«گشتهای» راسموسن!
...
به گزارش فیگارو، مورخ 6 آوریل 2009، میرحسین موسوی ضمن تأکید بر ادامة غنیسازی اورانیوم برای کاربرد نظامی گفت، ما نمیخواهیم بمب بسازیم! به همین دلیل تبلیغات تفنگفروشهای غرب و در رأس آنان «فیگارو» به نفع موسوی آغاز شد. امروز فیگارو و شرکاء در جبین میرحسین موسوی نور «میانهروی» را رویت کردند، چرا که میپندارند موسوی که طی دوران جنگ با عراق، مزدوری برای سازمان ناتو را به حد کمال رساند، باز هم خواهد توانست همان خوش رقصی 8 ساله را برای اربابان تکرار کند. به همین دلیل به پادوی وفادار خود اجازه دادهاند با توسل به شعارهای پوچ، مطالبات مردم ایران و آزادیهای اجتماعی را به سخره گیرد. میرحسین موسوی امروز سخن از «آزادی بیان» و «جمعآوری گشت ارشاد» به میان آورده تا «در باغ سبز» را به شوت و پرتها نشان دهد:
«توقف گشتهای ارشاد [...] حفظ آزادی فکر، بیان، مطبوعات، آزادی در نشر کتابها در چارچوب قانون [...] مبارزه با فساد [...] از دیگر برنامههائی است که [موسوی] در صورت پیروزی به آنها عمل خواهد کرد.»
منبع: فارس نیوز، مورخ 17 فروردینماه سالجاری.
این سخنان را از زبان کسی میشنویم که طی دوران نخست وزیریاش نه تنها تعطیلی دانشگاهها را تداوم بخشید، و تمامی رسانهها را به تیغ سانسورچیهای وزارت ارشاد گرفتار کرد که هزاران جوان ایرانی را به جوخة اعدام سپرد. این سخنان را از زبان کسی میشنویم که در کنار اکبر بهرمانی از شناخته شدهترین عوامل آمریکا در گسترش سرکوب، ترویج فساد مالی و چپاول در کشورمان به شمار میرود. موسوی همان کسی است که به بهانة مبارزه با امپریالیسم مدت 8 سال از جنگی دفاع کرد که منافع آن فقط نصیب امپریالیسم میشد. موسوی همان کسی است که به کمک گروه بهزاد نبوی 8 سال بازارسیاه، دلالی و تجارت قاچاق را در داخل کشور سازمان داد. موسوی همان کسی است که اخیراً با احداث «خط لولة صلح» هم مخالفت کرد، چرا که احداث این خط لوله محدودة قاچاق مواد مخدر، تجارت برده و قاچاق اسلحه در بلوچستان ایران و پاکستان را تهدید میکند. «آزادی بیان» در قاموس چنین جنایتکار شناخته شدهای چه مفهومی جز توهین به ملت ایران میتواند داشته باشد؟ امثال موسوی از «آزادی بیان» فقط آزادی بیان مزدوران استعمار، یا بهتر بگوئیم سرکوب و چپاول را میشناسند.
البته «آزادی بیان» و ... و این وعدههای «سرخرمن» برای جذب هالوها به صندوقهای مارگیری است. چون جمعآوری اوباش گشت ارشاد و دیگر گروههای سرکوب استعماری به ارادة رئیس دولت مفلوک جمکران نخواهد بود، این «گشتها» نظارت امپریالیسم جهانی بر روند چپاول ثروتهای ملی و تمدید سرکوب فرهنگی یک ملت است؛ به خواست اربابان این حکومت در غرب بستگی دارد. حال فرض کنیم که موسوی با 90 درصد آراء «انتصاب» شود، فرمان جمع آوری گشتهای ارشاد را هم صادر کند و گشتهای ارشاد چند روزی از صحنه خارج شوند. سناریوی پس از صدور فرمان 8 مادهای خمینی میتواند به سادگی تکرار شود.
به این ترتیب که لباسشخصیهای ساواک و شهربانی، همانها که سی سال است با شعار اللهاکبر و نبرد با اسرائیل نان میخورند، جهت اجرای «عملیات» لاتبازی و ایجاد مزاحمت برای مردم در شهرها، به ویژه در تهران کارت سفید دریافت خواهند کرد. یکی دو روز که از این «عملیات مردمی» بگذرد، خواهیم دید که همین موسوی مانند رهبرکبیر ناچار میشود از گشتهای ارشاد دعوت کند کار خود را از سرگیرند، چرا که نظم عمومی «مختل» شده، و افرادی برای «مردم مسلمان و نوامیسشان» ایجاد مزاحمت میکنند، و این امر هم «خلاف اسلام» است!
این همان شرایطی است که پس از صدور فرمان 8 مادهای خمینی پیش آمد. اراذل و اوباش ساواک و سپاه پاسداران را برای لاتبازی به خیابانها فرستادند، و اینان بدون اینکه مأموران انتظامی کوچکترین مزاحمتی برایشان فراهم آورند، صحنة شهرها را به اشغال خود درآوردند. امام سیزدهم هم مجبور شد بیانیة خود را پس بگیرد! در واقع اگر حاکمیت جمکران ادارة امور کشور را به دست میداشت میبایست نیروهای انتظامی نظم اجتماع و امنیت مردم را تأمین میکردند، نه اینکه «رهبر کبیر» و دولت «انقلاب» در برابر مشتی اوباش عقبنشینی کنند. ولی دیدیم که چنین نشد. چرا که در ایران نیروهای انتظامی مانند دیگر نیروهای «نظامی ـ امنیتی» از استعمار دستور میگیرند نه از دولت و «دولتمردان»! و به همین دلیل است که وظیفهای نیز جز سرکوب ملت ندارند. سرکوبی که میتواند به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم اعمال شود.
سرکوب مستقیم توسط نیروهای دولت تحت عنوان گشت ارشاد یا دیگر انواع «گشتالله» صورت میگیرد. در این نوع سرکوب مردم بیدفاع در برابر مأمور مسلح و غیرمسئول قرار میگیرند. و اما نوع دوم سرکوب مردم را در برابر اوباش قرار میدهد که به طریق اولی مسئولیتی هم نخواهند داشت، و کسی هم آنان را به دولت منسوب نمیکند. البته سابقة این شیوة سرکوب در ایران به دوران فتوی میرزای شیرازی باز میگردد، که تداوم آنرا در نهضت ملی شدن نفت، «قیام» 28 مرداد، «قیام» پانزده خرداد، و حرکتهای به اصطلاح «مردمی» که به انقلاب شکوهمند ژنرال هویزر منجر شد و تظاهرات «مردم همیشه در صحنه»، به ویژه در دوران اصلاحطلبی شاهد بودهایم. ظاهراً میرحسین موسوی و ارباباناش میپندارند که ما ملت فراموشی گرفتهایم و دوران پرافتخار صدارت شیخ مهدی بازرگان را فراموش کردهایم. روزهائی که ماشالله قصابها در خیابانهای شهر در کمال «استقلال» و «آزادی»، قلمها را «اصلاح» میکردند، به دفاتر روزنامهها حمله میکردند و بلوا میآفریدند تا آزادی بیان مطلوب اربابان حکومت اسلامی را تأمین کنند.
و اما گندهگوئیهای موسوی به این مختصر محدود نمیشود. میرحسین موسوی از اینکه با پرداخت کمک به مردم آنان را «تحقیر» میکنند، گلایه هم دارد! به نظر ما بهتر است مردم به خرید و فروش کوپن کالاهای وارداتی از ترکیه و امارات بپردازند و حق و حساب کمیتهچیها را هم فراموش نکنند تا سرافراز باشند. به راستی چه تحقیری بالاتر از اینکه یک خردهپای «شریف» ساواک شاهنشاهی، یک شبه «انقلابی» و ضدامپریالیست از آب درآید و امروز هم به ملت ایران «لطف» کرده وعدة «آزادی بیان» بدهد، آنهم نه هر آزادی بیانی، آزادی بیان در چارچوب قانون توحش اسلام! یعنی همان کشک خودمان!
موسوی از جمع آوری اوباش نیز ابراز نارضایتی کرده و میتوان حدس زد که با پیروزی وی در مسابقات مارگیری، «مردم همیشه در صحنه» یعنی همان بوزینههای کفنپوش به همراه «مادران صلح» در هر کوی و برزن «آزادی بیان» را برایمان از نو «تعریف» خواهند کرد. چرا که میرحسین موسوی میخواهد چهرة اسلام را در جهان «احیاء» کند.
البته بلبل زبانیهای موسوی دلیل دارد. حسین اوباما، رئیس جمهور آمریکا و راسموسن، دبیرکل آیندة سازمان ناتو، در ترکیه حضور یافته و هر دو به اسلام نوازی مشغول شدهاند. اوباما میگوید: «ما هیچ جنگی با جهان اسلام نداشته و نخواهیم داشت»، و این سخنان نورانی در حنازرچوبه، مورخ 6 آوریل منعکس شده! البته ما هم میدانیم آمریکا هیچ جنگی با اسلام ندارد، چون اسلام بهترین ابزار چپاول کشورهای مسلماننشین است. و همچنانکه در ایران، عراق و افغانستان شاهدیم، جنگ آمریکا با ملتهاست نه با اسلام. در غیراینصورت اوباش پنتاگون برای استقرار حکومتهای اسلامی در عراق و افغانستان به منطقه لشکرکشی نمیکردند.
به گزارش نووستی، مورخ 17 فروردینماه سالجاری، «آندرس فوگ راسموسن»، دبیرکل تازهنفس ناتو امروز در همایش ائتلاف تمدنها در استانبول اظهار داشت:
«یکی ازاولویتها در فعالیت من، برقراری و توسعة دیالوگ با جهان اسلام خواهد بود. من به دیدگاههای دینی و آزادی احترام میگذارم.»
آری این چنین است که میبینیم راسموسن هم به ستایش از گفتگوی توحشها پرداخته، میگوید ما به «دیدگاههای دینی» و آزادی احترام میگذاریم! به عبارت دیگر از امروز «باور» به توهمات دین هم نوعی «دیدگاه» و «بینش» به شمار خواهد رفت که نه بر پایة ترس و توهمات و سنتهای مقدس که بر اساس «تفکرانسانی» پایهریزی شده! از زبان دبیرکل ناتو در واقع همان میشنویم که سالهاست در تبلیغات «ساتاس»، و نمازهای جمعة اوباشالله به خورد ما ملت داده میشود. فراموش نکنیم، کالای بنجل تبلیغات اسلامی از تولیدات «فرهنگی» ناتو است. ما هم میدانیم که راسموسن مانند کارفرمایاناش به اسلام احترام میگذارد، تا بتواند کشورهای مسلماننشین را تا حدامکان و در کمال «آزادی» غارت کند. در واقع سازمان ناتو به این دلیل به ادیان، به ویژه به دین «مبین» اسلام احترام میگذارد که اسلام هم به «آزادی» سازمان ناتو برای چپاول احترام خواهد گذاشت. این است حکمت پشتیبانی بیقید و شرط آنگلوساکسونها از حکومتهای اسلامی و اسلامگرایان.
و میرحسین موسوی هم به مصداق «سگ در خانة ارباب شیر است»، از حضور اربابان در ترکیه احساس «قدرت» کرده، و خلاصه در نشست مطبوعاتی خود، گشت ارشاد جمع میکند و آزادی بیان «اعطا» میکند! بله، ما با آنچه از این جانور وحشی دیدهایم، میباید بپذیریم که ایشان هم مانند خمینی مسلماً میدانند «آزادی بیان» چیست! ولی مهمترین بخش سخنان موسوی نفت و بانک مرکزی را شامل میشود!
موسوی میگوید، عدم رشد سرمایهگذاری به دلیل تعویض مکرر رؤسای بانک مرکزی است! میبینیم که میرحسین نه تنها در زمینة «آزادی» صاحبنظر شده که در عرصة اقتصاد هم غوغا میکند. گویا هنوز نمیداند بانک مرکزی جمکران باید از سیاست بانک مرکزی آمریکا پیروی کند. نخست وزیر دوران جنگ 8 ساله سپس خواهان بهبود «فضای کسب و کار» شده و تأکید فرموده، مافیای نفتی توهمی بیش نیست. خلاصه ایشان میگویند، بیهوده وقتتان را تلف نکنید تا مافیای نفتی بیابید، چون ریشکثیف میرحسین موسوی و کلة کچل بهزاد نبوی را در مافیای کذا مشاهده خواهید کرد. پس بهتر است بجای جستجوی مافیای نفتی با فساد مبارزه کنیم، آنهم از طریق گردش آزاد اطلاعات در جامعه:
«باید جلوی فساد مالی را بگیریم و نباید به دنبال مافیای نفتی خیالی باشیم و دستیابی به همه اینها از طریق گردش آزاد اطلاعات در جامعه امکانپذیر است.»
نمونة گردش آزاد اطلاعات را در ادامة سخنان موسوی آشکارا مشاهده میکنیم. آنجا که در پاسخ به یکی از خبرنگاران در مورد عدم انتشار اخبار جریان «مک فارلین» میگوید، افرادی که با مک فارلین مذاکره کردند نباید معرفی شوند! چون اکبر بهرمانی گفته کل کارکنان وزارت اطلاعات در این مذاکرات شرکت داشتند و امام راحل هم تأکید فرمودند که هیچکس نباید از این مسئله سوءاستفاده کند:
«این چه نوع آشکارسازی است و بنده به عنوان مرید امام به شما میگویم که اگر به ایشان معتقد هستید به حرفهای حضرت امام توجه کنید.»
بله اینجا بود که راسموسن از شدت خنده در استانبول از پلههای هتل سقوط کرد و 4 ساعت در بیمارستان گذراند. به گزارش حنازرچوبه، مورخ 17 فروردینماه، بعد از ظهر امروز دبیرکل جدید ناتو، با کتف باندپیچی شده در نشست امروز ائتلاف تمدنها حضور یافت.
راسموسن را گفتند بر تو چه گذشت؟ گفت، به عنوان مرید امام به شما میگویم یکی ازاولویتها در فعالیت من، برقراری و توسعة دیالوگ با جهان اسلام خواهد بود. من به دیدگاههای میرحسین احترام میگذارم، توقف گشتهای ارشاد [...] حفظ آزادی بیان، آزادی نشر کتاب در چارچوب قانون [...] مبارزه با فساد [...] از دیگر شعارهائی است که برای پیروزی موسوی لازم میدانم، مافیای نفتی هم توهمی بیش نیست. به حرفهای حضرت امام توجه کنید که از پلهها نیفتید!
«توقف گشتهای ارشاد [...] حفظ آزادی فکر، بیان، مطبوعات، آزادی در نشر کتابها در چارچوب قانون [...] مبارزه با فساد [...] از دیگر برنامههائی است که [موسوی] در صورت پیروزی به آنها عمل خواهد کرد.»
منبع: فارس نیوز، مورخ 17 فروردینماه سالجاری.
این سخنان را از زبان کسی میشنویم که طی دوران نخست وزیریاش نه تنها تعطیلی دانشگاهها را تداوم بخشید، و تمامی رسانهها را به تیغ سانسورچیهای وزارت ارشاد گرفتار کرد که هزاران جوان ایرانی را به جوخة اعدام سپرد. این سخنان را از زبان کسی میشنویم که در کنار اکبر بهرمانی از شناخته شدهترین عوامل آمریکا در گسترش سرکوب، ترویج فساد مالی و چپاول در کشورمان به شمار میرود. موسوی همان کسی است که به بهانة مبارزه با امپریالیسم مدت 8 سال از جنگی دفاع کرد که منافع آن فقط نصیب امپریالیسم میشد. موسوی همان کسی است که به کمک گروه بهزاد نبوی 8 سال بازارسیاه، دلالی و تجارت قاچاق را در داخل کشور سازمان داد. موسوی همان کسی است که اخیراً با احداث «خط لولة صلح» هم مخالفت کرد، چرا که احداث این خط لوله محدودة قاچاق مواد مخدر، تجارت برده و قاچاق اسلحه در بلوچستان ایران و پاکستان را تهدید میکند. «آزادی بیان» در قاموس چنین جنایتکار شناخته شدهای چه مفهومی جز توهین به ملت ایران میتواند داشته باشد؟ امثال موسوی از «آزادی بیان» فقط آزادی بیان مزدوران استعمار، یا بهتر بگوئیم سرکوب و چپاول را میشناسند.
البته «آزادی بیان» و ... و این وعدههای «سرخرمن» برای جذب هالوها به صندوقهای مارگیری است. چون جمعآوری اوباش گشت ارشاد و دیگر گروههای سرکوب استعماری به ارادة رئیس دولت مفلوک جمکران نخواهد بود، این «گشتها» نظارت امپریالیسم جهانی بر روند چپاول ثروتهای ملی و تمدید سرکوب فرهنگی یک ملت است؛ به خواست اربابان این حکومت در غرب بستگی دارد. حال فرض کنیم که موسوی با 90 درصد آراء «انتصاب» شود، فرمان جمع آوری گشتهای ارشاد را هم صادر کند و گشتهای ارشاد چند روزی از صحنه خارج شوند. سناریوی پس از صدور فرمان 8 مادهای خمینی میتواند به سادگی تکرار شود.
به این ترتیب که لباسشخصیهای ساواک و شهربانی، همانها که سی سال است با شعار اللهاکبر و نبرد با اسرائیل نان میخورند، جهت اجرای «عملیات» لاتبازی و ایجاد مزاحمت برای مردم در شهرها، به ویژه در تهران کارت سفید دریافت خواهند کرد. یکی دو روز که از این «عملیات مردمی» بگذرد، خواهیم دید که همین موسوی مانند رهبرکبیر ناچار میشود از گشتهای ارشاد دعوت کند کار خود را از سرگیرند، چرا که نظم عمومی «مختل» شده، و افرادی برای «مردم مسلمان و نوامیسشان» ایجاد مزاحمت میکنند، و این امر هم «خلاف اسلام» است!
این همان شرایطی است که پس از صدور فرمان 8 مادهای خمینی پیش آمد. اراذل و اوباش ساواک و سپاه پاسداران را برای لاتبازی به خیابانها فرستادند، و اینان بدون اینکه مأموران انتظامی کوچکترین مزاحمتی برایشان فراهم آورند، صحنة شهرها را به اشغال خود درآوردند. امام سیزدهم هم مجبور شد بیانیة خود را پس بگیرد! در واقع اگر حاکمیت جمکران ادارة امور کشور را به دست میداشت میبایست نیروهای انتظامی نظم اجتماع و امنیت مردم را تأمین میکردند، نه اینکه «رهبر کبیر» و دولت «انقلاب» در برابر مشتی اوباش عقبنشینی کنند. ولی دیدیم که چنین نشد. چرا که در ایران نیروهای انتظامی مانند دیگر نیروهای «نظامی ـ امنیتی» از استعمار دستور میگیرند نه از دولت و «دولتمردان»! و به همین دلیل است که وظیفهای نیز جز سرکوب ملت ندارند. سرکوبی که میتواند به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم اعمال شود.
سرکوب مستقیم توسط نیروهای دولت تحت عنوان گشت ارشاد یا دیگر انواع «گشتالله» صورت میگیرد. در این نوع سرکوب مردم بیدفاع در برابر مأمور مسلح و غیرمسئول قرار میگیرند. و اما نوع دوم سرکوب مردم را در برابر اوباش قرار میدهد که به طریق اولی مسئولیتی هم نخواهند داشت، و کسی هم آنان را به دولت منسوب نمیکند. البته سابقة این شیوة سرکوب در ایران به دوران فتوی میرزای شیرازی باز میگردد، که تداوم آنرا در نهضت ملی شدن نفت، «قیام» 28 مرداد، «قیام» پانزده خرداد، و حرکتهای به اصطلاح «مردمی» که به انقلاب شکوهمند ژنرال هویزر منجر شد و تظاهرات «مردم همیشه در صحنه»، به ویژه در دوران اصلاحطلبی شاهد بودهایم. ظاهراً میرحسین موسوی و ارباباناش میپندارند که ما ملت فراموشی گرفتهایم و دوران پرافتخار صدارت شیخ مهدی بازرگان را فراموش کردهایم. روزهائی که ماشالله قصابها در خیابانهای شهر در کمال «استقلال» و «آزادی»، قلمها را «اصلاح» میکردند، به دفاتر روزنامهها حمله میکردند و بلوا میآفریدند تا آزادی بیان مطلوب اربابان حکومت اسلامی را تأمین کنند.
و اما گندهگوئیهای موسوی به این مختصر محدود نمیشود. میرحسین موسوی از اینکه با پرداخت کمک به مردم آنان را «تحقیر» میکنند، گلایه هم دارد! به نظر ما بهتر است مردم به خرید و فروش کوپن کالاهای وارداتی از ترکیه و امارات بپردازند و حق و حساب کمیتهچیها را هم فراموش نکنند تا سرافراز باشند. به راستی چه تحقیری بالاتر از اینکه یک خردهپای «شریف» ساواک شاهنشاهی، یک شبه «انقلابی» و ضدامپریالیست از آب درآید و امروز هم به ملت ایران «لطف» کرده وعدة «آزادی بیان» بدهد، آنهم نه هر آزادی بیانی، آزادی بیان در چارچوب قانون توحش اسلام! یعنی همان کشک خودمان!
موسوی از جمع آوری اوباش نیز ابراز نارضایتی کرده و میتوان حدس زد که با پیروزی وی در مسابقات مارگیری، «مردم همیشه در صحنه» یعنی همان بوزینههای کفنپوش به همراه «مادران صلح» در هر کوی و برزن «آزادی بیان» را برایمان از نو «تعریف» خواهند کرد. چرا که میرحسین موسوی میخواهد چهرة اسلام را در جهان «احیاء» کند.
البته بلبل زبانیهای موسوی دلیل دارد. حسین اوباما، رئیس جمهور آمریکا و راسموسن، دبیرکل آیندة سازمان ناتو، در ترکیه حضور یافته و هر دو به اسلام نوازی مشغول شدهاند. اوباما میگوید: «ما هیچ جنگی با جهان اسلام نداشته و نخواهیم داشت»، و این سخنان نورانی در حنازرچوبه، مورخ 6 آوریل منعکس شده! البته ما هم میدانیم آمریکا هیچ جنگی با اسلام ندارد، چون اسلام بهترین ابزار چپاول کشورهای مسلماننشین است. و همچنانکه در ایران، عراق و افغانستان شاهدیم، جنگ آمریکا با ملتهاست نه با اسلام. در غیراینصورت اوباش پنتاگون برای استقرار حکومتهای اسلامی در عراق و افغانستان به منطقه لشکرکشی نمیکردند.
به گزارش نووستی، مورخ 17 فروردینماه سالجاری، «آندرس فوگ راسموسن»، دبیرکل تازهنفس ناتو امروز در همایش ائتلاف تمدنها در استانبول اظهار داشت:
«یکی ازاولویتها در فعالیت من، برقراری و توسعة دیالوگ با جهان اسلام خواهد بود. من به دیدگاههای دینی و آزادی احترام میگذارم.»
آری این چنین است که میبینیم راسموسن هم به ستایش از گفتگوی توحشها پرداخته، میگوید ما به «دیدگاههای دینی» و آزادی احترام میگذاریم! به عبارت دیگر از امروز «باور» به توهمات دین هم نوعی «دیدگاه» و «بینش» به شمار خواهد رفت که نه بر پایة ترس و توهمات و سنتهای مقدس که بر اساس «تفکرانسانی» پایهریزی شده! از زبان دبیرکل ناتو در واقع همان میشنویم که سالهاست در تبلیغات «ساتاس»، و نمازهای جمعة اوباشالله به خورد ما ملت داده میشود. فراموش نکنیم، کالای بنجل تبلیغات اسلامی از تولیدات «فرهنگی» ناتو است. ما هم میدانیم که راسموسن مانند کارفرمایاناش به اسلام احترام میگذارد، تا بتواند کشورهای مسلماننشین را تا حدامکان و در کمال «آزادی» غارت کند. در واقع سازمان ناتو به این دلیل به ادیان، به ویژه به دین «مبین» اسلام احترام میگذارد که اسلام هم به «آزادی» سازمان ناتو برای چپاول احترام خواهد گذاشت. این است حکمت پشتیبانی بیقید و شرط آنگلوساکسونها از حکومتهای اسلامی و اسلامگرایان.
و میرحسین موسوی هم به مصداق «سگ در خانة ارباب شیر است»، از حضور اربابان در ترکیه احساس «قدرت» کرده، و خلاصه در نشست مطبوعاتی خود، گشت ارشاد جمع میکند و آزادی بیان «اعطا» میکند! بله، ما با آنچه از این جانور وحشی دیدهایم، میباید بپذیریم که ایشان هم مانند خمینی مسلماً میدانند «آزادی بیان» چیست! ولی مهمترین بخش سخنان موسوی نفت و بانک مرکزی را شامل میشود!
موسوی میگوید، عدم رشد سرمایهگذاری به دلیل تعویض مکرر رؤسای بانک مرکزی است! میبینیم که میرحسین نه تنها در زمینة «آزادی» صاحبنظر شده که در عرصة اقتصاد هم غوغا میکند. گویا هنوز نمیداند بانک مرکزی جمکران باید از سیاست بانک مرکزی آمریکا پیروی کند. نخست وزیر دوران جنگ 8 ساله سپس خواهان بهبود «فضای کسب و کار» شده و تأکید فرموده، مافیای نفتی توهمی بیش نیست. خلاصه ایشان میگویند، بیهوده وقتتان را تلف نکنید تا مافیای نفتی بیابید، چون ریشکثیف میرحسین موسوی و کلة کچل بهزاد نبوی را در مافیای کذا مشاهده خواهید کرد. پس بهتر است بجای جستجوی مافیای نفتی با فساد مبارزه کنیم، آنهم از طریق گردش آزاد اطلاعات در جامعه:
«باید جلوی فساد مالی را بگیریم و نباید به دنبال مافیای نفتی خیالی باشیم و دستیابی به همه اینها از طریق گردش آزاد اطلاعات در جامعه امکانپذیر است.»
نمونة گردش آزاد اطلاعات را در ادامة سخنان موسوی آشکارا مشاهده میکنیم. آنجا که در پاسخ به یکی از خبرنگاران در مورد عدم انتشار اخبار جریان «مک فارلین» میگوید، افرادی که با مک فارلین مذاکره کردند نباید معرفی شوند! چون اکبر بهرمانی گفته کل کارکنان وزارت اطلاعات در این مذاکرات شرکت داشتند و امام راحل هم تأکید فرمودند که هیچکس نباید از این مسئله سوءاستفاده کند:
«این چه نوع آشکارسازی است و بنده به عنوان مرید امام به شما میگویم که اگر به ایشان معتقد هستید به حرفهای حضرت امام توجه کنید.»
بله اینجا بود که راسموسن از شدت خنده در استانبول از پلههای هتل سقوط کرد و 4 ساعت در بیمارستان گذراند. به گزارش حنازرچوبه، مورخ 17 فروردینماه، بعد از ظهر امروز دبیرکل جدید ناتو، با کتف باندپیچی شده در نشست امروز ائتلاف تمدنها حضور یافت.
راسموسن را گفتند بر تو چه گذشت؟ گفت، به عنوان مرید امام به شما میگویم یکی ازاولویتها در فعالیت من، برقراری و توسعة دیالوگ با جهان اسلام خواهد بود. من به دیدگاههای میرحسین احترام میگذارم، توقف گشتهای ارشاد [...] حفظ آزادی بیان، آزادی نشر کتاب در چارچوب قانون [...] مبارزه با فساد [...] از دیگر شعارهائی است که برای پیروزی موسوی لازم میدانم، مافیای نفتی هم توهمی بیش نیست. به حرفهای حضرت امام توجه کنید که از پلهها نیفتید!
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت