مونولوگ تحجر!
...
همانطورکه در وبلاگ «سیمین و سوهان» گفتیم مدافعان اصلی حکومت اسلامی در حاکمیت آمریکا نشستهاند، لباس شخصیهایشان هم در رسانهها جایگاه مخالفین حکومت اسلامی را اشغال کردهاند. پس از دیالوگ توحشها بین «مستر» فرهودی و شیخ مسعود بهنود، امروز میپردازیم به «مونولوگ تحجر» که توسط «الهه هیکس» در صدای آمریکا اجرا شده و سایت «اطلاعات نت» آنرا منتشر کرده. «میسیز» هیکس از مدافعان پروپاقرص قانون اساسی جمکران به شمار میروند و دفاع از حقوق زنان ایران را در چارچوب همین قانون توحش خواستار میشوند! ولی میدانیم که قانون اساسی حکومت اسلامی خود ناقض حقوق بشر است! در واقع همة کسانی که به بهانة دفاع از حقوق بشر خواهان اجرای این قانون اساسی در ایران میشوند، به زبان بی زبانی از نقض حقوقبشر توسط این حکومت دفاع میکنند. شیرین عبادی نیز برای اجرای همین «قانون اساسی» هیاهو به راه میاندازد و به همین دلیل است که محافل فاشیست غرب در پروپاگاند خود از وی به عنوان مدافع حقوق بشر نام میبرند.
«چگونه میتوان استدلال نمود که [...] پدر در حقیقت نوعی مالکیت و حق حیات بر فرزند خود دارد؟ بر فرض صحت این استدلال چرا مادر از چنین معافیتی برخوردار نیست. این موضوع یکی از نواقص قانون مجازات اسلامی است[...]»
این سخنان نغز و بیپایه و فاقد انسجام منطقی را شیرین عبادی در کتاب «تاریخچه و اسناد حقوق بشر در ایران» به رشتة تحریر درآورده. و «الهه هیکس» در اخبار صدای آمریکا به آن استناد میکند تا ضمن دفاع از قانون اساسی جمکران از گسترش توحش نیز حمایت کرده باشد. عبادی در کتاب گرانبهای خود خواهان نقض مجازات وحشیانة قصاص نیست، او پیشنهاد میکند «حق فرزندکشی» به مادر تسری یابد، یا اینکه پدر هم قصاص شود! این است دلیل اعطای نوبل صلح به این حقوقدان «سرقبرآقا»! و این است دلیل اهدای جایزة سیمون دوبووار به آشپرستان جمکران: گسترش توحش در جامعة ایران از طریق اعطای «حق اعمال خشونت مردانه» به زنان. چرا که هر چه خشونت در بطن خانواده افزایش یابد، خشونت در جامعه گسترش خواهد یافت و سرکوب مردم بهتر «توجیه» میشود.
وبلاگ «سیمین و سوهان» ظاهراً به بعضیها نساخته! اگر کسی میتواند ارتباط منطقی اگزیستانسیالیسم و فمینیسم را با فاشیسم توضیح دهد، این گوی و این میدان! با این وجود اگر محفل جولیا کریستوا جایزة سیمون دوبووار را به یک گروه فاشیست مؤنث در جمکران اهداء میکند، این عمل در چارچوب سیاستهای استحماری سازمان ناتو کاملاً قابل درک است. به همین دلیل در کشور فرانسه هیچکس به چنین انتخاب مضحک و ابلهانهای اعتراض نمیکند، چرا که در دمکراسیهای غرب پیرامون منافع استعماری همواره «اجماع» وجود دارد. همچنانکه پیرامون کودتای 22 بهمن 1357، شاهد «اجماع جهانی» هستیم و همة متفکران «پرآوازه» در غرب، این کودتای ننگین را «انقلاب» مینامند.
سادهتر بگوئیم در کشور فرانسه هیچکس نگران حقوق زنان ایران نیست، در ایالات متحد و دیگر کشورهای اروپائی هم هیچکس برای ملت ایران سینه چاک نمیدهد. برگزاری نشست در دانشگاه «ام.آی.تی»، آنهم با شرکت ایرانینمایانی از قماش مسعود بهنود، فرخ نگهدار و مرضیه مرتاضی بهترین شاهد بر این مدعا است. منافع استعمار غرب در ایران با «فاشیسم» پیوندی ناگسستنی دارد. و این فاشیسم را در هر قالب تقدس پذیر «دینی» و «بومی» میتوان بر ملت ایران تحمیل کرد. پروژة گذار به دمکراسی ویراست «رابرت مکفال» را فراموش نکنیم، دمکراسی مطلوب غرب برای ملت ایران از دایرة جهنمی «شیخ و شاه» فراتر نخواهد رفت. برای تحمیل چنین طرحهائی است که امثال بهنود، مرتاضی یا فرخ نگهدار و شیرین عبادی مناسب تشخیص داده میشوند. افرادی که امروز به وضوح با سوابقشان آشنائی داریم و نیک میدانیم که وابستگیهای محفلی دارند، و گفتار و کردارشان از مسیر منافع محافلشان خارج نخواهد شد. وارد جزئیات ساختار شخصیتی چنین افرادی نمیشویم، فقط یادآوری میکنیم که اینان «صورتکی» بیش نیستند، و تحمیل سیاست استعمار بدون «صورتک» امکانپذیر نخواهد بود.
به محض اعطای جایزة سیمون دوبووار به فاشیست مسلمانهای جمکران، ناگهان سرکار علیه «الهه هیکس»، از اخبار «صدای آمریکا» نگران حقوق زنان در ایران شدند! بله، «معجزه» دروغ نیست! خیلی هم واقعیت دارد! در ماه مارس 1977 نیز جیمی کارتر پیرامون دفاع از «حقوق بشر» در جهان سخنان گهرباری ایراد کرد و بلافاصله علی اصغر حاج سیدجوادی که مانند دیگر نخبگان فقرفرهنگی همواره سرنا را از سرگشادش میزند، یک نامة سرگشاده به شاه ایران نوشت! «روشنفکران» تاریکاندیش و بینوای مرزپرگهر از نظر خدمت به استعمار سابقة درخشانی دارند.
این مهم را همیشه به خاطر داشته باشیم که امثال حاج سیدجوادی در کشور مصیبت زدة ایران بلافاصله مورد توجه و الطاف «شبکه» قرار میگیرند. همان شبکهای که اژهای مفلوک هفتهای یک بار آن را ارواح شکمش کشف و خنثی میکند. شبکهای که هرگز خنثی نمیشود، چرا که وزارت اطلاعات ایران هرگز رأس شبکه یا «سر مار» را نشان نخواهد گرفت، بلکه همواره با «دم مار» جاروجنجال به پا میکند تا مردم را بیشتر سرکوب کند؛ این وزارتخانة منفور خود بخشی از «سر مار» کذا است! بله «میسیز هیکس» امروز کشف کردهاند که زنان ایران در مقابل قوانین حکومت اسلامی بیدفاعاند!
«دفاع» مورد نظر کارفرمایان الهه هیکس چیست؟ هیچ! کسی از حق زنان ایرانی دفاع نخواهد کرد. الهه هیکس با توسل به یک قتل ناموسی، به طبل زدن برای «شادی صدر» و «شیرین عبادی» پرداخته و از «قوانین کیفری» حکومت اسلامی انتقاد میکند، بدون اینکه کوچکترین اشارهای به منبع قوانین کذا یعنی دین اسلام و قانون اساسی حکومت اسلامی داشته باشد. کاملاً برعکس، الهه هیکس زبان به تمجید از قانون اساسی توحش میگشاید و تأکید میکند که اشکال از قوانین کیفری است:
«میتوان این امر را نشانة ناکارآمدی قوانین کیفری در[حکومت] اسلامی دانست.»
اشکال قوانین کیفری کذا به زعم «میسیز» هیکس این است که فقط پدر حق دارد فرزند خود را به قتل برساند، نه مادر! البته ایشان فراموش کردهاند که در ادیان توحش ابراهیمی نیز یک گوسفند به ابراهیم دادند که «به نام خدا» سر پسرش را نبرد. الهه هیکس از «قانونگذار» در جمکران «تقاضا» میکند که با رعایت قانون اساسی این حق و حقوق را به زنان نیز اعطا کند چرا که قانون اساسی حکومت اسلامی به زعم ایشان تساوی زن و مرد را «ضمانت» کرده:
«مطابق ماده 220 قانون مجازات اسلامی [...] پدر یا جد پدری که فرزند خود را بکشد قصاص نمیشود [...] این امر در مورد مادران صدق نمیکند و قانونگذار حتی در اینمورد زن و مرد را در مقابل قانون یکسان نمیبیند. امری که قانون اساسی کشور آنرا ضمانت کرده.»
و کارفرمایان الهه هیکس نیز همچنان که ملاحظه میکنیم سنگ قانون اساسی توحش جمکران را به سینه میزنند. همانطورکه گفتیم پشتیبانی از تقدس و حاکمیت مقدس در دستور کار سازمان ناتو قرار دارد و حاکمیت فرانسه نیز در چارچوب همین سیاست استعماری جایزة سیمون دوبووار را به سیمین بهبهانی اهداء میکند. پیشتر همین جایزه به تسلیما نسرین و هیرسی علی مفلوک هم اهداء شده بود. و به یاد داریم که اهدای جایزة کذا مانع از رسوائی هیرسی علی نشد. به همچنین خواهد بود در مورد سیمین بهبهانی و گروه آشپرستان جمکران. خلاصه بگوئیم، گذشت آن دوره که غرب با اهدای جایزه میتوانست سیرک قهرمانسازی به راه بیاندازد. شاهدیم که جنجالهای متعدد پیرامون شیرین عبادی و شرکاء کارساز محافل فاشیست غرب نشده. پس مسلم بدانیم که اهدای جایزة سیمون دوبووار در واقع تیر خلاصی خواهد بود بر کمپین فعلة مؤنث فاشیسم در کشورمان.
امروز حاکمیت انگلستان بر حمایت «مقدس» خود از برنامة غنی سازی اورانیوم جمکران رسماً نقطة پایان گذاشت. سایت نووستی، مورخ 5 بهمنماه سالجاری به نقل از روزنامة تایمز مینویسد، طی چند ماه آینده ذخایر اورانیوم ایران به پایان خواهد رسید و برنامة غنیسازی تعطیل میشود. این «معجزات» پیامد مستقیم تعطیلی دکان حماس در غزه است. این «خبر» در واقع نشان از پایان تنش بین روسیه و آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک دارد. آنگلوساکسونها با توسل به نوکران خود در حکومت اسلامی، در عمل مردم ایران را به سپر بلای خود و ابزار فشار بر روسیه تبدیل کرده بودند. با فروکش کردن بحران دست ساز اتمی پایان کار مخالفنمایان حکومتی نیز دور نیست. بهتر است به محفل جولیا کریستوا یادآور شویم، آنزمان که حاکمیت فرانسه برایمان رهبرسازی میکرد، والری ژیسکار در کاخ الیزه نشسته بود، نه نیکولا سرکوزی!
«چگونه میتوان استدلال نمود که [...] پدر در حقیقت نوعی مالکیت و حق حیات بر فرزند خود دارد؟ بر فرض صحت این استدلال چرا مادر از چنین معافیتی برخوردار نیست. این موضوع یکی از نواقص قانون مجازات اسلامی است[...]»
این سخنان نغز و بیپایه و فاقد انسجام منطقی را شیرین عبادی در کتاب «تاریخچه و اسناد حقوق بشر در ایران» به رشتة تحریر درآورده. و «الهه هیکس» در اخبار صدای آمریکا به آن استناد میکند تا ضمن دفاع از قانون اساسی جمکران از گسترش توحش نیز حمایت کرده باشد. عبادی در کتاب گرانبهای خود خواهان نقض مجازات وحشیانة قصاص نیست، او پیشنهاد میکند «حق فرزندکشی» به مادر تسری یابد، یا اینکه پدر هم قصاص شود! این است دلیل اعطای نوبل صلح به این حقوقدان «سرقبرآقا»! و این است دلیل اهدای جایزة سیمون دوبووار به آشپرستان جمکران: گسترش توحش در جامعة ایران از طریق اعطای «حق اعمال خشونت مردانه» به زنان. چرا که هر چه خشونت در بطن خانواده افزایش یابد، خشونت در جامعه گسترش خواهد یافت و سرکوب مردم بهتر «توجیه» میشود.
وبلاگ «سیمین و سوهان» ظاهراً به بعضیها نساخته! اگر کسی میتواند ارتباط منطقی اگزیستانسیالیسم و فمینیسم را با فاشیسم توضیح دهد، این گوی و این میدان! با این وجود اگر محفل جولیا کریستوا جایزة سیمون دوبووار را به یک گروه فاشیست مؤنث در جمکران اهداء میکند، این عمل در چارچوب سیاستهای استحماری سازمان ناتو کاملاً قابل درک است. به همین دلیل در کشور فرانسه هیچکس به چنین انتخاب مضحک و ابلهانهای اعتراض نمیکند، چرا که در دمکراسیهای غرب پیرامون منافع استعماری همواره «اجماع» وجود دارد. همچنانکه پیرامون کودتای 22 بهمن 1357، شاهد «اجماع جهانی» هستیم و همة متفکران «پرآوازه» در غرب، این کودتای ننگین را «انقلاب» مینامند.
سادهتر بگوئیم در کشور فرانسه هیچکس نگران حقوق زنان ایران نیست، در ایالات متحد و دیگر کشورهای اروپائی هم هیچکس برای ملت ایران سینه چاک نمیدهد. برگزاری نشست در دانشگاه «ام.آی.تی»، آنهم با شرکت ایرانینمایانی از قماش مسعود بهنود، فرخ نگهدار و مرضیه مرتاضی بهترین شاهد بر این مدعا است. منافع استعمار غرب در ایران با «فاشیسم» پیوندی ناگسستنی دارد. و این فاشیسم را در هر قالب تقدس پذیر «دینی» و «بومی» میتوان بر ملت ایران تحمیل کرد. پروژة گذار به دمکراسی ویراست «رابرت مکفال» را فراموش نکنیم، دمکراسی مطلوب غرب برای ملت ایران از دایرة جهنمی «شیخ و شاه» فراتر نخواهد رفت. برای تحمیل چنین طرحهائی است که امثال بهنود، مرتاضی یا فرخ نگهدار و شیرین عبادی مناسب تشخیص داده میشوند. افرادی که امروز به وضوح با سوابقشان آشنائی داریم و نیک میدانیم که وابستگیهای محفلی دارند، و گفتار و کردارشان از مسیر منافع محافلشان خارج نخواهد شد. وارد جزئیات ساختار شخصیتی چنین افرادی نمیشویم، فقط یادآوری میکنیم که اینان «صورتکی» بیش نیستند، و تحمیل سیاست استعمار بدون «صورتک» امکانپذیر نخواهد بود.
به محض اعطای جایزة سیمون دوبووار به فاشیست مسلمانهای جمکران، ناگهان سرکار علیه «الهه هیکس»، از اخبار «صدای آمریکا» نگران حقوق زنان در ایران شدند! بله، «معجزه» دروغ نیست! خیلی هم واقعیت دارد! در ماه مارس 1977 نیز جیمی کارتر پیرامون دفاع از «حقوق بشر» در جهان سخنان گهرباری ایراد کرد و بلافاصله علی اصغر حاج سیدجوادی که مانند دیگر نخبگان فقرفرهنگی همواره سرنا را از سرگشادش میزند، یک نامة سرگشاده به شاه ایران نوشت! «روشنفکران» تاریکاندیش و بینوای مرزپرگهر از نظر خدمت به استعمار سابقة درخشانی دارند.
این مهم را همیشه به خاطر داشته باشیم که امثال حاج سیدجوادی در کشور مصیبت زدة ایران بلافاصله مورد توجه و الطاف «شبکه» قرار میگیرند. همان شبکهای که اژهای مفلوک هفتهای یک بار آن را ارواح شکمش کشف و خنثی میکند. شبکهای که هرگز خنثی نمیشود، چرا که وزارت اطلاعات ایران هرگز رأس شبکه یا «سر مار» را نشان نخواهد گرفت، بلکه همواره با «دم مار» جاروجنجال به پا میکند تا مردم را بیشتر سرکوب کند؛ این وزارتخانة منفور خود بخشی از «سر مار» کذا است! بله «میسیز هیکس» امروز کشف کردهاند که زنان ایران در مقابل قوانین حکومت اسلامی بیدفاعاند!
«دفاع» مورد نظر کارفرمایان الهه هیکس چیست؟ هیچ! کسی از حق زنان ایرانی دفاع نخواهد کرد. الهه هیکس با توسل به یک قتل ناموسی، به طبل زدن برای «شادی صدر» و «شیرین عبادی» پرداخته و از «قوانین کیفری» حکومت اسلامی انتقاد میکند، بدون اینکه کوچکترین اشارهای به منبع قوانین کذا یعنی دین اسلام و قانون اساسی حکومت اسلامی داشته باشد. کاملاً برعکس، الهه هیکس زبان به تمجید از قانون اساسی توحش میگشاید و تأکید میکند که اشکال از قوانین کیفری است:
«میتوان این امر را نشانة ناکارآمدی قوانین کیفری در[حکومت] اسلامی دانست.»
اشکال قوانین کیفری کذا به زعم «میسیز» هیکس این است که فقط پدر حق دارد فرزند خود را به قتل برساند، نه مادر! البته ایشان فراموش کردهاند که در ادیان توحش ابراهیمی نیز یک گوسفند به ابراهیم دادند که «به نام خدا» سر پسرش را نبرد. الهه هیکس از «قانونگذار» در جمکران «تقاضا» میکند که با رعایت قانون اساسی این حق و حقوق را به زنان نیز اعطا کند چرا که قانون اساسی حکومت اسلامی به زعم ایشان تساوی زن و مرد را «ضمانت» کرده:
«مطابق ماده 220 قانون مجازات اسلامی [...] پدر یا جد پدری که فرزند خود را بکشد قصاص نمیشود [...] این امر در مورد مادران صدق نمیکند و قانونگذار حتی در اینمورد زن و مرد را در مقابل قانون یکسان نمیبیند. امری که قانون اساسی کشور آنرا ضمانت کرده.»
و کارفرمایان الهه هیکس نیز همچنان که ملاحظه میکنیم سنگ قانون اساسی توحش جمکران را به سینه میزنند. همانطورکه گفتیم پشتیبانی از تقدس و حاکمیت مقدس در دستور کار سازمان ناتو قرار دارد و حاکمیت فرانسه نیز در چارچوب همین سیاست استعماری جایزة سیمون دوبووار را به سیمین بهبهانی اهداء میکند. پیشتر همین جایزه به تسلیما نسرین و هیرسی علی مفلوک هم اهداء شده بود. و به یاد داریم که اهدای جایزة کذا مانع از رسوائی هیرسی علی نشد. به همچنین خواهد بود در مورد سیمین بهبهانی و گروه آشپرستان جمکران. خلاصه بگوئیم، گذشت آن دوره که غرب با اهدای جایزه میتوانست سیرک قهرمانسازی به راه بیاندازد. شاهدیم که جنجالهای متعدد پیرامون شیرین عبادی و شرکاء کارساز محافل فاشیست غرب نشده. پس مسلم بدانیم که اهدای جایزة سیمون دوبووار در واقع تیر خلاصی خواهد بود بر کمپین فعلة مؤنث فاشیسم در کشورمان.
امروز حاکمیت انگلستان بر حمایت «مقدس» خود از برنامة غنی سازی اورانیوم جمکران رسماً نقطة پایان گذاشت. سایت نووستی، مورخ 5 بهمنماه سالجاری به نقل از روزنامة تایمز مینویسد، طی چند ماه آینده ذخایر اورانیوم ایران به پایان خواهد رسید و برنامة غنیسازی تعطیل میشود. این «معجزات» پیامد مستقیم تعطیلی دکان حماس در غزه است. این «خبر» در واقع نشان از پایان تنش بین روسیه و آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک دارد. آنگلوساکسونها با توسل به نوکران خود در حکومت اسلامی، در عمل مردم ایران را به سپر بلای خود و ابزار فشار بر روسیه تبدیل کرده بودند. با فروکش کردن بحران دست ساز اتمی پایان کار مخالفنمایان حکومتی نیز دور نیست. بهتر است به محفل جولیا کریستوا یادآور شویم، آنزمان که حاکمیت فرانسه برایمان رهبرسازی میکرد، والری ژیسکار در کاخ الیزه نشسته بود، نه نیکولا سرکوزی!
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت