زرباوران!
...
«جوانانی که سرانجام میخواهند [...] از آزادی که از غرب میشناسند لذت ببرند[...] دختری به عنوان پیشدرآمد آزادی [...] لچک از سر برداشته [...] در این میان گشتهائی که در روزهای دیگر هیچ ملاحظهای ندارند، این روزها بدون آنکه اقدامی کنند فقط تماشا میکنند.»
منبع: گویا نیوز
این است «آزادی»، ویراست اشپیگل: ایرانی آزادی را از برکت غرب میشناسد، این آزادی مبنای قانونی و حقوقی ندارد، و به تجمع جوانان در خیابان و برداشتن روسری محدود میماند.
پیش از پرداختن به وبلاگ امروز به «سازمان عفو بینالملل» یادآور شویم که حضور زنان اندرون در میان نامزدهای انتخاباتی حکومت اسلامی نشان «آزادی زنان» و «آزادی انتخابات» نمیتواند باشد. ما برای تعریف «آزادیهای زنان» و «آزادی انتخابات» هیچ نیازی به صدور بیانیههای مزورانة سازمانهای مدعی دفاع از حقوق بشر در بلاد غرب نداریم! 30 سال بازار گرمی برای فاشیسم اسلامی کافی است!
مناظرة نامزدهای انتخاباتی و نمایشات خیابانی پس از هر مناظره همه و همه شاهدی است بر توحش و انسانستیزی. در این خیمهشببازیها هیچ اشارهای به کشتار جوانان در دوران نخست وزیری میرحسین موسوی و سرکوب مداوم مردم ایران نمیشود. چرا؟ چون هر4 نامزد در مقام خراندجال با این «سیاست» موافق بوده و هستند. به ویژه میرحسین موسوی که در کمال حماقت تأکید کرد خواهان اعدام جاشوهای انگلیسی هم بوده. چون تنها سیاستی که موسوی میشناسد و بخوبی از عهدة اجرای آن برآمده «جنگ افروزی» و کشتار مردم است.
عربدهجوئی، زدوخورد، رقصیدن در خیابانها و به آتش کشیدن اتومبیلها با شعار «آزادی» شیوة نوین سیاستگذاری اربابان حکومت اسلامی در ایران شده، و برخی شیپورهای استعماری این اعمال را «آزادی در ایران» معرفی میکنند. ولی از نظر ما این قماش «آزادی»، ارزانی همان 4 جنایتکار تاراجگر و پامنبریهایشان در غرب و طرفدارانشان در سپاه و ساواک باد! سردار رادان! شما که در رشتة استقرار نظم و امنیت «تخصص» دارید، و زنان و جوانان را به خاطر بسیار کمتر از اینها روانة زندان و بازداشتگاه کردهاید، چرا اوباشالله ساواک را از خیابانها جمع نمیکنید؟ اربابانتان در «ام. آی. 6 » و سازمان سیا کور خواندهاند، اینبار ناراضیان از حکومت به پیروی از لاتالله به خیابان نخواهند آمد! پس هر چه زودتر بساط «آزادی» اهدائی اربابان گاوچران حکومت را از سطح کوچه و خیابان برچینید.
استعمار غرب برای توجیه سرکوب آزادیخواهان در ایران به دو شیوة شناخته شده متوسل میشود: «تعریف» دمکراسی به عنوان «ارزش» دینی و بومی مغرب زمین ـ سخنرانی اخیر اوباما تکیه بر همین شیوه داشت ـ و یا «تحریف» دمکراسی، به عنوان «اخلاقستیزی» و «قانون گریزی»! همچنانکه پیشتر هم گفتیم محافل فاشیسم میکوشند، «دمکراسی» را در ترادف با «اخلاق زدائی»، و «آزادیهای اجتماعی» را در ترادف با هرجومرج و قانونشکنی و لاتبازی قرار دهند تا به این طریق سرکوب آزادیخواهان به بهترین صورت ممکن توجیه شود. نمایش مهوع مناظرههای تلویزیونی و پیامدهای «خیابانی» آن در همین چارچوب انسانستیز قرار گرفته.
حال میباید پرسید در مناظرهها چه میگذرد؟ دو تن از نامزدهای تأئید صلاحیت شدة شورای نگهبان حکومت اسلامی که سه دهه سابقة جنایت و سرکوب دارند، در برابر یکدیگر مینشینند و بدون اینکه کوچکترین اشارهای به سوابق جنایات و سرکوب یکدیگر داشته باشند، با صرف فعل «تقلب»، و سوء استفادةمالی، به لجنپراکنی و افشاگری میپردازند! شما سوءاستفادةمالی کردهاید؛ شما تقلب کردهاید؛ آنها سوءاستفادةمالی کردهاند؛ آنها ... و در پی این نمایش مبتذل از افترا و شایعهپراکنی که فقط برای تحریک افکار عمومی اجرا میشود، عدهای به خیابانها میریزند و «آزادی»، ویراست استعمار را به نمایش میگذارند: روسریاش را برداشته بود، میرقصید، فریاد میزد، مرگ بر دیکتاتور؛ کوکتل مولوتف به سوی اتومبیلها پرتاب میکرد، میگفت: نسل من آزادی میخواهد، و ...
و این بیبیگوزکهای دلفریب و «رمانتیک» که در رسانههای غرب به هم بافته میشود همان «آزادی» اهدائی گروه «برژینسکی ـ کارتر» به ملت ایران است که سه دهة پیش روحالله خمینی، متخصص نبرد با «امپریاس» رهبری آنرا بر عهده گرفته بود. به همین دلیل است که فعلة فاشیسم با توسل به شعار پوچ و وعدههای سرخرمن تلاش میکنند به مخاطب بقبولانند که شرکت در این شبهانتخابات، ملت ایران را به سوی پیشرفت و آزادی رهنمون خواهد شد.
به عنوان نمونه، یکنفر به نام «شبنم» در سایت «عصرنو» میگوید، ما باید پیرو ارادة فرزندانمان باشیم و در انتخابات شرکت کنیم، چون فرزندان ما آزادی میخواهند! این پوچبافیها نشان میدهد که پای استدلال نویسنده سخت لنگ میزند. چرا که خواست فرزندان ایشان هر چه باشد، قانون اساسی حکومت اسلامی را تغییر نخواهد داد. مگر اینکه فرزندان ایشان «آزادی» مطلوب خود را در همان چارچوب «آزادیستیز» قانون اساسی جمکران رؤیت کرده باشند، در اینصورت باید به والدین باشعور چنین فرزندانی تبریک گفت که نه تنها قادر نیستند فرزندان فرضیشان را «آگاه» کنند، که دیگران را نیز به پیروی از کژراهة آنان فرا میخوانند.
نمونة دیگر، سخنان مضحک «دانشمندان» و «فرهیختگان» ایرانینما در نشست دانشگاه لندن است. «استاد» آزادهکیان، «مرشد» رضویفقیه نیز در این جمع حضور داشته. گزارش این نشست در سایت زمانه، مورخ 17 خردادماه سالجاری انتشار یافته و ما به دلیل ارتباط رضویفقیه، رئیس انجمن اسلامی با کروبی و کرباسچی به شعارهای پوچ آزاده کیان در نشست مذکور اکتفا خواهیم کرد. ایشان با یک حرکت دست مخالفان حکومت اسلامی را از صحنه حذف کرده، میگویند، «این حکومت را نمیتوان سرنگون کرد، آلترناتیوی هم ندارد بنابراین رفتن به پای صندوقها تنها راه رفتن به جلو در ایران است!» دلیل اینکه آزاده کیان تأکید میکند حکومت اسلامی آلترناتیو ندارد این است که «کشورهای خارجی از جمله آمریکا این واقعیت را پذیرفتهاند.»
بله حکومت توحش آلترناتیو نباید داشته باشد، چون منافع غرب چنین ایجاب میکند. و هرچه منافع غرب ایجاب کند به زعم امثال آزاده کیان، حقوقبگیر دولت فرانسه، «واقعیت» نیز خواهد بود. زمانیکه منافع غرب ایجاب کند، همین واقعیت آناً عوض میشود و آزاده کیان بلافاصله یک آلترناتیو برای حکومت اسلامی رویت خواهند فرمود. البته پوچبافیهای کیان به این مختصر محدود نمیشود. این «استاد» فرهیخته از «فعالیتهای خیابانی» و شور و هیجان جوانان ابراز رضایت کردهاند! «فعالیت خیابانی» همان است که در بالا به آن اشاره شد: تجمع، عربده جوئی و لاتبازی تحت نظارت عالیة نیروهای انتظامی که به تماشا مشغولاند، چون «دستور برخورد» با بینظمی را دریافت نکردهاند. البته آزاده کیان دلیل «کشکی ـ منطقی» و «علمی» هم برای اظهاراتاش ارائه داده میگوید، «چون هفتاد درصد مردم ایران زیر 40 سال دارند، این شور و هیجان نشان پویائی جامعه است!»
تا پیش از بیانات «علمی» پرفسور آزاده کیان میپنداشتیم، تأمین نظم قانونی و فراهم آوردن زمینة «آزادی در چارچوب قوانین انسانمحور» از الزامات پویائی جامعه است. امروز متوجه شدیم، پویائی به معنای «فعالیت خیابانی» و عربدهکشی در کوچهها و «شوروهیجان» است. اگر آزاده کیان و دارودستة اکبر بهرمانی نبودند، خیلی بد میشد؛ نادان از این جهان میرفتیم.
آزاده کیان برای «پویائی جامعه» تعریف نوینی اختراع کرده که شکستن در پلیتکنیک توسط یکی از «صاحبان صلاحیت» در جمکران مسلماً از نمونههای بارز آن به شمار میرود. پس از این «پویائی» بود که رضوی فقیه هم لاتبازی و قانون شکنی شیخ کروبی را «مبارزه در راه آزادی» خواندند. و خلاصه برای تداوم همین نوع پویائی است که پروفسور آزاده کیان خواهان شرکت گستردة زنان در انتخابات جمکران میشوند. میدانیم که اگر تاراج و توحش در ایران کاهش یابد نان امثال آزاده کیان و کارفرمایاناش حسابی آجر خواهد شد. در واقع شرکت مردم ایران در انتخابات جمکران، ملت ایران را در یک دور باطل به فرسایش خواهد برد و کارفرمایان آزاده کیان را در مسیر رفاه روزافزون به پیش خواهد راند. چرا که با تکیه بر حضور مردم حکومت دستنشاندة غرب میتواند برای خود کسب مشروعیت هم بکند.
آری! «حضور مردم» در معرکة مارگیری فقط برای حکومت توحش جمکران «تأمین مشروعیت» خواهد کرد. اصلاً مهم نیست به کدام الاغ «صاحب صلاحیت» رأی میدهید؛ آراء شما شمرده نخواهد شد؛ مهم نیست کدامیک از این 4 جنایتکار از صندوقها «استخراج» میشوند، مهم این است که برندگان اصلی این مارگیری مجریان سیاست آخوندنوازی و دینپروری، یا همان آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیکاند. پس ما ملت میباید به اربابان حکومت اسلامی پاسخی بسیار شفاف بدهیم، تا اینان دریابند که ایرانیان برای این حکومت تقدسگستر و توحشپرور به هیچ عنوان کسب مشروعیت نخواهند کرد.
همة افراد وگروههائی که مردم را به حضور در «شبه انتخابات» حکومت اسلامی دعوت میکنند، جهت توجیه مواضع خود به «شعار پوچ» متوسل شدهاند، چرا که هیچ «استدلال منطقی» برای چنین فراخوان ضدایرانی و انسانستیز وجود ندارد. بیدلیل نیست شارلاتانهائی که نقش مدافعان شرکت در این نمایشات مهوع را بر عهده گرفتهاند، به شعارهای ابلهفریب متوسل میشوند. در واقع شرکت مردم در این «انتخابات» نمایهای از تأئید خشونت، کشتار، سرکوب و چپاولی خواهد شد که در حکومت اسلامی پس از سه دهه «نهادینه» شده. کافی است محور اصلی مناظرة نامزدهای ریاست «قوة مجریه» را به دقت بررسی کنیم: تقلب، سوءاستفادةمالی، افتخارات دینی و بومی.
بهتر بگوئیم، صحبت بر سر باورها است. سخن از تعصبات، افتخارات و مقدسات است و دعوا هم بر سر پول! یعنی آنچه میتواند به عنوان ابزار سلطه و اعمال قدرت در دست محافل سرکوبگر مورد استفاده قرار گیرد. و هنگامی که اصالت به «زر» و «باورها» داده میشود، «عامل انسانی» دیگر جائی نخواهد داشت. انسان نادیده گرفته میشود و به پشت صحنه میرود. روشنتر بگوئیم، در میدان رویاروئیهای انتخاباتی حکومت اسلامی هیچ جایگاهی برای «انسان»، نیازهای واقعی انسان، صلحاجتماعی، عقاید متفاوت سیاسی، هنر، موسیقی، جوانان و شور و شوق زندگی و ... وجود ندارد. این حیوانات «صاحب صلاحیت» فقط بر سر «باورهای» عوامالناس و پول و زور با یکدیگر دعوای «نمایشی» به راه انداختهاند، نام این مضحکه هم «فعالیت انتخاباتی» است! ولی میباید قبول کنیم که بسیج فعلة فاشیسم در داخل و خارج کشور برای دعوت از ما ملت جهت حضور در این «انتخابات» دلیل دارد.
همچنانکه پیشتر هم گفتیم «انتخابات» در مفهوم «دمکراتیک» فقط در چارچوب یک حاکمیت دمکراتیک میتواند برگزار شود. حکومتی که حتی حق اظهارنظر نیز برای افراد قائل نیست بسیار بیجا کرده «انتخابات» به راه میاندازد. فقط در یک چارچوب دمکراتیک است که «انتخابات» همچون حاکمیت دمکراتیک میتواند مسیری «انسانمحور» یافته، «شرکت» یا «عدم شرکت» در آن حرکتی مبتنی بر ارادة «انسان آزاد» تلقی شود. پر واضح است که انتخابات حکومت اسلامی چنین ویژگیهائی ندارد و هیچیک از نامزدهای آن نیز برنامة انسانمحور ارائه ندادهاند. سرفصلهای خزعبلات اینان: نبرد با اسرائیل، ادامة غنیسازی، غنی سازی در استرالیا، مذاکره با آمریکا، و ... منافع ملی ما را تهدید میکند، این «برنامهها» نیازهای مردم ایران نیست، بازتاب منافع استعمار است.
سخنرانی اوباما در قاهره نشان داد که گروه برژینسکی برای جنگافروزی رویای ایجاد یک محور «اسرائیلستیز» از تهران تا قاهره را در سر میپروراند، و انگلستان برای تحکیم چنین سیاستی نیازمند تداوم بحران هستهای در ایران است. در نتیجه شعار موسوی، رضائی و کروبی برای «تعلیق غنیسازی»، همچنانکه در وبلاگهای پیشین گفتیم فریبی بیش نیست. «مذاکره با آمریکا» هم سی سال است به صورت پنهان جریان دارد. خلاصه بگوئیم اگر فریب این جنجال و هیاهو را بخوریم، حکومت اسلامی با تکیه بر آنچه «استقبال گستردة مردم» از این «انتخابات» معرفی خواهد شد، میتواند برای اجرای سیاستهای اربابان در راه «نبرد با اسرائیل» و تهدید صلح منطقه، تنش با اسرائیل را افزایش داده، نهایت امر سرکوب ما ملت را گسترش دهد. شرکت در انتخابات حکومت اسلامی، تائید این حکومت ضدایرانی است.
منبع: گویا نیوز
این است «آزادی»، ویراست اشپیگل: ایرانی آزادی را از برکت غرب میشناسد، این آزادی مبنای قانونی و حقوقی ندارد، و به تجمع جوانان در خیابان و برداشتن روسری محدود میماند.
پیش از پرداختن به وبلاگ امروز به «سازمان عفو بینالملل» یادآور شویم که حضور زنان اندرون در میان نامزدهای انتخاباتی حکومت اسلامی نشان «آزادی زنان» و «آزادی انتخابات» نمیتواند باشد. ما برای تعریف «آزادیهای زنان» و «آزادی انتخابات» هیچ نیازی به صدور بیانیههای مزورانة سازمانهای مدعی دفاع از حقوق بشر در بلاد غرب نداریم! 30 سال بازار گرمی برای فاشیسم اسلامی کافی است!
مناظرة نامزدهای انتخاباتی و نمایشات خیابانی پس از هر مناظره همه و همه شاهدی است بر توحش و انسانستیزی. در این خیمهشببازیها هیچ اشارهای به کشتار جوانان در دوران نخست وزیری میرحسین موسوی و سرکوب مداوم مردم ایران نمیشود. چرا؟ چون هر4 نامزد در مقام خراندجال با این «سیاست» موافق بوده و هستند. به ویژه میرحسین موسوی که در کمال حماقت تأکید کرد خواهان اعدام جاشوهای انگلیسی هم بوده. چون تنها سیاستی که موسوی میشناسد و بخوبی از عهدة اجرای آن برآمده «جنگ افروزی» و کشتار مردم است.
عربدهجوئی، زدوخورد، رقصیدن در خیابانها و به آتش کشیدن اتومبیلها با شعار «آزادی» شیوة نوین سیاستگذاری اربابان حکومت اسلامی در ایران شده، و برخی شیپورهای استعماری این اعمال را «آزادی در ایران» معرفی میکنند. ولی از نظر ما این قماش «آزادی»، ارزانی همان 4 جنایتکار تاراجگر و پامنبریهایشان در غرب و طرفدارانشان در سپاه و ساواک باد! سردار رادان! شما که در رشتة استقرار نظم و امنیت «تخصص» دارید، و زنان و جوانان را به خاطر بسیار کمتر از اینها روانة زندان و بازداشتگاه کردهاید، چرا اوباشالله ساواک را از خیابانها جمع نمیکنید؟ اربابانتان در «ام. آی. 6 » و سازمان سیا کور خواندهاند، اینبار ناراضیان از حکومت به پیروی از لاتالله به خیابان نخواهند آمد! پس هر چه زودتر بساط «آزادی» اهدائی اربابان گاوچران حکومت را از سطح کوچه و خیابان برچینید.
استعمار غرب برای توجیه سرکوب آزادیخواهان در ایران به دو شیوة شناخته شده متوسل میشود: «تعریف» دمکراسی به عنوان «ارزش» دینی و بومی مغرب زمین ـ سخنرانی اخیر اوباما تکیه بر همین شیوه داشت ـ و یا «تحریف» دمکراسی، به عنوان «اخلاقستیزی» و «قانون گریزی»! همچنانکه پیشتر هم گفتیم محافل فاشیسم میکوشند، «دمکراسی» را در ترادف با «اخلاق زدائی»، و «آزادیهای اجتماعی» را در ترادف با هرجومرج و قانونشکنی و لاتبازی قرار دهند تا به این طریق سرکوب آزادیخواهان به بهترین صورت ممکن توجیه شود. نمایش مهوع مناظرههای تلویزیونی و پیامدهای «خیابانی» آن در همین چارچوب انسانستیز قرار گرفته.
حال میباید پرسید در مناظرهها چه میگذرد؟ دو تن از نامزدهای تأئید صلاحیت شدة شورای نگهبان حکومت اسلامی که سه دهه سابقة جنایت و سرکوب دارند، در برابر یکدیگر مینشینند و بدون اینکه کوچکترین اشارهای به سوابق جنایات و سرکوب یکدیگر داشته باشند، با صرف فعل «تقلب»، و سوء استفادةمالی، به لجنپراکنی و افشاگری میپردازند! شما سوءاستفادةمالی کردهاید؛ شما تقلب کردهاید؛ آنها سوءاستفادةمالی کردهاند؛ آنها ... و در پی این نمایش مبتذل از افترا و شایعهپراکنی که فقط برای تحریک افکار عمومی اجرا میشود، عدهای به خیابانها میریزند و «آزادی»، ویراست استعمار را به نمایش میگذارند: روسریاش را برداشته بود، میرقصید، فریاد میزد، مرگ بر دیکتاتور؛ کوکتل مولوتف به سوی اتومبیلها پرتاب میکرد، میگفت: نسل من آزادی میخواهد، و ...
و این بیبیگوزکهای دلفریب و «رمانتیک» که در رسانههای غرب به هم بافته میشود همان «آزادی» اهدائی گروه «برژینسکی ـ کارتر» به ملت ایران است که سه دهة پیش روحالله خمینی، متخصص نبرد با «امپریاس» رهبری آنرا بر عهده گرفته بود. به همین دلیل است که فعلة فاشیسم با توسل به شعار پوچ و وعدههای سرخرمن تلاش میکنند به مخاطب بقبولانند که شرکت در این شبهانتخابات، ملت ایران را به سوی پیشرفت و آزادی رهنمون خواهد شد.
به عنوان نمونه، یکنفر به نام «شبنم» در سایت «عصرنو» میگوید، ما باید پیرو ارادة فرزندانمان باشیم و در انتخابات شرکت کنیم، چون فرزندان ما آزادی میخواهند! این پوچبافیها نشان میدهد که پای استدلال نویسنده سخت لنگ میزند. چرا که خواست فرزندان ایشان هر چه باشد، قانون اساسی حکومت اسلامی را تغییر نخواهد داد. مگر اینکه فرزندان ایشان «آزادی» مطلوب خود را در همان چارچوب «آزادیستیز» قانون اساسی جمکران رؤیت کرده باشند، در اینصورت باید به والدین باشعور چنین فرزندانی تبریک گفت که نه تنها قادر نیستند فرزندان فرضیشان را «آگاه» کنند، که دیگران را نیز به پیروی از کژراهة آنان فرا میخوانند.
نمونة دیگر، سخنان مضحک «دانشمندان» و «فرهیختگان» ایرانینما در نشست دانشگاه لندن است. «استاد» آزادهکیان، «مرشد» رضویفقیه نیز در این جمع حضور داشته. گزارش این نشست در سایت زمانه، مورخ 17 خردادماه سالجاری انتشار یافته و ما به دلیل ارتباط رضویفقیه، رئیس انجمن اسلامی با کروبی و کرباسچی به شعارهای پوچ آزاده کیان در نشست مذکور اکتفا خواهیم کرد. ایشان با یک حرکت دست مخالفان حکومت اسلامی را از صحنه حذف کرده، میگویند، «این حکومت را نمیتوان سرنگون کرد، آلترناتیوی هم ندارد بنابراین رفتن به پای صندوقها تنها راه رفتن به جلو در ایران است!» دلیل اینکه آزاده کیان تأکید میکند حکومت اسلامی آلترناتیو ندارد این است که «کشورهای خارجی از جمله آمریکا این واقعیت را پذیرفتهاند.»
بله حکومت توحش آلترناتیو نباید داشته باشد، چون منافع غرب چنین ایجاب میکند. و هرچه منافع غرب ایجاب کند به زعم امثال آزاده کیان، حقوقبگیر دولت فرانسه، «واقعیت» نیز خواهد بود. زمانیکه منافع غرب ایجاب کند، همین واقعیت آناً عوض میشود و آزاده کیان بلافاصله یک آلترناتیو برای حکومت اسلامی رویت خواهند فرمود. البته پوچبافیهای کیان به این مختصر محدود نمیشود. این «استاد» فرهیخته از «فعالیتهای خیابانی» و شور و هیجان جوانان ابراز رضایت کردهاند! «فعالیت خیابانی» همان است که در بالا به آن اشاره شد: تجمع، عربده جوئی و لاتبازی تحت نظارت عالیة نیروهای انتظامی که به تماشا مشغولاند، چون «دستور برخورد» با بینظمی را دریافت نکردهاند. البته آزاده کیان دلیل «کشکی ـ منطقی» و «علمی» هم برای اظهاراتاش ارائه داده میگوید، «چون هفتاد درصد مردم ایران زیر 40 سال دارند، این شور و هیجان نشان پویائی جامعه است!»
تا پیش از بیانات «علمی» پرفسور آزاده کیان میپنداشتیم، تأمین نظم قانونی و فراهم آوردن زمینة «آزادی در چارچوب قوانین انسانمحور» از الزامات پویائی جامعه است. امروز متوجه شدیم، پویائی به معنای «فعالیت خیابانی» و عربدهکشی در کوچهها و «شوروهیجان» است. اگر آزاده کیان و دارودستة اکبر بهرمانی نبودند، خیلی بد میشد؛ نادان از این جهان میرفتیم.
آزاده کیان برای «پویائی جامعه» تعریف نوینی اختراع کرده که شکستن در پلیتکنیک توسط یکی از «صاحبان صلاحیت» در جمکران مسلماً از نمونههای بارز آن به شمار میرود. پس از این «پویائی» بود که رضوی فقیه هم لاتبازی و قانون شکنی شیخ کروبی را «مبارزه در راه آزادی» خواندند. و خلاصه برای تداوم همین نوع پویائی است که پروفسور آزاده کیان خواهان شرکت گستردة زنان در انتخابات جمکران میشوند. میدانیم که اگر تاراج و توحش در ایران کاهش یابد نان امثال آزاده کیان و کارفرمایاناش حسابی آجر خواهد شد. در واقع شرکت مردم ایران در انتخابات جمکران، ملت ایران را در یک دور باطل به فرسایش خواهد برد و کارفرمایان آزاده کیان را در مسیر رفاه روزافزون به پیش خواهد راند. چرا که با تکیه بر حضور مردم حکومت دستنشاندة غرب میتواند برای خود کسب مشروعیت هم بکند.
آری! «حضور مردم» در معرکة مارگیری فقط برای حکومت توحش جمکران «تأمین مشروعیت» خواهد کرد. اصلاً مهم نیست به کدام الاغ «صاحب صلاحیت» رأی میدهید؛ آراء شما شمرده نخواهد شد؛ مهم نیست کدامیک از این 4 جنایتکار از صندوقها «استخراج» میشوند، مهم این است که برندگان اصلی این مارگیری مجریان سیاست آخوندنوازی و دینپروری، یا همان آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیکاند. پس ما ملت میباید به اربابان حکومت اسلامی پاسخی بسیار شفاف بدهیم، تا اینان دریابند که ایرانیان برای این حکومت تقدسگستر و توحشپرور به هیچ عنوان کسب مشروعیت نخواهند کرد.
همة افراد وگروههائی که مردم را به حضور در «شبه انتخابات» حکومت اسلامی دعوت میکنند، جهت توجیه مواضع خود به «شعار پوچ» متوسل شدهاند، چرا که هیچ «استدلال منطقی» برای چنین فراخوان ضدایرانی و انسانستیز وجود ندارد. بیدلیل نیست شارلاتانهائی که نقش مدافعان شرکت در این نمایشات مهوع را بر عهده گرفتهاند، به شعارهای ابلهفریب متوسل میشوند. در واقع شرکت مردم در این «انتخابات» نمایهای از تأئید خشونت، کشتار، سرکوب و چپاولی خواهد شد که در حکومت اسلامی پس از سه دهه «نهادینه» شده. کافی است محور اصلی مناظرة نامزدهای ریاست «قوة مجریه» را به دقت بررسی کنیم: تقلب، سوءاستفادةمالی، افتخارات دینی و بومی.
بهتر بگوئیم، صحبت بر سر باورها است. سخن از تعصبات، افتخارات و مقدسات است و دعوا هم بر سر پول! یعنی آنچه میتواند به عنوان ابزار سلطه و اعمال قدرت در دست محافل سرکوبگر مورد استفاده قرار گیرد. و هنگامی که اصالت به «زر» و «باورها» داده میشود، «عامل انسانی» دیگر جائی نخواهد داشت. انسان نادیده گرفته میشود و به پشت صحنه میرود. روشنتر بگوئیم، در میدان رویاروئیهای انتخاباتی حکومت اسلامی هیچ جایگاهی برای «انسان»، نیازهای واقعی انسان، صلحاجتماعی، عقاید متفاوت سیاسی، هنر، موسیقی، جوانان و شور و شوق زندگی و ... وجود ندارد. این حیوانات «صاحب صلاحیت» فقط بر سر «باورهای» عوامالناس و پول و زور با یکدیگر دعوای «نمایشی» به راه انداختهاند، نام این مضحکه هم «فعالیت انتخاباتی» است! ولی میباید قبول کنیم که بسیج فعلة فاشیسم در داخل و خارج کشور برای دعوت از ما ملت جهت حضور در این «انتخابات» دلیل دارد.
همچنانکه پیشتر هم گفتیم «انتخابات» در مفهوم «دمکراتیک» فقط در چارچوب یک حاکمیت دمکراتیک میتواند برگزار شود. حکومتی که حتی حق اظهارنظر نیز برای افراد قائل نیست بسیار بیجا کرده «انتخابات» به راه میاندازد. فقط در یک چارچوب دمکراتیک است که «انتخابات» همچون حاکمیت دمکراتیک میتواند مسیری «انسانمحور» یافته، «شرکت» یا «عدم شرکت» در آن حرکتی مبتنی بر ارادة «انسان آزاد» تلقی شود. پر واضح است که انتخابات حکومت اسلامی چنین ویژگیهائی ندارد و هیچیک از نامزدهای آن نیز برنامة انسانمحور ارائه ندادهاند. سرفصلهای خزعبلات اینان: نبرد با اسرائیل، ادامة غنیسازی، غنی سازی در استرالیا، مذاکره با آمریکا، و ... منافع ملی ما را تهدید میکند، این «برنامهها» نیازهای مردم ایران نیست، بازتاب منافع استعمار است.
سخنرانی اوباما در قاهره نشان داد که گروه برژینسکی برای جنگافروزی رویای ایجاد یک محور «اسرائیلستیز» از تهران تا قاهره را در سر میپروراند، و انگلستان برای تحکیم چنین سیاستی نیازمند تداوم بحران هستهای در ایران است. در نتیجه شعار موسوی، رضائی و کروبی برای «تعلیق غنیسازی»، همچنانکه در وبلاگهای پیشین گفتیم فریبی بیش نیست. «مذاکره با آمریکا» هم سی سال است به صورت پنهان جریان دارد. خلاصه بگوئیم اگر فریب این جنجال و هیاهو را بخوریم، حکومت اسلامی با تکیه بر آنچه «استقبال گستردة مردم» از این «انتخابات» معرفی خواهد شد، میتواند برای اجرای سیاستهای اربابان در راه «نبرد با اسرائیل» و تهدید صلح منطقه، تنش با اسرائیل را افزایش داده، نهایت امر سرکوب ما ملت را گسترش دهد. شرکت در انتخابات حکومت اسلامی، تائید این حکومت ضدایرانی است.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت