یکشنبه، بهمن ۱۳، ۱۳۸۷



راز «امپریاس»!

...
آخوند مکارم شیرازی چند روز وقت گذاشت تا یک معلق خوب برای عموسام بزند. معلق مکارم شیرازی در «فارس‌نیوز»، ‌ مورخ 31 ژانویه 2009 انتشار یافت. بله پیری است و هزار درد بی‌درمان! معلق زدن برای آخوند مکارم آنهم در این سن و سال کار ساده‌ای نیست. درست است که آخوندها را از کودکی برای معلق زدن در برابر ارباب زور و سرکشی در برابر قانون آموزش می‌دهند، ولی هر سنی اقتضائی دارد! حضرت آیت‌الله به اندازة کافی معلق زده‌اند، دیگر کسی از ایشان توقع ندارد! ولی ظاهراً خودشان اصرار داشتند که حتماً مراتب بندگی را ابراز کنند، به همین جهت در معلق زدن چنان اغراق فرمودند که سرودستار به سوئد انداختند! آخوند مکارم به محفل نوبل دستور داده تا نوبل صلح را به رجب اردوغان بدهد، به کسی که یک تنه در برابر «امپریاس» قیام کرده و اسرائیل را در جبهة داووس شکست داده.

پیرامون وبلاگ «شپش و امپریاس» لازم است به چند نکته اشاره کنیم. نخست اینکه جناب اسماعیل خوئی، شاعر سیاست پیشة ما در خاطرات‌شان نکتة مهمی را «فراموش» کرده‌اند و آن اینکه شاپور بختیار برای تغییر قانونی حکومت از سلطنت به جمهوری رسماً اعلام آمادگی کرده بود. ولی همانطورکه گفتیم پیروی از روند قانونی در کشورمان با منافع استعمار در تضاد قرار می‌گیرد به همین دلیل روسپی‌های سیاسی، و در رأس آن‌ها تشکل‌های دینی و داس‌الله به عربده‌جوئی در خیابان ادامه دادند، تا تغییر حکومت از مسیر غیرقانونی و کودتا صورت پذیرد، چرا که کودتاچی هم دقیقاً مانند روسپی مشروعیت خود را در مقبولیت‌های خیابانی می‌جوید.

دیگر آنکه، از قضای روزگار، اظهارات اسماعیل خوئی از نظر زمانی با دستگیری اعضای حزب «ناسیونال ـ بلشویک» روسیه تقارن زمانی پیدا کرده! به گزارش فیگارو، مورخ 31 ژانویه 2009، روز گذشته «ادوارد لیمونوف»، رهبر تشکل مذکور که در روسیه غیرقانونی شناخته شده قصد «تظاهرات» داشتند که دستگیر شدند. و اینجا بود که فریاد رسانه‌های دمکراسی پرور به آسمان برخاست که در روسیه آزادی نیست! چرا؟ چون «ادوارد لیمونوف» که رهبری یک تشکل فاشیست و غیرقانونی را بر عهده دارد، باید از حق تظاهرات هم برخوردار باشد، خصوصاً که ایشان تابعیت کشور فرانسه را هم دارند!

این حضرات می‌پندارند باز هم می‌توان یک لنین نوین خلق کرد تا برای‌شان کودتا کند و برای حداقل نیم قرن دیگر تنور جنگ‌بازی را گرم و داغ نگاه دارند. در هر حال روز 31 ژانویه، جیغ و فریاد فیگارو به آسمان برخاست که در روسیه اوپوزیسیون را سرکوب می‌کنند! و اوپوزیسیون کذا عبارت است از یک طیف گسترده از افراط‌گرایان عوامفریب که راست افراطی را تشکیل می‌دهند ولی مانند داس‌الله خودمان ادعای چپ‌گرائی هم دارند. و «ژرینوفسکی» در رأس این «اوپوزیسیون» قرار گرفته؛ از افتخارات این آزادیخواه دلسوخته، یکی اینکه ژان ماری لوپن، رهبر فاشیست‌ها در «جبهة ملی» فرانسه در مراسم ازدواج‌اش شرکت داشته!

یادآور شویم که در هر حال روسیه به دلیل تجربة هولناک استالینیسم، نمی‌تواند یکشبه به دمکراسی دست یابد. این نیز یکی از «فواید» خشونت و سرکوب است! بیش از دو دهه از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی می‌گذرد، ‌ ولی «خشونت»‌ همچنان بر فضای سیاسی اینکشور حاکم است. و دقیقاً در چنین شرایطی است که می‌توان از طریق قانون‌شکنی و شورش، دامنة سرکوب را گسترش داد. در نتیجه امثال ادوارد لیمونوف‌ که تابعیت کشور فرانسه را هم دارند نه تنها با ده پانزده نفر تشکل غیرقانونی بر پا می‌کنند که خواهان برخورداری از «حق قانونی» تظاهرات هم می‌شوند.

به گفتة فیگارو گروه لیمونوف خواهان استعفای نخست وزیر روسیه بود! به یاد کربلائی مسعود رجوی افتادم که پس از تحریم قانون اساسی جمکران خود را برای ریاست «جمهوری» نیز نامزد کرده بود تا اینکه «امپریاس» معروف پا در میانی کرده، از زبان خمینی به ایشان گفت، کسی که قانون اساسی را تحریم کرده نمی‌تواند نامزد انتخابات ریاست «جمهوری» شود. و از قضای روزگار اینبار حق با «امپریاس» بود.

بله این «امپریاس» برخلاف تصور بعضی‌ها بسیار زیرک و پدر سوخته است. هر وقت لازم باشد از خود برخورد «منطقی» هم نشان می‌دهد. منطق «امپریاس» وقتی بروز می‌کند که طرف مقابل حماقت و بلاهت خود را به اثبات رسانده باشد. به ویژه وقتی که بعضی‌ها کودتای سازمان ناتو را با «انقلاب» اشتباه گرفته، در بلاهت و توحش نعلین نور آزادی رؤیت کرده باشند. البته در اینجا روی سخن با تبلیغات‌چی‌های سازمان سیا است که در سایت‌های فارسی‌زبان «قلم» به دست گرفته‌اند، یا خاطرة کشکی نقل می‌کنند و یا سخنان مضحک بر زبان می‌رانند. خط تبلیغاتی اینان در همة سایت‌های فارسی زبان استعمار غرب به ویژه در سایت ناخداکلمب رویت می‌شود. چرا که «بی‌بی‌سی» در واقع «رهبری» تبلیغات کذا را بر عهده دارد. اینجاست که به اهمیت تقارن مصاحبة اسماعیل خوئی؛ حکایت «امپریاس» از زبان ایشان و دستگیری «ادوارد لیمونوف» پی‌ می‌بریم.

به نظر می‌رسد آنگلوساکسون‌ها به حمایت ابدمدت خود از فاشیست‌های چپ‌نما در روسیه پایان داده‌اند، البته این کار از روی اجبار و ناچاری صورت گرفته. چرا که به گزارش لوموند، مورخ 30 ژانویه 2009، انگلستان عملا در آستانة ورشکستگی قرار دارد. و این در شرایطی است که ناخداکلمب دیگر نمی‌تواند یک مصدق «قهرمان» در ایران دست و پا کند، یا جنگی در لبنان به راه اندازد که مصر و سوریه هم در «نعمت الهی» غرق شوند. البته معمر قذافی، نوکر ابدمدت آمریکا اشاراتی به «ملی کردن نفت» داشته، ولی به نظر نمی‌رسد که میهن‌پرستی قذافی و در واقع مزدوری وی برای استعمار امروز کارساز باشد. چرا که جهان در شرایط نوینی قرار گرفته. در نتیجه آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک دیگر نمی‌توانند از آشوب‌طلبان جهان، به ویژه در روسیه حمایت کنند. افشاگری دیرهنگام اسماعیل خوئی در «بی‌بی‌سی» خود شاهدی است بر این مدعا.

اسماعیل خوئی در مصاحبة خود آشکارا به خبرچینی حزب توده و فدائیان اکثریت برای ساواک جمکران اشاره می‌کند. البته ما هم پیشتر گفته بودیم که این روند «انقلابی» در دبیرستان‌های شمال شهر تهران بسیار رایج بوده، ولی از آنجا که ما افتخار عضویت در تشکل‌های چپ‌نمای مرزپرگهر را نداشتیم و نمی‌توانستیم منابع خود را معرفی کنیم، سخنان ما می‌توانست نوعی شایعه‌پراکنی تلقی شود. اما وقتی امثال اسماعیل خوئی به خبرچینی و جاسوسی «داس‌الله» برای ساواک جمکران اشاره می‌کنند، تفاوت می‌کند. در چنین شرایطی اگر «برادر» فرخ نگهدار و دیگر نعلین‌پرستان داس‌الله اظهارات خوئی را رسماً تکذیب نکنند، چنین نتیجه خواهیم گرفت که ما هم درست می‌گفتیم! آنهم پیش‌ از اینکه «تاواریش خوئی» برای ناخدا کلمب درد دل کرده، راز «امپریاس» را بر جهانیان آشکار کنند.


نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

نسخة پی دی‌اف ـ داک‌ستاک

...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت