فدرالیسم الهی!
...
«درخواست از جامعة بینالمللی جهت حمایت از جامعة مدنی در ایران در جهت ایجاد رسانهای مستقل و بیطرف که دارای زبان ملیتهای گوناگون ایران باشد و به سکولاریزم و حقوق بشر متعهد باشد [...] درخواست از اتحادیة اروپا برای حمایت همة نهادها و جوامعی که وابسته به مذاهب و ملیتهای گوناگون باشد [...] درخواست از جوامع بینالمللی برای حمایت از جنبش برابری حقوق زن و مرد و رعایت اصول اعلامیة جهانی حقوق بشر [...] تأکید بر اینکه دمکراسی در ایران نهادینه نخواهد شد مگر اینکه مسئلة چندملیتی و مشارکت آنها در امور سیاسی و تصمیمگیری کشور محرز شود.»
منبع: اخبارروز، مورخ 16فروردینماه سالجاری
این است بخش اساسی قطعنامة مضحک ایرانینمایانی که در همایش بروکسل حضور داشتند. اینان بدون اینکه خواهان تغییر قانون اساسی حکومت اسلامی شوند، از اربابان این حکومت عاجزانه تقاضای فدرالیسم دارند!
فدرالیسم نیازمند یک دولت مرکزی مقتدر است که بتواند نظم و امنیت کل مناطق تحت حاکمیت خود را برای استقرار یک نظام دمکراتیک تأمین کند. در کشور ایران در شرایطی که حکومتهای یک سدة اخیر حتی قادر به حفظ امنیت مرزها نبودهاند، به چه دلیل در «همایش بروکسل» صرفاً با تأکید بر «چندملیتی» بودن کشور ایران فتوی «فدرالیسم» صادر میشود؟
یک وقت فکر نکنید اعضای سازمان ناتو قصد تجزیة ایران را دارند، ابداً! نیتشان خیر است و فقط میخواهند از راه «تمرکززدائی» همه نوع حقوق گلهای، از قماش مذهبی، فرهنگی و ... بجز «حقوق انسانی» در ایران رعایت شود! شیوة عمل به این ترتیب است که ابتدا شعار «فدرالیسم حق مسلم ماست»، یا «نه شرقی، نه غربی، فدرالیسم ایرانی» را در دهان شوتو پرتها میاندازند و مردم ایران هم که سی سال است طعم چماق کودتا را همچنان زیر دندان دارند، به این صرافت میافتند که یک چماق نو و مدرن از «بازار بروکسل»، مقر ناتو ابتیاع کرده بر فرق خود فرود آورند. البته در گیرودار جنجال و هیاهوی «ملتهای» اصفهان، تهران، خوزستان، کردستان، بوشهر، گیلان و مازندران، سازمان دمکراسیپرور ناتو از مرزهای پاکستان، افغانستان، ترکیه و عراق تجهیز و آموزش لات و اوباش را هم سازمان خواهد داد تا یک «فدرالیسم» شایسته و بایسته به ما ملت اهداء کند. یک حکومت «فدرال» که مسلماً باغوحش جمکران در مقایسه با آن یک «دمکراسی» ایدهآل خواهد بود.
اینگونه حمایتها از «فدرالیسم» را در یوگسلاوی سابق شاهد بودیم! و امروز نیز کوسوو، تحت نظارت اوباش مسلح جنایتکاری به نام «هاشم تاچی»، یک دمکراسی تمام عیار به شمار میرود، همة حقوق در آن رعایت میشود؛ بجز حقوق انسانها. نسخة «فدرالیسم» کذا درست مانند شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بر هر درد بیدرمان ما ملت دوا خواهد بود! و به همین دلیل است که حزب سبزهای اروپا نیز از آن «حمایت» میکند!
سایت «اخبار روز»، مورخ 16 فروردینماه 1388، گزارشی از همایش دو روزة بروکسل منتشر کرده که در این وبلاگ به آن استناد خواهیم کرد. از قرار معلوم با همکاری «یو.ان.پی.او»، سازمانهای «ملیتهای بدون نماینده در سازمان ملل»، سازمانهای مدافع حقوق بشر، شخصیتهای سیاسی، نمایندگان پارلمان اروپا و نمایندگان «ملیتهای فدرال ایران» کنفرانس کذا برگزار شده. در این کنفرانس بر حل مسئلة ملی و حفظ تمامیت ارضی ایران تأکید شده است. اعضای «کنگرة ملیتهای ایران» که معلوم نیست چگونه «قومیات» را در سخنانشان به «ملیت» تبدیل کردهاند، بر این «باور» بودند که همایش بروکسل مهمترین همایش کنگره بوده، و پارلمان اروپا هم بلافاصله از «باور» حضرات استقبال کرده میفرماید، «صدای انقلاب شما را شنیدیم!» حال که نمیتوان از مسیر گسترش جنگ عراق و افغانستان به ایران و دیگر کشورهای حاشیة خزر نفت این دریاچة عزیز را چپاول کرد، بهتر است «ملیتهای» ایران زمینة چپاول نفت خزر را به دست خود برایمان فراهم آورند تا ما هم حقوق مذهبی و آداب و رسوم عصرحجری را در هر دهستان و بخش و کوچه به بهترین وجه ممکن تأمین کنیم!
نه اینکه اتحادیة اروپا در یوگسلاوی سابق، افغانستان و عراق خیلی از «حقوقبشر» دفاع کرده، حال نگاه حقوقبشرنواز خود را متوجة ملت ایران میکند، و «تنها راه رهائی» ما ملت را «فدرالیسم» میداند، که با استقرار آن «ملیتهای گوناگون ایران» به حقوق حقة خود دست خواهند یافت:
«صدای شما شنیده میشود. جای خوشحالی است که ملیتهای گوناگون ایران [...] سعی در تعالی حقوق نقض و پایمالشدهشان دارند.»
به عبارت دیگر تا پیش از برپائی همایش کذا، مردم ایران خواستار حقوق انسانی خود نبودهاند. حال که «ملیتهای گوناگون» در ایران «کشف» شده، اتحادیة اروپا هم به این «ملیتها» ابراز عشق میکند. البته همانطور که گفتیم فکر بد نکنید! اصلاً کسی کار به کرویدور «شمال ـ جنوب» که بزودی جایگزین خلیج فارس خواهد شد ندارد! هیچکس چشم طمع به شاهراه زمینی عبور انرژی و کالا که هند را به اروپا متصل خواهد کرد نیز ندوخته! همه نگران «حقوق ملیتهای ایران» شدهاند، آنهم از روی خیرخواهی! نمیدانیم نظر واتیکان در این میان چیست؟
دو روز پس از زلزلة ایتالیا، حضرت پاپ بیانیه صادر کردند که در اولین فرصت سری به محل فاجعه خواهند زد! البته هیچ دلیلی ندارد حضرت پاپ رنج سفر بر خود هموار کنند، چون جیب مردم زلزله زده را که نمیشود خالی کرد؛ مصیبتزدگان به کمک نیاز دارند. در نتیجه آخوند جماعت سعی میکند در اینجور «مقاطع» اصلاً آفتابی نشود، چون اینگونه شرایط برای موعظه و زدن جیب مردم اصلاً مناسب نیست. بله، اتحادیة اروپا هم به دستگاه واتیکان شباهت فراوان پیدا کرده، هر کجا بوی نفت و تاراج به مشام میرسد این اتحادیه هم با شعار حقوقبشر، مارمولکی پیدا میکند و برای مردمان «انا شریک» میخواند.
در واقع این شعار کاربرد همان سوسماری را پیدا کرده که اعراب بادیهنشین در دیگ خورش حجاج محترم میانداختند، و به این ترتیب دیگ را با خورش صاحب میشدند! باز هم تکرار میکنیم که «نیت» اتحادیة اروپا اصولاً «خیر» است، البته نه برای ما ملت، برای خودشان! به همین دلیل دبیرکل «یو.ان.پی.او» سوگند یاد کرده که ابداً قصد تجزیة ایران درکار نیست، بلکه میخواهند یک فدرالیسم فرداعلا به شوتوپرتها اهداء کنند که در آن «جامعه» بجای «دولت» بنشیند و هرج و مرج کامل برقرار باشد. بله، «فدرالیسم» کذا ما را به سوی یک «جامعة مدرن و مسئول» رهنمون خواهد شد! و این همان راهی است که مسلماً همگی را به ته چاه عمیق استعمار «هدایت» خواهد کرد.
البته باید اذعان داشت که دبیرکل محترم از ذوق «فدرالیسم» فراموش کردهاند که جامعه را نمیتوان مدرن و مسئول کرد! تا آنجا که ما میدانیم، دولت میباید با تدوین و اجرای قوانین «انسانمحور» مسئولیت خود را در برابر افراد جامعه به ثبوت برساند. «جامعه» را نمیتوان بجای «دولت» نشاند! و به طریقاولی پوپولیسم را هم نمیتوان بجای دمکراسی به ملت حقنه کرد. و ما ملت ایران برای تعریف فدرالیسم و تأمین حقوق بشر در ایران هیچ نیازی به تشکلهای موازی حاکمیت آمریکا، از جمله سازمان ملل و تشکلهای به اصطلاح «غیردولتی» که نان در کاسة استعمار میخورند نداریم. و چنین گفت مارتین بوستاکین، دبیرکل «یو.ان.پی.او»:
«[ما میخواهیم] فدرالیسم را پیشنهاد و تعریف کرده، زوایای آن را بررسی کنیم تا هم حقوق ملیتها و کلاً حقوق بشر رعایت شود، هم ایران متحد و یکپارچه بماند[...] این همایش حرکتی است در جهت رسیدن به جامعة مدرن و مسئول در ایران.»
ما هم به ایشان میگوئیم قیاس به نفس نفرمائید، «جامعة مدرن و مسئول» یک شعار مردمفریب بیش نیست. بهتر است فکری برای «ژیتانهای» آواره در اروپا بفرمائید که تبعیض و سرکوب را همه روزه در کل کشورهای اروپای غربی و شرقی متحمل میشوند، و هیچ جامعه و دولت «مدرنی» هم در برابرشان احساس مسئولیت نمیکند.
باری پس از سخنان گهربار جناب دبیرکل، نوبت به «پائولو کازاکا» از فراکسیون سوسیالیست پارلمان اروپا میرسد که از «باورهای» خود ما را مستفیض فرمایند. و ایشان ما را ناامید نمیکنند، «پنجه را گز نموده، میفرمایند وجب!» به عبارت دیگر میفرمایند که، حکومت اسلامی از مذهب و «ناسیونالیسم» به عنوان ابزار سرکوب استفاده میکند و خلاصه «رژیمی است مستبد و توتالیتر»! البته بر اساس این ترهات میباید قبول کرد که این رژیم «مامانی» هیچ حمایت و پشتیبانی و هیچ کمکی هم از دستهای مقدس استعمار غرب دریافت نمیکند؛ ماموران امنیتیاش در غرب آموزش نمیبینند، تجهیزات و ابزار شکنجه را هم از غرب وارد نمیکند. بهتر بگوئیم، حتی یک مستشار نظامی سازمان ناتو در ایران حضور ندارد. و حضرت «کازاکا» که موضوع وبلاگ امروز ما را از پیش میشناسند، برای جلب اطمینان ما، به زبان فارسی دری میفرمایند، «کورشم اگه دروغ بگم!» و از قضای روزگار بلافاصله هم کور میشوند.
دروغگوی بعدی «پیترو توکا» از فراکسیون لیبرال دمکرات پارلمان اروپاست، که برای اثبات مخالفت حکومت مفلوک اسلامی با چنین همایش استعماریای که به فرمان ارباباناش به راه افتاده، ادعا میکند «سفارت حکومت جمکران در بلژیک بارها با پارلمان اروپا تماس گرفت تا از برگزاری این همایش جلوگیری کند!» پیترو هم مانند دروغگوی قبلی، آخر کار کشف میکند که ساختار حکومت اسلامی با حقوق فردی و گروهی در تقابل قرار میگیرد. البته ایشان که از کور شدن «پائولو» ترس به دلشان افتاده، اشارة مختصری هم به اصل مطلب، یعنی به منافع اقتصادی در معادلات بینالملل فرمودند که دست حکومت جمکران را برای سرکوب ما ملت باز گذاشته. ولی ما ملت پیش از کشفیات حضرات میدانستیم که سرکوب ملتها جهت گسترش زمینة چپاول استعمار است، و برای آگاهی از چنین واقعیاتی نیازمند افاضات نمایندگان پارلمان اروپا که خود نان همین چپاول و سرکوب را نوشجان میفرمایند نداشتیم. بگذریم و بپردازیم به سخنان پر در و گهر «سابین مایر»، مشاور امنیتی و روابط بینالملل اروپای آزاد که از قضای روزگار عضو «سبزها»، یعنی از مدافعان «فاشیست ـ مسلمانها» و از طرفداران احترام به مقدسات دینی و بومی به شمار میروند!
«سابین مایر» کشف کرده که مسئله اساسی در ایران نقض «حقوق بشر» نیست، بلکه نادیده گرفتن حقوق ملی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است! خلاصة مطلب ما نیز متوجه میشویم که در «باور» سابین مایر، اصولاً انسان در قالب «فرد» به رسمیت شناخته نمیشود؛ انسان فقط از «حقوق جمعی» برخوردار است. در واقع فدرالیسم سابین مایر فدرالیسم گلهای است و مناسب حال گوسفندان! و دقیقاً به همین دلیل است که ایشان ضمن ابراز خرسندی از فعالیت «ملیتها»، نسخة جادوئی فدرالیسم را هم به عنوان «نوشدارو» تقدیم ملت ایران میفرمایند:
«بهترین گزینه برای رسیدن به حقوق نقض شده در ایران [حقوق ملیتها و نه حقوق بشر]، سیستم تمرکز زدائی بر محور خودحاکمیتی و فدرالیسم است.»
البته همچنانکه گفتیم ما هیچ نیازی به توصیههای خردمندانة استعمارگران نداریم. هنوز هم به این درجه از حماقت نرسیدهایم که بپذیریم نمایندة پارلمان اروپا خواهان رفع مشکلات مردم ایران باشد! این جماعت حتی برای مردمی که فرضاً به اینان رأی داده و روانة پارلمانشان کرده نیز دست از روی دست برنمیدارند! مسلم بدانیم اگر در ایران نظم دمکراتیک برقرار شود، امثال «سابین مایر» از گرسنگی تلف خواهند شد. به همین دلیل است که میبینیم پیشنهادات خیرخواهانة نمایندگان پارلمان اروپا راه به جمع گرائی، پوپولیسم و توحش میبرد. نفر بعدی، دکتر «کریستین باکه»، ضمن اشاره به فدراسیون روسیه و کانادا برای معالجة ایران نیز «فدرالیسم» تجویز میفرمایند!
بله ایران هم مانند روسیه یک قدرت نظامی و جهانی است، از اینرو برای حل مشکلات خود مانند روسیه عمل میکنیم و فدراسیون میشویم! ولی باید اذعان داشت که ارائة نمونة کانادا نشان از حماقت ایشان دارد، چرا که کانادا یک جامعة مهاجرنشین است و به هیچ عنوان ارتباطی با ایران ندارد. از این گذشته کانادا از نظر رعایت حقوق بشر رتبة مناسبی نداشته و ندارد. کانادا نمونة واقعی گلهپروری و قومگرائی است. افتضاحات قضائی این کشور در مورد مهاجرین مسلمان زبانزد خاصوعام است. در هر حال «کریستین باکه» یک راه حل «منطقی» برای تضمین «حقوق گلهای» هم ارائه داده، به نام «انقلاب صلحآمیز.» علامت تعجب هم نمیگذاریم؛ کسی که نظام گلهداری و قومپرستی کانادا را برای ایران توصیه میکند مسلماً پایة استدلالیاش همان منطق توحش باید باشد.
همانطور که میتوان حدس زد، در این «همایش» اهالی مرزپرگهر هم حضور داشتند، ولی سخنانشان از چارچوب ترهات قومگرایانة اروپائیها فراتر نمیرفت، گویا مانند حکومت جمکران اینان نیز حافظ منافع اروپا در ایران شدهاند. خلاصه در پایان این همایش «خررنگکن» یک قطعنامة مضحک هم صادر شده که از اعضای پارلمان اروپا برای حمایت از «کمپین دمکراسی» سپاسگزاری میکند! و التماس دعائی هم دارد. بله، این کمپین هم مثل کمپین آشنذری از پشتیبانی اتحادیة اروپا برخوردار است و همین کافی است که بدانیم چنین کمپینهائی در واقع برای گسترش منافع استعماری میکوشند نه در راه تأمین دمکراسی در ایران.
همچنانکه گفتیم منافع ایران با منافع غرب نمیتواند همسوئی داشته باشد، غرب هرگز از استقرار یک حاکمیت دمکراتیک در ایران حمایت نکرده، و تجربة تاریخی نشان داده که کاملاً بر عکس، تمامی تحرکات سرکوبگر در ایران، بدون استثناء از پشتیبانی اعضای سازمان ناتو برخوردار شدهاند. امروز نیز مسلماً در بر همان پاشنه میچرخد. منافع و اهداف ناتو مشخص است، پس ایرانینمایانی که با این تشکل جنایتکار همکاری و همنوائی دارند جایگاهشان کاملاً مشخص خواهد بود. نمیتوان هم در راه تأمین منافع استعمار کوشید هم با شعارهای پوچ و عوامفریب خود را مدافع آزادی در ایران معرفی کرد.
منبع: اخبارروز، مورخ 16فروردینماه سالجاری
این است بخش اساسی قطعنامة مضحک ایرانینمایانی که در همایش بروکسل حضور داشتند. اینان بدون اینکه خواهان تغییر قانون اساسی حکومت اسلامی شوند، از اربابان این حکومت عاجزانه تقاضای فدرالیسم دارند!
فدرالیسم نیازمند یک دولت مرکزی مقتدر است که بتواند نظم و امنیت کل مناطق تحت حاکمیت خود را برای استقرار یک نظام دمکراتیک تأمین کند. در کشور ایران در شرایطی که حکومتهای یک سدة اخیر حتی قادر به حفظ امنیت مرزها نبودهاند، به چه دلیل در «همایش بروکسل» صرفاً با تأکید بر «چندملیتی» بودن کشور ایران فتوی «فدرالیسم» صادر میشود؟
یک وقت فکر نکنید اعضای سازمان ناتو قصد تجزیة ایران را دارند، ابداً! نیتشان خیر است و فقط میخواهند از راه «تمرکززدائی» همه نوع حقوق گلهای، از قماش مذهبی، فرهنگی و ... بجز «حقوق انسانی» در ایران رعایت شود! شیوة عمل به این ترتیب است که ابتدا شعار «فدرالیسم حق مسلم ماست»، یا «نه شرقی، نه غربی، فدرالیسم ایرانی» را در دهان شوتو پرتها میاندازند و مردم ایران هم که سی سال است طعم چماق کودتا را همچنان زیر دندان دارند، به این صرافت میافتند که یک چماق نو و مدرن از «بازار بروکسل»، مقر ناتو ابتیاع کرده بر فرق خود فرود آورند. البته در گیرودار جنجال و هیاهوی «ملتهای» اصفهان، تهران، خوزستان، کردستان، بوشهر، گیلان و مازندران، سازمان دمکراسیپرور ناتو از مرزهای پاکستان، افغانستان، ترکیه و عراق تجهیز و آموزش لات و اوباش را هم سازمان خواهد داد تا یک «فدرالیسم» شایسته و بایسته به ما ملت اهداء کند. یک حکومت «فدرال» که مسلماً باغوحش جمکران در مقایسه با آن یک «دمکراسی» ایدهآل خواهد بود.
اینگونه حمایتها از «فدرالیسم» را در یوگسلاوی سابق شاهد بودیم! و امروز نیز کوسوو، تحت نظارت اوباش مسلح جنایتکاری به نام «هاشم تاچی»، یک دمکراسی تمام عیار به شمار میرود، همة حقوق در آن رعایت میشود؛ بجز حقوق انسانها. نسخة «فدرالیسم» کذا درست مانند شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بر هر درد بیدرمان ما ملت دوا خواهد بود! و به همین دلیل است که حزب سبزهای اروپا نیز از آن «حمایت» میکند!
سایت «اخبار روز»، مورخ 16 فروردینماه 1388، گزارشی از همایش دو روزة بروکسل منتشر کرده که در این وبلاگ به آن استناد خواهیم کرد. از قرار معلوم با همکاری «یو.ان.پی.او»، سازمانهای «ملیتهای بدون نماینده در سازمان ملل»، سازمانهای مدافع حقوق بشر، شخصیتهای سیاسی، نمایندگان پارلمان اروپا و نمایندگان «ملیتهای فدرال ایران» کنفرانس کذا برگزار شده. در این کنفرانس بر حل مسئلة ملی و حفظ تمامیت ارضی ایران تأکید شده است. اعضای «کنگرة ملیتهای ایران» که معلوم نیست چگونه «قومیات» را در سخنانشان به «ملیت» تبدیل کردهاند، بر این «باور» بودند که همایش بروکسل مهمترین همایش کنگره بوده، و پارلمان اروپا هم بلافاصله از «باور» حضرات استقبال کرده میفرماید، «صدای انقلاب شما را شنیدیم!» حال که نمیتوان از مسیر گسترش جنگ عراق و افغانستان به ایران و دیگر کشورهای حاشیة خزر نفت این دریاچة عزیز را چپاول کرد، بهتر است «ملیتهای» ایران زمینة چپاول نفت خزر را به دست خود برایمان فراهم آورند تا ما هم حقوق مذهبی و آداب و رسوم عصرحجری را در هر دهستان و بخش و کوچه به بهترین وجه ممکن تأمین کنیم!
نه اینکه اتحادیة اروپا در یوگسلاوی سابق، افغانستان و عراق خیلی از «حقوقبشر» دفاع کرده، حال نگاه حقوقبشرنواز خود را متوجة ملت ایران میکند، و «تنها راه رهائی» ما ملت را «فدرالیسم» میداند، که با استقرار آن «ملیتهای گوناگون ایران» به حقوق حقة خود دست خواهند یافت:
«صدای شما شنیده میشود. جای خوشحالی است که ملیتهای گوناگون ایران [...] سعی در تعالی حقوق نقض و پایمالشدهشان دارند.»
به عبارت دیگر تا پیش از برپائی همایش کذا، مردم ایران خواستار حقوق انسانی خود نبودهاند. حال که «ملیتهای گوناگون» در ایران «کشف» شده، اتحادیة اروپا هم به این «ملیتها» ابراز عشق میکند. البته همانطور که گفتیم فکر بد نکنید! اصلاً کسی کار به کرویدور «شمال ـ جنوب» که بزودی جایگزین خلیج فارس خواهد شد ندارد! هیچکس چشم طمع به شاهراه زمینی عبور انرژی و کالا که هند را به اروپا متصل خواهد کرد نیز ندوخته! همه نگران «حقوق ملیتهای ایران» شدهاند، آنهم از روی خیرخواهی! نمیدانیم نظر واتیکان در این میان چیست؟
دو روز پس از زلزلة ایتالیا، حضرت پاپ بیانیه صادر کردند که در اولین فرصت سری به محل فاجعه خواهند زد! البته هیچ دلیلی ندارد حضرت پاپ رنج سفر بر خود هموار کنند، چون جیب مردم زلزله زده را که نمیشود خالی کرد؛ مصیبتزدگان به کمک نیاز دارند. در نتیجه آخوند جماعت سعی میکند در اینجور «مقاطع» اصلاً آفتابی نشود، چون اینگونه شرایط برای موعظه و زدن جیب مردم اصلاً مناسب نیست. بله، اتحادیة اروپا هم به دستگاه واتیکان شباهت فراوان پیدا کرده، هر کجا بوی نفت و تاراج به مشام میرسد این اتحادیه هم با شعار حقوقبشر، مارمولکی پیدا میکند و برای مردمان «انا شریک» میخواند.
در واقع این شعار کاربرد همان سوسماری را پیدا کرده که اعراب بادیهنشین در دیگ خورش حجاج محترم میانداختند، و به این ترتیب دیگ را با خورش صاحب میشدند! باز هم تکرار میکنیم که «نیت» اتحادیة اروپا اصولاً «خیر» است، البته نه برای ما ملت، برای خودشان! به همین دلیل دبیرکل «یو.ان.پی.او» سوگند یاد کرده که ابداً قصد تجزیة ایران درکار نیست، بلکه میخواهند یک فدرالیسم فرداعلا به شوتوپرتها اهداء کنند که در آن «جامعه» بجای «دولت» بنشیند و هرج و مرج کامل برقرار باشد. بله، «فدرالیسم» کذا ما را به سوی یک «جامعة مدرن و مسئول» رهنمون خواهد شد! و این همان راهی است که مسلماً همگی را به ته چاه عمیق استعمار «هدایت» خواهد کرد.
البته باید اذعان داشت که دبیرکل محترم از ذوق «فدرالیسم» فراموش کردهاند که جامعه را نمیتوان مدرن و مسئول کرد! تا آنجا که ما میدانیم، دولت میباید با تدوین و اجرای قوانین «انسانمحور» مسئولیت خود را در برابر افراد جامعه به ثبوت برساند. «جامعه» را نمیتوان بجای «دولت» نشاند! و به طریقاولی پوپولیسم را هم نمیتوان بجای دمکراسی به ملت حقنه کرد. و ما ملت ایران برای تعریف فدرالیسم و تأمین حقوق بشر در ایران هیچ نیازی به تشکلهای موازی حاکمیت آمریکا، از جمله سازمان ملل و تشکلهای به اصطلاح «غیردولتی» که نان در کاسة استعمار میخورند نداریم. و چنین گفت مارتین بوستاکین، دبیرکل «یو.ان.پی.او»:
«[ما میخواهیم] فدرالیسم را پیشنهاد و تعریف کرده، زوایای آن را بررسی کنیم تا هم حقوق ملیتها و کلاً حقوق بشر رعایت شود، هم ایران متحد و یکپارچه بماند[...] این همایش حرکتی است در جهت رسیدن به جامعة مدرن و مسئول در ایران.»
ما هم به ایشان میگوئیم قیاس به نفس نفرمائید، «جامعة مدرن و مسئول» یک شعار مردمفریب بیش نیست. بهتر است فکری برای «ژیتانهای» آواره در اروپا بفرمائید که تبعیض و سرکوب را همه روزه در کل کشورهای اروپای غربی و شرقی متحمل میشوند، و هیچ جامعه و دولت «مدرنی» هم در برابرشان احساس مسئولیت نمیکند.
باری پس از سخنان گهربار جناب دبیرکل، نوبت به «پائولو کازاکا» از فراکسیون سوسیالیست پارلمان اروپا میرسد که از «باورهای» خود ما را مستفیض فرمایند. و ایشان ما را ناامید نمیکنند، «پنجه را گز نموده، میفرمایند وجب!» به عبارت دیگر میفرمایند که، حکومت اسلامی از مذهب و «ناسیونالیسم» به عنوان ابزار سرکوب استفاده میکند و خلاصه «رژیمی است مستبد و توتالیتر»! البته بر اساس این ترهات میباید قبول کرد که این رژیم «مامانی» هیچ حمایت و پشتیبانی و هیچ کمکی هم از دستهای مقدس استعمار غرب دریافت نمیکند؛ ماموران امنیتیاش در غرب آموزش نمیبینند، تجهیزات و ابزار شکنجه را هم از غرب وارد نمیکند. بهتر بگوئیم، حتی یک مستشار نظامی سازمان ناتو در ایران حضور ندارد. و حضرت «کازاکا» که موضوع وبلاگ امروز ما را از پیش میشناسند، برای جلب اطمینان ما، به زبان فارسی دری میفرمایند، «کورشم اگه دروغ بگم!» و از قضای روزگار بلافاصله هم کور میشوند.
دروغگوی بعدی «پیترو توکا» از فراکسیون لیبرال دمکرات پارلمان اروپاست، که برای اثبات مخالفت حکومت مفلوک اسلامی با چنین همایش استعماریای که به فرمان ارباباناش به راه افتاده، ادعا میکند «سفارت حکومت جمکران در بلژیک بارها با پارلمان اروپا تماس گرفت تا از برگزاری این همایش جلوگیری کند!» پیترو هم مانند دروغگوی قبلی، آخر کار کشف میکند که ساختار حکومت اسلامی با حقوق فردی و گروهی در تقابل قرار میگیرد. البته ایشان که از کور شدن «پائولو» ترس به دلشان افتاده، اشارة مختصری هم به اصل مطلب، یعنی به منافع اقتصادی در معادلات بینالملل فرمودند که دست حکومت جمکران را برای سرکوب ما ملت باز گذاشته. ولی ما ملت پیش از کشفیات حضرات میدانستیم که سرکوب ملتها جهت گسترش زمینة چپاول استعمار است، و برای آگاهی از چنین واقعیاتی نیازمند افاضات نمایندگان پارلمان اروپا که خود نان همین چپاول و سرکوب را نوشجان میفرمایند نداشتیم. بگذریم و بپردازیم به سخنان پر در و گهر «سابین مایر»، مشاور امنیتی و روابط بینالملل اروپای آزاد که از قضای روزگار عضو «سبزها»، یعنی از مدافعان «فاشیست ـ مسلمانها» و از طرفداران احترام به مقدسات دینی و بومی به شمار میروند!
«سابین مایر» کشف کرده که مسئله اساسی در ایران نقض «حقوق بشر» نیست، بلکه نادیده گرفتن حقوق ملی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است! خلاصة مطلب ما نیز متوجه میشویم که در «باور» سابین مایر، اصولاً انسان در قالب «فرد» به رسمیت شناخته نمیشود؛ انسان فقط از «حقوق جمعی» برخوردار است. در واقع فدرالیسم سابین مایر فدرالیسم گلهای است و مناسب حال گوسفندان! و دقیقاً به همین دلیل است که ایشان ضمن ابراز خرسندی از فعالیت «ملیتها»، نسخة جادوئی فدرالیسم را هم به عنوان «نوشدارو» تقدیم ملت ایران میفرمایند:
«بهترین گزینه برای رسیدن به حقوق نقض شده در ایران [حقوق ملیتها و نه حقوق بشر]، سیستم تمرکز زدائی بر محور خودحاکمیتی و فدرالیسم است.»
البته همچنانکه گفتیم ما هیچ نیازی به توصیههای خردمندانة استعمارگران نداریم. هنوز هم به این درجه از حماقت نرسیدهایم که بپذیریم نمایندة پارلمان اروپا خواهان رفع مشکلات مردم ایران باشد! این جماعت حتی برای مردمی که فرضاً به اینان رأی داده و روانة پارلمانشان کرده نیز دست از روی دست برنمیدارند! مسلم بدانیم اگر در ایران نظم دمکراتیک برقرار شود، امثال «سابین مایر» از گرسنگی تلف خواهند شد. به همین دلیل است که میبینیم پیشنهادات خیرخواهانة نمایندگان پارلمان اروپا راه به جمع گرائی، پوپولیسم و توحش میبرد. نفر بعدی، دکتر «کریستین باکه»، ضمن اشاره به فدراسیون روسیه و کانادا برای معالجة ایران نیز «فدرالیسم» تجویز میفرمایند!
بله ایران هم مانند روسیه یک قدرت نظامی و جهانی است، از اینرو برای حل مشکلات خود مانند روسیه عمل میکنیم و فدراسیون میشویم! ولی باید اذعان داشت که ارائة نمونة کانادا نشان از حماقت ایشان دارد، چرا که کانادا یک جامعة مهاجرنشین است و به هیچ عنوان ارتباطی با ایران ندارد. از این گذشته کانادا از نظر رعایت حقوق بشر رتبة مناسبی نداشته و ندارد. کانادا نمونة واقعی گلهپروری و قومگرائی است. افتضاحات قضائی این کشور در مورد مهاجرین مسلمان زبانزد خاصوعام است. در هر حال «کریستین باکه» یک راه حل «منطقی» برای تضمین «حقوق گلهای» هم ارائه داده، به نام «انقلاب صلحآمیز.» علامت تعجب هم نمیگذاریم؛ کسی که نظام گلهداری و قومپرستی کانادا را برای ایران توصیه میکند مسلماً پایة استدلالیاش همان منطق توحش باید باشد.
همانطور که میتوان حدس زد، در این «همایش» اهالی مرزپرگهر هم حضور داشتند، ولی سخنانشان از چارچوب ترهات قومگرایانة اروپائیها فراتر نمیرفت، گویا مانند حکومت جمکران اینان نیز حافظ منافع اروپا در ایران شدهاند. خلاصه در پایان این همایش «خررنگکن» یک قطعنامة مضحک هم صادر شده که از اعضای پارلمان اروپا برای حمایت از «کمپین دمکراسی» سپاسگزاری میکند! و التماس دعائی هم دارد. بله، این کمپین هم مثل کمپین آشنذری از پشتیبانی اتحادیة اروپا برخوردار است و همین کافی است که بدانیم چنین کمپینهائی در واقع برای گسترش منافع استعماری میکوشند نه در راه تأمین دمکراسی در ایران.
همچنانکه گفتیم منافع ایران با منافع غرب نمیتواند همسوئی داشته باشد، غرب هرگز از استقرار یک حاکمیت دمکراتیک در ایران حمایت نکرده، و تجربة تاریخی نشان داده که کاملاً بر عکس، تمامی تحرکات سرکوبگر در ایران، بدون استثناء از پشتیبانی اعضای سازمان ناتو برخوردار شدهاند. امروز نیز مسلماً در بر همان پاشنه میچرخد. منافع و اهداف ناتو مشخص است، پس ایرانینمایانی که با این تشکل جنایتکار همکاری و همنوائی دارند جایگاهشان کاملاً مشخص خواهد بود. نمیتوان هم در راه تأمین منافع استعمار کوشید هم با شعارهای پوچ و عوامفریب خود را مدافع آزادی در ایران معرفی کرد.
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت