چهارشنبه، خرداد ۲۰، ۱۳۸۸


کپک و پای‌چپ!
...

گر سراغ کشور مسروقة ما می‌روی
یک نگاهی هم بکن زیر عبای واعظان

برخلاف تبلیغات رویترز، فرانس‌پرس و شخص احمدی‌نژاد،‌ آنچه «اتحاد همة‌ جناح‌ها بر علیه مهرورزی» معرفی می‌شود، در عمل تقسیم آمیبی فاشیست‌ها جهت تثبیت بخشی از جناح حاکم در جایگاه اوپوزیسیون است. روشن‌تر بگوئیم، این آرایش سیاسی یک کودتای تمام عیار است، که با توطئة‌ کل حاکمیت فقط جهت سرکوب مردم و ممانعت از طرح مطالبات ملی صورت می‌پذیرد. پرواضح است که ملت ایران تجربة تلخ 22 بهمن را تکرار نخواهد کرد.

جنبش لائیک ایران برای تحریم «شبه‌انتخابات» حکومت اسلامی در هیچ تظاهراتی شرکت نخواهد کرد. آنچه ما می‌خواهیم، چه در داخل و چه در خارج از مرزها با «حضور و هیاهو در خیابان‌ها» به دست نخواهد آمد! از سوی دیگر ما نمی‌پذیریم «حضور مردم ناراضی» در خیابان‌ها به ابزار پروپاگاند برای رسانه‌های غرب تبدیل شود، چرا که تبدیل ملت ایران به «ابزار تبلیغات» را دون شأن و مرتبة ایرانیان می‌دانیم. و بازهم تأکید می‌کنیم، ما کشورهای اروپای غربی و آمریکا را مدافع دمکراسی در ایران به شمار نمی‌آوریم. عملکرد این کشورها طی سدة اخیر، و به ویژه طی سی‌سال گذشته شاهدی است بر این مدعا.

فراموش نکنیم «فرخی یزدی» را همین اروپائیان به ایران بازگرداندند؛ ‌ فراموش نکنیم پرویز نیکخواه توسط همین دولت‌های مدافع حقوق بشر به ساواک تحویل داده شد. هم ‌اینان که امروز مدافع حقوق تروریست‌های اسلامگرا شده‌اند، دیدیم که آنروزها چه کردند. فراموش نکنیم، رهبران اوپوزیسیون حکومت اسلامی در اروپا و آمریکا به قتل رسیده‌اند. قتل شاپور بختیار را به ویژه فراموش نخواهیم کرد چرا که تحت حفاظت شبانه‌روزی نیروهای امنیتی فرانسه نیز قرار داشت! حال بپردازیم به مقدمات کودتای 22 خردادماه سالجاری.

درس تاریخ است از تقویم این عصر سیاه

آنچه روز 22 خرداد سال 1388 به وقوع خواهد پیوست،‌ از هر نظر یک کودتای مخملین است. نه کودتائی که پاسدار شریعتمداری، ‌ آنرا تحت عنوان «کودتای سبز» به طرفداران موسوی نسبت می‌دهد، بلکه کودتائی که جهت تقویت حاکمیت،‌ با شرکت فعال طرفداران موسوی در واقع به نفع احمدی‌نژاد تمام خواهد شد. کودتائی که علاوه بر افزایش قدرت سرکوب حکومت اسلامی،‌ وزنة نهضت منفور «عاظادی» را در داخل سنگین‌تر، و جبهة «نبرد با اسرائیل» را در کل منطقه تقویت خواهد کرد. چرا که با این کودتا،‌ بدنة اصلی نیروهای درون حکومتی، بقایای محفل کودتای 22 بهمن که همگی از پادوهای جنگ‌طلبان آمریکا به شمار می‌روند، در کنار نهضت عاظادی و در جایگاه اوپوزیسیون حکومت اسلامی تثبیت خواهند شد.

به این ترتیب محفل اکبر بهرمانی، فالانژهای مجاهدین انقلاب اسلامی، گروه محمد خاتمی و ... در ظاهر در برابر سپاه پاسداران و در کنار نهضت‌ منفور عاظادی قرار خواهند گرفت. و در این آرایش سیاسی است که کشور دوباره به نقطة صفر حکومت اسلامی بازگردانده می‌شود. به دورانی که رهبر، دولت و سپاه پاسداران به بهانة حمایت از «مستضعفان» و «مبارزه با استکبار» در برابر مطالبات دمکراتیک ملت ایران به عربده‌جوئی و نفس‌کش‌طلبی مشغول بودند. همان روزهای خوبی که ابراهیم یزدی در کنار ماشاالله قصاب خیمه‌زده،‌ و دست در دست آخوند خلخالی و هادی غفاری به کشتار و سرکوب ما مردم مشغول بودند. به یاد داریم که آبراهام یزدی لاشة کثیف‌شان را آورده بودند تا به قول خودشان «2500 سال استبداد» را پاک کنند! شاهدیم که بجای «2500 سال استبداد»،‌ سازمان سیا 1500 سال توحش و بربریت ادیان ابراهیمی یا همان به اصطلاح «حضور مردم در صحنه» را بر ملت ایران تحمیل کرد.

همچنانکه گفتیم جنجال‌ رسانه‌ای پیرامون «انتخابات» جمکران با هدف تحریک افکار عمومی، ‌ گسترش «مقدسات»، ‌ «ارعاب» و «قانون‌شکنی»‌ و اینهمه جهت تخریب مفاهیم «انسان‌محور» در کشور سازمان یافته. پس امروز می‌پردازیم به پیامدهای نوین مناظرة «احمدی نژاد ـ موسوی». به یاد داریم که روز گذشته، حاج‌اکبر که مانند دیگر شیوخ عادت دارد همة کارها را با «مذاکرات پنهانی» رفع و رجوع کند، ناگهان به فواید «گلاس‌نوست» و شفاف‌سازی پی برد! پس بهرمانی یک نامة سرگشاده برای علی خامنه‌ای ارسال کرده، گفت: آقا! این احمدی‌نژاد ما و بچه‌ها رو اذیت می‌کنه، دعواش کنین تا به سرنوشت بنی‌صدر دچار بشه! و از آنجا که خارج از چپاول و کشتار در حکومت انقلابی جمکران مسائل کشور از قبیله‌گرائی و حفظ نوامیس و این مزخرفات فراتر نمی‌رود، یکی از توله‌های حاج اکبر هم خواهان «پاسخگوئی» به اتهامات مهرورزی شده بود. واکنش رهبر فرزانه به این نامه نگاری‌های مزورانه «سکوت» بود. می‌دانیم که مقام معظم مانند، رهبر کبیر قبلی «بدون مجوز» از کارخانة رجاله‌پروری «پارس» نمی‌فرمایند.

ولی گویا مجوز کذا را برای «طلاب و فضلای» حوزة‌ علمیه یا همان فعلة ساواک صادر کردند. چرا که بلافاصله یک «بیانیه» در «فارس‌نیوز» خطاب به حاج اکبر و دیگر مخالفان نظام صادر شد که زهرة‌ شیر را آب می‌‌کرد. از شما چه پنهان ما که خیلی ترسیدیم. ترسیدیم سردار سازندگی به سرنوشت تراژیک آخوند منتظری دچار شوند. یعنی مانند ایشان توسط «بی‌بی‌سی» تبدیل به «رهبر مخالفان» شده، شیخ صادق صبا، شخصاً‌ پای پیاده از لندن عازم زیارت‌شان شود، و مراتب «روشنفکری» و «لیبرال‌نعلین‌ایسم» ایشان را به اطلاع «امت مسلمان» برساند. باشد که حداقل دل خانه‌شاگردشان، عطاالله ‌مهاجرانی در برلن شاد شود.

بله مهاجرانی و حاج فرخ نگهدار در برلن تشریف داشتند. از وقتی دیوار برلن فرو ریخته و آلمان شرقی با آلمان غربی متحد شد استالینیسم آلمان شرقی به فاشیسم محفل یوشکا فیشر پیوست و برلن نیز تبدیل به مرکز تجمع «سبزهای» جهان شد، که البته به دلیل «کپک زدن» در آستان ‌مقدس سازمان ‌سیا رنگ‌شان «سبز» شده. باری به گزارش سایت نعلین پرست زمانه،‌ مورخ 19 خردادماه سالجاری، ‌ مهاجرانی و فرخ نگهدار، ضمن نشست مطبوعاتی خود سخنان گوساله‌پسندی ایراد کرده‌اند.

مهاجرانی، که نام خانودگی‌ا‌ش تلخیصی است از عبارت «مهارت گز نکرده جر دادن آنی»‌،‌ پس از «پژوهش» فراوان به این نتیجة علمی و مستدل رسیده که بهائیت «شبه‌دین» است! چرا که به زعم مهاجرانی،‌ کتاب‌های اصلی آن معجونی است از یهودیت، مسیحیت، اسلام و آئین زرتشتی! بله می‌بینیم که همسر جمیله ‌کدیور در لندن وقت‌اش را اصلاً به بطالت نگذرانده و درجة حماقت خود را تا حداکثر ممکن بالا برده.

گویا مهاجرانی نمی‌داند که دین اسلام خود معجونی است از همان یهودیت و مسیحیت؛ مذهب تشیع هم، حتی 12 دوازده امام و بازگشت دوازدهمی را، تمام و کمال از آئین زرتشت گرفته! خلاصه بهائیان جهان از اینکه دین‌شناس صاحب‌نظری همچون مهاجرانی دین‌شان را به رسمیت نمی‌شناسد، های های گریستند. مهاجرانی علیرغم علم و دانش گسترده‌ای که جمکرانی‌ها به او نسبت داده‌اند، هنوز نمی‌داند که پیشوند «شبه» را زمانی به کار می‌برند که «اصل»، ‌ هم «منطقی» است و هم «تعریف شده». به عنوان نمونه می‌توانیم بگوئیم شبه جزیره، شبه کشور، شبه روشنفکر، ‌ شبه انتخابات، و ... ولی این امر شامل «دین» نمی‌شود، چرا که «دین»، بنابرتعریفی که خود «دین‌داران» محترم با تکیه بر وحی و فرشته و دیو و جن و پری از آن ارائه داده‌اند، تعبدی و مجموعه‌ای است منطق‌ستیز. این مجموعه نمی‌تواند «شبه» داشته باشد. روشن‌تر بگوئیم، در زبان فارسی نمی‌توان واژه‌های «شبه توهم» و «شبه باور» را به کار برد، چرا که فاقد معنا است. در نتیجه «شبه دین» و «شبه ایمان» نیز کاربرد زبانی نخواهد داشت،‌ چون محدودة توهم،‌ باور، دین و ایمان منطق گریز است! با در نظر گرفتن همین نکات ما می‌توانیم مهاجرانی را صراحتاً یک «شبه انسان» بخوانیم.

آنچنان گندابه بر مام وطن پاشیده‌اند

و اما سخنان حاج فرخ‌نگهدار را مطرح نمی‌کنیم، چرا که اتلاف وقت خواهد بود. نگهدار، همة جوانب را خوب نگه ‌می‌دارد، هم مدعی چپ‌گرائی‌است،‌ هم متولی مسجد لندن است، و هم «جمهور» را در نعلین و دستار رؤیت کرده. روشن‌تر بگوئیم فرخ‌نگهدار از آن زندانیانی است که شریک زندانبان بوده، جانب ساواک را خوب نگه ‌داشته. پس باز گردیم به نامة‌ فضلای حوزة علمیه به اکبر بهرمانی که در فارس‌نیوز، مورخ 20 خردادماه سالجاری انتشار یافته. «فضلای» کذا، ‌ پس از تأکید بر «تقدس نظام»، «ملت ایران»‌ را یک ‌طرف، روحانیت و «نخبگان» دینی را در طرف دیگر قرار می‌دهند،‌ تا همه بدانند حساب نعلین‌ها از ملت ایران جداست! و در واقع سگ‌های‌ هار کارخانة رجاله‌پروری نسبت به ملت ایران در جایگاه‌ برتر و به ویژه در موقعیتی فراتر از «قانون» قرار می‌گیرند.

گر نمی‌خواهی که در گه ـ چاله‌ها جا خوش کنی
پس مشو علاف لاف و ادعای واعظان

در نتیجه اگر اینان اموال ما ملت را چپاول کنند، ‌دست‌شان را قطع نخواهند کرد، بلکه «فضلا» در فارس‌نیوز برای‌شان نامة فدایت شوم می‌نویسند و می‌گویند، ‌شما که با این شخصیت برجسته از هرگونه خطا مبری هستید، اشکال از اطرافیان شماست!‌ لطف فرمائید و تکلیف خود را با برخی از اطرافیان‌تان روشن کنید. چرا که قوة‌ قضائیه در حکومت اسلامی فقط می‌تواند به جرم «اطرافیان» شما رسیدگی ‌کند، و اگر خیلی کار بالا گرفت مانند ماجرای لفت و لیس «رفیق‌دوست»، یکی دو نفر را هم ممکن است به جرمی که مرتکب نشده‌اند اعدام کند تا بقیه بدانند، «عدالت اسلامی»‌ مانند «روغن نباتی قو»، طعم کره دارد و اکبر بهرمانی و دیگر «فضلا» خود از آندسته متخصصین‌اند که «از فاضلاب کره می‌گیرند!»

در واقع این نامة بیشرمانه به مخاطب می‌گوید، آخوند جماعت «مقدس» است، در نتیجه تحت تعقیب قانونی هم قرار نخواهد گرفت! بلکه «فضلا» برای‌اش نامة سرگشاده می‌نویسند. در گیرودار این هیاهو، مکارم شیرازی و سه نعلین دیگر نیز فتوی صادر کرده و «تقلب در انتخابات» را «حرام»‌ دانسته‌اند. پس لازم است به این گاوهای مطلق‌العنان که گاومیش حاج میرزاآغاسی را از رو برده‌اند یادآور شویم، جائیکه «شرکت در انتخابات» واجب شرعی شمرده می‌شود، اصولاً انتخاباتی در کار نیست! شما مراجع «محترم»، و فضلای «محترم‌تر» بهتر است بجای ورود به عرصة قانون، در همان حوزة تخصصی خود به «امت» شرکت کننده در این مراسم توصیه‌های‌تان را ارائه دهید. ‌در انتخاباتی که شما گورکن‌ها و روضه خوان‌ها با صدور حکم شرعی به راه انداخته‌اید، خوشبختانه «شبهات و ابهامات» وجود ندارد؛ «امت رأی‌دهنده» هنگام ورود به حوزه‌ها حتماً باید با پای چپ وارد شود!

آمدند و کشوری شد مستراح دیو و دد
اینهم از اعجاز و ایمان و خدای واعظان
منبع: شعر «واعظان»‌ از عسگرآهنین


0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت