظر حقوقی «الزام آور» نیست! به عبارت دیگر سازمان ملل نمیتواند هیچ کشوری را وادار به اجرای مفاد اعلامیة مذکور کند. این مختصر را گفتیم تا حقوقدانان زبدة جمکران قیاس به نفس نکنند. حال بازگردیم به اشک تمساح حکومت جمکران برای فلسطینیها.
چند روزی است که حکومت ضدامپریالیست جمکران که در راه نوکری برای سازمان سیا نه تنها در ایران که در افغانستان و عراق هم پیامآور مرگ و نیستی برای صدها هزار غیرنظامی شده، بار دیگر برای فلسطینیها دل میسوزاند و سینه میزند. بله، این روزها از اکبر بهرمانی جنایتکار گرفته تا احمدی نژاد و عطاالله مهاجرانی همه و همه در یک خط واحد قرار گرفته، از اسرائیل انتقاد میکنند، چرا که اسرائیل بزودی میباید سرزمینهای اشغالی در سوریه، لبنان و فلسطین را ترک کرده و در مرزهای قانونی خود مستقر شود. و در صورت چنین رخداد «وحشتناکی»، حکومت جمکران که کارت فرسودة نبرد با آمریکا را از دست داده، بیدشمن خواهد ماند و اربابان دلیلی برای تداوم موجودیت ملایان نخواهند دید. دلیل اینکه «دویچه وله» نور سکولاریسم در چهرة پلید یزدی، عضو سازمان خرابکار فدائیان اسلام رؤیت میکند، تضعیف اسرائیل است که ریشه در تزلزل ایالات متحد دارد. از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به مصاحبة دویچهوله با ابراهیم یزدی!
در ابتدای این مصاحبه تأکید شده که «نهضت آزادی یک نیروی سکولار است»! البته «دویچه وله» برای ایرانیان یک ویراست نوین از سکولاریسم ارائه میدهد که در چارچوب توحش حکومت اسلامی قرار گیرد. ویراست مذکور عبارت است از «جدائی دین از دولت»! همان ویراستی که ایرانینمایان نانخور استعمار در مقالات عمیق و شیوای خود مرتباً به آن اشاره دارند. پیشتر به این سکولاریسم مندرآوردی و ابله پسند اشاره کردیم و گفتیم که سکولاریسم عبارت است از «جدائی دین از سیاست». و برای استقرار یک حاکمیت سکولار در ایران تغییر قانون اساسی الزامی است. به عبارت دیگر در چارچوب قانون اساسی کنونی، سخن گفتن از سکولاریسم اگر نشان شیادی نباشد حتماً حاکی از حماقت خواهد بود! اینکه مصاحبه کنندة «دویچه وله» در کدامیک از ردههای فوق قرار میگیرد هیچ اهمیتی ندارد. مهم این است که در پاسخ به تأکیدات الهی ایشان بر سکولار بودن نهضت به اصطلاح آزادی، پاسخ ابراهیم یزدی یک لایه حماقت و شیادی بر تأکیدات فوق هم افزوده.
حاج ابراهیم که سوابق درخشاناش بر همگان آشکار است، میگوید «سکولاریسم تعریف جامعی ندارد»، و خلاصة مطلب ایشان به ما حالی میکند که سکولاریسم را هم میتوان مطابق منافع اربابان اسلام فروش نهضت آزادی به صورتی مبهم و دینی «تعریف» کرد! ولی یزدی در این مصاحبه در واقع با تکرار همان شعار استعماری «سیاست ما، عین دیانت ماست»، به شیوة تودهایهای دینپرست میگوید، سیاست نمیتواند از دین جدا باشد، چون «مردم» اعتقادات دینی دارند! بله، اینجا است که به پوپولیسم، فصل مشترک حزب به اصطلاح مارکسیست توده و فعلة سازمان سیا برخورد میکنیم: جایگزین کردن «دولت» با «مردم»!
بهتر بگوئیم جایگزین کردن راهبردهای یک رژیم قانونمدار با اعتقادات تودهها؛ و نهایت امر جایگزین کردن فرآیند حکومت با حرکت تودههای تحریک شده. البته اشتباه نکنیم، اگر سکولاریسم در مکتب حاج آبراهام «تعریف» ندارد، در عوض «مردم» در قاموس این جماعت پادوی سازمان سیا خیلی خوب «تعریف» میشود! «مردم» عبارت است از جماعتی که به هر عنوان میتوان با چوب و چماق آن را به خیابان آورد. این است «مردم» از نظر نهضتآزادی، و این است «اعتقادات» همین «مردم» از نظر حکومت اسلامی. جایگزین کردن پدیدة «دولت» با چنین «مردمی» میتواند نتایج گهرباری داشته باشد؛ سیاست اوباش پروری که فتوای میرزای شیرازی، ملی شدن نفت، کودتای 28 مرداد و به ویژه کودتای 22 بهمن را بر ما ملت تحمیل کرد، با تکیه بر همین «مردم» اعمال شده. هر روز ساواک و شهربانی میتوانند ماشاالله قصابها و زهراخانومها را به عنوان «مردم» راهی خیابان کرده، تا اینان در شعارهای انقلابی خود مطالبات استعمار غرب را برایمان بازگو کنند.
به این دلیل است که ماهی گندیدهای که «دویچه وله» در گنداب سیسالة حکومت نعلین صید کرده، به ما میگوید، «جدائی دین از سیاست در هیچ کجا عملی نبوده و نخواهد بود، مردم در سرنوشتشان شرکت میکنند!» بله! «سیاست» در قاموس اربابان ابراهیم یزدی شرکت مردم در سرنوشتشان معنا میدهد! اتخاذ سیاست بر عهدة دولت «منتخب مردم» نیست، مردم هر روز در سرنوشت خود مستقیماً «شرکت» فعال دارند! آنهم با اعتقادات و باورهایشان! سادهتر بگوئیم، سازمان سیا برای ملت ایران یک نوع سیاست ویژه را به رسمیت شناخته. سیاستی منطبق بر توهمات و تعصباتی که دین «تعریف» میشود، و گروهی اوباش سازمانیافته خواستار اجرای آناند، هر چند این «سیاست» هیچ ارتباطی با واقعیات اجتماعی کشور نداشته باشد، چرا که سیاست عرصة واقعیات است نه میدان توهمات و باورها. ولی ابراهیم یزدی، دبیرکل تشکل «بسیار سکولار» اصلاً این حرفها سرشان نمیشود، چرا که این مسائل منافع اربابانشان را در غرب خدشهدار خواهد کرد:
«ما [...] پذیرفتیم که[...] مجلس[...] نباید چیزی برخلاف باورهای مردم تصویب بکند [...] نه فقط برخلاف باورهای دینی مسلمانها، بلکه [...] مجلس [...] نمیتواند چیزی برخلاف باورهای مسیحیان ایران هم تصویب بکند [...] کما اینکه الان در آمریکا دولت مشکلی دارد [...] اگر کسی میخواهد یک قانون دینی را هم به مجلس بیاورد [...] باید آنرا تبدیل به قانون مدنی کرد تا قابل اجرا باشد [...] ما که آزادی را فقط برای خودمان نمیخواهیم، ما آزادی را برای همه میخواهیم [...]»
این است مفهوم «آزادی» در قاموس فعلة فاشیسم: تدوین قانون بر اساس اعتقادات دینی همان «مردم» کذا! آزادی کذا را «عاظادی» مینامیم، چون هیچ پیوندی با آزادی نداشته و ندارد. آزادی مطلوب ابراهیم یزدی پشتیبانی از قانون اساسی توحش است که میدانیم بر «حدیث مسلم» و نهجالبلاغه تکیه دارد.
مارکس میگوید، «دین، افیون تودههاست». البته طی سه دهة اخیر شیپورهای سازمان سیا در کشورمان با اشاره به «پیروزی» کودتای 22 بهمن در کمال بلاهت ادعا میکنند که مارکس اشتباه کرده، چرا که دین اسلام تودهها را به حرکت در آورد و این «انقلاب» شکوهمند به ثمر رسید! اما نوکران گلهپرست و تودهای سازمان کذا یک نکتة مهم را فراموش کردهاند و آن اینکه «سکون» ناشی از مصرف افیون، با «حرکت» در مسیر حماقت هیچ تفاوتی ندارد؛ هر دو در تقابل با حرکت منطقی انسان به سوی زندگی آینده قرار میگیرد. افتضاح حکومت اسلامی شاهدی است بر این مدعا که حضور «مردم» در خیابانها با اتکاء بر اعتقادات دینی، و به طور کلی هر حرکتی مبنی بر احساسات فقط میتواند منجر به یک فاجعه شود.
بیدلیل نیست که «دویچه وله» تشکل دینپرست «نهضت آزادی» را سکولار میخواند. سیاست در ایران توسط دولت نباید اعمال شود. برای حفظ منافع استعمار غرب، سیاست ایران میباید در چارچوب تعصبات و توهمات دینی قرار گیرد و توسط ماشاالله قصابها و زهرا خانومها در کوچه و خیابان اعمال شود. این مهم یکبار از طریق «نهضت آزادی» یا بهتر بگوئیم «نهضتعاظادی» ممکن شده، ولی کارفرمایان «دویچه وله» باید بدانند که «تاریخ» در هر حال تکرار نخواهد شد، و اگر به فرض محال هم «تکرار» شود، در مورد «نهضتعاظادی» هیچ تکراری در کار نمیتواند باشد.
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت