جمعه، خرداد ۲۹، ۱۳۸۸


خط‌‌‌ لولة «مشارکت»!
...

پای به «میدان شورش» نگذارید! به خیابان‌ها نیائید! اگر طرفدار حکومت سنگسار نیستید در تظاهرات مخالف‌نمایان شرکت نکنید. این صحنه‌سازی مهوع فقط برای سرکوب و چپاول ما ملت و اوپوزیسیون‌سازی به راه افتاده. نخستین پیامد این آشوب‌ها مسدود شدن بیش از یک میلیارد دلار از دارائی‌های ایران در بانک‌های بریتانیا بود. این ثروت ملی ما است که در سایة جنگ زرگری دو جناح از طایفة «آب‌منگل» اینچنین به تاراج می‌رود. البته استعمار به این مختصر اکتفا نخواهد کرد. گام بعدی اعضای سازمان ناتو تجهیز حکومت جمکران به سلاح اتمی،‌ ایجاد تنش با اعراب و اسرائیل و به ویژه تهدید روسیه خواهد بود.

بالاخره همانطور که دیدیم، میرحسین موسوی حکومت را به «امام زمان» در لندن تحویل داد. و به این ترتیب امروز خامنه‌ای، ‌ رهبر حکومت اسلامی در خطبه‌های نماز جمعه ضمن کوبیدن بر طبل «40 میلیون»‌ طرفدار فرضی حکومت و دلجوئی از جنایتکارانی چون اکبر هاشمی و ناطق‌نوری،‌ ما مخالفان حکومت اسلامی را نیز «دشمن» و «مزدور بیگانه» خواند. هدف از ایراد این سخنان گوساله‌پسند تبدیل فاشیست‌مسلمان‌های گروه «موسوی ـ کروبی» و نانخورهای حکومت اسلامی در غرب به «اوپوزیسیون» است. اوپوزیسیونی که به دلیل شایعه‌پردازی‌های حکومت اسلامی و اربابان‌اش در غرب با پرروئی تمام خود را منتخب 40 میلیون ایرانی هم می‌داند و به همین دلیل برای سرکوب ملت ایران به «مردم» یا همان 40 میلیون نفر طرفدار فرضی خود تکیه کرده.

بله، قرار شده همین «مردم» به رهبری میرحسین موسوی با تائید آن چاقوکش هنرپرور، و پس از کسب اجازه از «سیدابراهیم نبوی»، معاون سیاسی وزارت کشور حکومت اسلامی و آخوند کدیور، برادر همسر آن «شبه انسان» مقیم لندن، خامنه‌ای را سرجای‌اش بنشانند! تصدیق می‌کنید که چنین «مردمی» دست در دست ماشاالله قصاب،‌ مانند خمینی دجال به بهانة مبارزه با «امپریاس»، نه تنها در برابر ما ملت که در برابر همة قدرت‌های جهان خواهند «ایستاد!»

همچنانکه در وبلاگ «عقابان جوان» گفتیم، حکومت اسلامی با دوقطبی کردن کاذب فضای سیاسی قصد سرکوب همه جانبه دارد. بهتر است بگوئیم اربابان این «حکومت‌وحشت» منافع‌شان در گرو تکرار و گسترش دایرة «آشوب و سرکوب» در ایران است. به همین دلیل رسانه‌های غرب به انتشار شایعات «فاشیست‌ـ‌ ‌مسلمان‌ها» پرداخته، به بهانة دفاع از «آزادیخواهان» در واقع از قانون‌شکنی و آشوب‌طلبی در ایران حمایت می‌کنند. هدف استعمار از ایجاد بحران و آشوب وادار کردن مردم به رفتار غیرمنطقی از روی خشم و نفرت است. به همین دلیل است که دارودستة کروبی و موسوی مطالبات‌شان را خارج از چارچوب قانون قرار داده، خواهان ابطال انتخابات می‌شوند. می‌دانیم که چنین برخوردهائی بدون حمایت سفارتخانه‌های بیگانه امکانپذیر نیست. با توجه به پیروی موسوی و کروبی از الگوی گاو حاج میرزاآغاسی بهتر است نگاهی داشته باشیم به مطالبات حامیا‌ن‌شان در فرانسه.

پس از برگزاری «شبه‌انتخابات» و مشارکت فرضی 85 درصد مردم ایران در این نمایشات مهوع، شرکت نفتی «توتال» نیز خواهان «مشارکت» در پروژة خط لولة «نکا ـ جاسک» شد! بله، این «مشارکت» پیامد همان «مشارکت 85 درصدی» ‌است. خبر ابراز تمایل توتال برای چنین مشارکت فرخنده‌ای در اطلاعات، مورخ 27 خردادماه سالجاری نیز منعکس شده. خلاصه حمایت سنای فرانسه از «آزادی» در ایران و طبل زدن رسانه‌های این کشور برای میرحسین موسوی دلیل دارد. به عنوان نمونه می‌پردازیم به مصاحبة «کارل زرو» در شبکة «بی. اف. ام. تی. وی» با فردی به نام «امیرجهانشاهی» که روز گذشته پخش شد.

«کارل زرو» از هوچی‌های شناخته‌شده‌ای است که پیشتر در شبکة 4 به هوچی‌گری و جنجال اشتغال داشت و چون بیش از حد شلوغ کرد، از شبکه اخراج‌اش کردند. باری روز گذشته «کارل زرو» به جهانشاهی می‌گفت، «راستی میرحسین موسوی چقدر رأی آورده، 57 درصد؟» جهانشاهی پاسخ می‌داد، «بله، 57 درصد!» بعد کارل زرو می‌گفت «اوپوزیسیون چه می‌خواهد؟» جهانشاهی پاسخ می‌داد «ابطال انتخابات.» مجری می‌پرسید، چرا؟ جهانشاهی جواب می‌داد، «در این انتخابات تقلب شده!» حال بپردازیم به «بررسی منطقی» مصاحبة کذا.

از آنجا که فرض محال محال نیست، فرض می‌کنیم در حکومت اسلامی می‌توان انتخابات هم داشت و 40 میلیون نفر در مسابقات مارگیری جمکران شرکت کرده‌ و 57 درصدشان به موسوی جلاد رأی داده‌اند تا از «خط امام» و خون شهدا دفاع کرده حکومت را به امام زمان تحویل دهد. ولی وزارت کشور «تقلب» کرده و پس از «بی‌بی‌سی»، احمدی نژاد را برندة این نمایشات مهوع اعلام کرده. اعتراض موسوی به «تقلب» آنهم پیش از اعلام نتایج را هم فراموش می‌کنیم. اگر چنین است چرا موسوی و کروبی با «بازشماری» آراء مخالفت می‌کنند؟

برای این پرسش پاسخ‌های فراوان وجود دارد از آنجمله است: اصولاً رای گیری در جمکران یک نمایش است و آراء مردم هیچ اهمیتی ندارد. کسی هم وقت خود را برای شمارش آن تلف نمی‌کند. سیدابراهیم نبوی که معاون سیاسی وزارت کشور بوده بهتر می‌داند که نتایج «انتخابات» را کدام سفارتخانه تعیین می‌کند. بله، یکی از دلائل قابل قبول پافشاری فعلة فاشیسم بر ابطال انتخابات می‌تواند همین واقعیت تلخ باشد که بازشماری اصولاً امکانپذیر نیست، چرا که آراء فرضی و موهوم را نمی‌توان شمرد و یا بازشمرد! میرحسین موسوی هم که دوبار علی خامنه‌ای را با 90 درصد آراء از صندوق‌های مارگیری بیرون کشیده از این واقعیت آگاه است به همین دلیل خواهان ابطال انتخابات شده. آخوند کروبی هم به همین دلیل با برخورداری از رهنمودهای رضوی‌فقیه، الگوی گاو حاج‌میرزاآغاسی را برگزیده و اینچنین در برابر مقام‌معظم «شیر» شده.

حال فرض کنیم انتخابات کذا باطل اعلام شود و یک نمایش مارگیری دیگر به راه افتد. طبیعی است که اینبار «بی‌بی‌سی» و دیگر «رادیوهمبونه‌ها» تعداد شرکت کنندگان را حتی بیش از 40 میلیون نفر اعلام کرده مدعی شوند «صد در صد» واجدان شرایط مانند کودکان یا عقب‌افتادگان ذهنی، از لج احمدی نژاد هم که شده در مسابقات مارگیری شرکت کرده‌اند. ما هم می‌پذیریم. حال ببینیم پیامد برگزاری دوبارة انتخابات چیست؟

به عنوان نمونه، آراء بسیاری از حوزه‌ها می‌تواند از سوی وزارت کشور به دلائل مختلف مخدوش شناخته شود یا در بعضی از حوزه‌های مارگیری ممکن است عملیات خرابکارانه صورت گیرد و ... ولی مهم‌ترین موضوعی که هیچکس به آن اشاره نمی‌کند این است که بدون تأئید شورای نگهبان نتایج انتخابات رسمیت نخواهد داشت و در واقع دم همة گاوهای حاج میرزاآغاسی که با شعار «ابطال انتخابات» به نفس‌کش‌طلبی پرداخته‌اند به دست همین شورای نگهبان خواهد بود که ادعا می‌شود فرمانبردار خامنه‌ای است! اگر چنین است ابطال انتخابات کافی نیست، می‌باید در وزارت کشور و شورای نگهبان هم تغییراتی ایجاد شود تا نتایج انتخابات مطابق میل سفارت‌پناهان از آب در آید! می‌بینیم که میرحسین موسوی و کروبی و مشاور چماقدارش، رضوی فقیه که گویا خواهان برگزاری «انتخابات آزاد» شده‌اند مهمل می‌گویند. یکنفر به این گوساله‌های ننه حسن نمی‌گوید اگر در ایران انتخابات آزاد وجود داشته باشد، جای امثال میرحسین موسوی و شرکاء در دادگاه است نه در کاخ ریاست جمهوری. ابطال انتخابات در واقع به تداوم بحران در ایران می‌انجامد و منافع چنین بحرانی فقط نصیب اربابان حکومت اسلامی در غرب خواهد شد.

برخلاف ترهات پراکنی علی‌خامنه‌ای، آمریکا و اروپا هیچ مخالفتی با این حکومت «الهی» ندارند. بهترین دلیل هم اینکه تمام رسانه‌های غرب از نخستین ساعات 23 خردادماه سالجاری ضمن تأئید «مشارکت 85 درصدی» مردم ایران در نمایشات مهوع جمکران، پیش از اعلام نتایج رسمی «انتخابات»، هم‌صدا با میرحسین موسوی بر طبل «تقلب» می‌کوبیدند. روشن‌تر بگوئیم رسانه‌های غرب به اجرای سناریوی پیش‌ساختة خود مشغول بودند. سناریوئی که ضمن تأمین مشروعیت فراگیر برای حکومت اسلامی، یک اوپوزیسیون کاذب هم به رهبری موسوی برای این «حکومت‌توحش» و بسیار «مشروع» ایجاد کرده. اوپوزیسیونی که با جنجال و هیاهو خواهان «ابطال انتخابات» می‌شود!

پس بجای پرداختن به هیاهوی «انتخابات» جمکران بهتر است چارچوب استراتژیک بحران ایران را بررسی کنیم. چرا که بحران ایران در ارتباط تنگاتنگ با منافع استعماری قرار گرفته. منافعی که ایجاب می‌کند ملت ایران همچون هشت دهة اخیر به ابزار فشار بر ابرقدرت روسیه تبدیل شود. روشن‌تر بگوئیم تداوم حکومت توحش اسلامی در ایران و «کسب مشروعیت» برای این حکومت تأمین کنندة منافع آمریکا و اتحادیة اروپا در کل منطقه است.

کارفرمایان هفته نامة «نوول اوبسرواتور» از هم اکنون شکم خود را برای یک «جنگ خوب» صابون زده‌اند. نوول اوبسرواتور متعلق به محفل «لولوسازی» و «جنگ‌بازی» است. این رسانه در پائیز سال 1357 یک دل نه صد دل عاشق قدرت و عظمت روح‌الله شده بود تا جائی که روی جلد خود را به «خمینی، مردی که غرب را به لرزه در می‌آورد» اختصاص داد! امروز همین رسانه، از قلم مفسر خود، «ژان دانیل»، شیفته و شیدای «احمدی نژاد، اسطورة تاریخ» و «جوانان آمادة شهادت» در ایران شده ادعا می‌کند، برای مسلمانان، ایران در ردیف آمریکا قرار گرفته!

البته ریشة چنین تفسیرهای گوساله‌پسندی را باید در اختلافات روسیه با اتحادیة اروپا و ارتش ناتو بر سر منابع انرژی، سپر دفاعی و تجهیز گورکن‌ها به سلاح اتمی جستجو کرد، نه در شبه‌انتخابات جمکران. ولی از آنجا که کارفرمایان «نوول اوبسرواتور» مانند همة‌ فاشیست‌ها با تحولات تاریخی بیگانه‌اند، می‌پندارند با فوت کردن در آستین حکومت اسلامی و دم زدن از قدرت و عظمت احمدی‌نژاد، ملت‌ ایران بازهم جوانان‌اش را برای تأمین منافع ‌اینان راهی یک «جنگ مقدس» با اسرائیل خواهد کرد.

ژان دانیل در مقالة خود چنین القاء می‌کند که ما ایرانیان از تهاجم نظامی آمریکا به عراق هم سود برده‌ایم و هم خوشحال‌ایم، چون آمریکا صدام حسین را نابود کرده! حال آنکه برخلاف چرندیات ایشان تهاجم نظامی آنگلوساکسون‌ها به عراق و افغانستان در واقع برای تداوم و تقویت حکومت طالبانی جمکران و در تضاد با منافع‌ ملی ایران قرار گرفته. چرا که حکومت اسلامی علیرغم تبلیغات استعماری، نمایندة ملت ایران نیست. مفسر نوول اوبسرواتور تلاش می‌کند این حکومت ایران‌ستیز را در ترادف با ملت ایران قرار دهد تا نوکری و عربده‌جوئی‌های «حکومت‌توحش» را «خواست ایرانیان» بنمایاند:

«ایرانی‌ها تا ابد مدیون ایالات متحد هستند که آن‌ها را از شر دشمنی چون صدام حسین نجات داد [...] از این به بعد احمدی نژاد می‌تواند خود را [...] یکی از اسطوره‌های تاریخی منطقه و حتی قاره بداند و در مورد مسلمانان جهان همردیف آمریکا به حساب آورد [...] بعد از پیروزی مشکوک [...] احمدی‌نژاد ما بیش از هر زمان دیگر در برابر چهرة تهدید ایرانی قرار گرفته‌ایم [...] رئیس جمهور آمریکا و تونی بلر [...] اعتراف به دولت فلسطین از سوی اسرائیل را گامی به جلو نامیدند [...] در حالیکه ایرانی‌ها قاطعانه از هرگونه عقب نشینی خودداری می‌کنند [...] این در حالی است که هنوز هم مسئله داخلی ایران روشن نشده، جائی که جوانان آمادة‌ قربانی شدن هستند.»


ترجمة کامل این پروپاگاند بیشرمانه که در واقع مطالبات استعمار را از ملت ایران بازتاب می‌دهد، در سایت نووستی، ‌ مورخ 29 خردادماه سالجاری موجود است. با توجه به اینکه خواسته‌های جنگ‌طلبان «روشن، واضح» و ارواح شکم‌شان «مبرهن» است، لازم است بوق‌های استعمار را از ابزار جنگ‌طلبی و به ویژه از «نبرد با اسرائیل» محروم کنیم. کافی است محافل «لولوسازی» بدانند که ما قوانین و مقررات بین‌المللی را به رسمیت می‌شناسیم و در چنین چارچوبی موجودیت کشور اسرائیل در مرزهای قانونی‌اش پذیرفته شده ‌است. باعث تأسف است که اوپوزیسیون حکومت اسلامی به جای موضع‌گیری شفاف در مورد چنین مسائل مهمی، با تجمع در برابر سفارتخانه‌های ایران و هم‌صدائی با اراذل و اوباش صادراتی حکومت اسلامی به غرب، درواقع خود را به سیاهی لشکر فاشیسم سبز تبدیل کرده.





...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت