...
[...] ما دولت خودمحور نمیخواهیم [...] ما آمدهایم تا کشور را به سمت قانون پیش ببریم [...] ما دولت فریبکار نمیخواهیم [...] ما دولت دروغگو نمیخواهیم[...] ما دولت عوامفریب نمیخواهیم [...] ما این دولت پروندهساز را عوض میکنیم [...] مردم با حضورشان در صحنه توطئهها را خنثی کنند[...]»
این شعارهای پوچ و عوامفریب که در روزنامة اطلاعات مورخ 19 خردادماه سالجاری منتشر شده، بخشی است از سخنرانی میرحسینموسوی در کرج. در واقع آنگلوساکسونها برای صرفهجوئی در وقت، با کمک حزب انگلیسی توده، ضمن ابتذالزدائی مختصر از متن سخنرانیهای ابلهپسند «خمینی کبیر»، که متخصص مبارزه با «امپریاس» بود، متن سخنرانیهای میرحسین موسوی را تنظیم کردهاند و میپندارند ما ملت با این «فناوریها» بیگانهایم.
اگر عبارات «من توی دهن این دولت میزنم، من خودم دولت تعیین میکنم ... باید هیاهو کنید ...به هم بپرید ... ما این مجلس را مجلس نمیدانیم، ما این دولت را دولت نمیدانیم، و ...» برگرفته از متن سخنرانیهای امام سیزدهم را دستکاری کنیم، متن سخنرانی موسوی، «پیرو خط امام» و طرفدار «آزادی قدس شریف» به دست میآید. اتفاقاً ما هم دولت عوامفریب و دروغگو نمیخواهیم! پس بهتر است میرحسین موسوی نخست در مورد چپاول و کشتار در دورة نخستوزیری خود توضیح دهد تا همه بدانند دولت میرحسینموسوی از کدام قماش دولتها بوده. در گام بعدی بهتر است جناب مهندس میرحسین موسوی، روشنفکر ناکجاآباد جمکران بجای شعار پوچ و «نفی» دولت عوامفریب و دروغگوی فعلی توضیح دهند، درصورت پیروزی در مسابقات مارگیری، دولتشان با کدام ابزار کشور را به سوی «قانون» پیش خواهد برد؟ ما که میدانیم نیروهای «امنیتی ـ نظامی» به عنوان بازوهای سرکوب استعماری بجز قانونشکنی هیچ وظیفهای نداشته و ندارند. ما که میدانیم این نیروها از دولت پوشالی اسلامی دستور نمیگیرند! آقای موسوی چه کسی عوامفریب و دروغگو است؟ احمدینژاد یا سرکار، یا هر دو؟ در واقع، «چون نیک بنگری همه تزویر میکنند!»
در این معرکة فریب، آخوند کروبی را هم آوردهاند تا با «کمونیست» خواندن محمود دولتآبادی در حنازرچوبه، نانی برای حزب نعلینپرست توده به تنور بچسباند و به شوت وپرتها چنین القا کند که، محموددولتآبادی چپگراست، و به همین دلیل از میرحسین موسوی حمایت میکند! پس تلویحاً، موسوی هم چپگراست! در صورتیکه این شیخ پلید و مشاوران کودناش که تلاش میکنند با توسل به سخنرانی محمود دولتآبادی و جفنگنامة حاج فرجدباغ یک فاشیست بیدستار به نام موسوی را چپگرا جلوه دهند، فراموش کردهاند که همین محمود دولتآبادی که ظاهراً چپگرا است، 4 سال پیش رسماً به حمایت از آخوند اکبر بهرمانی پرداخته بود. نکند بهرمانی هم «مارکسیست» بوده و این سالها تقیه میکرد!
نه چنین نیست! هرگز یک مارکسیست از خدامحوری دفاع نخواهد کرد. مارکسیسم، یک نظریة «انسانمحور» است. رضویفقیه بینوا و دیگر فعلة فاشیسم بیجهت میکوشند با موسوی و کروبی فضا را به صورتی کاذب «دوقطبی» کنند. موسوی و کروبی به همراه رضائی و احمدی نژاد همگی در لجنزار فاشیسم شناوراند، و در واقع طیف سیاسی واحدی را تشکیل میدهند که ریشه در کودتای 22 بهمن دارد. حال پس از گذشت سه دهه، آنگلوساکسونها تلاش میکنند چهرة کریه فاشیسم اسلامی را با موسوی «بزک» کنند. چرا؟ چون نسل جوان ایران با سوابق موسوی در چپاول و کشتار تا حدودی بیگانه است.
هیچکس نمیداند میرحسین موسوی یک جانور وحشی و درنده است که دستهای استعمار 20 سال او را در قفس پنهان کرده بود تا امروز برای ما ملت شعار مخالفت با عوامفریبی سردهد. هیچکس نمیداند که در دوران نخست وزیری موسوی، علاوه بر رونق قاچاق و دلالی، زنان جنگزدة ایران را در خیابانهای شمال شهر تهران به فروش گذاشته بودند و کمیتههای «امر به معروف و نهی از منکر» هم به پیروی از کلام مقدس «الکاسب حبیبالله»، مزاحم این تجارت شرافتمندانه نمیشدند، چرا که حق و حسابشان پرداخت میشد.
هیچکس نمیداند میرحسین موسوی و بهزاد نبوی دو بازوی سرکوب سیاسی و چپاول اقتصادی به شمار میروند که از مصونیت قضائی برخورداراند چرا که قوة قضائیة جمکران تحت نظارت سفارت انگلستان فعالیت میکند. به همین جهت نه تنها موسوی پاسخگوی جنایاتاش نیست که از سوی شورای نگهبان جمکران برای احراز مقام ریاست جمهوری هم صاحب «صلاحیت» شناخته شده، و گروه بهزاد نبوی هم برایاش تبلیغات به راه میاندازد. ولی از همه جالبتر در این معرکة گوسالهپسند طرفداری قربانیان بمبگذاریهای گروه بهزاد نبوی از میرحسین موسوی است که در سایت «اطلاعات» انتشار یافته!
از آنجمله است خانوادة آخوند بهشتی و محمدعلی رجائی که انفجار مقر حزب جمهوری اسلامی و نخستوزیری را مدیون «خدمات» مجاهدین انقلاباسلامیاند! عجیب است که میرحسین موسوی و اکبربهرمانی پیش از انفجار مقر حزب صحنه را ترک گفته بودند! در هر حال آخوند دعائی در اطلاعات از «فرزندان شهدا» عاجزانه تقاضا کرده برای حمایت از موسوی نامه نگاری هم بکنند! میدانیم که فرزندان شهدا در جمکران از «تقدس» برخورداراند. البته خودیهایشان! کسانیکه در جنگ استعماری ایران و عراق توسط دولت آقای موسوی به جبهه رفتند تا در میدان مین شربت بنوشند، به دو دسته تقسیم میشوند: «خودی» و «غیرخودی.» دجالهائی نظیر بهشتی و رجائی که در جبهة «جنگ قدرت» به قتل رسیدهاند نیز از خودیها به شمار میروند. این دسته بندی شامل حال معلولین جنگ نیز میشود. بنیاد شهید به این منظور ایجاد شد که عیال آخوند کروبی ضمن حیفومیل «دینی» به معلولین «خودی» رسیدگی بفرمایند.
میرحسین موسوی که عربدة «قانونگرائی» سرداده، به نعلین خامنهای متوسل شده تا از اجرای قانون جلوگیری کند! موسوی از رهبر فرزانه میخواهد که اجازه ندهند پروندة جنایات و چپاولهای طرفداراناش گشوده شود! البته موسوی خود را از هر خطائی بری میداند، این نامه را برای «حفظ مصلحت نظام» و رعایت حریم طرفداران خود قلمی کرده. میدانیم که مصلحت نظام به تنبان «یاران موسوی» بند است، و خلاصه اگر بند این تبنان بگسلد، شاهد «فروپاشی» نظام مقدس اسلامی خواهیم بود. چه نیک فرمود راوی توپ مرواری: اسلام است و یک وجب پائینتنه! اگر پائینتنه را از اسلام بردارید، کاخ پرشکوه تمدن اسلام فرو میریزد. موسوی هم به همین دلیل دست به قلم برده. متن نامة نخست وزیر 8 سال جنگ و کشتار و صدور نفت رایگان در سایت اطلاعات مورخ 19 خردادماه سالجاری و به نقل از «ایلنا» انتشار یافته.
البته در این جنجال استعماری موسوی تنها نیست. اکبربهرمانی هم به نامهنگاری افتاده و به خامنهای یک تشر تلویحی زده که چرا سکوت کردهاید، سخنان احمدینژاد توهین به رهبری است و ... و شاهرودی و دری نجفآبادی هم از خواب بیدار شده به یاد آوردهاند که توهین و تهمت و افترا، البته فقط به نامزدها «غیرقانونی» است. علامت تعجب نمیگذاریم! این حکومت در کل بزرگترین توهین به ملت ایران است. پیش از ادامة مطلب، از آنجا که «تحریم شبه انتخابات» جمکران «مد روز» شده، لازم است حضور «مدپرستان» نازنازی ساکن بلاد غرب چند نکته را توضیح دهیم.
به عنوان «جنبش لائیک ایران»، ما با تکیه بر اصل اساسی «جدائی دین از سیاست» شبه انتخابات حکومت اسلامی را تحریم میکنیم. اصل «جدائی دین از سیاست» هم با «ولایت جمهور» ابداعی شیخ بنیصدر و با «سلطنت شیعه» در تضاد قرار میگیرد. لائیسیته، «انسان» را در برابر قوانین انسانمحور «پاسخگو» میداند نه در برابر خداوند. این مختصر را گفتیم تا بعضیها که بوی کباب به مشامشان رسیده، بدانند با تحریم این معرکة فاشیستی نمیتوانند خود را «لائیک» جا بزنند. ما رعایت قوانین و مقررات بینالمللی را الزامی میشماریم. و در این چارچوب برقراری روابط دیپلماتیک با همة کشورهائی که از سوی سازمان ملل به رسمیت شناخته شدهاند نمیتواند به ابزار سیاستگزاری در کشورمان تبدیل شود. ما خواهان صلح در منطقهایم، و از اینرو شعارهای «نبرد با اسرائیل» و «آزادی اورشلیم» یا «آزادی حرمین شریفین» را ابزار ایجاد تنش برای حفظ منافع محافل جنگطلب غرب میدانیم. و از همه مهمتر، ما اروپای غربی و به ویژه حاکمیت ایالات متحد را به هیچ عنوان حامی «دمکراسی» و «انسانمحوری» در ایران به شمار نمیآوریم.
در عمل، سخنرانی اخیر باراک اوباما در دانشگاه قاهره ثابت کرد که ایالات متحد در پی ایجاد محور نبرد با اسرائیل از قاهره تا تهران است و به همین دلیل آنگلوساکسونها در ایران آنقدر به حمایت بیقید و شرط از ریش و نعلین و «تکلیف الهی» ادامه میدهند تا دورباطل «شیخ» و «شاه» تداوم یابد. به عنوان نمونه امروز نگاهی خواهیم داشت به مواضع «کیهان» و «اطلاعات»، یا بهتر بگوئیم شیپورهای تبلیغاتی «جاهل ینگهدنیائی» و «جنتلمن انگلیسی» در کشورمان.
شیپور تبلیغاتی جنتلمنهای نزولخور، رسماً به طرفداری از میرحسین موسوی وارد صحنه شده. همچنانکه گفتیم مأموریت «هیز اکسلنسی، گاس» فیصله دادن به معرکة مارگیری است و رسانة «سناتور مسعودی» تحت سرپرستی آخوند دعائی، مسئول هدایت افکار عمومی به سوی میرحسین موسوی شده. البته آخوند دعائی را دستکم نگیریم، که ایشان از محارم غلام سفارت در نجف بودند و «خمینی کبیر» تحت نظارت ایشان پارس میکرد. پس از کودتای 22 بهمن آخوند دعائی به عنوان سفیر جمکران در عراق به بمبگذاری و خرابکاری مشغول بودند و خلاصه جنتلمنهای نزولخور در وفاداری و حسن نیت ایشان تردیدی ندارند.
و اما کیهان، همچنانکه پیشتر هم گفتیم در جبهة احمدی نژاد چادر زده، چرا که جبهة کودتای مخملین است. پیش از کودتای 22 بهمن نیز رسانة کیهان بر طبل کودتا میکوبید؛ زمانیکه ژنرال هویزر کودتای براندازی سلطنت را سازمان داده بود، فریاد کیهان به عرش میرسید و به ما میگفت، میخواهند کودتا کنند، میخواهند شاه را برگردانند، «صحنه» را خالی نکنید! دیدیم که چگونه از طریق حضور مردم در خیابانها روزینامة کذا توانست پوشش مناسب برای این کودتا فراهم آورد. امروز هم آنها که همچون موسوی با صورتک «مخالف» خواهان «حضور مردم در صحنه» برای «مقابله با توطئه» میشوند، میخواهند توطئة استعمار را در پس پردة «حضورمردم» پنهان دارند. اوضاع با کودتای 22 بهمن یک تفاوت جزئی دارد، آن زمان اطلاعات تیتر زد «شاه رفت»، اینبار رسانة مسعودیها در جبهة بازنده موسوی مستقر شده تا از همان جایگاه در تنور کودتای طرف مقابل بدمد. البته ما نمیخواهیم تابستان گرم و طولانی تهران را برای «هیز اکسلنسی، گاس» به قطب شمال تبدیل کنیم که ایشان «دلسرد» شوند. ولی باید حضور فرستادة الیزابت دوم بگوئیم، خیلی کور خواندهاید! چون گاری اسلام پروری و اسرائیل نوازیتان در ترکیه به گل نشسته!
به گزارش ایرنا، مورخ 18 خردادماه سالجاری حزب جمهوریخواه خلق، بزرگترین حزب مخالف دولت اسلامگرای ترکیه، خواهان افشای قراردادهای دولت آنکارا با اسرائیل شد! میدانیم که ترکیه، به عنوان عضو سازمان ناتو موظف است از منافع استعماری این سازمان از جمله سیاستهای تهاجمی اسرائیل دفاع نظامی و اطلاعاتی صورت دهد. اگر امروز بزرگترین حزب مخالف ترکیه همکاری با اسرائیل را به زیر سئوال برده، فقط یک دلیل میتواند داشته باشد: لائیکهای ترکیه باید در کنار اوپوزیسیون دولت اسرائیل از صلح در منطقه حمایت کنند. به عبارت دیگر دولت رجب اردوغان به پایان خط موجودیت استعماری خود رسیده:
«به دنبال رشد حرکتهای اسلامی در ترکیه، [روابط نظامی این کشور با اسرائیل] رو به تعمیق و توسعه گذاشت. در سال 1996 میلادی [...] قراردادهای نظامی [...] بین ترکیه و [اسرائیل] به امضا رسید[...] که محتوای [آنها] افشا نشده[...]»
و امروز اوپوزیسیون ترکیه خواهان افشای این قراردادها شده. جالب این است که خبر فوق با کد: 533925 در ایرنا منعکس شده! همچنانکه در وبلاگ «رستاخیز جیمیکارتر» گفتیم ایالات متحد در پی ایجاد محور «نبرد با اسرائیل» از قاهره تا تهران است ولی همانطور که میبینیم حاکمیت ترکیه نمیتواند وارد این محور شود، چرا که اوپوزیسیون دولت ترکیه به افشاگری در مورد روابط دولت اسلامگرای رجب اردوغان با اسرائیل پرداخته. احزاب لائیک ترکیه از رجب اردوغان خواستهاند پاسخگوی روابط «سیاسی عاشقانه» دولتاش با اسرائیل باشد!
بله در جمکران مسائل پیرامون «استخاره» در مورد غنیسازی اورانیوم، مذاکره با آمریکا و «افشاگری» در مورد فعالیتهای «غیرشرعی» شرکاء دور میزند؛ در پاکستان بین همین شرکاء جنگ و خون و خونکشی به راه افتاده؛ و در ترکیه دولت لچک و ریش و تسبیح و مدافع مردم فلسطین، البته در برابر دوربینهای تلویزیونی داووس، باید در مورد «روابط برادرانه» با دولت جنگ طلب اسرائیل توضیح بدهد! و دقیقاً اینجاست که گاری سیاست اسرائیلنواز و اسلام پرور آنگلوساکسونها در سربالائی میافتد!
چون پس از ترکیه، ابزار نبرد دروغین با اسرائیل از دست حاکمیت مفلوک جمکران نیز خارج خواهد شد. زمانیکه حکومت اسلامی از هر دو اهرم سرکوب سیاسی خود، یعنی نبرد با آمریکا و اسرائیل محروم شود با دستخالی در برابر ما ملت قرار خواهد گرفت. و در این بزنگاه است که «مشروعیت مردمی» منتج از این «انتخابات» میتواند کارساز این حکومت سفاک شود. تلاشهای میرحسین موسوی، کروبی، محسنرضائی، و به ویژه ناز وکرشمة اکبر بهرمانی برای مقام معظم همه و همه جهت کسب مشروعیت برای دولت آیندة احمدی نژاد صورت میگیرد.
[...] ما دولت خودمحور میخواهیم [...] ما آمدهایم تا کشور را به سمت هرجومرج پیش ببریم [...] ما دولت فریبکار میخواهیم [...] ما دولت دروغگو میخواهیم[...] ما دولت عوامفریب میخواهیم [...] مردم با حضورشان توطئهها را پنهان دارند[...]
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت