خورشید و «دیوار»!
...
امشب ستارهها همه در من چکیدهاند
[...]
هرقطرهای ز خون تنم شعله میکشد
من آتش روانام، من آتش ترم
امشب، میلاد خورشید، شب یلدا را جشن میگیریم. آخرین روز آذرماه کوتاهترین روز سال است، و با هیچ ترفندی نمیتوان بر عمر کوتاه آن، حتی یک لحظه نیز افزود! همچنانکه با توسل به سیاست شناخته شدة تحمیل «انزوای رسانهای» و «ممنوعیت» نمیتوان «تابوسازی» به راه انداخت! اگر میپندارید از طریق تابوسازی میتوانید برای به اصطلاح «جنبش سبز» بازارگرمی کنید، آب در هاون میکوبید! باری، در راستای همین سیاست تابوسازی است که امروز رسانههای جمکران شایع کردند، دولت پخش اخبار مربوط به گروه موسوی را در یک یا چند رسانه ممنوع کرده. تابوسازی روندی استکه معجزات فراوان دارد. در واقع با این شیوه «قطبنمای بصیرت» را به دست شوتوپرتها میدهند تا سروپا برهنه بشتابند به سوی تابو!
به محض اینکه فرد یا افرادی از طریق پروپاگاند در افکار عمومی به «تابو» تبدیل شوند، افکار عمومی به سوی اینان «جذب» خواهد شد. این شیوة هدایت افکارعمومی شناخته شده است. همچنانکه در وبلاگ «تابوفروشان» گفتیم، «واکنش» افراد به «تابو» یک واکنش غریزی و در نتیجه «غیرمنطقی» است. حکومت اسلامی یا بهتر بگوئیم ارباباناش هم میخواهند ملت ایران را به بیراهة واکنش غریزی، یعنی «تابوشکنی» هدایت کنند، از اینرو تلاش دارند از میرحسین موسوی تابو بسازند. پیشتر این روند در مورد خمینی و شریعتی اعمال شد و نتیجة بسیار مطلوب از آن به دست آمد، سپس همین شیوه در مورد آیتالله منتظری تکرار شد، ولی علیرغم تحمیل «انزوای رسانهای» بر مراسم تشییعجنازة ایشان امروز شکست این سیاست مزورانه در عمل به اثبات رسید.
هیچیک از رسانههای دروغپرداز غرب، از جمله «بیبیسی» نتوانست ادعا کند که امروز برای تشییع جنازة آیتالله منتظری، «تظاهرات میلیونی» به راه افتاد! حال آنکه رهبران طاعون سبز امروز را «عزای عمومی» اعلام کرده بودند! و منطقاً اگر به ادعای دارودستة طاعونیان، 24 میلیون ایرانی به میرحسین موسوی «رأی» داده بودند، با در نظر گرفتن جمعیت تهران و اصفهان، امروز میبایست حداقل یک میلیون نفر در قم تجمع میکردند، ولی دیدیم که چنین نشد. علیرغم جاروجنجال رسانههای غرب، علیرغم شایعهپراکنی سایتهای مخالفنما در مورد «جلوگیری مأموران از ورود اتوبوس عزاداران به قم» و مهملاتی از این قماش، هیچ رسانهای به خود جرأت نداد تا برایمان افسانة «تظاهرات میلیونی» بسراید. چنین سیاستی اگر سیسال پیش برای «عقیدهسازی» کارساز افتاد، امروز دیگر کارآئی خود را از دست داده.
اما کو گوش شنوا! دولت جمکران با تحمیل انزوای رسانهای بر تجمعات گروه موسوی میکوشد، از طریق شایعهپراکنی برای این گروه کسب وجهه کرده، جنایتکاران «پیرو خط امام» را در جایگاه اوپوزیسیون بنشاند. هر چند آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند، مرگ حسینعلی منتظری دست حکومت اسلامی و ارباباناش رو کرد و نشان داد که اصولاً «مشروعیت 85 درصدی» در کار نبوده.
«مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز»، به همین دلیل است که حکومت اسلامی با صلاحدید ارباب، بر همة تجمعات طاعون سبز «انزوای رسانهای» حاکم کرده، تا تل موهوم «شاهدان عینی» با «شایعهپراکنی» برای شوتوپرتها «خبرسازی» کنند و رسانههای «معتبر» غرب، بدون کمترین مسئولیتی شایعات کذا را به خورد افکار عمومی دهند و چنین وانمود کنند که ملت ایران نه تنها «پیرو خطامام»، که یک دل نه صد دل عاشق و شیدای کروبی و موسوی، دو جلاد مزدور کارخانة رجالهپروری است! به همین دلیل است که در «خبرها» اعلام میدارند، انتشار اخبار مربوط به دارودستة موسوی را دولت ممنوع کرده! حال آنکه این «اخبار» در شبکة مجازی، بر سایتهای مورد تأئید حکومت اسلامی در دسترس همه است و هیچ سانسوری نیز بر آنها اعمال نمیشود. دولت مهرورزی برای گرم کردن بازار طاعونیان، رسانههای جمکران را از انتشار بیانیههای مضحک موسوی و کروبی و پخش اظهارات پامنبریهایشان منع میکند، و خبر این ممنوعیت هم در همة رسانهها پخش میشود! این است روند «تابوسازی»!
«پیام» این تحرکات مزبوحانه چیست؟ رسانهها قصد القاء این دروغ بزرگ را دارند که گروه مهرورزی از محبوبیت گروه موسوی به هراس افتاده، و پخش اخبار مربوط به این گروه را ممنوع کرده! حال آنکه واقعیت جز این است. در واقع گروه مهرورزی میکوشد با توسل به روند «تابوسازی» به هر ترتیب برای میرحسین موسوی در افکار عمومی جذابیت ایجاد کند. هدف از این تبلیغات روشن است: تبدیل موسوی به «رهبر» محبوب و مردمی! برای اعمال چنین سیاستی لازم است آخوند کروبی، ضمن ایفای نقش سگ هرزهمرس و گاو حاج میرزا آغاسی، با ارسال نامة سرگشاده برای این و آن خود را مدافع «حق مردم» بخواند. حال آنکه این شیخ متقلب و مزدور در واقع مدافع «حق» استعمار است و با حمایت سفارتخانة کذا در برابر رئیس قوة قضائیة جمکران که او نیز از غلامان خانهزاد همان سفارت به شمار میرود به «قدرتنمائی» پرداخته! البته حضور هیزاکسلنسی بگوئیم که این صحنهسازیها راه بجائی نخواهد برد! لگدپرانیهای آخوند کروبی، بازتولید حقیرانة مرزشکنی و نفسکش طلبیهای خمینی دجال است.
پیش از ادامة مطلب، در مورد وبلاگ «از قم تا کپنهاگ» حضور هممیهنان گرامی توضیح دهیم، به فرض محال که حسینعلی منتظری از سال 1360 با سیاست سرکوب و کشتار مخالفت کرده باشد، ایشان پیش از سال 1360، هیچ مخالفتی با روند سرکوب نداشتهاند. تهاجم به دفاتر روزنامهها، دستگیری و اعدام روزنامه نگاران و به ویژه سرکوب اقوام ایرانی که از فروردینماه سال 1358 در کردستان آغاز شد مورد تأئید ایشان بوده. پس بهتر است برای ما «شخصیتسازی» نکنید. البته ما انتظار نداشتیم حسینعلی منتظری از تظاهرات زنان بر علیه حجاب اجباری در 8 مارس 1979 دفاع کند، ولی کشتار غیرنظامیان در کردستان، خوزستان، آذربایجان و ... که به محض استقرار این حکومت توحش آغاز شد، همچنین گروگانگیری و تداوم جنگ با عراق هرگز مخالفت ایشان و دیگر آیات عظام سیاستزده را برنیانگیخت. دلیل هم روشن است، آنروزها ماشالله قصاب به عنوان «مردم» هر روز خیابانهای تهران را اشغال میکرد، و حضرات آیات عظام نیز «در کنار مردم»، و در «سنگر حق» علیه باطل لنگر انداخته بودند. در نتیجه، همة جنایات دولت موقت و جانشیناناش مورد تأئید ایشان بوده.
در هر حال در دوران حیات آقای منتظری، بیانیههای ایشان به عنوان شواهد سرکوب در وبلاگ ما تحلیل شده و اکنون که ایشان در قید حیات نیستند بهتر است بررسی مواضعشان را پایان دهیم. آنچه میباید به خاطر سپرد، این مهم است که سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید در کمال بیشرمی از ایشان به عنوان «مدافع حقوقبشر» یاد کرده! حال آنکه حضرت آیتالله همچون دیگر روحانیون ادیان ابراهیمی، هرگز اعلامیة جهانی حقوقبشر را تأئید نکردهاند، چرا که این اعلامیه «انسانمحور» است. علیرغم چنین موضع روشن و مشخصی، حاکمیت آمریکا، نه تنها منتظری را مدافع آزادی و حقوقبشر میخواند که رسماً اعلام میدارد از همة کسانیکه «اینگونه» از حقوقبشر دفاع کنند، حمایت هم خواهد کرد. به عبارت دیگر حاکمیت ایالات متحد نه تنها حقوقبشر را برای ملت ایران در چارچوب اسلام قرار داده، که ایرانیان را برای دفاع از حقوقبشر نسبی یا همان فاشیسم به قانونشکنی نیز دعوت میکند. همچنانکه میبینیم مرگ حسینعلی منتظری نه تنها دست حکومتاسلامی که دست حاکمیت فاشیستپرور آمریکا را نیز بخوبی رو کرد.
به گزارش رادیوفردا، مورخ 30 آذرماه 1388، روز گذشته مایکهامر، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید، در بیانیهای اعلام داشت:
«ما درگذشت آيتالله العظمی حسينعلی منتظری را تسليت میگوئيم. [تعهد تزلزلناپذير] اين روحانی ايرانی در دفاع از حقوق بشر برای وی احترامی جهانی به همراه داشت [...] ما [...] از همة کسانی که در پی اعمال حقوق بشر و آزادیهائی باشند که آيتالله منتظری پیوسته مدافع آن بوده حمایت خواهیم کرد.»
ما که در برابر چنین بیانیة مبتذل و بیشرمانهای قدرت کلام را از دست دادهایم، راستش زبانمان از اینهمه پرروئی و وقاحت بند آمده! پس بهتر است به «شرافت» سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید «شهادت» دهیم و حضور گاوچرانها عرض کنیم، «انسان محوری»را نمیتوان با «خدامحوری» و «مردم محوری» در ترادف قرار داد. درست است که شما به «گله پروری» و قبیله نوازی و قومستائی و تاراج عادت کردهاید، اما در سدة گذشته، نیاکان ما برای «جدائی دین از سیاست» و اجرای «قانون بجای شریعت» به پا خاستند و جانفشانیها کردند. هر چند به همت برادران دینی شما در اینسوی اقیانوس اطلس مبارزاتشان به شکست انجامید، ولی آرمانهای مشروطه هنوز پا برجاست. پس اینبار اگر خواستید «بیانیه» بصدورید، کمی در باب تاریخچة مبارزات ملت ایران در دورة معاصر مطالعه فرمائید تا چنین مزخرفاتی سرهم نکنید. سرکار و همکارانتان در حزب دمکرات سی سال است که با شعار حقوقبشر، آشکارا به حمایت از توحش و تروریسم القاعده و طالبان در افغانستان و ایران اشتغال دارید و صراحتاً بگوئیم در جایگاهی نیستید که برای ملت ایران «مدافع حقوقبشر» تعیین کنید. فراخوان شورش هم صادر نفرمائید. اگر آرشیو واتیکان درمورد جنگ دوم جهانی باز شود، خواهیم دید «موسولینی» و «هیتلر» از سوی دولتهائی حمایت میشدند که امروز حسینعلی منتظری را مدافع حقوق بشر میخوانند.
قصه دراز است بلی، آه ز مکر و دغلی
گر ننماید کرماش، این شب ما را سحری
سی سال پیش جیمی کارتر نیز از همین قماش حقوقبشر دفاع کرد: شورش و قانونشکنی جهت سازمان دادن به براندازی. اما امروز همه از پیامدهای منفی مرزشکنی و یکجانبهگرائی آگاهاند. ساختارشکنی و نقض قوانین همچنانکه از دوران فتوی میرزای شیرازی شاهدیم، نتیجهای جز گسترش خشونت و تاراج ثروتهای ملی ما نداشته. مستر «هامر»! بجای مرثیه خوانی و روضه و زوزه برای حسینعلی منتظری و دعوت به قانونشکنی بهتر است فکر جشن و شادی باشید که تولد پیامبرتان نزدیک است. اگر هم خاج پرست نیستید، میتوانید برای بزرگداشت 130امین سالگرد تولد ژوزف استالین شادی کنید. ولی از آنجا که همچون شهید «مککارتی» مرگ را بیشتر میپسندید و ردای تزویر و مردهپرستی و سوگواری بر قامت چون سروتان برازندهتر است، به یاد رفیق استالین یک روضة امام حسین در کاخ سفید بخوانید و برای ابراز تأسف از درگذشت او در سال 1953، همان سال کودتا در ایران، بیانیهای خطاب به ملت روسیه صادر کنید:
ما درگذشت ژوزف استالین را تسليت میگوئيم. اين تاواریش چهرة شناخته شدهای بود و تعهد تزلزلناپذيرش در دفاع از حقوق بشر برای وی احترامی جهانی به همراه داشت. ما در فکر و دعای خود به ياد خانوادة ژوزف استالین و همة آنهائی خواهیم بود که به دنبال اعمال حقوق بشر و آزادیهائی هستند که او، ژوزف استالین پيوسته مدافعشان بود.
مشابه همین بیانیه را میتوانید برای هیتلر، سالازار، فرانکو و دیگر هم مسلکانتان صادر کنید. با صدور چنین بیانیههائی است که حاکمیت آمریکا در جایگاه واقعی خود قرار میگیرد. شما گاوچرانها هرگز مدافع حقوقبشر نبودهاید، پس به خود تهمت نزنید! بهتر است صورتک حقوق بشر را از چهرة پلید و فریبندهتان بردارید.
دیوار ببر زینجا، این عرصه به ما واده
در عرصة جان باشد دیوار تو مرداری
[...]
هرقطرهای ز خون تنم شعله میکشد
من آتش روانام، من آتش ترم
امشب، میلاد خورشید، شب یلدا را جشن میگیریم. آخرین روز آذرماه کوتاهترین روز سال است، و با هیچ ترفندی نمیتوان بر عمر کوتاه آن، حتی یک لحظه نیز افزود! همچنانکه با توسل به سیاست شناخته شدة تحمیل «انزوای رسانهای» و «ممنوعیت» نمیتوان «تابوسازی» به راه انداخت! اگر میپندارید از طریق تابوسازی میتوانید برای به اصطلاح «جنبش سبز» بازارگرمی کنید، آب در هاون میکوبید! باری، در راستای همین سیاست تابوسازی است که امروز رسانههای جمکران شایع کردند، دولت پخش اخبار مربوط به گروه موسوی را در یک یا چند رسانه ممنوع کرده. تابوسازی روندی استکه معجزات فراوان دارد. در واقع با این شیوه «قطبنمای بصیرت» را به دست شوتوپرتها میدهند تا سروپا برهنه بشتابند به سوی تابو!
به محض اینکه فرد یا افرادی از طریق پروپاگاند در افکار عمومی به «تابو» تبدیل شوند، افکار عمومی به سوی اینان «جذب» خواهد شد. این شیوة هدایت افکارعمومی شناخته شده است. همچنانکه در وبلاگ «تابوفروشان» گفتیم، «واکنش» افراد به «تابو» یک واکنش غریزی و در نتیجه «غیرمنطقی» است. حکومت اسلامی یا بهتر بگوئیم ارباباناش هم میخواهند ملت ایران را به بیراهة واکنش غریزی، یعنی «تابوشکنی» هدایت کنند، از اینرو تلاش دارند از میرحسین موسوی تابو بسازند. پیشتر این روند در مورد خمینی و شریعتی اعمال شد و نتیجة بسیار مطلوب از آن به دست آمد، سپس همین شیوه در مورد آیتالله منتظری تکرار شد، ولی علیرغم تحمیل «انزوای رسانهای» بر مراسم تشییعجنازة ایشان امروز شکست این سیاست مزورانه در عمل به اثبات رسید.
هیچیک از رسانههای دروغپرداز غرب، از جمله «بیبیسی» نتوانست ادعا کند که امروز برای تشییع جنازة آیتالله منتظری، «تظاهرات میلیونی» به راه افتاد! حال آنکه رهبران طاعون سبز امروز را «عزای عمومی» اعلام کرده بودند! و منطقاً اگر به ادعای دارودستة طاعونیان، 24 میلیون ایرانی به میرحسین موسوی «رأی» داده بودند، با در نظر گرفتن جمعیت تهران و اصفهان، امروز میبایست حداقل یک میلیون نفر در قم تجمع میکردند، ولی دیدیم که چنین نشد. علیرغم جاروجنجال رسانههای غرب، علیرغم شایعهپراکنی سایتهای مخالفنما در مورد «جلوگیری مأموران از ورود اتوبوس عزاداران به قم» و مهملاتی از این قماش، هیچ رسانهای به خود جرأت نداد تا برایمان افسانة «تظاهرات میلیونی» بسراید. چنین سیاستی اگر سیسال پیش برای «عقیدهسازی» کارساز افتاد، امروز دیگر کارآئی خود را از دست داده.
اما کو گوش شنوا! دولت جمکران با تحمیل انزوای رسانهای بر تجمعات گروه موسوی میکوشد، از طریق شایعهپراکنی برای این گروه کسب وجهه کرده، جنایتکاران «پیرو خط امام» را در جایگاه اوپوزیسیون بنشاند. هر چند آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند، مرگ حسینعلی منتظری دست حکومت اسلامی و ارباباناش رو کرد و نشان داد که اصولاً «مشروعیت 85 درصدی» در کار نبوده.
«مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز»، به همین دلیل است که حکومت اسلامی با صلاحدید ارباب، بر همة تجمعات طاعون سبز «انزوای رسانهای» حاکم کرده، تا تل موهوم «شاهدان عینی» با «شایعهپراکنی» برای شوتوپرتها «خبرسازی» کنند و رسانههای «معتبر» غرب، بدون کمترین مسئولیتی شایعات کذا را به خورد افکار عمومی دهند و چنین وانمود کنند که ملت ایران نه تنها «پیرو خطامام»، که یک دل نه صد دل عاشق و شیدای کروبی و موسوی، دو جلاد مزدور کارخانة رجالهپروری است! به همین دلیل است که در «خبرها» اعلام میدارند، انتشار اخبار مربوط به دارودستة موسوی را دولت ممنوع کرده! حال آنکه این «اخبار» در شبکة مجازی، بر سایتهای مورد تأئید حکومت اسلامی در دسترس همه است و هیچ سانسوری نیز بر آنها اعمال نمیشود. دولت مهرورزی برای گرم کردن بازار طاعونیان، رسانههای جمکران را از انتشار بیانیههای مضحک موسوی و کروبی و پخش اظهارات پامنبریهایشان منع میکند، و خبر این ممنوعیت هم در همة رسانهها پخش میشود! این است روند «تابوسازی»!
«پیام» این تحرکات مزبوحانه چیست؟ رسانهها قصد القاء این دروغ بزرگ را دارند که گروه مهرورزی از محبوبیت گروه موسوی به هراس افتاده، و پخش اخبار مربوط به این گروه را ممنوع کرده! حال آنکه واقعیت جز این است. در واقع گروه مهرورزی میکوشد با توسل به روند «تابوسازی» به هر ترتیب برای میرحسین موسوی در افکار عمومی جذابیت ایجاد کند. هدف از این تبلیغات روشن است: تبدیل موسوی به «رهبر» محبوب و مردمی! برای اعمال چنین سیاستی لازم است آخوند کروبی، ضمن ایفای نقش سگ هرزهمرس و گاو حاج میرزا آغاسی، با ارسال نامة سرگشاده برای این و آن خود را مدافع «حق مردم» بخواند. حال آنکه این شیخ متقلب و مزدور در واقع مدافع «حق» استعمار است و با حمایت سفارتخانة کذا در برابر رئیس قوة قضائیة جمکران که او نیز از غلامان خانهزاد همان سفارت به شمار میرود به «قدرتنمائی» پرداخته! البته حضور هیزاکسلنسی بگوئیم که این صحنهسازیها راه بجائی نخواهد برد! لگدپرانیهای آخوند کروبی، بازتولید حقیرانة مرزشکنی و نفسکش طلبیهای خمینی دجال است.
پیش از ادامة مطلب، در مورد وبلاگ «از قم تا کپنهاگ» حضور هممیهنان گرامی توضیح دهیم، به فرض محال که حسینعلی منتظری از سال 1360 با سیاست سرکوب و کشتار مخالفت کرده باشد، ایشان پیش از سال 1360، هیچ مخالفتی با روند سرکوب نداشتهاند. تهاجم به دفاتر روزنامهها، دستگیری و اعدام روزنامه نگاران و به ویژه سرکوب اقوام ایرانی که از فروردینماه سال 1358 در کردستان آغاز شد مورد تأئید ایشان بوده. پس بهتر است برای ما «شخصیتسازی» نکنید. البته ما انتظار نداشتیم حسینعلی منتظری از تظاهرات زنان بر علیه حجاب اجباری در 8 مارس 1979 دفاع کند، ولی کشتار غیرنظامیان در کردستان، خوزستان، آذربایجان و ... که به محض استقرار این حکومت توحش آغاز شد، همچنین گروگانگیری و تداوم جنگ با عراق هرگز مخالفت ایشان و دیگر آیات عظام سیاستزده را برنیانگیخت. دلیل هم روشن است، آنروزها ماشالله قصاب به عنوان «مردم» هر روز خیابانهای تهران را اشغال میکرد، و حضرات آیات عظام نیز «در کنار مردم»، و در «سنگر حق» علیه باطل لنگر انداخته بودند. در نتیجه، همة جنایات دولت موقت و جانشیناناش مورد تأئید ایشان بوده.
در هر حال در دوران حیات آقای منتظری، بیانیههای ایشان به عنوان شواهد سرکوب در وبلاگ ما تحلیل شده و اکنون که ایشان در قید حیات نیستند بهتر است بررسی مواضعشان را پایان دهیم. آنچه میباید به خاطر سپرد، این مهم است که سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید در کمال بیشرمی از ایشان به عنوان «مدافع حقوقبشر» یاد کرده! حال آنکه حضرت آیتالله همچون دیگر روحانیون ادیان ابراهیمی، هرگز اعلامیة جهانی حقوقبشر را تأئید نکردهاند، چرا که این اعلامیه «انسانمحور» است. علیرغم چنین موضع روشن و مشخصی، حاکمیت آمریکا، نه تنها منتظری را مدافع آزادی و حقوقبشر میخواند که رسماً اعلام میدارد از همة کسانیکه «اینگونه» از حقوقبشر دفاع کنند، حمایت هم خواهد کرد. به عبارت دیگر حاکمیت ایالات متحد نه تنها حقوقبشر را برای ملت ایران در چارچوب اسلام قرار داده، که ایرانیان را برای دفاع از حقوقبشر نسبی یا همان فاشیسم به قانونشکنی نیز دعوت میکند. همچنانکه میبینیم مرگ حسینعلی منتظری نه تنها دست حکومتاسلامی که دست حاکمیت فاشیستپرور آمریکا را نیز بخوبی رو کرد.
به گزارش رادیوفردا، مورخ 30 آذرماه 1388، روز گذشته مایکهامر، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید، در بیانیهای اعلام داشت:
«ما درگذشت آيتالله العظمی حسينعلی منتظری را تسليت میگوئيم. [تعهد تزلزلناپذير] اين روحانی ايرانی در دفاع از حقوق بشر برای وی احترامی جهانی به همراه داشت [...] ما [...] از همة کسانی که در پی اعمال حقوق بشر و آزادیهائی باشند که آيتالله منتظری پیوسته مدافع آن بوده حمایت خواهیم کرد.»
ما که در برابر چنین بیانیة مبتذل و بیشرمانهای قدرت کلام را از دست دادهایم، راستش زبانمان از اینهمه پرروئی و وقاحت بند آمده! پس بهتر است به «شرافت» سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید «شهادت» دهیم و حضور گاوچرانها عرض کنیم، «انسان محوری»را نمیتوان با «خدامحوری» و «مردم محوری» در ترادف قرار داد. درست است که شما به «گله پروری» و قبیله نوازی و قومستائی و تاراج عادت کردهاید، اما در سدة گذشته، نیاکان ما برای «جدائی دین از سیاست» و اجرای «قانون بجای شریعت» به پا خاستند و جانفشانیها کردند. هر چند به همت برادران دینی شما در اینسوی اقیانوس اطلس مبارزاتشان به شکست انجامید، ولی آرمانهای مشروطه هنوز پا برجاست. پس اینبار اگر خواستید «بیانیه» بصدورید، کمی در باب تاریخچة مبارزات ملت ایران در دورة معاصر مطالعه فرمائید تا چنین مزخرفاتی سرهم نکنید. سرکار و همکارانتان در حزب دمکرات سی سال است که با شعار حقوقبشر، آشکارا به حمایت از توحش و تروریسم القاعده و طالبان در افغانستان و ایران اشتغال دارید و صراحتاً بگوئیم در جایگاهی نیستید که برای ملت ایران «مدافع حقوقبشر» تعیین کنید. فراخوان شورش هم صادر نفرمائید. اگر آرشیو واتیکان درمورد جنگ دوم جهانی باز شود، خواهیم دید «موسولینی» و «هیتلر» از سوی دولتهائی حمایت میشدند که امروز حسینعلی منتظری را مدافع حقوق بشر میخوانند.
قصه دراز است بلی، آه ز مکر و دغلی
گر ننماید کرماش، این شب ما را سحری
سی سال پیش جیمی کارتر نیز از همین قماش حقوقبشر دفاع کرد: شورش و قانونشکنی جهت سازمان دادن به براندازی. اما امروز همه از پیامدهای منفی مرزشکنی و یکجانبهگرائی آگاهاند. ساختارشکنی و نقض قوانین همچنانکه از دوران فتوی میرزای شیرازی شاهدیم، نتیجهای جز گسترش خشونت و تاراج ثروتهای ملی ما نداشته. مستر «هامر»! بجای مرثیه خوانی و روضه و زوزه برای حسینعلی منتظری و دعوت به قانونشکنی بهتر است فکر جشن و شادی باشید که تولد پیامبرتان نزدیک است. اگر هم خاج پرست نیستید، میتوانید برای بزرگداشت 130امین سالگرد تولد ژوزف استالین شادی کنید. ولی از آنجا که همچون شهید «مککارتی» مرگ را بیشتر میپسندید و ردای تزویر و مردهپرستی و سوگواری بر قامت چون سروتان برازندهتر است، به یاد رفیق استالین یک روضة امام حسین در کاخ سفید بخوانید و برای ابراز تأسف از درگذشت او در سال 1953، همان سال کودتا در ایران، بیانیهای خطاب به ملت روسیه صادر کنید:
ما درگذشت ژوزف استالین را تسليت میگوئيم. اين تاواریش چهرة شناخته شدهای بود و تعهد تزلزلناپذيرش در دفاع از حقوق بشر برای وی احترامی جهانی به همراه داشت. ما در فکر و دعای خود به ياد خانوادة ژوزف استالین و همة آنهائی خواهیم بود که به دنبال اعمال حقوق بشر و آزادیهائی هستند که او، ژوزف استالین پيوسته مدافعشان بود.
مشابه همین بیانیه را میتوانید برای هیتلر، سالازار، فرانکو و دیگر هم مسلکانتان صادر کنید. با صدور چنین بیانیههائی است که حاکمیت آمریکا در جایگاه واقعی خود قرار میگیرد. شما گاوچرانها هرگز مدافع حقوقبشر نبودهاید، پس به خود تهمت نزنید! بهتر است صورتک حقوق بشر را از چهرة پلید و فریبندهتان بردارید.
دیوار ببر زینجا، این عرصه به ما واده
در عرصة جان باشد دیوار تو مرداری
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت