...
روز دوم فوریة سال 1943 میلادی، با شکسته شدن محاصرة «ولگوگراد»، سرنوشت ارتش آلمان نازی در جنگ دوم جهانی رقم خورد. به گزارش سایت نووستی، مورخ دوم فوریه سالجاری، نبرد «استالینگراد» که از تاریخ 17 ژوئیه 1942 برای پایان دادن به محاصرة «ولگوگراد» آغاز شد، 2 میلیون کشته بر جای گذاشت. شکسته شدن محاصرة ولگوگراد در واقع شکست جبهة فاشیسم را نوید داد. پس از پایان جنگ دوم جهانی قدرتهای استعماری وقت به ویژه انگلستان و آمریکا ناچار شدند، ضمن حمایت از فرانکو، سالازار و دیگر فاشیستهای جهان، ادعا کنند که با فاشیسم نیز مخالفاند! همچنانکه امروز اعضای سازمان ناتو بیشرمانه از مخالفت دروغین خود با فاشیسم اسلامی و پدیدة طالبان سخن میگویند.
در هر حال سیاست سازمان کذا هر چه باشد، ما برخلاف برنارکوشنر، وزیر امور خارجة فرانسه از فاشیستهای مخالفنمای مؤنث و یا مذکر حکومت جمکران هیچ حمایتی نمیکنیم. هیچ بیانیهای هم در دفاع از حقوق شیادان شریک حکومت و عوامل سرکوب امضاء نخواهیم کرد. امیدواریم این مطلب برای همة سینه زنان خمینی، قلم به مزدهای مخالفخوان و به ویژه «داسالله» مونث و مذکر و اربابانشان در غرب روشن شده باشد. در مورد خبرچینی چپنمایان برای ساواک جمکران همانطور که در وبلاگ «راز امپریاس» هم گفته شد، خبرچینها زندانی سیاسی نبودند، زیر شکنجه هم اعتراف نکرده بودند. خبرچینها در دبیرستان حضور داشتند و در کمال «استقلال» و «آزادی» دانشآموزان مخالف را «لو» میدادند. و این «مبارزات» برگ زرینی خواهد بود در تاریخچة فعالیتهای «سیاسی» فاشیستهای چپنما در کشورمان.
در هر حال همانطور که گفتیم «افشاگری» اسماعیلخوئی در رادیو «بیبیسی» بیدلیل صورت نگرفته. ناخدا کلمب به دلیل ورشکستگی «سیاسی ـ اقتصادی» میباید کارخانة تولید و پرورش «انقلابیهای» بریتانیائی را تعطیل کند. فعلاً آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک به تولید «قهرمان» از زباله اشتغال دارند و نخستین تولیدشان، کلنل معمر قذافی است. ایشان قرار است در جایگاه رهبر و سخنگوی قارة آفریقا جهت مزدوری برای اربابان همانند محمد مصدق، نفت لیبی را هم «ملی» اعلام کند، تا پس از پرداخت خسارت کلان به شرکتهای غرب «استقلال اقتصادی» لیبی تأمین شود! میدانیم که استقلال «سیاسی» لیبی با کودتای قذافی پیشتر تأمین شده بود، حال نوبت به کشورهای نفتخیز آفریقا میرسد که باید به «رهبر قذافی» اقتداء کنند تا به عنوان مثال دست شرکتهای چینی از نفت نیجریه کوتاه شود و ... و این «تحولات» نشان از ناکامی در داووس دارد که البته به عرصة اقتصاد محدود نمیماند و بزودی پیامدهای آن را در کنفرانس امنیتی مونیخ به صراحت شاهد خواهیم بود.
به دلیل عدم دستیابی به یک توافق نان و آبدار در داووس، گاوچرانها برنامة تجهیز گورکنها به سلاح هستهای را به مدت دو تا پنج سال به تعویق انداختند. البته این سیاستهای نوین از زبان البرادعی، یکی از آدمکهای حاکمیت آمریکا اعلام شده. به گزارش نووستی، مورخ دوم فوریه 2009، البرادعی ضمن مصاحبه با شبکة «سی.ان. ان» اعلام داشته حکومت اسلامی زودتر از دو سال دیگر نمیتواند سلاح اتمی بسازد! متن این مصاحبه در «واشنگتن پست» منتشر شده.
تا چندی پیش اهود باراک، اولمرت، هیلاریکلینتون، جان بولتون و حتی سگ جرج بوش هم ادعا میکردند: کار تمام است و حکومت مترقی، مستقل و پیشرفتة چاهجمکران سلاح هستهای ساخته! جان بولتون در این گزافهگوئیهای ابلهانه که همزمان به منظور تهدید دولت روسیه و ارعاب مردم ایران صورت میگیرد، تا آنجا پیش رفت که اعلام داشت: «ایران به فناوری هستهای دست یافت و ما شکست خوردیم!» فارسنیوز هم بلافاصله فرمایشات ارباب را منعکس کرد تا زمینة ارعاب مردم ایران توسط حاکمیت آمریکا فراهم آید، و باز هم «روزآنلاین» تصاویر فریبندة رزمناوهای آمریکا در خلیج فارس را برایمان انتشار دهد، و آخوند اکبر بهرمانی هم برای ما ملت «شرایط ویژه» اعلام کنند. میدانیم که حکومت کودتای نعلین به دست سازمان سیا و به برکت «شرایط ویژه» استقرار یافت، و سه دهه است که این حکومت منفور با ایجاد بحران و تداوم «شرایط ویژه»، به چپاول ثروتهای ملی و سرکوب و کشتار مردم ایران ادامه میدهد.
اغراق حاکمیت آمریکا در مورد قدرت و پیشرفت نوکراناش در جمکران چندین و چند «فایده» دارد. نخست اینکه با دمیدن در «بوق پیشرفت» گورکنها در عرصة نظامی، دولت آمریکا مستقیماً به تهدید دولت روسیه مشغول میشود. چون اگر شوتوپرتها نمیدانند و جیرهخواران استعمار غرب نیز پیرامون «خصومت» حکومت اسلامی با آمریکا به «اجماع جهانی» رسیده و خفقان گرفتهاند، حاکمیت آمریکا نیک میداند که حکومت اسلامی در واقع ساخته و پرداختة دست سازمان سیا است. در نتیجه وقتی آمریکا نیت آشکار کردن روابط با نوکراناش در جمکران را دارد، ابتدا فوت مفصلی در آستین جیره خواراناش کرده به آنان میگوید، «مشتهای گره کرده» را باز کنند که آمریکا از گفتگو با آنان نترسد! ولی ما ایرانیان بهتر میدانیم که حکومت جمکران در واقع مشت آهنین آمریکاست که بر سر ملت ایران فرود آمده. و «استقلال» و «پیشرفت» چنین حکومتی در واقع استقلال در کشتار و سرکوب، و پیشرفت در چپاول ملت ایران است. در راستای چنین پیشرفتهائی است که امثال البرادعی و دیگر صورتکهای استعمار غرب به بلبلزبانی مشغول میشوند و راه «پیشرفت» را به نوکران آمریکا در ایران نشان میدهند.
البرادعی که در کنفرانس مونیخ هم شرکت میکند، در مصاحبة خود مراحل مختلف دستیابی به سلاح هستهای را برای روضهخوانها درست مانند دستور آشپزی توضیح میدهد. ابتدا لازم است اورانیوم کافی از «بازار آزاد»، که در واقع تحت نظارت آمریکاست تهیه کنید، سپس ناظران آژانس بینالمللی انرژی اتمی را هم اخراج کنید:
«اگر تهران میخواهد به سلاح هستهای دست یابد، باید در ابتدا مقدار کافی اورانیوم غنی شده دراختیار داشته باشد [...] علاوه براین ایران باید بازرسین آژانس بینالمللی را اخراج نموده و از قرارداد منع گسترش سلاحهای هستهای نیز خارج شود[...]»
بله! به این ترتیب میتوان در آشپزخانة واشنگتن پست، برای پختن خوراک مطلوب تبلیغات استعماری به پخت و پز مشغول شد! این است پیام دولت اوباما به حکومت نعلینها در جمکران. روشنتر بگوئیم منافع آمریکا چنین ایجاب میکند که دوباره برنامة تهدید نظامی علیه ایران آغاز شود تا ارتش ناتو پس از خروج از عراق و افغانستان بتواند پای به خاک ایران بگذارد.
دراین گیرودار که البرادعی از طریق «واشنگتن پست» پیام گاوچرانها را به گورکنها میرساند، سخنان پاسدار لاریجانی پیرامون مذاکرات نعلینها و عموسام برای برقراری روابط جالب توجه است! پاسدار لاریجانی ضمن کم اهمیت خواندن مذاکرات کذا فرمودهاند، مذاکره و برقراری رابطه با آمریکا کماهمیتتر از آن است که تأثیری بر «انتخابات» ایران بگذارد:
«من تردید دارم که موضوع مذاکرات با آمریکا اینقدر اهمیت داشته باشد که بتواند بر نتیجة انتخابات در ایران تاثیری داشته باشد.»
منبع: نووستی، مورخ 14 بهمنماه سالجاری
اتفاقاً ما هم در هر دو مورد با غلامبچة سفارت کاملاً موافقایم. اولاً برقراری روابط با آمریکا هیچ اهمیتی ندارد چرا که امروز همه میدانند «قطع رابطه» در واقع تحکیم روابط استعماری آمریکا با حکومت اسلامی بوده، تا پنتاگون بتواند از طریق یک نمایش مهوع سیاسی راه اعمال تحریم و جنگ به ملت ایران را هموار کند. و این بود بهای «پیشرفت» اوباش جمکران در همة زمینهها که هنوز طعم شیرین آن در دهان علیخامنهای و شرکاء باقی مانده.
از سوی دیگر در حکومت مدعی تقدس الهی «انتخابات»، به مفهوم واقعی کلمه نمیتواند وجود داشته باشد. در حکومتهای انسانستیز برپائی انتخابات یک «شبیه سازی»، یا بهتر بگوئیم یک شعبده است، که نشان از حماقت حاکمیتها دارد. و بالاخره نتیجة انتخابات کذا هر چه باشد اهمیتی ندارد. چرا که حکومت مستقل و پیشرفتة جمکران مجری سیاستی است که از سوی آمریکا دیکته میشود. پس هیچ اهمیتی ندارد که احمدینژاد میرود یا چه کسی بجای او میآید. مهم این است که اربابان حکومت اسلامی بدانند ما فریب «شعار» و «شخصیتهای» آنها را نخواهیم خورد.
نامزد «انتخابات» جمکران و شعارهای فریبندهاش در هر حال از چارچوب توحش و تحجر قانون اساسی «خدامحور» مشتی نعلین فراتر نخواهند رفت. و اینبار «امپریاس» و نوکراناش در جمکران چه روابط برقرار کنند، چه مذاکرات فرمایند، آرزوی «استقبال گستردة مردم از انتخابات» را مسلماً به گور خواهند برد.
در هر حال سیاست سازمان کذا هر چه باشد، ما برخلاف برنارکوشنر، وزیر امور خارجة فرانسه از فاشیستهای مخالفنمای مؤنث و یا مذکر حکومت جمکران هیچ حمایتی نمیکنیم. هیچ بیانیهای هم در دفاع از حقوق شیادان شریک حکومت و عوامل سرکوب امضاء نخواهیم کرد. امیدواریم این مطلب برای همة سینه زنان خمینی، قلم به مزدهای مخالفخوان و به ویژه «داسالله» مونث و مذکر و اربابانشان در غرب روشن شده باشد. در مورد خبرچینی چپنمایان برای ساواک جمکران همانطور که در وبلاگ «راز امپریاس» هم گفته شد، خبرچینها زندانی سیاسی نبودند، زیر شکنجه هم اعتراف نکرده بودند. خبرچینها در دبیرستان حضور داشتند و در کمال «استقلال» و «آزادی» دانشآموزان مخالف را «لو» میدادند. و این «مبارزات» برگ زرینی خواهد بود در تاریخچة فعالیتهای «سیاسی» فاشیستهای چپنما در کشورمان.
در هر حال همانطور که گفتیم «افشاگری» اسماعیلخوئی در رادیو «بیبیسی» بیدلیل صورت نگرفته. ناخدا کلمب به دلیل ورشکستگی «سیاسی ـ اقتصادی» میباید کارخانة تولید و پرورش «انقلابیهای» بریتانیائی را تعطیل کند. فعلاً آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک به تولید «قهرمان» از زباله اشتغال دارند و نخستین تولیدشان، کلنل معمر قذافی است. ایشان قرار است در جایگاه رهبر و سخنگوی قارة آفریقا جهت مزدوری برای اربابان همانند محمد مصدق، نفت لیبی را هم «ملی» اعلام کند، تا پس از پرداخت خسارت کلان به شرکتهای غرب «استقلال اقتصادی» لیبی تأمین شود! میدانیم که استقلال «سیاسی» لیبی با کودتای قذافی پیشتر تأمین شده بود، حال نوبت به کشورهای نفتخیز آفریقا میرسد که باید به «رهبر قذافی» اقتداء کنند تا به عنوان مثال دست شرکتهای چینی از نفت نیجریه کوتاه شود و ... و این «تحولات» نشان از ناکامی در داووس دارد که البته به عرصة اقتصاد محدود نمیماند و بزودی پیامدهای آن را در کنفرانس امنیتی مونیخ به صراحت شاهد خواهیم بود.
به دلیل عدم دستیابی به یک توافق نان و آبدار در داووس، گاوچرانها برنامة تجهیز گورکنها به سلاح هستهای را به مدت دو تا پنج سال به تعویق انداختند. البته این سیاستهای نوین از زبان البرادعی، یکی از آدمکهای حاکمیت آمریکا اعلام شده. به گزارش نووستی، مورخ دوم فوریه 2009، البرادعی ضمن مصاحبه با شبکة «سی.ان. ان» اعلام داشته حکومت اسلامی زودتر از دو سال دیگر نمیتواند سلاح اتمی بسازد! متن این مصاحبه در «واشنگتن پست» منتشر شده.
تا چندی پیش اهود باراک، اولمرت، هیلاریکلینتون، جان بولتون و حتی سگ جرج بوش هم ادعا میکردند: کار تمام است و حکومت مترقی، مستقل و پیشرفتة چاهجمکران سلاح هستهای ساخته! جان بولتون در این گزافهگوئیهای ابلهانه که همزمان به منظور تهدید دولت روسیه و ارعاب مردم ایران صورت میگیرد، تا آنجا پیش رفت که اعلام داشت: «ایران به فناوری هستهای دست یافت و ما شکست خوردیم!» فارسنیوز هم بلافاصله فرمایشات ارباب را منعکس کرد تا زمینة ارعاب مردم ایران توسط حاکمیت آمریکا فراهم آید، و باز هم «روزآنلاین» تصاویر فریبندة رزمناوهای آمریکا در خلیج فارس را برایمان انتشار دهد، و آخوند اکبر بهرمانی هم برای ما ملت «شرایط ویژه» اعلام کنند. میدانیم که حکومت کودتای نعلین به دست سازمان سیا و به برکت «شرایط ویژه» استقرار یافت، و سه دهه است که این حکومت منفور با ایجاد بحران و تداوم «شرایط ویژه»، به چپاول ثروتهای ملی و سرکوب و کشتار مردم ایران ادامه میدهد.
اغراق حاکمیت آمریکا در مورد قدرت و پیشرفت نوکراناش در جمکران چندین و چند «فایده» دارد. نخست اینکه با دمیدن در «بوق پیشرفت» گورکنها در عرصة نظامی، دولت آمریکا مستقیماً به تهدید دولت روسیه مشغول میشود. چون اگر شوتوپرتها نمیدانند و جیرهخواران استعمار غرب نیز پیرامون «خصومت» حکومت اسلامی با آمریکا به «اجماع جهانی» رسیده و خفقان گرفتهاند، حاکمیت آمریکا نیک میداند که حکومت اسلامی در واقع ساخته و پرداختة دست سازمان سیا است. در نتیجه وقتی آمریکا نیت آشکار کردن روابط با نوکراناش در جمکران را دارد، ابتدا فوت مفصلی در آستین جیره خواراناش کرده به آنان میگوید، «مشتهای گره کرده» را باز کنند که آمریکا از گفتگو با آنان نترسد! ولی ما ایرانیان بهتر میدانیم که حکومت جمکران در واقع مشت آهنین آمریکاست که بر سر ملت ایران فرود آمده. و «استقلال» و «پیشرفت» چنین حکومتی در واقع استقلال در کشتار و سرکوب، و پیشرفت در چپاول ملت ایران است. در راستای چنین پیشرفتهائی است که امثال البرادعی و دیگر صورتکهای استعمار غرب به بلبلزبانی مشغول میشوند و راه «پیشرفت» را به نوکران آمریکا در ایران نشان میدهند.
البرادعی که در کنفرانس مونیخ هم شرکت میکند، در مصاحبة خود مراحل مختلف دستیابی به سلاح هستهای را برای روضهخوانها درست مانند دستور آشپزی توضیح میدهد. ابتدا لازم است اورانیوم کافی از «بازار آزاد»، که در واقع تحت نظارت آمریکاست تهیه کنید، سپس ناظران آژانس بینالمللی انرژی اتمی را هم اخراج کنید:
«اگر تهران میخواهد به سلاح هستهای دست یابد، باید در ابتدا مقدار کافی اورانیوم غنی شده دراختیار داشته باشد [...] علاوه براین ایران باید بازرسین آژانس بینالمللی را اخراج نموده و از قرارداد منع گسترش سلاحهای هستهای نیز خارج شود[...]»
بله! به این ترتیب میتوان در آشپزخانة واشنگتن پست، برای پختن خوراک مطلوب تبلیغات استعماری به پخت و پز مشغول شد! این است پیام دولت اوباما به حکومت نعلینها در جمکران. روشنتر بگوئیم منافع آمریکا چنین ایجاب میکند که دوباره برنامة تهدید نظامی علیه ایران آغاز شود تا ارتش ناتو پس از خروج از عراق و افغانستان بتواند پای به خاک ایران بگذارد.
دراین گیرودار که البرادعی از طریق «واشنگتن پست» پیام گاوچرانها را به گورکنها میرساند، سخنان پاسدار لاریجانی پیرامون مذاکرات نعلینها و عموسام برای برقراری روابط جالب توجه است! پاسدار لاریجانی ضمن کم اهمیت خواندن مذاکرات کذا فرمودهاند، مذاکره و برقراری رابطه با آمریکا کماهمیتتر از آن است که تأثیری بر «انتخابات» ایران بگذارد:
«من تردید دارم که موضوع مذاکرات با آمریکا اینقدر اهمیت داشته باشد که بتواند بر نتیجة انتخابات در ایران تاثیری داشته باشد.»
منبع: نووستی، مورخ 14 بهمنماه سالجاری
اتفاقاً ما هم در هر دو مورد با غلامبچة سفارت کاملاً موافقایم. اولاً برقراری روابط با آمریکا هیچ اهمیتی ندارد چرا که امروز همه میدانند «قطع رابطه» در واقع تحکیم روابط استعماری آمریکا با حکومت اسلامی بوده، تا پنتاگون بتواند از طریق یک نمایش مهوع سیاسی راه اعمال تحریم و جنگ به ملت ایران را هموار کند. و این بود بهای «پیشرفت» اوباش جمکران در همة زمینهها که هنوز طعم شیرین آن در دهان علیخامنهای و شرکاء باقی مانده.
از سوی دیگر در حکومت مدعی تقدس الهی «انتخابات»، به مفهوم واقعی کلمه نمیتواند وجود داشته باشد. در حکومتهای انسانستیز برپائی انتخابات یک «شبیه سازی»، یا بهتر بگوئیم یک شعبده است، که نشان از حماقت حاکمیتها دارد. و بالاخره نتیجة انتخابات کذا هر چه باشد اهمیتی ندارد. چرا که حکومت مستقل و پیشرفتة جمکران مجری سیاستی است که از سوی آمریکا دیکته میشود. پس هیچ اهمیتی ندارد که احمدینژاد میرود یا چه کسی بجای او میآید. مهم این است که اربابان حکومت اسلامی بدانند ما فریب «شعار» و «شخصیتهای» آنها را نخواهیم خورد.
نامزد «انتخابات» جمکران و شعارهای فریبندهاش در هر حال از چارچوب توحش و تحجر قانون اساسی «خدامحور» مشتی نعلین فراتر نخواهند رفت. و اینبار «امپریاس» و نوکراناش در جمکران چه روابط برقرار کنند، چه مذاکرات فرمایند، آرزوی «استقبال گستردة مردم از انتخابات» را مسلماً به گور خواهند برد.
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت