«فرهنگ» اندرون!
...
من رأی میدهم به الاغی که قبل ازین
او را الاغهای دگر رأی دادهاند
[...]
من رأی میدهم به سگ زرد یا شغال
کاین هر دو تخم یک خر و یک خانوادهاند
به گزارش سایت زمانه، مورخ 23 فروردینماه سالجاری، سردار «محمدیفر»، معاون پارلمانی نیروی انتظامی امروز گفته، «پلیس اجرای طرح امنیت اجتماعی را وظیفة ذاتی خود میداند و ...» و به ادعای اهالی «زمانه» این اظهارات در پاسخ به سخنرانیهای اخیر موسوی و کروبی در باب برچیدن گشتهای ارشاد ایراد شده. ولی به عقیدة ما این سخنان کاربرد دیگری هم میتواند داشته باشد.
برای ارائة «تصویر دلپذیر» از میرحسین موسوی، لازم است ستاد انتخاباتی ایشان یک بیانیه منتشر کند و به سردار «محمدیفر»، معاون پارلمانی نیروی انتظامی بگوید حق دخالت در امر انتخابات را ندارد. اگر چنین بیانیهای صادر شد و سردار کذا خفقان اختیار کردند، یقین بدانیم که کارخانة رجالهپروری میکوشد تصویر مقتدر و دلپذیری از موسوی مفلوک ارائه دهد تا شوتانوپرتان در مسابقات مارگیری شرکت کرده از «قهرمان» جدید حمایت کنند.
من رأی میدهم که شود رهنمای خلق
گرگی که در کمین و امینی که رهزنست
اما اگر چنین بیانیهای صادر نشد و سرداران هم سکوت اختیار کردند، معلوم میشود اهالی زمانه آب در هاون میکوبند. ولی اگر چنین بیانیهای صادر شد و سرداران خفقان نگرفتند، تازه میرسیم به اصل مطلب. و اصل مطلب این است که در ایران دولتمردان صورتکی بیش نیستند و همه کاره نیروهای انتظامی است که از غرب دستور میگیرد.
پیش از ادامة مطلب امروز، در مورد صیاد شیرازی یادآور شویم که او از آسمان به زمین نیامده بود. ایشان از معاونین سپهبد نجیمی نائینی، فرماندة لشکر غرب بودند. سپهبد نجیمی مانند تیمسار خرقانی و بسیاری دیگر در شاخة امرای «نمازخوان» ارتش شاهنشاهی قرار داشت. سازماندهی به این شاخة «خاص» از آغاز دورة ریاست جمهوری کندی و همزمان با «انقلاب سفید» آغاز شد. چرا که حزب دمکرات آمریکا برنامة «جهاد»، اوباش پروری و تخریب منطقه را همزمان با اصلاحات «فرضی» آغاز کرد. «ظهور» خمینی و سخنرانیهای ابلهانهاش در چارچوب همین سیاست تخریب صورت پذیرفت. این سیاست برای جلوگیری از ارتقاء فرهنگی به گسترش همزمان ابتذال و تقدس مشغول شد. به این ترتیب که با ارائة طرح ظاهرفریب آزادی زنان، مهرههای خود در حوزه و دانشگاه را به مخالفت با آن بسیج میکرد و میتوانست به صورت انبوه حماسه و قیام تولید کند. همان صحنههائی که در پانزده خرداد، 13 آبان و ... تولید و باز تولید شد تا به کودتای 22 بهمن 57، کودتای 13 آبان 58 و... ترور صیاد شیرازی و توطئة ناکام 18 تیر انجامید.
پس از استقرار حکومت اوباش جمکران، سپهبد نجیمی بازنشسته میشود، ولی تیمسار خرقانی را که از فرمانداران نظامی دولت ازهاری بود، به کار هم دعوت کردند! این مختصر را جهت اطلاع «چیچو ـ فرانکو» گفتیم که ویراست نوینی از «تاریخ» تحت عنوان «سی سال پیش در چنین روزی» به خورد اهالی مرزپرگهر میدهند و از زبان مردگان دروغ میبافند و «تاریخ نگاری» میکنند، درست مثل آخوند مهدوی کنی و اکبر بهرمانی که به اقتضای زمان نبش قبر میکنند و نظرات امام را جویا میشوند. امام هم آزادانه اظهارنظرهای ضد و نقیض میکنند، چرا که ایشان در آن دنیا هم از «استقلال» و «آزادی» از عقل و شعور کاملاً برخوردارند. البته سایت خرداد در همین دنیا هم از نعمات فوق برخوردار شده، چرا که ادعا میکند، «حضور عبدالله نوری در انتخابات یعنی آزادی!»
با تعریف «آزادی» توسط نخبگان چاه جمکران بهتر آشنا شویم. آزادی، به ادعای سایت «خرداد» یعنی حضور یک آخوند سرکوبگر ساواک به نام عبدالله نوری در «انتخابات». بله حضور آخوندی که جانشین صادق قطبزاده در جام جمکران و نمایندة روحالله خمینی در سپاه پاسداران بوده، در مسابقات مارگیری «آزادی» نام دارد. این تعاریف نوین از «آزادی» را اگر نشناسیم «نادان» از دنیا خواهیم رفت و در آن دنیا نمیتوانیم در «بحثآزاد» و بسیار «فلسفی» که «برادر» فرخنگهدار با آخوند مصباح یزدی و حاج عبدالکریم سروش به راه میاندازند شرکت کنیم.
آوردهاند که «سایت خرداد»، پس از بلعیدن چند کوفته نخودی «مسلمان» و یکی دوتا کوفته نخودی «یهودی» و «مسیحی» ادعا فرموده، حضور شیخ عبدالله نوری در انتخابات نشان «آزادی» است. البته سایت «اخبار روز» هم به این ترهات اعتراض کرده! ما که خیلی تعجب کردیم! حتماً از آن کوفتهها به «اخبارروزیها» ندادهاند، اگر نه صدایشان در نمیآمد و به «آزادیهای اجتماعی» اشاره نمیکردند. امروز پاپ هم پس از صرف یک دیگ کوفته نخودی مسیحی رو به تریبون «مقدس» واتیکان داشت که با شنیدن خبر نابودی کامیونهای ناتو در پاکستان، سکندری خورد و نزدیک بود در یک قدمی صندلی مقدس به زمین افتد که معجزه شد! متأسفانه «دست غیب» از آستین یکی از همراهان به در آمد و مانع این امر خیر شد. خلاصه حضرت پاپ در حالیکه در دل از مرگ کامیونهای ناتو خون میگریستند، ضمن دعا برای «صلح» به زلزله زدگان ایتالیا فرمودند، هیچ ناراحت نباشید ما به فکر شما هستیم!
زلزله زدگان هم آناً همة ناراحتی و مصائب خود را فراموش کردند! اگر «پاپ» به فکر شما باشد نشان از اهمیت شما دارد. نشان میدهد که ایشان تلاش میکنند که از مصیبت شما کاسة گدائی خود را پر کنند. بله، توپ مرواری والامقام، «اسلام» را «شمشیر بران و کاسةگدائی» نامیده. در آمریکا و اروپای غربی، تفاوت عمدة مسیحیت با اسلام این است که شمشیر بران به دست ارتش ناتو سپرده شده و فقط کاسة گدائی در دست کلیسای کاتولیک و آنگلیکن باقی مانده. البته تفاوتهای دیگری نیز وجود دارد. از جمله اینکه در ایتالیا، سیلویو برلوسکنی که همه مسخرهاش میکنند، ویلاهای خود را در اختیار زلزله زدگان میگذارد. ولی در ایران، بجز روضه و زوزة رهبری هیچ کمکی شامل حال زلزله زدگان بم نمیشود. آه! حضور پرنس چارلز را فراموش کردیم! پسر الیزابت دوم هم فرصت را مغتنم شمرده، برای «همدردی با زلزله زدگان» راهی تهران شدند. البته ممکن است نوة الیزابت دوم که خلبان هلیکوپتر است نتواند راهی افغانستان شود، چون طالبان به سلاحهای پدافند هوائی مجهز شدهاند و خلاصه ممکن است دربار انگلستان در افغانستان «شهید» هم بدهد.
خوشبختانه دمکراسی در افغانستان از دورة ملاعمر به مراتب پیشرفت بیشتری کرده. در دورة ملاعمر زنان حق نداشتند شغل رسمی داشته باشند. امروز تحت نظارت آنگلوساکسونها زنان را به مقام ریاست منصوب میکنند تا بعد بتوانند آنها را ترور کنند! بعد هم هووچو میاندازند که کار طالبان بود! به این ترتیب زنان با کمال میل از حضور فعال در جامعه چشم پوشی خواهند کرد، و راسموسن با آن دست شکستهاش ادعا خواهد کرد که زنان افغانستان آزادانه «خانه نشینی» را «انتخاب» کردهاند. میدانیم که فلاسفة وطنی هم خواستار آن بودند که «نگاه جامعه» به زن تغییر کند! و از آنجا که در افغانستان این «نگاه» ذلیلمرده هنوز تغییر نکرده، زنها بهتر است در خانه بمانند. از اینجا نتیجه میگیریم که راسموسن «تودهای» است و از امضاءکنندگان بیانیة رودة سگ اصحاب کهف به شمار میرود.
این بیانیه شباهت عجیبی به برنامة عوامفریب «گروهی از فدائیان اکثریت » دارد که بوی نفرت فاشیسم و خوشرقصی برای سازمان ناتو از آن به مشام میرسد. به نظر میرسد هر دو این بیانیهها را ساواک تدوین کرده باشد. چون در هر دو بیانیه بجای «برنامةسیاسی» فقط شعارهای عوامپسند به چشم میخورد. به عبارت دیگر نه فدائیان و نه اصحاب روده نمیگویند «از چه طریق» میتوانند و میخواهند به مطالبات مطروحه دست یابند! بگذریم و بازگردیم به افغانستان و قانون معروف «حداقل هر 4 شب یکبار» که در سایت لوموند، مورخ 11 آوریل 2009، زمینة یک بحث بسیار «منطقی» را هم ایجاد کرده!
لوموند از قول «شیخ محمد آصف محسنی» مینویسد، «غرب حق ندارد فرهنگ خود را از فرهنگ ما برتر بداند ... این تهاجم فرهنگی است و... » و اکثر کاربران لوموند هم با شیخ محسنی همصدا شده میگویند، بله چکار به کارشان دارید، بگذارید هر جور «فرهنگشان» اقتضا میکند زندگی کنند و... و البته این صحبتها همه در همسوئی کامل با مقالة شیوای «آلن گرش» در لوموند دیپلماتیک قرار میگیرد که با الهام از «تودورف» علیهالسلام، «توحش» دین را در ترادف با «فرهنگ» و «تمدن» قرار داده بود.
ارتش ناتو به محض لشکرکشی به افغانستان به زور سرنیزه قانون اساسی در چارچوب قرآن را بر مردم این کشور تحمیل کرد، و امروز که مجلس افغانستان با تکیه بر احکام توحش قرآن قوانین انسانستیز تصویب میکند، اعضای ناتو به جنجال و هیاهو پرداخته مدافع حقوق زنان میشوند! آنروز که قانون اساسی کذا را به ملت افغانستان تحمیل میکردند، حضرات کور و کر و ابله بودند و نمیدانستند که دین، بنا بر تعریف، زنستیز است. امروز اینان متوجة این مهم شدهاند تا شیخ محسنی مزدور در دانشگاه کابل بتواند توحش را به عنوان «فرهنگ» افغانستان مطرح کرده، مخالفت با توحش و انسانستیزی را هم «فرهنگ غرب» بخواند. همان وظیفهای که سازمان ناتو سی سال است در جمکران بر عهدة نوکران خود گذاشته و به راستی که اینان خوب انجام وظیفه کردهاند. شیخ محسنی هم در مکتب نوکران ناتو در جمکران تلمذ کرده. به گزارش لوموند، آخوند محسنی در دانشگاه کابل میگوید:
«این قانون جدید به صورت دمکراتیک توسط نمایندگان پارلمان افغان مطرح شده. بر اساس اصول همان دمکراسیای که غرب در افغانستان از آن دفاع میکند.»
بله شیخ محسنی مزدور هم مانند دیگر شیعیمسلکان در عراق و جمکران «قانون اساسی در چارچوب توحش قرآن» را دمکراسی میداند، و ناتو را به حق مدافع چنین «دمکراسی دروغینی» میخواند.
خر سرور نباشد، پس هر خر از چه روی
گردد همه ز روی ارادت غلام خر
به گزارش لوموند، هفتة گذشته طوماری امضاء شده که خواهان ممانعت از طالبانیزه شدن «قانونی» کشور افغانستان است. در این گیرودار، «ستاره اچکزی»، عضو شورای ولایتی قندهار را هم ترور کردند و «طالبان» قاتل وی معرفی شد. به گزارش بیبیسی، مورخ 23 فروردینماه سالجاری، وی دومین زنی است که توسط طالبان ترور میشود. پیشتر «ملالی کاکر»، رئیس ادارة مبارزه با جرائم جنائی فرماندهی پلیس قندهار از سوی افراد مسلح ترور شده بود.
خرها همه محترماند اندر این دیار
باید نمود از دل و جان احترام خر
در گیرودار تصویب قوانین عصر حجر و ترور زنان بلندپایة افغانستان که از قضای روزگار جزو «اسلام گرایان» هم نیستند، فعلة مؤنث فاشیسم در جمکران برای گرفتن ماهی از آب گل آلود و گرم کردن تنور فمینیسم «دینی» یک بیانیة مضحک حرمسرائی صادر کردهاند. این بیانیه خطاب به «خواهران رنجدیدة افغانستانی» است و در متن آن وجود زن به عنوان انسان و وجود زن لائیک بکلی نفی شده. به زعم «خواهران» حقوق اقوام و اقلیتهای مذهبی باید حفظ شود نه حقوق افراد، نه حقوق زن به عنوان یک انسان! این بیانیة بیشرمانه از اینکه مجلس افغانستان به خود اجازه میدهد برای روابط زناشوئی قانون وضع کند، و عملاً به اتاق خواب مردم وارد شود هیچ نگرانی ندارد. خواهران حرمسرای ناتو در جمکران خواستار آن شدهاند که مجلس با رعایت «عدالت» وارد حریم خصوصی شود:
«خواهران رنجدیده [...] ما خوشحالیم که شما زنان افغان از شیعه و سنی در اینمورد متحد شدهاید تا ریشه را بخشکانید [...] ما ضمن استقبال از دستور رئیس جمهوری افغانستان برای بازنگری در [این قانون] امیدواریم این قانون به گونهای اصلاح شود که برابری و عدالت و کرامت انسانی مبنای کلیة روابط انسانی در خانوادهها [...] از جمله در میان اقلیتهای قومی و مذهبی قرارگیرد[...]»
منبع: «اخبار روز»، مورخ 23 فروردینماه سالجاری
مهجورم و صغیرم و در کشتزار دین
خارم خلیده در دل و خاکم به خرمن است
بله شیخ محسنی در دانشگاه کابل ورود قوة مقننه به حریم خصوصی را «فرهنگ اسلامی» مینامد، کمپین آش نذری هم ابراز امیدواری میکند که قانون «حداقل هر 4 شب یکبار» به دستور حمید کرزای در مجلس بر مبنای «کرامت انسانی» با رعایت «عدالت» برای گلههای «مذهبی» و «قومی» اصلاح شود! بیدلیل نیست که سایت خرداد حضور عبدالله نوری در انتخابات را نشانة آزادی دانسته!
سی سال رأی داده و خر برگزیدهام
وینگونه استراتژی من مدون است
م.سحر
او را الاغهای دگر رأی دادهاند
[...]
من رأی میدهم به سگ زرد یا شغال
کاین هر دو تخم یک خر و یک خانوادهاند
به گزارش سایت زمانه، مورخ 23 فروردینماه سالجاری، سردار «محمدیفر»، معاون پارلمانی نیروی انتظامی امروز گفته، «پلیس اجرای طرح امنیت اجتماعی را وظیفة ذاتی خود میداند و ...» و به ادعای اهالی «زمانه» این اظهارات در پاسخ به سخنرانیهای اخیر موسوی و کروبی در باب برچیدن گشتهای ارشاد ایراد شده. ولی به عقیدة ما این سخنان کاربرد دیگری هم میتواند داشته باشد.
برای ارائة «تصویر دلپذیر» از میرحسین موسوی، لازم است ستاد انتخاباتی ایشان یک بیانیه منتشر کند و به سردار «محمدیفر»، معاون پارلمانی نیروی انتظامی بگوید حق دخالت در امر انتخابات را ندارد. اگر چنین بیانیهای صادر شد و سردار کذا خفقان اختیار کردند، یقین بدانیم که کارخانة رجالهپروری میکوشد تصویر مقتدر و دلپذیری از موسوی مفلوک ارائه دهد تا شوتانوپرتان در مسابقات مارگیری شرکت کرده از «قهرمان» جدید حمایت کنند.
من رأی میدهم که شود رهنمای خلق
گرگی که در کمین و امینی که رهزنست
اما اگر چنین بیانیهای صادر نشد و سرداران هم سکوت اختیار کردند، معلوم میشود اهالی زمانه آب در هاون میکوبند. ولی اگر چنین بیانیهای صادر شد و سرداران خفقان نگرفتند، تازه میرسیم به اصل مطلب. و اصل مطلب این است که در ایران دولتمردان صورتکی بیش نیستند و همه کاره نیروهای انتظامی است که از غرب دستور میگیرد.
پیش از ادامة مطلب امروز، در مورد صیاد شیرازی یادآور شویم که او از آسمان به زمین نیامده بود. ایشان از معاونین سپهبد نجیمی نائینی، فرماندة لشکر غرب بودند. سپهبد نجیمی مانند تیمسار خرقانی و بسیاری دیگر در شاخة امرای «نمازخوان» ارتش شاهنشاهی قرار داشت. سازماندهی به این شاخة «خاص» از آغاز دورة ریاست جمهوری کندی و همزمان با «انقلاب سفید» آغاز شد. چرا که حزب دمکرات آمریکا برنامة «جهاد»، اوباش پروری و تخریب منطقه را همزمان با اصلاحات «فرضی» آغاز کرد. «ظهور» خمینی و سخنرانیهای ابلهانهاش در چارچوب همین سیاست تخریب صورت پذیرفت. این سیاست برای جلوگیری از ارتقاء فرهنگی به گسترش همزمان ابتذال و تقدس مشغول شد. به این ترتیب که با ارائة طرح ظاهرفریب آزادی زنان، مهرههای خود در حوزه و دانشگاه را به مخالفت با آن بسیج میکرد و میتوانست به صورت انبوه حماسه و قیام تولید کند. همان صحنههائی که در پانزده خرداد، 13 آبان و ... تولید و باز تولید شد تا به کودتای 22 بهمن 57، کودتای 13 آبان 58 و... ترور صیاد شیرازی و توطئة ناکام 18 تیر انجامید.
پس از استقرار حکومت اوباش جمکران، سپهبد نجیمی بازنشسته میشود، ولی تیمسار خرقانی را که از فرمانداران نظامی دولت ازهاری بود، به کار هم دعوت کردند! این مختصر را جهت اطلاع «چیچو ـ فرانکو» گفتیم که ویراست نوینی از «تاریخ» تحت عنوان «سی سال پیش در چنین روزی» به خورد اهالی مرزپرگهر میدهند و از زبان مردگان دروغ میبافند و «تاریخ نگاری» میکنند، درست مثل آخوند مهدوی کنی و اکبر بهرمانی که به اقتضای زمان نبش قبر میکنند و نظرات امام را جویا میشوند. امام هم آزادانه اظهارنظرهای ضد و نقیض میکنند، چرا که ایشان در آن دنیا هم از «استقلال» و «آزادی» از عقل و شعور کاملاً برخوردارند. البته سایت خرداد در همین دنیا هم از نعمات فوق برخوردار شده، چرا که ادعا میکند، «حضور عبدالله نوری در انتخابات یعنی آزادی!»
با تعریف «آزادی» توسط نخبگان چاه جمکران بهتر آشنا شویم. آزادی، به ادعای سایت «خرداد» یعنی حضور یک آخوند سرکوبگر ساواک به نام عبدالله نوری در «انتخابات». بله حضور آخوندی که جانشین صادق قطبزاده در جام جمکران و نمایندة روحالله خمینی در سپاه پاسداران بوده، در مسابقات مارگیری «آزادی» نام دارد. این تعاریف نوین از «آزادی» را اگر نشناسیم «نادان» از دنیا خواهیم رفت و در آن دنیا نمیتوانیم در «بحثآزاد» و بسیار «فلسفی» که «برادر» فرخنگهدار با آخوند مصباح یزدی و حاج عبدالکریم سروش به راه میاندازند شرکت کنیم.
آوردهاند که «سایت خرداد»، پس از بلعیدن چند کوفته نخودی «مسلمان» و یکی دوتا کوفته نخودی «یهودی» و «مسیحی» ادعا فرموده، حضور شیخ عبدالله نوری در انتخابات نشان «آزادی» است. البته سایت «اخبار روز» هم به این ترهات اعتراض کرده! ما که خیلی تعجب کردیم! حتماً از آن کوفتهها به «اخبارروزیها» ندادهاند، اگر نه صدایشان در نمیآمد و به «آزادیهای اجتماعی» اشاره نمیکردند. امروز پاپ هم پس از صرف یک دیگ کوفته نخودی مسیحی رو به تریبون «مقدس» واتیکان داشت که با شنیدن خبر نابودی کامیونهای ناتو در پاکستان، سکندری خورد و نزدیک بود در یک قدمی صندلی مقدس به زمین افتد که معجزه شد! متأسفانه «دست غیب» از آستین یکی از همراهان به در آمد و مانع این امر خیر شد. خلاصه حضرت پاپ در حالیکه در دل از مرگ کامیونهای ناتو خون میگریستند، ضمن دعا برای «صلح» به زلزله زدگان ایتالیا فرمودند، هیچ ناراحت نباشید ما به فکر شما هستیم!
زلزله زدگان هم آناً همة ناراحتی و مصائب خود را فراموش کردند! اگر «پاپ» به فکر شما باشد نشان از اهمیت شما دارد. نشان میدهد که ایشان تلاش میکنند که از مصیبت شما کاسة گدائی خود را پر کنند. بله، توپ مرواری والامقام، «اسلام» را «شمشیر بران و کاسةگدائی» نامیده. در آمریکا و اروپای غربی، تفاوت عمدة مسیحیت با اسلام این است که شمشیر بران به دست ارتش ناتو سپرده شده و فقط کاسة گدائی در دست کلیسای کاتولیک و آنگلیکن باقی مانده. البته تفاوتهای دیگری نیز وجود دارد. از جمله اینکه در ایتالیا، سیلویو برلوسکنی که همه مسخرهاش میکنند، ویلاهای خود را در اختیار زلزله زدگان میگذارد. ولی در ایران، بجز روضه و زوزة رهبری هیچ کمکی شامل حال زلزله زدگان بم نمیشود. آه! حضور پرنس چارلز را فراموش کردیم! پسر الیزابت دوم هم فرصت را مغتنم شمرده، برای «همدردی با زلزله زدگان» راهی تهران شدند. البته ممکن است نوة الیزابت دوم که خلبان هلیکوپتر است نتواند راهی افغانستان شود، چون طالبان به سلاحهای پدافند هوائی مجهز شدهاند و خلاصه ممکن است دربار انگلستان در افغانستان «شهید» هم بدهد.
خوشبختانه دمکراسی در افغانستان از دورة ملاعمر به مراتب پیشرفت بیشتری کرده. در دورة ملاعمر زنان حق نداشتند شغل رسمی داشته باشند. امروز تحت نظارت آنگلوساکسونها زنان را به مقام ریاست منصوب میکنند تا بعد بتوانند آنها را ترور کنند! بعد هم هووچو میاندازند که کار طالبان بود! به این ترتیب زنان با کمال میل از حضور فعال در جامعه چشم پوشی خواهند کرد، و راسموسن با آن دست شکستهاش ادعا خواهد کرد که زنان افغانستان آزادانه «خانه نشینی» را «انتخاب» کردهاند. میدانیم که فلاسفة وطنی هم خواستار آن بودند که «نگاه جامعه» به زن تغییر کند! و از آنجا که در افغانستان این «نگاه» ذلیلمرده هنوز تغییر نکرده، زنها بهتر است در خانه بمانند. از اینجا نتیجه میگیریم که راسموسن «تودهای» است و از امضاءکنندگان بیانیة رودة سگ اصحاب کهف به شمار میرود.
این بیانیه شباهت عجیبی به برنامة عوامفریب «گروهی از فدائیان اکثریت » دارد که بوی نفرت فاشیسم و خوشرقصی برای سازمان ناتو از آن به مشام میرسد. به نظر میرسد هر دو این بیانیهها را ساواک تدوین کرده باشد. چون در هر دو بیانیه بجای «برنامةسیاسی» فقط شعارهای عوامپسند به چشم میخورد. به عبارت دیگر نه فدائیان و نه اصحاب روده نمیگویند «از چه طریق» میتوانند و میخواهند به مطالبات مطروحه دست یابند! بگذریم و بازگردیم به افغانستان و قانون معروف «حداقل هر 4 شب یکبار» که در سایت لوموند، مورخ 11 آوریل 2009، زمینة یک بحث بسیار «منطقی» را هم ایجاد کرده!
لوموند از قول «شیخ محمد آصف محسنی» مینویسد، «غرب حق ندارد فرهنگ خود را از فرهنگ ما برتر بداند ... این تهاجم فرهنگی است و... » و اکثر کاربران لوموند هم با شیخ محسنی همصدا شده میگویند، بله چکار به کارشان دارید، بگذارید هر جور «فرهنگشان» اقتضا میکند زندگی کنند و... و البته این صحبتها همه در همسوئی کامل با مقالة شیوای «آلن گرش» در لوموند دیپلماتیک قرار میگیرد که با الهام از «تودورف» علیهالسلام، «توحش» دین را در ترادف با «فرهنگ» و «تمدن» قرار داده بود.
ارتش ناتو به محض لشکرکشی به افغانستان به زور سرنیزه قانون اساسی در چارچوب قرآن را بر مردم این کشور تحمیل کرد، و امروز که مجلس افغانستان با تکیه بر احکام توحش قرآن قوانین انسانستیز تصویب میکند، اعضای ناتو به جنجال و هیاهو پرداخته مدافع حقوق زنان میشوند! آنروز که قانون اساسی کذا را به ملت افغانستان تحمیل میکردند، حضرات کور و کر و ابله بودند و نمیدانستند که دین، بنا بر تعریف، زنستیز است. امروز اینان متوجة این مهم شدهاند تا شیخ محسنی مزدور در دانشگاه کابل بتواند توحش را به عنوان «فرهنگ» افغانستان مطرح کرده، مخالفت با توحش و انسانستیزی را هم «فرهنگ غرب» بخواند. همان وظیفهای که سازمان ناتو سی سال است در جمکران بر عهدة نوکران خود گذاشته و به راستی که اینان خوب انجام وظیفه کردهاند. شیخ محسنی هم در مکتب نوکران ناتو در جمکران تلمذ کرده. به گزارش لوموند، آخوند محسنی در دانشگاه کابل میگوید:
«این قانون جدید به صورت دمکراتیک توسط نمایندگان پارلمان افغان مطرح شده. بر اساس اصول همان دمکراسیای که غرب در افغانستان از آن دفاع میکند.»
بله شیخ محسنی مزدور هم مانند دیگر شیعیمسلکان در عراق و جمکران «قانون اساسی در چارچوب توحش قرآن» را دمکراسی میداند، و ناتو را به حق مدافع چنین «دمکراسی دروغینی» میخواند.
خر سرور نباشد، پس هر خر از چه روی
گردد همه ز روی ارادت غلام خر
به گزارش لوموند، هفتة گذشته طوماری امضاء شده که خواهان ممانعت از طالبانیزه شدن «قانونی» کشور افغانستان است. در این گیرودار، «ستاره اچکزی»، عضو شورای ولایتی قندهار را هم ترور کردند و «طالبان» قاتل وی معرفی شد. به گزارش بیبیسی، مورخ 23 فروردینماه سالجاری، وی دومین زنی است که توسط طالبان ترور میشود. پیشتر «ملالی کاکر»، رئیس ادارة مبارزه با جرائم جنائی فرماندهی پلیس قندهار از سوی افراد مسلح ترور شده بود.
خرها همه محترماند اندر این دیار
باید نمود از دل و جان احترام خر
در گیرودار تصویب قوانین عصر حجر و ترور زنان بلندپایة افغانستان که از قضای روزگار جزو «اسلام گرایان» هم نیستند، فعلة مؤنث فاشیسم در جمکران برای گرفتن ماهی از آب گل آلود و گرم کردن تنور فمینیسم «دینی» یک بیانیة مضحک حرمسرائی صادر کردهاند. این بیانیه خطاب به «خواهران رنجدیدة افغانستانی» است و در متن آن وجود زن به عنوان انسان و وجود زن لائیک بکلی نفی شده. به زعم «خواهران» حقوق اقوام و اقلیتهای مذهبی باید حفظ شود نه حقوق افراد، نه حقوق زن به عنوان یک انسان! این بیانیة بیشرمانه از اینکه مجلس افغانستان به خود اجازه میدهد برای روابط زناشوئی قانون وضع کند، و عملاً به اتاق خواب مردم وارد شود هیچ نگرانی ندارد. خواهران حرمسرای ناتو در جمکران خواستار آن شدهاند که مجلس با رعایت «عدالت» وارد حریم خصوصی شود:
«خواهران رنجدیده [...] ما خوشحالیم که شما زنان افغان از شیعه و سنی در اینمورد متحد شدهاید تا ریشه را بخشکانید [...] ما ضمن استقبال از دستور رئیس جمهوری افغانستان برای بازنگری در [این قانون] امیدواریم این قانون به گونهای اصلاح شود که برابری و عدالت و کرامت انسانی مبنای کلیة روابط انسانی در خانوادهها [...] از جمله در میان اقلیتهای قومی و مذهبی قرارگیرد[...]»
منبع: «اخبار روز»، مورخ 23 فروردینماه سالجاری
مهجورم و صغیرم و در کشتزار دین
خارم خلیده در دل و خاکم به خرمن است
بله شیخ محسنی در دانشگاه کابل ورود قوة مقننه به حریم خصوصی را «فرهنگ اسلامی» مینامد، کمپین آش نذری هم ابراز امیدواری میکند که قانون «حداقل هر 4 شب یکبار» به دستور حمید کرزای در مجلس بر مبنای «کرامت انسانی» با رعایت «عدالت» برای گلههای «مذهبی» و «قومی» اصلاح شود! بیدلیل نیست که سایت خرداد حضور عبدالله نوری در انتخابات را نشانة آزادی دانسته!
سی سال رأی داده و خر برگزیدهام
وینگونه استراتژی من مدون است
م.سحر
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت