تیزسالاری دینی!
...
چون روی تو بینقاب گردد
آفاق جمال برنتابد
خاقانی
«کشور ایران دیگر نمیتواند به خود اجازه دهد که میلیاردها دلار صرف ساخت سلاح موشکی و هستهای نموده و به سازمانهای تروریستی کمک کند.»
منبع: نووستی، مورخ 9 تیرماه سالجاری به نقل از «رادیو آزادی»
این سخنان در واقع اعلام مواضع نوین آمریکا یا بهتر بگوئیم عقبنشینی ناتو در برابر روسیه است! همچنانکه گفتیم «واژگوننمائی» یکی از شیوههای رایج پروپاگاند استعماری است. جار و جنجال پیرامون آراء فرضی میرحسین موسوی در واقع برای تداوم سیاست تجهیز حکومت اسلامی به سلاح اتمی و تقویت طالبان جهت تهدید روسیه به راه افتاده. سیاستی که حکومت اسلامی تحت نظارت آمریکا به اجرا در آورده و حاکمیت آمریکا هم به دروغ خود را مخالف آن وانمود میکند. به عبارت دیگر حکایت انتخابات جمکران به سخنرانی احمدینژاد در نشست «دوربان2» شباهت فراوان دارد. هر گاه آمریکا ناچار به عقب نشینی از مواضع سنتی خود در برابر روسیه میشود، گورکنها باید برای حفظ پرستیژ ارباب جاروجنجال به راه انداخته چنان طبل بزنند که صدای گ... ولینعمتشان به گوش جهانیان نرسد. ولی اینبار آمریکا چنان بادی در شکماش پیچیده که اگر خارج شود نوامیس اسلام را خدشهدار خواهد کرد و اگر خارج نشود، شکم «مقدس» عموسام را میترکاند و جهان غرق کثافت خواهد شد. به این دلیل عربدة چاقوکشان فرهیختة مقیم فرنگ با صدای جغجغهها و مطربهای پنتاگون درهم آمیخته.
زلف کان از رعشه جنبد پایبند دل نگردد
باد کز دکلان جهد تخت سلیمان برنتابد
پنتاگون به معنای واقعی کلمه یک سیرک سیار دارد. در آن مطرب، لوده، لوطی، عنتر، زنگوله، جغجغه و از همه مهمتر سگهای دستآموزی نگاهداری میشوند که معمولاً تحت عنوان «روشنفکر» پای به صحنه میگذارند. ویژگی سیرک پنتاگون این است که همة ابزار و اجزاء و مجریاناش «انساننما» هستند. انسان نماهائی که جز تشویق جنگ و خشونت هیچ نقش دیگری ندارند. به همین دلیل برنامههای سیرک کذا در همة رسانهها بازتاب وسیع دارد. برنامة جدید سیرک پنتاگون گویا تبدیل جیرهخواران «فاشیست ـ مسلمان» به «مخالفان» حکومت «آقاامام زمان» باشد.
تبدیل خشونت و ابتذال به «هنجار اجتماعی» در کشور ایران یکی از اهداف اصلی استعمار است. برای نیل به چنین هدف مقدس و نان و آبداری «واژگوننمائی» در رأس تبلیغات استعماری قرار میگیرد. از آنجمله است «قانونمداری» مقامات حکومت جمکران!
برای اینکه ثابت شود در حکومت اسلامی قانون وجود ندارد، و به ویژه قوة قضائیه از اجرای قانون روی برتافته، نگاهی خواهیم داشت به اظهارات برخی مقامات، آخوندها و تولهآخوندهای فرهیختة حکومت اسلامی از جمله اکبربهرمانی و اعضای قبیلهاش، بهزاد نبوی و ...که در سایت ایرنا، مورخ 8 تیرماه 1388 تحت عنوان «عالیجنابان آشوب» منتشر شده. البته به تکرار سخنان اینان نخواهیم پرداخت، چرا که منابع ترهاتپراکنیشان در مطلب مذکور با کد خبر 561086 در سایت ایرنا موجود است. با این وجود یادآور میشویم که اگر قانون، یا بهتر بگوئیم همان «شبه قانون» حکومت اسلامی هم در ایران رعایت میشد، بهزاد نبوی، اکبر بهرمانی، مهدی و فائزه هاشمی، محمدرضا خاتمی و دیگر اراذل و اوباشی که نامشان در مطلب کذا ذکر شده، میبایست به جرم افترا، توهین و تشویق به شورش تحت پیگرد قانونی قرار میگرفتند، تا از التهاب حاکم بر فضای جامعه کاسته شود. شاهدیم که چنین نشد.
نه شخص احمدینژاد و نه قوة قضائیه به این مسائل نپرداختند، چرا؟ چون حکومت اسلامی خود برخاسته از خشنترین صور قانونشکنی یعنی کودتا است. «قانون» در چنین حکومتی همان مناظرههای مبتذل و مهوعی است که از سیمایکریه حکومت اسلامی طی «انتخابات» کذا پخش شد. قانون، همان عربدهجوئی، هتاکی و نفسکشطلبیهائی است که طی سه دهة اخیر توسط «ساتاس» تنظیم میشود، و هر هفته به عنوان «خطبة نماز جمعه» تحویل ملت ایران داده شده، تا از این مسیر خشونت و ابتذال به الگوی رفتار «سیاسی ـ اجتماعی» مردم تبدیل شود. خلاصه در یک جمله، همانطور که بالاتر گفتیم، سیاست استعمار در کشورمان تبدیل خشونت و ابتذال به یک «هنجار اجتماعی» است.
به عنوان نمونه، طبق اصل 4 قانون اساسی حکومت اسلامی، شورای نگهبان بالاترین مرجع نظارت بر «تصویب» و «اجرای قوانین» است. البته ما قانون اساسی این حکومت را «قانون» نمیشناسیم، چرا که «فاقد صراحت» است. ولی «مقامات» حکومت اسلامی به «نظام» و قانون اساسی آن معتقد و متعهداند، بنابراین وقتی میرحسین موسوی و آخوندکروبی، دو جنایتکاری که صلاحیتشان را همین شورا برای احراز مقام ریاست «جمهوری» نظام کذا تأئید کرده، صلاحیت شورای نگهبان را پس از انتخابات به زیر سئوال میبرند، رفتارشان اگر نخواهیم بگوئیم ابلهانه و مضحک، نشان از نقض صریح قانون اساسی حکومت اسلامی دارد. این دو نفر از تاریخ 23 خردادماه با جنجال و هیاهو و برپائی تجمع غیرقانونی نه تنها «شرایط ویژه» را بر ملت ایران تحمیل کردند که باعث قتل چند نفر نیز شدهاند. ولی همچنان «قانون» شامل حالشان نمیشود، یا به عبارت دیگر قوة قضائیة «اسلام ناب» و «حکومت عدل علی» کور و کر مانده. چرا؟ چون حکومت اسلامی یک مجموعة منسجم از مزدور و دستنشاندة استعمار است و بس. افرادی که طیف حاکمیت این نظام توحش را تشکیل میدهند همه و همه باید ضامن تداوم و گسترش منافع استعمار غرب در ایران باشند. اینان وظیفة مقدس خود را طی سیسال به بهترین نحو ممکن انجام دادهاند. لاتبازیهائی که تحت عنوان فعالیت «انتخاباتی» به راه افتاد، دقیقاً در همین راستا قرار میگیرد.
شورای نگهبان نتایج شبهانتخابات جمکران را تأئید کرد؟ هیچ نگران نباشید! این تأئید شتابزده به منظور تقویت جایگاه میرحسین موسوی و آخوند کروبی انجام پذیرفته. به این ترتیب زوج «موسوی ـ کروبی»، دو مزدور وفادار استعمار غرب در جایگاه «شهیدمظلوم» قرارمیگیرند و اکثریت ایرانیان خود را با اینان «شناسائی» خواهند کرد. امروز شیخ کروبی و موسوی به همراه گلة اصلاحطلبان با دمشان گردو میشکنند. پروپاگاند غرب 40 میلیون طرفدار حکومت برایشان فراهم آورده، خامنهای و احمدینژاد هم «حق مسلمشان» را پایمال کردهاند! و به این ترتیب آیندة سیاسیشان در ایران تضمین شده!
البته کودتای سپاه پاسداران برای تاجگذاری موسوی شکست خورد! ولی اینهم هیچ اشکالی ندارد. «اصل سرمایه» یا همان مشروعیت 85 درصدی محفوظ است و با گذشت زمان مقداری «بهره» هم به آن تعلق خواهد گرفت. شاید در آیندهای نه چندان دور یک کودتای مخملی با 90 درصد مشروعیت برای این دو عضو «خوشنام» طایفة آبمنگل سازمان دهند. بله سیاستهای آمریکا، به عنوان فرماندة ناتو هرگز باخت ندارد. در ویتنام، حتی در عراق و افغانستان، پنتاگون برنده به شمار میرود، چرا که در میانة میدان تخریب و خشونت، همواره انسانیات بازندة اصلی است.
با تأئید نتایج مسابقات مارگیری توسط شورای نگهبان، اربابان حکومت اسلامی اگر چه نتوانستند با کودتای سپاه پاسداران در پس پردة آشوبهای خیابانی، میرحسین موسوی را بر تخت «رهبر مردمی» بنشانند، ولی مزدور وفادارشان را در جایگاه «رهبر اوپوزیسیون» تثبیت کردند. به این ترتیب و بر اساس پروپاگاند غرب، کل حکومت توحش مورد تأئید 40 میلیون ایرانی عاقل و بالغ است که اکثریتشان مخالف خامنهای و احمدی نژاداند، پس بر اساس این منطق بلاهتپرور، همة مخالفان احمدی نژاد طرفدار موسوی خواهند بود! حال آنکه به هیچ عنوان چنین نیست. شرکت 40 میلیون نفر در معرکة مارگیری یک دروغ بیشرمانه است، که همة سگهای دستآموز و بوقهای پنتاگون پیرامون آن به «اجماع» رسیدهاند.
اگر چنین جمعیتی در«انتخابات» شرکت کرده بود، و در اکثریت خود به یکی از آبمنگلها هم رأی داده بود، این «حضور» یا در تجمع طرفداران موسوی مشهود بود ـ که دیدیم چنین نشد ـ یا اینکه طرفداران احمدینژاد برای ابراز پشتیبانی از مهرورزی خیابانها را به اشغال خود در میآوردند. دیدیم این یک هم نشد. در واقع اصل قضیه یعنی شرکت 40 میلیون ایرانی در نمایشات 22 خردادماه 1388 دروغ اصلی و سرمایة کودتا بر علیه ملت ایران است. با این وجود، ما از هم اکنون به کودتاچیان آنگلوساکسون اطمینان میدهیم که کور خواندهاند! ملت ایران کل حکومت اسلامی را با رهبر آیندهاش به زبالهدان تاریخ خواهد انداخت.
«شبهانتخابات» 22خردادماه 1388 را میتوان تلاشی برای «بازگشت به گذشته» و تکرار روزهای خوش «بهارعاظادی» تلقی کرد. بهتر بگوئیم اربابان حکومت اسلامی با برگزاری مسابقات مارگیری، «بازتولید» همهپرسی 12 فروردینماه 1358 را مد نظر داشتند. ولی همچنانکه گفتیم تاریخ تکرار نخواهد شد، مگر به صورت یک مضحکه! و آفتاب آمد دلیل آفتاب؛ شرایط امروز ثابت میکند که نه دارودستة موسوی و نه دولت مهرورزی و نه اصولاً هیچیک از مخالفان دستساز حکومت جمکران در داخل و خارج قادر به جلب حمایت اکثریت مردم ایران نیستند. چرا؟ چون مردم ایران به بیماری نسیان دچار نشدهاند.
چند صد نفری هم که زنگولههای پنتاگون روز گذشته در پاریس جمع کرده بودند، راه به جائی نخواهند برد! اصولاً اگر کسی یک جو عقل داشته باشد، با گروه اسلامپرست «سبزها»، و یا «گلة روشنفکران» از قماش برنارهانریلوی و دیگر جغجغههای پنتاگون همصدا نخواهد شد. پیش از ادامة مطلب یادآور شویم برنارهانریلوی، از وقتی در برابر سفارت کوبا از گاردهای سفارت کتک مفصلی نوش جان کرد، فقط برای حمایت از «فاشیست ـ مسلمانها» تظاهرات میکند. پس تعجب نکنیم که پای ثابت چنین تظاهراتی اوباشجیرهخوار حکومت جمکران از جمله محسن مخملباف باشند که الطاف ویژة پاسدار شریعتمداری شامل حالاش شده و برای گرم کردن بازارش از او به عنوان «مخالف حکومت» یاد میکند! بله پس از کسادی «سیرک اصلاحطلبی» نوبت به «سیرک مخالفان حکومت» رسیده، و بخش اصلی واژگوننمائی این سیرک استعماری توسط شخص پاسدار شریعتمداری و در رسانة کیهان به مورد اجرا گذاشته میشود.
روز 12 فروردینماه سال 1358، دولت شیخ مهدی بازرگان پس از برگزاری رفراندوم اعلام داشت 99 درصد مردم ایران به «جمهوری اسلامی» رأی مثبت دادهاند. البته در اینکه بسیاری از مردم فریب وعدههای عوامفریبانة خمینی شیاد را خورده بودند، و بسیاری دیگر «از لج شاه» به حکومت خردجال «رأی مثبت» دادند، و بسیاری هم برای «نه گفتن» به حکومت خردجال راهی حوزههای مارگیری شدند تردیدی نیست. مهم این است که روز 12 فرودینماه در تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران عدة زیادی در برابر حوزههای «رأیگیری» تجمع کردند. همین «حضور مردم» برای رسانههای غرب کافی بود که طرفداری 99 درصد از مردم ایران را از اراذل و اوباش حوزه و بازار در بوق بگذارند. البته آنروز هم مثل روز 22 خردادماه سالجاری شمارش آراء در کار نبود، حضور «تل مردم» اهمیت داشت.
باری از روز 12 فروردین 58، ملت ایران به دو دسته تقسیم شد: «انقلابی» و «طاغوتی»! طاغوتی با حکومت توحش خمینی مخالف بود، ولی در ذهن علیل امام به اصطلاح «روشنضمیر»، هر که با توحش مخالف بود با امت و اسلام مخالف بود، و در نتیجه دشمن شمارة یک دینمبین به شمار میرفت. پس از گذشت سه دهه، اربابان حکومت در لندن و واشنگتن به نقطة شروع خیمهشببازی خود بازگشته، و باز هم ملت ایران را به دو دسته تقسیم کردهاند: «طرفدار نظام» و «دشمن!» اینبار دشمن کیست؟ خودفروخته و آدمکشی به نام میرحسین موسوی که با توافق کامل با مقام معظم و طبق برنامة ارباب یک تنه در برابر رهبر قدرقدرت جمکران، نیروهای انتظامی، ساواک و سپاه مزدوران انقلاب اسلامی ایستاده، «مظلومنمائی» هم میکند تا از این مسیر ایران مانند عراق، افغانستان و پاکستان به «منطقة آشوب» تبدیل شود. اگر پاکستان و افغانستان را برای مسائل استراتژیک به آشوب کشیدهاند، مردم ایران و عراق از آنجا که «نفت» دارند، یا باید قربانی سرکوب و سکوت شوند، یا در آشوب زندگی کنند.
و برای تحقق چنین شرایطی حضور «خداوند ابراهیم» الزامی است. چرا که به خواست خداوند یا تحریم اقتصادی و سیاسی بر ایران حاکم میشود، یا ملت درگیر جنگ خواهد شد. نتیجه در هر حال یکی است: تحمیل «شرایط ویژه» بر ما ملت. چرا؟ چون زمانیکه در کشوری «شرایط ویژه» اعلام میشود، حتی در یک کشور دمکراتیک، نیروهای نظامی و انتظامی میتوانند قانون و مقررات را نادیده گرفته، امنیت را در اولویت قرار دهند. و زمانیکه در یک نظام دستنشانده از قماش حکومت جمکران چنین شرایطی اعلام میشود، هدف اصلی فقط سرکوب و کشتار جهت گسترش زمینة تاراج استعماری خواهد بود.
علیرغم جوش و خروش اهالی «لوموند» برای «انزوای سیاسی» ایران، امروز، اعلام شد احمدینژاد به لیبی میرود. تشکیل محور برلوسکنی ـ قذافی ـ احمدینژاد را حضور اربابانشان در پنتاگون شادباش گفته، امیدواریم سینیور «فراتینی» بزودی بر گورکنها منت گذاشته، مشروعیت 85 درصدی نظام و مظلومیت شهید میرحسین موسوی را «تائید» کنند. یادآور شویم با امضای قرارداد خرید گاز بین «گازپروم» و جمهوری آذربایجان، پروژة خط لولة «نابوکو» امروز رسماً به خاک سپرده شد. پس ضمن عرض تسلیت به «بریتیش پترولیوم» و «توتال» به دو جناح آبمنگلها گوشزد میکنیم، شکست پروژة اربابانشان برای تاراج «گاز» را نمیتوانند با تبدیل کشور ایران به گ...زسالاری «دینی» جبران کنند.
نسازد عاشقی با سرفرازی
که بازی برنتابد عشقبازی
نظامی
دکلان، ابزار پشم و ابریشمتابی است.
آفاق جمال برنتابد
خاقانی
«کشور ایران دیگر نمیتواند به خود اجازه دهد که میلیاردها دلار صرف ساخت سلاح موشکی و هستهای نموده و به سازمانهای تروریستی کمک کند.»
منبع: نووستی، مورخ 9 تیرماه سالجاری به نقل از «رادیو آزادی»
این سخنان در واقع اعلام مواضع نوین آمریکا یا بهتر بگوئیم عقبنشینی ناتو در برابر روسیه است! همچنانکه گفتیم «واژگوننمائی» یکی از شیوههای رایج پروپاگاند استعماری است. جار و جنجال پیرامون آراء فرضی میرحسین موسوی در واقع برای تداوم سیاست تجهیز حکومت اسلامی به سلاح اتمی و تقویت طالبان جهت تهدید روسیه به راه افتاده. سیاستی که حکومت اسلامی تحت نظارت آمریکا به اجرا در آورده و حاکمیت آمریکا هم به دروغ خود را مخالف آن وانمود میکند. به عبارت دیگر حکایت انتخابات جمکران به سخنرانی احمدینژاد در نشست «دوربان2» شباهت فراوان دارد. هر گاه آمریکا ناچار به عقب نشینی از مواضع سنتی خود در برابر روسیه میشود، گورکنها باید برای حفظ پرستیژ ارباب جاروجنجال به راه انداخته چنان طبل بزنند که صدای گ... ولینعمتشان به گوش جهانیان نرسد. ولی اینبار آمریکا چنان بادی در شکماش پیچیده که اگر خارج شود نوامیس اسلام را خدشهدار خواهد کرد و اگر خارج نشود، شکم «مقدس» عموسام را میترکاند و جهان غرق کثافت خواهد شد. به این دلیل عربدة چاقوکشان فرهیختة مقیم فرنگ با صدای جغجغهها و مطربهای پنتاگون درهم آمیخته.
زلف کان از رعشه جنبد پایبند دل نگردد
باد کز دکلان جهد تخت سلیمان برنتابد
پنتاگون به معنای واقعی کلمه یک سیرک سیار دارد. در آن مطرب، لوده، لوطی، عنتر، زنگوله، جغجغه و از همه مهمتر سگهای دستآموزی نگاهداری میشوند که معمولاً تحت عنوان «روشنفکر» پای به صحنه میگذارند. ویژگی سیرک پنتاگون این است که همة ابزار و اجزاء و مجریاناش «انساننما» هستند. انسان نماهائی که جز تشویق جنگ و خشونت هیچ نقش دیگری ندارند. به همین دلیل برنامههای سیرک کذا در همة رسانهها بازتاب وسیع دارد. برنامة جدید سیرک پنتاگون گویا تبدیل جیرهخواران «فاشیست ـ مسلمان» به «مخالفان» حکومت «آقاامام زمان» باشد.
تبدیل خشونت و ابتذال به «هنجار اجتماعی» در کشور ایران یکی از اهداف اصلی استعمار است. برای نیل به چنین هدف مقدس و نان و آبداری «واژگوننمائی» در رأس تبلیغات استعماری قرار میگیرد. از آنجمله است «قانونمداری» مقامات حکومت جمکران!
برای اینکه ثابت شود در حکومت اسلامی قانون وجود ندارد، و به ویژه قوة قضائیه از اجرای قانون روی برتافته، نگاهی خواهیم داشت به اظهارات برخی مقامات، آخوندها و تولهآخوندهای فرهیختة حکومت اسلامی از جمله اکبربهرمانی و اعضای قبیلهاش، بهزاد نبوی و ...که در سایت ایرنا، مورخ 8 تیرماه 1388 تحت عنوان «عالیجنابان آشوب» منتشر شده. البته به تکرار سخنان اینان نخواهیم پرداخت، چرا که منابع ترهاتپراکنیشان در مطلب مذکور با کد خبر 561086 در سایت ایرنا موجود است. با این وجود یادآور میشویم که اگر قانون، یا بهتر بگوئیم همان «شبه قانون» حکومت اسلامی هم در ایران رعایت میشد، بهزاد نبوی، اکبر بهرمانی، مهدی و فائزه هاشمی، محمدرضا خاتمی و دیگر اراذل و اوباشی که نامشان در مطلب کذا ذکر شده، میبایست به جرم افترا، توهین و تشویق به شورش تحت پیگرد قانونی قرار میگرفتند، تا از التهاب حاکم بر فضای جامعه کاسته شود. شاهدیم که چنین نشد.
نه شخص احمدینژاد و نه قوة قضائیه به این مسائل نپرداختند، چرا؟ چون حکومت اسلامی خود برخاسته از خشنترین صور قانونشکنی یعنی کودتا است. «قانون» در چنین حکومتی همان مناظرههای مبتذل و مهوعی است که از سیمایکریه حکومت اسلامی طی «انتخابات» کذا پخش شد. قانون، همان عربدهجوئی، هتاکی و نفسکشطلبیهائی است که طی سه دهة اخیر توسط «ساتاس» تنظیم میشود، و هر هفته به عنوان «خطبة نماز جمعه» تحویل ملت ایران داده شده، تا از این مسیر خشونت و ابتذال به الگوی رفتار «سیاسی ـ اجتماعی» مردم تبدیل شود. خلاصه در یک جمله، همانطور که بالاتر گفتیم، سیاست استعمار در کشورمان تبدیل خشونت و ابتذال به یک «هنجار اجتماعی» است.
به عنوان نمونه، طبق اصل 4 قانون اساسی حکومت اسلامی، شورای نگهبان بالاترین مرجع نظارت بر «تصویب» و «اجرای قوانین» است. البته ما قانون اساسی این حکومت را «قانون» نمیشناسیم، چرا که «فاقد صراحت» است. ولی «مقامات» حکومت اسلامی به «نظام» و قانون اساسی آن معتقد و متعهداند، بنابراین وقتی میرحسین موسوی و آخوندکروبی، دو جنایتکاری که صلاحیتشان را همین شورا برای احراز مقام ریاست «جمهوری» نظام کذا تأئید کرده، صلاحیت شورای نگهبان را پس از انتخابات به زیر سئوال میبرند، رفتارشان اگر نخواهیم بگوئیم ابلهانه و مضحک، نشان از نقض صریح قانون اساسی حکومت اسلامی دارد. این دو نفر از تاریخ 23 خردادماه با جنجال و هیاهو و برپائی تجمع غیرقانونی نه تنها «شرایط ویژه» را بر ملت ایران تحمیل کردند که باعث قتل چند نفر نیز شدهاند. ولی همچنان «قانون» شامل حالشان نمیشود، یا به عبارت دیگر قوة قضائیة «اسلام ناب» و «حکومت عدل علی» کور و کر مانده. چرا؟ چون حکومت اسلامی یک مجموعة منسجم از مزدور و دستنشاندة استعمار است و بس. افرادی که طیف حاکمیت این نظام توحش را تشکیل میدهند همه و همه باید ضامن تداوم و گسترش منافع استعمار غرب در ایران باشند. اینان وظیفة مقدس خود را طی سیسال به بهترین نحو ممکن انجام دادهاند. لاتبازیهائی که تحت عنوان فعالیت «انتخاباتی» به راه افتاد، دقیقاً در همین راستا قرار میگیرد.
شورای نگهبان نتایج شبهانتخابات جمکران را تأئید کرد؟ هیچ نگران نباشید! این تأئید شتابزده به منظور تقویت جایگاه میرحسین موسوی و آخوند کروبی انجام پذیرفته. به این ترتیب زوج «موسوی ـ کروبی»، دو مزدور وفادار استعمار غرب در جایگاه «شهیدمظلوم» قرارمیگیرند و اکثریت ایرانیان خود را با اینان «شناسائی» خواهند کرد. امروز شیخ کروبی و موسوی به همراه گلة اصلاحطلبان با دمشان گردو میشکنند. پروپاگاند غرب 40 میلیون طرفدار حکومت برایشان فراهم آورده، خامنهای و احمدینژاد هم «حق مسلمشان» را پایمال کردهاند! و به این ترتیب آیندة سیاسیشان در ایران تضمین شده!
البته کودتای سپاه پاسداران برای تاجگذاری موسوی شکست خورد! ولی اینهم هیچ اشکالی ندارد. «اصل سرمایه» یا همان مشروعیت 85 درصدی محفوظ است و با گذشت زمان مقداری «بهره» هم به آن تعلق خواهد گرفت. شاید در آیندهای نه چندان دور یک کودتای مخملی با 90 درصد مشروعیت برای این دو عضو «خوشنام» طایفة آبمنگل سازمان دهند. بله سیاستهای آمریکا، به عنوان فرماندة ناتو هرگز باخت ندارد. در ویتنام، حتی در عراق و افغانستان، پنتاگون برنده به شمار میرود، چرا که در میانة میدان تخریب و خشونت، همواره انسانیات بازندة اصلی است.
با تأئید نتایج مسابقات مارگیری توسط شورای نگهبان، اربابان حکومت اسلامی اگر چه نتوانستند با کودتای سپاه پاسداران در پس پردة آشوبهای خیابانی، میرحسین موسوی را بر تخت «رهبر مردمی» بنشانند، ولی مزدور وفادارشان را در جایگاه «رهبر اوپوزیسیون» تثبیت کردند. به این ترتیب و بر اساس پروپاگاند غرب، کل حکومت توحش مورد تأئید 40 میلیون ایرانی عاقل و بالغ است که اکثریتشان مخالف خامنهای و احمدی نژاداند، پس بر اساس این منطق بلاهتپرور، همة مخالفان احمدی نژاد طرفدار موسوی خواهند بود! حال آنکه به هیچ عنوان چنین نیست. شرکت 40 میلیون نفر در معرکة مارگیری یک دروغ بیشرمانه است، که همة سگهای دستآموز و بوقهای پنتاگون پیرامون آن به «اجماع» رسیدهاند.
اگر چنین جمعیتی در«انتخابات» شرکت کرده بود، و در اکثریت خود به یکی از آبمنگلها هم رأی داده بود، این «حضور» یا در تجمع طرفداران موسوی مشهود بود ـ که دیدیم چنین نشد ـ یا اینکه طرفداران احمدینژاد برای ابراز پشتیبانی از مهرورزی خیابانها را به اشغال خود در میآوردند. دیدیم این یک هم نشد. در واقع اصل قضیه یعنی شرکت 40 میلیون ایرانی در نمایشات 22 خردادماه 1388 دروغ اصلی و سرمایة کودتا بر علیه ملت ایران است. با این وجود، ما از هم اکنون به کودتاچیان آنگلوساکسون اطمینان میدهیم که کور خواندهاند! ملت ایران کل حکومت اسلامی را با رهبر آیندهاش به زبالهدان تاریخ خواهد انداخت.
«شبهانتخابات» 22خردادماه 1388 را میتوان تلاشی برای «بازگشت به گذشته» و تکرار روزهای خوش «بهارعاظادی» تلقی کرد. بهتر بگوئیم اربابان حکومت اسلامی با برگزاری مسابقات مارگیری، «بازتولید» همهپرسی 12 فروردینماه 1358 را مد نظر داشتند. ولی همچنانکه گفتیم تاریخ تکرار نخواهد شد، مگر به صورت یک مضحکه! و آفتاب آمد دلیل آفتاب؛ شرایط امروز ثابت میکند که نه دارودستة موسوی و نه دولت مهرورزی و نه اصولاً هیچیک از مخالفان دستساز حکومت جمکران در داخل و خارج قادر به جلب حمایت اکثریت مردم ایران نیستند. چرا؟ چون مردم ایران به بیماری نسیان دچار نشدهاند.
چند صد نفری هم که زنگولههای پنتاگون روز گذشته در پاریس جمع کرده بودند، راه به جائی نخواهند برد! اصولاً اگر کسی یک جو عقل داشته باشد، با گروه اسلامپرست «سبزها»، و یا «گلة روشنفکران» از قماش برنارهانریلوی و دیگر جغجغههای پنتاگون همصدا نخواهد شد. پیش از ادامة مطلب یادآور شویم برنارهانریلوی، از وقتی در برابر سفارت کوبا از گاردهای سفارت کتک مفصلی نوش جان کرد، فقط برای حمایت از «فاشیست ـ مسلمانها» تظاهرات میکند. پس تعجب نکنیم که پای ثابت چنین تظاهراتی اوباشجیرهخوار حکومت جمکران از جمله محسن مخملباف باشند که الطاف ویژة پاسدار شریعتمداری شامل حالاش شده و برای گرم کردن بازارش از او به عنوان «مخالف حکومت» یاد میکند! بله پس از کسادی «سیرک اصلاحطلبی» نوبت به «سیرک مخالفان حکومت» رسیده، و بخش اصلی واژگوننمائی این سیرک استعماری توسط شخص پاسدار شریعتمداری و در رسانة کیهان به مورد اجرا گذاشته میشود.
روز 12 فروردینماه سال 1358، دولت شیخ مهدی بازرگان پس از برگزاری رفراندوم اعلام داشت 99 درصد مردم ایران به «جمهوری اسلامی» رأی مثبت دادهاند. البته در اینکه بسیاری از مردم فریب وعدههای عوامفریبانة خمینی شیاد را خورده بودند، و بسیاری دیگر «از لج شاه» به حکومت خردجال «رأی مثبت» دادند، و بسیاری هم برای «نه گفتن» به حکومت خردجال راهی حوزههای مارگیری شدند تردیدی نیست. مهم این است که روز 12 فرودینماه در تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران عدة زیادی در برابر حوزههای «رأیگیری» تجمع کردند. همین «حضور مردم» برای رسانههای غرب کافی بود که طرفداری 99 درصد از مردم ایران را از اراذل و اوباش حوزه و بازار در بوق بگذارند. البته آنروز هم مثل روز 22 خردادماه سالجاری شمارش آراء در کار نبود، حضور «تل مردم» اهمیت داشت.
باری از روز 12 فروردین 58، ملت ایران به دو دسته تقسیم شد: «انقلابی» و «طاغوتی»! طاغوتی با حکومت توحش خمینی مخالف بود، ولی در ذهن علیل امام به اصطلاح «روشنضمیر»، هر که با توحش مخالف بود با امت و اسلام مخالف بود، و در نتیجه دشمن شمارة یک دینمبین به شمار میرفت. پس از گذشت سه دهه، اربابان حکومت در لندن و واشنگتن به نقطة شروع خیمهشببازی خود بازگشته، و باز هم ملت ایران را به دو دسته تقسیم کردهاند: «طرفدار نظام» و «دشمن!» اینبار دشمن کیست؟ خودفروخته و آدمکشی به نام میرحسین موسوی که با توافق کامل با مقام معظم و طبق برنامة ارباب یک تنه در برابر رهبر قدرقدرت جمکران، نیروهای انتظامی، ساواک و سپاه مزدوران انقلاب اسلامی ایستاده، «مظلومنمائی» هم میکند تا از این مسیر ایران مانند عراق، افغانستان و پاکستان به «منطقة آشوب» تبدیل شود. اگر پاکستان و افغانستان را برای مسائل استراتژیک به آشوب کشیدهاند، مردم ایران و عراق از آنجا که «نفت» دارند، یا باید قربانی سرکوب و سکوت شوند، یا در آشوب زندگی کنند.
و برای تحقق چنین شرایطی حضور «خداوند ابراهیم» الزامی است. چرا که به خواست خداوند یا تحریم اقتصادی و سیاسی بر ایران حاکم میشود، یا ملت درگیر جنگ خواهد شد. نتیجه در هر حال یکی است: تحمیل «شرایط ویژه» بر ما ملت. چرا؟ چون زمانیکه در کشوری «شرایط ویژه» اعلام میشود، حتی در یک کشور دمکراتیک، نیروهای نظامی و انتظامی میتوانند قانون و مقررات را نادیده گرفته، امنیت را در اولویت قرار دهند. و زمانیکه در یک نظام دستنشانده از قماش حکومت جمکران چنین شرایطی اعلام میشود، هدف اصلی فقط سرکوب و کشتار جهت گسترش زمینة تاراج استعماری خواهد بود.
علیرغم جوش و خروش اهالی «لوموند» برای «انزوای سیاسی» ایران، امروز، اعلام شد احمدینژاد به لیبی میرود. تشکیل محور برلوسکنی ـ قذافی ـ احمدینژاد را حضور اربابانشان در پنتاگون شادباش گفته، امیدواریم سینیور «فراتینی» بزودی بر گورکنها منت گذاشته، مشروعیت 85 درصدی نظام و مظلومیت شهید میرحسین موسوی را «تائید» کنند. یادآور شویم با امضای قرارداد خرید گاز بین «گازپروم» و جمهوری آذربایجان، پروژة خط لولة «نابوکو» امروز رسماً به خاک سپرده شد. پس ضمن عرض تسلیت به «بریتیش پترولیوم» و «توتال» به دو جناح آبمنگلها گوشزد میکنیم، شکست پروژة اربابانشان برای تاراج «گاز» را نمیتوانند با تبدیل کشور ایران به گ...زسالاری «دینی» جبران کنند.
نسازد عاشقی با سرفرازی
که بازی برنتابد عشقبازی
نظامی
دکلان، ابزار پشم و ابریشمتابی است.
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت