جمعه، خرداد ۱۵، ۱۳۸۸

رستاخیز جیمی‌کارتر!
...

یکبار دیگر تکرار می‌کنیم که ما با اعتقاد به اصل اساسی «جدائی دین از سیاست» این انتخابات را تحریم کرده‌ایم.

«[...] ‌من دیدم نخبگان کشور زحمت‌های زیادی را کشیده‌اند [...] ولی متأسفانه در حاشیه قرار گرفته‌اند [...] برای همین به میدان آمده‌ام تا بتوانم معجزه‌ای را در کنار انقلاب اسلامی انجام دهم[...]»

بخشی از سخنان محسن‌آقا، کاندیدای خوش‌تیپ جمکران به نقل از سایت نووستی، مورخ 15 خردادماه 1388.

اتفاقاً باراک اوباما هم برای تحقق چنین «معجزاتی» راهی منطقه شده، و در همین راستا روز گذشته در مصر برای جهاد با لائیسیته فتوی صادر کرد. گروه برژینسکی در سال 1979 «جهاد با کمونیسم» را سازمان داده بود، و امروز همین گروه «لائیسیته» را هدف تهاجمات وحشیانة خود قرار داده. سخنرانی اوباما در مصر دقیقاً تکرار مهملات «فاشیست ـ ‌مسلمان‌های» جمکران است. اوباما پس از اینکه دمکراسی و آزادی بیان را تحت عنوان «ارزش‌های آمریکائی» در دفتر اختراعات به ثبت رساند، «تحجر دین اسلام» را نیز به عنوان «ارزش‌های منطقه» معرفی می‌کند و خواهان رعایت «ارزش‌های اسلامی» توسط کشورهای لائیک اروپا می‌شود!

البته مستر پرزیدنت باید توضیح دهند به چه دلیل از کشورهای مبتلا به طاعون اسلام نمی‌خواهند ارزش‌های لائیک را در جوامع خود رعایت کنند؟ ‌ پاسخ این پرسش را ما نیک می‌دانیم! حاکمیت آمریکا «انسان‌محوری» را به هیچ عنوان برنمی‌تابد، چرا که اقتصاد و سیاست خارجی‌اش، به گواهی تاریخ بر جنگ استوار شده. و به همین دلیل حاکمیت ایالات متحد علاقمند است کشور فرانسه و دیگر کشورهای لائیک را به مراکز قوم‌گرائی و گله‌پروری نظیر استرالیا و کانادا تبدیل کند. چرا؟ چون چپاول و سرکوب مردم در هر منطقه‌، به ویژه در مناطق نفتخیز از طریق استقرار حکومت‌های اسلامی یا یهودی و مسیحی به حداکثر خواهد رسید.

می‌دانیم که ادیان ابراهیمی به دلیل تأکیدشان بر «حق‌طبیعی» یا «حضور» و «مشارکت» در تضاد کامل با «نظم اجتماعی»‌ و «حقوق قانونی» قرار می‌گیرند. و برای توضیح بیشتر در این ‌مورد باز می‌گردیم به «مناظرة» بین موسوی و احمدی نژاد که متن کامل آن در فارس‌نیوز مورخ 14 خردادماه انتشار یافته و در واقع «پیش‌پردة» نمایشات مهوع 22 خرداد به شمار می‌رود. در وبلاگ «کر و بی‌عار» به چارچوب «قانون شکن» در مناظرة‌ مذکور اشاره کردیم. این صحنة نفرت‌انگیز برای تحریک افکار عمومی و ایجاد هیاهو،‌ در واقع «رسانة ملی» را به محل تخلیة ابتذالات جامعه تبدیل کرد. «باورهای عامیانه»، «تعصبات دینی و بومی»، «تهمت»، «شایعه»، «تهدید»، «افتخار»،‌ «گزافه‌گوئی» و از همه مهم‌تر «توحش» و «دروغ» بر این مناظره سایه افکنده بود.

زمانیکه صحبت از «دستگیری» ملوانان انگلیسی به میان آمد، موسوی به دلیل بلاهت و توحش ذاتی خود بلافاصله حکم اعدام‌شان را صادر کرد، چرا که در ذهن علیل این هنرمند برگزیدة «بی‌بی‌سی»، هر که به حریم کشور ایران تجاوز کند، «اعدام باید گردد». البته میرحسین موسوی و هم‌کاران‌اش در محفل «تشخیص مصلحت»،‌ «شورای‌عالی انقلاب فرهنگی» و... در واقع متجاوزان واقعی به منافع ملی ایران به شمار می‌روند، ولی خوب در سیمای کریه جمکران چنین مسائلی مطرح نمی‌شود، به ویژه زمانیکه مناظره بین دو «شریک» و هم‌سفره، جهت فریب مردم به راه افتاده باشد. البته حکایت دستگیری جاشوهای بریتانیائی همچنانکه پیشتر در همین وبلاگ گفتیم با توافق انگلستان و برای فراهم آوردن زمینة تهاجم نظامی آنگلوساکسون‌ها به ایران صورت گرفت. و برخلاف چرندیات موسوی و احمدی‌نژاد با «نهیب» و یا با «معذرت‌خواهی تونی بلر»، ‌نخست وزیر انگلستان به پایان نرسید!

در پی «مناظرة کر و بی‌عار»، سایت «بی‌بی‌سی»، ‌مورخ 14 خردادماه سالجاری، به نقل از «یک» سخنگوی وزارت امور خارجة بریتانیا می‌نویسد، در جریان بازداشت و آزادی ملوانان، هیچ عذرخواهی از سوی دولت بریتانیا صورت نگرفته، ‌چون «اصولاً این ماجرا در آب‌های ایران اتفاق نیفتاد.»

روز چهارشنبه، ‌ 4 آوریل 2007، احمدی‌نژاد در یک مصاحبة خبری که با 24 ساعت تأخیر انجام شد اظهار می‌دارد، ‌ ملوانان انگلیسی آزاد خواهند شد! سپس سیمای کریه جمکران، به نقل از علی‌اکبر ولایتی، مشاور ارشد رهبر فرزانه در امور بین‌الملل اعلام داشت، «بریتانیا به خاطر تعرض به آب‌های ایران، از تهران عذرخواهی کرده‌ است!» به ادعای «وافور فرزانه»، نامة معذرت‌خواهی بریتانیا از تهران در تاریخ سوم آوریل سال 2007 دریافت شده. متن کامل این مطلب در سایت «بی‌بی‌سی» مورخ 16 فروردین‌ماه سال 1386،‌ برابر با 5 آوریل 2007 میلادی موجود است.

در تاریخ سوم آوریل گویا همان وقت که ولایتی در عالم هپروت نامة‌ عذرخواهی تونی بلر را دریافت می‌کرد، پاسدار علی‌لاریجانی از آغاز مذاکرات جمکران با انگلستان خبر داد! باری پس از انتشار سخنان ولایتی، ‌ خبرنگاران «بی‌بی‌سی» به تکذیب اظهارات وافور فرزانه پرداختند. و آنزمان میرحسین موسوی در خفقان کامل به سر می‌برد. موسوی نه از اعدام ملوانان سخن گفت، نه از آزادی‌شان ابراز تأسف کرد. در هر حال علیرغم تکذیب انگلستان،‌ وزارت امورخارجة گورکن‌ها اقدام به انتشار نامة تونی‌بلر نیز نکرد! چرا؟ چون در واقع انگستان نه «نهیب» زده، ‌ نه «عذرخواهی» کرده! نهیب در واقع از جای دیگری برای نخست وزیر ژیگولو و متعهد و مکتبی بریتانیا ارسال شد. ایشان هم مراتب «نهیب» را از طریق پاسدار علی‌کوچیکه به اطلاع نوکران خود در جمکران رساندند! این بوده ماوقع!

بله اگر کسی نهیب زده و یا عذرخواهی کرده بود، ‌ و اگر چنین مسائلی واقعیت می‌داشت هیچ نیازی به جار و جنجال نبود. وزارت امورخارجة گورکن‌ها می‌توانست نامة معذرت‌خواهی تونی بلر را منتشر کند، و یا وزارت امورخارجة انگلستان اقدام به انتشار «هشدار» نخست وزیر بریتانیا به نوکران‌‌اش در جمکران می‌فرمود. ولی هیچیک از ایندو عمل «منطقی» صورت نپذیرفت! بلکه پیرامون دو شایعة بی‌اساس‌ جاروجنجال به‌ راه افتاد. شایعاتی که پس از دو سال، همزمان با شایعات دیگر در مناظرة «مهرورزی ـ موسوی» مطرح می‌شود و قرار بود دامنة آن با پاسخگوئی اکبربهرمانی و شرکاء نیز گسترش یابد.

اگر در یک حاکمیت قانون‌مدار و بهنجار فرد یا افرادی رسانه‌های جمعی را به ابزار شایعه‌پراکنی تبدیل کنند، تحت پیگرد قانونی قرار خواهند گرفت. در جمکران چنین نیست، مقامات حکومت گورکن‌ها مانند کروبی، بهرمانی و دیگران هرگز پیگیر حقوق قانونی خود نمی‌شوند،‌ چرا که اینان با «حضور در حاکمیت» در واقع خود از روز نخست به قانون‌شکنی مشغول‌ بوده‌اند.

همچنانکه دیدیم احمدی‌نژاد هم مانند آخوند کروبی منفور تأکید کرد که پیگیر حقوق خود نخواهد شد، ولی از حق ‌مردم گذشت نخواهد کرد! البته هر دوی اینان دروغ می‌گویند. احمدی نژاد اگر مدافع حقوق مردم می‌بود، ‌ می‌بایست اسناد و مدارکی را که از سوءاستفاده‌های ناطق نوری،‌ کرباسچی، بهرمانی و دیگران در دست دارد به قوة قضائیه ارائه کند تا کسانیکه سی سال است به نام «عدالت» در کمال آزادی به چپاول اموال مردم مشغول‌اند پاسخگوی اعمال خود باشند. ولی مهرورزی چنین کاری نخواهد کرد، چرا که حاکمیت جمکران یک مجموعة فاسد و تاراجگر است. اینان سوءاستفاده از اموال عمومی را «حق طبیعی» خود می‌دانند. و دیدیم که داماد آخوند مشکینی هم که پیشتر به جرم سوءاستفادة مالی به زندان افتاده بود، در برابر اتهام زمین‌خواری هیچ واکنشی نشان نداد. چون اوباش حوزه،‌ با وجدان و شرافت بیگانه‌اند، اینان فقط «تکلیف الهی» و «واجب شرعی» می‌شناسند،‌ که با قانون و مقررات جامعة بشری در تضاد قرار می‌گیرد.

همین محسن رضائی که مانند بهزاد نبوی و دارودسته‌اش به بمب‌گذاری مشغول بود تا به «ظلم و ستم»‌ پهلوی پایان دهد! پس از استقرار حکومت اسلامی، ‌ چپاول را به جنایات خود افزود و امروز هم برای سرکوب زنان ایران، برنامة پرداخت حقوق به زنان‌خانه‌دار ارائه می‌کند. اعضای کمپین‌آش هم خفقان گرفته‌اند، چون به دفاع از حقوق حرم‌سرائی خود مشغول‌اند. حال برای دریافت ابعاد توحش محسن رضائی، نگاهی داشته باشیم به پیامدهای فجیع پرداخت حقوق به زنان خانه‌دار. طرحی که طبق معمول از کشورهای غربی به «سرقت» رفته. این طرح البته در غرب کارآئی دارد ولی در ایران زمینة‌ گسترش سرکوب زنان خواهد شد. چرا؟

چون اگر چنین طرحی به اجرا گذارده شود، بسیاری از مردان که به دلیل مسائل مالی به کارکردن همسرشان در خارج از خانه رضایت داده‌اند بلافاصله از «حق طبیعی» خود استفاده کرده مانع از فعالیت حرفه‌ای و خروج همسرشان از خانه خواهند شد. ولی این طرح پیامدهای فجیع‌تری نیز خواهد داشت. از جمله، بسیاری از پدران برای تبدیل دختران خود به «زن خانه‌دار» شتاب بیشتری نشان خواهند داد، و دختربچه‌ها را به این ترتیب از خانه‌ها اخراج خواهند کرد. یا اینکه بسیاری از مردان برای دریافت «کمک خرج» به ازدواج علاقمند می‌شوند، و تعدد زوجات هم تشویق خواهد شد. خلاصه بگوئیم این جانوران وحشی که از سوی شورای «نگهبان منافع استعمار» تأئید صلاحیت شده‌اند به جز «فاجعه» برای ملت ایران در «برنامه‌های خود» هیچ ندارند.

محسن رضائی می‌گوید، با اعزام «نیروهای مردمی» به جبهه‌ها نخستین کسی است که «مردمی کردن» ‌را در دولت آغاز کرده! حتماً پیش از ظهور این تحفة نطنز «نیروهای الهی» به جبهه‌های جنگ اعزام می‌شدند! محسن آقا نمی‌داند که پیش‌کسوت‌اش، هیتلر پسربچه‌ها را هم روانة جبهه‌ها کرده بود. محسن رضائی که برادر عیال سیداحمد خمینی را به عنوان مشاور برگزیده، سخت از «خصوصی‌سازی» دفاع می‌کند، چرا که سهام شرکت‌هائی که توسط میرحسین موسوی «دولتی» شدند تا در آستانة ورشکستگی قرار گیرند، باید هر چه سریع‌تر به مردم از همه جا بی‌خبر فروخته شود، تا پسر ناقص‌العقل محسن رضائی بتواند هفته‌ای چندبار ازدواج کند و طلاق بدهد. بله، این فعالیت‌های «فرهنگی» خرج دارد!

محسن‌آقا علاوه بر مردمی کردن دولت تصمیم دارند، «ارزش‌های قومی» را نیز در چارچوب «ارزش‌های ایرانی» احیاء فرمایند. و خلاصه ایشان دست از دکان پر سود «ارزش‌ها» بر نمی‌دارند، چون هر چه تقدس‌ها گسترده‌تر شود، سرکوب مطالبات مردم ساده‌تر خواهد بود. اربابان حکومت اسلامی نیک می‌دانند که نان‌شان در گرو گسترش تقدس‌ها است، گر چه محسن رضائی از این مهم بی‌خبر باشد. نیت محسن آقا «خیر» است. ایشان مایل‌اند حقوق شهروندی را از شعار به عمل تبدیل کنند. و جای تعجب ندارد که شهروندان مورد اشارة محسن‌آقا فقط «بانوان خانه‌دار» باشند!

به عبارت دیگر اگر محسن‌آقا رئیس جمهور چاه‌ جمکران بشوند همسر بهزاد نبوی هم که عمری را به علافی و تولیدمثل گذرانده از حقوق شهروندی برخوردار خواهد شد، چون «خانه‌دار» است! اشکال پاسدار رضائی این است که نمی‌داند اجرای برنامه‌های رفاه اجتماعی غرب در «حکومت الهی» فقط به سرکوب «شهروندان» منجر خواهد شد. در بالا به عواقب چنین طرحی اشاره کردیم و در حیرت‌ایم که حقوق‌دان «برجسته‌ای» همچون شیرین عبادی که همه فن حریف است، چرا در این موارد اظهار نظر نمی‌کند:

«بایستی از بعد اقتصادی و اجتماعی به بانوان میدان بدهیم به گونه‌ای که حتی خانه‌داری را به شغل تبدیل نمائیم.»


سردار رضائی! می‌بخشید! ولی مرده‌شور شما و «میدان‌تان» را با هم ببرند، که به آشپزخانه محدود ‌شده. این «میدان» پیشکش خودتان! اتفاقاً پرزیدنت اوباما هم نظر لطف به زنان مسلمان دارند، و در سخنرانی‌شان در قاهره با حرارت تمام از «حقوق زن در اسلام» دفاع کرده خواهان «حق تحصیل» زنان یا همان «حضور در جامعه» شده‌اند. می‌بینیم که شعارهای «توحش‌محور» گورکن‌ها مبنی بر «حضور در جامعه» ریشه در کدام حاکمیت استعمارگر دارد.

حضور در جامعه بدون تأمین «حقوق قانونی» و استقرار نظم اجتماعی فقط یک نتیجه خواهد داشت، فرد را در معرض سرکوب و تهاجم قرار می‌دهد. همچنانکه امروز شاهدیم، و همچنانکه پیش از استقرار حکومت اسلامی در ایران سلطنتی شاهد بودیم. از یکسو قوانین ایران «حقوق فردی» را به رسمیت نمی‌شناسد، و از سوی دیگر نیروهای انتظامی هیچگونه مسئولیتی جهت حفظ نظم قانونی ندارند. در نتیجه تنش و خشونت بر عرصة عمومی حاکم می‌شود. شیفتگی حاکمیت ایالات متحد بر اسلام هم دلیل دارد. اسلام، در تضاد همه جانبه با نظم قانونی قرار می‌گیرد و شرایطی را تأمین می‌کند که برای چپاول استعماری مناسب است.

روز گذشته باراک اوباما در دانشگاه قاهره سخنرانی مفصلی ایراد کرد تا دامنة تعصبات و افتخارات‌ مردم منطقه را وسعت بخشد. مهم‌ترین بخش این سخنان آنجاست که مستر پرزیدنت ادعا می‌کنند، «رنسانس» و «روشنگری» ریشه در اسلام داشته:

«اسلام بود که [...] زمینه را برای رنسانس اروپا و روشنگری هموار ساخت [...] طی تاریخ اسلام [...] عدالت تحمل دیگر ادیان و برابری نژادی را نشان داده است[...]»
منبع: صدای آمریکا

«وری نایس!» متن این سخنرانی عجیب را اگر پروفسور «نصر» تهیه نکرده باشند،‌ بنی‌صدر یا حاج آبراهام یزدی با الهام از ایشان تنظیم کرده‌اند. چرا که رنسانس به عنوان یک جنبش «انسان‌محور» هیچ ربطی به اسلام ندارد و از نظر فرهنگی ریشه در فرهنگ یونان باستان دارد. پیشتر در مورد «رنسانس» و «مدرنیته» مفصلاً توضیح داده‌ایم و تکرار مکررات نخواهیم کرد. ولی به گروه برژینسکی که چنین ترهاتی را به هم می‌بافند می‌گوئیم، ‌ «اسلام» نه «تمدن» است نه «فرهنگ» نه «هویت»! و از این منظر هیچ تفاوتی با یهودیت و مسیحیت هم ندارد. برده‌داری، سنگسار و قصاص و قطع عضو و تعدد زوجات الهام‌بخش رنسانس نبوده! اگر جیمی‌کارتر با قرقره کردن یک بیت شعر سعدی در تهران، ‌ سی و دو سال برای کارفرمایان‌اش اسلحه فروخت و منطقه را به جنگ کشید، باراک اوباما با فوت کردن در آستین پارة اسلام و تحریف «رنسانس» نمی‌تواند همان نتیجه را بگیرد. کورخوانده‌اید!

این سخن‌رانی مزورانه مانند تیری کمانه می‌کند و بر فرق پنتاگون خواهد نشست. پیامد این موضع‌گیری فریبکارانه ایجاد یک جبهة ضدآمریکائی، لائیک و صلح طلب در کل منطقه از اسرائیل تا تهران خواهد بود. جهان اسلام‌تان مدت‌هاست شکاف برداشته و با این سخنرانی، جنگ‌پرستان خادم آمریکا در بطن اسرائیل نیز منزوی خواهند شد.



...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت