جمعه، خرداد ۰۸، ۱۳۸۸


موج نو و بمب نو!
...
با انفجار بمب در مسجد زاهدان، پروپاگاند آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک برای تشویق مردم به شرکت در شبه‌انتخابات حکومت جمکران آغاز شد. برندة این نمایشات مهوع از پیش تعیین شده و آنان که ما را به شرکت در انتخابات جمکران فرامی‌خوانند در واقع می‌خواهند بوزینة «برگزیدة استعمار» را «منتخب مردم» هم جلوه دهند.

ما از همة ایرانیان می‌خواهیم برای مقابله با توطئه‌های حکومت اسلامی و اربابان‌اش تا حد امکان از حضور در اماکن عمومی به ویژه از حضور در مساجد خودداری کنند. استعمار غرب به ویژه حاکمیت انگلستان از «تحریم انتخابات» توسط ایرانیان سخت به هراس افتاده. انفجار بمب در مسجد زاهدان با هدف «هدایت مردم» به سوی حوزه‌های رأی‌گیری و جهت کسب مشروعیت برای حکومت جمکران صورت پذیرفته. عامل این جنایت سازمان امنیت حکومت اسلامی ‌است که به فرمان اربابان‌اش در غرب برای ارعاب مردم ایران بار دیگر به خرابکاری متوسل شده.

هدایت مردم به سوی «مسیر مطلوب» به دو طریق صورت می‌گیرد، «تشویق» و «تهدید»! آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک تاکنون از طریق انتشار مصاحبه‌های ابله‌پسند ایرانی‌نمایان، و پخش شعارهای مضحک‌ 4 نامزد مسابقات مارگیری ما را به شرکت در این نمایش مهوع «تشویق» می‌کردند. کریستین ‌امانپور در «رادیوفردا»،‌ عباس میلانی و مهرانگیزکار در «بی‌بی‌سی» و ... و بسیاری دیگر ذکر «انتخابات» گرفته‌اند. گویا اربابان حکومت جمکران از واکنش قابل پیش‌بینی مردم به این معرکة نفرت‌انگیز ناخشنوداند و با انفجار بمب در اماکن عمومی این ناخشنودی را ابراز می‌کنند. همچنانکه گفتیم زبان استعمار در هر حال «زبان خشونت»، یا بهتر بگوئیم «زبان طبیعی» است که به «تشویق» و یا «تهدید» گشوده می‌شود.

«زبان تشویق» از سوی استعمار برای فریفتن مردم به کار می‌رود، تا از طریق واژگون‌نمائی آنان را در مسیر خشونت قرار دهد. در این راستا نگاهی خواهیم داشت به اعلامیة محفل کودتای 22 بهمن که در سایت «اخبارروز»، مورخ 7 خردادماه 1388 انتشار یافته. امضاءکنندگان این بیانیه در کمال بیشرمی به ما می‌گویند، برای مقابله با «کودتای بدون خونریزی» می‌باید در نمایش 22 خرداد شرکت کنیم؛ در غیراینصورت احمدی‌نژاد بازهم «انتخاب» می‌شود! بد نیست بدانیم ابراهیم یزدی، عامل سازمان سیا، مسعود بهنود، کارمند «بی‌بی‌سی» و احمد صدرحاج‌سید‌جوادی، همان کسی که با «حدیث» و «روایت» و «نهج البلاغه» قانون اساسی «مترقی» جمکران را شخصاً «تدوین» کرده، از امضاءکنندگان بیانیة مذکور به شمار می‌روند. البته نام سحابی، سحرخیز، اعظم طالقانی و همسرش، تقی رحمانی و همسرش، توسلی‌ها، محسن‌کدیور و دیگر «فاشیست ـ‌ مسلمان‌های» ‌نانخور کودتای 22 بهمن 57، اعضای محفل شیرین عبادی و شرکت‌کنندگان در کنفرانس رسوای برلن نیز در بین امضاءکنندگان به چشم می‌خورد.

ولی اسامی هیچ اهمیتی ندارد. مهم این است که 50 تن از پادوهای شناخته شدة استعمار که به غلط و با تکیه بر جوسازی و هیاهوی رسانه‌ای در جایگاه «مخالف» حکومت توحش جا خوش کرده‌اند، امروز به تبلیغات 30 سال پیش روزنامه‌های کیهان و اطلاعات متوسل می‌شوند تا باز هم در پس پردة «حضورمردم» به کودتای استعماری 22 خرداد مشروعیت بخشند. و برندة از پیش تعیین شدة شبه‌انتخابات را با این شعبده‌بازی‌ها «برگزیدة محبوب» ملت ایران نیز معرفی کنند.

همانطورکه بارها در این وبلاگ تکرار کرده‌ایم استعمار برای تحکیم پایه‌های لرزان حکومت اسلامی نیازمند «حضور مردم» در پای صندوق‌های مارگیری است. برندة این نمایشات مهوع از پیش تعیین شده و آنان که مردم را به شرکت در انتخابات جمکران فرا می‌خوانند در واقع می‌خواهند «برگزیدة استعمار» را «منتخب مردم» جلوه دهند. به این ترتیب، هم برای حکومت اسلامی کسب مشروعیت می‌کنند هم برای بوزینة برگزیدة استعمار. در نتیجه دست حکومت برای سرکوب مخالفان بازتر خواهد شد و در غرب کسی به این سرکوب اعتراضی نخواهد کرد، چرا که رسانه‌های غرب اکثریت مردم ایران را «طرفدار حکومت» معرفی می‌کنند.

این کسب مشروعیت برای حکومت اسلامی همواره از طریق تجمع «مردم در خیابان» صورت می‌پذیرد. چرا؟ چون چنین تجمعاتی فاقد هرگونه جنبة قانونی و وجاهت «حقوقی» است. روشن‌تر بگوئیم، تجمع مردم در ایران، اگر غیرمجاز باشد و به ویژه اگر خارج از مطالبات صنفی‌ تجمع‌کنندگان قرار گیرد فقط به نفع حکومت تمام خواهد شد. از آنجمله است تجمع غیرمجاز گروه عبادی، تجمع بوزینه‌های کفن‌پوش برای «نبرد با اسرائیل» و تجمع «مادران صلح» برای کمک به فلسطینیان و ... و هدف همة این تحرکات قانون‌گریز فراهم‌آوردن زمینة سرکوب برای حکومت انسان‌ستیز جمکران است.

البته روند «تعیین سیاست در خیابان» و سرکوب به هیچ عنوان جدید نیست. حاکمیت انگلستان بیش از یک سده است که با توسل به اوباش و فتاوی دستاربندان سیاست خود را به همین ترتیب در ایران اعمال می‌کند. پیشتر گفتیم که ترور قائم‌مقام ‌فراهانی و به ویژه ترور ناصرالدین‌شاه ریشه در همین «سیاست» داشته. در مورد فتوی خائنانة میرزای شیرازی نیز پیشتر توضیح داده‌ایم، و نیازی به تکرار مکررات نیست. در هر حال «تظاهرات مردمی» در ایران هدفی جز عوامفریبی، ارعاب مردم و گسترش خشونت نداشته و نخواهد داشت. بهترین نمونة این عوامفریبی صدور بیانیة خمینی خطاب به مردم برای «خروج از خانه‌ها» جهت «مقابله با توطئه» بود. حال آنکه توطئة واقعی با خروج مردم از خانه‌ها تحقق یافت، چرا که پیشتر سران خائن ارتش شاهنشاهی برای سرنگونی دولت بختیار با دارودستة بازرگان توافق‌های لازم را صورت داده بودند.

حال پس از گذشت سه دهه، ابراهیم یزدی و شرکاء بیانیة مشابهی صادر کرده از مردم دعوت می‌کنند «برای مقابله با کودتای» بدون خونریزی احمدی نژاد در انتخابات شرکت کنند! این بیانیه که مانند دیگر بیانیه‌های عملة «ملی ـ مذهبی» سازمان سیا، همزمان الکن، مبتذل و متناقض است، مدافع دمکراسی هم شده! نمی‌دانستیم ابراهیم یزدی و شیخ مسعود بهنود و شرکای اینان از طرفداران «دمکراسی»، «حقوق شهروندی» و «آزادی بیان» ‌به شمار می‌روند! حتماً این فرهیختگان طی سه‌ دهة اخیر تقیه می‌فرموده‌اند! به ویژه ابراهیم یزدی که به بهانة دفاع از حقوق فلسطینیان به «نبرد با اسرائیل» مشغول است، و همواره از «جدائی‌طلبان» چچن و استقلال «کوسوو» دفاع کرده، حتماً نوع ویژه‌ای از «دمکراسی» را مد نظر قرار داده. نوعی که فقط توسط ارتش جنایتکار ناتو می‌تواند از طریق جنگ، قاچاق اسلحه، ‌ تجارت برده و مواد مخدر تحقق یابد. سابقة شیخ بهنود هم که در دفاع از «آزادی‌های دینی» و گسترش «مقدسات»، دمیدن در بوق پاسداراکبر، استاد «عبدالکریه سروش» و ... و به ویژه در ارائة خدمات صادقانه به بنگاه خبرپراکنی «بی‌بی‌سی» و معرفی آیت‌الله و شاه‌عباس «روشنفکر» شناخته شده است!‌

دیگر امضاءکنندگان هم افتخارات‌شان کم نیست! ولی خوب به پای ایندو مدافع «اسلام مترقی» نخواهند رسید! که گفته‌اند، «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی»، و هنوز کسی نتوانسته رکورد سرعت و «کیلومتراژ» ابراهیم یزدی را بشکند، بجز خود او! آبراهام یزدی با هر نفس تغییر موضع می‌دهد، و با نفس بعدی به مواضع اولیة خود باز می‌گردد و از نظر سیاسی ویژگی‌های «کش‌تنبان» را دارد. در صورتی که مواضع شیخ مسعود به «زیپ شلوار» نزدیک‌تر است، چرا که هم با ملایمت و میلیمتری تغییر می‌کند هم قادر به تغییرات ناگهانی و پرشتاب است. همین «زیپ‌وارگی» به ایشان امکان داد در دوران شاه شغل امنیتی داشته باشند، و در دوران امام سیزدهم، هنرپیشه، نویسنده و مورخ از آب درآیند! و از سال 1384 دست در دست سید ابراهیم نبوی، معاون سیاسی وزارت کشور که هنوز نمی‌دانیم با سید عباس معروف چه نسبتی دارد، به عنوان «مخالف»، در عمل به تبلیغ برای اکبر بهرمانی و خاتمی مشغول شوند. باری شیخ مسعود و حاج آبراهام آمریکائی به همراه 48 تن از عملة فاشیسم یک بیانیه صادر کرده‌اند که بسیار ملی، میهنی، ساواکی و مزورانه است.

در واقع ساواک مفلوک جمکران سعی کرده یک متن حماسی و پرشور نیز سر هم کند تا دیگ احساسات «ملی ـ میهنی» کسانی را که با شنیدن «خلیج همیشه فارس، و خزر مال ایرانیان است و اینجور شعارهای پوچ» اشک از چشمان‌شان سرازیر می‌شود و بلافاصله در برابر سفارت ابرقدرت امارات «تجمع» می‌کنند به جوش آورد. ولی از آنجا که در ساواک جز لات و اوباش هیچ یافت نشود، متن بیانیة به مقالات وزین و مبتذل پاسداراکبر و حاج فرج دباغ شباهت پیدا کرده.

به ادعای شیخ مسعود و همراهان، آزادی‌های اساسی ملت در «وضعیت تجاوز» قرار گرفته! و اگر ما ملت در برابر حوزه‌های مارگیری تجمع نکنیم، احمدی نژاد به این آزادی‌ها «تجاوز» خواهد کرد. بله! تا پیش از آمدن احمدی نژاد گویا ما از همة آزادی‌ها برخوردار بودیم، به ویژه در دورة میرحسین موسوی و رفسنجانی که امضاء‌کنندگان در واقع حامیان آن‌ها به شمار می‌روند. این آزادی‌ها همانطور که دیدیم در دورة خاتمی به اوج رسید، و اگر روسیه حمایت می‌کرد، کودتای 18 تیر را همین «حضرات» می‌توانستند به عنوان دمکراسی، ویراست عملة تحکیم وحدت و اصلاح‌طلبان به ما ملت حقنه کنند و امروز اوباشی از قماش فاطمه حقیقت‌جو، مهاجرانی و پاسداراکبر در رأس حاکمیت نشسته بودند و برای‌مان حکومت اسلام مترقی و انسان‌ساز به راه می‌انداختند!

اتفاقاً ابراهیم یزدی هم در سایت «عصرنو» مدعی «انسان‌محوری»، هم در اسلام و هم کودتای هویزر شده! منتهی برخلاف انسان‌محوری دمکراتیک که بر «منطق انسان‌» تکیه دارد، انسان‌محوری مورد اشارة یزدی بر «غریزه» و «احساسات» استوار می‌شود! خلاصه از آن انسان‌محوری‌هاست که انسان را در ردة جانور قرار می‌دهد،‌ و درست مانند همان «حق طبیعی» معروف حاج عباس میلانی عمل می‌کند! طبیعی است که زبان «انسان»‌کذا مانند زوزة حیوانات برای ما گنگ و نامفهوم باشد، چون همانند زوزة کذا، «زبان طبیعی» یا «زبان وحش» است، نه زبان دمکراتیک»‌ و انسانی. روشنتر بگوئیم زبان جنگل است،‌ و به همین دلیل مرزهای معانی و نظم ساختاری «زبان»، به عنوان بنیاد منظم اجتماع را در هم می‌شکند.

بله ابراهیم یزدی هم مانند دیگر نخبگان حکومت اسلامی به مرزشکنی و مخدوش کردن مرز مفاهیم متضاد مشغول شده. یزدی به خبرنگار «اعتماد» می‌گوید، «عامل انسانی» در بروز انقلاب نقش اساسی را برعهده داشت! به عبارت دیگر ایشان هم مانند حاج‌فرج دباغ که «دیالوگ» را با گپ‌زدن و گفت‌وشنود فامیلی و خوش‌وبش با رفقا اشتباه گرفته‌ بودند، یا همچون پاسداراکبر که به دلیل عدم آگاهی از تعریف «ارتباط دوسویه» این ارتباط را بین «دین و جامعه» هم رویت ‌کرده‌ بودند، مفهوم «عامل انسانی» را نمی‌‌شناسند. و به همین دلیل است که از آن استفادة نابجا صورت داده، این «عامل» را به اسطورة مقدس پیوند می‌زنند. به زعم یزدی، مردم «احساس سیاسی» دارند؛ چون خدا آن‌ها را آفریده! ولی نخبگان نظیر روحانیون، بینش سیاسی دارند و به «اعتراض فطری» مردم «جهت» می‌دهند تا برضد «سلطه» انقلاب کنند:

«[در بروز انقلاب] عامل انسانی نقش داشت. در جهان بینی توحیدی و بر اساس آموزه‌های قرآنی، خدا انسان را آزاد خلق کرده [...] هر عاملی بخواهد آزادی اندیشه و عمل را از انسان سلب کند، انسان به آن واکنش آگاهانه و یا ناخودآگاه نشان می‌دهد[...] بنابراین واکنش مردم به استبداد یک واکنش درونی و فطری و انسانی است[...]‌ نخبگان جامعه بینش سیاسی را برای مردم بیان می‌کردند و اعتراض آن‌ها را جهت می‌دادند[...]»


البته یزدی نقش رسانه‌های داخلی و خارجی و در رأس آنان رادیو «بی‌بی‌سی» را در این استدلال «کشکی» نادیده گرفته! ابراهیم یزدی می‌گوید، خدا انسان را آزاد‌ آفریده،‌ و نتیجه می‌گیرد که واکنش مردم به استبداد «فطری» است. حال آنکه وقتی سخن از «عامل انسانی» به میان می‌آید، سخن از «کنش» انسان است، نه «واکنش فطری»! حاج آبراهام که دستی هم در فرضیة فروید دارند و «خودآگاه» و «ناخودآگاه» غرغره می‌فرمایند، گویا متوجه نشده‌اند که ویژگی‌های «فطری» یا ذاتی انسان وجه مشترک انسان با جانوران است،‌ نه ویژگی‌های انسانی او! آنچه انسان را به «عامل انسانی» تبدیل می‌کند، قدرت مهار احساسات و غرائز یا همان مجموعه‌ای است که «فطرت» می‌نامند! و امثال یزدی با مطرح کردن «خدا» و «خلقت» فقط برای این تناقض‌گوئی‌های فاشیستی و مردم‌فریب هاله‌ای از «تقدس» ایجاد می‌کنند تا با پیوند خداوند به انسان او را از انسانی‌ات تهی کنند.

پس جای تعجب نخواهد بود که بر اساس همین ترهات، خداوند با «آفرینش» انسان «عامل انسانی» را در «فطرت» او دمیده! خلاصه بگوئیم با «مزخرفات» حوزوی این حضرات «بشر» از هزارة سوم پای بیرون گذاشته، مستقیماً وارد فلسفة فارابی در قرون وسطی می‌شود!‌ این وراجی‌ها نشخوار مزخرفاتی است که در واتیکان، اسرائیل و دیگر سوراخ و سنبه‌های «ادیان ابراهیمی» توسط ملایان «ادیان توحیدی» همه روزه غرغره شده، تفاله‌اش هم توی صورت مردم پرتاب می‌شود. مشروح این مصاحبة حماقت‌پرور در سایت عصرنو، مورخ 10 اردیبهشت‌ماه سالجاری منتشر شده. می‌بینیم که ابراهیم یزدی فقط در «اخبارروز» فعالیت نمی‌کند، در «عصرنو» هم به چرندبافی مشغول است. از مطلب دورافتادیم، بازگردیم به بیانیة «ملی ـ میهنی» نخبگان که برای هدایت «احساس سیاسی» مردم صادر شده:

«به نام خدا[..] کشور در شرایط سخت و حساس تاریخی خویش یکبار دیگر فرزندان پاک‌نهاد خود را به یاری می‌خواند. بررسی اوضاع اقتصادی[...] نگران کننده است. حقوق اساسی ملت، آزادی‌های عمومی و خصوصی شهروندان، حق آزادی بیان [...] و مطبوعات به عنوان رکن چهارم دمکراسی و دیده‌بان حقوق شهروندان در برابر حکومت، در وضعیت تجاوز قرار دارد[...]»


بله بعضی‌ها به نام خدا،‌ «نگران» شده‌اند! ولی در مورد نگرانی خود «توضیح» نمی‌دهند، صرفاً با انتشار چنین بیانیه‌هائی سعی دارند هر چه بیشتر به «ابهام» دامن زده، همان «نگرانی» موهوم را شدت بخشند. این شیوة انتشار «نگرانی»، پیش از انقلاب ژنرال هویزر هم برای ما ملت شناخته شده بود! و اما گذشته از «نگرانی»، حضرات به ما می‌گویند «رکن چهارم دمکراسی» و «دیده‌بان حقوق‌ شهروندان» در «وضعیت تجاوز» قرار گرفته! عبارت «وضعیت تجاوز» را حتماً این «فرهیختگان» اخیراً به گنجینة «ادب پارسی» افزوده‌اند! در ضمن، می‌باید از شیخ مسعود و دیگر همراهان شارلاتان «حوزوی ـ بازاری‌شان» بپرسیم، مگر حکومت اسلامی «دمکراسی» است که در آن مطبوعات «رکن چهارم دمکراسی» شده‌اند؟ حتماً در اتحاد جماهیر شوروی هم روزنامة «پراودا» رکن چهارم دمکراسی بوده و ما نمی‌دانستیم! نکند ورق‌پاره‌های حکومت‌های عربستان و امارات و پاکستان هم «رکن چهارم دمکراسی»‌ شمرده می‌شوند؟

از این گذشته مگر در قانون اساسی جمکران که به اقتضای منافع استعمار حرف آخر را «ولی‌فقیه» می‌زند «حقو‌ق‌شهروندی» هم داریم که به قول حضرات دیده‌بان‌اش در وضعیت تجاوز قرار گرفته؟ اصلاً نگفتید متجاوز کیست؟! آنطور که از متن استنباط می‌شود دیده‌بان است که آمادة تجاوز شده! نکند به دلیل «نگرانی» بیش از حد عنان «عقل» از دست داده و هذیان می‌گوئید! شاید هم ما اشتباه می‌کنیم، چرا که به زعم «حاج آبراهام» فاقد بینش سیاسی هستیم، و شما نخبگان ناکجاآباد فقرفرهنگی باز هم قصد هدایت «احساس سیاسی»‌ ما را کرده‌اید:

«در چنین شرایطی ضروری است برای مقابلة قانونی با این نگرانی‌ها [...] اقدامی همگانی انجام شود [...] کم هزینه‌ترین اقدامی که کنشگران دمکراسی‌خواه [...] می‌توانند انجام دهند تشویق مردم به بالا بردن میلیونی آراء مخالفان بنیادگرائی ‌است [...] اینک گاه آن رسیده که گامی فرا پیش نهیم و فلک را سقف بشکافیم و موجی نو در اندازیم[...]»


بله این بازاری جماعت که محفل‌دار اصلی کودتای 22 بهمن است، بیانیه هم که صادر می‌کند بوی تعفن رذالت و کاسبکاری‌اش از چند کیلومتری مشام انسان را می‌آزارد. شما 50 نفر ریزه‌خوار حکومت «نگران» شده‌اید که تغییراتی در این ساختار نکبت و ادبار ایجاد شود؟ به همین دلیل است که ما باید در نمایش «شبه‌انتخابات» این حکومت شرکت کنیم تا وضع موجود تداوم یابد و دکان شما روسپی‌های سیاسی و خرده پاهای آستان مقدس عموسام از رونق نیافتد؟ مگر پنداشته‌اید دوران «جهاد» با اتحاد جماهیرشوروی است، که «موجی نو» دراندازید؟ خیر! کور خوانده‌اید!

البته ما دلیل نگرانی شما «عزیزان» نمک پروردة استعمار را بخوبی درک می‌کنیم، ولی ما اصلاً «احساس سیاسی» نداریم که مشتی گوسالة ننه‌حسن برای‌مان تعیین تکلیف کنند! ما نیک می‌دانیم که تغییرات در حکومت جمکران اجتناب ناپذیر شده، و به همین دلیل است که اوباش‌الله حوزه و بازار به همراه حزب انگلیسی‌مسلک «توده» در یک صف قرار گرفته‌اند. پس به شما می‌گوئیم، اگر طرفدار دمکراسی و انسان‌محوری هستید، بیانیه‌ای که برای دفاع از این ارزش‌ها صادر می‌کنید، نمی‌باید با «نام خدا» آغاز شود!

به نام بمب [...] اوضاع حکومت اسلام و مسلمین [...] نگران کننده است. حقوق اساسی امت جاهل‌پرور، آزادی‌های اوباش‌الله، حق صدور فتوی [...] و انتشار مطبوعات استحماری به عنوان ستون پنجم دشمن در وضعیت بدی قرار دارد[...] در چنین شرایطی ضروری است برای مقابله با این نگرانی‌ها [...] اقدامی همگانی انجام شود [...] کم هزینه‌ترین اقدامی که اوباش‌الله و داس‌الله اسلام‌پرست [...] می‌توانند انجام دهند تشویق شوت‌وپرت‌ها به بالا بردن میلیونی آراء مخالفان تغییرات ‌است[...] هر چند کسی رأی نمی‌شمارد، ولی حضور مردم کافی است که «تغییرات» را به نام روسپی‌های سیاسی ثبت کند[...] اینک گاه آن رسیده که گامی به پیش نهیم، فلک را سقف بشکافیم و ملت را یک گام دیگر به گذشته بازگردانیم [...] از بمب‌گزاران مسجد زاهدان نیز «به نام خدا» متشکریم!
اوباش‌الله و داس‌ال‌موسوی ال‌دجال!


...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت