دیالوگ نفتی!
...
گویا استعمار انگلستان خواهان «حضور جاودان» نظامیان خود در افغانستان است تا با طالبان پروری و ایجاد بحران احداث کریدور «شمال ـ جنوب» را هم غیرممکن کند. این موضوع چنان اهمیتی یافته که حاکمیت انگلستان قصد دارد پرنس ویلیام را به افغانستان ارسال دارد. ساعت هشت و 14 دقیقه به وقت پاریس، فیگارو، مورخ 29 مارس 2009، گزارش داد که «پرنس ویلیام» برای رفتن به این کشور ابراز علاقه کرده! به یاد داریم که پیشتر «پرنس هری» را برای مبارزه با تروریسم چند روزی به افغانستان فرستاده بودند. البته حضور نوههای الیزابت دوم در این کشور مصیبت زده بیشتر جنبة سیاسی دارد. همانطور که ولیعهد انگلستان هم به بهانة دلجوئی از زلزلهزدگان بم راهی ایران شد تا عالم و آدم بدانند که حاکمیت انگلستان در ایران «حضور» خود را محفوظ داشته. در هر حال این سفرها برای مشخص کردن قلمرو چپاول است. حیوانات برای مشخص کردن قلمرو خود بر صخرهها و درختان ادرار میکنند، استعمارگران هم متوسل به سیر و سیاحت میشوند!
«تأسیس حوزة علمیه قم [...] ریشه در روایات امامان معصوم داشت. امام صادق در قرن دوم هجری [...] از شهر قم سخن رانده[...] چنین گفته بود: زود باشد که کوفه روزگاری از مومنان خالی گردد و علم و دانش در آن ناپدید شود[...] و به شهری که آنرا قم گویند ظاهر شود[...] و معدن اهل علم و فضل شود[...]»
منبع: پایگاه اطلاعرسانی حوزة علمیة قم
بله حوزة علمیة قم درست مانند قانون اساسی گورکنها ریشه در روایات امامان معصوم دارد، چرا که هر دو برای تأمین منافع استعمار خلق شدهاند. و اما بشنویم از روایت آخوند مقتدائی، مدیر حوزة کذا که جمعة گذشته در دانشگاه سابق تهران ایراد شد. به گفتة مقتدائی حوزههای علمیه بر اساس آیات الهی ایجاد شدند، در صدر اسلام هم وجود داشتند و حوزة علمیة قم پیش از کودتای میرپنج تأسیس شده:
«در قرآن آمده است که عدهای در هر قومی برای تحصیل و یادگیری دین مهاجرت کنند تا مردم را هدایت نمایند. بر اساس همین آیه حوزههای علمیه تشکیل شد[...]. در طول تاریخ علما و حوزههای علمیه اسلام را حفظ کردند[...] حدود 90 سال پیش حوزه علمیه قم از سوی [حاج شیخ عبدالکریم حائری، از شاگردان میرزای بزرگ شیرازی] تأسیس شد.»
منبع: فارس نیوز، مورخ 27 مارس سالجاری.
این بخشی است از پیش وقوقیة جمعة گذشته که توسط آخوند مقتدائی، مدیر حوزة علمیة قم ایراد شده. سخنرانی بیسروته آخوند مقتدائی نشان میدهد که برای یادگرفتن «دین» میباید مهاجرت کرد، چون دین باید «برونمرزی» باشد. و این روزها بهترین مکان برای «یاد گرفتن دین» شهر لندن به شمار میرود. جکسترا گویا در این شهر یک «آموزشگاه دین» باز کرده که در آن به رایگان تدریس میکند. ایشان به یک، یک کلاسها سر زده یک سکه از جیب مبارک در میآورد و خطاب به اعضای انجمن اسلامی میگوید، این حرف «اف» را ببینید، ما هم «فقیه عالیقدر» داریم! شاه عباس خیلی روشنفکر بود؛ یک پسر خود را کشت، دو پسر دیگرش را هم کور کرد! شاه عباس هر سال پای پیاده سوار بردوش غلامان از کاخ زپرتی عالیقاپو در میدان شاه اصفهان راهی مشهد میشد. در دوران شاه عباس امپراطوری بریتانیا و ایران به کمک برادران شرلی دو قدرت جهانی بودند، و ... و از مطلب دور افتادیم! بازگردیم به سخنان مقتدائی که علمیات حوزة کذا را «ثابت» کرده.
هدف از ترهات بافی آخوند مقتدائی، در واقع تقدس بخشیدن به حوزههای علمیه است، که ظاهراً بر اساس آیة قرآن تشکیل شدهاند! به گفتة مقتدائی حوزة کذا «حدود 90 سال پیش»، یعنی دو سال پیش ازکودتای کلنل آیرونساید تأسیس شده. میدانیم که کودتای میرپنج در تاریخ 21 فوریه 1921 برابر با سوم اسفندماه سال 1299 هجریشمسی سازمان یافت. ولی از آنجا که گورکنها تلاش میکنند رضاشاه پهلوی را دشمن آخوند و اسلام معرفی کنند، آخوند مقتدائی در مورد تاریخ دقیق تأسیس این مرکز استحماری آشکارا دروغ میگوید. چرا که بر اساس مطلب منتشره در پایگاه اطلاعرسانی حوزه علمیة قم، این حوزه در بهار سال 1301، یعنی به فاصلة یکسال پس از کودتای میرپنج توسط آخوند حائری تأسیس شده.
روشنتر بگوئیم، سه سال پس از انقلاب اکتبر، آنگلوساکسونها در ایران کودتا کردند. میدانیم که حاکمیت سیاسی همواره به یک چارچوب «عقیدتی» نیاز دارد. اما از آنجا که سلطنت کودتائی با سلطنت سنتی متفاوت است، نمیتوانست چارچوب عقیدتی خود را در بنیاد سنتی دین جستجو نماید. در نتیجه همزمان با کودتا بر ضد سلطنت قاجار، استعمار انگلیس بر ضد بنیاد دین هم نوعی کودتا صورت داد تا دین مورد نیاز سلطنت کودتا ساخته و پرداخته شود. و دو بنیاد مکمل دین و سلطنت به دو بنیاد متضاد تبدیل شده و در مسیر فرسایش یکدیگر حرکت کنند. این روند استعماری یک دور باطل ایجاد کرد که در آن شیخ به صورت کاذب در برابر شاه قرار میگیرد. همچنانکه حکومت اسلامی که نانخور پنتاگون است، «ضدامپریالیست» هم معرفی میشود. در هر حال مقتدائی که «مدیر» حوزة علمیة قم است، نمیخواهد مردم بدانند که پس از کودتای میرپنج حوزة کذا برای حفظ منافع استعمار بریتانیا، از طریق کمکهای مالی سفارتخانة کذا و دستگاه کودتا در شهر قم تأسیس شده.
مقتدائی مانند دیگر شیپورهای فاشیسم بینالملل «تلاش» میکند ضمن «تزریق تقدس» به این بنیاد ساخته و پرداختة استعمار، ریشة آنرا هم در قرآن یافته و تأخر تاریخیاش بر کودتای میرپنج را با عبارت «حدود 90 سال پیش» در هالهای از ابهام فرو برد. البته استعداد مقتدائی به دروغ گفتن و تحریف تاریخ خلاصه نمیشود. مقتدائی مانند همپالکیهای خود اهل «برش» و دوخت و دوز و وصله پینه در تاریخ نیز هست. در نتیجه فراموش میکند که در فاصلة صدر اسلام تا سال 1301 هجری شمسی، شرایط «سیاسی ـ اقتصادی» ایران با دوران خلافت عباسی در بغداد تفاوت کرده. آنروزها هنوز بوی خوش نفت به مشام امپراطوری بریتانیا نرسیده بود که اینچنین شیفته و فریفتة نعلین و دستار شود.
باری، اوائل بهار 1301 هجری شمسی، جلسهای از سوی علما، بازاریان و کسبه در منزل آیتالله «پائین شهری» تشکیل میشود، و پس از چند ساعت بحث و تبادل نظر، تأسیس حوزة علمیة قم به آیتالله حائری محول میگردد. تأمین هزینة حوزه کذا را هم کسبه و بازاریان «شریف» پذیرفتند و خلاصه هیچ دخالتی از سوی دولت کودتا و کارخانة رجاله پروری در کار نبوده. استقلال بود و آزادی و جمهوری اسلامی! آخوند حائری به شیوة همپالکیهای خود که به رغم یک من ریش و پشم ادا و اطوارهای زنانه دارند، ناز و عشوه کرده، و از آنجا که حاضران اصرار میکردند، «حائری باید برقصه»، پس از کرشمة فراوان گفتند «استخاره میکنیم»! البته ایشان هرگز استخاره نمیکردند، چون میگفتند نمیفهمم. ولی صبح روز بعد استخاره فرمودند و چون چیزی از استخاره دستگیرشان نشد خدواند ایشان را ندا داد، «از حزب توده بیاموز و مردمی باش!» پس ایشان خود را به دست «مشیت الهی» سپردند:
«اوائل بهار 1301[...] پس از پایان نماز صبح استخاره کرد و خود را به مشیت الهی سپرد که آیهای زیبا و مناسب حالاش[...] آیندة او را ترسیم نمود [...] و حوزه علمیه قم را سامان داد.»
همان منبع
پیرامون کاریکاتور وبلاگ «وزارت و فضاحت» لازم به توضیح است که در تاریخ 4 مارس 2009، گوردون براون در سخنرانی خود در کنگرة آمریکا اعلام داشت الیزابت دوم ادوارد کندی را به جایگاه «شوالیه» ارتقاء داده! ایشان از کاتولیکهای اصیل ایرلندی به شمار میروند که نیاکانشان از گرسنگی به آمریکا هجرت کردند و پدرشان مدافع هیتلر بود، برادرشان هم رئیس جمهور شد. و اما پیرامون وبلاگ «وزارت و فضاحت» یادآور شویم که آمریکا برای اعمال سیاستهای جهادی خود در مرز اتحاد جماهیر شوروی هیچ نیازی به آن سفارتخانة فکسنی در خیابان تختجمشید نداشت. روابط آمریکا با حکومت اسلامی فقط در ظاهر قطع شد، تا این حکومت بتواند مانند دولت قدر قدرت ملاعمر، بدون ایجاد دردسر برای دولت ایالات متحد به سرکوب و کشتار ایرانیان پرداخته دامنة تاراج ثروتهای ملی را گسترش دهد. به یاد داریم که پس از اشغال سفارت آمریکا، محور پروپاگاند رسانهای بر ناتوانی اروپا و آمریکا در برابر «خمینی» استوار شده بود. در دورة حکومت ملاعمر نیز رسانههای غرب همین تبلیغات ابلهپسند را به راه انداخته بودند.
ایالات متحد نه مدافع دمکراسی است نه طرفدار حقوق بشر. آمریکا دمکراسی و حقوق بشر را به شعار تبدیل کرده تا از آنها به عنوان ابزار سرکوب ملتها استفاده کند. و همچنانکه شاهدیم سی سال است گورکنها مرتباً تکرار میکنند، حقوق بشر و دمکراسی «غربی» است و ما غربی نیستیم! البته ما هم میدانیم که حکومت روضه خوانها غربی نیست، بلکه مانند حکومت طالبان و سازمان القاعده نقش «روسپی مستقل» ایفا میکند. اما باید به نعلینها و اربابانشان در لندن و واشنگتن تفهیم کنیم که «انسان» و عقاید انسانی، نه دینی است نه بومی. انسان، «غربی» و «مسیحی» بردار نیست! بنابراین دفاع از حقوق انسانها محدودة جغرافیائی و چارچوب کلیسائی نمیتواند داشته باشد.
حال بازگردیم به پیامد سخنرانی اوباما و شیفتگی اروپا و به ویژه دولت انگلستان بر رخ چون ماه ملاعمر! به گزارش فرانس پرس، روز گذشته 12 کامیون که در بندر کراچی بارگیری کرده و حامل تدارکات ناتو به مقصد افغانستان بودند نابود شدهاند. همچنین فرانس پرس امروز گزارش میدهد که هند دو موشک دریائی مافوق صوت «براموس» را در نزدیکی مرز پاکستان با موفقیت آزمایش کرده. این موشکها مشترکاً توسط هند و روسیه ساخته میشوند و آزمایش آنها را باید پاسخی به سخنرانی دو روز پیش اوباما بدانیم. مسلماً هند از حضور ارتش ناتو در مرزهایاش با پاکستان استقبال نخواهد کرد. و همچنانکه گفتیم حضور ارتش ناتو در منطقه بجز گسترش بحران، ناامنی و سرکوب هیچ ارمغانی نخواهد داشت. به نظر میرسد پنتاگون قصد صدور بحران افغانستان به مرزهای هند و چین را داشته باشد. چرا که به این ترتیب احداث کریدور «شمال ـ جنوب» منتفی خواهد شد و آنگلوساکسونها با کنترل آبراههای استراتژیک مسیر انتقال انرژی را در انحصار خود نگاه میدارند. اما امروز اوباما اعلام داشت که ورود ارتش آمریکا به پاکستان و خروج شتابزده از عراق منتفی است. به عبارت دیگر بهتر است انگلستان قلادة مقتدیصدر و دیگر اراذل جیرهخوار ملکه را برای «تظاهرات ضد آمریکائی» باز نکند.
باری اشتهای ناتو به این مختصر محدود نمیماند! هر کجا معادن نفت وجود دارد، و هر کجا مسیر عبور نفت و گاز است، ناتو هم میخواهد حضور نظامی داشته باشد، از جمله در خزر، قطب شمال و ... و همین خوش اشتهائی ناتو باعث شده که گازپروم شرکت ایتالیائی «انی» را از خط لولة «ساوت ستریم» کنار بگذارد تا تکلیف «مونتهنگرو» مشخص شود! و اما حکایت قطب شمال این است که هشت کشور آمریکا، روسیه، کانادا، ایسلند، فنلاند، سوئد، نروژ و دانمارک در سواحل این اقیانوس قرار گرفتهاند و هوپ شفر، که هنوز مانند البرادعی جانشینی نیافته خواهان تأمین امنیت این منطقه شده! به گزارش سایت نووستی، مورخ 26 مارس 2009، روسیه ایجاد «شورای آرکتیک» را پیشنهاد داده که فقط هشت کشور ساحلی میتوانند در آن عضویت داشته باشند!
همانطور که شاهدیم دعوا بر سر معنویات و نوامیس اسلام نیست، از «آرکتیک» تا خلیج همیشه فارس فقط بوی نفت به مشام میرسد! حدود دو ساعت پس از ابراز علاقة پرنس ویلیام برای «خدمت» در افغانستان، بر اثر انفجار بمب بر سر راه مأموران گشت برای حفظ امنیت زیرساختهای نفتی بصره در «حمدان»، شش تن کشته و چهار تن دیگر مجروح شدند. به گزارش فیگارو در ساعت ده و 41 دقیقة بامداد یکشنبه 29 مارس، بمبی در 550 کیلومتری بغداد منفجر شد که شش کشته بر جای گذاشت. میدانیم که نفت بصره ارث پدری الیزابت دوم است و میبینیم که امنیت ارث و میراث الیزابت دوم عملاً تهدید میشود. این هم پاسخی بود به اظهارات پرنس ویلیام. چنین است «گفتگوی نفتی»! خلاصه دربار انگلستان که پیشتر شیفتة اسلام بود، این روزها فریفتة کاتولیسیسم شده، چرا که میپندارد با بازگشت به گذشته و تجدید اتحاد قدیم با فاشیسم به همان نتیجة جنگ دوم جهانی خواهد رسید و ایران باز هم «پل پیروزی» آنگلوساکسونها خواهد شد. ولی ما به دینفروشان دو سوی آتلانتیک اطمینان میدهیم که اینبار «پل پیروزی» بر سرشان آوار خواهد شد.
نگا کن مردهها به مرده نمیرن
حتی به شمع جون سپرده نمیرن
مثل فانوسیان که اگه خاموشه
واسه نفت نیس هنوز، یه عالم نفت تو شه،
نفت تو شه!
تأسیس امپراطوری انگلستان [...] ریشه در روایات امامان معصوم داشت. امام صادق در قرن دوم هجری [...] از شهر لندن سخن رانده [...] چنین گفته بود: زود باشد که لندن روزگاری از مؤمنان خالی گردد و علم و دانش در آن ناپدید شود[...] و به شهری که آنرا قم گویند ظاهر شود[...]و معدن اهل علم و فضل شود[...]
کوچه ها تاریکن، دکونا بستهاس
خونهها تاریکن، طاقا شکستهاس
از صدا افتاده تار و کمونچه
مرده میبرن کوچه به کوچه
«تأسیس حوزة علمیه قم [...] ریشه در روایات امامان معصوم داشت. امام صادق در قرن دوم هجری [...] از شهر قم سخن رانده[...] چنین گفته بود: زود باشد که کوفه روزگاری از مومنان خالی گردد و علم و دانش در آن ناپدید شود[...] و به شهری که آنرا قم گویند ظاهر شود[...] و معدن اهل علم و فضل شود[...]»
منبع: پایگاه اطلاعرسانی حوزة علمیة قم
بله حوزة علمیة قم درست مانند قانون اساسی گورکنها ریشه در روایات امامان معصوم دارد، چرا که هر دو برای تأمین منافع استعمار خلق شدهاند. و اما بشنویم از روایت آخوند مقتدائی، مدیر حوزة کذا که جمعة گذشته در دانشگاه سابق تهران ایراد شد. به گفتة مقتدائی حوزههای علمیه بر اساس آیات الهی ایجاد شدند، در صدر اسلام هم وجود داشتند و حوزة علمیة قم پیش از کودتای میرپنج تأسیس شده:
«در قرآن آمده است که عدهای در هر قومی برای تحصیل و یادگیری دین مهاجرت کنند تا مردم را هدایت نمایند. بر اساس همین آیه حوزههای علمیه تشکیل شد[...]. در طول تاریخ علما و حوزههای علمیه اسلام را حفظ کردند[...] حدود 90 سال پیش حوزه علمیه قم از سوی [حاج شیخ عبدالکریم حائری، از شاگردان میرزای بزرگ شیرازی] تأسیس شد.»
منبع: فارس نیوز، مورخ 27 مارس سالجاری.
این بخشی است از پیش وقوقیة جمعة گذشته که توسط آخوند مقتدائی، مدیر حوزة علمیة قم ایراد شده. سخنرانی بیسروته آخوند مقتدائی نشان میدهد که برای یادگرفتن «دین» میباید مهاجرت کرد، چون دین باید «برونمرزی» باشد. و این روزها بهترین مکان برای «یاد گرفتن دین» شهر لندن به شمار میرود. جکسترا گویا در این شهر یک «آموزشگاه دین» باز کرده که در آن به رایگان تدریس میکند. ایشان به یک، یک کلاسها سر زده یک سکه از جیب مبارک در میآورد و خطاب به اعضای انجمن اسلامی میگوید، این حرف «اف» را ببینید، ما هم «فقیه عالیقدر» داریم! شاه عباس خیلی روشنفکر بود؛ یک پسر خود را کشت، دو پسر دیگرش را هم کور کرد! شاه عباس هر سال پای پیاده سوار بردوش غلامان از کاخ زپرتی عالیقاپو در میدان شاه اصفهان راهی مشهد میشد. در دوران شاه عباس امپراطوری بریتانیا و ایران به کمک برادران شرلی دو قدرت جهانی بودند، و ... و از مطلب دور افتادیم! بازگردیم به سخنان مقتدائی که علمیات حوزة کذا را «ثابت» کرده.
هدف از ترهات بافی آخوند مقتدائی، در واقع تقدس بخشیدن به حوزههای علمیه است، که ظاهراً بر اساس آیة قرآن تشکیل شدهاند! به گفتة مقتدائی حوزة کذا «حدود 90 سال پیش»، یعنی دو سال پیش ازکودتای کلنل آیرونساید تأسیس شده. میدانیم که کودتای میرپنج در تاریخ 21 فوریه 1921 برابر با سوم اسفندماه سال 1299 هجریشمسی سازمان یافت. ولی از آنجا که گورکنها تلاش میکنند رضاشاه پهلوی را دشمن آخوند و اسلام معرفی کنند، آخوند مقتدائی در مورد تاریخ دقیق تأسیس این مرکز استحماری آشکارا دروغ میگوید. چرا که بر اساس مطلب منتشره در پایگاه اطلاعرسانی حوزه علمیة قم، این حوزه در بهار سال 1301، یعنی به فاصلة یکسال پس از کودتای میرپنج توسط آخوند حائری تأسیس شده.
روشنتر بگوئیم، سه سال پس از انقلاب اکتبر، آنگلوساکسونها در ایران کودتا کردند. میدانیم که حاکمیت سیاسی همواره به یک چارچوب «عقیدتی» نیاز دارد. اما از آنجا که سلطنت کودتائی با سلطنت سنتی متفاوت است، نمیتوانست چارچوب عقیدتی خود را در بنیاد سنتی دین جستجو نماید. در نتیجه همزمان با کودتا بر ضد سلطنت قاجار، استعمار انگلیس بر ضد بنیاد دین هم نوعی کودتا صورت داد تا دین مورد نیاز سلطنت کودتا ساخته و پرداخته شود. و دو بنیاد مکمل دین و سلطنت به دو بنیاد متضاد تبدیل شده و در مسیر فرسایش یکدیگر حرکت کنند. این روند استعماری یک دور باطل ایجاد کرد که در آن شیخ به صورت کاذب در برابر شاه قرار میگیرد. همچنانکه حکومت اسلامی که نانخور پنتاگون است، «ضدامپریالیست» هم معرفی میشود. در هر حال مقتدائی که «مدیر» حوزة علمیة قم است، نمیخواهد مردم بدانند که پس از کودتای میرپنج حوزة کذا برای حفظ منافع استعمار بریتانیا، از طریق کمکهای مالی سفارتخانة کذا و دستگاه کودتا در شهر قم تأسیس شده.
مقتدائی مانند دیگر شیپورهای فاشیسم بینالملل «تلاش» میکند ضمن «تزریق تقدس» به این بنیاد ساخته و پرداختة استعمار، ریشة آنرا هم در قرآن یافته و تأخر تاریخیاش بر کودتای میرپنج را با عبارت «حدود 90 سال پیش» در هالهای از ابهام فرو برد. البته استعداد مقتدائی به دروغ گفتن و تحریف تاریخ خلاصه نمیشود. مقتدائی مانند همپالکیهای خود اهل «برش» و دوخت و دوز و وصله پینه در تاریخ نیز هست. در نتیجه فراموش میکند که در فاصلة صدر اسلام تا سال 1301 هجری شمسی، شرایط «سیاسی ـ اقتصادی» ایران با دوران خلافت عباسی در بغداد تفاوت کرده. آنروزها هنوز بوی خوش نفت به مشام امپراطوری بریتانیا نرسیده بود که اینچنین شیفته و فریفتة نعلین و دستار شود.
باری، اوائل بهار 1301 هجری شمسی، جلسهای از سوی علما، بازاریان و کسبه در منزل آیتالله «پائین شهری» تشکیل میشود، و پس از چند ساعت بحث و تبادل نظر، تأسیس حوزة علمیة قم به آیتالله حائری محول میگردد. تأمین هزینة حوزه کذا را هم کسبه و بازاریان «شریف» پذیرفتند و خلاصه هیچ دخالتی از سوی دولت کودتا و کارخانة رجاله پروری در کار نبوده. استقلال بود و آزادی و جمهوری اسلامی! آخوند حائری به شیوة همپالکیهای خود که به رغم یک من ریش و پشم ادا و اطوارهای زنانه دارند، ناز و عشوه کرده، و از آنجا که حاضران اصرار میکردند، «حائری باید برقصه»، پس از کرشمة فراوان گفتند «استخاره میکنیم»! البته ایشان هرگز استخاره نمیکردند، چون میگفتند نمیفهمم. ولی صبح روز بعد استخاره فرمودند و چون چیزی از استخاره دستگیرشان نشد خدواند ایشان را ندا داد، «از حزب توده بیاموز و مردمی باش!» پس ایشان خود را به دست «مشیت الهی» سپردند:
«اوائل بهار 1301[...] پس از پایان نماز صبح استخاره کرد و خود را به مشیت الهی سپرد که آیهای زیبا و مناسب حالاش[...] آیندة او را ترسیم نمود [...] و حوزه علمیه قم را سامان داد.»
همان منبع
پیرامون کاریکاتور وبلاگ «وزارت و فضاحت» لازم به توضیح است که در تاریخ 4 مارس 2009، گوردون براون در سخنرانی خود در کنگرة آمریکا اعلام داشت الیزابت دوم ادوارد کندی را به جایگاه «شوالیه» ارتقاء داده! ایشان از کاتولیکهای اصیل ایرلندی به شمار میروند که نیاکانشان از گرسنگی به آمریکا هجرت کردند و پدرشان مدافع هیتلر بود، برادرشان هم رئیس جمهور شد. و اما پیرامون وبلاگ «وزارت و فضاحت» یادآور شویم که آمریکا برای اعمال سیاستهای جهادی خود در مرز اتحاد جماهیر شوروی هیچ نیازی به آن سفارتخانة فکسنی در خیابان تختجمشید نداشت. روابط آمریکا با حکومت اسلامی فقط در ظاهر قطع شد، تا این حکومت بتواند مانند دولت قدر قدرت ملاعمر، بدون ایجاد دردسر برای دولت ایالات متحد به سرکوب و کشتار ایرانیان پرداخته دامنة تاراج ثروتهای ملی را گسترش دهد. به یاد داریم که پس از اشغال سفارت آمریکا، محور پروپاگاند رسانهای بر ناتوانی اروپا و آمریکا در برابر «خمینی» استوار شده بود. در دورة حکومت ملاعمر نیز رسانههای غرب همین تبلیغات ابلهپسند را به راه انداخته بودند.
ایالات متحد نه مدافع دمکراسی است نه طرفدار حقوق بشر. آمریکا دمکراسی و حقوق بشر را به شعار تبدیل کرده تا از آنها به عنوان ابزار سرکوب ملتها استفاده کند. و همچنانکه شاهدیم سی سال است گورکنها مرتباً تکرار میکنند، حقوق بشر و دمکراسی «غربی» است و ما غربی نیستیم! البته ما هم میدانیم که حکومت روضه خوانها غربی نیست، بلکه مانند حکومت طالبان و سازمان القاعده نقش «روسپی مستقل» ایفا میکند. اما باید به نعلینها و اربابانشان در لندن و واشنگتن تفهیم کنیم که «انسان» و عقاید انسانی، نه دینی است نه بومی. انسان، «غربی» و «مسیحی» بردار نیست! بنابراین دفاع از حقوق انسانها محدودة جغرافیائی و چارچوب کلیسائی نمیتواند داشته باشد.
حال بازگردیم به پیامد سخنرانی اوباما و شیفتگی اروپا و به ویژه دولت انگلستان بر رخ چون ماه ملاعمر! به گزارش فرانس پرس، روز گذشته 12 کامیون که در بندر کراچی بارگیری کرده و حامل تدارکات ناتو به مقصد افغانستان بودند نابود شدهاند. همچنین فرانس پرس امروز گزارش میدهد که هند دو موشک دریائی مافوق صوت «براموس» را در نزدیکی مرز پاکستان با موفقیت آزمایش کرده. این موشکها مشترکاً توسط هند و روسیه ساخته میشوند و آزمایش آنها را باید پاسخی به سخنرانی دو روز پیش اوباما بدانیم. مسلماً هند از حضور ارتش ناتو در مرزهایاش با پاکستان استقبال نخواهد کرد. و همچنانکه گفتیم حضور ارتش ناتو در منطقه بجز گسترش بحران، ناامنی و سرکوب هیچ ارمغانی نخواهد داشت. به نظر میرسد پنتاگون قصد صدور بحران افغانستان به مرزهای هند و چین را داشته باشد. چرا که به این ترتیب احداث کریدور «شمال ـ جنوب» منتفی خواهد شد و آنگلوساکسونها با کنترل آبراههای استراتژیک مسیر انتقال انرژی را در انحصار خود نگاه میدارند. اما امروز اوباما اعلام داشت که ورود ارتش آمریکا به پاکستان و خروج شتابزده از عراق منتفی است. به عبارت دیگر بهتر است انگلستان قلادة مقتدیصدر و دیگر اراذل جیرهخوار ملکه را برای «تظاهرات ضد آمریکائی» باز نکند.
باری اشتهای ناتو به این مختصر محدود نمیماند! هر کجا معادن نفت وجود دارد، و هر کجا مسیر عبور نفت و گاز است، ناتو هم میخواهد حضور نظامی داشته باشد، از جمله در خزر، قطب شمال و ... و همین خوش اشتهائی ناتو باعث شده که گازپروم شرکت ایتالیائی «انی» را از خط لولة «ساوت ستریم» کنار بگذارد تا تکلیف «مونتهنگرو» مشخص شود! و اما حکایت قطب شمال این است که هشت کشور آمریکا، روسیه، کانادا، ایسلند، فنلاند، سوئد، نروژ و دانمارک در سواحل این اقیانوس قرار گرفتهاند و هوپ شفر، که هنوز مانند البرادعی جانشینی نیافته خواهان تأمین امنیت این منطقه شده! به گزارش سایت نووستی، مورخ 26 مارس 2009، روسیه ایجاد «شورای آرکتیک» را پیشنهاد داده که فقط هشت کشور ساحلی میتوانند در آن عضویت داشته باشند!
همانطور که شاهدیم دعوا بر سر معنویات و نوامیس اسلام نیست، از «آرکتیک» تا خلیج همیشه فارس فقط بوی نفت به مشام میرسد! حدود دو ساعت پس از ابراز علاقة پرنس ویلیام برای «خدمت» در افغانستان، بر اثر انفجار بمب بر سر راه مأموران گشت برای حفظ امنیت زیرساختهای نفتی بصره در «حمدان»، شش تن کشته و چهار تن دیگر مجروح شدند. به گزارش فیگارو در ساعت ده و 41 دقیقة بامداد یکشنبه 29 مارس، بمبی در 550 کیلومتری بغداد منفجر شد که شش کشته بر جای گذاشت. میدانیم که نفت بصره ارث پدری الیزابت دوم است و میبینیم که امنیت ارث و میراث الیزابت دوم عملاً تهدید میشود. این هم پاسخی بود به اظهارات پرنس ویلیام. چنین است «گفتگوی نفتی»! خلاصه دربار انگلستان که پیشتر شیفتة اسلام بود، این روزها فریفتة کاتولیسیسم شده، چرا که میپندارد با بازگشت به گذشته و تجدید اتحاد قدیم با فاشیسم به همان نتیجة جنگ دوم جهانی خواهد رسید و ایران باز هم «پل پیروزی» آنگلوساکسونها خواهد شد. ولی ما به دینفروشان دو سوی آتلانتیک اطمینان میدهیم که اینبار «پل پیروزی» بر سرشان آوار خواهد شد.
نگا کن مردهها به مرده نمیرن
حتی به شمع جون سپرده نمیرن
مثل فانوسیان که اگه خاموشه
واسه نفت نیس هنوز، یه عالم نفت تو شه،
نفت تو شه!
تأسیس امپراطوری انگلستان [...] ریشه در روایات امامان معصوم داشت. امام صادق در قرن دوم هجری [...] از شهر لندن سخن رانده [...] چنین گفته بود: زود باشد که لندن روزگاری از مؤمنان خالی گردد و علم و دانش در آن ناپدید شود[...] و به شهری که آنرا قم گویند ظاهر شود[...]و معدن اهل علم و فضل شود[...]
کوچه ها تاریکن، دکونا بستهاس
خونهها تاریکن، طاقا شکستهاس
از صدا افتاده تار و کمونچه
مرده میبرن کوچه به کوچه
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت