پنجشنبه، فروردین ۲۰، ۱۳۸۸



دست و کشک!


...
برای اینکه دست سازمان سیا و همکارشان حکومت گورکن‌ها رو نشود، ‌ لازم بود «دستی از غیب برون آمده، کاری بکند»! و این «دست» فقط می‌توانست دست محمد خاتمی باشد که در دست دبیرکل ناتو در استانبول گذاشته شد، تا از این راه هم بوق‌ «هریتیج کلاب» در کیهان به صدا درآید، و هم بوزینه‌های همیشه در صحنه به جست‌وخیز مشغول شوند. برای حفظ آبروی اربابان، پاسدار شریعتمداری به یک دست «بی‌بی‌گوزکانه»، «دست ابولهب» متوسل شده، بوزینه‌های همیشه در صحنه هم به شعار نخ‌نمای «مرگ بر آمریکا»! بله روشدن ‌«دست» زیان‌های فراوان دارد. روشدن دست در بازی به باخت شما منجر می‌شود، و نمی‌توانید «بلوف» بزنید؛ روشدن دست در سیاست نیز به نوعی بر هارت‌وپورت و نفس‌کش‌طلبی نقطة پایان می‌گذارد، و خلاصه «روشدن» دست،‌ چه در بازی ورق و چه در دنیای سیاست هرگونه ابهام را برطرف خواهد کرد. و اگر ابهامی درکار نباشد، و روابط روضه‌خوان‌ها با آمریکا عادی شود، دکان پر رونق دشمنی فرضی گورکن‌ها با گاوچران‌ها تخته خواهد شد. و این ضایعة بزرگی است برای آمریکا و نوکر‌ان‌اش در حکومت جمکران.

به همین دلیل امروز بازهم بوزینه‌های ساواک جمکران با شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اوباما» به خیابان‌ها ریختند. چرا که حاکمیت آمریکا خواهان عادی شدن روابط خود با حکومت گورکن‌ها نیست. و از اینرو، همزمان با پیشنهاد «گروه 1 + 5» در لندن برای مذاکرة مستقیم با حکومت اسلامی، حاکمیت آمریکا برای تشویق حکومت گورکن‌ها به «حفظ وضع موجود» و تداوم جنگ‌زرگری، تحریم‌های نوینی بر علیه ایران تصویب می‌کند. در نتیجه، علیرغم کنار رفتن محمد خاتمی از مسابقات مارگیری جمکران،‌ برنامة سازمان سیا برای دو قطبی کردن کاذب فضای سیاسی کشور به نفع محمد خاتمی رونق گرفته!

فعلة فاشیسم امروز با شعار «مرگ بر آخوند آمریکائی»،‌ «مرگ بر اوباما» و «مرگ بر لیبرال» در برابر ساختمان سفارت آمریکا در خیابان تخت جمشید تجمع کردند تا مخالفت اربابان خود را با عادی شدن روابط بین جمکران و کاخ‌سفید اعلام کرده، به خیال خام خود به ما ثابت کنند که هم آخوند «لیبرال» وجود دارد، ‌هم آخوند چپگرا و غیرآمریکائی! به عبارت دیگر پاسدار شریعتمداری و بوزینه‌های ساواک ادعا دارند محمدخاتمی که عمری را در خدمت محافل فاشیسم بین‌الملل و سرکوب ملت ایران گذرانده، «لیبرال» است،‌ چرا که با «راسموسن»، دبیرکل جدید ناتو در استانبول «دست داده»!

تجمع بوزینه‌ها که یک روز پس از انتشار خبر تحریم‌های نوین، و مقالة مضحک پاسدار شریعتمداری تحت عنوان «با ابولهب دست ندهید»، ‌ در کیهان مورخ 19 فروردین‌ماه سالجاری صورت پذیرفت، در واقع پیامی است به دولت احمدی‌نژاد برای پرهیز جدی از هرگونه تنش‌زدائی در رابطه با آمریکا. چرا که افراط‌گرایان هریتیج کلاب آرزوی تداوم سیاست انسداد یا ادامة‌ تنش و روابط پنهان با حکومت گورکن‌ها را در سر می‌پرورانند. این همان خطی است که آشکارا در روزنامة کیهان مشاهده می‌کنیم. اما پیش از ادامة مطلب لازم است در مورد وبلاگ «فدرالیسم الهی» نکاتی را یادآور شویم.

نخست در مورد نام شرکت‌کنندگان که با تکیه بر گزارش سایت «اخبار روز» به آن اشاره کرده بودیم می‌باید تصحیحاتی بیاوریم. دبیرکل «یو.ان.پی.او» مارینو بوسداکین نام دارد. نمایندة فراکسیون سوسیالیست‌های پارلمان اروپا،‌ پائولو کازاکا، عضو کمیسیون ایران نیز هست. نمایندة فراکسیون لیبرال دمکرات‌های اروپا که ادعا می‌کرد حکومت گورکن‌ها تلاش کرده از برگزاری همایش استعماری «فدرالیسم در ایران» جلوگیری کند، «مارکو پردوکا» نام دارد و این ترهات را برای داغ کردن تنور همایش کذا و به ارزش گذاشتن ایرانی‌نمایان حاضر در آن بر زبان آورده، ‌ تا جیره‌خواران استعمار بتوانند خود را «اوپوزیسیون برجستة ایران» بخوانند! یادآور شویم اکثر نمایندگان پارلمان اروپا به دلیل استخدام غیرقانونی و قاچاقی منشی و مترجم و غیره، و عدم پرداخت مالیات به دولت کارنامة درخشانی نیز در زمینة حمایت از نیروی کار دارند. باید بگوئیم حمایت نمایندگان چنین پارلمانی از ایرانی‌نمایان فدرالیست به راستی باعث افتخار و سربلندی آن‌هاست. بی‌دلیل نیست که اینان «اوپوزیسیون برجستة ایران» خوانده می‌شوند، البته باید قبول کرد که در رسوائی واقعاً بسیار برجسته‌اند.

حال به فعلة برجستة ‌فاشیسم‌ که در همایش کذا حضور داشتند یادآور شویم، حق آموزش زبان مادری را نمی‌توان با مزدوری برای بیگانه در ترادف قرارداد. بنابراین اقوام ایرانی را نمی‌توان با ملیت‌های ایرانی جایگزین کرد! در کشور ایران، «یک ملت» وجود دارد که از اقوام مختلف تشکیل شده. «ملیت‌های مختلف» در کشورهای مختلف وجود دارد، و کشور ایران، فقط یک کشور است، پس یک ملت دارد. از سوی دیگر، اقوام ایرانی برای برخورداری از حق آموزش زبان مادری نیازمند فدرالیسم نیستند. کافی است حق تدریس و آموزش زبان‌های کردی، آذری، و ... در مناطق کردنشین، آذربایجان و... از سوی دولت مرکزی به رسمیت شناخته شود. در کشور فرانسه چند سالی است که چنین حقوقی به رسمیت شناخته شده بدون اینکه حاکمیت فرانسه به حکومت فدرال تبدیل شده باشد.

ما حقوق اقوام ایرانی را به رسمیت می‌شناسیم، ‌ ولی نمی‌پذیریم که اتحادیة اروپا و سازمان ملل برای تأمین منافع آمریکا در مرزهای روسیه، برای ما فدرالیسم «تجویز» کنند. به چند دلیل،‌ نخست اینکه برخلاف «باور» شرکت‌کنندگان ایرانی‌نما در همایش کذا،‌ منافع ملی ما با منافع اتحادیة اروپا هیچ هم‌سوئی ندارد. دیگر اینکه برای ابراز مطالبات خود نیازی به وکیل و قیم اروپائی نمی‌بینیم. از این گذشته، اتحادیة اروپا حق دخالت در امور داخلی ایران را ندارد. و بالاخره استقرار حکومت اسلامی در ایران و تداوم این حکومت سرکوبگر فقط ناشی از حمایت بی‌قید و شرط سازمان ناتو و همین اتحادیة «محترم» از اوباش جمکران بوده. «اپوزیسیون برجستة ایران» بهتر است نشست گوادالوپ را فراموش نکند؛ تهاجم نظامی به عراق برای نابود کردن سلاح‌های فرضی کشتار جمعی را نیز به همچنین!

امروز شش سال از استقرار فدرالیسم،‌ ویراست پنتاگون در کشور عراق می‌گذرد. این فدرالیسم بجز هرج‌ومرج و درگیری بین کرد و عرب و شیعه و سنی هیچ نتیجة دیگری نداشته. پس به فدرالیست‌های دلسوخته و برجسته توصیه می‌کنیم برای اثبات حسن نیت ابتدا «ادبیات استعمار» را کنار بگذارند. در ایران، فقط «یک ملت» وجود دارد و این ملت برخلاف فدرالیست‌های بیگانه‌پرست، هرگز تن به مزدوری نخواهد داد.

پس اگر ریگی به کفش ندارید، بر طبل فدرالیسم، ویراست سازمان ناتو نکوبید. ارتش ناتو از سه جهت جنوب، غرب و شرق در مرزهای ایران مستقر شده، و اگر می‌خواهد در ساحل خزر با روسیه مرز مشترک داشته باشد، باید بداند ملت ایران را نمی‌تواند به «گوشت دم توپ»، و ابزار حضور خود در سواحل خزر تبدیل کند. ‌ هر چند که حکومت جمکران و «اوپوزیسیون برجستة‌ ایران» همگی ریزه خوار همین ارتش باشند. حال بازگردیم به بازار گرمی پنتاگون، ‌فرماندة سازمان ناتو برای محمدخاتمی!

پاسدار شریعتمداری که در زدن نعل وارونه به درجة ژنرالی رسیده، روز گذشته پس از دریافت چراغ سبز از اربابان تبلیغات خود را به نفع دارودستة خاتمی آغاز کرد. ابزار تبلیغ برای خاتمی «دست دادن» است. بله! یک «دست» محمد خاتمی برای تداوم سیاست انسداد کفایت می‌کند. پیشتر،‌ انتشار تصویر خوش و بش شیخ مهدی بازرگان با ارباب‌اش،‌ برژینسکی برای توجیه هجوم عملة ساواک به سفارت آمریکا کارساز استقرار سیاست انسداد و تحمیل تحریم اقتصادی و جنگ بر ملت ایران شد، و این روزها به دلیل افلاس سازمان ناتو، پنتاگون به دست محمد خاتمی و دست شکستة راسموسن متوسل شده، که گفته‌اند «دوست آن باشد که گیرد دست دوست!» و خلاصه همه دست یکدیگر را گرفته‌اند، تا مبادا دست‌شان رو شود!

بله استفاده از «دست» خاتمی حکمت دارد! اصولاً «دست» در مبارزات ضدامپریالیستی، حتی در صدر اسلام و به ویژه در نبرد حسین با امپریالیسم یزیدی نقش اساسی بازی می‌کرد. از «دست ابولهب» آغاز کنیم که پاسدار شریعتمداری هم تیتر مقالة مضحک خود را به آن اختصاص داده. این «ابولهب» از آن شخصیت‌های صدر اسلام است که پیامبر گرامی را آزار می‌داد. ابولهب از رهبران نهضت «انتفاضه» در صدراسلام بود. او به سوی محمد سنگ پرتاب می‌کرد و به همین دلیل بود که قادر متعال بلافاصله یک آیه نازل کردند و دادند به دست گابریل و رویش نوشتند، برسد به دست محمد! جریان آیة کذا این بود که خداوند ابولهب را نفرین کرده فرمودند «بریده باد دو دست ابولهب که ...»! بله در آنروزها نهضت انتفاضه کارش نگرفت، چرا که خداوند چنین نمی‌خواست، ولی زورش هم به ابولهب نمی‌رسید! زور پیامبر هم به ابولهب نمی‌رسید، در نتیجه سنگ را می‌خورد و از زبان خداوند «سنگ‌انداز» را نفرین می‌کرد. نمی‌دانیم آخرکار چه به سر دست ابولهب آمد، ولی از همان دوران بود که مسلمین به اهمیت «دست» در پروپاگاند «دینی» پی بردند.

فارس نیوز در «روزشمار نهضت عاشورا» می‌نویسد:

«هشتم محرم سال 61 هجری قمری، حرکت حضرت عباس با بیست و هشت یا سی سوار و بیست پیاده با 20 مشک آب به طرف رود فرات و آوردن آب بعد از درگیری با ماموران ابن سعد.»


بله در نبردهای ضدامپریالیستی حسین در کربلا نیز اهمیت «دست» را شاهدیم. امپریالیست‌ها دست‌های مبارک حضرت عباس را یکی پس از دیگری قطع می‌کنند تا آنحضرت نتواند مشک آب را به سپاهیان حسین برساند. ولی طبق «بی‌بی‌گوزک‌های» شیعیان، حضرت عباس با این حرف‌ها میدان را خالی نکرد. دست راستش را قطع کردند، مشک آب را به دست چپ گرفت، دست چپ‌شان را قطع کردند، با یک حرکت سریع خم شده مشک را وسط زمین و هوا به دندان گرفت، و جالب این است که طی این عملیات محیرالعقول، آب مشک کذا هم به زمین نمی‌ریزد و خلاصه امپریالیست‌های یزیدی که می‌بینند حضرت عباس با دست‌های بریده، سوار اسب شده و نه مشک آب را زمین می‌گذارد و نه از شدت خونریزی به زمین می‌افتد، به ناچار ایشان را شهید کردند! و اینهمه عملیات برای این بود که هزار سال بعد گورکن‌ها بتوانند برای‌مان روضة حضرت عباس بخوانند.

همین فارس نیوز، مورخ 18 دی‌ماه سال 1387، در «بخش دوم سیر تاریخی نهضت عاشورا» می‌نویسد:

«چون امام علیه‌السلام به شهادت رسید ساربان آمد و بدن آن بزرگوار را بدون سر یافت، دست برد تا کمربند آنحضرت را بردارد، آن بزرگوار دست خود را آورد و کمربند را گرفت، پس [ساربان] دست آنحضرت را قطع کرد و [...] مجدداً خواست که کمربند را باز کند، امام علیه‌السلام با دست چپ کمربند را گرفت، [ساربان] دست چپ آنحضرت را نیز قطع کرد.»


می‌دانیم همانطورکه «توپ مرواری» بزرگوار فرموده، اصلاً اسلام است و پائین تنه! اگر پائین تنه را از اسلام بردارند کل ساختار دین مبین از پایه فرو می‌ریزد، و بی‌جهت نیست که دست آنحضرت کمربند کذا را رها نمی‌کند! اگر کمربند آنحضرت را می‌گشودند، آیندة اسلام به خطر می‌افتاد. پاسدار شریعتمداری هم برای حفظ همین دکان مقدسات است که به «دست» خاتمی آویزان شده، او را سرزنش می‌کند که چرا با «ابولهب» دست دادی؟ هنگام غروب بود که سرپرست کیهان را از عالم غیب ندا دادند، «اعرابی! دست‌مان دارد رو می‌شود، اسلام در خطر است»! پس پاسدار بی‌باک اسلام، وافور را زمین گذاشته، لباس رزم برتن کرد، چند کیلو باروت در یک جیب و یک کیلو انجیر، به عنوان توشة راه در جیب دیگر ریخته، مقاله‌ای قلمی فرمود که پیام ارباب را به عملة ساواک رسانده خواهان «اعتراض» آنان شود. شریعتمداری آنچنان شتابزده بود که نام «راسموسن» را هم «راسموس» نوشت! ولی هیچ اهمیتی ندارد، چون بوزینه‌های ساواک کارشان «درست» است، امروز به خیابان ریختند و بر ضد همان «آخوند آمریکائی» معروف شعار هم دادند!

می‌بینیم که فرمان حضور لات‌الله در خیابان مستقیماً از سوی آمریکا صادر می‌شود، و ترجمة آن لابلای بی‌بی‌گوزک‌های مقدس به دست لباس‌شخصی‌ها می‌رسد:‌

«روز دوشنبه [...] آقای خاتمی [...] با آندرسون فوگ راسموس [آندرس فوگ راسموسن] دست داد و خوش‌وبش کرد[...] نگارنده دیروز از نوشتن این [مطلب] خودداری کرد با این امید که هواداران آقای خاتمی اندکی غیرت دینی به خرج داده و [...] به ایشان اعتراض کنند [...]»

و پیام سازمان سیا توسط «دانشجویان مستقل» جمکران شنیده شد، لات‌الله هوادار خاتمی بلافاصله برای «اعتراض» و «تعیین سیاست» به خیابان ریختند و اعلام داشتند:

«آمریکا می‌خواهد مردم ایران را فریب دهد، مردم ایران با آمریکا سازش نخواهند کرد[...] آمریکا خود می‌داند که انقلاب اسلامی [...] بدون ارتباط با هیچیک از قطب‌های جهان در مقابل استکبار جهانی ایستاده [...] آمریکا [...] توهین به مقدسات و ...»


و دانشجوی کذا خیلی وراجی کرده و همة شعارهای ساواک طی سه دهة اخیر را از نو به هم بافته و شعارهای «سیاستگذاری خیابانی» در «فارس‌نیوز»، مورخ 20 فروردین‌ماه سالجاری انتشار یافته.

همزمان با نفس‌کش‌طلبی لباس‌شخصی‌ها در خیابان‌های تهران، یک هیئت پارلمانی بلندپایة آمریکا برای ملاقات با فیدل کاسترو راهی هاوانا شد. حضور این هیئت در کوبا هیچ تجمع و تظاهراتی به همراه نیاورد، چرا که دولت کوبا، برخلاف حکومت اسلامی دست‌نشاندة آمریکا نیست. در کوبا، «مردم» برای «دولت» سیاست تعیین نمی‌کنند، چون تعیین سیاست در خیابان، همچنانکه پیشتر هم گفتیم ویژة روسپی‌های سیاسی، همچون «شخصیت‌های» جمکران است که امروز «دست‌شان» رو شده.

دست حکومت اسلامی رو شده! پاسدار شریعتمداری و اوباش ساواک هر قدر زوزه سر دهند، بیش از این نمی‌توانند روابط گورکن‌ها را با آمریکا پنهان دارند، و این آمریکا، آمریکای دوران جیمی کارتر نیست که هر روز برای‌شان بحرانی بیافریند. این‌ آمریکا حکم سگ‌گری را دارد که فدائیان‌اش در جمکران می‌پندارند با جنگ زرگری می‌توان بیماری‌اش را درمان کرد. تا از این مفر نانی برای خود به تنور بچسبانند. ولی دیگر این سیرک مضحک را نمی‌توان ادامه داد:

سگی که برای خودش پشم نمی‌کند، برای دیگران کشک نخواهد کرد!






نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ آدردرایو

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

نسخة پی‌دی‌اف ـ مدیافایر

...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت