قانون و دامپروری!
...
با آزاد شدن کارمندان سفارت انگلستان، طرح «جایگزینی» اربابان حکومت اسلامی هم شکست خورد. البته برنامة سر خوردن روی پوست خربزة جادوئی همچنان ادامه دارد! پس یکبار دیگر به «هممیهنان» بسیار آزادیخواه و مدافع دمکراسی «آقا امام زمان» میگوئیم، با شعار مضحک جدائی دین از حکومت و دولت، از تحریف و تخریب شعار «جدائی دین از سیاست» خودداری کنند. بدون جدائی دین از سیاست استقرار دمکراسی امکانپذیر نیست.
«اصولاً آنچه که باید در نظر گرفته شود خداست، نه مردم، اگر صد میلیون آدم، اگر تمام مردم دنیا [...] حرفی میزنند که برخلاف حکم قرآن است بایستید و حرف خدا را بزنید [...] گوش به حرف طبقة مرفه مترقی ندهید [...] خدا ما را موفق میکند[...]»
این مهملات که در «فارسنیوز»، مورخ 8 تیرماه سالجاری انتشار یافته، بخشیاست از هذیانات خمینی، همان امام «روشنضمیر» میرحسین موسوی و شرکاء که در صحیفة امام، جلد 13، ص. 53» نقل شده، و ثابت میکندکه علیرغم چرندیات برژینسکی و اصلاحطلبان، حکومت توحش جمکران یک «تئوکراسی» قرون وسطائی بیش نیست که از هر نظر در تقابل با «انسان» قرار میگیرد. در چنین حکومتی برگزاری انتخابات فقط توهین به مردم است. ولی محفل کودتای 22 بهمن 1357 میپنداشت، با تکیه بر پروپاگاند رسانههای غرب، هوچیگری قلم به مزدهای «تبعیدی» و «اعلام پیروزی» زود هنگام میرحسین موسوی و اشغال خیابانها با مردم معترض میتواند کودتای سپاه پاسداران را پنهان دارد. در واقع هدف اصلی از جنجالی که از روز 23 خردادماه آغاز شد، پوشش دادن به کودتا از طرف عوامل سپاه پاسداران بود. کودتائی که حکومت توحش و ارباباناش در سازمان ناتو پیرامون آن به «توافق» رسیده بودند.
پس از شکست کودتای انتخاباتی سازمان ناتو در ایران ، اعضای دینپرور این سازمان تلاش کردند با توسل به جنگ زرگری با انگلستان و احتمالاً تکرار نمایش اشغال سفارت، کودتا را نجات دهند. متن وقوقیة پنجم تیرماه سالجاری در راستای همین طرح سرشار از نبوغ تنظیم شده بود. آخوند احمد خاتمی در وقوقیة جمعة گذشته توصیه کرد شعار «مرگ بر انگلیس» به شعار «مرگ بر آمریکا» افزوده شود. بعد هم چند کارمند ایرانی کارخانة رجاله پروری را دستگیر کردند، ولی همانطور که از تاریخ 23 خردادماه سالجاری بارها در این وبلاگ گفتیم و باز گفتیم، کودتا شکست خورده و حکومت اسلامی و ارباباناش دیگر نمیتوانند از کودتائی به کودتای دیگر «پرش» کنند. به عبارت دیگر، فرماندهان و بسیاری از اعضای سپاه منفور پاسداران و فالانژهای گروه بهزاد نبوی که مشتریان اصلی دکان میرحسین موسوی و بازگشت به خط توحش امام را تشکیل میدهند، بیجهت برای کودتا خیز برداشته بودند!
همچنانکه پیشتر هم گفتیم مردم عادی هرگز به پایگاه بسیج حمله نمیکنند، اتوبوسبه آتش نمیکشند، و برای انحراف افکار عمومی اقدام به تیراندازی به سوی مردم نمیکنند. مردم عادی «مسلح» نیستند. جز چماقداران، پاسداران و عملة تحکیم وحدت، کسی برای طرفداری از میرحسین موسوی پایگاه بسیج را به آتش نمیکشد. هر چند میرحسین موسوی امروز ژست شهید مظلوم گرفته و ارواح شکمش مدافع «حقوق مردم» شده، ولی کسی که عمری را به خدمت در آستان مقدس ناتو گذرانده، نمیتواند ناگهان ترک مزدوری کند، مگر اینکه اخراجاش کنند! چنین فردی اگر از درگاه ارباب رانده شود، به دلیل «عشق به خدمت»، بلافاصله به جستجوی ارباب دیگری خواهد پرداخت. البته میرحسین موسوی برای یافتن ارباب جدید شانسی ندارد، چرا که پیر شده و در جوانی هم آش دهنسوزی نبود! ایشان به دلیل سیاست سفلهپروری فاشیسم استعماری تبدیل شدند به «روشنفکر»، «هنرمند» و ... و خلاصه هر آنچه نبوده و نیستند.
در هر حال نکتة مهمی که باید به خاطر بسپاریم این است که افراد جهت ورود به محفل مزدوری «حق انتخاب» دارند، ولی برای خروج از محفل کذا چنین حقی وجود ندارد. در نتیجه تکرار میکنیم که میرحسین موسوی و دیگر سران حکومت جمکران مانند حاج فرج دباغ، همچنان در خدمت جنتلمنهای نزولخور «عرق شرافت» میریزند تا دست در دست دولت مهرورزی «مرگپرستی» و «حماقت» را در ایران گسترش دهند. پس نگاهی داشته باشیم به فعالیتهای «فرهنگی» در تئوکراسی جمکران.
قرار است وزارت آموزش و پرورش حکومت گورکنها هزار دانشآموز تهرانی را به همراه مربیانشان با «مراسم معنوی» اعتکاف آشنا کند. به گزارش مهرنیوز، مورخ 8 تیرماه سالجاری، علیاصغر یزدانی، معاون پرورشی و تربیت بدنی وزارت آموزش و پرورش میگوید:
«معتکفان از میان دانش آموزان سوم راهنمائی و دبیرستان خواهد بود [...] هفت مسجد جامع در تهران پذیرای دانش آموزان معتکف خواهند بود[...] سعی ما بر این است دانشآموزان علاقمند را متناسب با سنشان با این مراسم معنوی آشنا کنیم.»
به این میگویند فعالیت «فرهنگی!» دانشآموزان ایران در مدراس جمکران، مزخرفات و حدیث و روایت میآموزند، یا اینکه در مسجد «معتکف» میشوند و خلاصه یاد میگیرند که «زندگی» جز حدیث و روایت و مسجدنشینی هیچ نیست. دولت جمکران هم که بجز «معنویت» هیچ نمیشناسد، مسائل «مادی» را به امید خداوند یا بهتر بگوئیم به امید بانکهای غرب سپرده، تا اینان هر جور صلاح و مصلحت میدانند به صورت «خداپسندانه» دارائیهای ما را «حیف و میل» کنند. حال بازگردیم به بهرهبرداری سیاسی از ماجرای قتل «ندا».
پیشتر گفتیم که برای پروپاگاند، اصل مطلب یعنی واقعیت این ماجرا هیچ اهمیتی ندارد. پروپاگاند، مانند دین و ایمان بر «باورها» تکیه دارد. همینکه مردم «باور» کردند «ندا» به قتل رسیده دست پروپاگاندیستها برای هرگونه بهرهبرداری باز خواهد بود. تاکنون تصاویر قتل این زن جوان برای تبلیغات مرگپرستان «میهنی» و ارائة الگوی مرگپرستی «بومی» کارساز افتاده. امروز نوبت به مهرورزی رسید که از این ماجرا به نفع خود استفاده کند. پرزیدنت «منتخب» امروز دست به قلم برده و از آخوند شاهرودی خواستند به این مسئله «رسیدگی» شود. به این ترتیب ایشان هم مخالفت خود را با چنین عمل وحشیانهای رسماً اعلام فرمودهاند.
حال میتوان به اهمیت «ارتباطات»، و به دلیل واقعی کمکهای صمیمانة شرکتهای غربی همچون «نوکیا ـ زیمنس» برای اعمال سانسور در ایران پی برد. سانسور و بایکوت خبری به حکومتهای توحشپرور نظیر حکومت اسلامی امکان میدهد در پس پردة «سکوت» دست به هر جنایتی بزنند. همچنانکه طی سه دهة اخیر شاهد بودیم حکومت اسلامی از طریق بحران آفرینی در داخل و خارج از مرزها با تحمیل «شرایط ویژه»، 120 هزار مخالف سیاسی را به قتل رسانده. از آنجمله است، قتل 30 هزار زندانی سیاسی در دوران پر برکت نخست وزیری میرحسین موسوی. در این روزهای خوب، محمد خاتمی، نماد «اصلاحطلبی» مسئول تبلیغات جنگ بود و اطلاعات و کیهان هر روز نام قربانیان حکومت را با افتخار منتشر میکردند. قربانیانی که همه یک برچسب توحش صدراسلام داشتند: محارب، مفسد فیالارض، و ... و آنروزها به مذاق زهره رهنورد و یکی از تولههای مونث خمینی بسیار شیرین آمده. به گزارش فارسنیوز، مورخ 14 اردیبهشتماه سالجاری، زهرا مصطفوی، دبیرکل جمعیت زنان جمهوری اسلامی خطاب به موسوی گفت:
«شما یک مقلد واقعی امام [...] بودید که در زمان جنگ و محاصره [...] معیشت مردم را به خوبی اداره کردید[...] بنابراین [...] از شما حمایت [میکنیم]!»
البته امروز که بساط کودتا درهم ریخته مسلماً زهرا مصطفوی هم حمایت خود را از موسوی تکذیب خواهد کرد. میدانیم که گورکنها به دلیل فرصتطلبی و انسانستیزی همگی اهل تقیه و تکذیباند. در نتیجه هرگز دامان «ابهام» را رها نمیکنند. اینان با اتخاذ مواضع صریح و منطقی بیگانهاند، چرا که اتخاذ چنین مواضعی مستلزم «پاسخگوئی» و پذیرش «مسئولیت» خواهد بود. به زبان سادهتر، در جوامع بهنجار فرد بالغ در برابر گفتار و رفتارش مسئول شناخته میشود. در جامعة بشری کسی که مسئولیت ندارد، یا صغیر است یا مهجور یا بندة خداوند خونخوار ابراهیم که برای همة جرم و جنایاتی که مرتکب شده، خود را فقط در برابر خداوند «پاسخگو» میداند. بهتر بگوئیم شیعیمسلکان همچون امامشان فراتر از قوانین و مقررات جامعة بشری قرار میگیرند. زمانیکه دست زور پشت سرشان باشد، جفتک میاندازند، و جنگ را «نعمتالهی» میخوانند وقتی اربابشان مثل خر در گل میماند، مدافع قانون میشوند!
دختر خمینی میگوید، به این دلیل که موسوی پیرو «خط امام» بوده از او حمایت میکند. ولی خط کذا همچنانکه میدانیم خطی است «مبهم»، در نتیجه به اقتضای بعضی منافع هر کسی میتواند همزمان در تقابل و یا در همسوئی با آن قرار گیرد. همچنانکه شخص خمینی برای تأمین منافع ارباباناش دقیقاً چنین کرد. تنها دلیل اینکه خمینی، به «امام» و «رهبرکبیر انقلاب» تبدیل شد، همان سانسور و بایکوت خبری بود که در دوران جنگ سرد بر ملت ایران تحمیل کردند.
هیچکس بجز اطرافیان و نزدیکان خمینی نمیدانست حضرت امام یک روانپریش قدرت پرست است که آزادی را به هیچ روی برنمیتابد. چرندیات ایشان را ساواک سانسور میکرد تا ملت ایران از علم و دانش بیکران این «متفکر» بازارها محروم بماند. به موازات چنین سانسوری میناچیها حسینیه میساختند و اسلام شریعتی تبلیغ میکردند. و نتیجه این شد که رادیو «بیبیسی» و دیگر رادیوهمبونهها با تکیه بر تبلیغات حسینیة ارشاد، یک جانور وحشی به نام خمینی را «آزادیخواه» معرفی کنند. جالب است بدانیم که این «تبلیغات» با استقرار حکومت نظامی و گسترش سانسور زمینة بسیار مناسبی هم یافته بود. اصرار آخوند احمدخاتمی بر «مهار رسانههای غربی» دلیل «موجه» داشت. اینان میپندارند تداوم جنایات امام «روشن ضمیر» همچنان امکانپذیر است:
«رسانههای اروپائی، آمریکائی و انگلیسی [...] آتش بیار معرکه بودند و بنده تعجب میکنم اینها چطور در کشور ما رها هستند و از دولت میخواهم اینها را مهار کند[...]»
این وقوقیه یکی از بهترین شواهد حماقت اربابان حکومت اسلامی است، چرا که دولت جمکران برای پوشش دادن به کودتا، حضور خبرنگاران خارجی را در تجمعات ممنوع کرده بود، تا هر کس بتواند یک «خبرنگار» شده و بدون کمترین مسئولیتی شایعه پراکنی کند. به عبارت دیگر آنچه شیخ احمد میطلبد، یعنی مهار خبرنگاران غرب، در واقع برآورده شده بود، فقط نتوانست کارساز حکومت جمکران و ارباباناش باشد! همچنانکه وقوقیة خاتمی هم نتوانست به اهداف از پیش تعیین شده، یا بهتر بگوئیم «انزوای ایران» در صحنة بینالمللی دست یابد. چون سر خوردن اربابان حکومت روی پوست خربزة جادوئی همچنان ادامه دارد.
نماز علفزار جمعه گذشته بر محور همان وقوقیههای دوران نخستوزیری میرحسینموسوی تنظیم شده بود: نفسکشطلبی و هتاکی به دولتهای غرب و دبیرکل سازمان ملل، جهت فراهم آوردن زمینة تقلیل یا قطع رابطة سیاسی با اربابان. در چنین شرایطی است که میتوان با جنجال در داخل و در پناه «سکوت» رسانهای به سرکوب مردم پرداخت. همچنانکه شاهد بودیم همة تلاشهای نوکران آمریکا برای منزوی شدن سیاسی بینتیجه ماند. آخوند خاتمی پس از اینکه به شیوة «اوباشالله» از آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان انتقاد «مؤدبانه»، «منطقی» و «مستدل» به عمل آورد، تأکید کردند انقلابشان پابرجا و استوار است:
«انقلاب بزرگ اسلامی ما شجرة طیبه است و بیدی نیست که با این امواج زودگذر بلرزد [...] انقلاب استوار ایستاده و از ارزشهای خود دفاع خواهد کرد.»
البته ما هم شاهد بودیم که انقلاب آبمنگلها از نخستین ساعات 23 خردادماه 1388، از «ارزشهای» خود بخوبی دفاع میکند: قانون شکنی، هرج و مرج، آشوب، قتلعمد، تقلب، افتضاح و رسوائی. اتفاقاً پاسدار علی لاریجانی در الجزایر به همین مهم اشاره دارد:
«انتخابات ایران یک تجربة جدی و دمکراتیک بود [...] این دوره انتخابات ریاست جمهوری، نقطة روشنی در تاریخ ایران است[...]»
منبع: حنازرچوبه، مورخ 8 تیرماه سالجاری.
البته پاسدار لاریجانی هم مانند دیگر مقامات جمکران پس از شکست کودتا گویا اهل طنز و مزاح شده باشد. بالاخره واکنش همه به شکست یکسان نیست. شاهدیم که سردار اکبر پس از شکست کودتا چند روز تأمل کردند و دریافتند که عاشق و شیفتة رهبر فرزانهاند. آخوند کروبی هم همچنان، هر چند با قید احتیاط، از الگوی گاو حاج میرزاآغاسی پیروی میکند، و اما مورد پاسدار لاریجانی باید استثنائی باشد. روز سوم تیرماه سالجاری، رهبر فرزانه با رئیس، هیئت رئیسه و نمایندگان مجلس جمکران دیدار فرمودند. به گزارش مهرنیوز، مورخ 3 تیرماه سالجاری، در ابتدای این دیدار پاسدار لاریجانی میگوید:
«[از جمله مصوبات مجلس هشتم] قوانین تجارت، مجازات اسلامی [...] و قانون جامع دامپروری [است] هیچکس نباید [...] از قانون فراتر رود[...]»
سپس مقام معظم سخنان مفصلی در دفاع از «قانون» ایراد فرمودند:
«من در مسائل اخیر مربوط به انتخابات [...] مصر به اجرای قانون بوده و خواهم بود.
نظام اسلامی و مردم به هیچ قیمتی زیر بار زور نخواهند رفت.»
البته ما تا حدودی با رهبر فرزانه موافقایم ، مردم زیربار زور نخواهند رفت ولی «نظام» به راحتی زیربار زور «مشارکت 40 میلیون نفر» در شبهانتخابات رفت، چرا که میپنداشت این «زور» کارساز کودتای سپاه پاسداران و «تاجگذاری» میرحسین جنایتکار خواهد شد.
«اصولاً آنچه که باید در نظر گرفته شود خداست، نه مردم، اگر صد میلیون آدم، اگر تمام مردم دنیا [...] حرفی میزنند که برخلاف حکم قرآن است بایستید و حرف خدا را بزنید [...] گوش به حرف طبقة مرفه مترقی ندهید [...] خدا ما را موفق میکند[...]»
این مهملات که در «فارسنیوز»، مورخ 8 تیرماه سالجاری انتشار یافته، بخشیاست از هذیانات خمینی، همان امام «روشنضمیر» میرحسین موسوی و شرکاء که در صحیفة امام، جلد 13، ص. 53» نقل شده، و ثابت میکندکه علیرغم چرندیات برژینسکی و اصلاحطلبان، حکومت توحش جمکران یک «تئوکراسی» قرون وسطائی بیش نیست که از هر نظر در تقابل با «انسان» قرار میگیرد. در چنین حکومتی برگزاری انتخابات فقط توهین به مردم است. ولی محفل کودتای 22 بهمن 1357 میپنداشت، با تکیه بر پروپاگاند رسانههای غرب، هوچیگری قلم به مزدهای «تبعیدی» و «اعلام پیروزی» زود هنگام میرحسین موسوی و اشغال خیابانها با مردم معترض میتواند کودتای سپاه پاسداران را پنهان دارد. در واقع هدف اصلی از جنجالی که از روز 23 خردادماه آغاز شد، پوشش دادن به کودتا از طرف عوامل سپاه پاسداران بود. کودتائی که حکومت توحش و ارباباناش در سازمان ناتو پیرامون آن به «توافق» رسیده بودند.
پس از شکست کودتای انتخاباتی سازمان ناتو در ایران ، اعضای دینپرور این سازمان تلاش کردند با توسل به جنگ زرگری با انگلستان و احتمالاً تکرار نمایش اشغال سفارت، کودتا را نجات دهند. متن وقوقیة پنجم تیرماه سالجاری در راستای همین طرح سرشار از نبوغ تنظیم شده بود. آخوند احمد خاتمی در وقوقیة جمعة گذشته توصیه کرد شعار «مرگ بر انگلیس» به شعار «مرگ بر آمریکا» افزوده شود. بعد هم چند کارمند ایرانی کارخانة رجاله پروری را دستگیر کردند، ولی همانطور که از تاریخ 23 خردادماه سالجاری بارها در این وبلاگ گفتیم و باز گفتیم، کودتا شکست خورده و حکومت اسلامی و ارباباناش دیگر نمیتوانند از کودتائی به کودتای دیگر «پرش» کنند. به عبارت دیگر، فرماندهان و بسیاری از اعضای سپاه منفور پاسداران و فالانژهای گروه بهزاد نبوی که مشتریان اصلی دکان میرحسین موسوی و بازگشت به خط توحش امام را تشکیل میدهند، بیجهت برای کودتا خیز برداشته بودند!
همچنانکه پیشتر هم گفتیم مردم عادی هرگز به پایگاه بسیج حمله نمیکنند، اتوبوسبه آتش نمیکشند، و برای انحراف افکار عمومی اقدام به تیراندازی به سوی مردم نمیکنند. مردم عادی «مسلح» نیستند. جز چماقداران، پاسداران و عملة تحکیم وحدت، کسی برای طرفداری از میرحسین موسوی پایگاه بسیج را به آتش نمیکشد. هر چند میرحسین موسوی امروز ژست شهید مظلوم گرفته و ارواح شکمش مدافع «حقوق مردم» شده، ولی کسی که عمری را به خدمت در آستان مقدس ناتو گذرانده، نمیتواند ناگهان ترک مزدوری کند، مگر اینکه اخراجاش کنند! چنین فردی اگر از درگاه ارباب رانده شود، به دلیل «عشق به خدمت»، بلافاصله به جستجوی ارباب دیگری خواهد پرداخت. البته میرحسین موسوی برای یافتن ارباب جدید شانسی ندارد، چرا که پیر شده و در جوانی هم آش دهنسوزی نبود! ایشان به دلیل سیاست سفلهپروری فاشیسم استعماری تبدیل شدند به «روشنفکر»، «هنرمند» و ... و خلاصه هر آنچه نبوده و نیستند.
در هر حال نکتة مهمی که باید به خاطر بسپاریم این است که افراد جهت ورود به محفل مزدوری «حق انتخاب» دارند، ولی برای خروج از محفل کذا چنین حقی وجود ندارد. در نتیجه تکرار میکنیم که میرحسین موسوی و دیگر سران حکومت جمکران مانند حاج فرج دباغ، همچنان در خدمت جنتلمنهای نزولخور «عرق شرافت» میریزند تا دست در دست دولت مهرورزی «مرگپرستی» و «حماقت» را در ایران گسترش دهند. پس نگاهی داشته باشیم به فعالیتهای «فرهنگی» در تئوکراسی جمکران.
قرار است وزارت آموزش و پرورش حکومت گورکنها هزار دانشآموز تهرانی را به همراه مربیانشان با «مراسم معنوی» اعتکاف آشنا کند. به گزارش مهرنیوز، مورخ 8 تیرماه سالجاری، علیاصغر یزدانی، معاون پرورشی و تربیت بدنی وزارت آموزش و پرورش میگوید:
«معتکفان از میان دانش آموزان سوم راهنمائی و دبیرستان خواهد بود [...] هفت مسجد جامع در تهران پذیرای دانش آموزان معتکف خواهند بود[...] سعی ما بر این است دانشآموزان علاقمند را متناسب با سنشان با این مراسم معنوی آشنا کنیم.»
به این میگویند فعالیت «فرهنگی!» دانشآموزان ایران در مدراس جمکران، مزخرفات و حدیث و روایت میآموزند، یا اینکه در مسجد «معتکف» میشوند و خلاصه یاد میگیرند که «زندگی» جز حدیث و روایت و مسجدنشینی هیچ نیست. دولت جمکران هم که بجز «معنویت» هیچ نمیشناسد، مسائل «مادی» را به امید خداوند یا بهتر بگوئیم به امید بانکهای غرب سپرده، تا اینان هر جور صلاح و مصلحت میدانند به صورت «خداپسندانه» دارائیهای ما را «حیف و میل» کنند. حال بازگردیم به بهرهبرداری سیاسی از ماجرای قتل «ندا».
پیشتر گفتیم که برای پروپاگاند، اصل مطلب یعنی واقعیت این ماجرا هیچ اهمیتی ندارد. پروپاگاند، مانند دین و ایمان بر «باورها» تکیه دارد. همینکه مردم «باور» کردند «ندا» به قتل رسیده دست پروپاگاندیستها برای هرگونه بهرهبرداری باز خواهد بود. تاکنون تصاویر قتل این زن جوان برای تبلیغات مرگپرستان «میهنی» و ارائة الگوی مرگپرستی «بومی» کارساز افتاده. امروز نوبت به مهرورزی رسید که از این ماجرا به نفع خود استفاده کند. پرزیدنت «منتخب» امروز دست به قلم برده و از آخوند شاهرودی خواستند به این مسئله «رسیدگی» شود. به این ترتیب ایشان هم مخالفت خود را با چنین عمل وحشیانهای رسماً اعلام فرمودهاند.
حال میتوان به اهمیت «ارتباطات»، و به دلیل واقعی کمکهای صمیمانة شرکتهای غربی همچون «نوکیا ـ زیمنس» برای اعمال سانسور در ایران پی برد. سانسور و بایکوت خبری به حکومتهای توحشپرور نظیر حکومت اسلامی امکان میدهد در پس پردة «سکوت» دست به هر جنایتی بزنند. همچنانکه طی سه دهة اخیر شاهد بودیم حکومت اسلامی از طریق بحران آفرینی در داخل و خارج از مرزها با تحمیل «شرایط ویژه»، 120 هزار مخالف سیاسی را به قتل رسانده. از آنجمله است، قتل 30 هزار زندانی سیاسی در دوران پر برکت نخست وزیری میرحسین موسوی. در این روزهای خوب، محمد خاتمی، نماد «اصلاحطلبی» مسئول تبلیغات جنگ بود و اطلاعات و کیهان هر روز نام قربانیان حکومت را با افتخار منتشر میکردند. قربانیانی که همه یک برچسب توحش صدراسلام داشتند: محارب، مفسد فیالارض، و ... و آنروزها به مذاق زهره رهنورد و یکی از تولههای مونث خمینی بسیار شیرین آمده. به گزارش فارسنیوز، مورخ 14 اردیبهشتماه سالجاری، زهرا مصطفوی، دبیرکل جمعیت زنان جمهوری اسلامی خطاب به موسوی گفت:
«شما یک مقلد واقعی امام [...] بودید که در زمان جنگ و محاصره [...] معیشت مردم را به خوبی اداره کردید[...] بنابراین [...] از شما حمایت [میکنیم]!»
البته امروز که بساط کودتا درهم ریخته مسلماً زهرا مصطفوی هم حمایت خود را از موسوی تکذیب خواهد کرد. میدانیم که گورکنها به دلیل فرصتطلبی و انسانستیزی همگی اهل تقیه و تکذیباند. در نتیجه هرگز دامان «ابهام» را رها نمیکنند. اینان با اتخاذ مواضع صریح و منطقی بیگانهاند، چرا که اتخاذ چنین مواضعی مستلزم «پاسخگوئی» و پذیرش «مسئولیت» خواهد بود. به زبان سادهتر، در جوامع بهنجار فرد بالغ در برابر گفتار و رفتارش مسئول شناخته میشود. در جامعة بشری کسی که مسئولیت ندارد، یا صغیر است یا مهجور یا بندة خداوند خونخوار ابراهیم که برای همة جرم و جنایاتی که مرتکب شده، خود را فقط در برابر خداوند «پاسخگو» میداند. بهتر بگوئیم شیعیمسلکان همچون امامشان فراتر از قوانین و مقررات جامعة بشری قرار میگیرند. زمانیکه دست زور پشت سرشان باشد، جفتک میاندازند، و جنگ را «نعمتالهی» میخوانند وقتی اربابشان مثل خر در گل میماند، مدافع قانون میشوند!
دختر خمینی میگوید، به این دلیل که موسوی پیرو «خط امام» بوده از او حمایت میکند. ولی خط کذا همچنانکه میدانیم خطی است «مبهم»، در نتیجه به اقتضای بعضی منافع هر کسی میتواند همزمان در تقابل و یا در همسوئی با آن قرار گیرد. همچنانکه شخص خمینی برای تأمین منافع ارباباناش دقیقاً چنین کرد. تنها دلیل اینکه خمینی، به «امام» و «رهبرکبیر انقلاب» تبدیل شد، همان سانسور و بایکوت خبری بود که در دوران جنگ سرد بر ملت ایران تحمیل کردند.
هیچکس بجز اطرافیان و نزدیکان خمینی نمیدانست حضرت امام یک روانپریش قدرت پرست است که آزادی را به هیچ روی برنمیتابد. چرندیات ایشان را ساواک سانسور میکرد تا ملت ایران از علم و دانش بیکران این «متفکر» بازارها محروم بماند. به موازات چنین سانسوری میناچیها حسینیه میساختند و اسلام شریعتی تبلیغ میکردند. و نتیجه این شد که رادیو «بیبیسی» و دیگر رادیوهمبونهها با تکیه بر تبلیغات حسینیة ارشاد، یک جانور وحشی به نام خمینی را «آزادیخواه» معرفی کنند. جالب است بدانیم که این «تبلیغات» با استقرار حکومت نظامی و گسترش سانسور زمینة بسیار مناسبی هم یافته بود. اصرار آخوند احمدخاتمی بر «مهار رسانههای غربی» دلیل «موجه» داشت. اینان میپندارند تداوم جنایات امام «روشن ضمیر» همچنان امکانپذیر است:
«رسانههای اروپائی، آمریکائی و انگلیسی [...] آتش بیار معرکه بودند و بنده تعجب میکنم اینها چطور در کشور ما رها هستند و از دولت میخواهم اینها را مهار کند[...]»
این وقوقیه یکی از بهترین شواهد حماقت اربابان حکومت اسلامی است، چرا که دولت جمکران برای پوشش دادن به کودتا، حضور خبرنگاران خارجی را در تجمعات ممنوع کرده بود، تا هر کس بتواند یک «خبرنگار» شده و بدون کمترین مسئولیتی شایعه پراکنی کند. به عبارت دیگر آنچه شیخ احمد میطلبد، یعنی مهار خبرنگاران غرب، در واقع برآورده شده بود، فقط نتوانست کارساز حکومت جمکران و ارباباناش باشد! همچنانکه وقوقیة خاتمی هم نتوانست به اهداف از پیش تعیین شده، یا بهتر بگوئیم «انزوای ایران» در صحنة بینالمللی دست یابد. چون سر خوردن اربابان حکومت روی پوست خربزة جادوئی همچنان ادامه دارد.
نماز علفزار جمعه گذشته بر محور همان وقوقیههای دوران نخستوزیری میرحسینموسوی تنظیم شده بود: نفسکشطلبی و هتاکی به دولتهای غرب و دبیرکل سازمان ملل، جهت فراهم آوردن زمینة تقلیل یا قطع رابطة سیاسی با اربابان. در چنین شرایطی است که میتوان با جنجال در داخل و در پناه «سکوت» رسانهای به سرکوب مردم پرداخت. همچنانکه شاهد بودیم همة تلاشهای نوکران آمریکا برای منزوی شدن سیاسی بینتیجه ماند. آخوند خاتمی پس از اینکه به شیوة «اوباشالله» از آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان انتقاد «مؤدبانه»، «منطقی» و «مستدل» به عمل آورد، تأکید کردند انقلابشان پابرجا و استوار است:
«انقلاب بزرگ اسلامی ما شجرة طیبه است و بیدی نیست که با این امواج زودگذر بلرزد [...] انقلاب استوار ایستاده و از ارزشهای خود دفاع خواهد کرد.»
البته ما هم شاهد بودیم که انقلاب آبمنگلها از نخستین ساعات 23 خردادماه 1388، از «ارزشهای» خود بخوبی دفاع میکند: قانون شکنی، هرج و مرج، آشوب، قتلعمد، تقلب، افتضاح و رسوائی. اتفاقاً پاسدار علی لاریجانی در الجزایر به همین مهم اشاره دارد:
«انتخابات ایران یک تجربة جدی و دمکراتیک بود [...] این دوره انتخابات ریاست جمهوری، نقطة روشنی در تاریخ ایران است[...]»
منبع: حنازرچوبه، مورخ 8 تیرماه سالجاری.
البته پاسدار لاریجانی هم مانند دیگر مقامات جمکران پس از شکست کودتا گویا اهل طنز و مزاح شده باشد. بالاخره واکنش همه به شکست یکسان نیست. شاهدیم که سردار اکبر پس از شکست کودتا چند روز تأمل کردند و دریافتند که عاشق و شیفتة رهبر فرزانهاند. آخوند کروبی هم همچنان، هر چند با قید احتیاط، از الگوی گاو حاج میرزاآغاسی پیروی میکند، و اما مورد پاسدار لاریجانی باید استثنائی باشد. روز سوم تیرماه سالجاری، رهبر فرزانه با رئیس، هیئت رئیسه و نمایندگان مجلس جمکران دیدار فرمودند. به گزارش مهرنیوز، مورخ 3 تیرماه سالجاری، در ابتدای این دیدار پاسدار لاریجانی میگوید:
«[از جمله مصوبات مجلس هشتم] قوانین تجارت، مجازات اسلامی [...] و قانون جامع دامپروری [است] هیچکس نباید [...] از قانون فراتر رود[...]»
سپس مقام معظم سخنان مفصلی در دفاع از «قانون» ایراد فرمودند:
«من در مسائل اخیر مربوط به انتخابات [...] مصر به اجرای قانون بوده و خواهم بود.
نظام اسلامی و مردم به هیچ قیمتی زیر بار زور نخواهند رفت.»
البته ما تا حدودی با رهبر فرزانه موافقایم ، مردم زیربار زور نخواهند رفت ولی «نظام» به راحتی زیربار زور «مشارکت 40 میلیون نفر» در شبهانتخابات رفت، چرا که میپنداشت این «زور» کارساز کودتای سپاه پاسداران و «تاجگذاری» میرحسین جنایتکار خواهد شد.
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت