تنبان و ساربان!
...
«چون امام علیهالسلام به شهادت رسید ساربان آمد و بدن آن بزرگوار را بدون سر یافت، دست برد تا کمربند حضرت را بردارد، آن بزرگوار دست خود را آورد و کمربند را گرفت، پس [ساربان] دست آنحضرت را قطع کرد، و مجدداً خواست که کمربند را باز کند، امام علیهالسلام با دست چپ کمربند را گرفت، [ساربان] دست چپ آنحضرت را نیز قطع کرد [...]»
منبع: فارسنیوز، مورخ 7 ژانویه 2009، قسمت دوم «سیر تاریخی نهضت عاشورا»
تکرار میکنیم که «حقوقبشر نسبی» ابداع فاشیستها است و کانون به اصطلاح دفاع از حقوق بشر اسلامی در ایران یکی از تشکلهای موازی حکومت اسلامی است که تعطیل آن با هدف گرم نگاهداشتن تنور فاشیسم صورت پذیرفته. شیرین عبادی دقیقاً مانند محمد خاتمی مدافع قانون اساسی انسانستیز حکومت اسلامی است. اهدای جایزة نوبل صلح به فردی با سابقة درخشان شیرین عبادی فقط برای تبدیل وی به اهرم فشار در برابر مطالبات گروههای لائیک انجام گرفته. پس یکبار دیگر به فعلة فاشیسم گوشزد میکنیم که «بشر نسبی» وجود ندارد. کسانیکه به نمایندگی از فاشیسم بینالملل در ایران دفترودستک برای دفاع از حقوق «بشر نسبی» به راه انداختهاند همراه با حکومت اسلامی در برابر مطالبات دمکراتیک مردم ایران ایستادهاند. و جنجال مخالفنمایان این حکومت پیرامون تعطیل دفتر عبادی ـ تعطیلی قانونی یا غیرقانونی ـ پرده از چهرة پلید جیرهخواران استعمار فرو افکنده.
با پوزش از خوانندگان گرامی! گفته میشود آن «لات نیمه مست» که «خاطرات» خود را در «هتل پالاس» نقل کرده، تا در ذهن علیل خود به خسرو گلسرخی و فروغ فرخزاد لجنپراکنی کرده باشد، «اسماعیل نوریعلا» است که اخیراً به پیروی از فرمان رهبری، به «نوآوری» پرداخته و «سکولاریسم نو» یا «سکولار آش کشکایسم» را به هممیهنان گرامی تقدیم کرده. چرا که سکولاریسم به زعم بعضیها دیگر «کهنه» شده و لازم است فعلة فاشیسم سکولاریسم «نو» به بازار آورند. که به گفتة عوام، «نو که میاد به بازار، کهنه میشه دل آزار»! و نوریعلا هم مانند نوریزاده و عوام از«کهنه» بیزار است.
از کهنه بیزار است چرا که «نور» ندارد. بله «حضرت اسماعیل» را با «آیدین آغداشلو» اشتباه گرفتیم چون بینهایت به یکدیگر شباهت دارند. و چه خوب شد که این اشتباه از سوی خوانندگان گرامی به ما گوشزد شد. پس مراجعه کردیم به «خاطرات» آغداشلو از فروغ فرخزاد در سایت «بیبیسی»، مورخ دوشنبه 14 ژانویه 2008. و دریافتیم آغداشلو در یاوهگوئی گوی سبقت از حاج اسماعیل هم ربودهاند. البته دلیل دارد، آغداشلو نوچة معصومة سیحون «هنرمند» پرآوازة شهر ما است و تمایل فراوان دارد که همه را به «خانوم سیحون» تشبیه کند. و البته جهت چنین لجنپراکنی مقدسی سایت ناخداکلمب مانند سایت رادیوزمانه و یا گویانیوز همه نوع خدمات ارائه میدهند.
بله، آغداشلو به «خبرنگار» ناخداکلمب میگوید، «پاسبانها و همسایگان مزاحم فروغ فرخزاد میشدند.» البته آغداشلو بهتر میداند پاسبانها در واقع مزاحم چه کسی میشدند و ما هم میدانیم پاسبانهای کذا همین وظیفه را بعد از انقلاب پرشکوه به پاسدارها واگذار کردند. یک وقت فکر نکنید که «همکاری» با شهربانی و کمیته برای امثال آغداشلو و شرکاء دردسر دارد! ابداً چنین نیست. به عنوان مثال بسیاری از آثار عتیقه و کتابهای خطی از طریق همین همکاری فرخنده به دست آغداشلو «رسیده!» و بسیاری از مخارج روزانة باند «سیحون ـ آغداشلو» از همین طریق تأمین میشود. پیشتر به فعالیتهای «هنری» این گروه اشاره کردهایم. پس به آغداشلو و سایت ناخداکلمب، که سایة قلم خاله زنکی شیخ مسعود بهنود چون بختک بر آن سنگینی میکند، یادآوری میکنیم که اگر چه ساواک سرودههای فروغ را سانسور میکرد تا اسلام خدشهدار نشود، ولی متأسفانه فروغ فرخزاد هیچ شباهتی به «اکثریت» زنان ایرانی نداشت! فروغ، هر زن ایرانی نبود و در ایران آنروز، فروغ فرخزاد در واقع «دختر سرهنگ فرخزاد» بود، نه یک زن مستضعف اندرونی حاجآقا! در نتیجه فروغ برای تبدیل شدن به سوژة «مزاحمت پاسبانها»، آنهم در یک حکومت نظامی و کودتائی دور از ذهن مینماید. طرح چنین مطالبی در واقع نشان سبکمغزی گوینده است.
در هر حال به مصداق «تا ابله در جهان هست، مفلس درنمیماند»، یاوهگوئی اینروزها سکة رایج شده و پیروان مد هم فراواناند. به عنوان نمونه، سیدابراهیم نبوی مورخ چیره دست سایت آخوندپرور «زمانه»، درحال تبدیل شاپور بختیار به شیخ مهدی بازرگان است! چرا که هیچ آشنائی با شاپور بختیار نداشته، میپندارد بختیار هم مانند دارودستة نهضت عاظادی آخوندپرست بوده. اتفاقاً در سایت گویانیوز هم فردی به نام «دلخواسته»، از پامنبریهای آخوند بنیصدر و شریعتی، به دلیل عدم آشنائی با بختیار به «افشاگری» مشغول شده، و تلاش دارد تا به این ترتیب خیانت سنجابی و جبهة به اصطلاح ملی را پنهان کند. باشد که دست جبهة کذا رو نشود و کسی نداند دارودستة مصدق در واقع سر در آخور ناخداکلمب دارند.
حضور پیروان «اسلام مترقی» بگوئیم که شاپور بختیار محبوبیت فعلی خود را فقط مدیون جسارت سیاسیاش در برابر همین جبهة استعماری است. برخلاف ترهات جناب دلخواسته، نه تنها بختیار در جریان تصمیمات سران چهار کشور در «نشست گوادالوپ» قرار داشت، که از حضور ژنرال هویزر در تهران، که برای سازمان دادن به کودتا آمده بود اطلاع داشته. اگر امثال «دلخواسته» در جریان نیستند ـ چون اطلاعات دست اولشان را از شیخ بنیصدر دریافت میکنند ـ لازم است ما هم افشاگری کرده بگوئیم رؤسای سازمانهای «امنیتی ـ نظامی» شاپور بختیار را در جریان قرار داده بودند. در غیر اینصورت سفارت انگلستان که بیش از یک سده سابقة اوباش پروری در منطقه و به ویژه در ایران دارد، از روز اول با صدور حکم نخست وزیری برای شاپور بختیار مسلماً مخالفت میکرد. اگر حضرت «دلخواسته» نمیدانند ما میدانیم که در ایران چگونه نخست وزیر «منصوب» میشد. فتاوی قتل رزمآرا و منصور در چارچوب همین سیاست اوباش پروری صادر شد، و شاهد بودیم که طی سیزده سال نخست وزیری هویدا، امام سیزدهم و جمعیت مؤتلفه و آدمکشان فدائی اسلام، کمال رضایت را داشتند، چرا که ناخداکلمب از هویدا راضی بود!
در راستای پرداختن «فارس نیوز» مفلوک به «تاریخ عاشورا»، ما هم میباید به معجزات محمدخاتمی اشاره کنیم که با دست راست آنحضرت «تاریخ سکولاریسم» را برایمان به رشتة تحریر درآورده میفرماید: سکولاریسم برخاسته از حاکمیت تحجر است! بله اخیراً یک کتاب علوم سیاسی یک صفحهای در آبدارخانة روتاری کلاب لندن منتشر شده که هیچ ارتباطی با سیاست و اقتصاد و اجتماع ندارد، یا بهتر بگوئیم هیچ ارتباطی با واقعیات ندارد. محمد خاتمی هم مبلغ همین «کتاب» است و مانند ضبطصوت مهملاتش را مرتباً تکرار میکند:
«بنده میگویم بزرگترین عامل پیدایش سکولاریسم در یک جامعه، حاکمیت تحجر بر آن است.»
البته ما کاملاً با این صحبت موافقایم! همانطور که ایشان فرمودهاند، چنین مزخرفاتی را فقط از زبان یک «بنده» میتوان شنید، آنهم نه هر بندهای، بندة استعمار! به همین دلیل است که دارودستة خاتمی پابهپای گروه عبادی تلاش میکند تا مبادا ما ملت چهرة فریبنده و مترقی اسلام را به تحجر آلوده کنیم، و باعث استقرار یک حاکمیت سکولار شویم! خلاصة مطلب، هممیهنان! از عزاداران حسینی بترسید که اگر سرشان را هم از دست دهند، با پیروی از امامشان دو دستی از کمربندشان دفاع خواهند کرد. بهتر بگوئیم با هزار دست آلودة دیگر از بندتنبانشان حفاظت میکنند! با سکولاریسم نو، اصلاحات، دین عقلانی، حقوق بشر اسلامی، اسلام مترقی، و یا با تحجر و توحش پیشرفته؛ خلاصه با همة «دستهای» ممکن کمربندشان را حفظ میکنند، چرا که به فرمودة «توپ مرواری»، اسلام است و تنبان:
«تمام فلسفة اسلام روی نجاسات بنا شده و اگر پائین تنه را از آن بگیرند اسلام روی هم میغلطد.»
منبع: فارسنیوز، مورخ 7 ژانویه 2009، قسمت دوم «سیر تاریخی نهضت عاشورا»
تکرار میکنیم که «حقوقبشر نسبی» ابداع فاشیستها است و کانون به اصطلاح دفاع از حقوق بشر اسلامی در ایران یکی از تشکلهای موازی حکومت اسلامی است که تعطیل آن با هدف گرم نگاهداشتن تنور فاشیسم صورت پذیرفته. شیرین عبادی دقیقاً مانند محمد خاتمی مدافع قانون اساسی انسانستیز حکومت اسلامی است. اهدای جایزة نوبل صلح به فردی با سابقة درخشان شیرین عبادی فقط برای تبدیل وی به اهرم فشار در برابر مطالبات گروههای لائیک انجام گرفته. پس یکبار دیگر به فعلة فاشیسم گوشزد میکنیم که «بشر نسبی» وجود ندارد. کسانیکه به نمایندگی از فاشیسم بینالملل در ایران دفترودستک برای دفاع از حقوق «بشر نسبی» به راه انداختهاند همراه با حکومت اسلامی در برابر مطالبات دمکراتیک مردم ایران ایستادهاند. و جنجال مخالفنمایان این حکومت پیرامون تعطیل دفتر عبادی ـ تعطیلی قانونی یا غیرقانونی ـ پرده از چهرة پلید جیرهخواران استعمار فرو افکنده.
با پوزش از خوانندگان گرامی! گفته میشود آن «لات نیمه مست» که «خاطرات» خود را در «هتل پالاس» نقل کرده، تا در ذهن علیل خود به خسرو گلسرخی و فروغ فرخزاد لجنپراکنی کرده باشد، «اسماعیل نوریعلا» است که اخیراً به پیروی از فرمان رهبری، به «نوآوری» پرداخته و «سکولاریسم نو» یا «سکولار آش کشکایسم» را به هممیهنان گرامی تقدیم کرده. چرا که سکولاریسم به زعم بعضیها دیگر «کهنه» شده و لازم است فعلة فاشیسم سکولاریسم «نو» به بازار آورند. که به گفتة عوام، «نو که میاد به بازار، کهنه میشه دل آزار»! و نوریعلا هم مانند نوریزاده و عوام از«کهنه» بیزار است.
از کهنه بیزار است چرا که «نور» ندارد. بله «حضرت اسماعیل» را با «آیدین آغداشلو» اشتباه گرفتیم چون بینهایت به یکدیگر شباهت دارند. و چه خوب شد که این اشتباه از سوی خوانندگان گرامی به ما گوشزد شد. پس مراجعه کردیم به «خاطرات» آغداشلو از فروغ فرخزاد در سایت «بیبیسی»، مورخ دوشنبه 14 ژانویه 2008. و دریافتیم آغداشلو در یاوهگوئی گوی سبقت از حاج اسماعیل هم ربودهاند. البته دلیل دارد، آغداشلو نوچة معصومة سیحون «هنرمند» پرآوازة شهر ما است و تمایل فراوان دارد که همه را به «خانوم سیحون» تشبیه کند. و البته جهت چنین لجنپراکنی مقدسی سایت ناخداکلمب مانند سایت رادیوزمانه و یا گویانیوز همه نوع خدمات ارائه میدهند.
بله، آغداشلو به «خبرنگار» ناخداکلمب میگوید، «پاسبانها و همسایگان مزاحم فروغ فرخزاد میشدند.» البته آغداشلو بهتر میداند پاسبانها در واقع مزاحم چه کسی میشدند و ما هم میدانیم پاسبانهای کذا همین وظیفه را بعد از انقلاب پرشکوه به پاسدارها واگذار کردند. یک وقت فکر نکنید که «همکاری» با شهربانی و کمیته برای امثال آغداشلو و شرکاء دردسر دارد! ابداً چنین نیست. به عنوان مثال بسیاری از آثار عتیقه و کتابهای خطی از طریق همین همکاری فرخنده به دست آغداشلو «رسیده!» و بسیاری از مخارج روزانة باند «سیحون ـ آغداشلو» از همین طریق تأمین میشود. پیشتر به فعالیتهای «هنری» این گروه اشاره کردهایم. پس به آغداشلو و سایت ناخداکلمب، که سایة قلم خاله زنکی شیخ مسعود بهنود چون بختک بر آن سنگینی میکند، یادآوری میکنیم که اگر چه ساواک سرودههای فروغ را سانسور میکرد تا اسلام خدشهدار نشود، ولی متأسفانه فروغ فرخزاد هیچ شباهتی به «اکثریت» زنان ایرانی نداشت! فروغ، هر زن ایرانی نبود و در ایران آنروز، فروغ فرخزاد در واقع «دختر سرهنگ فرخزاد» بود، نه یک زن مستضعف اندرونی حاجآقا! در نتیجه فروغ برای تبدیل شدن به سوژة «مزاحمت پاسبانها»، آنهم در یک حکومت نظامی و کودتائی دور از ذهن مینماید. طرح چنین مطالبی در واقع نشان سبکمغزی گوینده است.
در هر حال به مصداق «تا ابله در جهان هست، مفلس درنمیماند»، یاوهگوئی اینروزها سکة رایج شده و پیروان مد هم فراواناند. به عنوان نمونه، سیدابراهیم نبوی مورخ چیره دست سایت آخوندپرور «زمانه»، درحال تبدیل شاپور بختیار به شیخ مهدی بازرگان است! چرا که هیچ آشنائی با شاپور بختیار نداشته، میپندارد بختیار هم مانند دارودستة نهضت عاظادی آخوندپرست بوده. اتفاقاً در سایت گویانیوز هم فردی به نام «دلخواسته»، از پامنبریهای آخوند بنیصدر و شریعتی، به دلیل عدم آشنائی با بختیار به «افشاگری» مشغول شده، و تلاش دارد تا به این ترتیب خیانت سنجابی و جبهة به اصطلاح ملی را پنهان کند. باشد که دست جبهة کذا رو نشود و کسی نداند دارودستة مصدق در واقع سر در آخور ناخداکلمب دارند.
حضور پیروان «اسلام مترقی» بگوئیم که شاپور بختیار محبوبیت فعلی خود را فقط مدیون جسارت سیاسیاش در برابر همین جبهة استعماری است. برخلاف ترهات جناب دلخواسته، نه تنها بختیار در جریان تصمیمات سران چهار کشور در «نشست گوادالوپ» قرار داشت، که از حضور ژنرال هویزر در تهران، که برای سازمان دادن به کودتا آمده بود اطلاع داشته. اگر امثال «دلخواسته» در جریان نیستند ـ چون اطلاعات دست اولشان را از شیخ بنیصدر دریافت میکنند ـ لازم است ما هم افشاگری کرده بگوئیم رؤسای سازمانهای «امنیتی ـ نظامی» شاپور بختیار را در جریان قرار داده بودند. در غیر اینصورت سفارت انگلستان که بیش از یک سده سابقة اوباش پروری در منطقه و به ویژه در ایران دارد، از روز اول با صدور حکم نخست وزیری برای شاپور بختیار مسلماً مخالفت میکرد. اگر حضرت «دلخواسته» نمیدانند ما میدانیم که در ایران چگونه نخست وزیر «منصوب» میشد. فتاوی قتل رزمآرا و منصور در چارچوب همین سیاست اوباش پروری صادر شد، و شاهد بودیم که طی سیزده سال نخست وزیری هویدا، امام سیزدهم و جمعیت مؤتلفه و آدمکشان فدائی اسلام، کمال رضایت را داشتند، چرا که ناخداکلمب از هویدا راضی بود!
در راستای پرداختن «فارس نیوز» مفلوک به «تاریخ عاشورا»، ما هم میباید به معجزات محمدخاتمی اشاره کنیم که با دست راست آنحضرت «تاریخ سکولاریسم» را برایمان به رشتة تحریر درآورده میفرماید: سکولاریسم برخاسته از حاکمیت تحجر است! بله اخیراً یک کتاب علوم سیاسی یک صفحهای در آبدارخانة روتاری کلاب لندن منتشر شده که هیچ ارتباطی با سیاست و اقتصاد و اجتماع ندارد، یا بهتر بگوئیم هیچ ارتباطی با واقعیات ندارد. محمد خاتمی هم مبلغ همین «کتاب» است و مانند ضبطصوت مهملاتش را مرتباً تکرار میکند:
«بنده میگویم بزرگترین عامل پیدایش سکولاریسم در یک جامعه، حاکمیت تحجر بر آن است.»
البته ما کاملاً با این صحبت موافقایم! همانطور که ایشان فرمودهاند، چنین مزخرفاتی را فقط از زبان یک «بنده» میتوان شنید، آنهم نه هر بندهای، بندة استعمار! به همین دلیل است که دارودستة خاتمی پابهپای گروه عبادی تلاش میکند تا مبادا ما ملت چهرة فریبنده و مترقی اسلام را به تحجر آلوده کنیم، و باعث استقرار یک حاکمیت سکولار شویم! خلاصة مطلب، هممیهنان! از عزاداران حسینی بترسید که اگر سرشان را هم از دست دهند، با پیروی از امامشان دو دستی از کمربندشان دفاع خواهند کرد. بهتر بگوئیم با هزار دست آلودة دیگر از بندتنبانشان حفاظت میکنند! با سکولاریسم نو، اصلاحات، دین عقلانی، حقوق بشر اسلامی، اسلام مترقی، و یا با تحجر و توحش پیشرفته؛ خلاصه با همة «دستهای» ممکن کمربندشان را حفظ میکنند، چرا که به فرمودة «توپ مرواری»، اسلام است و تنبان:
«تمام فلسفة اسلام روی نجاسات بنا شده و اگر پائین تنه را از آن بگیرند اسلام روی هم میغلطد.»
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت