نظام و جالینوس!
...
«امیدواریم تاریخ به همین سبک حرکت کند و زمان به دست صاحبالزمان داده شود»
منبع: حنازرچوبه، مورخ 4 بهمنماه سالجاری
این بخشی است از وقوقیة جمعه که توسط آخوند کاشانی در دانشگاه سابق تهران روخوانی شده. گویا سیدمهدی خاموشی و اربابان مفلوکاش در غرب به دلیل خرفتی «تاریخ» را با الاغ ملانصرالدین اشتباه گرفته باشند. همچنانکه مستر فرهودی و شیخ مسعود بهنود نیز جنبش مشروطه را با کودتای 22 بهمن یکسان پنداشتهاند.
در تائید مواضع وبلاگ «سیمین و سوهان» تکرار میکنیم که سیمین بهبهانی به دلیل ارادت به نعلین حجاباش را رعایت کرده بود و در تظاهرات هشتم مارس 1979 شرکت نداشت. امروز معلوم شد که فاشیستهای مؤنث یا همان کمپین آش نذری «بخش معنوی» یا همان جاروجنجال ناشی از اهدای جایزة سیمون دوبووار را پذیرفتهاند. میدانیم که فاشیستها به «معنویت» اهمیت فراوان میدهند. اصل همان جنجالی بود که حاکمیت فرانسه برای گرم کردن بازار آشپرستان جمکران به راه انداخت تا یک مشت آخوند مؤنث را به عنوان فمینیست به ما ملت حقنه کند.
واسطة بین محفل جولیا کریستوا و فاشیستهای آشپرست، به گفته سایت نعلینپرست زمانه، شهلا شفیق، از جامعهشناسان دینی مقیم فرنگستان است. شهلا شفیق از طرفداران بومی کردن حقوق زنان یا بهتر بگوئیم از مدافعان «حقوق بشر نسبی» است و پیشتر در مورد وی توضیحاتی آوردهایم. شهلا شفیق همچنین دست در دست حاج سیدجوادی در راستای سیاست فاشیسم بینالملل، دو قطب کاذب اسرائیلپرستی و اسرائیلستیزی را پوشش میدهد. پیشتر به جنگ زرگری بین ایندو در سایت «عصرنو» اشاره کرده بودیم.
در هر حال هیچ تشابهی بین فمینیسم و فاشیسم وجود ندارد. آنها که چنین تشابهی را رؤیت کردهاند و به دلالی برای حکومت اسلامی مشغول شدهاند، به قول مولوی، مانند جالینوس جهان را از دریچة ک...خر میبینند. و متأسفانه تعداد جالینوسیان در حال حاضر فراوان است. خارج از پادوهای اکبر بهرمانی در بلاد فرنگ، نرمتنان «داسالله» نیز که مواضعشان همزمان از راست افراطی تا چپ افراطی را در بر میگیرد و مانند تلویزیون ناخداکلمب به قول سیدصادق صبا «بیطرفاند»، در طیف جالینوسیان قرار میگیرند.
بله همانطور که گفتیم برادر سیدصادق صبا تلویزیون «بیبیسی» فارسی را «بیطرف» خوانده بودند. درصورتیکه داشصفار هرندی به همراه کیهان و شرکاء، برای گرم و داغ نگاهداشتن بازار همین تلویزیون «بیطرف» کارمندان متعهد و مکتبی آن را به باد تهدید گرفتهاند. و رسانههای فارسی زبان و بسیار «مستقل» از جمله رادیوزمانه، که خود شاخک بیبیسی به شمار میرود، تهدیدهای آبدوغخیاری داشصفار را مرتب در بوق و کرنا میگذارند تا از این مفر حجم حباب تبلیغاتی برای تنها تلویزیون «بیطرف» جهان همچنان افزایش یابد.
روشنتر بگوئیم این تهدیدها در واقع تبلیغات برای «بیبیسی»، شیپور پروپاگاندیستهای حاکمیت انگلستان است، همچنانکه تشویق و تمجید از فاشیستهای جمکران توسط محافل غرب نیز در عمل تهدید آزادیخواهان ایران به شمار میرود. این شیوة سرکوب فاشیستی چنان پرمنفعت است که برگزیدگان محافل استعماری غرب به تبلیغات صرف اکتفا میکنند. همچنانکه «کمپین آشنذری» از دریافت پول جایزة کذا هم اصلاً خودداری کرده! چون همین که گروه خواهر احمدی خراسانی، ضمن احترام به احکام توحش اسلام بتواند در جایگاه «فمینیست» قرار گیرد کفایت میکند. و فعلة مؤنث فاشیسم میتواند با جنجالی که جایزة سیمون دوبووار به راه میاندازد، جایگاه جنبش لائیک را اشغال کرده، «انحصار» دفاع از حقوق زنان ایران را نیز همزمان به دست آورد. حال آنکه «کمپین آش» مدافع حقوق زنان ایران نیست.
این جنبش فاشیستی در راستای مطالبات استعماری و همصدا با اکبر بهرمانی و محمد خاتمی، از «حضور زنان» در اجتماع دفاع میکند، و خواهان برابری حقوق زن و مرد در چارچوب احکام توحش دینی است. همچنانکه بارها در این وبلاگ گفتهایم، «حضور زن» در جامعه هیچ ارتباطی با «حقوق انسانی» زنان ندارد. زن در جامعه میتواند به عنوان یک روسپی نیز «حضور» داشته باشد. حضور، همچنانکه گفتیم همواره «فیزیکی» است و ارتباطی با «حقوق» ندارد. «حقوق» از پایه و مبنای قانونی برخوردار است. در ایران و در چارچوب قوانین متحجر اسلامی، زنی که در اجتماع «حضور» دارد از نظر قانونی هیچ تفاوتی با زن خانهنشین نمیتواند داشته باشد، چرا که قوانین توحش به یکسان بر هر دو گروه اعمال میشود. صرف اینکه زن استقلال مالی نیز داشته باشد کفایت نمیکند. چرا که زن در چارچوب قوانین اسلامی در هر حال «تحت قیمومت» مرد قرار میگیرد، و هر دو، به عنوان «بنده»، پای در زنجیر اسارت قوانین انسانستیز حکومت اسلامی خواهند داشت. در نتیجه، کمپین منفور فاشیستهای مؤنث دست در دست استعمار غرب همزمان در دو جبهة انسانستیز به سرکوب مطالبات مردم ایران مشغول شده.
کمپین کذا از یکسو، با جنجال پیرامون «برابری حقوق با مردان» قصد القاء این شبهه را دارد که مردان در ایران از حقوق انسانی برخورداراند، حال آنکه در اسلام اصولاً حقوق انسانی به رسمیت شناخته نمیشود. و از سوی دیگر، از طریق همین جنجال برای هیچ، کمپین فاشیستها خود را مدافع حقوق زنان جلوه میدهد. نیازی به توضیح نیست که در چارچوب سیاست استعمار در ایران چنین فعالیتهای مزورانهای میباید در ظاهر از سوی حاکمیت مورد «تهدید» قرار گیرد، و در غرب نیز «تشویق» شود. ویژگی دور جهنمی تهدید و تشویق این است که هر تهدید در داخل، به افزایش تشویق در غرب منجر شده و بالعکس. همین روزهاست که داشصفار یا آخوند اژهای به تهدید آخوند سیمین بهبهانی در جمکران قیام کنند و در پاریس جیغ و فریاد جولیا کریستوا، سیلوی لوبون و دیگر اعضای محفل فاشیستپرور و آشوبپرستشان آناً زینت بخش رسانههای غرب به ویژه «لوموند» و «لیبراسیون» شود.
البته باید به حکومت مفلوک و ارباباناش در غرب بگوئیم کور خواندهاند. بزودی بساط اوباش پروری در فلسطین برچیده خواهد شد و علیرغم پارس کردن منوچهر متکی برای حمایت تسلیحاتی از حماس، و علیرغم مداحی «ایندیپندنت» برای جنبش ساخته و پرداختة آریل شارون، راه تغذیة «مبارزان» حماس از طریق قاچاق اسلحه در «رفح» بسته خواهد شد و دکان اسلام در غزه تعطیل میشود. شیون و زاری گورکنها در وقوقیة جمعه در واقع به دلیل تعطیل قاچاق اسلحه از مصر به غزه است، اینان نیز مانند جنبش منفور حماس هیچ ارزشی برای جان مردم قائل نیستند. وظیفة این جانوران وحشی فراهم آوردن زمینة تخریب و تحریم برای اسرائیل و دیگر اربابانشان در سازمان ناتو است. امروز که این سازمان از پیشبرد سیاست مرسوم خود عاجز مانده، سازمان تبلیغات اسلامی در راستای مطالبات استعمار غرب، مردم را به صبر و تحمل دعوت میکند، چرا که دکان جهاد با آمریکا و اسرائیل دیگر ورشکسته شده.
آخوند امامی کاشانی که وقوقیة امروز را قرائت میکرد، تلویحاً از شکست آمریکا در منطقه ابراز تأسف کرده میگوید، بوش باعث تحقیر آمریکا شد، همة قدرتمندان باید از این شرایط درس بگیرند! به عبارت دیگر، سازمان تبلیغات اسلامی نیز همان خط تبلیغاتی را دنبال میکند که شیخ مسعود بهنود و مستر فرهودی رأیالعین خود کردهاند.
روشنتر بگوئیم، بر اساس تبلیغات اربابان سیدمهدی خاموشی، تضعیف ایالات متحد، به تضعیف حکومت جمکران منجر نخواهد شد! چرا؟ چون حکومت جمکران در پروپاگاند استعماری خود، سه دهه است که به نبرد با آمریکا و اسرائیل مشغول است. اما عجب آنکه طی این مدت، اگر تهدیدی متوجه آمریکا و اسرائیل شده از سوی عراق بوده نه از جانب سربازان امامزمان! رزمناوهای آمریکا در خلیج فارس مورد اصابت موشکهای عراق قرار گرفتند، و طی جنگ اول خلیج فارس، عراق چند موشک به سوی اسرائیل پرتاب کرد. اسرائیل هم تأسیسات هستهای عراق را بمباران میکرد، نه مراکز نظامی ایران را! در حالیکه شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» از دهان گورکنهای جمکران گوش فلک را کر کرده بود!
در نتیجه تضعیف آمریکا، تضعیف جمکران را در پی خواهد داشت. به این دلیل امروز بجای عربدهجوئی، لحن سازمان تبلیغات اسلامی «ملایم» شده، میگوید این تغییرات میتواند «کلید ترقی و تکامل» باشد! ولی ما نیک میدانیم که غرب خواهان ترقی و تکامل منطقه نیست. هدف استعمار بجز «تخریب» هیچ نبوده و نخواهد بود. حماقت است اگر بپذیریم که اعضای سازمان جنایتکار ناتو خواهان تکامل و ترقی منطقهاند. مگر اینکه سازمان کذا قصد خودکشی داشته باشد. بنابراین کلید کذا همچنان در دست اربابان حکومت اسلامی باقی خواهد ماند.
در بخش دیگر وقوقیه، به بهانة انتقاد از بوش، مهدیخاموشی، گوبلز جمکران به دم جنبانی و کرنش برای اوباما مشغول شده. به ادعای سید مهدی، پیش از ریاست جمهوری بوش عدهای در ایران طرفدار غرب بودند، ولی امروز که بوش رفته، آمدن اوباما را جشن میگیرند! بله، از وقتی دوران ریاست جمهوری بوش به پایان رسید، به دلیل «سقوط آمریکا»، گورکنها و طرفداران تلویزیون لسآنجلس به جشن و پایکوبی پرداختند، چون در ذهن علیل نعلینها جرج بوش کل آمریکاست:
«قبل از آمدن بوش در کشور ما کسانی بودند که [...] حالت غربی داشتند. اما [...] آنچنان آمریکا عقب افتاد [...] که وقتی اوباما میآید در ورودش [ورودش را] جشن میگیرند[...]»
میبینیم که اوضاع در جمکران هیچ تفاوتی نکرده، پیش از ریاست جمهوری بوش کسانی طرفدار آمریکا بودند، و پس از انتخاب اوباما نیز اوضاع به همین منوال پیش میرود، چرا که پیش از دوران ریاست جمهوری بوش، دمکراتها در قدرت بودند و با انتخاب اوباما نیز دمکراتها به قدرت بازگشتهاند. و از آنجا که در ایران گروه برژینسکی اراذل و اوباش امام زمان را به قدرت رسانده، حضرات پنداشتهاند که با ریاست جمهوری اوباما، مانند دوران کارتر و کلینتون شیرینی و کلوچه در دهان نعلینها میریزند.
دلیل چنین توهماتی جز حماقت گورکنها واربابان فاشیستشان در غرب هیچ نیست. اینان فراموش کردهاند که محور نوین «مسکو ـ دهلینو» در شرف تکوین است و به گزارش نووستی، فارس نیوز، و ... مورخ 4 بهمنماه سالجاری، سازمان ناتو در افغانستان از زبان حمید کرزای خواهان حضور نظامی روسیه در این کشور شده. سفر ریچارد هولبروک، فرستادة ویژة دولت اوباما به افغانستان و پاکستان در واقع جهت جمع و جور کردن دستوپای طالبان صورت میگیرد، چرا که شرایط تغییر کرده. پس حکومت مفلوک جمکران بیجهت شکمش را صابون نزند:
«به هرحال ما خوشحالیم که اوباما در نطقش اعتراف کرد زمان عوض شده[...] البته سیاست ما باید صبر باشد نه مداهنه و هجوم [...] مداهنه با شخصیت و کیان نظام اسلامی نمیخواند، و سیاست هجوم هم به مصلحت کشور نیست[...]»
اتفاقا ما هم بسیار خوشحالایم که زمان عوض شده! و اگر اوباما هم به این مطلب اشاره نکرده بود، شرایط از پایه و اساس درهرحال «نوین» است. ما خوشحالایم، چون اینبار تغییرات نمیتواند به نفع فاشیستها تمام شود! چه در جمکران، چه در اسرائیل و چه در اروپا؛ جبهة فاشیسم بینالملل تضعیف شده و تبلیغات اسرائیلستیز اربابان گورکنها دیگر نمیتواند تداوم داشته باشد. به همین دلیل در وقوقیة این هفته ناگهان «حضرت داوود» هم با کتابشان، «زبور» حضور یافتهاند!
در وقوقیة 4 بهمنماه به ما میگویند که «زبور کتابی است بسیار عالی» که بر «قلب مبارک» حضرت داوود نازل شده! بله «زبور» به صورت صحافی شده بر قلب آنحضرت نازل شد، همچنان که قرآن نیز در جلد زرکوب و به خط استاد کیخسرو خروش به قلب محمد نازل شد! همانطور که شیخ مسعود بهنود نیز یک دمکراسی به قدمت هفتصد، هشتصد سال، به شکم مبارکاش نازل شده بود. و میدانیم که چنین سخنان بدیعی فقط میتواند از شکم بر خیزد، لاجرم بر شکم هم مینشیند.
آخوند کاشانی در پایان وقوقیه، به لعن و نفرین اسرائیل و سران کشورهای عرب و مسلمان نیز پرداخته. گویا سیدمهدی خاموشی فراموش کرده که رهبر فرزانه هم اجازة تاختوتاز در عرصة پرسود «نبرد با اسرائیل» را نیافتند! به احتمال زیاد سید مهدی نیز مانند دیگر فاشیستهای مفلوک از دریافت جایزة سیمون دوبووار توسط حاجیه سیمین بهبهانی ذوقزده شده که اینچنین به هذیانگوئی افتاده:
«از خدای متعال میخواهیم [...] به مسلمانانی که ادعای مسلمانی دارند عقل بدهد[...] ببینید در این سیسال [حکومت] اسلامی چه کرد؟ شخصیت آن زمان ایران [...] از زمین به آسمان رفته [...] وظیفة ماست با وحدت کلمه [...] نظام را به دست صاحبش امام عصر برسانیم[...]»
کاشانی حق دارد! «شخصیت ایران» از روی زمین محو شده. و امروز ایران جزو «کشورهای معنوی» به شمار میرود! کشوری که به دلیل توسعه و پیشرفت فناوری شبیهسازی، خودش هم به «شبهکشور» تبدیل شده. بیش از این نمیتوان «شخصیت ایران را به آسمان برد»! بهتر است بقیة امور را امام زمان در همان آسمان به دست گیرند، که روی زمین و در عرصة واقعیت برای گورکنها و اربابانشان هوا بسیار پس است.
امیدواریم اوضاع به همین منوال پیش رود و زمام امور از دست حضرت صاحب الزمان، سازمان ناتو خارج شود.
منبع: حنازرچوبه، مورخ 4 بهمنماه سالجاری
این بخشی است از وقوقیة جمعه که توسط آخوند کاشانی در دانشگاه سابق تهران روخوانی شده. گویا سیدمهدی خاموشی و اربابان مفلوکاش در غرب به دلیل خرفتی «تاریخ» را با الاغ ملانصرالدین اشتباه گرفته باشند. همچنانکه مستر فرهودی و شیخ مسعود بهنود نیز جنبش مشروطه را با کودتای 22 بهمن یکسان پنداشتهاند.
در تائید مواضع وبلاگ «سیمین و سوهان» تکرار میکنیم که سیمین بهبهانی به دلیل ارادت به نعلین حجاباش را رعایت کرده بود و در تظاهرات هشتم مارس 1979 شرکت نداشت. امروز معلوم شد که فاشیستهای مؤنث یا همان کمپین آش نذری «بخش معنوی» یا همان جاروجنجال ناشی از اهدای جایزة سیمون دوبووار را پذیرفتهاند. میدانیم که فاشیستها به «معنویت» اهمیت فراوان میدهند. اصل همان جنجالی بود که حاکمیت فرانسه برای گرم کردن بازار آشپرستان جمکران به راه انداخت تا یک مشت آخوند مؤنث را به عنوان فمینیست به ما ملت حقنه کند.
واسطة بین محفل جولیا کریستوا و فاشیستهای آشپرست، به گفته سایت نعلینپرست زمانه، شهلا شفیق، از جامعهشناسان دینی مقیم فرنگستان است. شهلا شفیق از طرفداران بومی کردن حقوق زنان یا بهتر بگوئیم از مدافعان «حقوق بشر نسبی» است و پیشتر در مورد وی توضیحاتی آوردهایم. شهلا شفیق همچنین دست در دست حاج سیدجوادی در راستای سیاست فاشیسم بینالملل، دو قطب کاذب اسرائیلپرستی و اسرائیلستیزی را پوشش میدهد. پیشتر به جنگ زرگری بین ایندو در سایت «عصرنو» اشاره کرده بودیم.
در هر حال هیچ تشابهی بین فمینیسم و فاشیسم وجود ندارد. آنها که چنین تشابهی را رؤیت کردهاند و به دلالی برای حکومت اسلامی مشغول شدهاند، به قول مولوی، مانند جالینوس جهان را از دریچة ک...خر میبینند. و متأسفانه تعداد جالینوسیان در حال حاضر فراوان است. خارج از پادوهای اکبر بهرمانی در بلاد فرنگ، نرمتنان «داسالله» نیز که مواضعشان همزمان از راست افراطی تا چپ افراطی را در بر میگیرد و مانند تلویزیون ناخداکلمب به قول سیدصادق صبا «بیطرفاند»، در طیف جالینوسیان قرار میگیرند.
بله همانطور که گفتیم برادر سیدصادق صبا تلویزیون «بیبیسی» فارسی را «بیطرف» خوانده بودند. درصورتیکه داشصفار هرندی به همراه کیهان و شرکاء، برای گرم و داغ نگاهداشتن بازار همین تلویزیون «بیطرف» کارمندان متعهد و مکتبی آن را به باد تهدید گرفتهاند. و رسانههای فارسی زبان و بسیار «مستقل» از جمله رادیوزمانه، که خود شاخک بیبیسی به شمار میرود، تهدیدهای آبدوغخیاری داشصفار را مرتب در بوق و کرنا میگذارند تا از این مفر حجم حباب تبلیغاتی برای تنها تلویزیون «بیطرف» جهان همچنان افزایش یابد.
روشنتر بگوئیم این تهدیدها در واقع تبلیغات برای «بیبیسی»، شیپور پروپاگاندیستهای حاکمیت انگلستان است، همچنانکه تشویق و تمجید از فاشیستهای جمکران توسط محافل غرب نیز در عمل تهدید آزادیخواهان ایران به شمار میرود. این شیوة سرکوب فاشیستی چنان پرمنفعت است که برگزیدگان محافل استعماری غرب به تبلیغات صرف اکتفا میکنند. همچنانکه «کمپین آشنذری» از دریافت پول جایزة کذا هم اصلاً خودداری کرده! چون همین که گروه خواهر احمدی خراسانی، ضمن احترام به احکام توحش اسلام بتواند در جایگاه «فمینیست» قرار گیرد کفایت میکند. و فعلة مؤنث فاشیسم میتواند با جنجالی که جایزة سیمون دوبووار به راه میاندازد، جایگاه جنبش لائیک را اشغال کرده، «انحصار» دفاع از حقوق زنان ایران را نیز همزمان به دست آورد. حال آنکه «کمپین آش» مدافع حقوق زنان ایران نیست.
این جنبش فاشیستی در راستای مطالبات استعماری و همصدا با اکبر بهرمانی و محمد خاتمی، از «حضور زنان» در اجتماع دفاع میکند، و خواهان برابری حقوق زن و مرد در چارچوب احکام توحش دینی است. همچنانکه بارها در این وبلاگ گفتهایم، «حضور زن» در جامعه هیچ ارتباطی با «حقوق انسانی» زنان ندارد. زن در جامعه میتواند به عنوان یک روسپی نیز «حضور» داشته باشد. حضور، همچنانکه گفتیم همواره «فیزیکی» است و ارتباطی با «حقوق» ندارد. «حقوق» از پایه و مبنای قانونی برخوردار است. در ایران و در چارچوب قوانین متحجر اسلامی، زنی که در اجتماع «حضور» دارد از نظر قانونی هیچ تفاوتی با زن خانهنشین نمیتواند داشته باشد، چرا که قوانین توحش به یکسان بر هر دو گروه اعمال میشود. صرف اینکه زن استقلال مالی نیز داشته باشد کفایت نمیکند. چرا که زن در چارچوب قوانین اسلامی در هر حال «تحت قیمومت» مرد قرار میگیرد، و هر دو، به عنوان «بنده»، پای در زنجیر اسارت قوانین انسانستیز حکومت اسلامی خواهند داشت. در نتیجه، کمپین منفور فاشیستهای مؤنث دست در دست استعمار غرب همزمان در دو جبهة انسانستیز به سرکوب مطالبات مردم ایران مشغول شده.
کمپین کذا از یکسو، با جنجال پیرامون «برابری حقوق با مردان» قصد القاء این شبهه را دارد که مردان در ایران از حقوق انسانی برخورداراند، حال آنکه در اسلام اصولاً حقوق انسانی به رسمیت شناخته نمیشود. و از سوی دیگر، از طریق همین جنجال برای هیچ، کمپین فاشیستها خود را مدافع حقوق زنان جلوه میدهد. نیازی به توضیح نیست که در چارچوب سیاست استعمار در ایران چنین فعالیتهای مزورانهای میباید در ظاهر از سوی حاکمیت مورد «تهدید» قرار گیرد، و در غرب نیز «تشویق» شود. ویژگی دور جهنمی تهدید و تشویق این است که هر تهدید در داخل، به افزایش تشویق در غرب منجر شده و بالعکس. همین روزهاست که داشصفار یا آخوند اژهای به تهدید آخوند سیمین بهبهانی در جمکران قیام کنند و در پاریس جیغ و فریاد جولیا کریستوا، سیلوی لوبون و دیگر اعضای محفل فاشیستپرور و آشوبپرستشان آناً زینت بخش رسانههای غرب به ویژه «لوموند» و «لیبراسیون» شود.
البته باید به حکومت مفلوک و ارباباناش در غرب بگوئیم کور خواندهاند. بزودی بساط اوباش پروری در فلسطین برچیده خواهد شد و علیرغم پارس کردن منوچهر متکی برای حمایت تسلیحاتی از حماس، و علیرغم مداحی «ایندیپندنت» برای جنبش ساخته و پرداختة آریل شارون، راه تغذیة «مبارزان» حماس از طریق قاچاق اسلحه در «رفح» بسته خواهد شد و دکان اسلام در غزه تعطیل میشود. شیون و زاری گورکنها در وقوقیة جمعه در واقع به دلیل تعطیل قاچاق اسلحه از مصر به غزه است، اینان نیز مانند جنبش منفور حماس هیچ ارزشی برای جان مردم قائل نیستند. وظیفة این جانوران وحشی فراهم آوردن زمینة تخریب و تحریم برای اسرائیل و دیگر اربابانشان در سازمان ناتو است. امروز که این سازمان از پیشبرد سیاست مرسوم خود عاجز مانده، سازمان تبلیغات اسلامی در راستای مطالبات استعمار غرب، مردم را به صبر و تحمل دعوت میکند، چرا که دکان جهاد با آمریکا و اسرائیل دیگر ورشکسته شده.
آخوند امامی کاشانی که وقوقیة امروز را قرائت میکرد، تلویحاً از شکست آمریکا در منطقه ابراز تأسف کرده میگوید، بوش باعث تحقیر آمریکا شد، همة قدرتمندان باید از این شرایط درس بگیرند! به عبارت دیگر، سازمان تبلیغات اسلامی نیز همان خط تبلیغاتی را دنبال میکند که شیخ مسعود بهنود و مستر فرهودی رأیالعین خود کردهاند.
روشنتر بگوئیم، بر اساس تبلیغات اربابان سیدمهدی خاموشی، تضعیف ایالات متحد، به تضعیف حکومت جمکران منجر نخواهد شد! چرا؟ چون حکومت جمکران در پروپاگاند استعماری خود، سه دهه است که به نبرد با آمریکا و اسرائیل مشغول است. اما عجب آنکه طی این مدت، اگر تهدیدی متوجه آمریکا و اسرائیل شده از سوی عراق بوده نه از جانب سربازان امامزمان! رزمناوهای آمریکا در خلیج فارس مورد اصابت موشکهای عراق قرار گرفتند، و طی جنگ اول خلیج فارس، عراق چند موشک به سوی اسرائیل پرتاب کرد. اسرائیل هم تأسیسات هستهای عراق را بمباران میکرد، نه مراکز نظامی ایران را! در حالیکه شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» از دهان گورکنهای جمکران گوش فلک را کر کرده بود!
در نتیجه تضعیف آمریکا، تضعیف جمکران را در پی خواهد داشت. به این دلیل امروز بجای عربدهجوئی، لحن سازمان تبلیغات اسلامی «ملایم» شده، میگوید این تغییرات میتواند «کلید ترقی و تکامل» باشد! ولی ما نیک میدانیم که غرب خواهان ترقی و تکامل منطقه نیست. هدف استعمار بجز «تخریب» هیچ نبوده و نخواهد بود. حماقت است اگر بپذیریم که اعضای سازمان جنایتکار ناتو خواهان تکامل و ترقی منطقهاند. مگر اینکه سازمان کذا قصد خودکشی داشته باشد. بنابراین کلید کذا همچنان در دست اربابان حکومت اسلامی باقی خواهد ماند.
در بخش دیگر وقوقیه، به بهانة انتقاد از بوش، مهدیخاموشی، گوبلز جمکران به دم جنبانی و کرنش برای اوباما مشغول شده. به ادعای سید مهدی، پیش از ریاست جمهوری بوش عدهای در ایران طرفدار غرب بودند، ولی امروز که بوش رفته، آمدن اوباما را جشن میگیرند! بله، از وقتی دوران ریاست جمهوری بوش به پایان رسید، به دلیل «سقوط آمریکا»، گورکنها و طرفداران تلویزیون لسآنجلس به جشن و پایکوبی پرداختند، چون در ذهن علیل نعلینها جرج بوش کل آمریکاست:
«قبل از آمدن بوش در کشور ما کسانی بودند که [...] حالت غربی داشتند. اما [...] آنچنان آمریکا عقب افتاد [...] که وقتی اوباما میآید در ورودش [ورودش را] جشن میگیرند[...]»
میبینیم که اوضاع در جمکران هیچ تفاوتی نکرده، پیش از ریاست جمهوری بوش کسانی طرفدار آمریکا بودند، و پس از انتخاب اوباما نیز اوضاع به همین منوال پیش میرود، چرا که پیش از دوران ریاست جمهوری بوش، دمکراتها در قدرت بودند و با انتخاب اوباما نیز دمکراتها به قدرت بازگشتهاند. و از آنجا که در ایران گروه برژینسکی اراذل و اوباش امام زمان را به قدرت رسانده، حضرات پنداشتهاند که با ریاست جمهوری اوباما، مانند دوران کارتر و کلینتون شیرینی و کلوچه در دهان نعلینها میریزند.
دلیل چنین توهماتی جز حماقت گورکنها واربابان فاشیستشان در غرب هیچ نیست. اینان فراموش کردهاند که محور نوین «مسکو ـ دهلینو» در شرف تکوین است و به گزارش نووستی، فارس نیوز، و ... مورخ 4 بهمنماه سالجاری، سازمان ناتو در افغانستان از زبان حمید کرزای خواهان حضور نظامی روسیه در این کشور شده. سفر ریچارد هولبروک، فرستادة ویژة دولت اوباما به افغانستان و پاکستان در واقع جهت جمع و جور کردن دستوپای طالبان صورت میگیرد، چرا که شرایط تغییر کرده. پس حکومت مفلوک جمکران بیجهت شکمش را صابون نزند:
«به هرحال ما خوشحالیم که اوباما در نطقش اعتراف کرد زمان عوض شده[...] البته سیاست ما باید صبر باشد نه مداهنه و هجوم [...] مداهنه با شخصیت و کیان نظام اسلامی نمیخواند، و سیاست هجوم هم به مصلحت کشور نیست[...]»
اتفاقا ما هم بسیار خوشحالایم که زمان عوض شده! و اگر اوباما هم به این مطلب اشاره نکرده بود، شرایط از پایه و اساس درهرحال «نوین» است. ما خوشحالایم، چون اینبار تغییرات نمیتواند به نفع فاشیستها تمام شود! چه در جمکران، چه در اسرائیل و چه در اروپا؛ جبهة فاشیسم بینالملل تضعیف شده و تبلیغات اسرائیلستیز اربابان گورکنها دیگر نمیتواند تداوم داشته باشد. به همین دلیل در وقوقیة این هفته ناگهان «حضرت داوود» هم با کتابشان، «زبور» حضور یافتهاند!
در وقوقیة 4 بهمنماه به ما میگویند که «زبور کتابی است بسیار عالی» که بر «قلب مبارک» حضرت داوود نازل شده! بله «زبور» به صورت صحافی شده بر قلب آنحضرت نازل شد، همچنان که قرآن نیز در جلد زرکوب و به خط استاد کیخسرو خروش به قلب محمد نازل شد! همانطور که شیخ مسعود بهنود نیز یک دمکراسی به قدمت هفتصد، هشتصد سال، به شکم مبارکاش نازل شده بود. و میدانیم که چنین سخنان بدیعی فقط میتواند از شکم بر خیزد، لاجرم بر شکم هم مینشیند.
آخوند کاشانی در پایان وقوقیه، به لعن و نفرین اسرائیل و سران کشورهای عرب و مسلمان نیز پرداخته. گویا سیدمهدی خاموشی فراموش کرده که رهبر فرزانه هم اجازة تاختوتاز در عرصة پرسود «نبرد با اسرائیل» را نیافتند! به احتمال زیاد سید مهدی نیز مانند دیگر فاشیستهای مفلوک از دریافت جایزة سیمون دوبووار توسط حاجیه سیمین بهبهانی ذوقزده شده که اینچنین به هذیانگوئی افتاده:
«از خدای متعال میخواهیم [...] به مسلمانانی که ادعای مسلمانی دارند عقل بدهد[...] ببینید در این سیسال [حکومت] اسلامی چه کرد؟ شخصیت آن زمان ایران [...] از زمین به آسمان رفته [...] وظیفة ماست با وحدت کلمه [...] نظام را به دست صاحبش امام عصر برسانیم[...]»
کاشانی حق دارد! «شخصیت ایران» از روی زمین محو شده. و امروز ایران جزو «کشورهای معنوی» به شمار میرود! کشوری که به دلیل توسعه و پیشرفت فناوری شبیهسازی، خودش هم به «شبهکشور» تبدیل شده. بیش از این نمیتوان «شخصیت ایران را به آسمان برد»! بهتر است بقیة امور را امام زمان در همان آسمان به دست گیرند، که روی زمین و در عرصة واقعیت برای گورکنها و اربابانشان هوا بسیار پس است.
امیدواریم اوضاع به همین منوال پیش رود و زمام امور از دست حضرت صاحب الزمان، سازمان ناتو خارج شود.
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت