کوفته و کیهان!
...
هنگامهای بپاست به هر کنج مملکت
از فتنة خواص پلید و عوام خر
«در پایان هشت روز پسح، [...] خانمهای یهودی ایرانی خوراکهائی مانند کوکوسبزی [...] کوفته نخودی یهودی، که مانند کوفته تبریزی و کوفته برنجی است میپزند[...]»
منبع: رادیو فردا، مورخ 10 آوریل 2009، بخش فرهنگ و هنر، «همانندیهای جشن پسح یهودیان و نوروز ایرانیان»
بله به برکت «پسح»، نه تنها نوروز جمشیدی ما به بیبیگوزکهای ابراهیمی شباهت یافت که کوفته نخودی «دینی» هم روز گذشته وارد گنجینة فرهنگ زبان «فارسی» شد. مسلماً خانمهای مسیحی ایرانی هم برای مراسم «پاک» کوفته «نخودی مسیحی» میپزند که حتماً عین کوفته نخودی یهودی و کوفته برنجی اسلامی است. وجه مشترک کوفتههای کذا با یکدیگر این است که خانمها آنرا میپزند تا آقایان بخورند، و آن را با دستپخت مادرشان مقایسه کرده بفرمایند، «خدابیامرز مادرم چه کوفتههائی درست میکرد»! به عبارت دیگر این کوفته کجا، کوفتههای مامان جانم کجا! چرا که اکثریت قریب به اتفاق آقایان ایرانی شیفتة «مامانجانشان» هستند که حسابی هم لوسشان کرده. همچنانکه اکثر خانمهای ایرانی عاشق «پاپاجان» هستند هر چند دمار از روزگارشان درآورده! ولی وای برحالتان اگر والدة «آقا» در قید حیات بوده و برای صرف کوفته با شما بر سر یک میز نشسته باشد! در اینصورت، پس از تناول کوفته پشت چشمی برای شاهپسرشان نازک کرده میفرمایند، آشپز ما خیلی خوب کوفته نخودی درست میکرد. سپس برای دریافت علائم تأئید پسرشان کمی مکث کرده میفرمایند، «دستورشو دارم، ناهیدجان! اگه میخوای به شما هم بدم!» باری بهتر است مسائل «فرهنگی» مرزپرگهر را رها کرده به کوفتههای خودمان بپردازیم.
تفاوت کوفتههای کذا با یکدیگر این است که خانمها برحسب اعتقادات مذهبی خود ـ این اعتقادات به دلیل شرایط کنونی برای همه به ویژه برای خانمها الزامی است ـ هنگام مالیدن و سابیدن آنها ورد میخوانند و به کوفتة کذا فوت میکنند، تا در آب «وا نرود.» در نتیجه وقتی کوفته نخودی یهودی میل میکنید صدای یهوه را میشنوید که میگوید: «هاجر، کنیز سارا را فرمودیم تا برای ابراهیم و اسحاق و سارا کوفته نخودی بپزد و خودش کوفت بخورد.» و اما اگر کوفته نخودی «مسیحی» میل کنید صدای گفتگوی گابریل را با مریم میشنوید که میگوید، «این کوفته نخودیهائی که پختی بده یوسف نجار کوفت کند.» ولی اگر بخواهید کوفته نخودی اسلامی میل کنید، به محض اینکه کوفته را به دهان میگذارید، صدای «الله» در سالن طنینافکن میشود که عربده میزند، «بریده باد دو دست ابولهب که به سوی رسول خدا سنگ انداخت.» و متوجه میشوید که کوفتههای کذا را همسر پاسدار شریعتمداری پخته تا «آقا» برای محمد خاتمی پیام بفرستند، «دستی که با راسموسن دادی، کوفتت بشه!»
دست شکستة راسموسن را دستکم نگیریم، با همین دست شکسته هم میتوان کارهای بسیار کرد، از جمله «معجزه»، و کودتا. کودتا در عالم سیاست نوعی «معجزه» به شمار میرود. معجزه، بنابرتعریف ادیان ابراهیمی رخدادی است منطقگریز و غیرمنتظره که به ارادة خداوند صورت میپذیرد. به عبارت دیگر ارادة انسان در تحقق معجزه هیچ نقشی ندارد و خداوند از طریق جبرئیل و فرشتگان و غیره ارادة مقدس خود را تحقق میبخشند. به عنوان نمونه اگر خداوند بخواهد پسری داشته باشد گابریل را به سراغ یک دختر تپل مپل مثل مریم میفرستند و گابریل هم به صورت مریم فوت میکند و روح خداوند را در وجود وی میدمد. در نتیجه یوسف نجار بدون اینکه کمترین زحمتی کشیده باشد، صاحب یک پسر کاکلزری میشود که نام وی را خداوند از پیش تعیین کرده!
البته این عملیات شباهت فراوانی به «تلقیح مصنوعی» در دوران معاصر دارد ولی بنیانگذار آن در واقع خداوند خونخوار ابراهیم بوده و پزشکان با تقلید از ایشان روش فوق را «کشف» کردهاند. خلاصه دچار توهم نشویم، هیچ «ابداعی» از سوی «انسان» در کار نبوده. از این نمونه معجزات فراوان یافت میشود، همین معجزة جیمی کارتر را در نظر میگیریم که روابط آمریکا با ایران را قطع کرد تا آخوند جنتی در وقوقیة 21 فروردینماه به فناوری هستهای دست یابند و چرخة سوختشان «تکمیل» شود.
اتفاقاً 21 فرودینماه سال 1388، دهمین سالگرد ترور سرهنگ صیاد شیرازی است. صیاد شیرازی در تاریخ 21 فروردینماه سال 1378، حدود دو ماه پیش از کودتای ناکام 18 تیر به قتل رسید، چون گویا با کودتا مخالف بوده. همان کودتائی که میبایست پس از سفر خاتمی به اروپا تحت عنوان «قیام 18 تیر» به ملت ایران حقنه میشد، و همچنانکه شاهد بودیم علیرغم ترور صیاد شیرازی شکست هم خورد. چرا؟ چون پایان جنگ سرد در شرایط جهان تغییرات اساسی ایجاد کرده، هر چند در اهداف پلید اربابان حکومت اسلامی کوچکترین تغییری به چشم نمیخورد. اینان همچنان طرح آشوب و براندازی را در ایران پیگیری میکنند. ملاقات خاتمی با دبیرکل سازمان ناتو را در همین چارچوب میتوان بررسی کرد.
پس از این ملاقات، روزینامة کیهان، شیپور هریتیج کلاب، برای رد گم کردن یک مطلب خررنگکن تحت عنوان «با ابولهب دست ندهید» منتشر کرد که در واقع فراخوانی بود برای «تظاهرات» بوزینههای ساواک در برابر ساختمان سفارت آمریکا در تهران. بوزینهها هم بلافاصله برضد آمریکا بسیج شدند که هیچکس دچار «توهم توطئه» نشود و به «کودتا» نیندیشد! ولی پس از ملاقات جادوئی «راسموسن» با خاتمی، معجزات عجیبی در عالم سیاست رخداد. از جمله حمایت همزمان مشارکتچیها و شبه نظامیان گروه بهزاد نبوی از میرحسین موسوی!
ولی مهمتر از پشتیبانی مشارکتچیها از موسوی، خبر سفر رسمی «نجمالدین اربکان»، نخست وزیر اوباشالله ترکیه به تهران است. به گزارش روزنامة «حریت»، اربکان امروز به دعوت مقامات رسمی حکومت جمکران راهی تهران خواهد شد. ولی رسانههای گورکنها این خبر را «تکذیب» کرده ادعا میکنند، سفر وی «غیررسمی» است و فردا انجام میشود! البته این تکذیبهای ابلهانه پایه و اساس دیپلماسی گورکنهاست که فقط برای «حفظ آبروی طرفین» انجام میگیرد. حکومت اسلامی با تکذیب روابط و ملاقاتهای رسمی، از یکسو طرف مقابل را از رسوائی برقراری ارتباط با روسپیهای سیاسی جمکران در امان نگاه میدارد، و از سوی دیگر، ارتباط خود را با دیگران پنهان میکند. یادآور شویم، دیگران شامل آمریکا و نوکران شناخته شدهاش میشود. به عنوان نمونه هوگوچاوز، در این گروه جائی ندارد، چون گروه برژینسکی چاوز را در ردة مزدوران مستقل خود قرارداده. در هر حال حکومت جمکران میپندارد با این پنهانکاریهای مضحک میتوان خود را «مستقل» وانمود کرد. به همین دلیل مهرنیوز، مورخ 22 فروردینماه تأکید میکند، روزنامة «حریت» اشتباه کرده و اربکان به دعوت «حزبالله ایران» برای سفر غیررسمی به ایران میآید! ولی همین مهرنیوز میافزاید، «تقاضای اربکان برای ملاقات با مقامات عالیرتبة ایران در دست برنامهریزی است!»
میبینیم که سفر بسیار «غیررسمی» به شمار میرود و روزنامة حریت «اشتباه» کرده. در هر حال این تحفة «فاشیست ـ مسلمانهای» ترکیه فعلاً رهبری حزب «سعادت» را بر عهده دارد. پیشتر اردوغان و عبدالله گل «عدالت و توسعه» را برای مردم ترکیه تأمین کردهاند، میماند «سعادت» که اربکان به فرمان «راسموسن» برای توسعة ایران و ترکیه آنرا در قالب یک «کوفته نخودی آمریکائی» با رعایت «عدالت» بین دو ملت تقسیم خواهد کرد. تا هر دو را پی «نخودسیاه» بفرستد. نخودسیاه از مواد لازم برای تهیة کوفته نخودی «پیراهنسیاهها» یا فدائیان هیتلر است.
و اما کوفته نخودی «فدائی» با همة این کوفتهها تفاوت دارد! چون هم فدرالیست است و راه را برای حضور ارتش ناتو در سواحل جنوبی خزر باز میکند، هم «سوسیالیست» است! البته سوسیالیسم فدائیان با «سوسیالیسم علمی» تفاوت دارد و بیشتر خواهان «تغییر نگاه مردم» است تا تغییر قوانین. به همین جهت اگر سپیده صلحجو برایمان کوفته نخودی فدائی بپزد، به محض اینکه چنگال را به کوفتة کذا نزدیک کنید شعار میدهد «در نبود نظارت مردم، فساد رشد خواهد کرد که توسعة اقتصادی را با شکست مواجه خواهد ساخت.» و شما بلافاصله متوجه میشوید که کوفتة کذا دستپخت «هاله سحابی» برای مهندس عزتالله سحابی است، و همان کوفته نخودی «عاظادی» است که دستور طبخ آن هم در «میزان نیوز» و هم در «عصرنو» موجود است. پس بازگردیم به کوفته نخودی فدائی!
این کوفته میخواهد یک «جمهوری دمکراتیک ـ فدرال با سمتگیری سوسیالیستی را جایگزین تئوکراسی فعلی» نماید. میبینیم که کوفته نخودی کذا برخلاف کوفته نخودیهای دینی از «تئوکراسی» گریزان است و «تلاش میکند» با شعار «کارگران جهان متحد شوید» یک «انترناسیونال کارگری جدید بر محور اتحادیههای کارگری و مستقل از دولت» تأسیس کند. ولی این کوفتة محترم نمیگوید از «چه طریق» میخواهد چنین انترناسیونالی را به راه بیاندازد؟ به زبان سادهتر کوفته نخودی فدائی هیچ برنامة دقیق و مشخصی برای نیل به اهداف «کوفتهای» خود ندارد، فقط «شعار» میدهد.
به همین دلیل است که این کوفته نخودی از کوفته نخودیهای دیگر فریبندهتر است، چون هیچکس با عدالت اجتماعی، آزادی زنان و به ویژه با یک حاکمیت دمکراتیک مخالفت نخواهد کرد. ولی باید از فدائیان محترمی که چنین برنامهای را در سایتهای «اخبار روز» و «عصرنو» به ما ملت شوتوپرت تقدیم کردهاند بپرسیم کدام حاکمیت «دمکراتیک» تاکنون شعار «کارگران جهان متحد شوید» سر داده؟ کدام حاکمیت دمکراتیک از «تقدسها» حمایت میکند که شما با دمیدن در شیپور «میهن پرستی»، به تبلیغ «تقدس بومی» برخاستهاید؟ برنامة شما در واقع همان «ناسیونال ـ سوسیالیسم» هیتلری نیست که با شعار «سوسیالیسم علمی» درهم آمیخته؟ بله، اگر کوفته نخودی فدائی را به دهان بگذارید، یک دست تا آرنج برای دادن سلام هیتلری از دهانتان خارج شده، فریاد میزند: «هایل هیتلر!»
شد دائمی ریاست خرها به ملک ما
ثبت است بر جریدة عالم دوام خر
و شما متوجه میشوید آفتاب از کدام طرف برآمده که امروز پاسدار شریعتمداری هم خواهان «عدالت اجتماعی» شده و در مطلبی تحت عنوان «آنجا چه خبر است؟»، تلویحاً به آخوند شاهرودی «پیام» میدهد که برای نجات جایگاه سرکوب و تاراج خود چند تن از مدیران را به اتهام فساد برکنار کند تا مردم «اعتراض» نکنند! یا بهتر بگوئیم قرار است لاتالله به بهانة صدور فرضی یک حکم آزادی برای عربده جوئی بر ضد «بیگانگان» روانة خیابان شوند و زوزة «مرگ بر آمریکا» سردهند. بهانة ارسال چنین پیامی هم صدور حکم آزادی شهرام جزایری است. اصولاً پاسدار شریعتمداری ترجیح میدهد پیام اربابان خود را از طریق مقالات مضحک و ابلهپسند ارسال کند، چون مخاطباناش همه ابله و مسخرهاند.
گفتا سروش غیب به گوش امیر ملک
زین بیشتر زمانه نگردد به کام خر
بله بازجوی ساواک جمکران که عمری را به چماقکشی و عربدهجوئی در راه منافع ارباب سپری کرده، امروز مخالف «قانون شکنی» از آب در آمده. و خلاصه بگوئیم پس از جاخالی حاکمیت ایالات متحد و ابراز تردید در مورد لاف و گزاف و جهش و پرش مهرورزی در استخر هستهای، تیمسار شریعتمداری ضمن اشاره به «موفقیتهای حیرتانگیز نظام» خطاب به آخوند شاهرودی، غلامبچة سفارت میگوید، «زدو بند برای آزادی شهرام جزایری» در این شرایط «نظام» را بدنام خواهد کرد! میدانیم که نظام توحش خیلی خوشنام است:
«دست اندرکاران این زد و بند[...] به یقین میدانستهاند که آزادی یک مفسد اقتصادی [...] اعتراض شدید مردم را در پی خواهد داشت [...] آیا بدنام کردن نظام، آنهم در شرایطی که موفقیتهای حیرت انگیز آن خشم دشمنان بیرونی را برانگیخته [...] یکی از اهداف [آنان] نبوده؟ و آیا در پیگیری ماجرا نباید رد پای بیگانگان نیز مورد توجه قرار گیرد؟[...]»
بله «بیگانگان» در این مواقع خیلی به درد میخورند. اصولاً هر وقت نظام توحش در بنبست گیر کرده و مثل خر در گل مانده، بیگانگان به کمک آمدهاند، به ویژه کارمندان دونپایة سفارت آمریکا! پاسدار شریعتمداری! توصیه میکنیم برای فرار از مذاکرة مستقیم با اربابان آمریکائیتان، رکسانا صابری را مسئول این زدو بند معرفی کنید. چون «فریدام هاوس»، دفترودستک عیال «جان نگروپونته» هم خواهان آزادی این شبه «خبرنگار» شده. پس سر رکسانا را گوش تا گوش ببرید، و عصمت باروتی را دستور فرمائید تا یک کوفته نخودی «ژاپنی ـ آمریکائی» از گوشت این «جاسوس» پلید که از قضا با محمد خاتمی هم میانة خوبی دارد بپزد. بعد کوفتة کذا را بدهید شاهرودی کوفت کند. به این ترتیب خطر مذاکرة مستقیم با آمریکا منتفی خواهد شد! و «موفقیتهای حیرت انگیز» شما که حتی آمریکا نیز ناچار شده از آن اظهار بیاطلاعی کند، محفوظ خواهد ماند. البته شوخی کردیمها! یکدفعه جدی نگیرید!
آگاه از سیاست کابینه کس نشد
نبود عجب که نیست معین مرام خر
[...]
امروز روز خرخری و خرسواری است
فردا زمان خرکشی و انتقامخر
هیچ راه فراری باقینمانده! شیشة عمر نظامهای پوشالی نظیر نظام «مستقل» جمکران با یک توافق بین روسیه و آمریکا خواهد شکست. دیروز هیلاری کلینتون و سخنگوی وزارت امور خارجة ایالات متحد در مورد «موفقیتهای حیرت انگیز» جاخالی دادند، سپس وزیر امورخارجة روسیه، سرگئی لاوروف هم در یک نشست خبری در مسکو اعلام داشت:
«ما هیچگونه تغییری پیرامون برنامة هستهای ایران مشاهده نمیکنیم [...] هدف از مذاکره در بارة برنامة هستهای ایران رفع ابهامات [...] است و ما خواهان چنین مذاکراتی هستیم [لاوروف درمورد نشست 1+5 در لندن اظهار داشت] نکتة مهم [...] آمادگی آمریکا برای پیشبرد سیاستی است که [...] بر اساس آن در صورت آغاز مذاکرات در بارة ایران به آن خواهد پیوست[...]»
منبع: حنازرچوبه، مورخ 22 فروردینماه سالجاری
بله اینبار بیگانگان هم نمیتوانند به کمک نظام پوسیدة برخاسته از کودتا بشتابند. این شرایط هیچ ربطی به آغاز نفرتانگیز استقرار حکومت اسلامی ندارد، همچنان که «پسح» نیز نمیتواند شباهتی به نوروز جمشیدی داشته باشد.
از فتنة خواص پلید و عوام خر
«در پایان هشت روز پسح، [...] خانمهای یهودی ایرانی خوراکهائی مانند کوکوسبزی [...] کوفته نخودی یهودی، که مانند کوفته تبریزی و کوفته برنجی است میپزند[...]»
منبع: رادیو فردا، مورخ 10 آوریل 2009، بخش فرهنگ و هنر، «همانندیهای جشن پسح یهودیان و نوروز ایرانیان»
بله به برکت «پسح»، نه تنها نوروز جمشیدی ما به بیبیگوزکهای ابراهیمی شباهت یافت که کوفته نخودی «دینی» هم روز گذشته وارد گنجینة فرهنگ زبان «فارسی» شد. مسلماً خانمهای مسیحی ایرانی هم برای مراسم «پاک» کوفته «نخودی مسیحی» میپزند که حتماً عین کوفته نخودی یهودی و کوفته برنجی اسلامی است. وجه مشترک کوفتههای کذا با یکدیگر این است که خانمها آنرا میپزند تا آقایان بخورند، و آن را با دستپخت مادرشان مقایسه کرده بفرمایند، «خدابیامرز مادرم چه کوفتههائی درست میکرد»! به عبارت دیگر این کوفته کجا، کوفتههای مامان جانم کجا! چرا که اکثریت قریب به اتفاق آقایان ایرانی شیفتة «مامانجانشان» هستند که حسابی هم لوسشان کرده. همچنانکه اکثر خانمهای ایرانی عاشق «پاپاجان» هستند هر چند دمار از روزگارشان درآورده! ولی وای برحالتان اگر والدة «آقا» در قید حیات بوده و برای صرف کوفته با شما بر سر یک میز نشسته باشد! در اینصورت، پس از تناول کوفته پشت چشمی برای شاهپسرشان نازک کرده میفرمایند، آشپز ما خیلی خوب کوفته نخودی درست میکرد. سپس برای دریافت علائم تأئید پسرشان کمی مکث کرده میفرمایند، «دستورشو دارم، ناهیدجان! اگه میخوای به شما هم بدم!» باری بهتر است مسائل «فرهنگی» مرزپرگهر را رها کرده به کوفتههای خودمان بپردازیم.
تفاوت کوفتههای کذا با یکدیگر این است که خانمها برحسب اعتقادات مذهبی خود ـ این اعتقادات به دلیل شرایط کنونی برای همه به ویژه برای خانمها الزامی است ـ هنگام مالیدن و سابیدن آنها ورد میخوانند و به کوفتة کذا فوت میکنند، تا در آب «وا نرود.» در نتیجه وقتی کوفته نخودی یهودی میل میکنید صدای یهوه را میشنوید که میگوید: «هاجر، کنیز سارا را فرمودیم تا برای ابراهیم و اسحاق و سارا کوفته نخودی بپزد و خودش کوفت بخورد.» و اما اگر کوفته نخودی «مسیحی» میل کنید صدای گفتگوی گابریل را با مریم میشنوید که میگوید، «این کوفته نخودیهائی که پختی بده یوسف نجار کوفت کند.» ولی اگر بخواهید کوفته نخودی اسلامی میل کنید، به محض اینکه کوفته را به دهان میگذارید، صدای «الله» در سالن طنینافکن میشود که عربده میزند، «بریده باد دو دست ابولهب که به سوی رسول خدا سنگ انداخت.» و متوجه میشوید که کوفتههای کذا را همسر پاسدار شریعتمداری پخته تا «آقا» برای محمد خاتمی پیام بفرستند، «دستی که با راسموسن دادی، کوفتت بشه!»
دست شکستة راسموسن را دستکم نگیریم، با همین دست شکسته هم میتوان کارهای بسیار کرد، از جمله «معجزه»، و کودتا. کودتا در عالم سیاست نوعی «معجزه» به شمار میرود. معجزه، بنابرتعریف ادیان ابراهیمی رخدادی است منطقگریز و غیرمنتظره که به ارادة خداوند صورت میپذیرد. به عبارت دیگر ارادة انسان در تحقق معجزه هیچ نقشی ندارد و خداوند از طریق جبرئیل و فرشتگان و غیره ارادة مقدس خود را تحقق میبخشند. به عنوان نمونه اگر خداوند بخواهد پسری داشته باشد گابریل را به سراغ یک دختر تپل مپل مثل مریم میفرستند و گابریل هم به صورت مریم فوت میکند و روح خداوند را در وجود وی میدمد. در نتیجه یوسف نجار بدون اینکه کمترین زحمتی کشیده باشد، صاحب یک پسر کاکلزری میشود که نام وی را خداوند از پیش تعیین کرده!
البته این عملیات شباهت فراوانی به «تلقیح مصنوعی» در دوران معاصر دارد ولی بنیانگذار آن در واقع خداوند خونخوار ابراهیم بوده و پزشکان با تقلید از ایشان روش فوق را «کشف» کردهاند. خلاصه دچار توهم نشویم، هیچ «ابداعی» از سوی «انسان» در کار نبوده. از این نمونه معجزات فراوان یافت میشود، همین معجزة جیمی کارتر را در نظر میگیریم که روابط آمریکا با ایران را قطع کرد تا آخوند جنتی در وقوقیة 21 فروردینماه به فناوری هستهای دست یابند و چرخة سوختشان «تکمیل» شود.
اتفاقاً 21 فرودینماه سال 1388، دهمین سالگرد ترور سرهنگ صیاد شیرازی است. صیاد شیرازی در تاریخ 21 فروردینماه سال 1378، حدود دو ماه پیش از کودتای ناکام 18 تیر به قتل رسید، چون گویا با کودتا مخالف بوده. همان کودتائی که میبایست پس از سفر خاتمی به اروپا تحت عنوان «قیام 18 تیر» به ملت ایران حقنه میشد، و همچنانکه شاهد بودیم علیرغم ترور صیاد شیرازی شکست هم خورد. چرا؟ چون پایان جنگ سرد در شرایط جهان تغییرات اساسی ایجاد کرده، هر چند در اهداف پلید اربابان حکومت اسلامی کوچکترین تغییری به چشم نمیخورد. اینان همچنان طرح آشوب و براندازی را در ایران پیگیری میکنند. ملاقات خاتمی با دبیرکل سازمان ناتو را در همین چارچوب میتوان بررسی کرد.
پس از این ملاقات، روزینامة کیهان، شیپور هریتیج کلاب، برای رد گم کردن یک مطلب خررنگکن تحت عنوان «با ابولهب دست ندهید» منتشر کرد که در واقع فراخوانی بود برای «تظاهرات» بوزینههای ساواک در برابر ساختمان سفارت آمریکا در تهران. بوزینهها هم بلافاصله برضد آمریکا بسیج شدند که هیچکس دچار «توهم توطئه» نشود و به «کودتا» نیندیشد! ولی پس از ملاقات جادوئی «راسموسن» با خاتمی، معجزات عجیبی در عالم سیاست رخداد. از جمله حمایت همزمان مشارکتچیها و شبه نظامیان گروه بهزاد نبوی از میرحسین موسوی!
ولی مهمتر از پشتیبانی مشارکتچیها از موسوی، خبر سفر رسمی «نجمالدین اربکان»، نخست وزیر اوباشالله ترکیه به تهران است. به گزارش روزنامة «حریت»، اربکان امروز به دعوت مقامات رسمی حکومت جمکران راهی تهران خواهد شد. ولی رسانههای گورکنها این خبر را «تکذیب» کرده ادعا میکنند، سفر وی «غیررسمی» است و فردا انجام میشود! البته این تکذیبهای ابلهانه پایه و اساس دیپلماسی گورکنهاست که فقط برای «حفظ آبروی طرفین» انجام میگیرد. حکومت اسلامی با تکذیب روابط و ملاقاتهای رسمی، از یکسو طرف مقابل را از رسوائی برقراری ارتباط با روسپیهای سیاسی جمکران در امان نگاه میدارد، و از سوی دیگر، ارتباط خود را با دیگران پنهان میکند. یادآور شویم، دیگران شامل آمریکا و نوکران شناخته شدهاش میشود. به عنوان نمونه هوگوچاوز، در این گروه جائی ندارد، چون گروه برژینسکی چاوز را در ردة مزدوران مستقل خود قرارداده. در هر حال حکومت جمکران میپندارد با این پنهانکاریهای مضحک میتوان خود را «مستقل» وانمود کرد. به همین دلیل مهرنیوز، مورخ 22 فروردینماه تأکید میکند، روزنامة «حریت» اشتباه کرده و اربکان به دعوت «حزبالله ایران» برای سفر غیررسمی به ایران میآید! ولی همین مهرنیوز میافزاید، «تقاضای اربکان برای ملاقات با مقامات عالیرتبة ایران در دست برنامهریزی است!»
میبینیم که سفر بسیار «غیررسمی» به شمار میرود و روزنامة حریت «اشتباه» کرده. در هر حال این تحفة «فاشیست ـ مسلمانهای» ترکیه فعلاً رهبری حزب «سعادت» را بر عهده دارد. پیشتر اردوغان و عبدالله گل «عدالت و توسعه» را برای مردم ترکیه تأمین کردهاند، میماند «سعادت» که اربکان به فرمان «راسموسن» برای توسعة ایران و ترکیه آنرا در قالب یک «کوفته نخودی آمریکائی» با رعایت «عدالت» بین دو ملت تقسیم خواهد کرد. تا هر دو را پی «نخودسیاه» بفرستد. نخودسیاه از مواد لازم برای تهیة کوفته نخودی «پیراهنسیاهها» یا فدائیان هیتلر است.
و اما کوفته نخودی «فدائی» با همة این کوفتهها تفاوت دارد! چون هم فدرالیست است و راه را برای حضور ارتش ناتو در سواحل جنوبی خزر باز میکند، هم «سوسیالیست» است! البته سوسیالیسم فدائیان با «سوسیالیسم علمی» تفاوت دارد و بیشتر خواهان «تغییر نگاه مردم» است تا تغییر قوانین. به همین جهت اگر سپیده صلحجو برایمان کوفته نخودی فدائی بپزد، به محض اینکه چنگال را به کوفتة کذا نزدیک کنید شعار میدهد «در نبود نظارت مردم، فساد رشد خواهد کرد که توسعة اقتصادی را با شکست مواجه خواهد ساخت.» و شما بلافاصله متوجه میشوید که کوفتة کذا دستپخت «هاله سحابی» برای مهندس عزتالله سحابی است، و همان کوفته نخودی «عاظادی» است که دستور طبخ آن هم در «میزان نیوز» و هم در «عصرنو» موجود است. پس بازگردیم به کوفته نخودی فدائی!
این کوفته میخواهد یک «جمهوری دمکراتیک ـ فدرال با سمتگیری سوسیالیستی را جایگزین تئوکراسی فعلی» نماید. میبینیم که کوفته نخودی کذا برخلاف کوفته نخودیهای دینی از «تئوکراسی» گریزان است و «تلاش میکند» با شعار «کارگران جهان متحد شوید» یک «انترناسیونال کارگری جدید بر محور اتحادیههای کارگری و مستقل از دولت» تأسیس کند. ولی این کوفتة محترم نمیگوید از «چه طریق» میخواهد چنین انترناسیونالی را به راه بیاندازد؟ به زبان سادهتر کوفته نخودی فدائی هیچ برنامة دقیق و مشخصی برای نیل به اهداف «کوفتهای» خود ندارد، فقط «شعار» میدهد.
به همین دلیل است که این کوفته نخودی از کوفته نخودیهای دیگر فریبندهتر است، چون هیچکس با عدالت اجتماعی، آزادی زنان و به ویژه با یک حاکمیت دمکراتیک مخالفت نخواهد کرد. ولی باید از فدائیان محترمی که چنین برنامهای را در سایتهای «اخبار روز» و «عصرنو» به ما ملت شوتوپرت تقدیم کردهاند بپرسیم کدام حاکمیت «دمکراتیک» تاکنون شعار «کارگران جهان متحد شوید» سر داده؟ کدام حاکمیت دمکراتیک از «تقدسها» حمایت میکند که شما با دمیدن در شیپور «میهن پرستی»، به تبلیغ «تقدس بومی» برخاستهاید؟ برنامة شما در واقع همان «ناسیونال ـ سوسیالیسم» هیتلری نیست که با شعار «سوسیالیسم علمی» درهم آمیخته؟ بله، اگر کوفته نخودی فدائی را به دهان بگذارید، یک دست تا آرنج برای دادن سلام هیتلری از دهانتان خارج شده، فریاد میزند: «هایل هیتلر!»
شد دائمی ریاست خرها به ملک ما
ثبت است بر جریدة عالم دوام خر
و شما متوجه میشوید آفتاب از کدام طرف برآمده که امروز پاسدار شریعتمداری هم خواهان «عدالت اجتماعی» شده و در مطلبی تحت عنوان «آنجا چه خبر است؟»، تلویحاً به آخوند شاهرودی «پیام» میدهد که برای نجات جایگاه سرکوب و تاراج خود چند تن از مدیران را به اتهام فساد برکنار کند تا مردم «اعتراض» نکنند! یا بهتر بگوئیم قرار است لاتالله به بهانة صدور فرضی یک حکم آزادی برای عربده جوئی بر ضد «بیگانگان» روانة خیابان شوند و زوزة «مرگ بر آمریکا» سردهند. بهانة ارسال چنین پیامی هم صدور حکم آزادی شهرام جزایری است. اصولاً پاسدار شریعتمداری ترجیح میدهد پیام اربابان خود را از طریق مقالات مضحک و ابلهپسند ارسال کند، چون مخاطباناش همه ابله و مسخرهاند.
گفتا سروش غیب به گوش امیر ملک
زین بیشتر زمانه نگردد به کام خر
بله بازجوی ساواک جمکران که عمری را به چماقکشی و عربدهجوئی در راه منافع ارباب سپری کرده، امروز مخالف «قانون شکنی» از آب در آمده. و خلاصه بگوئیم پس از جاخالی حاکمیت ایالات متحد و ابراز تردید در مورد لاف و گزاف و جهش و پرش مهرورزی در استخر هستهای، تیمسار شریعتمداری ضمن اشاره به «موفقیتهای حیرتانگیز نظام» خطاب به آخوند شاهرودی، غلامبچة سفارت میگوید، «زدو بند برای آزادی شهرام جزایری» در این شرایط «نظام» را بدنام خواهد کرد! میدانیم که نظام توحش خیلی خوشنام است:
«دست اندرکاران این زد و بند[...] به یقین میدانستهاند که آزادی یک مفسد اقتصادی [...] اعتراض شدید مردم را در پی خواهد داشت [...] آیا بدنام کردن نظام، آنهم در شرایطی که موفقیتهای حیرت انگیز آن خشم دشمنان بیرونی را برانگیخته [...] یکی از اهداف [آنان] نبوده؟ و آیا در پیگیری ماجرا نباید رد پای بیگانگان نیز مورد توجه قرار گیرد؟[...]»
بله «بیگانگان» در این مواقع خیلی به درد میخورند. اصولاً هر وقت نظام توحش در بنبست گیر کرده و مثل خر در گل مانده، بیگانگان به کمک آمدهاند، به ویژه کارمندان دونپایة سفارت آمریکا! پاسدار شریعتمداری! توصیه میکنیم برای فرار از مذاکرة مستقیم با اربابان آمریکائیتان، رکسانا صابری را مسئول این زدو بند معرفی کنید. چون «فریدام هاوس»، دفترودستک عیال «جان نگروپونته» هم خواهان آزادی این شبه «خبرنگار» شده. پس سر رکسانا را گوش تا گوش ببرید، و عصمت باروتی را دستور فرمائید تا یک کوفته نخودی «ژاپنی ـ آمریکائی» از گوشت این «جاسوس» پلید که از قضا با محمد خاتمی هم میانة خوبی دارد بپزد. بعد کوفتة کذا را بدهید شاهرودی کوفت کند. به این ترتیب خطر مذاکرة مستقیم با آمریکا منتفی خواهد شد! و «موفقیتهای حیرت انگیز» شما که حتی آمریکا نیز ناچار شده از آن اظهار بیاطلاعی کند، محفوظ خواهد ماند. البته شوخی کردیمها! یکدفعه جدی نگیرید!
آگاه از سیاست کابینه کس نشد
نبود عجب که نیست معین مرام خر
[...]
امروز روز خرخری و خرسواری است
فردا زمان خرکشی و انتقامخر
هیچ راه فراری باقینمانده! شیشة عمر نظامهای پوشالی نظیر نظام «مستقل» جمکران با یک توافق بین روسیه و آمریکا خواهد شکست. دیروز هیلاری کلینتون و سخنگوی وزارت امور خارجة ایالات متحد در مورد «موفقیتهای حیرت انگیز» جاخالی دادند، سپس وزیر امورخارجة روسیه، سرگئی لاوروف هم در یک نشست خبری در مسکو اعلام داشت:
«ما هیچگونه تغییری پیرامون برنامة هستهای ایران مشاهده نمیکنیم [...] هدف از مذاکره در بارة برنامة هستهای ایران رفع ابهامات [...] است و ما خواهان چنین مذاکراتی هستیم [لاوروف درمورد نشست 1+5 در لندن اظهار داشت] نکتة مهم [...] آمادگی آمریکا برای پیشبرد سیاستی است که [...] بر اساس آن در صورت آغاز مذاکرات در بارة ایران به آن خواهد پیوست[...]»
منبع: حنازرچوبه، مورخ 22 فروردینماه سالجاری
بله اینبار بیگانگان هم نمیتوانند به کمک نظام پوسیدة برخاسته از کودتا بشتابند. این شرایط هیچ ربطی به آغاز نفرتانگیز استقرار حکومت اسلامی ندارد، همچنان که «پسح» نیز نمیتواند شباهتی به نوروز جمشیدی داشته باشد.
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت