«ندا» و پروپاگاند!
...
امروز هم بدون در نظر گرفتن واقعیت یا صحنهسازی ماجرای «ندا» به بررسی پروپاگاند برخاسته از آن ادامه خواهیم داد. چرا که از نظر سیاسی، واقعیت این ماجرا در قیاس با پروپاگاندی که بر اساس آن ساخته و پرداخته شده اهمیت چندانی ندارد. پروپاگاند برای هدایت افکار عمومی در «مسیرمطلوب» و جهت دستیابی به اهداف ویژه به راه میافتد. حال باید پرسید، اهداف استعمار در ایران چیست؟ تشویق تقدس، مرگپرستی و از همه مهمتر سرکوب مطالبات انسانی مردم ایران. پس ابتدا نگاهی داشته باشیم به تحرکات به اصطلاح مخالفان خامنهای و شعارها و بیانیههائی که از روز 23 خردادماه در بوقهای استعمار گذاشته شده تا ببینیم جنجالی که بر فضای اجتماعی کشورمان سایه افکنده فقط برای انحراف افکار عمومی است.
نخستین پیامد شبهانتخابات جمکران در واقع «قانونشکنی» میرحسین موسوی بود که پیش از اعلام نتایج انتخابات توسط وزارت کشور پیروزی خود را اعلام داشت و پس از اعلام رسمی این نتایج خواهان ابطال انتخابات شده، تجمع غیرمجاز به راه انداخت و طرفداراناش نیز به پایگاه بسیج حمله کردند. البته حضرات ادعا میکنند، مسلح نبودهاند و حمله به پایگاه بسیج کار طرفداران متمدنشان نیست. ولی ما حضورشان بگوئیم که خارج از «اوباشالله» پیرو خطامام، مجاهدین انقلاب اسلامی، یعنی همان دارودستة بهزاد نبوی هم مسلحاند. پیش از ادامة مطلب یک اصل مهم را به خاطر داشته باشیم که «مردم عادی» هرگز در یک تجمع مسالمتآمیز به اماکن عمومی حمله نمیکنند. در یک تجمع مسالمتآمیز هرگز خشونت از طریق شعار تشویق نمیشود و از همه مهمتر تظاهرات مسالمتآمیز نیاز به «مجوز وزارت کشور» دارد. و تا آنجا که ما به یاد داریم وزارت کشور برای هیچ گروهی مجوز تظاهرات صادر نکرده بود. در نتیجه، اگر طبق فرمایشات رهبر فرزانه همه موظف به رعایت «قانون» بودند، میرحسین موسوی، شیخ کروبی و همة کسانی که از 23 خردادماه سالجاری با صدور بیانیه مردم را به تجمع غیرمجاز دعوت کرده، آنان را رو در روی نیروهای انتظامی قرار دادهاند، میبایست در برابر همان قانون پاسخگوی اعمال خود باشند. چرا که این اعمال به خسارت جانی و تخریب اموال عمومی نیز منجر شده.
و چرا راه دور برویم؟ اگر همان روزی که آخوند کروبی و عمله اکره همراهش با شکستن در ورودی دانشگاه به سخنرانی در پلیتکنیک تهران پرداخت به جرم قانونشکنی دستگیر میشد، ما هم میپذیرفتیم که حکومت اسلامی «قانون» را محترم میشمارد. ولی شاهدیم که چنین نشد. نه تنها کسی به آخوند کروبی که فعالیت انتخاباتی خود را بر الگوی گاو حاج میرزاآغاسی منطبق کرده بود اعتراض نکرد، که «شهامت» ایشان در وحشیگری و لاتبازی مورد تشویق برخی افراد نیز قرار گرفت! بله همچنانکه در بررسی سناریوی فیلم «قیصر» هم اشاره کردیم، وظیفة نیروی انتظامی در ایران هرگز تأمین نظم قانونی در اجتماع نبوده.
به دلیل ماهیت حکومت دستنشاندة استعمار وظیفة این نیروها فقط «سرکوب مردم» است. و تا زمانیکه استعمار از حاکمیت پشتیبانی میکند، اینان بیرحمانه به سرکوب ادامه خواهند داد. به محض اینکه برنامة براندازی آغاز میشود، همین نیروها به آشوب دامن میزنند و در مرحلة نهائی برای فراهم آوردن استقرار حاکمیت نوین بلافاصله مانند روحانیت در کنار مردم قرار میگیرند! صحنهای که در 28 مرداد 1332 و در 22 بهمن ماه 1357 شاهد بودیم. حال بازگردیم به تحرکات گروه «موسوی ـ کروبی» از 23 خردادماه تا امروز.
این گروه از یکسو، با تکیه بر عدد جادوئی «40 میلیون» شرکت کننده در انتخابات جمکران موفق شده «خط امام» را به ارزش بگذارد، و به دنبال آن تجمع چند هزار تن از طرفداراناش را دلیل «قانونی بودن» مطالبات «غیرقانونی» خود بداند. و از سوی دیگر با سردادن عربدة اللهاکبر شبانه به «عصرطلائی» پس از 17 شهریور 1357 بازگردد و سفرة پر رونق سوگواری و هفته و چهلم را بگستراند. خوشبختانه اجساد مورد نیاز در اختیار اینان قرار نگرفت. میدانیم که کار پیروان «خط امام» با 10 دوازده جسد «ناقابل» پیش نخواهد رفت. اینان برای موفقیت به خشونت گسترده نیاز دارند. هر چه خشونت بیشتر، بهتر! چون با گسترش خشونت جسد فراوان تولید خواهد شد، و میتوان برنامة سوگواری «میلیونی» به راه انداخت، و در پایان هر مراسم روضه و زوزه، برای به دست آوردن اجساد نوین میتوان با پلیس درگیر شد و این دور باطل تا براندازی تداوم خواهد یافت. پس از سرنگونی حکومت نیز برنامة دولت جدید برپائی مراسم بزرگداشت «شهدا» خواهد بود، و ... و این برنامهای است که در سال 57 با «موفقیت» اجرا شد، ولی امروز امکان تکرار آن بعید به نظر میرسد.
نخست به این دلیل که تکرار تاریخ، فقط به صورت مضحکه امکانپذیر است. از سوی دیگر هم مردم ایران از توهم «ناجی» به در آمدهاند، هم جنگ سرد به پایان رسیده و از همه مهمتر به دلیل وجود شبکة مجازی، ارتباطات از انحصار شبکة تفنگفروشها و نوکرانشان خارج شده. در نتیجه حکومت ایران و ارباباناش در لندن و واشنگتن دیگر نمیتوانند ارتباط مردم ایران را با خارج از مرزها به طور کامل قطع کنند تا «بیبیسی» و شرکاء در نوفل لوشاتو از زباله «رهبر کبیر انقلاب» بیافرینند و در فرودگاه مهرآباد تخلیه کنند. به همین دلیل نیز کودتای 40 میلیون نفری در ایران شکست خورد و پتة همة دستاندرکاران بر آب افتاد. به ویژه پتة مقام معظم که تا چندی پیش از دانشجویان میخواستند «عدالت» را در جامعه برقرار کنند، و امروز سخت قانونمدار شدهاند! پتة اعضای سازمان ناتو نیز بر آب افتاد، اینان ضمن حمایت از موسوی و کروبی، تلاش فراوان کردند ما مخالفان حکومت اسلامی را در جبهة ایندو قرار دهند، تا حکومت اسلامی که خود مزدور استعمار است بتواند مخالفان را وابسته به بیگانه بخواند! اینهم از موفقیتهای بزرگ گروه «موسوی ـ کروبی» بود.
و اما به دلیل ناکامی کودتای کذا، آنها که در غرب به حمایت از موسوی مشغول بودند، از عدم دخالت روسیه در مسائل انتخابات جمکران سخت دلخور شدند. ابتدا رسانههای اطریش، کشوری که پس از جنگ دوم پیوسته در خط مقدم فاشیسم در اروپا قرار گرفته، و چندی پیش هم به عزای یورگهایدر نشسته بود، ادعا کردند، احمدی نژاد در قتل سران حزب دمکرات کردستان دست داشته! ولی از آنجا که کسی به این ادعای مضحک توجهی نکرد، روز گذشته در شهر وین به وزیر امورخارجة روسیه، سرگئی لاوروف گفته شد، «دعوت از احمدی نژاد برای شرکت در نشست شانگهای صحنهسازی بود.» امروز هم این مطلب در «بیبیسی» منعکس شد. بعد یکی از نخبگان مرزپرگهر ساکن لندن به نام «شعله خلیلی» اظهار داشتند، درست است که غرب نباید در مسائل مربوط به انتخابات ایران دخالت میکرد، ولی روسیه و چین میبایست دولت ایران را برای رعایت حقوق مردم تحت فشار میگذاشتند. سخنان «زیبای» خلیلی در سایت نووستی، مورخ 4 تیرماه سالجاری موجود است.
بله دولت چین با آن سابقة درخشانی که در کشتار فجیع میدان «تیانآنمن» دارد حال میباید به حکومت اسلامی فشار بیاورد که «حقوق بشر» و دمکراسی را در ایران رعایت کند! یا دولت روسیه باید به سران یک حکومت قرون وسطائی و دست نشاندة آنگلوساکسونها توصیه میکرد انتخابات آزاد برگزار کند! به این ترتیب دولتهای چین و روسیه میبایست خود را به ابزار پروپاگاند حماقتپرور و بیشرمانة اعضای ناتو تبدیل میکردند و میپذیرفتند که در یک تئوکراسی متحجر و متعفن میتوان انتخابات دمکراتیک هم برگزار کرد! تلویحاً توقع آنگلوساکسونها از چین و روسیه زدن مهر تائید بر دمکراتیک بودن حکومت اسلامی جمکران در برابر جهانیان است! روشنتر بگوئیم، اینان خواهان حمایت آشکار چین و روسیه از مواضع استعماری آنگلوساکسونها در ایران شدهاند.
این همان هدفی است که رسانه های غرب همصدا با «فاشیست ـ مسلمانها» دنبال میکنند. اینان میکوشند حکومت اسلامی را به عنوان یک حاکمیت دمکراتیک به ملت ایران حقنه کنند. و دلیل دمیدن در شیپور «مشارکت 85 درصدی» نیز همین بود. ولی هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که یک «تئوکراسی» بتواند «دمکراتیک» هم بشود. هر چند گوش کسی به این مسائل بدهکار نیست؛ همة گاوهای حاج میرزاآغاسی در داخل و خارج جمکران با نادیده گرفتن پنج اصلاساسی قانون توحش، به اصل 27 این قانون متوسل شدهاند و ادعا دارند، تجمعات مسالمتآمیز «مجاز» است! ولی از حق نباید گذشت شیرین عبادی بیش از همه جهت کسب مشروعیت برای حکومت آبمنگلها پستان به تنور میچسباند.
حاجیه عبادی هوس کرده ناظران سازمان ملل بر «انتخابات» در جمکران نظارت کنند تا این حکومت نفرت و خشونت به «مشروعیت بینالمللی» نیز دست یابد و دیگر هیچکس نتواند موجودیت این نماد توحش و بربریت را به زیر سئوال برد. ولی همچنانکه گفتیم برنامة کودتا با شکست روبرو شد و به همین دلیل آرایش صفوف «مخالفنمایان» در داخل و خارج اینگونه در هم ریخته.
محسن آقا، نامزد خوشتیپ مسابقات مارگیری امروز در حالیکه زیر لب زمزمه میکرد، «خر ما از کرهگی دم نداشت»، شکایت خود را از شورای نگهبان پس گرفت و از خیر بازشماری آراء دمکراتیک خود گذشت! موسوی ضمن سردادن ناله ریزه و پشت چشم نازک کردن صحنه را به دست زهره رهنورد سپرده که مثل کنه به اصل 27 قانون اساسی چسبیده و مانند آخوند عبدالله نوری فراموش کرده، که این اصل در تضاد با 5 اصل کذا قرار میگیرد. و اما آخوند کروبی، ضمن پارس کردن، فقط خواهان برگزاری مراسم سوگواری برای شهداست! در حالیکه رضوی فقیه، چماقدار فرهیختهاش انتخابات را رها کرده به تشکیل «شورای رهبری» چسبیده. بین خودمان بماند ولی ما نمیدانستیم برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در چاه جمکران برای جایگزین کردن «رهبر» با «شورای رهبری» بوده! معمولاً انتخابات ریاست جمهوری برای انتخاب رئیس جمهور برگزار میشود، نه؟ و اما در این گیرودار مواضع نوین رضا پهلوی از همه جالبتر است.
شاهزاده رضا پهلوی که چندی پیش انتخابات را تحریم کرده بودند، امروز در صف طرفداران موسوی قرار گرفته خواهان «احترام به آراء مردم» شدهاند! و ما مات و متحیر ماندهایم که چه پیش آمده که مواضع سلطنتطلبان به مواضع «پیروان خط امام» نزدیک شده؟! پاسخ این پرسش را در پروپاگاند «ندا» میتوان یافت. شیوخ کودتاچی برای نجات خود باز هم به دامان «شاه» پناه بردهاند. میدانیم که شاه سایة خداست و سایة خدا اول از همه بر سر دینفروشان دستاربند میافتد تا تحت عنایات ملوکانه از گزند روزگار در امان بمانند. سخنان نامزد فرضی «ندا» را به یاد آوریم که میگفت، «هدف» ندا «وطن» بود! کسی که چنین سخنانی بر زبان رانده چه نام دارد؟ «کاسپین ماکان»! نامی که به دریای کاسپین و «ماکان»، «آنچه در او هست» ارجاع میکند! البته این مسائل همه میتواند اتفاقی باشد، ولی اینکه «ندا» در سه رسانة مختلف، سه نام خانوادگی متفاوت پیدا کرده دیگر اتفاقی نیست! فارس نیوز، از «ندا صالحی» سخن میگوید، فیگارو به «ندا سلطانی» اشاره دارد، و «بیبیسی» نام خانوادگی ندا را «آقسلطان» مینویسد!
بگذریم! به فرض که ندا هم وجود داشته و در این گیرودار به قتل رسیده باشد، جنبش مدنی را نمیتوان با یک جسد میهنپرست و آمادة «مرگ» در راه «وطن» رهبری کرد. جنبش مدنی انسانمحور است، مطالباتاش انسانی است و روی به زندگی دارد. پس در تجمعات روضه خوانها شرکت نکنیم، و از تکرار شعارهای خشونتطلبان و شهیدپرستان نیز خودداری کنیم. نیاکان ما برای شادی آرامش «روان» رفتگان خود شادی میکردند. به سنت نیاکانمان بازگردیم که زندگی را با شادی درهم میآمیختند. مرگ هم قسمتی است از زندگی. به یاد داشته باشیم که شعار ما «حقوق بشر، دمکراسی، آزادی» است. و «هدف» ما «زندگی» در همین جهان است.
نخستین پیامد شبهانتخابات جمکران در واقع «قانونشکنی» میرحسین موسوی بود که پیش از اعلام نتایج انتخابات توسط وزارت کشور پیروزی خود را اعلام داشت و پس از اعلام رسمی این نتایج خواهان ابطال انتخابات شده، تجمع غیرمجاز به راه انداخت و طرفداراناش نیز به پایگاه بسیج حمله کردند. البته حضرات ادعا میکنند، مسلح نبودهاند و حمله به پایگاه بسیج کار طرفداران متمدنشان نیست. ولی ما حضورشان بگوئیم که خارج از «اوباشالله» پیرو خطامام، مجاهدین انقلاب اسلامی، یعنی همان دارودستة بهزاد نبوی هم مسلحاند. پیش از ادامة مطلب یک اصل مهم را به خاطر داشته باشیم که «مردم عادی» هرگز در یک تجمع مسالمتآمیز به اماکن عمومی حمله نمیکنند. در یک تجمع مسالمتآمیز هرگز خشونت از طریق شعار تشویق نمیشود و از همه مهمتر تظاهرات مسالمتآمیز نیاز به «مجوز وزارت کشور» دارد. و تا آنجا که ما به یاد داریم وزارت کشور برای هیچ گروهی مجوز تظاهرات صادر نکرده بود. در نتیجه، اگر طبق فرمایشات رهبر فرزانه همه موظف به رعایت «قانون» بودند، میرحسین موسوی، شیخ کروبی و همة کسانی که از 23 خردادماه سالجاری با صدور بیانیه مردم را به تجمع غیرمجاز دعوت کرده، آنان را رو در روی نیروهای انتظامی قرار دادهاند، میبایست در برابر همان قانون پاسخگوی اعمال خود باشند. چرا که این اعمال به خسارت جانی و تخریب اموال عمومی نیز منجر شده.
و چرا راه دور برویم؟ اگر همان روزی که آخوند کروبی و عمله اکره همراهش با شکستن در ورودی دانشگاه به سخنرانی در پلیتکنیک تهران پرداخت به جرم قانونشکنی دستگیر میشد، ما هم میپذیرفتیم که حکومت اسلامی «قانون» را محترم میشمارد. ولی شاهدیم که چنین نشد. نه تنها کسی به آخوند کروبی که فعالیت انتخاباتی خود را بر الگوی گاو حاج میرزاآغاسی منطبق کرده بود اعتراض نکرد، که «شهامت» ایشان در وحشیگری و لاتبازی مورد تشویق برخی افراد نیز قرار گرفت! بله همچنانکه در بررسی سناریوی فیلم «قیصر» هم اشاره کردیم، وظیفة نیروی انتظامی در ایران هرگز تأمین نظم قانونی در اجتماع نبوده.
به دلیل ماهیت حکومت دستنشاندة استعمار وظیفة این نیروها فقط «سرکوب مردم» است. و تا زمانیکه استعمار از حاکمیت پشتیبانی میکند، اینان بیرحمانه به سرکوب ادامه خواهند داد. به محض اینکه برنامة براندازی آغاز میشود، همین نیروها به آشوب دامن میزنند و در مرحلة نهائی برای فراهم آوردن استقرار حاکمیت نوین بلافاصله مانند روحانیت در کنار مردم قرار میگیرند! صحنهای که در 28 مرداد 1332 و در 22 بهمن ماه 1357 شاهد بودیم. حال بازگردیم به تحرکات گروه «موسوی ـ کروبی» از 23 خردادماه تا امروز.
این گروه از یکسو، با تکیه بر عدد جادوئی «40 میلیون» شرکت کننده در انتخابات جمکران موفق شده «خط امام» را به ارزش بگذارد، و به دنبال آن تجمع چند هزار تن از طرفداراناش را دلیل «قانونی بودن» مطالبات «غیرقانونی» خود بداند. و از سوی دیگر با سردادن عربدة اللهاکبر شبانه به «عصرطلائی» پس از 17 شهریور 1357 بازگردد و سفرة پر رونق سوگواری و هفته و چهلم را بگستراند. خوشبختانه اجساد مورد نیاز در اختیار اینان قرار نگرفت. میدانیم که کار پیروان «خط امام» با 10 دوازده جسد «ناقابل» پیش نخواهد رفت. اینان برای موفقیت به خشونت گسترده نیاز دارند. هر چه خشونت بیشتر، بهتر! چون با گسترش خشونت جسد فراوان تولید خواهد شد، و میتوان برنامة سوگواری «میلیونی» به راه انداخت، و در پایان هر مراسم روضه و زوزه، برای به دست آوردن اجساد نوین میتوان با پلیس درگیر شد و این دور باطل تا براندازی تداوم خواهد یافت. پس از سرنگونی حکومت نیز برنامة دولت جدید برپائی مراسم بزرگداشت «شهدا» خواهد بود، و ... و این برنامهای است که در سال 57 با «موفقیت» اجرا شد، ولی امروز امکان تکرار آن بعید به نظر میرسد.
نخست به این دلیل که تکرار تاریخ، فقط به صورت مضحکه امکانپذیر است. از سوی دیگر هم مردم ایران از توهم «ناجی» به در آمدهاند، هم جنگ سرد به پایان رسیده و از همه مهمتر به دلیل وجود شبکة مجازی، ارتباطات از انحصار شبکة تفنگفروشها و نوکرانشان خارج شده. در نتیجه حکومت ایران و ارباباناش در لندن و واشنگتن دیگر نمیتوانند ارتباط مردم ایران را با خارج از مرزها به طور کامل قطع کنند تا «بیبیسی» و شرکاء در نوفل لوشاتو از زباله «رهبر کبیر انقلاب» بیافرینند و در فرودگاه مهرآباد تخلیه کنند. به همین دلیل نیز کودتای 40 میلیون نفری در ایران شکست خورد و پتة همة دستاندرکاران بر آب افتاد. به ویژه پتة مقام معظم که تا چندی پیش از دانشجویان میخواستند «عدالت» را در جامعه برقرار کنند، و امروز سخت قانونمدار شدهاند! پتة اعضای سازمان ناتو نیز بر آب افتاد، اینان ضمن حمایت از موسوی و کروبی، تلاش فراوان کردند ما مخالفان حکومت اسلامی را در جبهة ایندو قرار دهند، تا حکومت اسلامی که خود مزدور استعمار است بتواند مخالفان را وابسته به بیگانه بخواند! اینهم از موفقیتهای بزرگ گروه «موسوی ـ کروبی» بود.
و اما به دلیل ناکامی کودتای کذا، آنها که در غرب به حمایت از موسوی مشغول بودند، از عدم دخالت روسیه در مسائل انتخابات جمکران سخت دلخور شدند. ابتدا رسانههای اطریش، کشوری که پس از جنگ دوم پیوسته در خط مقدم فاشیسم در اروپا قرار گرفته، و چندی پیش هم به عزای یورگهایدر نشسته بود، ادعا کردند، احمدی نژاد در قتل سران حزب دمکرات کردستان دست داشته! ولی از آنجا که کسی به این ادعای مضحک توجهی نکرد، روز گذشته در شهر وین به وزیر امورخارجة روسیه، سرگئی لاوروف گفته شد، «دعوت از احمدی نژاد برای شرکت در نشست شانگهای صحنهسازی بود.» امروز هم این مطلب در «بیبیسی» منعکس شد. بعد یکی از نخبگان مرزپرگهر ساکن لندن به نام «شعله خلیلی» اظهار داشتند، درست است که غرب نباید در مسائل مربوط به انتخابات ایران دخالت میکرد، ولی روسیه و چین میبایست دولت ایران را برای رعایت حقوق مردم تحت فشار میگذاشتند. سخنان «زیبای» خلیلی در سایت نووستی، مورخ 4 تیرماه سالجاری موجود است.
بله دولت چین با آن سابقة درخشانی که در کشتار فجیع میدان «تیانآنمن» دارد حال میباید به حکومت اسلامی فشار بیاورد که «حقوق بشر» و دمکراسی را در ایران رعایت کند! یا دولت روسیه باید به سران یک حکومت قرون وسطائی و دست نشاندة آنگلوساکسونها توصیه میکرد انتخابات آزاد برگزار کند! به این ترتیب دولتهای چین و روسیه میبایست خود را به ابزار پروپاگاند حماقتپرور و بیشرمانة اعضای ناتو تبدیل میکردند و میپذیرفتند که در یک تئوکراسی متحجر و متعفن میتوان انتخابات دمکراتیک هم برگزار کرد! تلویحاً توقع آنگلوساکسونها از چین و روسیه زدن مهر تائید بر دمکراتیک بودن حکومت اسلامی جمکران در برابر جهانیان است! روشنتر بگوئیم، اینان خواهان حمایت آشکار چین و روسیه از مواضع استعماری آنگلوساکسونها در ایران شدهاند.
این همان هدفی است که رسانه های غرب همصدا با «فاشیست ـ مسلمانها» دنبال میکنند. اینان میکوشند حکومت اسلامی را به عنوان یک حاکمیت دمکراتیک به ملت ایران حقنه کنند. و دلیل دمیدن در شیپور «مشارکت 85 درصدی» نیز همین بود. ولی هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که یک «تئوکراسی» بتواند «دمکراتیک» هم بشود. هر چند گوش کسی به این مسائل بدهکار نیست؛ همة گاوهای حاج میرزاآغاسی در داخل و خارج جمکران با نادیده گرفتن پنج اصلاساسی قانون توحش، به اصل 27 این قانون متوسل شدهاند و ادعا دارند، تجمعات مسالمتآمیز «مجاز» است! ولی از حق نباید گذشت شیرین عبادی بیش از همه جهت کسب مشروعیت برای حکومت آبمنگلها پستان به تنور میچسباند.
حاجیه عبادی هوس کرده ناظران سازمان ملل بر «انتخابات» در جمکران نظارت کنند تا این حکومت نفرت و خشونت به «مشروعیت بینالمللی» نیز دست یابد و دیگر هیچکس نتواند موجودیت این نماد توحش و بربریت را به زیر سئوال برد. ولی همچنانکه گفتیم برنامة کودتا با شکست روبرو شد و به همین دلیل آرایش صفوف «مخالفنمایان» در داخل و خارج اینگونه در هم ریخته.
محسن آقا، نامزد خوشتیپ مسابقات مارگیری امروز در حالیکه زیر لب زمزمه میکرد، «خر ما از کرهگی دم نداشت»، شکایت خود را از شورای نگهبان پس گرفت و از خیر بازشماری آراء دمکراتیک خود گذشت! موسوی ضمن سردادن ناله ریزه و پشت چشم نازک کردن صحنه را به دست زهره رهنورد سپرده که مثل کنه به اصل 27 قانون اساسی چسبیده و مانند آخوند عبدالله نوری فراموش کرده، که این اصل در تضاد با 5 اصل کذا قرار میگیرد. و اما آخوند کروبی، ضمن پارس کردن، فقط خواهان برگزاری مراسم سوگواری برای شهداست! در حالیکه رضوی فقیه، چماقدار فرهیختهاش انتخابات را رها کرده به تشکیل «شورای رهبری» چسبیده. بین خودمان بماند ولی ما نمیدانستیم برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در چاه جمکران برای جایگزین کردن «رهبر» با «شورای رهبری» بوده! معمولاً انتخابات ریاست جمهوری برای انتخاب رئیس جمهور برگزار میشود، نه؟ و اما در این گیرودار مواضع نوین رضا پهلوی از همه جالبتر است.
شاهزاده رضا پهلوی که چندی پیش انتخابات را تحریم کرده بودند، امروز در صف طرفداران موسوی قرار گرفته خواهان «احترام به آراء مردم» شدهاند! و ما مات و متحیر ماندهایم که چه پیش آمده که مواضع سلطنتطلبان به مواضع «پیروان خط امام» نزدیک شده؟! پاسخ این پرسش را در پروپاگاند «ندا» میتوان یافت. شیوخ کودتاچی برای نجات خود باز هم به دامان «شاه» پناه بردهاند. میدانیم که شاه سایة خداست و سایة خدا اول از همه بر سر دینفروشان دستاربند میافتد تا تحت عنایات ملوکانه از گزند روزگار در امان بمانند. سخنان نامزد فرضی «ندا» را به یاد آوریم که میگفت، «هدف» ندا «وطن» بود! کسی که چنین سخنانی بر زبان رانده چه نام دارد؟ «کاسپین ماکان»! نامی که به دریای کاسپین و «ماکان»، «آنچه در او هست» ارجاع میکند! البته این مسائل همه میتواند اتفاقی باشد، ولی اینکه «ندا» در سه رسانة مختلف، سه نام خانوادگی متفاوت پیدا کرده دیگر اتفاقی نیست! فارس نیوز، از «ندا صالحی» سخن میگوید، فیگارو به «ندا سلطانی» اشاره دارد، و «بیبیسی» نام خانوادگی ندا را «آقسلطان» مینویسد!
بگذریم! به فرض که ندا هم وجود داشته و در این گیرودار به قتل رسیده باشد، جنبش مدنی را نمیتوان با یک جسد میهنپرست و آمادة «مرگ» در راه «وطن» رهبری کرد. جنبش مدنی انسانمحور است، مطالباتاش انسانی است و روی به زندگی دارد. پس در تجمعات روضه خوانها شرکت نکنیم، و از تکرار شعارهای خشونتطلبان و شهیدپرستان نیز خودداری کنیم. نیاکان ما برای شادی آرامش «روان» رفتگان خود شادی میکردند. به سنت نیاکانمان بازگردیم که زندگی را با شادی درهم میآمیختند. مرگ هم قسمتی است از زندگی. به یاد داشته باشیم که شعار ما «حقوق بشر، دمکراسی، آزادی» است. و «هدف» ما «زندگی» در همین جهان است.
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت