اذان و اوباما!
...
علیرغم سانسور ساواک مفلوک جمکران، همة کسانی که در ایران آدرس خود را در بخش دریافت وبلاگها از طریق ایمیل گذاشتهاند به ما اطلاع میدهند که وبلاگ ناهید رکسان را به طور منظم دریافت میکنند. پس بهتر است ساواک جمکران بیجهت ارز حاصل از چپاول نفت را به هدر ندهد و رنج فیلترینگ این وبلاگ را بر شرکتهای آمریکائی هموار نکند!
«باراک اوباما در آغاز این دیدار [...] گفت نیم ساعت به اذان ظهر باقیمانده. وقت اذان تلاش خواهم کرد که سخنان خود را به پایان برسانم.»
منبع: حنازرچوبه، مورخ 18 فروردینماه سالجاری
«زمان ستیزی» پدیدهای است که فاشیسم بر آن تکیه دارد و سخنان فوق که اوباما در جمع دانشجویان استانبول بر زبان آورده تلویحاً بر این امر تأکید دارد که زمانستیزی دین بر «زمان خطی» و تاریخساز اولویت دارد. به این ترتیب است که نظم جامعه انسانی در پیشگاه «نظم الهی» قربانی خواهد شد. همچنانکه پیشتر آخوند ویلیامز هم توصیه کرده بودند کشورهای مسلمان بهتر است برنامة خود را بر اساس پنج نوبت نماز تنظیم کنند! چرا که به این ترتیب نظم جامعه آشفته خواهد شد. البته سخنان «پروفسور» مهرداد درویشپور نیز در ستایش «تنسالاری» یا به قول ایشان «تن سروری» در راستای تشویق همین نظم ستیزی ایراد شده.
پیرامون «روشنفکرالله» توضیح دهیم که نقش امثال درویشپور در خارج از مرزها، مشابه نقش اوباشالله همیشه در صحنة جمکران است که آزادیهای اجتماعی را در ترادف با «هرج و مرج»، و حقوق زنان را در ترادف با روابط جنسی لجام گسیخته قرار میدهند. به همین دلیل است که درویشپور «سروری تن» را نشان خودآگاهی جنسی میداند. حال آنکه «سروری تن» در واقع به معنای تسلط «ضمیر ناخودآگاه» بر انسان خواهد بود، چرا که زبان ضمیرناخودآگاه، «زبان تن» است. پیشتر گفتیم که «منطق ستیزی» و «تاریخ گریزی» ویژگی ضمیر ناخودآگاه انسانهاست. و تبلیغ «سروری تن» که پروفسور مهرداد درویشپور به آن اشتغال دارند، در واقع تبلیغ توحش و انسانستیزی ضمیر ناخودآگاه است، که از قضای روزگار فاصلة چندانی با تبلیغات اسلامی هم ندارد.
جامعهای که در آن خواستههای جسمانی اولویت داشته باشد، به همان نسبت اسیر توحش و بینظمی خواهد شد که یک جامعة دینی، نظیر جامعة عربستان یا جامعة ایران؛ جوامعی که پیکر انسان را «نفی» میکنند. البته به این نظامهای متحجر و انسانستیز میباید توحش استعماری را نیز بیافزائیم که حسین اوباما با سخنرانیشان امروز در استانبول به آن رسمیت هم بخشیدند. «عایتولله اوباما» در واقع به دانشجویان فرمودند، هنگام اذان هر نوع فعالیتی باید متوقف شود، حتی سخنرانی رئیس جمهور آمریکا، چرا که وقت نماز است! به عبارت دیگر در ترکیه اولویت با «ابراز بندگی» است. بندگی مردم به درگاه خداوند و دولت، و بندگی دولت به درگاه آمریکا!
در یک نظام دمکراتیک مسلماً چنین نخواهد بود، چرا که دمکراسی بنا بر تعریف سکولار است. به عبارت دیگر در یک جامعة دمکراتیک انسان باید تابع نظم انسانمحور باشد. نظمی که اولویت را به قوانین منطقی میدهد. در قوانین دمکراسی «پیکر انسان» یا مادیات وی به رسمیت شناخته شده، ولی اولویت با تمنای «پیکر» یا مادیات انسانها نخواهد بود. تمنای این مادیات در جامعه باید از طریق قوانین انسانمحور قانونمند شود. روشنتر بگوئیم، «سروری تن» که امثال درویشپور بر طبل آن میکوبند آنروی سکة «خدامحوری» جمکرانیها است. سکهای که هر دو روی آن مشوق توحش بوده و در تضاد با نظم دمکراتیک قرار خواهد گرفت.
«حمله به ایران تهدیدی برای آمریکاست.»
منبع: نووستی مورخ 26 اسفندماه 1387، به نقل از هاآرتز
این سخنان رسوا کننده را «مایک مولن»، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا بر زبان رانده. به این ترتیب با ماهیت ضدامپریالیست حکومت نعلینها بهتر آشنا میشویم!
جنگ زرگری اردوغان با شیمون پرز در داووس و اخراج سفیر اسرائیل توسط کلنل چاوز، کودتاچی محبوب حزب دمکرات، محور «ایران ـ ترکیه ـ ونزوئلا» را به عنوان خط سیاست «اسرائیل ستیزی» حاکمیت ایالات متحد مشخص کرده بود. و این محور با افتتاح بانک مشترک «ایران ـ ونزوئلا» در تهران مستحکمتر شد. به گزارش نووستی، مورخ 2 آوریل 2009، بانک مذکور با سرمایة یک میلیارد و دویست میلیون دلار برای تأمین هزینة طرحهای اقتصادی مشترک دو کشور در زمینههای انرژی، کشاورزی، موادغذائی، فنی و همچنین زمینههای توریسم، فرهنگی و اجتماعی تأسیس شده.
کلنل چاوز در تهران تأکید کردهاند که طی ده سال اخیر سیاست خارجی ونزوئلا که تحت سلطة آمریکا قرار داشت آزاد شده! مسلماً مردم ونزوئلا این «آزادی» را مدیون لباس قرمز کلنل چاوز باید باشند، همچنانکه ملت ایران نیز «آزادی» خود را از قید تمدن و فرهنگ مدیون نعلین و دستار اوباشالله جیرهخوار استعمار است. باری، دروغ چرا؟ ما همان روز اول که امام سیزدهم دهانشان را برای سخنرانی در گورستان باز کردند و به قول خودشان «مجلس ثنا» تشکیل دادند و «توی دهن این دولت» زدند، متوجه شدیم که ما ملت بکلی از اسارت شعور، فرهنگ و ادب و انسانیت آزاد شدهایم. و این استقلال و آزادی ما را به سوی دروازههای توحش بزرگ «جمهوری اسلامی» رهنمون خواهد شد. کلنل چاوز هم میکوشند ونزوئلا را در مسیر همین قماش «آزادیها» قرار دهند. به همین منظور ایشان فرمودند که قصد توسعة همکاریهای استراتژیک با حکومت جمکران را دارند. و «اسرائیلستیزی» در رأس همین همکاریهای «استراتژیک» قرار میگیرد.
این سیاست رسماً از تاریخ هفتم فروردینماه سال جاری با انتشار یک کاریکاتور در واشنگتن پست در دستورکار حاکمیت آمریکا قرار گرفت. میدانیم که «واشنگتن پست» رسانة حاکمیت ایالات متحد است و پیرو سیاستهای دولت. و کاریکاتور در رسانهها همچنانکه در مورد کاریکاتورهای محمد نیز گفته شد به کاریکاتوریست سفارش داده میشود. در این چارچوب است که واشنگتن پست، یک کاریکاتور سفارش داده و منتشر میکند، سپس شبکة «سی.ان.ان» وگروههای اسرائیل پرست جنجال به پا میکنند، تا «فارس نیوز» هم بتواند با شنیدن صدای «اذان» در استخر فاشیسم وضو گرفته به درگاه ارباب نماز بگذارد.
بله پس از جیغ و فریاد «مایک مولن» و برملا شدن منافع گاوچرانها در ایران، دولت ایالات متحد مصلحت خویش در آن دید که به بهانة دفاع از مردم فلسطین به صفوف فشردة فعلة فاشیسم پیوسته و محور «ایران ـ ونزوئلا» را تقویت کند. از اینرو «پت اولیفانت»، کاریکاتوریست واشنگتن پست را فرمودند تا جنایات اسرائیل در غزه را به طنز ترسیم کند! و ایشان هم بلافاصله کاریکاتور سفارشی را به صورتی «خلق» کردند که نماد یهودیت، یعنی ستارة داوود را یک جانور درنده نشان دهد. البته نویسندة این وبلاگ هیچ ارادتی به نمادهای مقدس ندارد، و از آزادی بیان در هر حال دفاع میکند. جنایات اسرائیل در لبنان و فلسطین را نیز مانند جنایات آنگلوساکسونها در عراق و افغانستان همواره محکوم کردهایم، ولی باید ببینیم واکنش فعلة فاشیسم و مدافعان احترام به ادیان نسبت به کاریکاتور کذا چه بوده. کمیتة «سیمون ویزنتال» انتشار کاریکاتور کذا را دشمنی با اسرائیل توصیف میکند و آن را در ترادف با جنایات هیتلر قرار میدهد. به گزارش «فارس نیوز» این کمیته از سال 1913 به راه افتاده و هدف اصلی آن زنده نگاهداشتن «هلوکوست» در ذهن مردم آمریکاست!
از شما چه پنهان ما میپنداشتیم که «هولوکوست» یا به قول جمکرانیها «هلوکاست»، سالها پس از تأسیس کمیتة کذا رخ داده و متحیریم که مؤسسان این کمیته از کجا حدس میزدهاند که «هلوکوستی» در راه است و باید در اذهان مردم آمریکا زنده نگاهداشته شود:
«[هدف اصلی] کمیتة [...] سیمون ویزنتال که از سال 1913 در آمریکا تأسیس شده[...] زنده نگهداشتن هولوکاست در یاد مردم آمریکاست.»
منبع: فارس نیوز، مورخ 7 فروردینماه سالجاری
بله این تشکلهای منفور دینی همه در گذشتة «بیبیگوزکانه» چمباتمه زده و از آینده هم باخبراند! درست مثل خداوند خونخوار ابراهیم. در هر حال، فارسنیوز بینوا که یکی از ارکان سرکوب و سانسور در کشور ایران به شمار میرود و کاریکاتوریست دانمارکی را هم محکوم کرده بود، ناگهان مدافع هنر و آزادی بیان از آب در میآید و به تمجید و ستایش از هنر و خلاقیت «پت اولیفانت» پرداخته، از زبان اربابان خود چنین مینویسد:
«مؤسسه جهانی روزنامه نگاری [...] در بیانیهای اعلام کرده است که اولیفانت مانند هر کاریکاتوریست دیگری هنر خود را در بیان مسائل مهم پیرامون خود به کار بسته[...] و جدالی که بر سر این کاریکاتور به وجود آمده دلیل بر نبوغ بینظیر وی است.»
شماره: 881070169، همان منبع
البته انتشار چنین مطالبی در سایت «فاشیست ـ مسلمانهای» جمکران نیز نشانهای از بلاهت بینظیرشان باید تلقی شود. چرا که آزادی بیان «نسبی» نیست! جوجه پاسداران متعهد و مکتبی باید بدانند که در هر حال، «احترام به مقدسات» با آزادی بیان در تضاد قرار میگیرد. از مطلب دور افتادیم بازگردیم به جیغوفریاد رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا که به هاآرتز میگوید، حمله به ایران منافع آمریکا را به خطر میافکند! ژنرال مولن البته نگفتهاند که نوع ویژهای حمله به ایران وجود دارد که نه تنها منافعشان را تهدید نخواهد کرد، که کاملاً در راستای چنین منافعی قرار میگیرد، و آن تهاجمی است که مردم ایران را هدف قرار دهد نه نوکران آمریکا را در جمکران.
بالاخره معلوم شد شیونوزاری ژنرال «مایک مولن» ریشه در نیروگاه بوشهر دارد که تاکنون ایالات متحد و گورکنها با هیاهو بر سر هیچ بهرهبرداری از آنرا به تعویق میانداختند. پس از اینکه به دلائل الهی، اوباما ناچار شد علیرغم مخالفت داسالله حق بهره برداری از این نیروگاه را برای ما به رسمیت بشناسد، هوگو چاوز را برای افتتاح بانک و گسترش همکاریهای استراتژیک با روضهخوانها به تهران ارسال داشتند تا محور «اسرائیلستیزی» تقویت شود. به همین دلیل نیویورک تایمز، بوق تبلیغاتی حزب دمکرات به گروه اوباما پیشنهاد کرده در ایران محتاطانه رفتار نکند، چون مردم ایران مشتاق برقراری تماس با آمریکا هستند، ولی رهبران ایران در اینمورد تردید دارند. چون اینان از دشمنی با آمریکا به عنوان ابزار سرکوب مردم و توجیه نابسامانیها استفاده کردهاند.
بله نیویورک تایمز هم بالاخره افشاگری کرد! دلیل از جان گذشتگیهای نیویورک تایمز این است که میهراسد رویکرد آمریکا تغییر چندانی در تهران به وجود نیاورد. در واقع حکومت اسلامی ناچار شده تماس با هیئتهای آمریکائی را تکذیب کند. جالب اینجاست که پاسدار شریعتمداری ترجمة مطلب نیویورکتایمز را در کیهان مورخ 18 فروردینماه 1388 منتشر کرده. البته در چارچوب متفاوتی که تأکید دارد «سیاست ایران پس از انتخابات هم تغییر نخواهد کرد.»
بله ترجمه انواع و اقسام مختلف دارد درست همانطور که پاسدار اکبر هم در ترجمة معتبر «باقرپرهام» از «18 برومر» نه تنها «حقوق بشر» را رویت کرده بود که به زبان ابتذال حوزه از آن یک تعریف ابلهانه هم ارائه داده بود. البته این ترهات را پاسدار اکبر از زبان مارکس بیان کرده. پاسدار شریعتمداری هم از زبان نیویورک تایمز سیاست آیندة حکومت جمکران را تبیین کرده، مینویسد، «تغییر در کار نخواهد بود.»
برای تأمین منافع ایالات متحد لازم است تنش و بحران در منطقه از طریق جنگ زرگری آمریکا با نوکراناش تداوم یابد، و ژنرال شریعتمداری پس از نگریستن در «گوی بلورین» و دریافت فرامین «هریتیج کلاب»، خطوط اصلی سیاست آیندة حکومت گورکنها را تعیین کرده: سکون یا حفظ وضع موجود! به عبارت دیگر «چنج، وی نید» در منطقه به «چنج، یو دونت نید» تبدیل شده. البته حزب دمکرات آمریکا سخت در اشتباه است اگر میپندارد با روابط پنهان میتوان سیاست انسداد و سرکوب را همچنان تداوم بخشید.
به گزارش لوموند مورخ 5 آوریل 2009، حدود 200 مسجد در شهر مکه رو به قبله ساخته نشدهاند! به همین دلیل پیشنهاد شده که بر خانة کعبه اشعة لیزر بتابانند تا «مومنان» قبله را گم نکنند! گفته میشود مساجد کذا حدود پنجاه سال پیش ساخته شدهاند. و این کشف تاریخی ثابت میکند که مسلماً آمریکا خطای بزرگ مرتکب شده که بازتاب آن در عربستان به چنین افتضاحی انجامیده. که گفتهاند پیشنماز که بگ...د، پسنماز خواهد ر...د. به عبارت دیگر پرزیدنت اوباما در استانبول بیجهت وقت نماز تعیین کردند. برای اجرای یک نماز «الهی» در منطقه، آمریکا بهتر است بجای فرستادن دانشجویان به مسجد، ابتدا در پایگاهاش عربستان سعودی «قبله» را سروسامان دهد.
«باراک اوباما در آغاز این دیدار [...] گفت نیم ساعت به اذان ظهر باقیمانده. وقت اذان تلاش خواهم کرد که سخنان خود را به پایان برسانم.»
منبع: حنازرچوبه، مورخ 18 فروردینماه سالجاری
«زمان ستیزی» پدیدهای است که فاشیسم بر آن تکیه دارد و سخنان فوق که اوباما در جمع دانشجویان استانبول بر زبان آورده تلویحاً بر این امر تأکید دارد که زمانستیزی دین بر «زمان خطی» و تاریخساز اولویت دارد. به این ترتیب است که نظم جامعه انسانی در پیشگاه «نظم الهی» قربانی خواهد شد. همچنانکه پیشتر آخوند ویلیامز هم توصیه کرده بودند کشورهای مسلمان بهتر است برنامة خود را بر اساس پنج نوبت نماز تنظیم کنند! چرا که به این ترتیب نظم جامعه آشفته خواهد شد. البته سخنان «پروفسور» مهرداد درویشپور نیز در ستایش «تنسالاری» یا به قول ایشان «تن سروری» در راستای تشویق همین نظم ستیزی ایراد شده.
پیرامون «روشنفکرالله» توضیح دهیم که نقش امثال درویشپور در خارج از مرزها، مشابه نقش اوباشالله همیشه در صحنة جمکران است که آزادیهای اجتماعی را در ترادف با «هرج و مرج»، و حقوق زنان را در ترادف با روابط جنسی لجام گسیخته قرار میدهند. به همین دلیل است که درویشپور «سروری تن» را نشان خودآگاهی جنسی میداند. حال آنکه «سروری تن» در واقع به معنای تسلط «ضمیر ناخودآگاه» بر انسان خواهد بود، چرا که زبان ضمیرناخودآگاه، «زبان تن» است. پیشتر گفتیم که «منطق ستیزی» و «تاریخ گریزی» ویژگی ضمیر ناخودآگاه انسانهاست. و تبلیغ «سروری تن» که پروفسور مهرداد درویشپور به آن اشتغال دارند، در واقع تبلیغ توحش و انسانستیزی ضمیر ناخودآگاه است، که از قضای روزگار فاصلة چندانی با تبلیغات اسلامی هم ندارد.
جامعهای که در آن خواستههای جسمانی اولویت داشته باشد، به همان نسبت اسیر توحش و بینظمی خواهد شد که یک جامعة دینی، نظیر جامعة عربستان یا جامعة ایران؛ جوامعی که پیکر انسان را «نفی» میکنند. البته به این نظامهای متحجر و انسانستیز میباید توحش استعماری را نیز بیافزائیم که حسین اوباما با سخنرانیشان امروز در استانبول به آن رسمیت هم بخشیدند. «عایتولله اوباما» در واقع به دانشجویان فرمودند، هنگام اذان هر نوع فعالیتی باید متوقف شود، حتی سخنرانی رئیس جمهور آمریکا، چرا که وقت نماز است! به عبارت دیگر در ترکیه اولویت با «ابراز بندگی» است. بندگی مردم به درگاه خداوند و دولت، و بندگی دولت به درگاه آمریکا!
در یک نظام دمکراتیک مسلماً چنین نخواهد بود، چرا که دمکراسی بنا بر تعریف سکولار است. به عبارت دیگر در یک جامعة دمکراتیک انسان باید تابع نظم انسانمحور باشد. نظمی که اولویت را به قوانین منطقی میدهد. در قوانین دمکراسی «پیکر انسان» یا مادیات وی به رسمیت شناخته شده، ولی اولویت با تمنای «پیکر» یا مادیات انسانها نخواهد بود. تمنای این مادیات در جامعه باید از طریق قوانین انسانمحور قانونمند شود. روشنتر بگوئیم، «سروری تن» که امثال درویشپور بر طبل آن میکوبند آنروی سکة «خدامحوری» جمکرانیها است. سکهای که هر دو روی آن مشوق توحش بوده و در تضاد با نظم دمکراتیک قرار خواهد گرفت.
«حمله به ایران تهدیدی برای آمریکاست.»
منبع: نووستی مورخ 26 اسفندماه 1387، به نقل از هاآرتز
این سخنان رسوا کننده را «مایک مولن»، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا بر زبان رانده. به این ترتیب با ماهیت ضدامپریالیست حکومت نعلینها بهتر آشنا میشویم!
جنگ زرگری اردوغان با شیمون پرز در داووس و اخراج سفیر اسرائیل توسط کلنل چاوز، کودتاچی محبوب حزب دمکرات، محور «ایران ـ ترکیه ـ ونزوئلا» را به عنوان خط سیاست «اسرائیل ستیزی» حاکمیت ایالات متحد مشخص کرده بود. و این محور با افتتاح بانک مشترک «ایران ـ ونزوئلا» در تهران مستحکمتر شد. به گزارش نووستی، مورخ 2 آوریل 2009، بانک مذکور با سرمایة یک میلیارد و دویست میلیون دلار برای تأمین هزینة طرحهای اقتصادی مشترک دو کشور در زمینههای انرژی، کشاورزی، موادغذائی، فنی و همچنین زمینههای توریسم، فرهنگی و اجتماعی تأسیس شده.
کلنل چاوز در تهران تأکید کردهاند که طی ده سال اخیر سیاست خارجی ونزوئلا که تحت سلطة آمریکا قرار داشت آزاد شده! مسلماً مردم ونزوئلا این «آزادی» را مدیون لباس قرمز کلنل چاوز باید باشند، همچنانکه ملت ایران نیز «آزادی» خود را از قید تمدن و فرهنگ مدیون نعلین و دستار اوباشالله جیرهخوار استعمار است. باری، دروغ چرا؟ ما همان روز اول که امام سیزدهم دهانشان را برای سخنرانی در گورستان باز کردند و به قول خودشان «مجلس ثنا» تشکیل دادند و «توی دهن این دولت» زدند، متوجه شدیم که ما ملت بکلی از اسارت شعور، فرهنگ و ادب و انسانیت آزاد شدهایم. و این استقلال و آزادی ما را به سوی دروازههای توحش بزرگ «جمهوری اسلامی» رهنمون خواهد شد. کلنل چاوز هم میکوشند ونزوئلا را در مسیر همین قماش «آزادیها» قرار دهند. به همین منظور ایشان فرمودند که قصد توسعة همکاریهای استراتژیک با حکومت جمکران را دارند. و «اسرائیلستیزی» در رأس همین همکاریهای «استراتژیک» قرار میگیرد.
این سیاست رسماً از تاریخ هفتم فروردینماه سال جاری با انتشار یک کاریکاتور در واشنگتن پست در دستورکار حاکمیت آمریکا قرار گرفت. میدانیم که «واشنگتن پست» رسانة حاکمیت ایالات متحد است و پیرو سیاستهای دولت. و کاریکاتور در رسانهها همچنانکه در مورد کاریکاتورهای محمد نیز گفته شد به کاریکاتوریست سفارش داده میشود. در این چارچوب است که واشنگتن پست، یک کاریکاتور سفارش داده و منتشر میکند، سپس شبکة «سی.ان.ان» وگروههای اسرائیل پرست جنجال به پا میکنند، تا «فارس نیوز» هم بتواند با شنیدن صدای «اذان» در استخر فاشیسم وضو گرفته به درگاه ارباب نماز بگذارد.
بله پس از جیغ و فریاد «مایک مولن» و برملا شدن منافع گاوچرانها در ایران، دولت ایالات متحد مصلحت خویش در آن دید که به بهانة دفاع از مردم فلسطین به صفوف فشردة فعلة فاشیسم پیوسته و محور «ایران ـ ونزوئلا» را تقویت کند. از اینرو «پت اولیفانت»، کاریکاتوریست واشنگتن پست را فرمودند تا جنایات اسرائیل در غزه را به طنز ترسیم کند! و ایشان هم بلافاصله کاریکاتور سفارشی را به صورتی «خلق» کردند که نماد یهودیت، یعنی ستارة داوود را یک جانور درنده نشان دهد. البته نویسندة این وبلاگ هیچ ارادتی به نمادهای مقدس ندارد، و از آزادی بیان در هر حال دفاع میکند. جنایات اسرائیل در لبنان و فلسطین را نیز مانند جنایات آنگلوساکسونها در عراق و افغانستان همواره محکوم کردهایم، ولی باید ببینیم واکنش فعلة فاشیسم و مدافعان احترام به ادیان نسبت به کاریکاتور کذا چه بوده. کمیتة «سیمون ویزنتال» انتشار کاریکاتور کذا را دشمنی با اسرائیل توصیف میکند و آن را در ترادف با جنایات هیتلر قرار میدهد. به گزارش «فارس نیوز» این کمیته از سال 1913 به راه افتاده و هدف اصلی آن زنده نگاهداشتن «هلوکوست» در ذهن مردم آمریکاست!
از شما چه پنهان ما میپنداشتیم که «هولوکوست» یا به قول جمکرانیها «هلوکاست»، سالها پس از تأسیس کمیتة کذا رخ داده و متحیریم که مؤسسان این کمیته از کجا حدس میزدهاند که «هلوکوستی» در راه است و باید در اذهان مردم آمریکا زنده نگاهداشته شود:
«[هدف اصلی] کمیتة [...] سیمون ویزنتال که از سال 1913 در آمریکا تأسیس شده[...] زنده نگهداشتن هولوکاست در یاد مردم آمریکاست.»
منبع: فارس نیوز، مورخ 7 فروردینماه سالجاری
بله این تشکلهای منفور دینی همه در گذشتة «بیبیگوزکانه» چمباتمه زده و از آینده هم باخبراند! درست مثل خداوند خونخوار ابراهیم. در هر حال، فارسنیوز بینوا که یکی از ارکان سرکوب و سانسور در کشور ایران به شمار میرود و کاریکاتوریست دانمارکی را هم محکوم کرده بود، ناگهان مدافع هنر و آزادی بیان از آب در میآید و به تمجید و ستایش از هنر و خلاقیت «پت اولیفانت» پرداخته، از زبان اربابان خود چنین مینویسد:
«مؤسسه جهانی روزنامه نگاری [...] در بیانیهای اعلام کرده است که اولیفانت مانند هر کاریکاتوریست دیگری هنر خود را در بیان مسائل مهم پیرامون خود به کار بسته[...] و جدالی که بر سر این کاریکاتور به وجود آمده دلیل بر نبوغ بینظیر وی است.»
شماره: 881070169، همان منبع
البته انتشار چنین مطالبی در سایت «فاشیست ـ مسلمانهای» جمکران نیز نشانهای از بلاهت بینظیرشان باید تلقی شود. چرا که آزادی بیان «نسبی» نیست! جوجه پاسداران متعهد و مکتبی باید بدانند که در هر حال، «احترام به مقدسات» با آزادی بیان در تضاد قرار میگیرد. از مطلب دور افتادیم بازگردیم به جیغوفریاد رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا که به هاآرتز میگوید، حمله به ایران منافع آمریکا را به خطر میافکند! ژنرال مولن البته نگفتهاند که نوع ویژهای حمله به ایران وجود دارد که نه تنها منافعشان را تهدید نخواهد کرد، که کاملاً در راستای چنین منافعی قرار میگیرد، و آن تهاجمی است که مردم ایران را هدف قرار دهد نه نوکران آمریکا را در جمکران.
بالاخره معلوم شد شیونوزاری ژنرال «مایک مولن» ریشه در نیروگاه بوشهر دارد که تاکنون ایالات متحد و گورکنها با هیاهو بر سر هیچ بهرهبرداری از آنرا به تعویق میانداختند. پس از اینکه به دلائل الهی، اوباما ناچار شد علیرغم مخالفت داسالله حق بهره برداری از این نیروگاه را برای ما به رسمیت بشناسد، هوگو چاوز را برای افتتاح بانک و گسترش همکاریهای استراتژیک با روضهخوانها به تهران ارسال داشتند تا محور «اسرائیلستیزی» تقویت شود. به همین دلیل نیویورک تایمز، بوق تبلیغاتی حزب دمکرات به گروه اوباما پیشنهاد کرده در ایران محتاطانه رفتار نکند، چون مردم ایران مشتاق برقراری تماس با آمریکا هستند، ولی رهبران ایران در اینمورد تردید دارند. چون اینان از دشمنی با آمریکا به عنوان ابزار سرکوب مردم و توجیه نابسامانیها استفاده کردهاند.
بله نیویورک تایمز هم بالاخره افشاگری کرد! دلیل از جان گذشتگیهای نیویورک تایمز این است که میهراسد رویکرد آمریکا تغییر چندانی در تهران به وجود نیاورد. در واقع حکومت اسلامی ناچار شده تماس با هیئتهای آمریکائی را تکذیب کند. جالب اینجاست که پاسدار شریعتمداری ترجمة مطلب نیویورکتایمز را در کیهان مورخ 18 فروردینماه 1388 منتشر کرده. البته در چارچوب متفاوتی که تأکید دارد «سیاست ایران پس از انتخابات هم تغییر نخواهد کرد.»
بله ترجمه انواع و اقسام مختلف دارد درست همانطور که پاسدار اکبر هم در ترجمة معتبر «باقرپرهام» از «18 برومر» نه تنها «حقوق بشر» را رویت کرده بود که به زبان ابتذال حوزه از آن یک تعریف ابلهانه هم ارائه داده بود. البته این ترهات را پاسدار اکبر از زبان مارکس بیان کرده. پاسدار شریعتمداری هم از زبان نیویورک تایمز سیاست آیندة حکومت جمکران را تبیین کرده، مینویسد، «تغییر در کار نخواهد بود.»
برای تأمین منافع ایالات متحد لازم است تنش و بحران در منطقه از طریق جنگ زرگری آمریکا با نوکراناش تداوم یابد، و ژنرال شریعتمداری پس از نگریستن در «گوی بلورین» و دریافت فرامین «هریتیج کلاب»، خطوط اصلی سیاست آیندة حکومت گورکنها را تعیین کرده: سکون یا حفظ وضع موجود! به عبارت دیگر «چنج، وی نید» در منطقه به «چنج، یو دونت نید» تبدیل شده. البته حزب دمکرات آمریکا سخت در اشتباه است اگر میپندارد با روابط پنهان میتوان سیاست انسداد و سرکوب را همچنان تداوم بخشید.
به گزارش لوموند مورخ 5 آوریل 2009، حدود 200 مسجد در شهر مکه رو به قبله ساخته نشدهاند! به همین دلیل پیشنهاد شده که بر خانة کعبه اشعة لیزر بتابانند تا «مومنان» قبله را گم نکنند! گفته میشود مساجد کذا حدود پنجاه سال پیش ساخته شدهاند. و این کشف تاریخی ثابت میکند که مسلماً آمریکا خطای بزرگ مرتکب شده که بازتاب آن در عربستان به چنین افتضاحی انجامیده. که گفتهاند پیشنماز که بگ...د، پسنماز خواهد ر...د. به عبارت دیگر پرزیدنت اوباما در استانبول بیجهت وقت نماز تعیین کردند. برای اجرای یک نماز «الهی» در منطقه، آمریکا بهتر است بجای فرستادن دانشجویان به مسجد، ابتدا در پایگاهاش عربستان سعودی «قبله» را سروسامان دهد.
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت