«ندای» مرگ!
...
برای ما دمکراسی و آزادی فقط در چارچوب مفاد اعلامیة جهانی حقوقبشر میتواند محقق شود، در نتیجه صفوف ما از «فاشیست ـ مسلمانها» و دیگر گروههای تقدسپرور «دینی» و «بومی» و «عقیدتی» جدا خواهد بود.
«کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزائی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر اینها باید بر اساس موازین اسلامی باشد. این اصل بر اطلاق یا عموم همة اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر حاکم است و تشخیص این امر بر عهدة فقهاء شورای نگهبان است.»
این اصل چهارم قانون اساسی جمکران، شاهکار حقوقدانان برجستهای چون صدرحاج سیدجوادی و کاتوزیان است که به ما میگوید در ایران، چارچوب انسانستیز اسلام طبق تفسیر جیرهخواران کارخانة رجالهپروری بر همة اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر میباید حاکم باشد. و به همین دلیل، پس از شکست کودتای 22 خرداد، اربابان حکومت اسلامی راه سوم کودتا را با توسل به شعار پوچ «آزادی جامعه از فشار مذهب» در پیش گرفتهاند.
«آزادی جامعه از فشار مذهب» و «دفاع از خود» شعارهای پوچ راه سوم کودتا است. هیچکس با آزادی جامعه از فشار مذهب و دفاع از خود مخالفتی نخواهد کرد، ولی هیچکس نمیداند زمانیکه جامعه از فشار مذهب رها شود، چه پدیدهای جایگزین آن خواهد شد. همچنانکه گفتیم در عرصة سیاسی «فضای تهی» وجود ندارد، چرا که سیاست عرصة «واقعیات» است. در نتیجه میتوان بجای فشار مذهب، فشار میهن را بر جامعه تحمیل کرد! هم مذهب و هم میهن با «پرستش» و «مرگ» ارتباطی تنگاتنگ دارند. به این ترتیب پرستش «دینی» جای خود را به پرستش «بومی» خواهد سپرد و ما ملت از «حماسة کربلا» به «حماسة فردوسی» میرسیم. خلاصة مطلب اعضای سازمان ناتو اجازة خروج از حماسه را برای ملت ایران به هیچ عنوان صادر نمیکنند. چرا که حماسه مانند «اسطوره» انسانستیز و منطقگریز است و همواره در تقابل با حاکمیت دمکراتیک قرار میگیرد. میدانیم که «دمکراسی»، بنا بر تعریف «انسانمحور» است.
آرام، آرام رسانههای استعمار غرب پروپاگاند «ندا» را در قالبهای مختلف گسترش میدهند. الگوی راه سوم به «ندا» شباهت عجیبی یافته! دختر جوانی است که نه طرفدار احمدی نژاد است، نه طرفدار موسوی و فقط برای «آزادی» جامعه از فشار مذهب و «دفاع از خود» به «مبارزات» ادامه میدهد! البته همانطور که گفتیم دو شعار عوامفریب «آزادی جامعه از فشار مذهب» و «دفاع از خود» هیچ چارچوب مشخصی ندارد.
پس حضور اهالی مرزپرگهر در داخل و خارج بگوئیم، هیچ اتحادی با فاشیستهای مدافع حکومت اسلامی و دیگر گروههای مدافع «حماسه» از جمله با «میهنپرستان» در کار نخواهد بود. شعار ما «حقوق بشر، دمکراسی و آزادی» است. و دمکراسی و آزادی را فقط در چارچوب مفاد اعلامیة جهانی حقوق بشر میپذیریم. در نتیجه در صفوف ما جائی برای «فاشیست ـ مسلمانها» و دیگر گروههای تقدسپرور «دینی» و «بومی» وجود ندارد. اصلاحطلبان و اصولگرایان «مدافع قانون»، بجای جاروجنجال بهتر است مراقب باشند میرحسین موسوی «ترور» نشود. چرا که ترور موسوی میتواند جان تازهای در پیکر بیجان «فاشیست ـ مسلمانها» بدمد.
با شکست کودتای ناتو، حکومت اسلامی در تمامیت خود متزلزل شده و جنجال دارودستة موسوی در واقع برای تضمین دوام این حکومت ننگین به راه افتاده. بیدلیل نیست که تمام بوقهای استعمار مردم ایران را به شورش کور و بیهدف، صرفاً برای سرنگونی حکومت فرا میخوانند. سازمان ناتو و نوکراناش در جمکران شکمشان را برای شورش و براندازی صابون زده بودند. پس از شکست این توطئه، کودتاچیان در داخل و خارج از مرزها به دو دستة کاذب تقسیم شدهاند. در داخل، مؤسسة کیهان، بوق هریتیج کلاب، مدافع «قانون» شد، سپس نوبت به علی خامنهای و آخوند اژهای رسید که فواید قانون کذا را به نوبة خود «کشف» کنند. امروز هم میرحسین موسوی طرفداران خود را به رعایت قانون فرا میخواند. در نتیجه، احمدینژاد، به نفسکش طلبی پرداخته آمریکا را تهدید کرد و خواهان عذرخواهی اوباما از ملت ایران شد!
البته ما هم میدانیم که دخالت آمریکا و متحداناش در امور داخلی ایران مزورانه است. ولی میدانیم که مشاور احمدینژاد در امور بینالمللی، حمیدمولانا، پادوی سازمان سیا است. در نتیجه به پرزیدنت مهرورزی میگوئیم هارت وپورتهای «ملی ـ میهنی» را برای عمهجانشان نگهدارند، ما میدانیم سران غرب به چه زبانی با نوکرانشان حرف میزنند. مذاکره با آمریکا «الزامی» است، چرا که پای اربابتان در گل گیر کرده و دیگر نمیتواند به جنگ «زرگری» سیساله با حکومت اسلامی ادامه دهد.
و اما در خارج از مرزها چه میگذرد؟ تمام اعضای ناتو، مزورانه مدافع «آراء مردم ایران» شدهاند تا به ما بگویند، حکومت اسلامی، نظامی است «دمکراتیک» و برخوردار از 85 درصد مشروعیت مردمی! حکومتی که در آن «انتخابات آزاد» برگزار میشود، و فقط اینبار نتایج انتخابات کمی دستکاری شده! در نتیجه، همانطور که میبینیم «مردم» به طرفداری از میرحسین موسوی «تظاهرات» میکنند.
در راستای این سیاست فریبکارانه است که مجمع پارلمانی شورای اروپا، ضمن ابراز نگرانی از شرایط ایران، تظاهرات طرفداران موسوی را نشانة دمکراسی در ایران دانست. به گزارش نووستی، مورخ 4 تیرماه سالجاری، مجمع کذا از اعمال خشونت در ایران ابراز نگرانی کرده. البته مجمع مذکور هیچ اشارهای به قانون شکنی طرفداران موسوی نمیکند. همانطور که گفتیم، طالبان پروران تلاش میکنند قانون شکنی را در ایران تشویق کنند، تا سرکوب و خشونت گسترش یابد. اینان امروز با صدور بیانیهای فتوی دادند که هر کس در ایران با نتایج انتخابات مخالف است باید تظاهرات کند و «تظاهرات آرام» و غیرمجاز در حمایت از میرحسین موسوی قانونی است و نیازی به مجوز وزارت کشور ندارد! طبق بیانیة کذا در یک تئوکراسی عصرحجر، برپائی تظاهرات طرفداران موسوی نشان از دمکراسی، حقوق بشر و قانون سالاری دارد. به عبارت دیگر دمکراسی و حقوق بشر در ایران در اشغال خیابانها توسط دارودستة موسوی خلاصه میشود:
«مجمع مطمئن است که تنها راه حل [...] دائم اوضاع کنونی [...] احترام به ارزشهای دمکراسی، حقوق بشر و قانونسالاری [است]»
پس ما هم حضور مجمع کذا چند نکتة مهم را عرض کنیم. در یک تئوکراسی نمیتوان از طریق قانونسالاری حقوقبشر را رعایت کرد! چون قوانین تئوکراسی بنابرتعریف در تضاد با حقوق بشر قرار میگیرد. در ضمن دمکراسی «قانون» و مقررات انسانمحور دارد، نه «ارزش!» از این گذشته کسی که خواهان رعایت «ارزشهای» دمکراسی در یک حکومت الهی میشود، اگر ابله نباشد، مسلماً شارلاتان است. اطمینان داریم که مجمع اتحادیه از حقوقدان محروم نیست، بنابراین بلاهت بیانیههایاش ناشی از شارلاتانیسم باید باشد! ولی آنچه مجمع کذا باید بداند این است که «راه حل دائم» برای مشکلات این جهان وجود ندارد، چرا که انسان و جامعة انسانی ساکن و ایستا نیست. آنها که خلاف این میگویند، اعضای محفل فاشیسماند و ارتباطی با دمکراسی و حقوق بشر نمیتوانند داشته باشند.
پس اعضای محترم اتحادیة اروپا! به نعل و به میخ نزنید! ما هیچ نیازی نداریم که طالبانپروران اتحادیة اروپا برایمان قانونسالاری، حقوقبشر و دمکراسی را «تحریف» کنند. اگر با روسیه بر سر بهای نفت و گاز اختلاف دارید، با صدور بیانیههای بیشرمانه و تحریف مفاهیم انسانمحور برای ما مشکلتان حل نخواهد شد. ملت ایران ابزار حل اختلاف شما با روسیه نیست، از اهداف واقعی شما نیز بخوبی آگاه است. بگذریم و بازگردیم به شکست کودتای حکومت اسلامی و ارباباناش در سازمان ناتو.
12 روز پس از «انتخابات» کذا، به دلیل کسادی بازار طرفداران موسوی و عدم حمایت چین ، هند و روسیه از کودتای سازمان ناتو، رسانههای غرب ناچار شدند با توسل به شعار پوچ «آزادی» و تصاویر «ندا»، پروپاگاند انسانستیز «مرگ در راه میهن» را بجای لاتبازی مذهب بنشانند. چرا که استقرار یک حکومت انسانمحور در ایران تهدیدی خواهد بود برای منافع طالبانپروران ناتو در کل منطقه.
از اینرو، «اشپیگل»، از زبان «یک دختر ایرانی» ما را به «تکرار تاریخ» فرا میخواند. تعجب نکنیم! سیسال پیش چپنمایان با توسل به این استدلال عوامفریب که، «خمینی رهبر ما نیست، او یک فرصت است برای سرنگونی سلطنت، باید از این فرصت استفاده کنیم»، همصدا با فالانژهای شیعیمسلک مردم ایران را به مسلخ حکومت اسلامی هدایت کردند. امروز همین استدلال گوسالهپسند را «اشپیگل» از زبان «یک دختر ایرانی» که از قضای روزگار مانند «ندا» مخالف هر دو گروه یعنی احمدینژاد و موسوی است، به عنوان طرفدار «آزادی» برایمان از نو تکرار میکند:
«برای این دختر جوان [...] تظاهرات در ایران [...] به طرفداری از موسوی و علیه احمدی نژاد نیست. او برای یک جامعة آزاد [...] مبارزه میکند. هدف او در هم شکسته شدن این نظام است[...]»
منبع: گویانیوز
بله این دختر جوان که برای نویسندة اشپیگل یک ایمیل فرستاده از قضای روزگار همان ترهات سی سال پیش داسالله را تکرار میکند. منتهی اینبار موسوی مفلوک به جای خمینی منفور نشسته و حضرات با قرار گرفتن در برابر نیروهای سرکوبگر انتظامی و شتافتن به پیشواز مرگ، ارواح شکمشان «به دفاع از خود» مشغولاند:
«موسوی رهبر ما نیست. او تنها یک فرصت است. ما امیدی به این نظام نداریم و شروع کردهایم خودمان از خود دفاع کنیم[...]»
در ایران، مردم چگونه باید از حقوق انسانی خود دفاع کنند؟ با تن دادن به مرگ! بله رسیدیم به همان قصة صحرای کربلا، مزخرفات شریعتی و بیبیگوزکهای روضه خوانهای شیعه: باید بمیریم تا زنده بمانیم! خون بر شمشیر پیروز است، مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است، ما از مرگ و خشونت نمیهراسیم، بکشید ما را اسلام زنده میشود، و خلاصة مطلب میجنگیم، میمیریم تا در واقع منافع آنگلوساکسونها همچنان تأمین شود. به همین دلیل است که رادیوفردا، بیبیسی و دیگر رادیو همبونههای غرب نعلین و دستار را رها نمیکنند.
آنگلوساکسونها ملت ایران را مستحق یک حاکمیت انسانمحور نمیدانند، چون ایرانی را انسان به شمار نمیآورند. به زعم اینان مردم ایران فقط به درد کشته شدن میخورند. ایرانی یا باید در راه حسین به شهادت برسد، یا در راه میهن جان ببازد. روشنتر بگوئیم «مرگ» تنها گزینهای است که استعمارگران در برابر ملت ایران قرار دادهاند. مهم نیست ایرانی در چه راهی جان میبازد، مهم این است که ایرانی بداند برای رسیدن به آزادی، دمکراسی، استقلال و ... فقط یک راه در برابر خود دارد: مرگ! به همین دلیل است که دستاربندان و دینپرستان بیدستار در چشم اعضای ناتو اینچنین عزیز و گرامی شدهاند. زندگی ما مرگ اینان است.
امروز رادیوفردا پای پیاده از قم تا نجف و کربلا را طی کرده تا از انواع و اقسام آخوندها برایمان مجوز «شورش» بگیرد. آخوند جماعت هم که میدانیم همواره نان به تنور «مرگ» میچسباند. در نتیجه از آخوند منتظری تا مشاور آخوند سیستانی، نوکران سرشناس کارخانة رجاله پروری طرفدار مردم ایران شده و برای شتافتن ما به سوی مرگ فتوی صادر میکنند. چرا؟ چون دژ مستحکم طالبانپروران ناتو در ایران واقع شده. اگر حکومت توحش اسلامی در ایران جای خود را به یک حکومت دمکراتیک بسپارد، همة «زحمات» آمریکا و متحداناش در افغانستان و عراق بر باد خواهد رفت و امثال سیستانی و منتظری باید به دامان ارباب پناهنده شوند و مراسم روضه و زوزه و مردهپرستی را در لندن و واشنگتن برپا کنند.
«چنگ و چغانه میفروشند، و صورت حیوانات [اسباببازی] فروشند برای کودکان در عید و شمشیر و سپر چوبین فروشند برای نوروز و بوق سفالین برای سده ... و این چیزها بعضی حرام است و بعضی مکروه. اما صورت حیوانات [اسباببازی] حرام است و آنچه برای سده و نوروز فروشند چون شمشیر و سپر چوبین و بوق سفالین، این در نفس خود حرام نیست، ولیکن اظهار شعار گبران است، که مخالف شرع است و از این جهت نشاید [...] افراط کردن در آراستن بازار به سبب نوروز [...] نشاید. بلکه نوروز و سده باید که مندرس شود و کسی نام آن نبرد. [حتی] گروهی از سلف گفتهاند، که [باید] روزه بپا داشت، تا از طعامها خورده نیاید و شب سده چراغ فرا نباید گرفت، تا اصلاً آتش نبیند [...] و محققان گفتهاند [...] نشاید که نام این روز برند به هیچوجه! بلکه با روزهای دیگر برابر باید داشت و شب سده همچنین، چنان که از او خود نام و نشان نماند[...]»
منبع: «کیمیای سعادت»، چاپ هفتم، جلد اول ص. 407 به نقل از «جشنهای ایرانی» نوشتة پرویز رجبی.
«کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزائی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر اینها باید بر اساس موازین اسلامی باشد. این اصل بر اطلاق یا عموم همة اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر حاکم است و تشخیص این امر بر عهدة فقهاء شورای نگهبان است.»
این اصل چهارم قانون اساسی جمکران، شاهکار حقوقدانان برجستهای چون صدرحاج سیدجوادی و کاتوزیان است که به ما میگوید در ایران، چارچوب انسانستیز اسلام طبق تفسیر جیرهخواران کارخانة رجالهپروری بر همة اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر میباید حاکم باشد. و به همین دلیل، پس از شکست کودتای 22 خرداد، اربابان حکومت اسلامی راه سوم کودتا را با توسل به شعار پوچ «آزادی جامعه از فشار مذهب» در پیش گرفتهاند.
«آزادی جامعه از فشار مذهب» و «دفاع از خود» شعارهای پوچ راه سوم کودتا است. هیچکس با آزادی جامعه از فشار مذهب و دفاع از خود مخالفتی نخواهد کرد، ولی هیچکس نمیداند زمانیکه جامعه از فشار مذهب رها شود، چه پدیدهای جایگزین آن خواهد شد. همچنانکه گفتیم در عرصة سیاسی «فضای تهی» وجود ندارد، چرا که سیاست عرصة «واقعیات» است. در نتیجه میتوان بجای فشار مذهب، فشار میهن را بر جامعه تحمیل کرد! هم مذهب و هم میهن با «پرستش» و «مرگ» ارتباطی تنگاتنگ دارند. به این ترتیب پرستش «دینی» جای خود را به پرستش «بومی» خواهد سپرد و ما ملت از «حماسة کربلا» به «حماسة فردوسی» میرسیم. خلاصة مطلب اعضای سازمان ناتو اجازة خروج از حماسه را برای ملت ایران به هیچ عنوان صادر نمیکنند. چرا که حماسه مانند «اسطوره» انسانستیز و منطقگریز است و همواره در تقابل با حاکمیت دمکراتیک قرار میگیرد. میدانیم که «دمکراسی»، بنا بر تعریف «انسانمحور» است.
آرام، آرام رسانههای استعمار غرب پروپاگاند «ندا» را در قالبهای مختلف گسترش میدهند. الگوی راه سوم به «ندا» شباهت عجیبی یافته! دختر جوانی است که نه طرفدار احمدی نژاد است، نه طرفدار موسوی و فقط برای «آزادی» جامعه از فشار مذهب و «دفاع از خود» به «مبارزات» ادامه میدهد! البته همانطور که گفتیم دو شعار عوامفریب «آزادی جامعه از فشار مذهب» و «دفاع از خود» هیچ چارچوب مشخصی ندارد.
پس حضور اهالی مرزپرگهر در داخل و خارج بگوئیم، هیچ اتحادی با فاشیستهای مدافع حکومت اسلامی و دیگر گروههای مدافع «حماسه» از جمله با «میهنپرستان» در کار نخواهد بود. شعار ما «حقوق بشر، دمکراسی و آزادی» است. و دمکراسی و آزادی را فقط در چارچوب مفاد اعلامیة جهانی حقوق بشر میپذیریم. در نتیجه در صفوف ما جائی برای «فاشیست ـ مسلمانها» و دیگر گروههای تقدسپرور «دینی» و «بومی» وجود ندارد. اصلاحطلبان و اصولگرایان «مدافع قانون»، بجای جاروجنجال بهتر است مراقب باشند میرحسین موسوی «ترور» نشود. چرا که ترور موسوی میتواند جان تازهای در پیکر بیجان «فاشیست ـ مسلمانها» بدمد.
با شکست کودتای ناتو، حکومت اسلامی در تمامیت خود متزلزل شده و جنجال دارودستة موسوی در واقع برای تضمین دوام این حکومت ننگین به راه افتاده. بیدلیل نیست که تمام بوقهای استعمار مردم ایران را به شورش کور و بیهدف، صرفاً برای سرنگونی حکومت فرا میخوانند. سازمان ناتو و نوکراناش در جمکران شکمشان را برای شورش و براندازی صابون زده بودند. پس از شکست این توطئه، کودتاچیان در داخل و خارج از مرزها به دو دستة کاذب تقسیم شدهاند. در داخل، مؤسسة کیهان، بوق هریتیج کلاب، مدافع «قانون» شد، سپس نوبت به علی خامنهای و آخوند اژهای رسید که فواید قانون کذا را به نوبة خود «کشف» کنند. امروز هم میرحسین موسوی طرفداران خود را به رعایت قانون فرا میخواند. در نتیجه، احمدینژاد، به نفسکش طلبی پرداخته آمریکا را تهدید کرد و خواهان عذرخواهی اوباما از ملت ایران شد!
البته ما هم میدانیم که دخالت آمریکا و متحداناش در امور داخلی ایران مزورانه است. ولی میدانیم که مشاور احمدینژاد در امور بینالمللی، حمیدمولانا، پادوی سازمان سیا است. در نتیجه به پرزیدنت مهرورزی میگوئیم هارت وپورتهای «ملی ـ میهنی» را برای عمهجانشان نگهدارند، ما میدانیم سران غرب به چه زبانی با نوکرانشان حرف میزنند. مذاکره با آمریکا «الزامی» است، چرا که پای اربابتان در گل گیر کرده و دیگر نمیتواند به جنگ «زرگری» سیساله با حکومت اسلامی ادامه دهد.
و اما در خارج از مرزها چه میگذرد؟ تمام اعضای ناتو، مزورانه مدافع «آراء مردم ایران» شدهاند تا به ما بگویند، حکومت اسلامی، نظامی است «دمکراتیک» و برخوردار از 85 درصد مشروعیت مردمی! حکومتی که در آن «انتخابات آزاد» برگزار میشود، و فقط اینبار نتایج انتخابات کمی دستکاری شده! در نتیجه، همانطور که میبینیم «مردم» به طرفداری از میرحسین موسوی «تظاهرات» میکنند.
در راستای این سیاست فریبکارانه است که مجمع پارلمانی شورای اروپا، ضمن ابراز نگرانی از شرایط ایران، تظاهرات طرفداران موسوی را نشانة دمکراسی در ایران دانست. به گزارش نووستی، مورخ 4 تیرماه سالجاری، مجمع کذا از اعمال خشونت در ایران ابراز نگرانی کرده. البته مجمع مذکور هیچ اشارهای به قانون شکنی طرفداران موسوی نمیکند. همانطور که گفتیم، طالبان پروران تلاش میکنند قانون شکنی را در ایران تشویق کنند، تا سرکوب و خشونت گسترش یابد. اینان امروز با صدور بیانیهای فتوی دادند که هر کس در ایران با نتایج انتخابات مخالف است باید تظاهرات کند و «تظاهرات آرام» و غیرمجاز در حمایت از میرحسین موسوی قانونی است و نیازی به مجوز وزارت کشور ندارد! طبق بیانیة کذا در یک تئوکراسی عصرحجر، برپائی تظاهرات طرفداران موسوی نشان از دمکراسی، حقوق بشر و قانون سالاری دارد. به عبارت دیگر دمکراسی و حقوق بشر در ایران در اشغال خیابانها توسط دارودستة موسوی خلاصه میشود:
«مجمع مطمئن است که تنها راه حل [...] دائم اوضاع کنونی [...] احترام به ارزشهای دمکراسی، حقوق بشر و قانونسالاری [است]»
پس ما هم حضور مجمع کذا چند نکتة مهم را عرض کنیم. در یک تئوکراسی نمیتوان از طریق قانونسالاری حقوقبشر را رعایت کرد! چون قوانین تئوکراسی بنابرتعریف در تضاد با حقوق بشر قرار میگیرد. در ضمن دمکراسی «قانون» و مقررات انسانمحور دارد، نه «ارزش!» از این گذشته کسی که خواهان رعایت «ارزشهای» دمکراسی در یک حکومت الهی میشود، اگر ابله نباشد، مسلماً شارلاتان است. اطمینان داریم که مجمع اتحادیه از حقوقدان محروم نیست، بنابراین بلاهت بیانیههایاش ناشی از شارلاتانیسم باید باشد! ولی آنچه مجمع کذا باید بداند این است که «راه حل دائم» برای مشکلات این جهان وجود ندارد، چرا که انسان و جامعة انسانی ساکن و ایستا نیست. آنها که خلاف این میگویند، اعضای محفل فاشیسماند و ارتباطی با دمکراسی و حقوق بشر نمیتوانند داشته باشند.
پس اعضای محترم اتحادیة اروپا! به نعل و به میخ نزنید! ما هیچ نیازی نداریم که طالبانپروران اتحادیة اروپا برایمان قانونسالاری، حقوقبشر و دمکراسی را «تحریف» کنند. اگر با روسیه بر سر بهای نفت و گاز اختلاف دارید، با صدور بیانیههای بیشرمانه و تحریف مفاهیم انسانمحور برای ما مشکلتان حل نخواهد شد. ملت ایران ابزار حل اختلاف شما با روسیه نیست، از اهداف واقعی شما نیز بخوبی آگاه است. بگذریم و بازگردیم به شکست کودتای حکومت اسلامی و ارباباناش در سازمان ناتو.
12 روز پس از «انتخابات» کذا، به دلیل کسادی بازار طرفداران موسوی و عدم حمایت چین ، هند و روسیه از کودتای سازمان ناتو، رسانههای غرب ناچار شدند با توسل به شعار پوچ «آزادی» و تصاویر «ندا»، پروپاگاند انسانستیز «مرگ در راه میهن» را بجای لاتبازی مذهب بنشانند. چرا که استقرار یک حکومت انسانمحور در ایران تهدیدی خواهد بود برای منافع طالبانپروران ناتو در کل منطقه.
از اینرو، «اشپیگل»، از زبان «یک دختر ایرانی» ما را به «تکرار تاریخ» فرا میخواند. تعجب نکنیم! سیسال پیش چپنمایان با توسل به این استدلال عوامفریب که، «خمینی رهبر ما نیست، او یک فرصت است برای سرنگونی سلطنت، باید از این فرصت استفاده کنیم»، همصدا با فالانژهای شیعیمسلک مردم ایران را به مسلخ حکومت اسلامی هدایت کردند. امروز همین استدلال گوسالهپسند را «اشپیگل» از زبان «یک دختر ایرانی» که از قضای روزگار مانند «ندا» مخالف هر دو گروه یعنی احمدینژاد و موسوی است، به عنوان طرفدار «آزادی» برایمان از نو تکرار میکند:
«برای این دختر جوان [...] تظاهرات در ایران [...] به طرفداری از موسوی و علیه احمدی نژاد نیست. او برای یک جامعة آزاد [...] مبارزه میکند. هدف او در هم شکسته شدن این نظام است[...]»
منبع: گویانیوز
بله این دختر جوان که برای نویسندة اشپیگل یک ایمیل فرستاده از قضای روزگار همان ترهات سی سال پیش داسالله را تکرار میکند. منتهی اینبار موسوی مفلوک به جای خمینی منفور نشسته و حضرات با قرار گرفتن در برابر نیروهای سرکوبگر انتظامی و شتافتن به پیشواز مرگ، ارواح شکمشان «به دفاع از خود» مشغولاند:
«موسوی رهبر ما نیست. او تنها یک فرصت است. ما امیدی به این نظام نداریم و شروع کردهایم خودمان از خود دفاع کنیم[...]»
در ایران، مردم چگونه باید از حقوق انسانی خود دفاع کنند؟ با تن دادن به مرگ! بله رسیدیم به همان قصة صحرای کربلا، مزخرفات شریعتی و بیبیگوزکهای روضه خوانهای شیعه: باید بمیریم تا زنده بمانیم! خون بر شمشیر پیروز است، مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است، ما از مرگ و خشونت نمیهراسیم، بکشید ما را اسلام زنده میشود، و خلاصة مطلب میجنگیم، میمیریم تا در واقع منافع آنگلوساکسونها همچنان تأمین شود. به همین دلیل است که رادیوفردا، بیبیسی و دیگر رادیو همبونههای غرب نعلین و دستار را رها نمیکنند.
آنگلوساکسونها ملت ایران را مستحق یک حاکمیت انسانمحور نمیدانند، چون ایرانی را انسان به شمار نمیآورند. به زعم اینان مردم ایران فقط به درد کشته شدن میخورند. ایرانی یا باید در راه حسین به شهادت برسد، یا در راه میهن جان ببازد. روشنتر بگوئیم «مرگ» تنها گزینهای است که استعمارگران در برابر ملت ایران قرار دادهاند. مهم نیست ایرانی در چه راهی جان میبازد، مهم این است که ایرانی بداند برای رسیدن به آزادی، دمکراسی، استقلال و ... فقط یک راه در برابر خود دارد: مرگ! به همین دلیل است که دستاربندان و دینپرستان بیدستار در چشم اعضای ناتو اینچنین عزیز و گرامی شدهاند. زندگی ما مرگ اینان است.
امروز رادیوفردا پای پیاده از قم تا نجف و کربلا را طی کرده تا از انواع و اقسام آخوندها برایمان مجوز «شورش» بگیرد. آخوند جماعت هم که میدانیم همواره نان به تنور «مرگ» میچسباند. در نتیجه از آخوند منتظری تا مشاور آخوند سیستانی، نوکران سرشناس کارخانة رجاله پروری طرفدار مردم ایران شده و برای شتافتن ما به سوی مرگ فتوی صادر میکنند. چرا؟ چون دژ مستحکم طالبانپروران ناتو در ایران واقع شده. اگر حکومت توحش اسلامی در ایران جای خود را به یک حکومت دمکراتیک بسپارد، همة «زحمات» آمریکا و متحداناش در افغانستان و عراق بر باد خواهد رفت و امثال سیستانی و منتظری باید به دامان ارباب پناهنده شوند و مراسم روضه و زوزه و مردهپرستی را در لندن و واشنگتن برپا کنند.
«چنگ و چغانه میفروشند، و صورت حیوانات [اسباببازی] فروشند برای کودکان در عید و شمشیر و سپر چوبین فروشند برای نوروز و بوق سفالین برای سده ... و این چیزها بعضی حرام است و بعضی مکروه. اما صورت حیوانات [اسباببازی] حرام است و آنچه برای سده و نوروز فروشند چون شمشیر و سپر چوبین و بوق سفالین، این در نفس خود حرام نیست، ولیکن اظهار شعار گبران است، که مخالف شرع است و از این جهت نشاید [...] افراط کردن در آراستن بازار به سبب نوروز [...] نشاید. بلکه نوروز و سده باید که مندرس شود و کسی نام آن نبرد. [حتی] گروهی از سلف گفتهاند، که [باید] روزه بپا داشت، تا از طعامها خورده نیاید و شب سده چراغ فرا نباید گرفت، تا اصلاً آتش نبیند [...] و محققان گفتهاند [...] نشاید که نام این روز برند به هیچوجه! بلکه با روزهای دیگر برابر باید داشت و شب سده همچنین، چنان که از او خود نام و نشان نماند[...]»
منبع: «کیمیای سعادت»، چاپ هفتم، جلد اول ص. 407 به نقل از «جشنهای ایرانی» نوشتة پرویز رجبی.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت