تجارت و وقاحت!
...
حکومت اسلامی یک گروه بوزینة کفنپوش و یک گله سگهار مسلح در داخل دارد، که از طریق جنگ زرگری با گروه عبادی فضای سیاسی را اشغال میکنند تا صدای دیگران خاموش شود. در عین حال، همین حکومت چندین و چند گروه بوزینة جفنگگو هم در خارج از مرزها مستقر کرده تا کار سگهایهار و شرکاء در داخل آسانتر شود. بیجهت نیست که رسانههای غرب اینچنین نگران حال و احوال شیرین عبادی شدهاند. امروز عبادی تبدیل به یکی از اهرمهای مهم سرکوب مطالبات دمکراتیک مردم ایران شده.
سایت لوموند، مورخ اول ژانویه 2009، در مطلبی تحت عنوان «ایران، حمله به خانة شیرین عبادی» چنین وانمود میکند که «اسلام گرایان» به محل سکونت یک «سکولار» حمله بردهاند! اصولاً روزنامة لوموند، مانند دیگر رسانههای غرب مهر و محبت عجیبی به «اسلام» دارد، دلیل هم روشن است، دین اسلام برخلاف ترهات شیرین عبادی، جارچی محفل نوبل، به خودی خود در تضاد کامل با دمکراسی قرار میگیرد، پس اسلام در ایران کارساز استعمار خواهد بود. و لوموند هم در مطلب خود میگوید کار، کار «تندروها» است که با شیرین عبادی مخالفاند! البته ما بهتر میدانیم که سناریوی تهدید حاجیه شیرین عبادی و تعطیل دفترودستک ایشان در کجا و با چه اهدافی تدوین شده.
محافل فاشیسم یک روحالله خمینی مؤنث دستچین کرده، تا یک نوبل به دستش بدهند که ایشان از طریق قانونشکنی جار و جنجال به پا کنند. نام این عمل را هم «دفاع از حقوق بشر اسلامی» گذاشتهاند. «حقوقی» که ویژة ملتهای تحت ستم در مناطق مسلماننشین تنظیم شده. به یاد داریم که شیرین عبادی و شرکاء تاکنون چند پروندة «افشاگری» و «جنجال» در کارنامة خود دارند، از جمله افشاگری علیه خامنهای! از درون دیگ بحرانهای ساخته و پرداختة گروه عبادی، چند قهرمان و پهلوان و سردار و غیره هم به آمریکا «صادر» شدهاند، تا رهبری اوپوزیسیون را به دست گیرند و از آنجمله است، پاسدار اکبر که چند «جایزه» هم دریافت کرد، ولی نتوانست کاری از پیش ببرد.
البته پاسدار مذکور از حمایت کامل مخالفنمایان مقیم فرنگ برخوردار است، ولی اشکال این بود که چرندیات ایشان، همچون مهملات محمد خاتمی و شیرین عبادی در باب «اسلام عقلانی» دیگر نمیتواند در داخل خریدار داشته باشد. به عبارت دیگر گاوچرانها ول معطلاند. ولی به مصداق شاه میبخشد، شیخ علیخان نمیبخشد! اگر گروه برژینسکی از پاسدار اکبر، شیرین عبادی و شرکاء قطع امید کرده، داسالله و لاتالله همچنان به امامزادة عبادی دخیل بسته و حاجت میطلباند. چرا که عبادی امروز رهبر تشکلی موازی، مشابه همان تشکل بوزینگان کفنپوش جمکرانی است. پس میپردازیم به تعطیلی دفترودستک عبادی در تهران و جنجال فعلة فاشیسم در غرب!
هریتیج کلاب در ینگه دنیا و روتاری کلاب در انگلستان محافل تعیین کنندة خط تبلیغاتی کیهان و اطلاعات در ایران، امثال پاسدار شریعتمداری و آخوند دعائی را به سپر دفاعی تبدیل کرده، مطالبات آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک را از زبان اینان برای ما ملت «بیان» میکنند. و طبق روال مرسوم این مطالبات را به «تندروها» و «اصولگرایان» و غیره نسبت میدهند. میدانیم که وظیفة رسانههای کذا ایجاد جنگ زرگری با تشکلهای موازی حکومتی: «اسلامطلبان» و «اسلام گزاران» و «اسلامسالاران» است؛ گروههای ساخته و پرداختة حکومت که خود را مدافع «مردمسالاری» میخوانند! امروز فعلة فاشیسم در خارج از مرزها، از جایگاه اوپوزیسیون، مدافع شیرین عبادی شده. چرا که دارودستة عبادی مانند بوزینگان کفنپوش به قانون شکنی و ایجاد بحران اشتغال دارند. با این تفاوت که بوزینگان خواهان «جهاد» میشوند و گروه عبادی در کمال وقاحت مدعی دفاع از «حقوق بشر»! ریزه خواران حکومت اسلامی نیز در غرب به بهانة «دفاع» از شیرین عبادی در عمل از قانون اساسی حکومت جمکران «حمایت» میکنند.
فعلة فاشیسم ساکن بلاد فرنگ جهت دفاع از قانون اساسی حکومت اسلامی و بازار گرمی برای شیرین عبادی به دبیرکل سازمان ملل نامه نوشته و تأکید کردهاند که قانون اساسی کذا «مدافع حقوق بشر» است، و به همین «دلیل» نمیباید از فعالیت شیرین عبادی و شرکاء ممانعت به عمل آید! بله، به گفتة ریزه خواران حکومت اسلامی ساکن غرب، آزادیهای سیاسی در قانون اساسی جمکران به رسمیت شناخته شده! از اینرو لازم است دفترودستک عبادی که در واقع محفل آشوبطلبی و دفاع از قانون شکنی و شورش «مقبول» به شمار میرود بازگشائی شود. شیرین عبادی هم در این میان نقش شهید مظلوم بازی خواهد کرد، که نقشی است حسینی، زینبوار و مورد تأئید استعمار.
نامة پادوهای خارج نشین حکومت جمکران در سایت «پیک ایران» مورخ 9 ژانویه 2009 انتشار یافته و در میان امضاء کنندگان این نامه که متن آن بازتاب بلاهت، وقاحت و بیشرمی نویسندگان است، نام اعضای سه گروه «داسالله»، «لاتالله» و داشالله به چشم میخورد؛ از جمله فرخ نگهدار، محسن سازگارا، فریبا داوودی مهاجر، نیره توحیدی و ... و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! حضرات باورشان شده که امروز هم میتوان لاتبازی گروه برژینسکی را که سه دهة پیش تحت عنوان «دفاع از حقوق بشر» در کشورمان به راه افتاد تکرار کرد. و با یک کودتای «بهداشتی» در پس پردة جنجال «انقلاب شکوهمند»، باز هم منافع آنگلوساکسونهای آخوندپرور را در کشور تداوم بخشید. البته ریزه خواران خارج نشین حکومت اسلامی سخت کور خواندهاند.
چرا که حکومت جمکران و جماعت آخوند هم دیگر قادر نیست مطالبات ارباباناش را در منطقه تأمین کند. هفتة گذشته اکبربهرمانی در وقوقیة جمعه در راستای مطالبات اربابان حکومت چاه جمکران، ضمن تأکید بر اعزام داوطلب به غزه، از اتحاد جماهیر نوکری خواهان ارسال سلاح و تجهیزات برای گروه حماس شده بود:
«مردم ایران [...] حاضراند برای مبارزه به سرزمینهای اشغالی بروند[...] امت اسلامی باید به کمک سیاسی، فرهنگی، تبلیغاتی و تسلیحاتی مردم غزه [...] بپردازند.»
منبع: فارس نیوز، مورخ سیزدهم دیماه سالجاری.
و البته در ذهن علیل اکبر بهرمانی «مردم ایران» به همان بوزینگان کفنپوش محدود میشوند و گویا بر اساس توافقات پشتپرده تحویل «کمکهای امت» نیز بر عهدة دولت مصر قرار گرفته بود. به فاصلة چند ساعت پس از ایراد خطبههای استعمار، احمد توکلی، پسرخالة پاسدار لاریجانی در فرودگاه برای بوزینهگان کفنپوش به سخنرانی پرداخت، تا ضمن ابراز نوکری به عموسام، طرفداران دمکراسی و مدافعان حقوق بشر را هم مورد حمله قرار داده، آنان را طرفدار اسرائیل بخواند! البته در این سخنرانی ابلهانه، «اسلامطلبان» گروه خاتمی نیز بدون اینکه بخواهند در زمرة طرفداران دمکراسی قرار گرفته بودند. چرا که در هر فرصتی عملة استعمار سعی دارند دارودستة خاتمی را به دروغ هوادار دمکراسی قلمداد کنند. متن کامل چرندیات احمد توکلی با کد خبر: 287692 در حنازرچوبه انتشار یافته. توکلی در این سخنرانی گفته، آیات و روایات تکلیف ما را با حسنی مبارک روشن کرده و باید با کفار بجنگیم!
جریان از این قرار است که «کفار» مذکور هنگام سفر پاسدار «اللاریجانی» به مصر که به صورتی کاملاً «اتفاقی» با سفر اهود باراک و سرکوزی به این کشور تقارن زمانی یافت، قول و قرارهائی با نوکرانشان در جمکران گذارده بودند. قول و قرارهائی که دیگر نمیتوانند به آن پایبند باشند. چرا که در عرصة سیاست خواستن، توانستن نیست! همانطورکه نتوانستن نیز دلیل نخواستن نخواهد بود. واقعیت این است که اسرائیل و دولت مصر نیز چارهای جز اطاعت از اربابان مشترک خود ندارند. و خلاصة مطلب پاسدار لاریجانی بیجهت رنج سفر به مصر بر خود هموار کرده بودند. ما پیشتر گفته بودیم که ایجاد محور «پاریس، قاهره، تلآویو، تهران» رویائی بیش نیست! دلیل عربده و زوزة احمد توکلی در فرودگاه نیز شکسته شدن همین محور است: «از این اسرائیلیها تبری بجوئید[...]»
بله توکلی کاملاً حق دارد! این اسرائیلیها کلی به عملة سازمان سیا در جمکران وعده وعید داده بودند و اکنون از تحقق وعدههای خود عاجز ماندهاند! و اما سه روز پس از این گندهگوئیها، نیکولا سرکوزی، رئیس جمهور فرانسه عازم مصر شد، و دریافت که امکان «جهاد» وجود ندارد. در این گیرودار بود که رسانة کارگزاران نیز به صفوف مخالفان حماس پیوست!
البته هنوز جنگ فروشان امید خود را از دست ندادهاند! سفر پاسدار لاریجانی به منطقه در همین راستا صورت گرفته. ظاهراً نه اروپا و نه پادوهایاش در منطقه نمیتوانند از طریق ارسال تجهیزات برای گروه حماس جنگ را تداوم بخشند و آب به آسیاب تفنگ فروشهای غرب بریزند. خلاصه بگوئیم اعضای ناتو و جیرهخوارانشان در اتحاد جماهیر نوکری سخت به سربالائی افلاس افتاده و به گاز گرفتن یکدیگر مشغول شدهاند. به همین دلیل دیروز مقام معظم رهبری از بوزینگان کفن پوش که در فرودگاه «کنگر خورده و لنگر انداخته بودند» تشکر کرده، فرمودند، ما نمیتوانیم کسی را به فلسطین اعزام کنیم، کاری از دست ما برنمیآید! و خلاصه «در این عرصه دست ما کوتاه است.» متن کامل سخنرانی خامنهای در پایگاه خبررسانی رهبری هنوز موجود است. و امروز هم آخوند احمد خاتمی به مصداق «گاری که در سربالائی میافتد قاطرها همدیگر را گاز میگیرند»، وقوقیة جمعه را به گاز گرفتن حسنی مبارک اختصاص داد. احمد خاتمی میگوید، حسنی مبارک لیاقت حاکمیت بر مصر را ندارد و مردم مصر باید هر چه زودتر گذرگاه «رفح» را باز کنند.
آنچه در خطبههای علفزار اینهفته جلب توجه میکند این است که دیگر «جنگ نعمت الهی نیست!» و احمد خاتمی و ارباباناش ناگهان از کشتار غیرنظامیان به شدت متأثر شده چند بشکه اشک تمساح از چشمان شهلایشان سرازیر کردهاند. البته دلیل روشن است، این جنگ نیز مانند جنگ 33 روزه، نهایت امر به عقب نشینی سازمان ناتو منجر خواهد شد. به این دلیل همین جانوران وحشی که نیروهای زرهی در مرز ایران با عراق را فراخواندند تا راه برای کشتار غیرنظامیان و تخریب شهرهای جنوب غرب کشور گشوده شود؛ همین جانوران وحشی که 8 سال زوزة «جنگ، جنگ تا پیروزی» سر داده بودند؛ و همین جانوران وحشی که در افغانستان و عراق با مژگان چشم زمین را پیش پای نظامیان آمریکا روبیدند، همینها امروز از تهاجم نظامی اسرائیل به غزه دچار اندوه و ماتم شدید شده «دیپرشن» کردهاند.
بله تا دیروز جنگ به مذاق گورکنها خیلی شیرین و خوش طعم بود، از امروز گورکنها جنگ را با حوادث تلخ و جانگداز، اندوه و ماتم و غیره مرتبط میدانند! و مسلماً بیدلیل نیست که سردمداران حکومت توحش در هزارة سوم اینچنین دلنازک و حساس شدهاند! احمد خاتمی ضمن سرازیر کردن سیل اشک تمساح برای قربانیان جنگ تأکید کرده که این جنگ با همة جنگها فرق دارد، چون«وحشیگری» است! و «دموکراسی» و «حقوق بشر» در این جنایات سهیماند! خاتمی همچنین به یاد آورده که در عراق نیز جنایات فراوان صورت گرفته:
«آنچه در غزه میگذرد جنگ نیست، بلکه وحشیگری و نسلکشی و جنایت علیه انسانهای بیدفاع است [...] کسانی که مدعی دمکراسی و حقوق بشر [...] هستند [...] در حمله به عراق [...] با بمبهای خوشهای مردم را مورد حمله قرار دادند[...]»
بله نوعی جنگ وجود دارد که بسیار «متمدنانه» است و آن جنگی است که مانند جنگ ایران و عراق جیب صاحبان صنایع نظامی آمریکا را پر میکند. این نوع جنگ را در قاموس گورکنها، «جهاد اکبر» میخوانند و به همین دلیل «نعمت الهی» تلقی خواهد شد. به عنوان نمونه میتوان به جنگ سگهایهار جمکران بر ضد «مردم بیدفاع ایران» اشاره داشت که سی سال است همچنان ادامه دارد! و استعمار غرب میپندارد که از طریق توسل به پادوهای محفل نوبل میتواند تداوم این جبهة نان و آبدار را تضمین کند.
احمد خاتمی در ادامة «وقوقیه» به این مهم اشاره کرده که یک بازار داد و ستد با خدا وجود دارد که در آن به دو صورت میتوان «تجارت» کرد. شتافتن به سوی مرگ از طریق «جهاد»، یا زندگی در بندگی و ذلت و حقارت:
«معامله با خدا دو شکل آرام و جهادی دارد[...] بندة خدا عمر را در مسیر بندگی او میگذراند[...] نوع دیگر تجارت در این بازار جهاد شهادت است.»
بله به ادعای اربابان حکومت جمکران دو راه در برابر مردم ایران قرار گرفته: مرگ یا ذلت و بندگی! ولی همانطور که روز گذشته مقام رهبری به بوزینگان کفن پوش تفهیم کردند که در این عرصه دستشان کوتاه است، بزودی عموسام نیز به گروه داسالله ولاتالله که به بهانة دفاع از حقوق بشر، سنگ شیرین عبادی و قانون اساسی «دمکراتیک» جمکران را به سینه میزنند، خواهد گفت، «دست ما در این عرصه کوتاه است.» بروید یک عرصة «نو» دست و پا کنید، چرا که «نو» هم مانند «دینی»، صفتی است سرشار از «ابهام»!
معامله با استعمار دو شکل آرام و جهادی دارد[...] بندة استعمار عمری را در مسیر بندگی میگذراند[...] نوع دیگر تجارت در این بازار قرار گرفتن در جایگاه «مخالفنما» است.
سایت لوموند، مورخ اول ژانویه 2009، در مطلبی تحت عنوان «ایران، حمله به خانة شیرین عبادی» چنین وانمود میکند که «اسلام گرایان» به محل سکونت یک «سکولار» حمله بردهاند! اصولاً روزنامة لوموند، مانند دیگر رسانههای غرب مهر و محبت عجیبی به «اسلام» دارد، دلیل هم روشن است، دین اسلام برخلاف ترهات شیرین عبادی، جارچی محفل نوبل، به خودی خود در تضاد کامل با دمکراسی قرار میگیرد، پس اسلام در ایران کارساز استعمار خواهد بود. و لوموند هم در مطلب خود میگوید کار، کار «تندروها» است که با شیرین عبادی مخالفاند! البته ما بهتر میدانیم که سناریوی تهدید حاجیه شیرین عبادی و تعطیل دفترودستک ایشان در کجا و با چه اهدافی تدوین شده.
محافل فاشیسم یک روحالله خمینی مؤنث دستچین کرده، تا یک نوبل به دستش بدهند که ایشان از طریق قانونشکنی جار و جنجال به پا کنند. نام این عمل را هم «دفاع از حقوق بشر اسلامی» گذاشتهاند. «حقوقی» که ویژة ملتهای تحت ستم در مناطق مسلماننشین تنظیم شده. به یاد داریم که شیرین عبادی و شرکاء تاکنون چند پروندة «افشاگری» و «جنجال» در کارنامة خود دارند، از جمله افشاگری علیه خامنهای! از درون دیگ بحرانهای ساخته و پرداختة گروه عبادی، چند قهرمان و پهلوان و سردار و غیره هم به آمریکا «صادر» شدهاند، تا رهبری اوپوزیسیون را به دست گیرند و از آنجمله است، پاسدار اکبر که چند «جایزه» هم دریافت کرد، ولی نتوانست کاری از پیش ببرد.
البته پاسدار مذکور از حمایت کامل مخالفنمایان مقیم فرنگ برخوردار است، ولی اشکال این بود که چرندیات ایشان، همچون مهملات محمد خاتمی و شیرین عبادی در باب «اسلام عقلانی» دیگر نمیتواند در داخل خریدار داشته باشد. به عبارت دیگر گاوچرانها ول معطلاند. ولی به مصداق شاه میبخشد، شیخ علیخان نمیبخشد! اگر گروه برژینسکی از پاسدار اکبر، شیرین عبادی و شرکاء قطع امید کرده، داسالله و لاتالله همچنان به امامزادة عبادی دخیل بسته و حاجت میطلباند. چرا که عبادی امروز رهبر تشکلی موازی، مشابه همان تشکل بوزینگان کفنپوش جمکرانی است. پس میپردازیم به تعطیلی دفترودستک عبادی در تهران و جنجال فعلة فاشیسم در غرب!
هریتیج کلاب در ینگه دنیا و روتاری کلاب در انگلستان محافل تعیین کنندة خط تبلیغاتی کیهان و اطلاعات در ایران، امثال پاسدار شریعتمداری و آخوند دعائی را به سپر دفاعی تبدیل کرده، مطالبات آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک را از زبان اینان برای ما ملت «بیان» میکنند. و طبق روال مرسوم این مطالبات را به «تندروها» و «اصولگرایان» و غیره نسبت میدهند. میدانیم که وظیفة رسانههای کذا ایجاد جنگ زرگری با تشکلهای موازی حکومتی: «اسلامطلبان» و «اسلام گزاران» و «اسلامسالاران» است؛ گروههای ساخته و پرداختة حکومت که خود را مدافع «مردمسالاری» میخوانند! امروز فعلة فاشیسم در خارج از مرزها، از جایگاه اوپوزیسیون، مدافع شیرین عبادی شده. چرا که دارودستة عبادی مانند بوزینگان کفنپوش به قانون شکنی و ایجاد بحران اشتغال دارند. با این تفاوت که بوزینگان خواهان «جهاد» میشوند و گروه عبادی در کمال وقاحت مدعی دفاع از «حقوق بشر»! ریزه خواران حکومت اسلامی نیز در غرب به بهانة «دفاع» از شیرین عبادی در عمل از قانون اساسی حکومت جمکران «حمایت» میکنند.
فعلة فاشیسم ساکن بلاد فرنگ جهت دفاع از قانون اساسی حکومت اسلامی و بازار گرمی برای شیرین عبادی به دبیرکل سازمان ملل نامه نوشته و تأکید کردهاند که قانون اساسی کذا «مدافع حقوق بشر» است، و به همین «دلیل» نمیباید از فعالیت شیرین عبادی و شرکاء ممانعت به عمل آید! بله، به گفتة ریزه خواران حکومت اسلامی ساکن غرب، آزادیهای سیاسی در قانون اساسی جمکران به رسمیت شناخته شده! از اینرو لازم است دفترودستک عبادی که در واقع محفل آشوبطلبی و دفاع از قانون شکنی و شورش «مقبول» به شمار میرود بازگشائی شود. شیرین عبادی هم در این میان نقش شهید مظلوم بازی خواهد کرد، که نقشی است حسینی، زینبوار و مورد تأئید استعمار.
نامة پادوهای خارج نشین حکومت جمکران در سایت «پیک ایران» مورخ 9 ژانویه 2009 انتشار یافته و در میان امضاء کنندگان این نامه که متن آن بازتاب بلاهت، وقاحت و بیشرمی نویسندگان است، نام اعضای سه گروه «داسالله»، «لاتالله» و داشالله به چشم میخورد؛ از جمله فرخ نگهدار، محسن سازگارا، فریبا داوودی مهاجر، نیره توحیدی و ... و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! حضرات باورشان شده که امروز هم میتوان لاتبازی گروه برژینسکی را که سه دهة پیش تحت عنوان «دفاع از حقوق بشر» در کشورمان به راه افتاد تکرار کرد. و با یک کودتای «بهداشتی» در پس پردة جنجال «انقلاب شکوهمند»، باز هم منافع آنگلوساکسونهای آخوندپرور را در کشور تداوم بخشید. البته ریزه خواران خارج نشین حکومت اسلامی سخت کور خواندهاند.
چرا که حکومت جمکران و جماعت آخوند هم دیگر قادر نیست مطالبات ارباباناش را در منطقه تأمین کند. هفتة گذشته اکبربهرمانی در وقوقیة جمعه در راستای مطالبات اربابان حکومت چاه جمکران، ضمن تأکید بر اعزام داوطلب به غزه، از اتحاد جماهیر نوکری خواهان ارسال سلاح و تجهیزات برای گروه حماس شده بود:
«مردم ایران [...] حاضراند برای مبارزه به سرزمینهای اشغالی بروند[...] امت اسلامی باید به کمک سیاسی، فرهنگی، تبلیغاتی و تسلیحاتی مردم غزه [...] بپردازند.»
منبع: فارس نیوز، مورخ سیزدهم دیماه سالجاری.
و البته در ذهن علیل اکبر بهرمانی «مردم ایران» به همان بوزینگان کفنپوش محدود میشوند و گویا بر اساس توافقات پشتپرده تحویل «کمکهای امت» نیز بر عهدة دولت مصر قرار گرفته بود. به فاصلة چند ساعت پس از ایراد خطبههای استعمار، احمد توکلی، پسرخالة پاسدار لاریجانی در فرودگاه برای بوزینهگان کفنپوش به سخنرانی پرداخت، تا ضمن ابراز نوکری به عموسام، طرفداران دمکراسی و مدافعان حقوق بشر را هم مورد حمله قرار داده، آنان را طرفدار اسرائیل بخواند! البته در این سخنرانی ابلهانه، «اسلامطلبان» گروه خاتمی نیز بدون اینکه بخواهند در زمرة طرفداران دمکراسی قرار گرفته بودند. چرا که در هر فرصتی عملة استعمار سعی دارند دارودستة خاتمی را به دروغ هوادار دمکراسی قلمداد کنند. متن کامل چرندیات احمد توکلی با کد خبر: 287692 در حنازرچوبه انتشار یافته. توکلی در این سخنرانی گفته، آیات و روایات تکلیف ما را با حسنی مبارک روشن کرده و باید با کفار بجنگیم!
جریان از این قرار است که «کفار» مذکور هنگام سفر پاسدار «اللاریجانی» به مصر که به صورتی کاملاً «اتفاقی» با سفر اهود باراک و سرکوزی به این کشور تقارن زمانی یافت، قول و قرارهائی با نوکرانشان در جمکران گذارده بودند. قول و قرارهائی که دیگر نمیتوانند به آن پایبند باشند. چرا که در عرصة سیاست خواستن، توانستن نیست! همانطورکه نتوانستن نیز دلیل نخواستن نخواهد بود. واقعیت این است که اسرائیل و دولت مصر نیز چارهای جز اطاعت از اربابان مشترک خود ندارند. و خلاصة مطلب پاسدار لاریجانی بیجهت رنج سفر به مصر بر خود هموار کرده بودند. ما پیشتر گفته بودیم که ایجاد محور «پاریس، قاهره، تلآویو، تهران» رویائی بیش نیست! دلیل عربده و زوزة احمد توکلی در فرودگاه نیز شکسته شدن همین محور است: «از این اسرائیلیها تبری بجوئید[...]»
بله توکلی کاملاً حق دارد! این اسرائیلیها کلی به عملة سازمان سیا در جمکران وعده وعید داده بودند و اکنون از تحقق وعدههای خود عاجز ماندهاند! و اما سه روز پس از این گندهگوئیها، نیکولا سرکوزی، رئیس جمهور فرانسه عازم مصر شد، و دریافت که امکان «جهاد» وجود ندارد. در این گیرودار بود که رسانة کارگزاران نیز به صفوف مخالفان حماس پیوست!
البته هنوز جنگ فروشان امید خود را از دست ندادهاند! سفر پاسدار لاریجانی به منطقه در همین راستا صورت گرفته. ظاهراً نه اروپا و نه پادوهایاش در منطقه نمیتوانند از طریق ارسال تجهیزات برای گروه حماس جنگ را تداوم بخشند و آب به آسیاب تفنگ فروشهای غرب بریزند. خلاصه بگوئیم اعضای ناتو و جیرهخوارانشان در اتحاد جماهیر نوکری سخت به سربالائی افلاس افتاده و به گاز گرفتن یکدیگر مشغول شدهاند. به همین دلیل دیروز مقام معظم رهبری از بوزینگان کفن پوش که در فرودگاه «کنگر خورده و لنگر انداخته بودند» تشکر کرده، فرمودند، ما نمیتوانیم کسی را به فلسطین اعزام کنیم، کاری از دست ما برنمیآید! و خلاصه «در این عرصه دست ما کوتاه است.» متن کامل سخنرانی خامنهای در پایگاه خبررسانی رهبری هنوز موجود است. و امروز هم آخوند احمد خاتمی به مصداق «گاری که در سربالائی میافتد قاطرها همدیگر را گاز میگیرند»، وقوقیة جمعه را به گاز گرفتن حسنی مبارک اختصاص داد. احمد خاتمی میگوید، حسنی مبارک لیاقت حاکمیت بر مصر را ندارد و مردم مصر باید هر چه زودتر گذرگاه «رفح» را باز کنند.
آنچه در خطبههای علفزار اینهفته جلب توجه میکند این است که دیگر «جنگ نعمت الهی نیست!» و احمد خاتمی و ارباباناش ناگهان از کشتار غیرنظامیان به شدت متأثر شده چند بشکه اشک تمساح از چشمان شهلایشان سرازیر کردهاند. البته دلیل روشن است، این جنگ نیز مانند جنگ 33 روزه، نهایت امر به عقب نشینی سازمان ناتو منجر خواهد شد. به این دلیل همین جانوران وحشی که نیروهای زرهی در مرز ایران با عراق را فراخواندند تا راه برای کشتار غیرنظامیان و تخریب شهرهای جنوب غرب کشور گشوده شود؛ همین جانوران وحشی که 8 سال زوزة «جنگ، جنگ تا پیروزی» سر داده بودند؛ و همین جانوران وحشی که در افغانستان و عراق با مژگان چشم زمین را پیش پای نظامیان آمریکا روبیدند، همینها امروز از تهاجم نظامی اسرائیل به غزه دچار اندوه و ماتم شدید شده «دیپرشن» کردهاند.
بله تا دیروز جنگ به مذاق گورکنها خیلی شیرین و خوش طعم بود، از امروز گورکنها جنگ را با حوادث تلخ و جانگداز، اندوه و ماتم و غیره مرتبط میدانند! و مسلماً بیدلیل نیست که سردمداران حکومت توحش در هزارة سوم اینچنین دلنازک و حساس شدهاند! احمد خاتمی ضمن سرازیر کردن سیل اشک تمساح برای قربانیان جنگ تأکید کرده که این جنگ با همة جنگها فرق دارد، چون«وحشیگری» است! و «دموکراسی» و «حقوق بشر» در این جنایات سهیماند! خاتمی همچنین به یاد آورده که در عراق نیز جنایات فراوان صورت گرفته:
«آنچه در غزه میگذرد جنگ نیست، بلکه وحشیگری و نسلکشی و جنایت علیه انسانهای بیدفاع است [...] کسانی که مدعی دمکراسی و حقوق بشر [...] هستند [...] در حمله به عراق [...] با بمبهای خوشهای مردم را مورد حمله قرار دادند[...]»
بله نوعی جنگ وجود دارد که بسیار «متمدنانه» است و آن جنگی است که مانند جنگ ایران و عراق جیب صاحبان صنایع نظامی آمریکا را پر میکند. این نوع جنگ را در قاموس گورکنها، «جهاد اکبر» میخوانند و به همین دلیل «نعمت الهی» تلقی خواهد شد. به عنوان نمونه میتوان به جنگ سگهایهار جمکران بر ضد «مردم بیدفاع ایران» اشاره داشت که سی سال است همچنان ادامه دارد! و استعمار غرب میپندارد که از طریق توسل به پادوهای محفل نوبل میتواند تداوم این جبهة نان و آبدار را تضمین کند.
احمد خاتمی در ادامة «وقوقیه» به این مهم اشاره کرده که یک بازار داد و ستد با خدا وجود دارد که در آن به دو صورت میتوان «تجارت» کرد. شتافتن به سوی مرگ از طریق «جهاد»، یا زندگی در بندگی و ذلت و حقارت:
«معامله با خدا دو شکل آرام و جهادی دارد[...] بندة خدا عمر را در مسیر بندگی او میگذراند[...] نوع دیگر تجارت در این بازار جهاد شهادت است.»
بله به ادعای اربابان حکومت جمکران دو راه در برابر مردم ایران قرار گرفته: مرگ یا ذلت و بندگی! ولی همانطور که روز گذشته مقام رهبری به بوزینگان کفن پوش تفهیم کردند که در این عرصه دستشان کوتاه است، بزودی عموسام نیز به گروه داسالله ولاتالله که به بهانة دفاع از حقوق بشر، سنگ شیرین عبادی و قانون اساسی «دمکراتیک» جمکران را به سینه میزنند، خواهد گفت، «دست ما در این عرصه کوتاه است.» بروید یک عرصة «نو» دست و پا کنید، چرا که «نو» هم مانند «دینی»، صفتی است سرشار از «ابهام»!
معامله با استعمار دو شکل آرام و جهادی دارد[...] بندة استعمار عمری را در مسیر بندگی میگذراند[...] نوع دیگر تجارت در این بازار قرار گرفتن در جایگاه «مخالفنما» است.
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت