از کوسوو تا تهران!
...
حزبکارگر اسرائیل هم «جام زهر» را سر کشید! امروز فروپاشی ساختار سیاست استعماری ناتو در کوسوو، اسرائیل، ترکیه و عراق را شاهدیم. خروج قریبالوقوع نظامیان اسپانیا از کوسوو، شناسائی خودمختاری کردستان عراق توسط ترکیه و ورود حزب کارگر اسرائیل به کابینة نتانیاهو گامهای نخستین این فروپاشی است. پس مطلب را با جنگ یوگسلاوی آغاز میکنیم که امروز ده سال از آن میگذرد.
«روز 24 مارس 1999، نیروهای هوائی و دریائی ناتو به رهبری ایالات متحد یوگسلاوی را به بمب و موشک بستند[...] بیل کلینتون، [رئیس جمهور وقت] در سخنرانی تلویزیونی خود اعلام داشت: از طریق بمباران یوگسلاوی، از ارزشهای خود دفاع میکنیم، منافع خود را حفظ میکنیم و به پیشرفت صلح کمک میکنیم [...]»
منبع: نوآم چامسکی، «جنگ، به عنوان سیاست خارجی.»
این نمونهای است از ادعای بیشرمانة «صلحطلبی» توسط حاکمیت ایالات متحد. حاکمیت آمریکا نه مدافع حقوق بشر است، نه پشتیبان دمکراسی. از این گذشته سازمانهای مدعی دفاع از حقوق بشر و آزادی بیان در غرب که شاخکهایشان در ایران فعال شده، از سیاست حاکمیت کشور متبوع خود پیروی میکنند و به همین دلیل مأموریت واقعی اینان جنجال و هیاهو برای فراهم آوردن زمینة شورش در ایران است. پس دچار توهم نشویم! میان «شعار» حقوق بشر، تا دفاع از حقوق انسانها «تفاوت از زمین تا آسمان است.»
بارها در این وبلاگ به استفادة ابزاری غرب از حقوق بشر اشاره شده، و بیانیههای سراپا فریب و نیرنگ سازمانهای مدعی دفاع از حقوق بشر را تجزیه و تحلیل کردهایم. هیچیک از این تشکلها در غرب فعالیت «مستقل» از حاکمیت کشور متبوع خود نمیتواند داشته باشد. برخلاف حاکمیت پوشالی ایران که با اربابان خود منافع مشترک دارد، منافع ملی ما ایرانیان با منافع کشورهای اروپا و آمریکا در تضاد قرار میگیرد و «تضاد» مردم ایران با حاکمیت در واقع بازتاب تضاد منافع ملی ما با سیاستهای استعمار است، که دههها در ایران حکومت تعیین کرده. در نتیجه ابراز احساسات احزاب سبز و سرخ و آبی در کشورهای غرب به مردم ایران فقط نشان فرصتطلبی و عوامفریبی است. حال بازگردیم به جنگ یوگسلاوی که به بهانة دفاع از مردم کوسوو آغاز شد:
«ایالت کوسوو، طی دوران ژنرال تیتو از خودمختاری نسبی برخوردار بود. پس از مرگ تیتو، میلوسویچ در سال 1989 خودمختاری کوسوو را لغو کرده و نوعی آپارتاید صرب را به مردم این ایالت تحمیل کرد [...] با این وصف ابراهیم روگووا، رهبر [صلح طلب] کوسوو با جنگ آزادیبخش مخالفت کرده خواستار راه حل مسالمت آمیز شد. اما در ماه نوامبر سال 1995 [...] آمریکا با تحمیل توافقنامة دیتون، آشکارا با راه حل مسالمتآمیز مخالفت کرد [...] عربدههای مادلن البرایت [...] نشان از تمایل آمریکا برای توسل به خشونت بود.»
همان منبع.
چامسکی میافزاید، آمریکا با حضور ابراهیم روگووا در نشست دیتون مخالفت کرد، چرا که روگووا مخالف جنگ بود، و به ادعای دولت آمریکا ممکن بود حضور وی خاطر میلوسویچ را آزرده کند! همچنانکه پس از بمباران شیمیائی مردم «حلبچه» توسط صدام حسین در سال 1988، دولت آمریکا به احترام صدام حسین، از هرگونه تماس با صلح طلبان مخالف وی و کردهای طرفدار دمکراسی خودداری کرد.
یادآور شویم، پس از نشست دیتون، ایالات متحد تجهیز و آموزش «اوچهکا»، ارتش آزادیبخش کوسوو را آغاز کرد و در سال 1998، حدود یکسال پیش از تهاجم نظامی آمریکا به یوگسلاوی، مزدوران مسلح «اوچهکا» تهاجم به پاسگاههای پلیس صرب را آغاز کردند تا به این ترتیب زمینة آشوب و سرکوب مردم کوسوو توسط نیروهای میلوسویچ فراهم آید، و آمریکا بتواند به بهانة دفاع از صلح، تهاجم وحشیانة خود به غیرنظامیان یوگسلاوی را توجیه کند.
همچنانکه شاهد بودیم گروه برژینسکی از سال 1977 با توسل به شعار «حقوق بشر» در کل منطقة خاورمیانه، از لبنان تا ایران جنگ و براندازی را سازمان داد و این سیاست همچنان ادامه دارد، هر چند که با اعلام رسمی وزیر دفاع اسپانیا در مورد خروج نظامیان این کشور از ایالت کوسوو، فروپاشی سیاست مذکور آغاز شده. البته این فروپاشی به اروپا محدود نمیماند. ترکیه، اسرائیل و بزودی حکومت اسلامی پیامد فروپاشی سیاست انسداد را تجربه خواهند کرد.
در وبلاگهای پیشین، به نقل از نوآم چامسکی، به کشتار و سرکوب کردهای ترکیه توسط دولت این کشور اشاره کردیم و گفتیم ترکیه در جنگ یوگسلاوی فعالانه شرکت داشت. و امروز همین دولت خودمختاری کردهای عراق را به رسمیت شناخت. روز گذشته عبدالله گل، رئیس جمهور ترکیه وارد عراق شد. پس از 33 سال، این نخستین دیدار رئیس دولت ترکیه از کشور عراق به شمار میرود. به گزارش نووستی، مورخ 24 مارس 2009، عبدالله گل با مسعود بارزانی، رئیس دولت خودمختار کردستان عراق هم دیدار و گفتگو کرده. گفته میشود ماه آینده کردهای عراق، سوریه، ترکیه و ایران در نشستی در بغداد شرکت خواهند کرد. با در نظر گرفتن شرایط میتوان حدس زد که خودمختاری برای کردهای منطقه چندان دور نیست.
همچنانکه پیشتر درمورد پاکستان اشاره شد، برنامة بحرانآفرینی پنتاگون در این کشور نیز با شکست روبرو شده و به این ترتیب احتمال رفع محرومیت از بلوچها نیز وجود دارد. خصوصاً شاهد بودیم که آنگلوساکسونها از نان قرض دادن به دیکتاتوری چین نیز بازماندند؛ کشورهای دعوت شده به کنفرانس صلح در آفریقای جنوبی به دلیل ممانعت برگزارکنندگان از حضور دالائیلاما در این نشست آن را تحریم کردند. و به این ترتیب رویاهای چین برای ارسال سلاح و تجهیزات ناتو به افغانستان نیز نقش بر آب شد. چرا که هند، به عنوان بزرگترین دمکراسی جهان هم از دالائیلاما حمایت میکند و هم با سیاست طالبانپروری ناتو در پاکستان و افغانستان مخالف است.
در نتیجه دولت چین که دیروز، در راستای دمجنبانیهای معمول برای عموسام، اعلام داشت همچنان به خرید اوراق قرضة آمریکا ادامه خواهد داد، پاداش خوش خدمتی خود را نتوانست «نقد» کند. در اسرائیل نیز حزب کارگر، حزب وابسته به جناح چپ در انگلستان، برای تشکیل دولت با احزاب راست و راست افراطی اعلام آمادگی کرد!
پیشتر حزبکارگر، تلاش کرده بود تا برای حفظ منافع آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک، نتانیاهو را از ائتلاف با احزاب راست افراطی معاف دارد. ولی بروز خشونت در ایرلند به حاکمیت انگلستان تفهیم کرد که باید برای همیشه با سیاست سنتی خود در اسرائیل وداع کند. اینچنین بود که نتانیاهو ابتدا با دو حزب راست افراطی برای تشکیل دولت به توافق رسید، سپس به سراغ اهود باراک، رهبر حزب کارگر رفت که او نیز این ائتلاف را مورد تأئید قرار دهد! حزب کارگر اسرائیل با پذیرش این «ائتلاف» در واقع جام زهر را سر کشید. روشنتر بگوئیم، اکنون «تزیپی لیونی»، رهبر حزب کادیما به تنهائی در جایگاه اوپوزیسیون، در مقابل تمامی احزاب راست، راست افراطی و حزب کارگر قرار میگیرد.
همانطور که در وبلاگ مورخ 19 سپتامبر 2008 گفتیم، «تزیپی لیونی» سیاستی را اعمال خواهد کرد که هیچ ارتباطی با سیاست آریل شارون و اهود اولمرت نخواهد داشت. با در نظر گرفتن این نکته که محور «تهران ـ تلآویو» محور اصلی سیاست انسداد در منطقه به شمارمیرود، پیامد تغییرات پایهای در اسرائیل را بزودی در تهران نیز مشاهده خواهیم کرد. هفتسین چیدن اوباشالله در برابر اوین، و ابراز عشق آمریکا، سبزهای فرانسه و شیمون پرز به «نوروز باستانی» بیدلیل نیست! عموسام قصد دارد با برپائی مسابقة سگدوانی در ایران همین تغییرات را به صورت خیابانی و غیرقانونی تحقق بخشد. برای انجام همین «مسابقات» است که موجودیت دفترودستک شیرین عبادی و سازمانهای به اصطلاح «مستقل از حاکمیت» در کشورمان از سوی محافل استعماری اینچنین الزامی تشخیص داده شده!
«روز 24 مارس 1999، نیروهای هوائی و دریائی ناتو به رهبری ایالات متحد یوگسلاوی را به بمب و موشک بستند[...] بیل کلینتون، [رئیس جمهور وقت] در سخنرانی تلویزیونی خود اعلام داشت: از طریق بمباران یوگسلاوی، از ارزشهای خود دفاع میکنیم، منافع خود را حفظ میکنیم و به پیشرفت صلح کمک میکنیم [...]»
منبع: نوآم چامسکی، «جنگ، به عنوان سیاست خارجی.»
این نمونهای است از ادعای بیشرمانة «صلحطلبی» توسط حاکمیت ایالات متحد. حاکمیت آمریکا نه مدافع حقوق بشر است، نه پشتیبان دمکراسی. از این گذشته سازمانهای مدعی دفاع از حقوق بشر و آزادی بیان در غرب که شاخکهایشان در ایران فعال شده، از سیاست حاکمیت کشور متبوع خود پیروی میکنند و به همین دلیل مأموریت واقعی اینان جنجال و هیاهو برای فراهم آوردن زمینة شورش در ایران است. پس دچار توهم نشویم! میان «شعار» حقوق بشر، تا دفاع از حقوق انسانها «تفاوت از زمین تا آسمان است.»
بارها در این وبلاگ به استفادة ابزاری غرب از حقوق بشر اشاره شده، و بیانیههای سراپا فریب و نیرنگ سازمانهای مدعی دفاع از حقوق بشر را تجزیه و تحلیل کردهایم. هیچیک از این تشکلها در غرب فعالیت «مستقل» از حاکمیت کشور متبوع خود نمیتواند داشته باشد. برخلاف حاکمیت پوشالی ایران که با اربابان خود منافع مشترک دارد، منافع ملی ما ایرانیان با منافع کشورهای اروپا و آمریکا در تضاد قرار میگیرد و «تضاد» مردم ایران با حاکمیت در واقع بازتاب تضاد منافع ملی ما با سیاستهای استعمار است، که دههها در ایران حکومت تعیین کرده. در نتیجه ابراز احساسات احزاب سبز و سرخ و آبی در کشورهای غرب به مردم ایران فقط نشان فرصتطلبی و عوامفریبی است. حال بازگردیم به جنگ یوگسلاوی که به بهانة دفاع از مردم کوسوو آغاز شد:
«ایالت کوسوو، طی دوران ژنرال تیتو از خودمختاری نسبی برخوردار بود. پس از مرگ تیتو، میلوسویچ در سال 1989 خودمختاری کوسوو را لغو کرده و نوعی آپارتاید صرب را به مردم این ایالت تحمیل کرد [...] با این وصف ابراهیم روگووا، رهبر [صلح طلب] کوسوو با جنگ آزادیبخش مخالفت کرده خواستار راه حل مسالمت آمیز شد. اما در ماه نوامبر سال 1995 [...] آمریکا با تحمیل توافقنامة دیتون، آشکارا با راه حل مسالمتآمیز مخالفت کرد [...] عربدههای مادلن البرایت [...] نشان از تمایل آمریکا برای توسل به خشونت بود.»
همان منبع.
چامسکی میافزاید، آمریکا با حضور ابراهیم روگووا در نشست دیتون مخالفت کرد، چرا که روگووا مخالف جنگ بود، و به ادعای دولت آمریکا ممکن بود حضور وی خاطر میلوسویچ را آزرده کند! همچنانکه پس از بمباران شیمیائی مردم «حلبچه» توسط صدام حسین در سال 1988، دولت آمریکا به احترام صدام حسین، از هرگونه تماس با صلح طلبان مخالف وی و کردهای طرفدار دمکراسی خودداری کرد.
یادآور شویم، پس از نشست دیتون، ایالات متحد تجهیز و آموزش «اوچهکا»، ارتش آزادیبخش کوسوو را آغاز کرد و در سال 1998، حدود یکسال پیش از تهاجم نظامی آمریکا به یوگسلاوی، مزدوران مسلح «اوچهکا» تهاجم به پاسگاههای پلیس صرب را آغاز کردند تا به این ترتیب زمینة آشوب و سرکوب مردم کوسوو توسط نیروهای میلوسویچ فراهم آید، و آمریکا بتواند به بهانة دفاع از صلح، تهاجم وحشیانة خود به غیرنظامیان یوگسلاوی را توجیه کند.
همچنانکه شاهد بودیم گروه برژینسکی از سال 1977 با توسل به شعار «حقوق بشر» در کل منطقة خاورمیانه، از لبنان تا ایران جنگ و براندازی را سازمان داد و این سیاست همچنان ادامه دارد، هر چند که با اعلام رسمی وزیر دفاع اسپانیا در مورد خروج نظامیان این کشور از ایالت کوسوو، فروپاشی سیاست مذکور آغاز شده. البته این فروپاشی به اروپا محدود نمیماند. ترکیه، اسرائیل و بزودی حکومت اسلامی پیامد فروپاشی سیاست انسداد را تجربه خواهند کرد.
در وبلاگهای پیشین، به نقل از نوآم چامسکی، به کشتار و سرکوب کردهای ترکیه توسط دولت این کشور اشاره کردیم و گفتیم ترکیه در جنگ یوگسلاوی فعالانه شرکت داشت. و امروز همین دولت خودمختاری کردهای عراق را به رسمیت شناخت. روز گذشته عبدالله گل، رئیس جمهور ترکیه وارد عراق شد. پس از 33 سال، این نخستین دیدار رئیس دولت ترکیه از کشور عراق به شمار میرود. به گزارش نووستی، مورخ 24 مارس 2009، عبدالله گل با مسعود بارزانی، رئیس دولت خودمختار کردستان عراق هم دیدار و گفتگو کرده. گفته میشود ماه آینده کردهای عراق، سوریه، ترکیه و ایران در نشستی در بغداد شرکت خواهند کرد. با در نظر گرفتن شرایط میتوان حدس زد که خودمختاری برای کردهای منطقه چندان دور نیست.
همچنانکه پیشتر درمورد پاکستان اشاره شد، برنامة بحرانآفرینی پنتاگون در این کشور نیز با شکست روبرو شده و به این ترتیب احتمال رفع محرومیت از بلوچها نیز وجود دارد. خصوصاً شاهد بودیم که آنگلوساکسونها از نان قرض دادن به دیکتاتوری چین نیز بازماندند؛ کشورهای دعوت شده به کنفرانس صلح در آفریقای جنوبی به دلیل ممانعت برگزارکنندگان از حضور دالائیلاما در این نشست آن را تحریم کردند. و به این ترتیب رویاهای چین برای ارسال سلاح و تجهیزات ناتو به افغانستان نیز نقش بر آب شد. چرا که هند، به عنوان بزرگترین دمکراسی جهان هم از دالائیلاما حمایت میکند و هم با سیاست طالبانپروری ناتو در پاکستان و افغانستان مخالف است.
در نتیجه دولت چین که دیروز، در راستای دمجنبانیهای معمول برای عموسام، اعلام داشت همچنان به خرید اوراق قرضة آمریکا ادامه خواهد داد، پاداش خوش خدمتی خود را نتوانست «نقد» کند. در اسرائیل نیز حزب کارگر، حزب وابسته به جناح چپ در انگلستان، برای تشکیل دولت با احزاب راست و راست افراطی اعلام آمادگی کرد!
پیشتر حزبکارگر، تلاش کرده بود تا برای حفظ منافع آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک، نتانیاهو را از ائتلاف با احزاب راست افراطی معاف دارد. ولی بروز خشونت در ایرلند به حاکمیت انگلستان تفهیم کرد که باید برای همیشه با سیاست سنتی خود در اسرائیل وداع کند. اینچنین بود که نتانیاهو ابتدا با دو حزب راست افراطی برای تشکیل دولت به توافق رسید، سپس به سراغ اهود باراک، رهبر حزب کارگر رفت که او نیز این ائتلاف را مورد تأئید قرار دهد! حزب کارگر اسرائیل با پذیرش این «ائتلاف» در واقع جام زهر را سر کشید. روشنتر بگوئیم، اکنون «تزیپی لیونی»، رهبر حزب کادیما به تنهائی در جایگاه اوپوزیسیون، در مقابل تمامی احزاب راست، راست افراطی و حزب کارگر قرار میگیرد.
همانطور که در وبلاگ مورخ 19 سپتامبر 2008 گفتیم، «تزیپی لیونی» سیاستی را اعمال خواهد کرد که هیچ ارتباطی با سیاست آریل شارون و اهود اولمرت نخواهد داشت. با در نظر گرفتن این نکته که محور «تهران ـ تلآویو» محور اصلی سیاست انسداد در منطقه به شمارمیرود، پیامد تغییرات پایهای در اسرائیل را بزودی در تهران نیز مشاهده خواهیم کرد. هفتسین چیدن اوباشالله در برابر اوین، و ابراز عشق آمریکا، سبزهای فرانسه و شیمون پرز به «نوروز باستانی» بیدلیل نیست! عموسام قصد دارد با برپائی مسابقة سگدوانی در ایران همین تغییرات را به صورت خیابانی و غیرقانونی تحقق بخشد. برای انجام همین «مسابقات» است که موجودیت دفترودستک شیرین عبادی و سازمانهای به اصطلاح «مستقل از حاکمیت» در کشورمان از سوی محافل استعماری اینچنین الزامی تشخیص داده شده!
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت