چهارشنبه، اردیبهشت ۱۵، ۱۳۸۹


بنز و مرام!
...
ای صوفی برو لقمه خود گاز بزن
کم پشت سر خلق خدا ساز بزن

در یک تئوکراسی نمی‌توان به مفهوم معاصر کلمه انتخابات برگزار کرد. پیشنهاد محمد خاتمی در باب برگزاری «انتخابات آزاد» در حکومت اسلامی فقط با هدف دم‌جنبانی برای ارباب، انحراف افکارعمومی و تحکیم موقعیت اسرائیل جهت تداوم شهرک‌سازی صورت پذیرفته. همچنانکه در وبلاگ «آخور و آرزو» هم گفتیم، این پیشنهاد مضحک در راستای اتهامات ابلهانة شیمون پرز مطرح شده. روز گذشته، ملاممد خاتمی در دیدار با جمعی از نمایندگان ادوار مجلس رسماً اعلام کرد، ایران محکوم به احکام اسلامی است و «روح» اصلاحات مورد نظر ما همین محکومی‌ات است:

«ما خواستار ایران سربلند، پیشرفته و البته محکوم به احکام اخلاقی و اسلامی و انسانی بوده و هستیم و روح اصلاحاتی که ما می‌گوئیم همین بوده [...]»

حال با دلائل حمایت ایالات متحد و دیگر کشورهای عضو ناتو از پدیدة «اصلاحات» بهتر آشنا می‌شویم. البته به قول مش‌قاسم، «دروغ چرا؟» به گواهی تاریخ معاصر کشورمان آخوند جماعت همواره پاسدار منافع استعمار بوده و بهترین راه برای تأمین منافع ارباب ایجاد حکومت مقدس است. ویژگی حکومت مقدس چه بومی، و چه دینی این است که علیرغم تاراج و جنایت همواره در سنگر حق قرار می‌گیرد و نابودی مخالفان را حق مسلم خود می‌شمارد، چرا که در این صورتبندی جادوئی، مخالف «حق» همواره باطل و محکوم به نابودی است. اگر حکومت مقدس بومی باشد، مخالف‌اش را به عنوان خائن به میهن نابود می‌کند، و اگر حکومت کذا دینی باشد مخالف خود را «محارب» می‌شمارد، یعنی کسی که به جنگ با خدا مشغول است. البته نبرد با ابهام فقط در دکان آخوند جماعت یافت می‌شود چرا که این جماعت موجودیت ابهام را اثبات شده می‌انگارد و همچنانکه شاهدیم همه را محکوم به پرستش همان ابهام می‌داند و «آفتاب آمد دلیل آفتاب»! سخنان بیشرمانة محمد خاتمی شاهدی است بر این مدعا.

سایت نووستی، مورخ 15 اردیبهشت‌ماه سالجاری بخشی از سخنان عوامفریبانة محمد خاتمی را منتشر کرده. گویا شیاد اردکان اعتراض را «حق» دانسته. حال آنکه ایشان مزخرف می‌گویند و این نخستین بار نیست که محمد خاتمی مهمل می‌بافد. فقط در چارچوب قانون است که افراد «حق اعتراض» دارند. اعتراض خارج از این چارچوب را قانون‌شکنی گویند و قانون‌شکنی «جرم» شمرده می‌شود. اگر قوة قضائیة حکومت جمکران میرحسین موسوی، کروبی، محمد خاتمی و دیگر آشوب‌طلبان را تحت پیگرد قانونی قرار نمی‌دهد یک دلیل موجه دارد: سفارتخانه‌های بیگانه، جهت سرکوب ملت ایران از این اوباش و از توحش و قانون‌شکنی‌شان حمایت می‌کنند. به همین دلیل بود که سخنرانی احمدی‌نژاد در سازمان رسوای ملل، نمایندگان 4 کشور را پریشان خاطر کرد.

علت خروج نمایندگان 4 کشور آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان از جلسة سخنرانی احمدی‌نژاد این بود که آنچه می‌خواستند بشنوند نشنیدند. خواست اینان خروج یکجانبة ایران از «ان. پی. تی» است. در صورت تحقق چنین آرزوئی، ‌ توطئه‌گران گوادالوپ برای تهاجم نظامی به کشورمان دستاویز مناسبی می‌یافتند و نه تنها جایگاه اسرائیل به عنوان قدرت اتمی محفوظ می‌ماند که این کشور بجای تخلیة سرزمین‌های اشغالی، تجاوز به کشورهای همسایه و تهدید به تهاجم را از سر می‌گرفت. سخنرانی احمدی‌نژاد 4 کشور کذا را از این فرصت طلائی محروم کرد و اینان بزودی ناچار خواهند شد دست پروردة خود،‌ اسرائیل را تحت نظارت «ان. پی. تی» قرار دهند و دکان بحران هسته‌ای را تعطیل کنند. «پانیک» آخوند جماعت و جهش به دوران توحش خمینی ریشه در همین تحولات دارد:

«صدای اذان باید به شکلی پخش شود که در همه جا شنیده شود حتی اگر باعث شود که بعضی از خواب بیدار شوند مشکلی ندارد چرا که صدای اذان برای بیدار کردن همین افراد از خواب سحر است.»


این سخنان ابلهانه که در مهرنیوز، مورخ 15 اردیبهشت‌ماه 1389 انتشار یافته، بخشی است از اظهارات آخوند مکارم شیرازی. مکارم دست در دست موسوی جلاد به دوران نورانی امام روشن ضمیر بازگشته قصد افزایش مردم‌آزاری کرده.

الهی هر کی بخیله، چشاش بابا قوری بشه
کچل بشه، قوزی بشه، خمار و وافوری بشه

خلاصه مثل «دکتر» ولایتی بشه! بگذریم! شکست کودتای 22 خردادماه و ناکامی ایالات متحد در جنگ افروزی، در رأس هرم قدرت در کشور شکاف ایجاد کرده. به طوری که ملایان مدعی طرفداری از احمدی‌نژاد نظیر مکارم شیرازی، تسخیری و... هر چه بیشتر به خاتمی و دیگر رهبران مفلوک جنبش‌سبز نزدیک‌ شده و آشکارا از سرکوب زنان و ایجاد مزاحمت برای ملت ایران حمایت می‌کنند. به گزارش مهرنیوز، مورخ 15 اردیبهشت‌ماه سالجاری، آخوند مکارم خواستار تشکیل وزارت امر به معروف و نهی از منکر شد تا «اخلاق» اسلامی خدشه‌دار نشود! اخلاق در قاموس آخوند چیست؟ جنایت، دزدی و قانون‌شکنی منتهی پنهان از دیدگان غیر:

«دستگاه قضائی [...]وظیفه‌اش را ترویج اخلاق نمی‌داند [...] نیروی انتظامی‌‏، وزارت ارشاد و سازمان تبلیغات اسلامی نیز [...] متولی تخصصی اخلاق نیستند [...] در قانون دستگاه امر به معروف و نهی از منکر پیش‌بینی شده بهتر است آن را به وزارتخانه ارتقاء دهیم [...] وقتی اخلاق مردم فاسد شد، رشوه، قاچاق مواد مخدر و طلاق نیز افزایش می‌یابد.»


بله می‌بینیم که در ذهن علیل مکارم، «طلاق» نشان فساد اخلاقی است و مسلم است که در صورت طلاق برچسب «فساد» بر پیشانی زن الصاق می‌شود! به عنوان نمونه پسر محسن رضائی اشکالی ندارد، همسرش فاسد بوده‌، اگر نه طلاق نمی‌گرفت! زن «نجیب» اصولاً طلاق نمی‌گیرد. هر چه آقا با او بدرفتاری کند، یا او را مورد تحقیر قرار دهد و... زبان به اعتراض هم نخواهد ‌گشود. زن «نجیب» همیشه شیفته و فریفتة «آقا» باقی می‌ماند! پیش از کودتای خردجال، یک مورد از این زنان «نمونه» را در خیابان پهلوی حوالی پارک شاهنشاهی مشاهده کردیم که اگر فرصت شد در همین وبلاگ ماجرا را نقل خواهیم کرد. پیش از ادامة مطلب لازم است به پیام‌های خوانندگان گرامی این وبلاگ پاسخ دهیم.

«بهمن» گرامی! از پیام شما بینهایت سپاسگزارم. به عنوان مخالف نظرات نویسندة این وبلاگ شما از نوادر مرزپرگهر به شمار می‌روید! اهالی سرزمین گل و بلبل ترجیح می‌دهند فقط با نظر موافقان آشنا شوند و معمولاً از نظر مخالفان گریزانند! یکی دیگر از خوانندگان محترم به نظر ما در مورد خاطرات تیمسار طوفانیان در «خواندنیها» اشاره کرده‌اند. راستش تیمسار طوفانیان در ارتش ایران استثنائی بودند گویا ایشان تنها «تمساح» ارتش بودند و ما این واقعیت را پیش از مشاهدة صحنة تأسف‌بار زن نمونه در حوالی پارک شاهنشاهی دریافتیم و اگر فرصت شد در مورد آن توضیح خواهیم داد. در هر حال، روی سخن ما با «خواندنیها» و گردانندگان آن نبود. «خواندنیها» و آقای «امیرانی» با خاطرات خوش کودکی نویسنده پیوند دارند. در ضمن سایت خواندنی‌ها مطلبی تحت عنوان «ادبیات بنز خاور» منتشر کرده که بسیار جالب است و اگر فرصتی شد به بررسی آن خواهیم پرداخت. حال بازگردیم به شکرخوری‌های آخوند مکارم و شرکاء در باب حجاب.

به گزارش مهرنیوز، آخوند مکارم ضمن تأکید بر ایجاد وزارتخانة چماقداران یعنی وزارت امر به معروف و نهی از منکر می‌گوید، اگر حجاب تضعیف شود، اخلاق تضعیف می‌شود و کل نظام آسیب می‌بیند! و البته این سخنان در واکنش به موضع‌گیری دولت در مورد حجاب ایراد شده. دولتی‌ها می‌گویند موی زنان به ما مربوط نیست، ‌ اما آخوند جماعت از موی سر زن وحشت دارد. البته ترس این گوساله های ننه‌حسن کاملاً موجه است. اگر زن ایرانی خارج از سنگر حق حکومت و در تقابل با ارزش‌های صحرای حجاز قرار گیرد نان آخوندها و اربابان‌شان در لندن و واشنگتن آجر خواهد شد، چرا که در اینصورت زن ایرانی در جایگاه «انسان»‌ می‌ایستد و از این جایگاه حقوق انسانی خود را مطالبه خواهد کرد. هنگامی که زن در مقام انسان آزاد خواهان تأمین حقوق اجتماعی خود باشد، به طریق اولی مرد ایرانی نیز در جایگاه انسان قرار می‌گیرد و نگرانی استعمار و جیره‌خواران‌اش این است که ایرانی به این ترتیب از قیمومت آخوندجماعت رها شود:

«]مکارم‌شیرازی گفت] بعضی به صورت برنامه‌ریزی شده قصد دارند با رواج بی‌حجابی نظام را تضعیف کنند [...] مسئله بی‌حجابی تنها یک مسئله ساده نیست بلکه کل نظام را تحت تأثیر قرار می‌دهد.»

تو که بی وفا نبودی پدر سگ!

در واقع مکارم درست می‌گوید، اگر در حکومت اسلامی کسی نتواند زن را به پوشاندن موی سرش مجبور کند، زن از قید فتوی آخوند رها می‌شود و پیامد رهائی زن جز رهائی مرد نخواهد بود. به همین دلیل است که رادیوفردا زوزه و عربدة محمد خاتمی شیاد را منعکس می‌کند.

در پی منتفی شدن تهاجم نظامی به ایران و ناکامی آنگلوساکسون‌ها جهت تحکیم پایه‌های توحش حکومت طالبان، روضه‌خوان‌های جمکران به رهبری خامنه‌ای، خاتمی، رفسنجانی و مکارم شیرازی ضمن صف‌آرائی در برابر دولت احمدی‌نژاد خواهان تشکیل وزارتخانة چماقداری شده‌اند. هر چه اعضای دولت احمدی‌نژاد از بساط اسلام‌گرائی و سرکوب زنان فاصله می‌گیرند، دارودستة خامنه‌ای بیشتر بر طبل اسلام و حجاب و زنان بی‌بی‌گوزک‌های کربلا می‌کوبند، تا آنجا که مهرانگیز کار نیز برای «زینب» چرندیاتی سر هم کرده که در سایت متقلب «جرس» انتشار یافته.

به گنده‌تر و خرتر از خودت احترام بگذار!

عیال سیامک پورزند، به پیروی از حجت‌الاسلام کلینکس کاشانی، پرسوناژ «بی‌بی‌گوزک» کربلا را وارد «تاریخ» کرده تا علاوه بر «حق ‌نان»، بابت چرندگوئی نیز اضافه حقوق دریافت دارد. مهرانگیز کار وصف عملیات قهرمانانة زینب را از اسطوره و تاریخ شنیده! خلاصه از خطبه‌های فرضی زینب «بستری» ساخته شده که یک مکتب در آن رشد کرده و این مکتب پیروان فراوان نیز دارد:

یا زینب،‌
از زبان تاریخ و اسطوره شنیده‌ایم
تو جهانی را از ظلم و بیداد خبر کرده‌ای
و خطبه‌های‌ات بستری شده است
برای نشو و نمای یک مکتب
که بسیار پیرو دارد

چه زینبی بوده، این زینب! و پیش از ظهور خردجال، رسانه‌ها چه تبلیغاتی به راه انداخته بودند برای این روضه‌خوان مؤنث! باری، این «بستر» همان سوپرمارکت مرگ‌فروشی استعمار باید باشد که کارمندان فراوان دارد، از آنجمله است مهرانگیز کار و صبیه‌اش، به همراه امثال دباشی، علمداری و عیالات‌شان و... خلاصه این شعر شکمی، یعنی روده‌درازی والدة لیلی پورزند را در سایت راه سبز جرس از دست ندهید.

از بس خوردم مرغ و پلو
آخر شدم مارکوپولو

مهرانگیز کار هم بالاخره مهری‌پلو خواهد شد! یادآور شویم «سایت جرس» متعلق به همان اوباشی است که بی‌شرمانه مصاحبة لوموند با آخوند کدیور را تحریف کردند. اینان پس از درگذشت شجاع‌الدین شفا نیز بجای تقدیر از خدمات فرهنگی او، راه هتاکی را برگزیدند و خلاصه سایت جرس خیلی خیلی «فرهنگ» اسلامی دارد و به قول بعضی‌ها «درد اسلام» گرفته!

این سایت اسلام‌پرست، در تاریخ 14 اردیبهشت‌ماه سالجاری سخنرانی خاتمی را تحت عنوان، « خاتمی: صدای ما و دلسوزان انقلاب و نظام به جائی نمی‌رسد.» منتشر کرده. در این سخنرانی شیاد اردکان از دور شدن جوانان از اسلام و انقلاب ابراز نگرانی فرموده و به دروغ ادعا می‌کند که حکومت جمکران همواره وضعیت معلمان و کارگران را مورد توجه قرار داده! ملاممد شیاد همچنین با توسل به «اگر» تأکید کرده که «اگر برنامة چهارم اقتصادی درست اجرا می‌شد امروز در همة زمینه‌ها از جمله در مورد معلمان و کارگران وضع بهتری داشتیم.»

سلامی به گرمی آش رشته که،
با، پیازداغ روش نوشته
مرامت منو کشته
منبع: خواندنیها، (ادبیات بنز خاور)

اصولاً حکومت کردن با «اگر» خیلی کیف داره! به عنوان نمونه سی و یک‌ سال است که گورکن‌ها می‌گویند «اگر» آمریکای جهانخوار چنین و چنان نمی‌کرد، وضع مملکت خیلی خوب می‌شد! به عبارت دیگر، این وضعیت اسفبار را آمریکا ایجاد کرده، نه حکومت اسلام عزیز و رحمانی و مامانی! خاتمی همچنین در ادامة سخنرانی خود به فضائل مطهری نیز اشاره کرده، می‌گوید:

«مطهری نمایندة عقلانیت اسلام رحمانی بود [...] هیچ تعارضی بین عرفان و آزادی نمی‌دید و[...] از حرمت و حقوق و کرامت انسان دفاع می‌کرد[...]»


عرفان به کدام آزادی مرتبط است؟ به آزادی فنا شدن! خاتمی هم آمادة‌ فنا شدن در راه منافع ارباب است. بگذریم! این آخوند مطهری همچنانکه پیشتر هم گفتیم، یکی از اوباش حوزه بود که از تحصیل دخترش ممانعت به عمل آورد. مسلماً این وحشی‌گری همان «عقلانیت» اسلام رحمانی باید باشد. در تأئید عقلانیت کذا بد نیست نگاهی داشته باشیم به مطلبی که در سایت زمانه تحت عنوان «زبان مطهری» منتشر شده. آخوند مطهری در این مطلب «اینشتین» را نوکر روزولت، و فیلسوف مدرنیته، ‌ «نیچه» را مسئول جنایات آمریکا در ویتنام دانسته:

«[نیچه] آخر عمر ديوانه شد و به عقيدة‌ من آثار اين جنون در همان اوايل هم ظاهر بوده است [...] اينشتين نوكر آقای روزولت است و نمی‌‏تواند نباشد. چه در اردوگاه امپریالیزم و چه در اردوگاه سوسیالیزم همین طور است[...] خوشبختانه در ميان ما چنين مكتب‌هائی يعنی چنين وباهائی پيدا نشده است [...] روح اروپائی همين است [...] ببينيد آيا كاری كه مثلاً آمريكا الان در ويتنام‏ می‏كند غير از اجرای فلسفة نيچه است؟»


واقعاً که «استادی» از هر جمله‌اش می‌ریزد. این استاد مطهری در مزخرف‌گوئی چه «استاد» بوده‌اند و ما قدرشان را نمی‌دانستیم! با چنین استعداد سرشاری ایشان می‌توانستند در فیلم‌های آبدوغ‌خیاری «والترکیاری» بازی کنند و کلی درآمد داشته باشند! باری، محمد خاتمی در مورد این استاد فرهیخته «حق» مطلب را به راستی ادا کرده! شیاد اردکان می‌گوید، مطهری به پرسش‌های زمانه پاسخ داد! شاید به همین دلیل است که پاسخ‌های مطهری در سایت «زمانه» منعکس می‌شود. آنروزها زمانه می‌پرسید، مطهری هم پاسخ می‌داد، این روزها هم زمانه خود را موظف دیده که پاسخ‌های متین، علمی و مستدل مطهری را انتشار دهد؟ نه چنین نبوده! از گفته‌های ملاممد خاتمی چنین برمی‌آید که آنروزها مطهری می‌پرسید و به پرسش‌های خود شخصاً پاسخ می‌داد، اشکال از پرسش‌های احمقانه بود:

«نقشی که شهید مطهری برای طرح و پاسخگوئی به پرسش‌های زمانه داشت شگفت‌انگیز بود[...]»

محمد خاتمی درست می‌گوید! با در نظر گرفتن آنچه مطهری در مورد نیچه گفته معلوم می‌شود که مسئولیت تهاجم وحشیانة سرمایه‌داری آمریکا به ویتنام با فیلسوف مدرنیته بوده. اتفاقاً اگر مطهری هنوز در قید حیات بود نیچه را مسئول تهاجم به عراق و افغانستان می‌دید. وقتی کالین پاول را به هریتیج کلاب احضار کردند، او را فرمودند، «چنین گفت زرتشت» که نفت عراق ارث پدری ماست و کریدور «شمال ـ جنوب» از املاک مادرمان در افغانستان می‌گذرد. آورده‌اند که برج‌های نیویورک چون این «حدیث» بشنیدند، از شدت غصه مثل «سنگ صبور» ترکیدند و جیره‌خواران صرافی‌های نیویورک خشمگین شده، موشکی به جانب پنتاگون شلیک فرمودند. و این بود گفتگوی تمدن‌ها بین نفت‌خواران پنتاگون و نزول‌خواران نیویورک! ماجرای تنها «تمساح» ارتش و زن نمونه بماند برای مطلب آینده!



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت