شنبه، فروردین ۱۵، ۱۳۸۸



ژست و راسموسن!

...
با انتخاب «راسموسن» به عنوان دبیرکل سازمان ناتو، و با توجه به جنجال رسانه‌ای پیرامون افغانستان که پیش درآمد این انتخاب «فرخنده» شد، می‌توان گفت که سازمان کذا به دلیل شکست سیاست جنگ‌افروزی در قفقاز و خاورنزدیک به سیاست ایجاد آشوب روی آورده. این سیاست در اروپای غربی نیز اعمال خواهد شد. با این تفاوت که آشوب‌های اروپای غربی توسط «کاسورهای» پلیس و جهت سرکوب تظاهرات مردم به راه می‌افتد، همچنانکه امروز در شهر «استراسبورگ» شاهد بودیم.

پس از چند روز تظاهرات آرام مردم بر علیه سازمان ناتو، ‌ امروز «کاسورها» در استراسبورگ با کوکتل مولوتف به اماکن عمومی حمله بردند و نیازی به توضیح نیست که پلیس ضدشورش نیز هیچ مزاحمتی برای حضرات ایجاد نکرد. به همین دلیل نیکولاسرکوزی، رئیس جمهور فرانسه در نشست مطبوعاتی خود از «مردم» این شهر تشکر کرد! بله، سران 27 کشور ناتو امروز جمع شده بودند تا یک جانشین بر حق برای «هوپ شفر» برگزینند و به راستی که با انتخاب راسموسن سنگ تمام گذاشتند. البته سیاست سازمان ناتو را دبیرکل آن تعیین نمی‌کند. ولی از آنجا که سازمان دین‌پرور و ابتذال‌گستر ناتو سیاست حکومت اسلامی جمکران را تعیین می‌کند، انتخاب «راسموسن» نشان از اهداف این سازمان دارد. راسموسن همان کسی است که از انتشار کاریکاتور محمد در رسانه‌های دانمارک، تحت عنوان دفاع از «آزادی بیان» حمایت کرد.

حال آنکه می‌دانیم، هر رسانه‌ای کاریکاتور را در واقع به کاریکاتوریست سفارش می‌دهد. و کاریکاتورهای کذا با هدف تحریک افکار عمومی و اشغال فضای شهری توسط اوباش‌الله در کشورهای مسلمان‌نشین سفارش داده شده بود. در واقع نه سازمان ناتو و نه به طریق اولی دبیرکل آن مدافع آزادی بیان نبوده و نیستند. اینان مدافع آزادی بیان لات و اوباش‌اند. عملکرد این سازمان را طی سه دهة اخیر در ایران، افغانستان و عراق شاهدیم: ایجاد آشوب برای گسترش دامنة چپاول و سرکوب. وقوقیة روز گذشته پیرامون خلیج فارس نیز نمونه‌ای است از همین سیاست.

خلیج فارس را از این رو خلیج «پارس» خوانند که بهانه‌ای شده برای پارس کردن گورکن‌ها! و میرحسین موسوی را از اینرو میرحسین «زوزوی» خوانند که وسیله‌ای شده برای زوزیدن پاسدار شریعتعمداری و عیال غلام‌حسین الهام، از کنیزکان اکبر بهرمانی. البته زوزه‌های پاسدار شریعتمداری و آن توله‌آخوند مؤنث را بد تعبیر نکنیم. این زوزه‌ها در واقع زدن نعل وارونه است جهت بازارگرمی برای میرحسین «زوزوی» از یکسو و پنهان داشتن دست استعمار در حکومت گورکن‌ها از سوی دیگر! یعنی دقیقاً همان کاری که بنی‌صدر و شرکاء به آن اشتغال دارند: ایجاد توهم «استقلال» خمینی و موسوی در تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری! حال آنکه کل حکومت اسلامی از «رهبرکبیر» تا عنترهای فرزانه و فرهیخته سایة استعمار غرب بر کشور ایران هستند.
پس دچار توهم نشویم! هیچ اهمیتی ندارد دست استعمار نام چه کسی را از صندوق مارگیری جمکران استخراج کند. احمدی نژاد، موسوی و ... هر که باشد مجری سیاست استعماری سازمان ناتو خواهد بود.

سازمانی که رو به فروپاشی دارد ولی مسلماً تا آخرین نفس از اهداف سیاسی خود دفاع خواهد کرد: گسترش همزمان تقدس و ابتذال در کشورهای منطقه به ویژه در ایران که از مرکزیت فرهنگی برخوردار است. به همین دلیل است که گزینة آنگلوساکسون‌ها برای حاکمیت ایران هرگز از حد اراذل و اوباش و خودفروخته و جنایتکار فراتر نرفته. همچنانکه پیشتر هم گفتیم شاپور بختیار به این دلیل نخست وزیر ایران شد که در نشست گوادالوپ، سران 4 کشور پیرامون پایان سلطنت و استقرار حکومت اسلامی در کشورمان به توافق رسیده بودند، و کودتای ژنرال هویزر در پس پردة آشوب‌های خیابانی با موفقیت پیش می‌رفت. در غیراینصورت امکان نداشت دربار پهلوی نوة یکی از سرداران مشروطه را به نخست وزیری برگزیند. حتی اگر چنین انتخابی از سوی دربار ایران هم صورت می‌گرفت، مخالفت و کارشکنی کارخانة‌ رجاله‌پروری تحقق این امر را ناممکن می‌کرد.

پس به یاد داشته باشیم که شاپور بختیار فقط به این دلیل نخست وزیر شد که استعمار پیشتر از استقرار اوباش اسلام‌گرا در جایگاه حاکمیت ایران اطمینان حاصل کرده بود. همچنانکه گفتیم نارضایتی مردم از سرکوب استعماری و عدم وجود تشکل‌های سیاسی باعث شد که سیاست «تمرکز بر یک نقطه» به بهترین وجه اعمال شود. اکثر ناراضیان ساده اندیش مرزپرگهر می‌پنداشتند شاه تصمیم‌گیرندة واقعی در کشور است، ساواک از شاه دستور می‌گیرد و به دستور شاه سرکوب می‌کند. پس اگر شاه برود سرکوب هم پایان می‌گیرد! حال آنکه پس از رفتن شاه، شاهد بودیم که سرکوب به مراتب شدیدتر شد. چرا؟ پاسخ این پرسش را نمی‌توان جایگزینی شاه با خمینی دانست. به هیچ عنوان! نه ساواک، و نه شهربانی از شاه دستور نمی‌گرفتند، اینان برای امام سیزدهم نیز تره خرد نمی‌کردند. این تشکل‌های سرکوبگر با توسل به حماقت و توحش آخوند جماعت سیاست استعمار را در کشور اعمال می‌کردند، البته اینبار به نام خمینی، و به کام آنگلوساکسون‌ها. یکبار هم که اطرافیان امام سیزدهم خواستند ابراز وجود کنند اوباش‌الله ساواک به خیابان‌ها ریختند و رهبرکبیر ناچار شدند حرف‌شان را پس بگیرند. به این ترتیب هر گاه گفتار خمینی در تقابل با سیاست استعمار قرار می‌گرفت، نظیر آنچه در بیانیة 8 ماده‌ای وی آمده بود، رهبرکبیر را سنگ روی یخ می‌کردند، انگار نه انگار که ایشان همان رهبرکبیر انقلاب شکوهمند اسلامی‌ هستند که میلیون‌ها کشته و مرده هم دارند!

حال باید ببینیم به چه دلیل خرده‌پاهای شناخته شدة محافل فاشیسم غرب که پیوسته بر طبل «احترام به مقدسات» می‌کوبند، این روزها به جسد شاپور بختیار دخیل بسته‌اند، و قصد تداوم روند «بت‌سازی» را دارند؟‌ این حضرات زمانی که بختیار زنده بود چرا سکوت کرده بودند؟ در هر حال دلیل برگزاری اینگونه نشست‌ها هر چه باشد، مهم این است که برگزارکنندگان بدانند جبهة منفور ملی نمی‌تواند با توسل به جسد بختیار برای خود کسب وجهه کند. جبهة ملی در بزنگاه تاریخ نشان داد که پیرو اوباش‌سالاری، جوسازی، عربده‌جوئی یا همان «دمکراسی خیابانی» است. حال آنکه استقرار دمکراسی واقعی از طریق تدوین و اعمال قوانین دمکراتیک امکانپذیر می‌شود نه از طریق تظاهرات و عربده‌جوئی «اکثریت» در خیابان‌ها! بگذریم و بازگردیم به نشست اعضای ناتو که به تئاتر روحوضی بیشتر شباهت پیدا کرده تا نشست اعضاء بزرگ‌ترین پیمان نظامی تاریخ!

از سیلویو برلوسکنی آغاز کنیم که از لیموزین کذا پیاده شد و بجای پیوستن به آنجلا مرکل که انتظار ایشان را می‌کشید، تا بر اساس پروتکل با هم عکس یادگاری بگیرند،‌ پشت محترم‌شان را به صدراعظم آلمان کرده و با تلفن همراه به صحبت مشغول شدند و قدم زنان از آنجلا فاصله گرفتند! ایشان بعد فرمودند که، ‌ با اردوغان صحبت می‌کردیم تا به انتخاب «راسموسن» رضایت دهد! یادآور شویم که دبیرکل ناتو به اجماع انتخاب می‌شود، و برخلاف ترهات پراکنی گورکن‌ها که شایع کرده بودند اردوغان انتخاب راسموسن را «وتو» خواهد کرد، هیچیک از اعضای ناتو «حق وتو» ندارد. پس از فیلم مضحکی که برلوسکونی در آن نقش ژیگولوی ایتالیائی ایفا می‌کرد، نوبت به نقش‌آفرینی‌های نیکولا سرکوزی در نشست مطبوعاتی رسید! فرانسوی‌ها همچنان که گفتیم در تشکل‌های جهانی باید «ژست» بگیرند و سرکوزی هم می‌بایست در نشست ناتو ژست دفاع از حقوق بشر می‌گرفت. به همین منظور لازم آمد که در مورد قانون «حداقل هر 4 شب یکبار» تشری به حمید کرزای زده نشئگی یک لول تریاک سناتوری را از سرمبارک‌ و اسلام پناه‌شان بپراند. سرکوزی فرمود، زنان حقوقی دارند، و در مورد حقوق بشر در افغانستان کوتاه نخواهیم آمد!

البته همه می‌دانند که قانون اساسی افغانستان به زور سر نیزة ارتش جنایتکار ناتو و در چارچوب قرآن تدوین شده؛ همان قرآنی که می‌گوید «زنان مزارع شما هستند» و اگر تمکین نکنند «اضربوهن»! یعنی بزنید آنها را! در این چارچوب توحش رعایت حقوق بشر مسلماً یک شوخی‌خنک بیش نیست. ولی خوب نیکولا سرکوزی می‌تواند در نشست مطبوعاتی ژست پایبندی به حقوق بشر بگیرد! چرا که اعلامیة‌ جهانی حقوق بشر ریشه در فرانسه دارد، همچنانکه اعلامیة جهانی نقض حقوق بشر هم ریشه در سازمان ناتو. در هر حال پس از ژست‌های ‌پفکی سرکوزی نوبت به آنجلا مرکل رسید تا تلویحاً به کرزای دلداری بدهد! صدراعظم آلمان گفت، رعایت قانون در افغانستان الزامی است. به عبارت دیگر بی‌خیال حقوق بشر! هوپ شفر هم که بین سرکوزی و مرکل ایستاده بود هر که هر چه گفت، سرش را فقط به علامت تأئید تکان ‌داد. این همان نقشی است که «راسموسن» از اول ماه اوت 2009 عهده دار خواهد شد: تأئید ژست‌های حقوق‌بشرنواز فرانسه و سخنان قانون‌مدارانة آلمان که هر دو در تخالف کامل با سیاست‌های تاراج و سرکوب سازمان ناتو قرار دارد.

البته اعضای ناتو و در رأس آنان ناخداکلمب در نخستین گام در راه سیاست آشوب نوازی شکست خوردند. در پی گروگان‌گیری و کشتار در «بینگ‌همتون» ایالت نیویورک بلافاصله ناخداکلمب از زبان بیت‌الله محسود اعلام داشت، «اینان نفرات ما بودند. و به تلافی موشک‌هائی‌ که به وزیرستان شلیک می‌شود ما...»! ولی امروز یک موشک دیگر به وزیرستان، محل تغذیة طالبان جمکران و پاکستان شلیک شد، و به گزارش رویترز، «اف.بی.آی» نیز اعلام داشت، طالبان هیچ ارتباطی با ماجرای گروگانگیری در آمریکا نداشتند. به عبارت دیگر، از عملیات خرابکارانه در ایالات متحد دیگر نمی‌توان بهره‌برداری تبلیغاتی از نوع «11 سپتامبری» صورت داد. پس طالبان جمکران بدانند و آگاه باشند که تقویت پشت جبهه‌شان دیگر امکانپذیر نیست!



نسخة پی‌دی‌اف ـ آدردرایو

نسخة پی دی‌اف ـ داک‌ستاک

...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت