شنبه، خرداد ۱۶، ۱۳۸۸


چتر و اشتباه!
...
من از نهایت شب حرف می‌زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف می‌زنم

«انتخابات ایران آزمایشی برای تعیین دمکراتیک بودن آن است [...] رئیس‌جمهور جدید ایران نمی‌تواند برنامة هسته‌ای را متوقف یا تعلیق کند [وی همچنین] اختیار آنرا ندارد تا حکومت و رابطه با دنیای خارج را تغییر دهد.»

این است چکیده‌ای از سیاست استعماری انگلستان در ایران که به نقل از خبرنگار «بی‌بی‌سی»، با کدخبر: 529410 در «ایرنا»، مورخ 16 خردادماه سالجاری انتشار یافته. این گزارش مزورانه چنین القاء می‌کند که معیار دمکراسی، فقط «برگزاری انتخابات» است نه قوانین دمکراتیک! به عبارت دیگر هر کجا مردم برای رأی دادن تجمع کنند «دمکراسی» وجود دارد. حتماً در زیمبابووه هم رابرت موگابة‌ مفلوک یک «دمکراسی» تمام عیار مستقر کرده و کسی به ما نگفته بود.

پیشتر گفتیم که یکی از ابزار پروپاگاند فاشیست‌ها نشاندن «جزء»‌ بجای «کل» است. انتخابات، به عنوان یک روند مبتنی بر ارادة آزاد انسان فقط در یک مجموعة دمکراتیک معنا و مفهوم خواهد داشت نه در یک حکومت «خدامحور». بگذریم! خبرنگار «بی‌بی‌سی» در گزارش خود تلویحاً از تمایل حاکمیت انگلستان به تداوم بحران هسته‌ای و انزوای ایران نیز پرده برمی‌دارد. می‌دانیم که تداوم تهدید و تحریم اقتصادی کشورمان به سود استعمار غرب و حکومت گورکن‌ها است. و به همین دلیل گزارش «بی‌بی‌سی» در حنازرچوبه منعکس می‌شود، منافع حکومت انسان‌ستیز جمکران با منافع حاکمیت انگلستان در ایران هم‌سوئی کامل دارد.

همزمان با «حضور پرنشاط» اوباش ساواک در خیابان‌های تهران، بنگاه خبرپراکنی «بی‌بی‌سی»، که هنوز در دوران جنگ سرد یخ زده، پروپاگاند خود را برای «هدایت مردم» به سوی حوزه‌های مارگیری شدت بخشیده. البته رادیوفردا نیز در این پروپاگاند انسان‌ستیز شرکت فعال دارد. می‌دانیم که تأمین «مشروعیت مردمی»‌ برای حکومت پوشالی جمکران از اولویت‌های آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک به شمار می‌رود، به همین دلیل بوق‌های استعمار همگام با حنازرچوبه جهت تحریک افکار عمومی به افشاگری‌های ابله‌فریب احمدی‌نژاد در مناظرة کذا متوسل شده‌اند.
البته قوم و قبیلة بهرمانی، کرباسچی، و دیگر چپاولگران از جمله «سازمان رسیدگی به مفاسد اقتصادی»‌ نیز در این معرکة مهوع حضور به هم رسانده‌اند. خلاصه بگوئیم همه می‌کوشند با جنجال و هیاهو و تظاهرات بر ضد حجاب اجباری، روز 22 خرداد «تجمع مردم» را در برابر دوربین‌های خبرنگاران بلاد غرب «تضمین» کنند.

بهتر است سردار رادان و شرکای سفارت‌پناه‌شان بساط اوباش‌الله ساواک را که به طرفداری از شیخ کروبی با شعارهای ابله‌پسند به خیابان‌ها هی کرده‌اند جمع و جور فرمایند. «حقوق زنان» در ایران به «حجاب اختیاری» محدود نخواهد شد. این حقوق با شعار «مرگ بر دیکتاتور» و با عربده‌جوئی و لات‌بازی در خیابان هم تأمین نمی‌شود. رضوی‌فقیه و کارفرمایا‌ن‌اش با «حضور» بوزینه‌های ساواک در خیابان نخواهند توانست مردم را به دنبال خود بکشانند. پیشتر گفته‌ایم، باز هم تکرار می‌کنیم، دورة جیمی‌کارتر به سر آمده، ‌ لات‌بازی سال 1357 را دیگر نمی‌توانید تکرار کنید.

حس ترسناک گنهکاری
ارواح کور و کودن‌شان را
مفلوج کرده بود

می‌بینیم که وزارت کشور و نیروهای انتظامی در برابر تجمع غیرمجاز لات‌الله هیچ واکنشی نشان نمی‌دهند، در عوض برای اعدام زندانیان در بلوچستان خواب راحت ندارند. همچنین شاهدیم که محفل ‌حقوق بشر «مید‌ این. یو. اس» از اعدام زندانیان در بلوچستان تاکنون بی‌خبر مانده! نیکولاسرکوزی، ‌رئیس جمهور فرانسه ناچار شد از گزینة «مذاکرات جداگانه»‌ با گورکن‌ها چشم‌پوشی کند. این مطلب امروز در نشست خبری «سرکوزی ـ اوباما»، و پس از انتشار گزارش مزورانة‌ «بی‌بی‌سی»، ‌ البته با اشک‌ و آه فراوان به اطلاع عموم رسید! خوشبختانه سخنرانی باراک اوباما در دانشگاه قاهره با واکنش منفی رسانه‌ها و به ویژه با اعتراض اتحادیة جهانی زنان مواجه شده! پس ما هم بررسی سخنان پرزیدنت ایالات متحد را به زمان دیگری موکول می‌کنیم و بازمی‌گردیم به جانفشانی‌های «بی‌بی‌سی» و رادیوفردا برای گرم کردن تنور وحشت «شبه‌ انتخابات» جمکران.

در پی پخش اظهارات دروغ موسوی و احمدی نژاد در مورد آزادی ملوانان انگلیسی، ترجمة تحریف شدة نامة تونی بلر به حکومت جمکران در حنازرچوبه انتشار یافت. سپس سایت «بی‌بی‌سی» و رادیوفردا متن نامة مذکور را به زبان انگلیسی انتشار دادند تا به ما ثابت شود که معذرت خواهی درکار نبوده. ما هم پیشتر در وبلاگ «رستاخیز جیمی‌کارتر» گفته‌ بودیم که هم موسوی و هم احمدی نژاد هر دو دروغ می‌گویند. متن این نامه شاهدی است بر این مدعا که دولت انگلستان نه معذرت‌خواهی کرده، نه نهیب زده. در واقع دولت انگلستان پس از دریافت «نهیب» از پایتختی دیگر، با ارسال نامة کذا به نوکران‌اش در جمکران اطلاع داده که بازی تمام شده و دیگر هم نمی‌تواند تکرار شود! همچنانکه پیشتر هم گفتیم این گروگان‌گیری با همکاری گورکن‌ها و حاکمیت انگلستان برای گسترش جبهة جنگ به ایران صورت پذیرفته بود. بعضی‌ها می‌پنداشتند لات‌بازی گروگانگیری در سفارت آمریکا را به دلخواه می‌توان همیشه تکرار کرد، و همچنانکه دیدیم سخت کور خوانده بودند.

[...]
و آنقدر مرده‌ام
که هیچ چیز مرگ مرا دیگر
ثابت نمی‌کند

پیگیری ماجرای جاشوهای انگلیسی در رسانه‌های جمکران، رادیوفردا و بی‌بی‌سی ثابت می‌کند که برپائی مناظره‌های «شبه‌انتخابات» هدفی جز «تخریب همه جانبه» ندارد. رسانه‌های رسمی جمکران با انتشار ترجمة تحریف شدة نامة «معذرت‌خواهی»، دروغگوئی موسوی را در مورد «نهیب»‌ انگلستان به اثبات می‌رسانند، در حالیکه انتشار متن انگلیسی نامة کذا همزمان از دروغگوئی ولایتی، ‌ مشاور ارشد خامنه‌ای و احمدی نژاد پرده برمی‌دارد. به عبارت دیگر برپائی این مناظره‌ها بجز لجن‌پراکنی و تخریب هیچ هدفی را دنبال نمی‌کند. البته اینبار تخریب به رأس هرم قدرت رسیده و کفتارهای حکومت امام سیزدهم به جان یکدیگر افتاده‌اند تا به ما ملت بگویند، حکومت و سیاست بجز دروغ، نادرستی و ابتذال هیچ نیست، و شما مردم شریف ایران، بین 4 جنایتکار و چپاولگر صاحب‌نام می‌توانید یکنفر را «انتخاب» کنید تا بدون پنهان‌کاری به جنایت و چپاول مشغول شود. شما ملت ایران باید جنایتکارانی چون موسوی،‌ کروبی و پاسدار محسن رضائی را به عنوان «افراد صالح» و مورد تأئید شورای نگهبان شناسائی کنید، لات نوسوادی به نام حاج فرج دباغ را به عنوان «فیلسوف» بپذیرید، یک جانور وحشی، دین‌فروش و قانون‌شکن همچون مهدی کروبی را هم‌سنگ مشروطه خواهان ‌سرفراز ایران بشناسید، و از همه مهم‌تر،‌ شما که نویسنده‌ای چون صادق هدایت داشته‌اید، امروز باید «رمان‌نویس» خود را نیز حامی این حکومت سرکوبگر بدانید. این است پیام واقعی «انتخابات» ‌در حکومت انسان‌ستیز اسلامی:‌ تحمیل الگوهای واژگون توحش و سرکوب به عنوان الگوهای انسانی.

در راستای چنین واژگون‌نمائی بیشرمانه‌ای است که آخوند محمد نکونام، رئیس «ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی» وعدة رسیدگی به اتهامات احمدی نژاد را «پس از انتخابات» می‌دهد، یا ناطق‌نوری و دیگر سفارت‌پناهان که در مناظرة‌ کذا از سوی احمدی نژاد متهم به سوءاستفادة ‌مالی شده‌‌اند اعلام می‌دارند، ‌ «پس از انتخابات» از احمدی‌نژاد شکایت خواهند کرد. بله، این عبارت جادوئی «پس از انتخابات» که از سوی دو جناح به ظاهر متفاوت مطرح می‌شود هدف اصلی‌اش روانه کردن ما به سوی حوزه‌های مارگیری است، البته به دو شیوة متضاد.

اظهارات ابله فریب رئیس ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی شوت وپرت‌های طرفدار احمدی نژاد و مخالفان محفل‌کودتای 22 بهمن را هدف قرار داده، وعدة سرخرمن می‌دهد. به این ترتیب بعضی‌ها باور می‌کنند که اگر در این نمایش مهوع «شرکت» کنند و به احمدی‌نژاد رأی بدهند، وی «انتخاب» می‌شود و آخوند نکونام در ستاد کذا دمار از روزگار دارودستة چپاولگر اکبر بهرمانی در خواهد آورد! در صورتیکه چنین نخواهد شد! چرا که از یکسو در این حکومت آراء مردم «شمرده» نمی‌شود، ‌ دیگر اینکه ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی در واقع خود «مشوق اصلی مفاسد اقتصادی» است. و از همه مهم‌تر اینکه آخوند نکونام شیاد فقط گفته، ‌ به پروندة مفاسد اقتصادی «رسیدگی» می‌کند، نگفته این «رسیدگی» در چارچوب قوانین و در دادگاه صالحه صورت خواهد گرفت!

قوانین و مقررات حقوقی اگر کوچکترین ابهامی داشته باشد «راه فرار» را برای مجرم باز می‌گذارد. پس تردیدی نیست که طبق قوانین گنگ و مبهم حکومت ‌خردجال «رسیدگی» به پروندة امثال ناطق‌نوری و اکبر بهرمانی همان نتیجه‌ای را خواهد داشت که «رسیدگی» به پروندة «رفیق‌دوست» داشت: یعنی هیچ! اگر اسناد و مدارکی هم جرم اینان را ثابت کند، قاضی می‌تواند به دلیل «خدمات‌شان» به حکومت امام زمان آنان را «عفو» کند. خلاصة مطلب «رسیدگی به پرونده»، به مفهوم «احقاق حق» نیست!

و اما گروه دیگر ممکن است از ترس اینکه طرفداران احمدی نژاد در معرکة مارگیری شرکت کنند و مهرورزی «انتخاب» شود،‌ و باز هم بساط «هالة نور» به راه‌ افتد‌، و «شأن ملت‌ایران» خدشه‌دار شود،‌ سراسیمه و هراسان به پای صندوق‌های کذا بشتابند،‌ تا به خیال خود به احمدی‌نژاد «نه» گفته باشند و از انتخاب مجدد وی جلوگیری کنند. حال آنکه «نه» گفتن به احمدی‌نژاد، همان تأثیری را خواهد داشت که رأی دادن به مهرورزی!

بله متأسفانه در شرایطی که «موجودیت حکومت» فقط به «حضور مردم» در پای صندوق‌ها بستگی پیدا کرده،‌ و نه به آراء آنان، «مثبت» و «منفی» در ترادف با یکدیگر قرار خواهد گرفت! کسی که در انتخابات شرکت می‌کند تا احمدی‌نژاد انتخاب نشود،‌ با کسی که در انتخابات شرکت می‌کند تا مهرورزی انتخاب شود
هیچ تفاوتی ندارد. به چند دلیل. نخست‌ همانطور که در بالا گفتیم، آراء مردم شمرده نمی‌شود، دیگر آنکه نام هر کس از این صندوق‌های فریب خارج شود، ‌ ایجاد «تغییرات گسترده» در حکومت اسلامی اجتناب ناپذیر خواهد بود. هیاهوی رسانه‌ای فقط به این دلیل به راه افتاده که محفل کودتا قصد دارد ضمن کسب مشروعیت برای حکومت،‌ این تغییرات را نیز به نام خود به ثبت برساند. روشن‌تر بگوئیم «استقبال گستردة مردم» از مراسم مارگیری از ورود مردم به حیطة حاکمیت ممانعت خواهد کرد و محفلی که سه دهه است به جنایت و سرکوب و چپاول مشغول است خود را «نمایندة مشروع مردم ایران» خواهد خواند.

دلیل جاروجنجال رسانه‌ای اربابان حکومت اسلامی در غرب، «هدایت مردم» به سوی حوزه‌های مارگیری است. همچنانکه در سال 57 شاهد بودیم، ‌ «حضور مردم»‌ در تظاهرات برضد شاه، ‌ به عنوان «طرفداری از خمینی» و تأئید حکومت اسلامی رقم خورد. پس به آخوند نکونام باید بگوئیم قیاس به نفس نکنند، ما ابله نیستیم! و اما بپردازیم به جاروجنجال اکبر بهرمانی و ناطق‌نوری که از الگوهای «شرافت‌اسلامی»‌ در حکومت جمکران به شمار می‌روند.

فرزندان ایندو از سوی احمدی نژاد به سوءاستفادة مالی متهم شده‌اند. در مورد آخوند اکبر بهرمانی جرم پرداخت رشوه به طرف ایرانی در دادگاه ویژة رسیدگی به جرائم شرکت‌های نفتی به اثبات رسیده، ولی همچنانکه شاهدیم کسی مزاحم «یاران امام» و توله‌های‌شان نخواهد شد، چون اینان «مقدس» به شمار می‌روند. همانطور که شیخ کروبی هم به پاسدار شریعتمداری توضیح داد، «دیدن روی ‌امام» به خودی خود «برتری» ایجاد می‌کند!

به همین دلیل است که آخوند کروبی بجای اینکه امروز در دادگاه پاسخگوی چپاول خود باشد،‌ برای استقرار در جایگاه ریاست قوة ‌مجریه صاحب صلاحیت هم تشخیص داده شده و یک لات چپاولگر به نام کرباسچی را به ریاست ستاد خود برگزیده، و با رهنمودهای یک چماقدار ارسالی از فرانسه و با کمک نمایندة خامنه‌ای به جفتک انداختن در دانشگاه مشغول است! کروبی در حکومت «اجباری» اسلامی، شعار ابلهانة «حجاب اختیاری» و «تک‌همسری» نیز سر می‌دهد. این گوسالة ننه‌حسن و مشاوران کودن‌اش می‌پندارند حقوق و آزادی‌های اجتماعی زنان ایران به «روسری» و «ازدواج» محدود می‌شود. و مسلم است که دخترحاجی‌های غرب‌پرست و تازه به دوران رسیده‌های جمکران همه در این مسیر حماقت و اسارت آخوند کروبی را همراهی خواهند کرد. از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به آخوند نکونام که در حنازرچوبه،‌ مورخ 16 خردادماه‌سالجاری وعدة «پس از انتخابات» هم می‌دهد:‌

«پرونده مفاسد اقتصادی که [احمدی نژاد] اخیراً از آن‌ها پرده برداشت، ‌ بعد از [22 خرداد] به صورت ویژه [...] رسیدگی می‌شود[...]»


بله، قرار شده جناب نکونام با حضور معاون اول رئیس جمهور و نمایندگان سه قوه «به صورت دقیق» پروندة کذا را بررسی کنند. همانطور که به افشاگری‌های پالیزدار به صورت دقیق رسیدگی شد! این سخنان پر در و گهر با کد دقیق: 529205 در حنازرچوبه انتشار یافته که ما ملت هم یادمان نرود. پس آخوند نکونام را در حنازرچوبه رها کرده، می‌پردازیم به دو نمونة ملموس واژگون‌نمائی و تخریب انسان در در سایت ناخداکلمب در بخش «من و انتخابات». نمونة پدرسوختگی و شارلاتانیسم و بیشرمی و وقاحت متعلق به آبراهام یزدی است،‌ در تاریخ سوم ژوئن، و نمونة ذلت و حقارت و ناتوانی و درماندگی و فریب از شیخ مسعود بهنود، ‌ در تاریخ ششم ژوئن سالجاری.

یزدی می‌گوید «رأی ما» رأی به عدم کفایت حکومت است! ما هم می‌گوئیم رأی شما رأی به تداوم حاکمیت تاراج و سرکوب استعماری است. مگر در 22 خرداد رفراندوم برای تعیین کفایت برگزار می‌کنند، که بز گلة روسپی‌های سیاسی می‌خواهد به «عدم کفایت» رأی دهد؟ ‌ آبراهام یزدی همچنین با توجیه فساد نهادینه شده در حکومت اسلامی می‌گوید، همه «اشتباه» می‌کنند! روشن‌تر بگوئیم طیف حاکمیت اشتباهاً سی سال است که به چپاول و سرکوب و آدمکشی مشغول شده، و قوة قضائیه هم اشتباهاً به این جرائم رسیدگی نمی‌کند! پادوی سازمان سیا هم سی سال است فراموش کرده حاکمیت یک «بنیاد منظم» است نه مجموعة‌ پراکنده‌ای از افراد! پس یزدی را همین جا رها می‌کنیم و می‌رویم به سراغ بهنود.

افسوس
[...]
نه ز یک برگ جنبشی

شیخ مسعود بهنود به قول خودش «باور» دارد اگر رأی ندهد هیچ تغییری ایجاد نخواهد شد! به عبارت دیگر این نویسندة اسلام‌پناه بر اساس توهمات خود ادعا می‌کند در حکومت اسلامی انتخابات وجود دارد، و رأی مردم نتیجه نیز خواهد داشت. البته ما هم گفتیم رأی مردم یک نتیجه دارد و آن اینکه رأی دهنده به عنوان موافق و طرفدار حاکمیت جمکران در سطح جهان معرفی خواهد شد. شیخ مسعود برآورد کرده ‌که 80 درصد مردم در انتخابات شرکت خواهند کرد، ‌و بر اساس همین باور دقیق می‌گوید، من‌ هم با آن 80 درصد برابرم! وقتی رأی می‌دهم در آن‌ها ذوب می‌شوم و ... و خلاصه می‌رسیم به «وحدت کلمه»، «اجماع» و معلق‌زدن برای مربیان و اربابان.

البته ما نمی‌دانیم این کارمند محترم «بی‌بی‌سی» آمار 80 درصد شرکت کننده را از کجا آورده‌ ولی اهمیتی ندارد، مسلماً ایشان هم مثل آخوندها اغلب امام زمان را در خواب می‌بینند و آنحضرت به حاکمیت انگلستان قول داده‌اند «حضور 80 درصدی» را برایشان تأمین خواهند کرد. می‌دانیم که آنگلوساکسون‌ها از نظرکرده‌های امامان شیعه به شمار می‌روند. و اما شیخ مسعود با تحریف عبارت معروف دکارت، «می‌اندیشم، پس هستم»، رأی دادن در حکومت ضدانتخابات را در ترادف با اندیشیدن قرار داده، هستی خود را به شرکت در انتخابات تقلیل می‌دهد. ایشان سپس عین گدایان شب جمعه به آه و ناله پرداخته می‌گویند، چه کنم برای دخالت در سرنوشت جامعه‌ام هیچ چارة ‌دیگری ندارم! خلاصه علیل‌ام، ذلیل‌ام راه‌های دیگری هست ولی بهشون «اعتقاد» ندارم، و از عهدة من برنمی‌آید ننه! ایشان در ادامه می‌گویند، شب که میشه آدم باید شمع روشن کنه، نه اینکه به تاریکی نفرین کنه. بله می‌بینیم که شیخ مسعود به عنوان شیعی‌مسلک در انتخابات پیش از ادیسون شرکت کرده‌اند، در نتیجه گزینة روشن کردن چراغ، در استدلالات علمی ایشان وجود ندارد.

مسعود بهنود برای مسائل «دو راه» بیشتر نمی‌شناسد، «شمع و نفرین.» هر کس نفرین می‌کند، شمع روشن نمی‌کند و بالعکس! در صورتیکه می‌توان ضمن نفرین به تاریکی شمع را هم روشن کرد. می‌توان بدون نفرین به تاریکی، آن را پذیرفت و ... راه‌های فراوانی برای «خروج از تاریکی» وجود دارد که بر «منطق» تکیه دارد نه بر «اعتقادات» و «باورها» و پیوستن به گلة گمشده. بهنود از «پوپر» هم یاد کرده که حاج فرج دباغ و پاسداراکبر هم در این مقاله حضور داشته باشند. چنین فرمود شیخ مسعود به نقل از پوپر، «باران که‌ آمد چتر باید برداشت.» عجب! باران که می‌آید اگر از خانه خارج می‌شوید، اگر خواستید چتر بر می‌دارید. اگر در خانه هستیم و باران می‌بارد که چتر برنمی‌داریم! از این گذشته «برداشتن چتر» که به مفهوم باز کردن و پناه گرفتن زیر آن نیست! شیخ مسعود! اینهمه وقت در ساواک چه می‌کردید؟!

و اما مهم‌ترین بخش سخنان بهنود آنجاست که ضمن نادیده گرفتن قانون اساسی حکومت اسلامی، دمکراسی را به مسائل شکمی ویژة خودشان پیوند می‌زنند، البته این پیوند شکمی را ایشان از «نظر دیگر نویسندگان بخش من و انتخابات» برگزیده‌‌اند که زیاد افتضاح به راه نیافتد! آورده‌اند که «اگر به این بهانه که همة اصول دمکراسی در انتخابات ایران رعایت نمی‌شود رأی ندهم مثل این است که غذائی را که خوشمزه نیست نخورم.» به عبارت دیگر نظام حکومتی ایران دمکراتیک است، فقط انتخابات‌اش اشکال دارد و دمکراتیک نیست!

شیخ مسعود سری هم به دوران گذشته زده می‌نویسند تشکیل حزب رستاخیز گامی به سوی مطلوب بود افسوس که ساواک در بیشتر حوزه‌های انتخابات دخالت کرد، اگر نه کشور از خطر مصون می‌ماند. و اما در پایان این مطلب شیوا، مسعود بهنود ادعا می‌کند کسانی که رأی نمی‌دهند ناامیداند! من با رأی دادن امید را انتخاب می‌کنم. ما هم به شیخ مسعود می‌گوئیم،‌ اشتباه می‌کنید! ناامیدی در کار نیست، کاملاً بر عکس! تحریم انتخابات در یک حکومت ضددمکراتیک بازتاب امید ما به آینده است. اگر نه ما هم مثل شما برای حفظ همان صندلی شکسته در دفتر نمور «بی‌بی‌سی»، ‌ با شیون وزاری و ابراز عجز و ناتوانی و با «اعتقاد» به «همرنگ جماعت شدن» نان کپک‌زدة سی سال پیش را به نرخ روز می‌خوردیم.

گفتگو از مرگ انسانیت است.




...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت