دوشنبه، فروردین ۰۳، ۱۳۸۸



یوتوپیای «سبز»!

...
چقدر آقای لاهیجی دوست داشتنی شده‌اند! ایشان پس از سی ‌سال به این نتیجه رسیده‌اند که قانون اساسی حکومت اسلامی ناقض حقوق بشر است! البته این سخنان در پاسخ به پیشنهاد پاسدار عمادالدین باقی، از مبارزان راه فاشیسم یا «حقوق بشر اسلامی» ایراد شده. اصولاً سازمان‌های مدعی دفاع از حقوق بشر در منطقه فقط از حقوق بشر دینی دفاع می‌کنند. به گزارش سایت ناخداکلمب، مورخ 23 مارس 2009 دیده‌بان حقوق بشر از عدم رعایت حقوق «شیعیان بحرین» نیز انتقاد فرموده!

همانطور که در وبلاگ «ننه حوای مبارز» گفتیم، فرهیختگان جمکران برای مطالعات نوروزی پیشنهاداتی ارائه فرموده‌اند. ویژگی آثار پیشنهادی اهل فرهنگ جمکران این است که در میان آن‌ها نام هیچیک از آثار صادق هدایت به چشم نمی‌خورد. علامت تعجب هم نمی‌گذاریم، قضاوت با خوانندگان! جائی که ننه حوای مبارز «شاعر» تلقی می‌شود، فرهیختگان‌اش هم باید با صادق هدایت بیگانه باشند. پیش از استقرار حکومت امام سیزدهم، ساواک شایع کرده بود که رمان‌های صادق هدایت ایجاد یأس و نومیدی می‌کند، و هشدار می‌داد جوانانی که آثار هدایت را می‌خوانند خودکشی خواهند کرد! البته پیشتر به سیاست بلاهت گستر و ابتذال‌پرور دستگاه ساواک اشاره کرده‌ایم و نیازی به توضیح بیشتر در مورد این سازمان استحماری نداریم.

از چندی پیش لجن‌پراکنی به صادق هدایت در آکادمی‌های انگلستان آغاز شده و اینبار سخنان «راوی» و پرسوناژهای تخیلی رمان‌های هدایت «عقاید» نویسنده معرفی می‌شوند! البته در رادیوزمانه هم ماشالله قصاب‌ مؤنث، سرکار خانم پارسی‌پور که از زباله‌دان «احترام به مقدسات» تغذیه می‌فرمایند، به نقد و بررسی یکی از آثار هدایت پرداخته، با اینکار نه تنها میزان فقرفرهنگی که جایگاه رفیع خود را در عرصة بیشرمی به اثبات رساندند. و به این ترتیب ایشان فرصتی یافتند تا ارادت خود را به سیاست فاشیستی «احترام به ادیان» که رادیوزمانه هم مبلغ آن است ابراز کنند.

پس از ارسال پیام نوروزی اوباما برای حکومت جمکران، روزنامة فیگارو، متعلق به صنایع «داسو»، پاسخ علی خامنه‌ای به پیام مذکور را به همراه یک عکس خندان و شادان از وی منتشر کرد! نیش رهبر فرزانه تا بناگوش مبارک‌شان باز شده بود و تلویحاً می‌فرمودند، اگر شما تغییر کنید، ما هم تغییر می‌کنیم، چرا که در هر حال «چنج وی نید»! در واقع چهرة خندان خامنه‌ای بازتابی بود از نیش کارفرمایان فیگارو که از این «نزدیکی» سیاسی تا بناگوش‌شان باز شده بود! ولی چه کنیم که در ذوق کردن کمی شتاب‌ به خرج دادند! البته برنار کوشنر، وزیر امورخارجة فرانسه هم ذوق‌زده اظهار داشت، «ایران، این فرصت طلائی را از دست ندهد!» خلاصه بشتابید برای نماز، که حزب سبزهای فرانسه می‌گوید، دست در دست ما ملت از «جدائی مذهب از دولت» حمایت می‌کند! به نظر می‌رسد همه از هول حلیم در دیگ افتاده باشند، آنهم دیگ جوشان پدرسوختگی!

تا آنجا که ما می‌دانیم هیچکس بجز حاکمیت فرانسه چنین «مطالبات» ابلهانه‌ای ندارد! «جدائی دین از دولت» یک شعار انحرافی است، برای مسکوت گذاردن مطالبات ما ملت که «جدائی دین از سیاست» را خواهانیم! چرا که «دولت» با «سیاست» تفاوت دارد و برخلاف تصور سبزهای فرانسه ما از این «تفاوت» بخوبی آگاه‌ایم! جدائی دین از دولت هیچ مانعی بر سر راه اعمال قوانین تحجر دینی ایجاد نخواهد کرد. به عنوان نمونه در دوران حکومت پهلوی، ظاهراً دین از دولت جدا بود! ولی نعلین‌ها نه تنها از نظر حقوقی، در چارچوب قانون اساسی مشروطه حق نظارت بر قوانین تصویب شده در مجلس را داشتند، که دولت از گسترش توحش مذهبی بر علیه زنان هم به هیچ عنوان ممانعت به عمل نمی‌آورد. خلاصة مطلب پس‌ از جنبش مشروطه قوانین تحجر اسلام و اختیارات نامحدود پدر همچنان بر جامعه حاکم بوده. بهترین نمونة آزادی توحش پدری، ازدواج روح الله خمینی در سن 27 سالگی با یک دختر بچة 12 ساله است که بنگاه خبرپراکنی «بی‌بی‌سی» می‌کوشد با در هم آمیختن تاریخ قمری و شمسی آن را از چشم خوانندگان خود پنهان دارد.

به گزارش سایت ناخداکلمب مورخ 22 مارس 2009، به نقل از ایسنا خدیجه ثقفی، همسر خمینی در سن 93 سالگی درگذشت. تاریخ فوت وی را اول فروردین‌ماه 1388 ذکر کرده‌اند! البته یک روز زودتر یا دیرتر در 93 سالگی اهمیتی ندارد، ولی در محاسبة سن ازدواج ایشان مهم است چرا که به این ترتیب برای محاسبة‌ سن ازدواج خدیجة ثقفی بجای کم کردن عدد 93 از سال 1387، آن را از 1388 کم می‌کنیم و به این ترتیب خدیجة ثقفی در سن سیزده سالگی ازدواج می‌کند، نه در 12 سالگی! در هر حال مهم این است که بدانیم در سال 1308 شمسی که حضرت آیت‌الله ثقفی دختر 12 سالة خود را به عقد یک مرد 27 ساله درمی‌آورند، حدود 23 سال از جنبش مشروطه و حدود 8 سال از کودتای کلنل میرپنج به اصطلاح «ضدآخوند» گذشته، و هیچ قانونی وجود ندارد که آخوند ثقفی را از چنین عمل وحشیانه‌ای باز دارد. پس از کودتای کلنل آیرون‌ساید هم قوانین ایران ازدواج دختربچه‌ها را به هیچ عنوان ممنوع نمی‌کرد. به عبارت دیگر علیرغم جدائی دین از دولت، دست پدر برای اعمال توحش بر فرزندان، به ویژه بر دختران باز بوده.

اگر سن ازدواج را قانون انسان‌محور تعیین کند، پدری که طبق رسوم توحش صدر اسلام دخترش را در دوازده ‌سالگی وادار به همخوابگی با یک مرد 27 ساله می‌کند، و همچنین «شاه داماد» به دادگاه و زندان فرستاده خواهند شد. جدائی «دین از دولت» که نعلین‌پرست‌های فرانسه به ما اهداء کرده‌اند، امکان محدود کردن اختیارات پدر را تأمین نمی‌کند، پس تبریکات صمیمانة «آنجلیکا بی‌یر» ارزانی سایت آخوندپرور رادیوزمانه. خانم «آنجلیکا بی‌یر» بهتر است برای «عیدالکبیر» به مسلمانان متعهد «تبریک» بگویند.

حزب سبزها ضمن «تبریک» نوروز و «فرا رسیدن بهار» همبستگی خود را با مردم ایران در مبارزات‌شان برای دمکراسی هم ابراز کرده. بله، این حزب که از مدافعان احترام به ادیان و دفاع از مقدسات است ناگهان با دیکتاتوری ولایت فقیه مخالف شده‌! حتماً دیکتاتوری تازه نفس‌تر و بهتری برای مردم ایران سراغ کرده که طبق روال مرسوم می‌باید در اسرع وقت جایگزین دیکتاتوری فرسوده شود. بهترین ابزار جایگزینی دیکتاتوری فرسوده با یک حکومت سرکوبگر تازه نفس همچنان که در سال 1979 شاهد بودیم، دخیل بستن به امامزادة «حقوق بشر» و «دمکراسی» جهت تشویق شورش و سازماندهی براندازی است. به همین دلیل اینروزها، همة جیره خواران استعمار برای شرکت در مسابقات سگ‌دوانی ناخداکلمب در جمکران آماده شده‌اند. از دارودستة فاشیست‌های «تحکیم وحدت» گرفته تا فالانژهای مدعی دفاع از حقوق بشر در داخل و خارج مرزها. خوشبختانه تلویزیون «بی‌بی‌سی» هم در محل حضور دارد که با آشوب‌طلبان آناً «مصاحبه» می‌کند تا برنامة تولید «رهبرکبیر» از زباله را به مورد اجرا ‌گذارد. و خلاصه ابزار لازم جهت بسیج روسپی‌های سیاسی و استقرار دمکراسی‌های ‌سرگذر و کوچه و خیابانی آماده است.

بهتر است به تشکل‌های سیاسی کشورهای عضو ناتو چند نکتة‌ مهم را یادآور شویم. نخست اینکه، ما خواهان «تغییرات خیابانی» نیستیم، پس ساواک زحمت نکشد! نیازی به حضور اوباش تحکیم وحدت در خیابان‌ها نیست. دیگر اینکه ما ملت برای تنظیم مطالبات دمکراتیک خود هیچ نیازی به پشتیبانی اعضای سازمان ناتو نداریم. از این گذشته ما «صغیر» و «مهجور» نیستیم و برای تأمین حقوق و آزادی‌های اجتماعی هیچ احتیاجی به «قیم» هم نداریم! منافع ملی ما ایرانیان با منافع حاکمیت فرانسه و دیگر اعضای ناتو نمی‌تواند همسوئی‌ داشته باشد، پس دلیلی ندارد که احزاب سیاسی فرانسه و یا تشکل‌های سیاسی دیگر کشورهای عضو ناتو، ضمن تحریف مطالبات ما از مطالبات دمکراتیک ما در ظاهر حمایت هم بفرمایند!

به یاد داریم که در سال 1978 حزب کمونیست فرانسه هم ضمن سینه زدن برای خمینی، از آزادی ملت ایران دفاع می‌کرد! اینروزها نوبت دفاع از «آزادی» ایرانیان به حزب سبزها رسیده که قصد دارد شعار انحرافی «جدائی دین از دولت» را به عنوان «شرط اساسی دمکراسی» به ما حقنه کند. این دمکراسی نوین در آشپزخانة ناتو طبخ شده و مردم ایران باید حدود سی سال به ضرب چماق و سرنیزه آنرا میل کنند تا منافع دمکراسی‌های تفنگ فروش آمریکا و اروپا تأمین شود.

در این راستا لازم است مردم ایران برای مبارزه با «اهریمن» آمادة «جنگ» شوند. این چکیدة سخنان «نوروزی» مستر ایرج گرگین در سایت «رادیو فردا» است که در آن نقش اهریمن را هم مسلماً روسیه باید ایفا ‌کند! چون تا آنجا که ما می‌دانیم نوروز ارتباطی با دین زرتشت و اهریمن و اینجور مسائل نداشته و ندارد. نوروز بر اسطورة جمشیدشاه تکیه کرده، نه بر دین زرتشت. از این گذشته، در دین زرتشت مبارزه با اهریمن، ‌ «جنگ» نیست! پرهیز از کارهای ناشایست است، از جمله پرهیز از دروغگوئی‌! آورده‌اند که اهورامزدا در نبرد خود با اهریمن او را به زنجیر «زمان» گرفتار کرد تا زندگی جاودان نیابد. به عبارت دیگر پایان جهان هستی پایان اهریمن خواهد بود و به این ترتیب اهریمن از مرگ گریزی نخواهد داشت. روشن‌تر بگوئیم او هرگز به اهورمزدا دسترسی ندارد، چرا که اهورامزدا جاودان است. بگذریم و بازگردیم به تشویق شورش و براندازی در ایران و بیانیة حزب سبزهای فرانسه که می‌گوید:

«در کنار شما ما از برقراری اصل جدائی مذهب از دولت که شرط اساسی دمکراسی است[...] حمایت می‌کنیم.»

بیانیة سبزها که در سایت «رادیوزمانه» هم انتشار یافته شباهت زیادی به بیانیة «رودة سگ اصحاب کهف» دارد که پیشتر به آن اشاره کردیم و گفتیم دستپخت ساواک جمکران باید باشد. ولی اصل مطلب در بیانیة سبزها تحریف دمکراسی ‌و اختراع «جدائی دین از دولت» به عنوان اصل اساسی دمکراسی است. در حالیکه مطالبة ما «جدائی دین از سیاست» است. البته «سبزهای فرانسه» در این میدان فریب تنها نیستند! آقای لاهیجی هم اینان را همراهی می‌کنند.

سایت رادیوزمانه، مورخ 3 فروردین‌ماه سال‌جاری سخنان عبدالکریم‌ لاهیجی را پیرامون حقوق بشر در ایران منتشر کرده. گویا عمادالدین باقی خواهان تأسیس «وزارتخانة حقوق ‌بشر» در ایران شده است! بله پاسدار باقی، که یک جایزة حقوق بشر هم از فرانسه در جیب دارند، هنوز نمی‌دانند که قانون اساسی جمکران خود ناقض اعلامیة جهانی حقوق بشر است، و به همین دلیل دولت نمی‌تواند یک وزارتخانه درست کند که وظیفه‌اش مبارزه با اجرای قانون اساسی حکومت اسلامی باشد! همانطور که می‌بینیم غربی‌ها برای توزیع جوایز هر کس و ناکسی را انتخاب نمی‌کنند، «بهترین‌ها» را پیدا می‌کنند! نمونه‌اش همین شیرین عبادی، نمونه‌اش کمپین آش نذری و «سیمین دوبووار» جمکران، و نمونه‌اش دهها و دهها نمونة دیگر در عرصة فرهنگ و هنر. و اما بشنویم از «واکنش» حقوقدانانة آقای لاهیجی به پیشنهاد پاسدار باقی!

جناب لاهیجی می‌فرمایند، «قانون اساسی حکومت اسلامی ناقض حقوق بشر است.» و کاملا هم حق دارند. البته ما هم بارها و بارها به ویژه در وبلاگ «مونولوگ تحجر» به این مطلب اشاره کردیم که همة مدافعان قانون اساسی حکومت اسلامی از جمله شیرین عبادی وشرکاء آشکارا خواهان نقض حقوق بشر در ایران هستند. ولی آقای لاهیجی در ادامة سخنان خود می‌فرمایند، دفتر و دستک شیرین عبادی از حقوق بشر دفاع می‌کرده است! و اینجاست که سخنان آقای لاهیجی به عنوان حقوق‌دان و مدافع حقوق بشر، در واقع منطق را به چالش می‌طلبد درست مانند پروپاگاند!

جناب لاهیجی می‌گویند، قانون اساسی حکومت اسلامی ناقض حقوق بشر است، و همزمان شیرین عبادی که مدافع همین قانون اساسی است، از نظر ایشان مدافع حقوق بشر به شمار می‌رود! از همه مهم‌تر، ایشان خواهان آن‌اند که حکومت اسلامی، در داخل مرزهای خود به تشکل‌هائی‌ اجازة فعالیت بدهد که فعالیت‌شان نقض قانون اساسی همین حکومت است! این عجیب‌ترین و غیرمنطقی‌ترین پیشنهادی است که یک به اصطلاح حقوق‌دان می‌تواند مطرح کند. کدام حکومت دست به چنین عمل احمقانه‌ای می‌زند؟

نکتة دیگری که آقای لاهیجی به آن اشاره دارند، استقلال مالی کانون‌های مدافع حقوق بشر از حاکمیت است. البته چنین استقلال‌های رویائی در عرصة واقعیت وجود ندارد، حتی در کشور فرانسه که جناب لاهیجی کارمند دولت آن هستند، چنین استقلالی را نمی‌توان مشاهده کرد. به فرض که چنین استقلالی از حاکمیت امکانپذیر باشد، مخارج کانون‌های مدافع حقوق بشر در ایران از کجا می‌باید تأمین ‌شود؟ مهم است بدانیم چه کسانی و چه سازمان‌هائی هزینة فعالیت گروهی را تأمین می‌کنند که در ایران از حقوق بشر دفاع خواهد کرد.

روشن‌تر بگوئیم باید مشخص شود «کارفرما» کیست؟ هر چند ما نیک آگاهیم که کارفرمایان دارودستة عبادی محافل مدافع فاشیسم‌‌اند و نمی‌توانند هیچ ارتباطی با حقوق بشر داشته باشند. برای اینان حقوق بشر به یک ابزار سیاسی تبدیل شده که برای اعمال سیاست انسان‌ستیز سرکوب و شورش در کشور ایران از آن بهره می‌گیرند. دفاع جیمی کارتر منفور از حقوق بشر را هنوز فراموش نکرده‌ایم. هدف گروه برژینسکی از دمیدن در شیپور حقوق بشر، براندازی، کودتا و جنگ در منطقه برای ایجاد اتحاد جماهیر اسلامی بود. ظاهراً آقای لاهیجی فراموش کرده‌اند که سازمان ناتو با توسل به شعار حقوق بشر 30 سال پیش در ایران کودتا کرده:

«ما باید به طور مستقل کارمان را در دولت‌ها ادامه بدهیم [...] ضمن اینکه استقلال نظر، استقلال سیاسی و استقلال مالی خودمان را از حکومت‌ها حفظ کنیم.»

چنین شرایطی در واقعیت نمی‌تواند وجود داشته باشد. این استقلال یک سراب فریبنده بیش نیست. هیچ سازمانی نمی‌تواند در یک کشور خارج از حاکمیت قرار گیرد. و در ایران چنین سازمان‌هائی تحت نظارت مستقیم استعمار فعالیت خواهند داشت. این همان به اصطلاح «استقلالی» است که حکومت اسلامی را با تکیه بر پنتاگون و سازمان سیا به ما تحمیل کرده. چنین استقلالی فقط در رویای «یوتوپیا» می‌تواند وجود داشته باشد ولی در عرصة واقعیت یک «استقلال موهوم» بیش نیست، و نتیجه‌ای جز فاشیسم نخواهد داشت؛ بشر را به «یوتوپیا» راهی نیست.



نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

نسخة پی دی‌اف ـ داک‌ستاک

...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت