آخور و آرزو!
...
با صحنهسازی در سازمان ملل، آمریکا و متحداناش نمیتوانند حمایت آشکار از تجهیز حکومت توحش اسلامی به سلاح اتمی را انکار کنند! با تحمیل نماد توحش، یعنی حجاب به زنان ایرانی هم نمیتوان عقبنشینی غیرقابل اجتناب اسرائیل از سرزمینهای اشغالی را از چشم جهانیان پنهان داشت! روی سخن با اربابان حکومت اسلامی در لندن و واشنگتن است که سگهای دستآموزشان در مجلس جمکران طرح «حجاب و عفاف» تصویب میکنند، و در بنیاد باران خواهان برگزاری «انتخابات» سالم و آزاد میشوند. روی سخن با همانهاست که از قضای روزگار علیرغم تحریمهای شورای امنیت، تجهیزات «دو منظورة» نظامی به حکومت جمکران میفروشند تا «اسرائیل اتمی» پا برجا و استوار بماند. روی سخن با همانهاست که ارواح شکمشان برای آزادی بیان سینه چاک میدهند و نمایندگانشان حین سخنرانی احمدینژاد جلسة سازمان ملل را ترک میکنند: ایالات متحد، انگلستان، فرانسه، آلمان، یعنی توطئهگران گوادالوپ و پامنبریهای مفلوکشان.
تنها تو ماندی ای زن ایرانی
در بند ظلم و نکبت و بدبختی
خواهی اگر که پاره شود این بند
دستی بزن به دامن سرسختی
تسلیم حرف زور مشو هرگز
[...]
(فروغ فرخزاد)
مبارزه برای استقرار دمکراسی باید از همان نقطهای آغاز شود که پایه و اساس سرکوب استعماری بر آن تکیه کرده: تحمیل پوشش به زنان ایران یکبار در تقابل با فتوی آخوند و بار دوم در راستای تأئید آن. وجه مشترک کودتای آیرونساید و کودتای هویزر محروم کردن زنان ایران از حق انتخاب آزاد پوشش بود. اولی به اصطلاح «نوگرائی» را تحمیل کرد، و دومی توحش اسلام را. اما پیام هر دو یکی بود: زن ایرانی از حق انتخاب آزاد پوشش نمیتواند برخوردار باشد. زن ایرانی همواره باید در «سنگر حق» بنشیند، یا «حق بومی» شاه، یا «حق دینی» شیخ، که هر دو در تقابل با «زن باطل» قرار میگیرند. زن باطل زنی است که به عنوان انسان میخواهد خارج از سنگر حق و باطل زندگی کند. ولی اسلام این حق را نه برای زن و نه برای مرد به رسمیت نمیشناسد، به همین دلیل است که تمام تلاش رسانههای استعمار غرب بر کسب مشروعیت برای «فاشیست ـ مسلمانهای» جنبش سبز متمرکز شده و برای نقشآفرینی در این سیرک استعماری چه کسی بهتر از شیرینعبادی یا ملاممد خاتمی. اولی، به خبرنگار «شهروند» میگوید، «مردم حکومت اسلامی را میخواهند، اسلام اگر درست تفسیر شود، با دمکراسی و حقوق بشر هیچ تضادی ندارد!» و دومی، بازهم پیشنهاد گوسالهپسند برگزاری «انتخابات آزاد» و رعایت قانون اساسی توحش را مطرح میکند.
من رأی میدهم به سگ زرد یا شغال
کاین هر دو تخم یک خر و یک خانوادهاند
سی سال رأی داده و خر برگزیدهام
رادیو بیفردا هم مانند میرحسین جلاد هوس بازگشت به دوران امام روشنضمیر را دارد و برای تداوم تنش در منطقه و حفظ امتیازات غیرقانونی اسرائیل باز هم پوزهبند محمد خاتمی را باز کرده. طی جنگ استعماری با عراق، شیخ محمد خاتمی تبلیغات جنگ را بر عهده داشت و آنزمان بود که «راه قدس از کربلا میگذشت» و خمینی دجال میگفت، اگر این جنگ 20 سال هم طول بکشد ما ایستادهایم! امروز همین محمد خاتمی برای تداوم همان سیاست گذشته از برگزاری انتخابات سالم و آزاد در یک تئوکراسی سخن به میان آورده.
تا کاروان به شبرو دین واسپردهایم
خوشبخت خیل رهزن و بیچاره میهن است
تداوم شرایط غیرقانونیای که با حمایت ارتش ناتو توسط اسرائیل بر کل منطقه تحمیل شده، در گرو دوام و بقای حکومت غیرقانونی، فاقد مشروعیت و قانونشکن جمکران است. به عبارت دیگر برای تداوم شهرکسازی و مرزشکنی حاکمیت اسرائیل لازم است با جاروجنجال در یک تئوکراسی «انتخابات» سالم و آزاد برپا کنند. سادهتر بگوئیم، برای ممانعت از بازگشت اسرائیل به درون مرزهای قانونیاش و برای کارشکنی در مذاکرات صلح منطقه، میباید دامنة سرکوب ایرانیان را گسترش دهند. گسترش سرکوب در حکومت اسلامی جمکران، همچون دیگر رژیمهای فاشیست همواره با افزایش فشار بر زنان محقق شده. در حکومت اسلامی، زن به عنوان انسان آزاد «باطل» شناخته میشود، از اینرو سردمداران این حکومت خیابانی از همان روزهای نخست مبارزه بر علیه «باطل» را آغاز کردند و امروز پس از گذشت 31 سال از کودتا، مجلس مفلوک جمکران طرح «حجاب و عفاف» به تصویب میرساند.
شیرین عبادی که اینروزها پاسدار شریعتمداری برایاش سخت بازارگرمی میکند، به دعوت «جان وستون»، رابط رسمی دولت محافظهکار کانادا راهی این کشور شده و در تاریخ 10 اردیبهشتماه سالجاری با «شهروند»، رسانة «کاماراد سابق»، حسن زرهی نیز مصاحبه به عمل آورده. نیازی به توضیح نیست که بگوئیم پرسشها مزورانه و سرشار از مغلطه است و پاسخهای عبادی نیز طبق معمول ابلهانه، زنستیز و ضددمکراتیک. عبادی میگوید، از آنجا که در سال 1358 مردم ایران به حکومت اسلامی رأی دادهاند ما نمیتوانیم امروز بگوئیم حکومت باید تغییر کند! این حکومت باید همچنان اسلامی بماند، چرا که خواست مردم این است ولی لازم است یک تعریف نوین از دمکراسی ارائه دهیم که از دمکراسیهای غرب هم بهتر باشد، چون هیتلر هم از طریق دمکراسی به قدرت رسید:
«اگر در جائی مردم در یک انتخابات آزاد رأی دادند که یک حزب اسلامی و یا حکومت اسلامی به قدرت برسد، ما حق داریم بگوئیم آنها نمیتوانند چنین تصمیمی بگیرند؟ مسلماً نه. بنابراین در اینجا بایستی تعریف جدیدی از دموکراسی ارائه بدهیم[...]»
بله، تحفة محفل نوبل خواست محافل غرب را بجای خواست ملت ایران گذاشته تا بگوید از آنجا که فاشیستها در آلمان با توسل به دمکراسی به قدرت رسیدهاند، ما باید تعریف نوینی از دمکراسی ارائه دهیم که در چارچوب اسلام و حقوق بشر قرار داشته باشد! حاجیه عبادی گویا فراموش کرده که انسانمحوری در دمکراسی و حقوقبشر با خدامحوری دین در تضاد قرار میگیرد، و به دلیل همین «فراموشکاری» است که مزخرفات «فاشیست ـ مسلمانها» را بازنشخوار میکند تا مراتب رضایت دولت قبیلهپرور کانادا را فراهم آورد. کسی که خود و خانوادهاش 31 سال شریک جنایات آخوند بودهاند، امروز به بازتولید مزخرفات خمینی و خاتمی پرداخته، و جفنگیاتاش را «تعریف» دمکراسی نوین میخواند. مسلم است که این تعریف نوین را همان آخوندهای جیرهخوار لندن ارائه میدهند. همانها که حداقل یک سده است در راستای تأمین منافع دولت فخیمه قرآن را تفسیر کردهاند. پس لازم است نظارتشان بر تدوین و اجرای قوانین همچنان محفوظ بماند.
در این راستا مصاحبه کننده نیز یک اصل دمکراتیک نوین تحت عنوان جدائی دین از دولت از سمساری شهروند بیرون کشیده از عبادی میپرسد، با این اصل موافقاید و عبادی پاسخ میدهد، نه دین باید از حکومت جدا باشد! جدائی دین از حکومت یعنی صدور مجوز دخالت در سیاست برای دستاربندان! و به همین دلیل عبادی، همچون مهرانگیز کار وظیفه دارد ذکر «اجتهاد مترقی» بگیرد تا «حقوق بشر» رعایت شود. البته «بشر» در قاموس عبادی همان استعمار غرب است که بدون اسلام حقوقاش تأمین نمیشود و اگر حقوق این بشر پرداخت نشود مهرانگیز کار و عبادی به عنوان کنیزکان بشر از «حق نان» محروم خواهند شد. این است دلیل اختراع چارچوب توحش الهی برای دمکراسی:
«دموکراسی چارچوبی دارد [...] این چارچوب ضوابط حقوق بشر است [...] بنابراین اگر [...] در سال58 مردم در رفراندوم گفتند جمهوری اسلامی میخواهند [...] زیربنای حکومت یعنی مذهب بایستی طوری تفسیر بشود که ضوابط حقوق بشر را قبول بکند و خوشبختانه اسلام این پتانسیل را دارد[...]»
بله این پتانسیل در اسلام هست، چرا که «همه چیز»، البته به صورت گنگ و مبهم در اسلام یافت میشود، درست مانند «جنبشسبز!» و به همین دلیل است که عبادی دمکراسی مطلوباش را در این جنبش خشونتطلب و تقدسپرور یافته، چرا که مطالبات این جنبش گلهپرست مانند همة تحرکات عوامفریبانه انسانستیز و «مردمی» است و عبادی هم مانند همة شیادان در کنار تل موهوم «مردم» قرار گرفته ولی با ترفند و پرروئی پیروی از خواست جمع، یعنی طرفداری از پوپولیسم و جمعگرائی را «دفاع از حقوق بشر» معرفی میکند:
«جنبش سبز [...] دموکراتیک است و افراد با علايق گوناگون و ایدئولوژیهای متفاوت در آن جای گرفتهاند و همگی متفق بر یک چیز هستند: دموکراسی و حقوق بشر [...] من مدافع حقوق بشر هستم و مدافع حقوق بشر دنبال خواست مردم حرکت میکند. من باید ببینم خواست اکثریت مردم در کدام سمت و سو است.»
به عنوان نمونه اگر «مردم» بخواهند چاردستوپا راه بروند، عبادی هم در همان سمت حرکت خواهد کرد. فکر نکنید عبادی ابله است، به هیچ عنوان! عبادی مانند خمینی، هم وحشی و شیاد است و هم جیره خوار استعمار. به همین دلیل ذکر «مردم» گرفته. این «حقوقدان» هنوز نمیداند که حقوقبشر حقوق تک، تک افراد است نه حقوق گلهها! خوشبختانه روز گذشته آخوند مکارم شیرازی تکلیف نابینایان را با قرآن کریم روشن کردند. ایشان فرمودند از آنجا که کلام الهی «پاک» است برای درک معانی آن لازم است دستهایتان پاک باشد! آخوند مکارم برای درک معانی فقط به دست نیاز دارند، چرا که «برادران» همواره دلار را کف دست ایشان میگذارند و دلار هم معانی زندگی را تعیین میکند.
به گزارش مهرنیوز، مورخ 13 اردیبهشتماه سالجاری، آخوندها مکارم، سبحانی و نوری همدانی به روشندلان توصیه کردهاند بدون وضو کلام الهی را لمس نکنند!
«[...] به فرمودة قرآن در سورة واقعه جز پاکشدگان بر آن دست ندارند. نابینایان در موقع فراگیرى قرائت قرآن [...] باید وضو داشته باشند، همچنین در برخی منابع پوشش دستکشهای پلاستیکی نیز [...] مورد اشاره قرار گرفته است.»
پس برای مطالعة دنبالة مطلب دستکشها را به دست کنیم که حتی فیگارو هم ناچار شد فراخوان یهودیان در باب عدم حمایت از شهرکسازی را برای چند ساعت روی سایت خود قرار دهد!
به همین دلیل، پس از اینکه آیات عظام نیز برای رفع مشکلات نابینایان و مسائل اقتصادی وارد صحنه شدند، رهبر مفلوک جمکران که سیسال است به دلیل تحریم اقتصادی و کشتار ملت ایران توانسته در همة زمینهها پیشرفت کند، ناگهان در بیبیسی از مخالفان سرسخت واردات مواد غذائی معرفی شده، و یکی دیگر از اوباش زادگان که از قضای روزگار برادر عیال پاسدار لاریجانی است، پدرش را «پیامبری برای تمام فصول» معرفی میکند.
به گزارش حنازرچوبه مورخ، 13 اردیبهشتماه 1389، محمد مطهری که حجتالاسلام نیز هست، میگوید:
«پدرم به دنبال ایجاد نظام فکری برای تمامی زمانها بود [...] برخی معتقدند [...] آثار [مطهری] زمانمند است، [اینان از] نحوة پاسخگوئی شهید مطهری غافل هستند [...]»
این مهملات پدرپرستانه با کد: 1093691 در حنازرچوبه انتشار یافته و با توجه به زبان ابتذال و خشونت که در همة آثار مطهری به چشم میخورد، و پیشتر به تفصیل در مورد آن توضیح دادهایم نیازی به تفسیر ندارد! و اما در گیرودار خیمه شببازی توطئه گران گوادالوپ در نیویورک، و در آستانة سفر جرج میچل به اسرائیل، بیبیسی هم از زبان پاسدار لاریجانی به بزک چهرة کریه علیخامنهای پرداخته. بیبیسی، مورخ 3 ماه مه 2010 میگوید که مقام معظم رهبری از واردات ارزاق عمومی ناخشنوداند:
«آقای لاریجانی [...] گفت که [...] رهبر ایران [...] گفته است که همیشه از این واردات ناراحت هستم[...]»
عجیب است! چه دنیائی شده! خامنهای، لاریجانی و کل این حکومت وارادتیاند، ما ملت باید از این «واردات» بنجل ناراحت باشیم! ولی مگر این آتشفشان ایسلندی حواس برای کسی میگذارد؟
پس از آرام شدن آن آتشفشان مرموز در ایسلند، ارتش ناتو باز هم برای یک جنگ فراگیر خیز برداشته. آنگلوساکسونها شکمشان را برای تهاجم همزمان به پاکستان و ایران صابون مفصلی زده بودند. از اینرو خبرگزاریهایشان از جمله فرانس پرس ادعا کردند، یک بمب در نیویورک خنثی شد، و کویت هم یک گروه جاسوس را که قصد انجام عملیات خرابکارانه علیه پادگانهای کویت و آمریکا داشتند دستگیر کرد! بله، خاک ایران و پاکستان هنوز به افتخار اشغال توسط ارتش متمدن، فرهنگدوست و عدالتگستر ناتو نائل نشده، هر چند دولتهای جمکران و پاکستان، همچون دولت ترکیه از نوکران وفادار آنگلوساکسونها بوده و هستند. و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکردند، ولی وقتی شرایط مناسب نیست چه میتوان کرد؟! دوباره آنآتشفشان «فعال» شده اما هنوز بعضیها از جمله اهالی فیگارو از فعالیت آن بیاطلاع ماندهاند!
فیگارو، مورخ اول ماه مه، با انتشار خبری تحت عنوان «بازداشت جاسوسهای ایرانی»، به نقل از رسانة کویتی «القبس» ادعا کرد سرویسهای امنیتی کویت مرکز یک شبکة جاسوسی را خنثی کردند. این شبکه برای سپاه پاسداران اطلاعات جمعآوری میکرد و بعضی از اعضای آن کارمند وزارتخانههای دفاع و امنیت کویت هستند! در هر حال، طبق معمول روند مقدس شایعهپراکنی خبرگزاری معتبر «فرانس پرس»، شایعات یک ورق پارة کویتی را بیکم و کاست بازتاب میدهد و فیگارو هم به نقل از «فرانسپرس» مزخرفپراکنی را دنبال میکند. طبق حدیث مسلم و روایت معصوم، پاسداران جمکران میخواستند به بعضی مراکز مهم آمریکائی و کویتی در شیخ نشین کذا حملهور شوند! و دو روز پیش پلیس در محل سکونت رئیس شبکه علاوه بر اسناد و مدارک «مطلوب» مبلغ 250 هزار دلار پول نقد نیز کشف میکند و... و خلاصه سناریوی داغ و گرمی تنظیم شده بود. با در نظر گرفتن انتشار بلبلزبانیهای بیشرمانة پولانسکی در فیگارو شاید این طرح سرشار از نبوغ از ذهن علیل این کودکبارة برجسته و فرهیخته تراوش کرده باشد.
پولانسکی به جرم ارتباط جنسی با یک دختربچة سیزده ساله همچنان تحت تعقیب است و به همین دلیل نیز دهههاست که از آمریکا فرار کرده. طی اینمدت ایشان آزادانه در فستیوالها جولان میدادند و جایزه هم میگرفتند کسی هم مزاحمشان نمیشد تا اینکه شرایط متحول شد و پلیس سوئیس پولانسکی را دستگیر کرد. به یاد داریم که کوشنر، وزیر امور خارجة فرانسه و دیگر هم محفلیهای پولانسکی چه هیاهوئی به راه انداختند. بالاخره محفل کذا از چند جانب «مقدس» است. یک پا در مافیا و قاچاق اسلحه دارد، یک پا در شبکههای کودکبارهگی و ... و از این نظر هر چند «یهودیالاصل» باشد، خویشاوند واتیکان به شمار میرود. باری پولانسکی در فیگارو ادعا کرده که قربانی یک دروغ شده است! باید ببینیم این برادر دینی «الی ویزل» به چه دلیل حاضر به پرداخت نیم میلیون دلار حقالسکوت شده و بعد هم پا به فرار گذارده و چرا طی چند دهه سکوت اختیار فرموده؟ بدون سند و مدرک و شاهد که نمیتوان با تهمت و دروغ کسی را در دادگاه محکوم کرد!؟ مگر ایالات متحد همان حکومت طالبان جمکران است؟
در هر حال، پولانسکی موضوع وبلاگ ما نیست ولی پولانسکی باید در دادگاه محاکمه شود و در دادگاه از خود دفاع کند، نه در مصاحبه با یک رسانه! فیگارو با انتشار سخنان بیشرمانة یک متجاوز فراری در واقع به تأئید او پرداخته و اینکار، یعنی همسوئی با یک متجاوز کودکباره عملی ضداخلاقی است. از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به سناریوی جنگ در پاکستان و ایران که از قضای روزگار با تهدید هند به عملیات تروریستی تقارن زمانی داشت!
از روز اول ماه مه سفارت یانکیها ضمن هشدار نسبت به خطر حملات قریبالوقوع تروریستی در پایتخت هند، توریستها را از تردد در برخی مراکز تجاری دهلینو برحذر میداشت! نیازی به توضیح نیست که بگوئیم هشدارهای ایالات متحد بیجواب نماند، ولی انتشار «جوابها» مصلحت نبود، اما به گزارش فیگارو مورخ اول ماه مه 2010، فعالیت دو اسکلة نفتی دیگر در خلیج مکزیک متوقف شد. یادآور شویم انفجار اسکلة نفتی «بی.پی» در تاریخ 20 آوریل رخ داد. حال بازگردیم به خردجال در نیویورک.
همزمان با نمایش مضحک خنثی کردن عملیات خرابکارانة فرضی در نیویورک ـ این عملیات قرار بود جهت گسترش دامنة جنگ به پاکستان به طالبان این کشور منسوب شود ـ فرانسپرس هم بلافاصله خبر موثقی منتشر کرد تا به جهانیان بگوید پاسداران حکومت جمکران در کویت قصد داشتند علیه آمریکا دست به عملیات خرابکارانه بزنند که شبکهشان متلاشی شد! اما به فاصلة 24 ساعت هر دو خبر «غیرموثق» از آب در آمد!
روز گذشته یانکیها در نیویورک همزمان دو کاروان خردجال در داخل و خارج سازمان ملل به راه انداخته بودند. در داخل احمدینژاد از سلاح اتمی انتقاد میکرد و هیئتهای آمریکا، فرانسه و انگلستان به همراه نوچههایشان، به نشانة اعتراض سالن سخنرانی را ترک میکردند، در خارج هم گروهی شوتوپرت برای نابودی سلاحهای اتمی شعار میدادند؛ البته به بهانة حفظ صلح و زندگی بهتر برای انسانها! بهتر است بدانیم آنچه مانع از تهاجم نظامی به کشورمان شده، اولتیماتوم صریح روسیه به کاربرد سلاح هستهای است.
پیش از ادامة مطلب لازم است در مورد فراخوان یهودیان اروپا که در وبلاگ «تبار گلها» به آن اشاره شد توضیح دهیم که امثال «برنار هانریلوی» و «آلن فینکل کراوت» که فراخوان مذکور را امضاء کردهاند، در واقع نمایندگان محافل جنگفروش اسلامنواز و اسرائیلپرستاند. پس دچار توهم نشویم، امضای این فراخوان توسط برنار هانریلوی در واقع نشان از عقبنشینی اجباری این محافل دارد نه نشان از صلحطلبیشان.
این محافل 60 سال است که از جنگ تغذیه میکنند و ترک عادت نخواهند کرد. تا همین دیروز بوقهایشان میکوشید با تکیه بر صحنهسازی مضحک نیویورک و انتساب آن به طالبان پاکستان زمینه برای لشکرکشی به این کشور را فراهم آورد و خلاصه اگر روز گذشته سفارتخانة یانکیها در اسلام آباد به آتش سوزی دچار نشده بود، امروز پنتاگون برایمان «تام، تام» جنگ برای مبارزه با تروریسم در پاکستان به راه انداخته بود. یک روز پس از آنکه سازمان سیا با پخش نوار ویدئو از نوکراناش در پاکستان آنان را مسئول بمبگذاری در نیویورک معرفی کرد، فرانسپرس و الجزیره تأکید کردند که انتساب این عملیات به طالبان پاکستان تأئید نشده. جالب اینجاست که بیبیگوزک جاسوسان ایرانی در کویت نیز غیرموثق از آب در آمد!
همان فرانسپرس در فیگارو، مورخ 3 ماه مه اعلام داشت، دولت کویت بازداشت افرادی متهم به جاسوسی را تأئید کرد ولی از مرتبط کردن دستگیرشدگان با ایران خودداری نمود. بله! محمد البصیری، وزیر ارتباطات کویت به فرانسپرس گفته، چند نفر دستگیر شدهاند ولی نه به جرمشان اشاره کرده و نه از تابعیت آنان سخنی به میان آورده! روز اول ماه مه، «القبس» همه نوع اغذیه و اشربه را برای ارتش ناتو فراهم آورد ولی روز بعد آن سفرة رنگین برچیده شد و فرانسپرس ماند و یک دنیا دلخوری و پریشانی:
«القبس [روز اول ماه مه] تأکید کرده بود که هفت عضو شاغل در ارتش و نیروی انتظامی به جمعآوری اطلاعات پیرامون پایگاههای آمریکا و کویت مشغول بودند. روز گذشته همین روزنامه اعلام داشت شش تبعة کویت و دو کارمند ارتش فاقد تابعیت و دو لبنانی در این شبکه فعالیت داشتند. یکی از لبنانیها مخارج شبکه را تأمین میکرد و دیگری به اصفهان و مشهد میرفت تا اطلاعات را به رابط سپاه پاسداران انتقال دهد!»
فکر میکنم چنین داستان ابلهانهای را کالین پاول و تونیبلر مشترکاً نوشته باشند. خلاصه تهاجم نظامی به لبنان نیز گویا در برنامه بوده! به عبارت دیگر ارتش جنایتکار ناتو، شکست مفتضحانه در جنگ 33 روزة لبنان را فراموش کرده و گسترش جنگ را تنها راه خروج از بحران در عراق و افغانستان میداند، اما چه باید کرد که شرایط جنگ فراهم نمیشود. امروز، وزیر امورخارجة ترکیه ـ کشوری که عضو ناتو است و با اسرائیل همکاری نظامی دارد ـ مخالفت دولتاش را با شهرکسازی اسرائیل اعلام داشت. ولی در این میان پشتکار شیمون پرز برای شایعهپراکنی و مزخرفگوئی قابل تحسین است. شیمون پرز هنوز امید دارد جنگی به راه افتد و ایشان در سنگر حقبجانبان جاودان لنگر اندازند. به همین دلیل ملاممد خاتمی و شیمون پرز در رادیوفردا ظهور کردهاند هم آخورشان مشترک است، هم آرزوهایشان.
افسار او کشیده و آوردهاند پیش
پالان باد کرده به پشتش نهادهاند
ریشی دراز بر زنخش بستهاند و بند
از پوزهاش به هرزهدرائی گشادهاند
(م. سحر)
تنها تو ماندی ای زن ایرانی
در بند ظلم و نکبت و بدبختی
خواهی اگر که پاره شود این بند
دستی بزن به دامن سرسختی
تسلیم حرف زور مشو هرگز
[...]
(فروغ فرخزاد)
مبارزه برای استقرار دمکراسی باید از همان نقطهای آغاز شود که پایه و اساس سرکوب استعماری بر آن تکیه کرده: تحمیل پوشش به زنان ایران یکبار در تقابل با فتوی آخوند و بار دوم در راستای تأئید آن. وجه مشترک کودتای آیرونساید و کودتای هویزر محروم کردن زنان ایران از حق انتخاب آزاد پوشش بود. اولی به اصطلاح «نوگرائی» را تحمیل کرد، و دومی توحش اسلام را. اما پیام هر دو یکی بود: زن ایرانی از حق انتخاب آزاد پوشش نمیتواند برخوردار باشد. زن ایرانی همواره باید در «سنگر حق» بنشیند، یا «حق بومی» شاه، یا «حق دینی» شیخ، که هر دو در تقابل با «زن باطل» قرار میگیرند. زن باطل زنی است که به عنوان انسان میخواهد خارج از سنگر حق و باطل زندگی کند. ولی اسلام این حق را نه برای زن و نه برای مرد به رسمیت نمیشناسد، به همین دلیل است که تمام تلاش رسانههای استعمار غرب بر کسب مشروعیت برای «فاشیست ـ مسلمانهای» جنبش سبز متمرکز شده و برای نقشآفرینی در این سیرک استعماری چه کسی بهتر از شیرینعبادی یا ملاممد خاتمی. اولی، به خبرنگار «شهروند» میگوید، «مردم حکومت اسلامی را میخواهند، اسلام اگر درست تفسیر شود، با دمکراسی و حقوق بشر هیچ تضادی ندارد!» و دومی، بازهم پیشنهاد گوسالهپسند برگزاری «انتخابات آزاد» و رعایت قانون اساسی توحش را مطرح میکند.
من رأی میدهم به سگ زرد یا شغال
کاین هر دو تخم یک خر و یک خانوادهاند
سی سال رأی داده و خر برگزیدهام
رادیو بیفردا هم مانند میرحسین جلاد هوس بازگشت به دوران امام روشنضمیر را دارد و برای تداوم تنش در منطقه و حفظ امتیازات غیرقانونی اسرائیل باز هم پوزهبند محمد خاتمی را باز کرده. طی جنگ استعماری با عراق، شیخ محمد خاتمی تبلیغات جنگ را بر عهده داشت و آنزمان بود که «راه قدس از کربلا میگذشت» و خمینی دجال میگفت، اگر این جنگ 20 سال هم طول بکشد ما ایستادهایم! امروز همین محمد خاتمی برای تداوم همان سیاست گذشته از برگزاری انتخابات سالم و آزاد در یک تئوکراسی سخن به میان آورده.
تا کاروان به شبرو دین واسپردهایم
خوشبخت خیل رهزن و بیچاره میهن است
تداوم شرایط غیرقانونیای که با حمایت ارتش ناتو توسط اسرائیل بر کل منطقه تحمیل شده، در گرو دوام و بقای حکومت غیرقانونی، فاقد مشروعیت و قانونشکن جمکران است. به عبارت دیگر برای تداوم شهرکسازی و مرزشکنی حاکمیت اسرائیل لازم است با جاروجنجال در یک تئوکراسی «انتخابات» سالم و آزاد برپا کنند. سادهتر بگوئیم، برای ممانعت از بازگشت اسرائیل به درون مرزهای قانونیاش و برای کارشکنی در مذاکرات صلح منطقه، میباید دامنة سرکوب ایرانیان را گسترش دهند. گسترش سرکوب در حکومت اسلامی جمکران، همچون دیگر رژیمهای فاشیست همواره با افزایش فشار بر زنان محقق شده. در حکومت اسلامی، زن به عنوان انسان آزاد «باطل» شناخته میشود، از اینرو سردمداران این حکومت خیابانی از همان روزهای نخست مبارزه بر علیه «باطل» را آغاز کردند و امروز پس از گذشت 31 سال از کودتا، مجلس مفلوک جمکران طرح «حجاب و عفاف» به تصویب میرساند.
شیرین عبادی که اینروزها پاسدار شریعتمداری برایاش سخت بازارگرمی میکند، به دعوت «جان وستون»، رابط رسمی دولت محافظهکار کانادا راهی این کشور شده و در تاریخ 10 اردیبهشتماه سالجاری با «شهروند»، رسانة «کاماراد سابق»، حسن زرهی نیز مصاحبه به عمل آورده. نیازی به توضیح نیست که بگوئیم پرسشها مزورانه و سرشار از مغلطه است و پاسخهای عبادی نیز طبق معمول ابلهانه، زنستیز و ضددمکراتیک. عبادی میگوید، از آنجا که در سال 1358 مردم ایران به حکومت اسلامی رأی دادهاند ما نمیتوانیم امروز بگوئیم حکومت باید تغییر کند! این حکومت باید همچنان اسلامی بماند، چرا که خواست مردم این است ولی لازم است یک تعریف نوین از دمکراسی ارائه دهیم که از دمکراسیهای غرب هم بهتر باشد، چون هیتلر هم از طریق دمکراسی به قدرت رسید:
«اگر در جائی مردم در یک انتخابات آزاد رأی دادند که یک حزب اسلامی و یا حکومت اسلامی به قدرت برسد، ما حق داریم بگوئیم آنها نمیتوانند چنین تصمیمی بگیرند؟ مسلماً نه. بنابراین در اینجا بایستی تعریف جدیدی از دموکراسی ارائه بدهیم[...]»
بله، تحفة محفل نوبل خواست محافل غرب را بجای خواست ملت ایران گذاشته تا بگوید از آنجا که فاشیستها در آلمان با توسل به دمکراسی به قدرت رسیدهاند، ما باید تعریف نوینی از دمکراسی ارائه دهیم که در چارچوب اسلام و حقوق بشر قرار داشته باشد! حاجیه عبادی گویا فراموش کرده که انسانمحوری در دمکراسی و حقوقبشر با خدامحوری دین در تضاد قرار میگیرد، و به دلیل همین «فراموشکاری» است که مزخرفات «فاشیست ـ مسلمانها» را بازنشخوار میکند تا مراتب رضایت دولت قبیلهپرور کانادا را فراهم آورد. کسی که خود و خانوادهاش 31 سال شریک جنایات آخوند بودهاند، امروز به بازتولید مزخرفات خمینی و خاتمی پرداخته، و جفنگیاتاش را «تعریف» دمکراسی نوین میخواند. مسلم است که این تعریف نوین را همان آخوندهای جیرهخوار لندن ارائه میدهند. همانها که حداقل یک سده است در راستای تأمین منافع دولت فخیمه قرآن را تفسیر کردهاند. پس لازم است نظارتشان بر تدوین و اجرای قوانین همچنان محفوظ بماند.
در این راستا مصاحبه کننده نیز یک اصل دمکراتیک نوین تحت عنوان جدائی دین از دولت از سمساری شهروند بیرون کشیده از عبادی میپرسد، با این اصل موافقاید و عبادی پاسخ میدهد، نه دین باید از حکومت جدا باشد! جدائی دین از حکومت یعنی صدور مجوز دخالت در سیاست برای دستاربندان! و به همین دلیل عبادی، همچون مهرانگیز کار وظیفه دارد ذکر «اجتهاد مترقی» بگیرد تا «حقوق بشر» رعایت شود. البته «بشر» در قاموس عبادی همان استعمار غرب است که بدون اسلام حقوقاش تأمین نمیشود و اگر حقوق این بشر پرداخت نشود مهرانگیز کار و عبادی به عنوان کنیزکان بشر از «حق نان» محروم خواهند شد. این است دلیل اختراع چارچوب توحش الهی برای دمکراسی:
«دموکراسی چارچوبی دارد [...] این چارچوب ضوابط حقوق بشر است [...] بنابراین اگر [...] در سال58 مردم در رفراندوم گفتند جمهوری اسلامی میخواهند [...] زیربنای حکومت یعنی مذهب بایستی طوری تفسیر بشود که ضوابط حقوق بشر را قبول بکند و خوشبختانه اسلام این پتانسیل را دارد[...]»
بله این پتانسیل در اسلام هست، چرا که «همه چیز»، البته به صورت گنگ و مبهم در اسلام یافت میشود، درست مانند «جنبشسبز!» و به همین دلیل است که عبادی دمکراسی مطلوباش را در این جنبش خشونتطلب و تقدسپرور یافته، چرا که مطالبات این جنبش گلهپرست مانند همة تحرکات عوامفریبانه انسانستیز و «مردمی» است و عبادی هم مانند همة شیادان در کنار تل موهوم «مردم» قرار گرفته ولی با ترفند و پرروئی پیروی از خواست جمع، یعنی طرفداری از پوپولیسم و جمعگرائی را «دفاع از حقوق بشر» معرفی میکند:
«جنبش سبز [...] دموکراتیک است و افراد با علايق گوناگون و ایدئولوژیهای متفاوت در آن جای گرفتهاند و همگی متفق بر یک چیز هستند: دموکراسی و حقوق بشر [...] من مدافع حقوق بشر هستم و مدافع حقوق بشر دنبال خواست مردم حرکت میکند. من باید ببینم خواست اکثریت مردم در کدام سمت و سو است.»
به عنوان نمونه اگر «مردم» بخواهند چاردستوپا راه بروند، عبادی هم در همان سمت حرکت خواهد کرد. فکر نکنید عبادی ابله است، به هیچ عنوان! عبادی مانند خمینی، هم وحشی و شیاد است و هم جیره خوار استعمار. به همین دلیل ذکر «مردم» گرفته. این «حقوقدان» هنوز نمیداند که حقوقبشر حقوق تک، تک افراد است نه حقوق گلهها! خوشبختانه روز گذشته آخوند مکارم شیرازی تکلیف نابینایان را با قرآن کریم روشن کردند. ایشان فرمودند از آنجا که کلام الهی «پاک» است برای درک معانی آن لازم است دستهایتان پاک باشد! آخوند مکارم برای درک معانی فقط به دست نیاز دارند، چرا که «برادران» همواره دلار را کف دست ایشان میگذارند و دلار هم معانی زندگی را تعیین میکند.
به گزارش مهرنیوز، مورخ 13 اردیبهشتماه سالجاری، آخوندها مکارم، سبحانی و نوری همدانی به روشندلان توصیه کردهاند بدون وضو کلام الهی را لمس نکنند!
«[...] به فرمودة قرآن در سورة واقعه جز پاکشدگان بر آن دست ندارند. نابینایان در موقع فراگیرى قرائت قرآن [...] باید وضو داشته باشند، همچنین در برخی منابع پوشش دستکشهای پلاستیکی نیز [...] مورد اشاره قرار گرفته است.»
پس برای مطالعة دنبالة مطلب دستکشها را به دست کنیم که حتی فیگارو هم ناچار شد فراخوان یهودیان در باب عدم حمایت از شهرکسازی را برای چند ساعت روی سایت خود قرار دهد!
به همین دلیل، پس از اینکه آیات عظام نیز برای رفع مشکلات نابینایان و مسائل اقتصادی وارد صحنه شدند، رهبر مفلوک جمکران که سیسال است به دلیل تحریم اقتصادی و کشتار ملت ایران توانسته در همة زمینهها پیشرفت کند، ناگهان در بیبیسی از مخالفان سرسخت واردات مواد غذائی معرفی شده، و یکی دیگر از اوباش زادگان که از قضای روزگار برادر عیال پاسدار لاریجانی است، پدرش را «پیامبری برای تمام فصول» معرفی میکند.
به گزارش حنازرچوبه مورخ، 13 اردیبهشتماه 1389، محمد مطهری که حجتالاسلام نیز هست، میگوید:
«پدرم به دنبال ایجاد نظام فکری برای تمامی زمانها بود [...] برخی معتقدند [...] آثار [مطهری] زمانمند است، [اینان از] نحوة پاسخگوئی شهید مطهری غافل هستند [...]»
این مهملات پدرپرستانه با کد: 1093691 در حنازرچوبه انتشار یافته و با توجه به زبان ابتذال و خشونت که در همة آثار مطهری به چشم میخورد، و پیشتر به تفصیل در مورد آن توضیح دادهایم نیازی به تفسیر ندارد! و اما در گیرودار خیمه شببازی توطئه گران گوادالوپ در نیویورک، و در آستانة سفر جرج میچل به اسرائیل، بیبیسی هم از زبان پاسدار لاریجانی به بزک چهرة کریه علیخامنهای پرداخته. بیبیسی، مورخ 3 ماه مه 2010 میگوید که مقام معظم رهبری از واردات ارزاق عمومی ناخشنوداند:
«آقای لاریجانی [...] گفت که [...] رهبر ایران [...] گفته است که همیشه از این واردات ناراحت هستم[...]»
عجیب است! چه دنیائی شده! خامنهای، لاریجانی و کل این حکومت وارادتیاند، ما ملت باید از این «واردات» بنجل ناراحت باشیم! ولی مگر این آتشفشان ایسلندی حواس برای کسی میگذارد؟
پس از آرام شدن آن آتشفشان مرموز در ایسلند، ارتش ناتو باز هم برای یک جنگ فراگیر خیز برداشته. آنگلوساکسونها شکمشان را برای تهاجم همزمان به پاکستان و ایران صابون مفصلی زده بودند. از اینرو خبرگزاریهایشان از جمله فرانس پرس ادعا کردند، یک بمب در نیویورک خنثی شد، و کویت هم یک گروه جاسوس را که قصد انجام عملیات خرابکارانه علیه پادگانهای کویت و آمریکا داشتند دستگیر کرد! بله، خاک ایران و پاکستان هنوز به افتخار اشغال توسط ارتش متمدن، فرهنگدوست و عدالتگستر ناتو نائل نشده، هر چند دولتهای جمکران و پاکستان، همچون دولت ترکیه از نوکران وفادار آنگلوساکسونها بوده و هستند. و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکردند، ولی وقتی شرایط مناسب نیست چه میتوان کرد؟! دوباره آنآتشفشان «فعال» شده اما هنوز بعضیها از جمله اهالی فیگارو از فعالیت آن بیاطلاع ماندهاند!
فیگارو، مورخ اول ماه مه، با انتشار خبری تحت عنوان «بازداشت جاسوسهای ایرانی»، به نقل از رسانة کویتی «القبس» ادعا کرد سرویسهای امنیتی کویت مرکز یک شبکة جاسوسی را خنثی کردند. این شبکه برای سپاه پاسداران اطلاعات جمعآوری میکرد و بعضی از اعضای آن کارمند وزارتخانههای دفاع و امنیت کویت هستند! در هر حال، طبق معمول روند مقدس شایعهپراکنی خبرگزاری معتبر «فرانس پرس»، شایعات یک ورق پارة کویتی را بیکم و کاست بازتاب میدهد و فیگارو هم به نقل از «فرانسپرس» مزخرفپراکنی را دنبال میکند. طبق حدیث مسلم و روایت معصوم، پاسداران جمکران میخواستند به بعضی مراکز مهم آمریکائی و کویتی در شیخ نشین کذا حملهور شوند! و دو روز پیش پلیس در محل سکونت رئیس شبکه علاوه بر اسناد و مدارک «مطلوب» مبلغ 250 هزار دلار پول نقد نیز کشف میکند و... و خلاصه سناریوی داغ و گرمی تنظیم شده بود. با در نظر گرفتن انتشار بلبلزبانیهای بیشرمانة پولانسکی در فیگارو شاید این طرح سرشار از نبوغ از ذهن علیل این کودکبارة برجسته و فرهیخته تراوش کرده باشد.
پولانسکی به جرم ارتباط جنسی با یک دختربچة سیزده ساله همچنان تحت تعقیب است و به همین دلیل نیز دهههاست که از آمریکا فرار کرده. طی اینمدت ایشان آزادانه در فستیوالها جولان میدادند و جایزه هم میگرفتند کسی هم مزاحمشان نمیشد تا اینکه شرایط متحول شد و پلیس سوئیس پولانسکی را دستگیر کرد. به یاد داریم که کوشنر، وزیر امور خارجة فرانسه و دیگر هم محفلیهای پولانسکی چه هیاهوئی به راه انداختند. بالاخره محفل کذا از چند جانب «مقدس» است. یک پا در مافیا و قاچاق اسلحه دارد، یک پا در شبکههای کودکبارهگی و ... و از این نظر هر چند «یهودیالاصل» باشد، خویشاوند واتیکان به شمار میرود. باری پولانسکی در فیگارو ادعا کرده که قربانی یک دروغ شده است! باید ببینیم این برادر دینی «الی ویزل» به چه دلیل حاضر به پرداخت نیم میلیون دلار حقالسکوت شده و بعد هم پا به فرار گذارده و چرا طی چند دهه سکوت اختیار فرموده؟ بدون سند و مدرک و شاهد که نمیتوان با تهمت و دروغ کسی را در دادگاه محکوم کرد!؟ مگر ایالات متحد همان حکومت طالبان جمکران است؟
در هر حال، پولانسکی موضوع وبلاگ ما نیست ولی پولانسکی باید در دادگاه محاکمه شود و در دادگاه از خود دفاع کند، نه در مصاحبه با یک رسانه! فیگارو با انتشار سخنان بیشرمانة یک متجاوز فراری در واقع به تأئید او پرداخته و اینکار، یعنی همسوئی با یک متجاوز کودکباره عملی ضداخلاقی است. از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به سناریوی جنگ در پاکستان و ایران که از قضای روزگار با تهدید هند به عملیات تروریستی تقارن زمانی داشت!
از روز اول ماه مه سفارت یانکیها ضمن هشدار نسبت به خطر حملات قریبالوقوع تروریستی در پایتخت هند، توریستها را از تردد در برخی مراکز تجاری دهلینو برحذر میداشت! نیازی به توضیح نیست که بگوئیم هشدارهای ایالات متحد بیجواب نماند، ولی انتشار «جوابها» مصلحت نبود، اما به گزارش فیگارو مورخ اول ماه مه 2010، فعالیت دو اسکلة نفتی دیگر در خلیج مکزیک متوقف شد. یادآور شویم انفجار اسکلة نفتی «بی.پی» در تاریخ 20 آوریل رخ داد. حال بازگردیم به خردجال در نیویورک.
همزمان با نمایش مضحک خنثی کردن عملیات خرابکارانة فرضی در نیویورک ـ این عملیات قرار بود جهت گسترش دامنة جنگ به پاکستان به طالبان این کشور منسوب شود ـ فرانسپرس هم بلافاصله خبر موثقی منتشر کرد تا به جهانیان بگوید پاسداران حکومت جمکران در کویت قصد داشتند علیه آمریکا دست به عملیات خرابکارانه بزنند که شبکهشان متلاشی شد! اما به فاصلة 24 ساعت هر دو خبر «غیرموثق» از آب در آمد!
روز گذشته یانکیها در نیویورک همزمان دو کاروان خردجال در داخل و خارج سازمان ملل به راه انداخته بودند. در داخل احمدینژاد از سلاح اتمی انتقاد میکرد و هیئتهای آمریکا، فرانسه و انگلستان به همراه نوچههایشان، به نشانة اعتراض سالن سخنرانی را ترک میکردند، در خارج هم گروهی شوتوپرت برای نابودی سلاحهای اتمی شعار میدادند؛ البته به بهانة حفظ صلح و زندگی بهتر برای انسانها! بهتر است بدانیم آنچه مانع از تهاجم نظامی به کشورمان شده، اولتیماتوم صریح روسیه به کاربرد سلاح هستهای است.
پیش از ادامة مطلب لازم است در مورد فراخوان یهودیان اروپا که در وبلاگ «تبار گلها» به آن اشاره شد توضیح دهیم که امثال «برنار هانریلوی» و «آلن فینکل کراوت» که فراخوان مذکور را امضاء کردهاند، در واقع نمایندگان محافل جنگفروش اسلامنواز و اسرائیلپرستاند. پس دچار توهم نشویم، امضای این فراخوان توسط برنار هانریلوی در واقع نشان از عقبنشینی اجباری این محافل دارد نه نشان از صلحطلبیشان.
این محافل 60 سال است که از جنگ تغذیه میکنند و ترک عادت نخواهند کرد. تا همین دیروز بوقهایشان میکوشید با تکیه بر صحنهسازی مضحک نیویورک و انتساب آن به طالبان پاکستان زمینه برای لشکرکشی به این کشور را فراهم آورد و خلاصه اگر روز گذشته سفارتخانة یانکیها در اسلام آباد به آتش سوزی دچار نشده بود، امروز پنتاگون برایمان «تام، تام» جنگ برای مبارزه با تروریسم در پاکستان به راه انداخته بود. یک روز پس از آنکه سازمان سیا با پخش نوار ویدئو از نوکراناش در پاکستان آنان را مسئول بمبگذاری در نیویورک معرفی کرد، فرانسپرس و الجزیره تأکید کردند که انتساب این عملیات به طالبان پاکستان تأئید نشده. جالب اینجاست که بیبیگوزک جاسوسان ایرانی در کویت نیز غیرموثق از آب در آمد!
همان فرانسپرس در فیگارو، مورخ 3 ماه مه اعلام داشت، دولت کویت بازداشت افرادی متهم به جاسوسی را تأئید کرد ولی از مرتبط کردن دستگیرشدگان با ایران خودداری نمود. بله! محمد البصیری، وزیر ارتباطات کویت به فرانسپرس گفته، چند نفر دستگیر شدهاند ولی نه به جرمشان اشاره کرده و نه از تابعیت آنان سخنی به میان آورده! روز اول ماه مه، «القبس» همه نوع اغذیه و اشربه را برای ارتش ناتو فراهم آورد ولی روز بعد آن سفرة رنگین برچیده شد و فرانسپرس ماند و یک دنیا دلخوری و پریشانی:
«القبس [روز اول ماه مه] تأکید کرده بود که هفت عضو شاغل در ارتش و نیروی انتظامی به جمعآوری اطلاعات پیرامون پایگاههای آمریکا و کویت مشغول بودند. روز گذشته همین روزنامه اعلام داشت شش تبعة کویت و دو کارمند ارتش فاقد تابعیت و دو لبنانی در این شبکه فعالیت داشتند. یکی از لبنانیها مخارج شبکه را تأمین میکرد و دیگری به اصفهان و مشهد میرفت تا اطلاعات را به رابط سپاه پاسداران انتقال دهد!»
فکر میکنم چنین داستان ابلهانهای را کالین پاول و تونیبلر مشترکاً نوشته باشند. خلاصه تهاجم نظامی به لبنان نیز گویا در برنامه بوده! به عبارت دیگر ارتش جنایتکار ناتو، شکست مفتضحانه در جنگ 33 روزة لبنان را فراموش کرده و گسترش جنگ را تنها راه خروج از بحران در عراق و افغانستان میداند، اما چه باید کرد که شرایط جنگ فراهم نمیشود. امروز، وزیر امورخارجة ترکیه ـ کشوری که عضو ناتو است و با اسرائیل همکاری نظامی دارد ـ مخالفت دولتاش را با شهرکسازی اسرائیل اعلام داشت. ولی در این میان پشتکار شیمون پرز برای شایعهپراکنی و مزخرفگوئی قابل تحسین است. شیمون پرز هنوز امید دارد جنگی به راه افتد و ایشان در سنگر حقبجانبان جاودان لنگر اندازند. به همین دلیل ملاممد خاتمی و شیمون پرز در رادیوفردا ظهور کردهاند هم آخورشان مشترک است، هم آرزوهایشان.
افسار او کشیده و آوردهاند پیش
پالان باد کرده به پشتش نهادهاند
ریشی دراز بر زنخش بستهاند و بند
از پوزهاش به هرزهدرائی گشادهاند
(م. سحر)
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت