جمعه، خرداد ۰۱، ۱۳۸۸


پاسدار و پیشگو!
...

آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست
چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست
گرچه شیرین دهنان پادشهان‌اند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست

«آمریکا باید بداند این انتظار دوام زیادی ندارد و فرصت کوتاهی برای بازسازی حیثیت آمریکا باقی‌مانده است البته تغییر استراتژیک هم می‌تواند به نفع ملت‌های منطقه و هم به نفع آن‌ها باشد[...]»


این سخنان نوکرمآبانة پاسدار لاریجانی که منافع ملت‌های منطقه را با منافع آمریکا در هم‌سوئی قرار می‌دهد، در پیش وقوقیة امروز تهران ایراد شده، و در فارس‌نیوز مورخ اول خردادماه سالجاری انتشار یافته. پاسدار علی کوچیکه سخت نگران بازسازی حیثیت اربابان‌اش شده و البته حق هم دارد؛ «غرض اندر میان سلامت اوست»!

روز سوم خردادماه 1361 برابر با 24 ماه مه 1982 خرمشهر آزاد شد. پاسدار لاریجانی می‌گوید از آنجا که امام‌اش لیبرال ها را ـ در ذهن علیل لاریجانی بنی‌صدر لیبرال به شمار می‌رود ـ از فرماندهی نیروهای مسلح کنار گذاشت، «معجزه» شد و «سپاهیان اسلام» خرمشهر را آزاد کردند. متأسفانه باید بگوئیم «آزادسازی» خرمشهر بدون کودتای خزنده و حمایت لوژیستیک اسرائیل و دولت ریگان امکانپذیر نبود. ایران‌گیت را که فراموش نکرده‌ایم. منوچهر قربانی‌فر، دلال «ایران‌گیت» از نزدیکان میرحسین موسوی است، و رونالد ریگان هم پیروزی خود را مدیون گروگان‌گیری در سفارت آمریکا. هشت سال ریاست جمهوری ریگان نیز به بهای جنگ ایران و عراق تضمین شد. آنزمان خامنه‌ای رئیس قوة مجریه بود، موسوی هم نخست وزیر و اما محسن‌رضائی! پاسدار محسن رضائی در جنگ نقش «پیشگو» ایفا می‌کرد، همان روزی که عملیات آزادسازی خرمشهر آغاز می‌شود پاسدار رضائی حدس می‌زنند که اسرائیل به لبنان حمله می‌کند و از قضای روزگار همینطور هم می‌شود، چون در واقع اسرائیل و حکومت اسلامی در یک مسیر واحد می‌جنگند: مسیر منافع پنتاگون، مسیر جنگ‌افروزی که در دورة ریگان به اوج می‌رسد.

به محض پیروزی ریگان در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، مذاکره برای آزادی مشتی کارمند دون پایة سفارت گاوچران‌ها تحت نظارت «بهزاد نبوی» به نتیجه می‌رسد و روزی که ریگان به کاخ سفید پای می‌گذارد، در تاریخ 20 ژانویه 1981 گروگان‌های آمریکائی هم آزاد می‌شوند و خلاصه رئیس جمهور جدید با «هالة پیروزی» دوران ریاست خود را آغاز می‌کند. و تا زمانیکه جنگ ایران و عراق ادامه یافت هالة نور تاچر و ریگان هم برقرار ماند. حال اگر یکبار دیگر به کاندیداهای تأئید صلاحیت شدة جمکران نگاهی بیندازیم خواهیم دید آنچه در پس پردة «تغییر» برای ملت ایران در نظر گرفته‌اند جز «جنگ» هیچ نیست.

و اما پس از ابراز نوکری ال‌لاریجانی نوبت به شیون و زاری بهرمانی می‌رسد که ذکر مردمی بودن نظام را می‌گیرد:

«اما اگر مردم نباشند این فقیه چه کار می‌تواند بکند [...] ولی فقیه که مشروعیت نظام به آن متکی است بر مبنای رأی و ارادة مردم است.»

به عبارت دیگر، مردم از حکومت توحش دفاع می‌کنند تا ولی‌فقیه در کردستان به پارس کردن مشغول شود! نه چنین نیست! استعمار غرب خواهان «حضورمردم» در نمایشات مضحک جمکران است و این مطالبات استعمار است که از زبان اکبر بهرمانی می‌شنویم. پس باز هم تکرار می‌کنیم «تحریم انتخابات» ضربه‌ای است بر منافع استعمار و مزدوران‌ جنایتکارش در ایران.

ما خواهان براندازی حکومت اسلامی نیستیم. ما می‌گوئیم با تحریم انتخابات باید به اربابان این حکومت در لندن و واشنگتن تفهیم کرد که «حکومت دینی» را نخواهیم پذیرفت. این حکومت فقط به زور سرنیزه و با حمایت همه جانبة پنتاگون و متحدان‌اش دوام آورده. در راستای همین سیاست همزمان با سفر نتانیاهو به واشنگتن قرار بود پنتاگون چند موشک به خاک ایران شلیک کند و بوق‌های استعمار هم آن را به گردن اسرائیل بیاندازند. چه کسی می‌توانست ثابت کند که اسرائیل موشک‌ها را شلیک نکرده؟ و چه کسی می‌توانست از نبرد «سرداران شجاع» سپاه اسلام با «دشمن» جلوگیری کند؟ هیچکس! در نتیجه همه می‌پذیرفتند که دولت اسرائیل به ایران حمله کرده و جنگ شده و ... و انتخابات جمکران نیز می‌توانست در سایة جنجال و هیاهوی «نعمت‌الهی» برگزار ‌شود. همچنانکه قانون اساسی عصرحجر، از شاهکارهای صدرحاج‌سیدجوادی، ناصرکاتوزیان و ... در پناه هیاهوی گروگان‌گیری با 75 درصد آراء به تصویب رسید!

لغو سفر فراتینی به تهران در واقع به دلیل شکست برنامة‌ تهاجم موشکی به خاک ایران‌ جهت ایجاد هراس در بین مردم و ماستمالی کردن انتخابات رسوای جمکران بود! روشن‌تر بگوئیم بنیامین نتان‌یاهو را بیهوده به واشنگتن کشاندند! نه دولت اسرائیل و نه حکومت جمکران در شرایطی نیستند که بتوانند پنتاگون را به روزهای خوش دهة 80 میلادی بازگردانند.

در آستانة برگزاری نشست اعضای اتحادیة اروپا و روسیه در«کاباروسک»، اعضای ناتو شکم‌شان را برای یک جنگ پاستوریزه در ایران صابون زده بودند که بتوانند حکومت منفور جمکران را به دوران «نبرد با اسرائیل» و «جنگ، جنگ تا پیروزی» بازگردانند، ولی ناکام شدند. به همین دلیل پاسدار «ال‌لاریجانی»، داماد آخوند مطهری برای حفظ منافع آمریکا در منطقه به التماس و زاری افتاده گریه‌کنان می‌گوید، وقت تنگ است، بشتابید! «بر لب بحر فنا منتظریم ای ساقی!»

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هر چه بر سرما می‌رود ارادت اوست

از آنجا که ایران سرجهازی ملکة انگلستان است، قوم و قبیلة لاریجانی هم از دهه‌ها پیش در نجف حلقة غلامی ملکه به گوش انداخته‌اند و خلاصه به مزدوری خود «افتخار» می‌کنند. به دلیل همین «ارادت» است که پاسدار ال‌لاریجانی پای به میدان وقوقیه گذارده. پاسدار ال‌لاریجانی همان علی‌کوچیکة‌ خودمان است که «بی‌بی‌سی» تلاش می‌کرد از او «مرد قدرتمند» بسازد. علی‌کوچیکه از هم‌سنگران ابراهیم یزدی و محسن سازگارا در پایه‌ریزی تشکل سرکوبگر سپاه‌ پاسداران بوده. البته یک نکته را به یاد داشته باشیم که اینان در واقع تحت نظارت عالیة مستشاران آمریکائی به پادوئی اشتغال داشتند. در هر حال امروز علی لاریجانی ویراست نوینی از جنگ ایران و عراق ارائه داده. جنگی که مانند جنگ‌های پیامبر اسلام در آن «معجزه» هم به وقوع پیوسته:

«عملیات در دهم اردیبهشت سال 61 آغاز شد[...] در آنزمان آقای محسن رضائی که فرماندة سپاه بود حدس می‌زد که همزمان اسرائیل به لبنان حمله کند که همینطور شد [...] [نمی‌شود بر] فتح خرمشهر و آزاد سازی آن نامی جز یک معجزه گذاشت[...]»


بله وقتی در جنگ «پیشگو» و معبر وجود داشته باشد مسلماً معجزه هم خواهد شد! حتما امام سیزدهم ضمن چرت زدن زیر درخت سیب در نوفل لوشاتو این پیروزی را در «خواب» رویت کرده و از آن اطمینان داشته‌اند که «همینطور شد»! ال‌‌لاریجانی و اربابان‌اش در لندن سخت نگران «آبرو» و «حیثیت» آمریکا شده‌اند. اگر علی لاریجانی، غلامبچة سفارت به عنوان سخنران پیش وقوقیة این هفته وارد صحنه شده و ذکر «پیروزی خرمشهر» گرفته و به حمایت «روس‌ها» و نه «اتحاد جماهیر شوروی» از صدام حسین اشاره می‌کند، باید بدانیم که هوا برای رعایای الیزابت دوم بس ناجوانمردانه «پس» است! چون دولت روسیه به سازمان ناتو اجازة جنگ افروزی در ایران را نداده.

البته دچار توهم نشویم، روسیه شیفته وفریفتة ما ملت نیست، ولی از آنجا که در همسایگی ما قرار گرفته و برخلاف حکومت مستقل اسلامی، جنگ را نعمت الهی به شمار نمی‌آورد، از جنگ افروزی در مرزهای‌اش حمایت نخواهد کرد. اربابان پاسدار لاریجانی در کارخانة رجاله پروری بهتر است به یاد بیاورند که اتحاد جماهیر شوروی دیگر وجود ندارد و اگر با روسیه اختلاف دارند بهتر است بجای اینکه ملت ایران را وجه‌المصالحه قرار دهند،‌ مستقیماً با دولت روسیه روبرو شوند. امروز نه اتحاد جماهیر شوروی وجود دارد، و نه روسیة تزاری!

«در تورات آمده است آنگاه که کوروش فرمان آزادی یهودیان را از زندان بابلیان صادر کرد، آن یهوه بود که از زبان کوروش فرمان می‌راند. [...] هر آینه مردم ایران دشمنی‌های دینی را کنار نهند و بیرق برابری شهروندان ایران را خارج از دین و مذهب و جنسیت و قومیت به اهتزاز درآورند بار دیگر جهانیان خواهند گفت این صدای خدای ابراهیم است که از زبان ایرانیان در خاورمیانه طنین افکنده است.»

همچنانکه گفتیم «زبان تخریب» انسان را هدف قرار می‌دهد و «تاریخ» به عنوان یک روند انسان‌محور یا پویائی انسان در زمان و مکان مشخص از اهداف اولیة زبان تخریب به شمار می‌رود. برای تخریب تاریخ کافی است توهمات دینی را به آن بیفزائیم. آقای تقوائی چنین کرده‌اند و پاسدار علی لاریجانی و اکبر بهرمانی هم به همین شیوه متوسل شده‌اند تا جنگ برای آزادی خرمشهر به «معجزه» تشبیه شود. می‌بینیم که برای تخریب مفاهیم انسان‌محور یک اجماع کلی وجود دارد.

چقدر این آقای تقوائی با ظرافت برای خداوند خونخوار ابراهیم و اسطوره‌های مقدس‌اش تبلیغات می‌کنند. کوروش فقط از زبان کوروش، فاتح بابل سخن می‌گفت. یهوه اگر چنین بزرگوار بود چرا از زبان فرستادگان خود به زبان کوورش کبیر سخن نمی‌گفت؟ در تورات، انجیل و قران به جز توحش و قساوت و قصاص و سنگسار و چشم در برابر چشم هیچ نمی‌بینیم، مگر ممکن است یهوه از زبان کوروش هخامنشی بخشنده و بزرگوار باشد و از زبان موسی و عیسی و محمد مسکین و کینه جو؟ جناب تقوائی! دشمنی‌های دینی را حکومت ایران و اربابان‌اش به راه انداخته‌اند نه ما مردم! آنروز که قانون اساسی ایران نه به نام خداوند جبار ابراهیم که «به نام مردم ایران» تدوین شود، جهانیان خواهند گفت، ایرانیان انسانیت، بزرگواری و بخشندگی را از کوروش کبیر، بنیانگذار امپراطوری هخامنشی آموخته‌اند.

در هر حال، ما از شیخ کروبی، علیرغم تمامی وعده‌هائی که می‌دهد هیچ حمایتی نخواهیم کرد. نخست‌اینکه سابقة کروبی را بخوبی می‌شناسیم دیگر اینکه ما در کنار امثال حسین حاج فرج دباغ، پادوی محفل کودتا و تصفیه نخواهیم ایستاد. ما برگزاری انتخابات در حکومت مدعی تقدس‌الهی را یک نمایش مضحک می‌دانیم که حضور در آن فقط به تشدید سرکوب و چپاول منجر خواهد شد. شیون و زاری اکبر بهرمانی برای حضور مردم در نمایش کذا شاهدی است بر این مدعا. کار نعلین‌ها به جائی رسیده که «عقل» و «منطق» را در ترادف با توهمات و توحش «شرع» قرار می‌دهند:

«عقلاً، شرعاً و منطقاً عدم حضور به نفع هیچکس نیست و حقیقتاً آن ‌کسی که رأی نمی‌دهد چه نفعی می‌برد و با نیامدن چه مسئله‌ای حل می‌شود [...]»‌

این سخنان پوچ و ابلهانة اکبر بهرمانی در وقوقیة امروز است که در همان «فارس‌نیوز»‌ مورخ اول خردادماه سالجاری انتشار یافته. آخوند بهرمانی مانند همة روسپی‌های سیاسی عمری را به منفعت‌طلبی و خودفروشی و تغییر موضع و ذکر خاطره از زبان مردگان گذرانده، و به همین دلیل قیاس به نفس کرده می‌پندارد همه اهل کاسبی و کاسه‌لیسی و کارچاق‌کنی و خوش‌رقصی برای ارباب‌اند و اگر خواهان رعایت حقوق انسانی خود باشند و نپذیرند توسط مشتی جنایتکار در پیشگاه منافع الهی پنتاگون قربانی «بازی انتخابات» شوند، از آنجا که حق‌وحسابی دریافت نمی‌کنند، منفعتی هم مسلماً نخواهند برد. چرا که اکبر بهرمانی سی سال است عربدة «معنویت» سرداده ولی در واقع با این مسائل کاملاً بیگانه است. بهرمانی به «همه کار» تن می‌دهد به شرط آنکه منفعت مادی داشته باشد. معنویت بهرمانی‌ها فقط زمانی مطرح می‌شود که مردم «مطالبات مادی» داشته باشند، کارگران،‌ معلمان و خلاصه آن‌ها که می‌باید کار کنند تا نان بخورند، اگر مطالبات صنفی خود را مطرح نمایند، اکبر بهرمانی به همه خواهد گفت،‌ مادیات را فراموش کنید زندگی یعنی معنویات!

ولی اربابان حاج اکبر اشتباه می‌کنند! نیامدن ما به پای صندوق‌های افتضاحات منافع مادی و معنوی فراوان دارد. نخست اینکه آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک که سی سال است بساط اسلام‌پروری و طالبان نوازی در کل منطقه به راه انداخته‌اند متوجه می‌شوند که بازارشان کساد شده، در نتیجه دست‌وپای سگ‌های هار خود از جمله مقام معظم را جمع خواهند کرد و دکان توزیع جوایز بین پاسداران مذکر و مونث و مخالف‌نمای حکومت را هم بر می‌چینند. و به این ترتیب پشت جبهة طالبان افغانستان، پاکستان، ترکیه و عراق تضعیف شده کسادی بازار «جهاد» و فروش اسلحه را فرا می‌گیرد.

وقتی سلاح و تجهیزات اربابان‌تان در لندن و واشنگتن روی دستشان بماند چه می‌شود؟ از میزان چپاول‌شان کاسته خواهد شد. هر چه دست چپاول‌شان از اموال ما ملت کوتاه‌تر شود، دست نوکران‌شان برای سرکوب کوتاه‌تر خواهد شد و اینهمه منفعت ما ایرانیان است، که با منافع اوباش اسلام‌پرست حاکمیت در تضاد کامل قرار دارد. روشن شد؟ یا هنوز در کلة پوک‌تان فرو نرفته که منافع ملی ما ایرانیان با اسلام و نوکران اسلام‌پناه استعمار نمی‌تواند هم‌سوئی داشته باشد؟! اکبر بهرمانی در ادامه می‌گوید، اگر مردم حضور گسترده در انتخابات داشته باشند و یک نفر با هفتاد، هشتاد درصد آراء «انتخاب» شود بهتر می‌تواند کار کند. و اصلاً مردم از چنین دولتی حمایت می‌کنند.

البته آخوند بهرمانی کاملاً حق دارد! زمانیکه خود او و حتی علی خامنه‌ای با 90 درصد آراء «انتخاب» شده بودند، «مردم» هر روز با چوب و چماق از دولت مردمی در خیابان‌ها دفاع می‌کردند. به این دلیل است که مردم باید در برابر حوزه‌های مارگیری تجمع کنند تا وزارت کشور جمکران یکی از چهار نامزد برگزیدة شورای مفلوک نگهبان را با بیش از هفتاد درصد آراء به عنوان برگزیدة ایرانیان به جهانیان معرفی کند!

رفسنجانی در ادامة سخنان خود «انتخابات» را به عنوان «نظام» معرفی کرده می‌گوید، این سیستم خیلی خوب است و در دنیا در قالب انتخابات مطرح شده! به عبارت دیگر «انتخابات» یک «سیستم»‌ است که به دولت قاطعیت «بهتر» بخشیده و مردم را برای دفاع از دولت کذا بسیج می‌کند. یعنی همان شرایط طلائی دوران خامنه‌ای و رفسنجانی که خیلی برای سرکوب و کشتار مردم بهتر «قاطعیت» به خرج می‌دادند و اوباش‌الله هم در خیابان از دولت قاطعانه پشتیبانی می‌کردند. و به زعم بیانیه نویس بینوای ساتاس، این «سیستم» را در دنیا «انتخابات» می‌خوانند، و خیلی خیلی هم خوب است چرا که کارساز اربابان حکومت اسلامی است:

«اگر با وسعت وسیع همه مردم شرکت کنند، هر دولتی که برخاسته از رأی مردم باشد با اراده و قاطعیت بهتری می‌تواند کار کند و مردم خود از این دولت دفاع می‌کنند و این سیستم بسیار خوبی است که در دنیا در قالب انتخابات مطرح شده[...]»


امروز فقط اکبر بهرمانی نبود که مهمل‌ می‌بافت، پاسدار لاریجانی هم در این مهمل‌بافی شراکت داشت. امروز پاسدار علی لاریجانی و اکبر بهرمانی برای جنگ افروزی در ایران دست نیاز به سوی آمریکا دراز کرده‌اند. بررسی سخنان غلامان خانه‌زاد و غرب پرست جمکران را در همینجا به پایان می‌بریم. و می‌پردازیم به ویژگی «شعارپوچ» از زبان چامسکی تا با شعارهای نامزدهای مسابقات مارگیری بهتر آشنا شویم.

به گفتة نوام چامسکی بهترین «شعارپوچ» برای مردمفریبی آن است که هیچ مخالفتی برنیانگیزد. وقتی می‌گوئیم «آزادی»، هیچکس با آن مخالفت نخواهد کرد، چرا که آزادی به عنوان یک «ارزش والا» مورد تأئید همگان است. ولی تا زمانی که حدومرز و چارچوب حقوقی شعار آزادی مشخص نشده، آزادی مذکور یک «قالب پوچ» بیش نیست. از سوی دیگر، آنچه اهمیت دارد این است که به یاد داشته باشیم جز قوانین و مقررات هیچ ضامنی برای تأمین «آزادی» فوق نمی‌تواند وجود داشته باشد. پس زمانی که میرحسین موسوی، ادعا می‌کند به عنوان رئیس قوة مجریه «آزادی» تأمین می‌کند، یاوه به هم می‌بافد چرا که نیروهای انتظامی، نظامی و امنیتی از رئیس «چاه امام سیزدهم» دستور نمی‌گیرند! و از سوی دیگر آزادی در چارچوب اسلام همان توحشی است که طی 30 سال اخیر ملت ایران از آن بهره‌مند شده.

دو روز دیگر سالگرد آزادی خرمشهر را در ایران جشن می‌گیرند. خرمشهری که حکومت جنایتکار اسلامی مردم آن را بی‌دفاع در برابر ارتش عراق رها کرد تا تجزیة ایران از طریق جنگ شتاب گیرد. پیشتر به این مطلب اشاره کرده‌ایم ولی باز هم تکرار می‌کنیم تجزیة ایران همچنان در دستورکار سازمان ناتو قرار دارد، به ویژه که این سازمان جنایتکار اکنون خود را در برابر روسیه در موضع ضعف می‌بیند.



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت