دیپلماسی خیابانی!
...
«خدا بسر شاهده، بهمون صدیقة طاهره [...] دیشب برات چایی [...] آوردم، دم گاری دیدم عوضی گرفتم، مال کرمعلییه. عباسقلی اونجا نشسته بود [...] هیشکی به فکرش نبود [...] زوار میباس بهم رسیدگی کنن [...] دو تا چائی دادم به عباسقلی [...] اینهمه حرف واسم در آوردن [...] همچی نیس عباسقلی؟[...] عباسقلی [...] که کرولال بود [...] زوزه کشید به طوریکه نفی یا اثبات مطالب علویه را تأئید نکرد[...]»
منبع: صادق هدایت، «علویهخانم»
دیپلماسیخیابانی، کالای آبدارخانة سازمان سیا است که فروش آن بر عهدة «ویکیلیکس» گذارده شده. پس جای تعجب نیست که نیویورکتایمز، گاردین، لوموند، درشپیگل، یعنی بوقهای مدافع تجهیز ملایان به سلاح هستهای، بازاریابی برای این کالای مقدس را برعهده گیرند. روند کار چنین است که چند روز پیش از انتشار شایعات خاله زنکی ویکیلیکس، شیپورهای ارتش ناتو زوزة «نگرانی» سر میدهند؛ نگرانی از اینکه ممکن است اسناد کذا روابط بینالمللی را خدشهدار کند! بعد کاخ سفید وارد معرکه میشود و هشدار میدهد که، اینکارها نقض قانون است! در ادامة این صحنهگردانی مهوع، ما را در جریان خطراتی قرار میدهند که ژولین اسانژ را تهدید میکند. از آنجمله است، تهدید اسانژ به مرگ، صدور حکم دادگاه سوئد برای دستگیری «رابینهود» و ... و اینجاست که مستر اسانژ بدون واهمه از «قدرت» یزید و معاویه، حسینوار قیام کرده و باز هم مخاطبان را با هزاران سند «محرمانة» جدید بمباران میفرمایند ـ سندهای کذا همان شایعات کهنة دستپخت سازمان سیاست که مستر اسانژ آنها را برای بار چندم گرم کرده و برایمان «سرو» میفرمایند. سپس آندسته از لوطی و عنترهای سازمان سیا که میباید بر «صحت» محتوای اسناد کذا مهر تأئید بزنند، پای به صحنه گذاشته، «خبر» میدهند که، «در پی انتشار اسناد ویکیلیکس، هیلاری کلینتن برای رفع سوءتفاهم با بیوة کرشنر تماس گرفت و...» و خلاصه همه بدانید و آگاه باشید که اسناد ویکیلیکس بازتابهای وسیع دیپلماتیک دارد، «حقیقت الهی» است و تردید در آن «کفر» خواهد بود.
حال این پرسش مطرح میشود که تقارن زمانی افشاگریهای مضحک «ویکیلیکس» با کودتای مالی در ایرلند شگفتانگیز نیست؟ به هیچ عنوان! نقش دارودستة «ژولین اسانژ» در عرصة رسانهای به نقش «ممدبوقی» در مسابقات فوتبال شباهت فراوان دارد. نیروهای حافظ نظم از بوق زدن حضرت «ممد» ممانعت به عمل نمیآوردند، چرا که بوق گوشخراش آنحضرت «فراگیر» بود و فریاد هیچ انسانی نمیتوانست از بوق کذا فراتر رود. اگر در استادیوم سر کسی را میبریدند، به برکت بوق «حضرت ممد»، فریادش به گوش کسی نمیرسید. خلاصه بگوئیم یک «نظم الهی» بر استادیوم حاکم بود؛ نظم حاکم بر «مردم» که همان تماشاگران بودند، توسط ممدبوقی اعمال میشد، و داوران مسابقه نیز نظم حاکم بر «ازمابهتران» را بر عهده داشتند.
کوتاه سخن، داور نظم بازی را تأمین میکرد، نیروهای امنیتی مراقب وضعیت بازیکنان و مربیان بودند، اما تماشاگران میبایست «نظم» گروه ممدبوقی را متحمل میشدند: هیاهو به بهانة طرفداری از تیم فوتبال کشور! هر کس میخواست در محل به تماشای مسابقة فوتبال بنشیند، میبایست بپذیرد که گوشهایاش را ناسیونالیسم «ممدبوقی» کر کند. اگر تلویزیون مسابقه را پخش میکرد، میتوانستید از «حق مسلم» تماشای «مسابقة صامت» برخوردار شوید. اما بهترین راه در هر حال پرهیز از تماشای مسابقه بود؛ جالب اینجاست که گزینة فوق، یعنی تحریم مسابقات همچنان بهترین گزینة ممکن به شمار میرود، چرا؟ چون در پس پردة این مسابقات، «مذاکرات» برای تقسیم غنائم در جریان است. گروههای مافیائی نیاز تودههای مردم به نوع خاصی از تفریح را به ابزار کسبوکار خودشان تبدیل کردهاند. البته بحث ما در اینجا به هیچ عنوان انتقاد از مسابقات ورزشی نیست، بلکه زدوبند و تقلب را در مسابقات محکوم میکنیم. زدوبندهائی که نمونة بارز آن را اخیراً در چین شاهد بودیم. از مطلب دور افتادیم، پس باز گردیم به ویکیلیکس و ممدبوقی!
«شهید» ممدبوقی برای تشویق تیم ایران بوق میزد، و مشخص بود که خواهان پیروزی تیم ملی است! حال آنکه ژولین اسانژ و شرکاء جهت پنهان داشتن اهداف واقعی خود به شیوة مقدس جنجال روی آوردهاند. همزمان اربابانشان هم برای دامن زدن به هرجومرج، خود را در برابر دستپروردگان ناتوان مینمایانند؛ همان سیاستی که پس از اشغال عراق و افغانستان در پیش گرفتهاند. ارتش ناتو پس از اشغال ایندو کشور تجهیز و آموزش گروههای تروریست را گسترش داده، و پس از گذشت یک دهه، در کمال وقاحت اعلام میدارد، ما برای استقرار دمکراسی به این مناطق لشکرکشی نکردهایم؛ آمدهایم با تروریسم مبارزه کنیم! البته در اینکه هدف ارتش ناتو از تهاجم به عراق و افغانستان هیچ ارتباطی با دمکراسی نداشته و ندارد، تردیدی نیست؛ ناتو یک تشکل خشونتطلب و تاراجگر است که درکارنامهاش جز سرکوب و غارت و وحشیگری هیچ نداشته و ندارد. ویکیلیکس هم در عرصة رسانهای پیرو شیوة ارتش اشغالگر ناتوست. شگرد کار این ارتش که تحت فرماندهی یانکیها قرار دارد برای همگان شناخته شده است. کافی است به نمونة افغانستان و عراق بنگریم.
آنگلوساکسونها پس از اشغال عراق و افغانستان مانع از استقرار نظم قانونی در ایندو کشور شده و چنین مینمایانند که در برابر تروریستها ناتواناند! حال آنکه همین تروریستها که از قضای روزگار هرگز مزاحم اشغالگران نمیشوند، کمترین اختلالی هم در روند تاراج اقتصادی عراق و افغانستان ایجاد نکردهاند! در واقع، طویلة مککارتی و متحداناش در ناتو و به ویژه پادوهایاش در منطقه میکوشند، از طریق ضعیف نمایاندن «قدرت»، و فرو بردن «حاکمیت» در ابهام، بینظمی و آشوب را هر چه بیشتر گسترش دهند؛ هدف واقعی اینان از این روند وسعت بخشیدن به تاراج است. در این مسیر مقدس، ارتش ناتو از همکاری و همیاری باند «اسانژ» بهره میگیرد. بیدلیل نیست که شیوة عمل ویکیلیکس اینچنین به شیوة تهاجم نظامی یانکیها شباهت دارد. هر دو با اهداف یکسان در مسیری واحد گام بر میدارند.
یانکیها جهت کشتار و تخریب و ارعاب غیرنظامیان ابتدا دست به بمباران گستردة مناطق مطلوب میزنند، و پس از بمباران آدمکشهای خود را با یونیفورم و لباسشخصی در منطقه پیاده میکنند، و اینجاست که تحت نظارت اشغالگران، برنامة تهاجم به نیروهای انتظامی، بمبگزاری در اماکن عمومی، به ویژه در مراکز «تفریحی» آغاز میشود و دردسرتان ندهیم، نظم زندگی روزمره در هم میشکند. زندگی مردم عادی مختل میشود و رسانههای غرب، انگشت اتهام را به سوی دولتهای دستنشاندة آمریکا گرفته، «ناتوانی» آنها را در مبارزه با تروریسم در بوق میگذارند! اما عجیب است که تروریسم و ناتوانی دولت دستنشانده کوچکترین اختلالی در روند تقسیم غنائم جنگ به وجود نمیآورد؛ و اصل مطلب همین است. اگر در عراق و افغانستان گروههای تروریست کوچکترین مخالفتی با اشغالگران میداشتند، نه تنها نظامیان که منافع اقتصادیشان را هدف حملات خود قرار میدادند. میبینیم که چنین نیست. هدف اصلی تروریستها مردم عادی، یا همان غیرنظامیان عراق و افغانستاناند. ویکیلیکس هم به عنوان بازوی رسانهای همین مجموعة تاراج و توحش فعال شده.
روشنتر بگوئیم برنامة ویکیلیکس «بازتولید» سناریوی مهوع اشغال سفارت آمریکا در تهران در ابعاد جهانی است. مسلم بدانیم که وزارت امورخارجة آمریکا، یعنی طراح برنامة اشغال سفارت آمریکا در کشورمان کارفرمای ویکیلیکس نیز هست. به همین دلیل سایت ژولین اسانژ برای رد گم کردن خواهان استعفای هیلاری کلینتن شده. اوباش پیرو خط امام هم با سر دادن عربدة مرگ بر آمریکا، «اسناد محرمانه» و شکمی منتشر کردند، و تحریم و جنگ را برای ملت ایران به ارمغان آوردند. مسیر ویکیلیکس نیز نمیتواند از مسیر توحش مسلمین جیرهخوار عموسام جدا باشد.
ویکیلیکس، همچون اوباش حزبالله و ارتش ناتو متجاوز و انسانستیز است. اگر به آخرین افشاگریهای مستر اسانژ و شرکاء نیمنگاهی بیاندازیم میبینیم که محفل ژولین اسانژ مرزشکنی و تهاجم به حریمخصوصی را پیشه کرده، و به این عمل مهوع افتخار هم میکند. باید بپرسیم، سخنان و نظرات شخصی مقامات کشورها در مورد سران کشورهای دیگر چه اهمیتی میتواند داشته باشد که سایت ویکیلیکس آنها را در بوق و کرنا گذارده و منتشر میکند؟ پخش این مطلب که فرضاً «هیلاری کلینتن» میخواست از شیوة مبارزة «بیوة کرشنر» با «سترس» آگاه شود خیلی مهم است؟! پیام این اسناد «خالهزنکی» به مخاطبان چیست؟ پیام اصلی این است که وزیر امورخارجة ایالات متحد، از آنجا که «زن» است در مورد «زنان» نیز کنجکاوی میکند! به عبارت دیگر عرصة سیاست جهانی، همچون کشورهای اسلامی «زنانه ـ مردانه» شده؛ و خلاصه، به قول معروف، «پسر با پسر» و «دختر با دختر!» و اما پیام دیگر این است که وزیر امورخارجة ایالات متحد، علاوه بر کنجکاویهای حرمسرائی، علاف است و با فضولی به امور دیگران خود را «سرگرم» میکند، و از همه مهمتر، وزارت امور خارجة آمریکا با «جنگافروزی» به طور کلی بیگانه است.
حال آنکه به گواهی مورخین صاحبنام آمریکا و به شهادت آنچه دهههاست در ایران و دیگر کشورهای جهان میگذرد، سیاست خارجی آمریکا یعنی «جنگ» و «کودتا»؛ به عبارت دیگر ایجاد گسست و تحمیل شرایط ویژه به هر طریق ممکن. ویکیلیکس نیز دقیقاً در همین مسیر گام بر میدارد. بیدلیل نیست که خارج از افشای گفتگوهای خالهزنکی، اسناد به اصطلاح محرمانة این سایت، از چارچوب بیدر و پیکر «شایعات» سازمان سیا جهت تهدید روسیه و صحبتهای صدمنیکقاز نوکران آمریکا فراتر نمیرود.
شایعات کذا بر دستیابی حکومت اسلامی به سلاح هستهای، و افتادن سلاحهای اتمی پاکستان به دست تروریستها تمرکز یافته. این مزخرفپردازیها که هدفی جز تهدید روسیه ندارد، تداوم همان تبلیغاتی است که چندی پیش، سازمان سیا با انتشار «خاطرات» و «شایعات» مبنی بر گم شدن «کلید» زرادخانة اتمی در دوران بیل کلینتن و قطع ارتباط پنتاگون با یکی از پایگاههای اتمی در دورة اوباما به راه انداخت، و نتیجهای هم به دست نیاورد. فقط برای نوکراناش در حکومت جمکران این امکان را فراهم آورد تا این مزخرفات را با آبوتاب منتشر کنند باشد که رادیوفردا و بیبیسی در عرصة گسترش حماقت و بلاهت تنها نمانند. حال که با بخش «زنانه» و «مردانة» اسناد ویکیلیکس در ایالات متحد بیشتر آشنا شدیم نگاهی داشته باشیم به صحبتهای خالهزنکی اروپائیها و مسلمین! چه نشستهاید که ویکیلیکس با افشاگری در مورد ماجرای «کلوتیلد رایس» از اروپائیها و به ویژه از فرانسه «تصویر خردمند» ارائه میدهد!
در «حکایات» ویکیلیکس چنین آمده که بعضیها در فرانسه به یانکیها رهنمودهای لازم را ارائه داده و آنها را نصیحت کردهاند و خلاصه از این حرفها! یا اینکه یک دادستان اسپانیائی گفته، حکومت روسیه به دست «مافیا» افتاده. به زبان روشنتر، میباید از افشای این سخنان نتیجه بگیریم که از یکسو، مافیا در آمریکا حکومت نمیکند، و از سوی دیگر، از آنجا که واتیکان هیچ ارتباطی با مافیا نداشته و ندارد، همواره از الطاف کاخ سفید برخوردار شده، و از همه مهمتر اینکه، سازمان سیا برای سرکوب در قارة آمریکا، در اروپا و به ویژه در ایتالیا هرگز به مافیا متوسل نشده و «ماریو مونیچلی» هم در 95 سالگی خودکشی کرده!
بله، خودکشی در خانوادة «مونیچلی» ودیعهای است «الهی» که از پدر به پسر واگذار شده، چرا که هر دو آنتیفاشیست بودهاند! پدر مونیچلی هم نویسندهای بود که خودکشی کرد! مسلماً بزودی پژوهشگران طویلة مککارتی «ژن خودکشی» را پس از اختراع، کشف خواهند کرد و بیبیسی و رادیوفردا به همه خواهند گفت که مخالفت با فاشیسم «ژنتیک» است و به خودکشی میانجامد. پس از انتشار خبر مرگ مونیچلی، توله سگهای عموسام در رسانههای تصویری خفقان اختیار کردند؛ چرا که مونیچلی هرگز مورد تأئید طویلة مک کارتی نبود. در نتیجه هنرشناسان حرفهای این طویله که هنوز برایمان روضة «مارلندیتریش» و «رومی شنایدر» میخوانند، منبر نرفتند، ولی بازاریابی برای ویکیلیکس همچنان ادامه یافت. برای دریافت ابعاد شیادی ویکیلیکس بهتر است نگاهی داشته باشیم به یک «سند معتبر» پیرامون جنگ سه روزة گرجستان که در فیگارو و لوموند، مورخ دوم دسامبر 2010 به آن اشاره شده.
در این سند چنین آمده که در پی جنگ مذکور، وزارت امور خارجة فرانسه در یادداشتی فضای حاکم بر مذاکره با مقامات روسیه را «بسیار سنگین» توصیف کرده. یادآور شویم پس از جنگ گرجستان، مذاکره با روسیه بر عهدة فرانسه قرار گرفت و ایالات متحد در این مذاکرات حضور نداشت. اما در سند معتبر ویکیلیکس چنین نیست! در این سند، از یادداشت وزارت امورخارجة فرانسه، پیرامون فضای سنگین حاکم بر مذاکرات کذا، به یادداشت یک دیپلمات آمریکائی میرسیم که علیرغم «غیبت» ایالات متحد از این مذاکرات، نه تنها در مذاکرات حضور داشته که شاهد صحنة عجیبی هم بوده! دیپلمات مذکور در یادداشت خود مینویسد، نیکولاسرکوزی، رئیس جمهور فرانسه یقة سرگئی لاوروف، وزیر امورخارجة روسیه را گرفته و او را دروغگو خواند! کاربران فیگارو در مورد این سند «معتبر» پیامهای جالبی ارسال کردهاند که به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم:
«عجیب است که هیچکس در صحت اسناد آمریکا ابراز تردید نمیکند [...] در صورتیکه اسناد مذکور [پیرامون مذاکرات جنگ گرجستان] دست دوماند، چرا که دیپلماتهای ایالات متحد در این مذاکرات حضور نداشتهاند [...]»
یکی دیگر از کاربران با اشاره به اختلاف فاحش قد و هیکل سرکوزی با سرگئی لاوروف مینویسد:
«مردم از خنده [...] قد سرگئی لاوروف [...] از سرکو بلندتره. [سرکو] چه جوری اینکارو کرده، صندلی زیرپاش گذاشته، تا یقة لاوروف رو بگیره؟»
بله با توسل به شیوة مقدس «لغزش» از این یاداشت به آن یادداشت «نیستدرجهان» نمیتوان همة مردم را فریب داد! پس بهتر است الاغهای طویلة مککارتی که به بهانة مخالفت با اعدام، «جرم» را در ترادف با گناه قرار میدهند، حواسشان باشد که قیاس به نفس نکنند و مخاطبان را ابله نیانگارند! همچنین به ساواک مفلوک جمکران که متن سخنرانیهای ابلهانة مقامات حکومت مردهشویان را تنظیم میکند، میباید بگوئیم که رعایت حقوقبشر نه «برای خدا» است، و نه در «راه خدا!» «خدا» رو خوش نمیاد که این آخوند رئیسی، معاون شیخ صادق لاریجانی را اینچنین مضحکة خاص و عام کنید.
آخوند رئیسی در «پیشتاچریة» امروز، ضمن انتساب ترور مجید شهریاری به اربابان اسرائیلیاش، ضمن شاخوشانه کشیدن برای «دشمن»، اعلام داشت، حکومت اسلامی میخواهد به قدرت هستهای تبدیل شود:
«[...] دشمنان ادعا ميكنند كه صاحب قدرت هستهاي و كل دنيا هستند از اينرو ايران نبايد صاحب قدرت هستهاي باشد[...]»
بله اگر سخنان آخوند رئیسی در همسوئی کامل با اسناد «معتبر» ویکیلیکس قرار گرفته، جای تعجب ندارد. رئیسی در ادامة طرح مطالبات ارباب، تعریف نوینی نیز از حقوقبشر ارائه داده که نور حماقت سازمان سیا از آن ساطع میشود. معاون اول قوة قضائیه جمکران میگوید، مدافعان حقوق بشر فریبکاراند، چرا که برای خدا از این حقوق دفاع نمیکنند، در نتیجه عملشان از روی «خودخواهی» است:
«ادعاي برخي از كشورها در راستاي حقوق بشر گوش فلك را كر كرده [...] آنها دروغ ميگويند زيرا براي خدا نيست [...] اگر حقوق بشر در پرتو خودخواهي باشد دروغ است، يك حيله است [...]»
«پیام» رئیسی یا بهتر بگوئیم، پیام اربابان حکومت اسلامی در غرب چیست؟ اینان میگویند، هر عملی در راه خدا نباشد، جز حیله و فریب نیست! فقط باید ببینیم الاغهای طویلة مککارتی چگونه میتوانند به نیت افراد پی ببرند؟ حتماً ابزار کذا را از «عمده فروشی» ویکیلیکس ابتیاع کردهاند! شاید هم رابرتگیتس، متخصص دفاع از حقوقبشر دینی، «نیت سنج» در اختیار نوکران در جمکران قرار داده باشد! در هر حال، اظهارات سرشار از بلاهت «رئیسی» با کد: 30105160 در سایت حنازرچوبه، مورخ 12 آذرماه 1389 انتشار یافته. حال که به حکومت مردهشویان رسیدیم، ببینیم شگرد محفل ژولین اسانژ در بلاد مسلمین چیست؟
ایشان در بلاد مسلمین نیز همان سیاست شایعه پراکنی طویلة مککارتی را برگزیدهاند. از آنجمله است، «شاه عربستان به آمریکا گفت به ایران حمله کنید»، و مزخرفاتی از این قماش. حتماً بزودی از ویکیلیکس خواهیم شنید که شیخ امارات گفت، خامنهای خیلی خره! یا اینکه شیخ بحرین گفت، حرمسرای شیخعبدالله کثیفه! و البته فراموش نکنیم که ویکیلیکس با انتشار این مزخرفات در واقع به تقویت اسلامگرایان مشغول شده و اگر در همسوئی با سازمان سیا قرار گرفته، کاملاً اتفاقی است، هیچ تعمدی در کار نیست! ویکیلیکس هیچ ارتباطی با سازمان سیا ندارد و اگر اسانژ به همت سوئد و بریتانیا نقش «فراری» ایفا میکند، باز هم اتفاقی است.
طی چند روز گذشته، گویا ژولین اسانژ با دستگیری یک میلیمتر فاصله داشته، و اگر پلیس انگلستان او را دستگیر نکرده فقط به دلیل نقص در حکم صادره از سوی دادگاه یا اینترپل بوده! در هر حال تفاوتی نمیکند، مهم این است که یانکیها هم سخن از «جرم» به میان آورده، و برای گرم کردن بازار مستر اسانژ میخواهند او را دستگیر کنند. حال آنکه افشاگریهای ویکیلیکس مدتهاست ادامه دارد و اگر ریگی به کفش حاکمیت آمریکا نمیبود میبایست به محض نخستین افشاگریهای مستر اسانژ دست و پای ایشان را از نظر حقوقی جمع و جور میکرد! حال ببینیم جرم اسانژ در واقع چیست؟ ژولین اسانژ در عرصة بینالمللی به «حریم خصوصی» تجاوز میکند.
فرض کنیم کسی با دوربین خانة همسایه و رفت و آمد افراد به آن را زیر نظر بگیرد، یا به مکالمات خصوصی دیگران گوش دهد. اینکار جرم است و چنین فردی به جرم «ووایوریسم» و استراق سمع تحت پیگرد قرار خواهد گرفت. حال اگر فرد مذکور مشاهدات، یا آنچه را که شنیده با ذکر مشخصات افراد در دسترس عموم نیز قرار دهد، مسلماً جرماش سنگینتر خواهد شد، چرا که نه تنها به حریم خصوصی دیگران تجاوز کرده، که زندگی خصوصی دیگران را وارد حریم اجتماعی کرده؛ در واقع دوبار مرتکب مرزشکنی و قانونشکنی شده. با توجه به این مسائل، انتشار سخنان پادشاه عربستان در مورد حکومت اسلامی در چه ردهای قرار میگیرد؟ در ردة سخنچینی.
روابط بین افراد و دولتها بر پایة مقاولهنامههای رسمی و بینالمللی سنجیده میشود، نه بر اساس گفتار «پنهانشان». دربان یک هتل پنجستاره را در نظر بگیریم که موظف است به همة کسانی که به هتل وارد، و یا از آن خارج میشوند، ادای احترام کند. هیچکس نمیداند در ذهن این فرد نسبت به مشتریان و حتی رئیس هتل چه میگذرد؛ دلیلی هم برای دانستن این مسائل وجود ندارد. حال اگر دربان مذکور با دوستاناش در مورد روسا و مشتریان هتل صحبت کند، و یک ژولین اسانژ شماره دو پیدا شود، و هر چه دربان به زبان آورده روی خطوط اینترنت بگذارد، چه باید گفت؟ منطقاً میباید بگوئیم اگر دربان مایل بود نظر خود را به مشتریان هتل ابراز دارد، رأساً اقدام به چنین کاری میکرد، پس اگر هیچ نگفته، تمایلی به اینکار نداشته. در نتیجه، ژولین اسانژ شمارة دو که با نقل سخنان خصوصی یک فرد رشید و بالغ برای او ایجاد مزاحمت میکند کار بسیار احمقانهای انجام داده.
اما احمقانهتر از عملیات ویکیلیکس، انتشار «خبر» واکنش وزارت امورخارجة یانکیها به همین «مزخرفبافیها» است. به ادعای رسانههای غرب، در پی افشاگریهای ویکیلیکس، هیلاری کلینتن برای دلجوئی از بیوة کرشنر به او تلفن زده، و طرفین برای گام برداشتن به سوی آینده با یکدیگر به توافق رسیدهاند! بله، به این ترتیب میباید بپذیریم که هیلاری کلینتن، وزیر امور خارجه ایالات متحد، زن علاف و لنگاری است که رفتار خالهشلختهها را بر وزارت امورخارجه حاکم کرده. هر چند ژولین اسانژ ما را در جریان محتوای گفتگوی هیلاری کلینتن با رئیس جمهور آرژانتین قرار نداده، با شناخت شیوة پروپاگاند سازمان سیا ما هم میتوانیم افشاگری کنیم:
ـ هیلاری: کریستینا! فدات شم، خودتی؟ دلخور که نیستی؟ جون تو شایعهاس! به جون مامانم، بیل بمیره، چلسی رو کفن کنم، اگه دروغ بگم!
ـ کریستینا: وا خدا مرگم بده! این حرفا چیه، هیلاری! ما که غریبه نیستیم! نوهدار نشدی؟ به چلسی بگو، دس بهکار شه، دیر میشهها! راستی تا یادم نرفته، اون یک کیلو اورانیومی که سفارش کرده بودی، دادم به سفیر ترکیه بده به ساکاشویلی که برسونه به آخوندا!
بله اگر دست ویکیلیکس باز بماند دیپلماسی جهانی به همین جایگاه والا که در بالا به آن اشاره کردیم خواهد رسید! سازمان سیا پس از تحمیل حکومتهای خیابانی و فاقد مشروعیت به ملتهای منطقه، به فروش «دیپلماسی خیابانی» نیز روی آورده. روابط بینالمللی در ویراست نوین این سازمان اسلامپرور، روابط مشتی لات و اوباش و خاله شلخته با یکدیگر است؛ همان روابطی که پرسوناژهای «علویه خانم» با یکدیگر دارند. روابطی که بر دروغ، خبرچینی، خشونت و تقدسفروشی تکیه دارد. حضور لوطیهای زرنگ و کارکشتة سازمان سیا بگوئیم، بمباران افکارعمومی با دروغ و ابتذال و تقدس «کاربرد» خود را از دست داده؛ فکر نان کنید، که خربزة ویکیلیکس فقط آب است؛ سرانجام پایتان روی پوستاش لیز خواهد خورد.
«زوار میباس بهم رسیدگی کنن!»
منبع: صادق هدایت، «علویهخانم»
دیپلماسیخیابانی، کالای آبدارخانة سازمان سیا است که فروش آن بر عهدة «ویکیلیکس» گذارده شده. پس جای تعجب نیست که نیویورکتایمز، گاردین، لوموند، درشپیگل، یعنی بوقهای مدافع تجهیز ملایان به سلاح هستهای، بازاریابی برای این کالای مقدس را برعهده گیرند. روند کار چنین است که چند روز پیش از انتشار شایعات خاله زنکی ویکیلیکس، شیپورهای ارتش ناتو زوزة «نگرانی» سر میدهند؛ نگرانی از اینکه ممکن است اسناد کذا روابط بینالمللی را خدشهدار کند! بعد کاخ سفید وارد معرکه میشود و هشدار میدهد که، اینکارها نقض قانون است! در ادامة این صحنهگردانی مهوع، ما را در جریان خطراتی قرار میدهند که ژولین اسانژ را تهدید میکند. از آنجمله است، تهدید اسانژ به مرگ، صدور حکم دادگاه سوئد برای دستگیری «رابینهود» و ... و اینجاست که مستر اسانژ بدون واهمه از «قدرت» یزید و معاویه، حسینوار قیام کرده و باز هم مخاطبان را با هزاران سند «محرمانة» جدید بمباران میفرمایند ـ سندهای کذا همان شایعات کهنة دستپخت سازمان سیاست که مستر اسانژ آنها را برای بار چندم گرم کرده و برایمان «سرو» میفرمایند. سپس آندسته از لوطی و عنترهای سازمان سیا که میباید بر «صحت» محتوای اسناد کذا مهر تأئید بزنند، پای به صحنه گذاشته، «خبر» میدهند که، «در پی انتشار اسناد ویکیلیکس، هیلاری کلینتن برای رفع سوءتفاهم با بیوة کرشنر تماس گرفت و...» و خلاصه همه بدانید و آگاه باشید که اسناد ویکیلیکس بازتابهای وسیع دیپلماتیک دارد، «حقیقت الهی» است و تردید در آن «کفر» خواهد بود.
حال این پرسش مطرح میشود که تقارن زمانی افشاگریهای مضحک «ویکیلیکس» با کودتای مالی در ایرلند شگفتانگیز نیست؟ به هیچ عنوان! نقش دارودستة «ژولین اسانژ» در عرصة رسانهای به نقش «ممدبوقی» در مسابقات فوتبال شباهت فراوان دارد. نیروهای حافظ نظم از بوق زدن حضرت «ممد» ممانعت به عمل نمیآوردند، چرا که بوق گوشخراش آنحضرت «فراگیر» بود و فریاد هیچ انسانی نمیتوانست از بوق کذا فراتر رود. اگر در استادیوم سر کسی را میبریدند، به برکت بوق «حضرت ممد»، فریادش به گوش کسی نمیرسید. خلاصه بگوئیم یک «نظم الهی» بر استادیوم حاکم بود؛ نظم حاکم بر «مردم» که همان تماشاگران بودند، توسط ممدبوقی اعمال میشد، و داوران مسابقه نیز نظم حاکم بر «ازمابهتران» را بر عهده داشتند.
کوتاه سخن، داور نظم بازی را تأمین میکرد، نیروهای امنیتی مراقب وضعیت بازیکنان و مربیان بودند، اما تماشاگران میبایست «نظم» گروه ممدبوقی را متحمل میشدند: هیاهو به بهانة طرفداری از تیم فوتبال کشور! هر کس میخواست در محل به تماشای مسابقة فوتبال بنشیند، میبایست بپذیرد که گوشهایاش را ناسیونالیسم «ممدبوقی» کر کند. اگر تلویزیون مسابقه را پخش میکرد، میتوانستید از «حق مسلم» تماشای «مسابقة صامت» برخوردار شوید. اما بهترین راه در هر حال پرهیز از تماشای مسابقه بود؛ جالب اینجاست که گزینة فوق، یعنی تحریم مسابقات همچنان بهترین گزینة ممکن به شمار میرود، چرا؟ چون در پس پردة این مسابقات، «مذاکرات» برای تقسیم غنائم در جریان است. گروههای مافیائی نیاز تودههای مردم به نوع خاصی از تفریح را به ابزار کسبوکار خودشان تبدیل کردهاند. البته بحث ما در اینجا به هیچ عنوان انتقاد از مسابقات ورزشی نیست، بلکه زدوبند و تقلب را در مسابقات محکوم میکنیم. زدوبندهائی که نمونة بارز آن را اخیراً در چین شاهد بودیم. از مطلب دور افتادیم، پس باز گردیم به ویکیلیکس و ممدبوقی!
«شهید» ممدبوقی برای تشویق تیم ایران بوق میزد، و مشخص بود که خواهان پیروزی تیم ملی است! حال آنکه ژولین اسانژ و شرکاء جهت پنهان داشتن اهداف واقعی خود به شیوة مقدس جنجال روی آوردهاند. همزمان اربابانشان هم برای دامن زدن به هرجومرج، خود را در برابر دستپروردگان ناتوان مینمایانند؛ همان سیاستی که پس از اشغال عراق و افغانستان در پیش گرفتهاند. ارتش ناتو پس از اشغال ایندو کشور تجهیز و آموزش گروههای تروریست را گسترش داده، و پس از گذشت یک دهه، در کمال وقاحت اعلام میدارد، ما برای استقرار دمکراسی به این مناطق لشکرکشی نکردهایم؛ آمدهایم با تروریسم مبارزه کنیم! البته در اینکه هدف ارتش ناتو از تهاجم به عراق و افغانستان هیچ ارتباطی با دمکراسی نداشته و ندارد، تردیدی نیست؛ ناتو یک تشکل خشونتطلب و تاراجگر است که درکارنامهاش جز سرکوب و غارت و وحشیگری هیچ نداشته و ندارد. ویکیلیکس هم در عرصة رسانهای پیرو شیوة ارتش اشغالگر ناتوست. شگرد کار این ارتش که تحت فرماندهی یانکیها قرار دارد برای همگان شناخته شده است. کافی است به نمونة افغانستان و عراق بنگریم.
آنگلوساکسونها پس از اشغال عراق و افغانستان مانع از استقرار نظم قانونی در ایندو کشور شده و چنین مینمایانند که در برابر تروریستها ناتواناند! حال آنکه همین تروریستها که از قضای روزگار هرگز مزاحم اشغالگران نمیشوند، کمترین اختلالی هم در روند تاراج اقتصادی عراق و افغانستان ایجاد نکردهاند! در واقع، طویلة مککارتی و متحداناش در ناتو و به ویژه پادوهایاش در منطقه میکوشند، از طریق ضعیف نمایاندن «قدرت»، و فرو بردن «حاکمیت» در ابهام، بینظمی و آشوب را هر چه بیشتر گسترش دهند؛ هدف واقعی اینان از این روند وسعت بخشیدن به تاراج است. در این مسیر مقدس، ارتش ناتو از همکاری و همیاری باند «اسانژ» بهره میگیرد. بیدلیل نیست که شیوة عمل ویکیلیکس اینچنین به شیوة تهاجم نظامی یانکیها شباهت دارد. هر دو با اهداف یکسان در مسیری واحد گام بر میدارند.
یانکیها جهت کشتار و تخریب و ارعاب غیرنظامیان ابتدا دست به بمباران گستردة مناطق مطلوب میزنند، و پس از بمباران آدمکشهای خود را با یونیفورم و لباسشخصی در منطقه پیاده میکنند، و اینجاست که تحت نظارت اشغالگران، برنامة تهاجم به نیروهای انتظامی، بمبگزاری در اماکن عمومی، به ویژه در مراکز «تفریحی» آغاز میشود و دردسرتان ندهیم، نظم زندگی روزمره در هم میشکند. زندگی مردم عادی مختل میشود و رسانههای غرب، انگشت اتهام را به سوی دولتهای دستنشاندة آمریکا گرفته، «ناتوانی» آنها را در مبارزه با تروریسم در بوق میگذارند! اما عجیب است که تروریسم و ناتوانی دولت دستنشانده کوچکترین اختلالی در روند تقسیم غنائم جنگ به وجود نمیآورد؛ و اصل مطلب همین است. اگر در عراق و افغانستان گروههای تروریست کوچکترین مخالفتی با اشغالگران میداشتند، نه تنها نظامیان که منافع اقتصادیشان را هدف حملات خود قرار میدادند. میبینیم که چنین نیست. هدف اصلی تروریستها مردم عادی، یا همان غیرنظامیان عراق و افغانستاناند. ویکیلیکس هم به عنوان بازوی رسانهای همین مجموعة تاراج و توحش فعال شده.
روشنتر بگوئیم برنامة ویکیلیکس «بازتولید» سناریوی مهوع اشغال سفارت آمریکا در تهران در ابعاد جهانی است. مسلم بدانیم که وزارت امورخارجة آمریکا، یعنی طراح برنامة اشغال سفارت آمریکا در کشورمان کارفرمای ویکیلیکس نیز هست. به همین دلیل سایت ژولین اسانژ برای رد گم کردن خواهان استعفای هیلاری کلینتن شده. اوباش پیرو خط امام هم با سر دادن عربدة مرگ بر آمریکا، «اسناد محرمانه» و شکمی منتشر کردند، و تحریم و جنگ را برای ملت ایران به ارمغان آوردند. مسیر ویکیلیکس نیز نمیتواند از مسیر توحش مسلمین جیرهخوار عموسام جدا باشد.
ویکیلیکس، همچون اوباش حزبالله و ارتش ناتو متجاوز و انسانستیز است. اگر به آخرین افشاگریهای مستر اسانژ و شرکاء نیمنگاهی بیاندازیم میبینیم که محفل ژولین اسانژ مرزشکنی و تهاجم به حریمخصوصی را پیشه کرده، و به این عمل مهوع افتخار هم میکند. باید بپرسیم، سخنان و نظرات شخصی مقامات کشورها در مورد سران کشورهای دیگر چه اهمیتی میتواند داشته باشد که سایت ویکیلیکس آنها را در بوق و کرنا گذارده و منتشر میکند؟ پخش این مطلب که فرضاً «هیلاری کلینتن» میخواست از شیوة مبارزة «بیوة کرشنر» با «سترس» آگاه شود خیلی مهم است؟! پیام این اسناد «خالهزنکی» به مخاطبان چیست؟ پیام اصلی این است که وزیر امورخارجة ایالات متحد، از آنجا که «زن» است در مورد «زنان» نیز کنجکاوی میکند! به عبارت دیگر عرصة سیاست جهانی، همچون کشورهای اسلامی «زنانه ـ مردانه» شده؛ و خلاصه، به قول معروف، «پسر با پسر» و «دختر با دختر!» و اما پیام دیگر این است که وزیر امورخارجة ایالات متحد، علاوه بر کنجکاویهای حرمسرائی، علاف است و با فضولی به امور دیگران خود را «سرگرم» میکند، و از همه مهمتر، وزارت امور خارجة آمریکا با «جنگافروزی» به طور کلی بیگانه است.
حال آنکه به گواهی مورخین صاحبنام آمریکا و به شهادت آنچه دهههاست در ایران و دیگر کشورهای جهان میگذرد، سیاست خارجی آمریکا یعنی «جنگ» و «کودتا»؛ به عبارت دیگر ایجاد گسست و تحمیل شرایط ویژه به هر طریق ممکن. ویکیلیکس نیز دقیقاً در همین مسیر گام بر میدارد. بیدلیل نیست که خارج از افشای گفتگوهای خالهزنکی، اسناد به اصطلاح محرمانة این سایت، از چارچوب بیدر و پیکر «شایعات» سازمان سیا جهت تهدید روسیه و صحبتهای صدمنیکقاز نوکران آمریکا فراتر نمیرود.
شایعات کذا بر دستیابی حکومت اسلامی به سلاح هستهای، و افتادن سلاحهای اتمی پاکستان به دست تروریستها تمرکز یافته. این مزخرفپردازیها که هدفی جز تهدید روسیه ندارد، تداوم همان تبلیغاتی است که چندی پیش، سازمان سیا با انتشار «خاطرات» و «شایعات» مبنی بر گم شدن «کلید» زرادخانة اتمی در دوران بیل کلینتن و قطع ارتباط پنتاگون با یکی از پایگاههای اتمی در دورة اوباما به راه انداخت، و نتیجهای هم به دست نیاورد. فقط برای نوکراناش در حکومت جمکران این امکان را فراهم آورد تا این مزخرفات را با آبوتاب منتشر کنند باشد که رادیوفردا و بیبیسی در عرصة گسترش حماقت و بلاهت تنها نمانند. حال که با بخش «زنانه» و «مردانة» اسناد ویکیلیکس در ایالات متحد بیشتر آشنا شدیم نگاهی داشته باشیم به صحبتهای خالهزنکی اروپائیها و مسلمین! چه نشستهاید که ویکیلیکس با افشاگری در مورد ماجرای «کلوتیلد رایس» از اروپائیها و به ویژه از فرانسه «تصویر خردمند» ارائه میدهد!
در «حکایات» ویکیلیکس چنین آمده که بعضیها در فرانسه به یانکیها رهنمودهای لازم را ارائه داده و آنها را نصیحت کردهاند و خلاصه از این حرفها! یا اینکه یک دادستان اسپانیائی گفته، حکومت روسیه به دست «مافیا» افتاده. به زبان روشنتر، میباید از افشای این سخنان نتیجه بگیریم که از یکسو، مافیا در آمریکا حکومت نمیکند، و از سوی دیگر، از آنجا که واتیکان هیچ ارتباطی با مافیا نداشته و ندارد، همواره از الطاف کاخ سفید برخوردار شده، و از همه مهمتر اینکه، سازمان سیا برای سرکوب در قارة آمریکا، در اروپا و به ویژه در ایتالیا هرگز به مافیا متوسل نشده و «ماریو مونیچلی» هم در 95 سالگی خودکشی کرده!
بله، خودکشی در خانوادة «مونیچلی» ودیعهای است «الهی» که از پدر به پسر واگذار شده، چرا که هر دو آنتیفاشیست بودهاند! پدر مونیچلی هم نویسندهای بود که خودکشی کرد! مسلماً بزودی پژوهشگران طویلة مککارتی «ژن خودکشی» را پس از اختراع، کشف خواهند کرد و بیبیسی و رادیوفردا به همه خواهند گفت که مخالفت با فاشیسم «ژنتیک» است و به خودکشی میانجامد. پس از انتشار خبر مرگ مونیچلی، توله سگهای عموسام در رسانههای تصویری خفقان اختیار کردند؛ چرا که مونیچلی هرگز مورد تأئید طویلة مک کارتی نبود. در نتیجه هنرشناسان حرفهای این طویله که هنوز برایمان روضة «مارلندیتریش» و «رومی شنایدر» میخوانند، منبر نرفتند، ولی بازاریابی برای ویکیلیکس همچنان ادامه یافت. برای دریافت ابعاد شیادی ویکیلیکس بهتر است نگاهی داشته باشیم به یک «سند معتبر» پیرامون جنگ سه روزة گرجستان که در فیگارو و لوموند، مورخ دوم دسامبر 2010 به آن اشاره شده.
در این سند چنین آمده که در پی جنگ مذکور، وزارت امور خارجة فرانسه در یادداشتی فضای حاکم بر مذاکره با مقامات روسیه را «بسیار سنگین» توصیف کرده. یادآور شویم پس از جنگ گرجستان، مذاکره با روسیه بر عهدة فرانسه قرار گرفت و ایالات متحد در این مذاکرات حضور نداشت. اما در سند معتبر ویکیلیکس چنین نیست! در این سند، از یادداشت وزارت امورخارجة فرانسه، پیرامون فضای سنگین حاکم بر مذاکرات کذا، به یادداشت یک دیپلمات آمریکائی میرسیم که علیرغم «غیبت» ایالات متحد از این مذاکرات، نه تنها در مذاکرات حضور داشته که شاهد صحنة عجیبی هم بوده! دیپلمات مذکور در یادداشت خود مینویسد، نیکولاسرکوزی، رئیس جمهور فرانسه یقة سرگئی لاوروف، وزیر امورخارجة روسیه را گرفته و او را دروغگو خواند! کاربران فیگارو در مورد این سند «معتبر» پیامهای جالبی ارسال کردهاند که به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم:
«عجیب است که هیچکس در صحت اسناد آمریکا ابراز تردید نمیکند [...] در صورتیکه اسناد مذکور [پیرامون مذاکرات جنگ گرجستان] دست دوماند، چرا که دیپلماتهای ایالات متحد در این مذاکرات حضور نداشتهاند [...]»
یکی دیگر از کاربران با اشاره به اختلاف فاحش قد و هیکل سرکوزی با سرگئی لاوروف مینویسد:
«مردم از خنده [...] قد سرگئی لاوروف [...] از سرکو بلندتره. [سرکو] چه جوری اینکارو کرده، صندلی زیرپاش گذاشته، تا یقة لاوروف رو بگیره؟»
بله با توسل به شیوة مقدس «لغزش» از این یاداشت به آن یادداشت «نیستدرجهان» نمیتوان همة مردم را فریب داد! پس بهتر است الاغهای طویلة مککارتی که به بهانة مخالفت با اعدام، «جرم» را در ترادف با گناه قرار میدهند، حواسشان باشد که قیاس به نفس نکنند و مخاطبان را ابله نیانگارند! همچنین به ساواک مفلوک جمکران که متن سخنرانیهای ابلهانة مقامات حکومت مردهشویان را تنظیم میکند، میباید بگوئیم که رعایت حقوقبشر نه «برای خدا» است، و نه در «راه خدا!» «خدا» رو خوش نمیاد که این آخوند رئیسی، معاون شیخ صادق لاریجانی را اینچنین مضحکة خاص و عام کنید.
آخوند رئیسی در «پیشتاچریة» امروز، ضمن انتساب ترور مجید شهریاری به اربابان اسرائیلیاش، ضمن شاخوشانه کشیدن برای «دشمن»، اعلام داشت، حکومت اسلامی میخواهد به قدرت هستهای تبدیل شود:
«[...] دشمنان ادعا ميكنند كه صاحب قدرت هستهاي و كل دنيا هستند از اينرو ايران نبايد صاحب قدرت هستهاي باشد[...]»
بله اگر سخنان آخوند رئیسی در همسوئی کامل با اسناد «معتبر» ویکیلیکس قرار گرفته، جای تعجب ندارد. رئیسی در ادامة طرح مطالبات ارباب، تعریف نوینی نیز از حقوقبشر ارائه داده که نور حماقت سازمان سیا از آن ساطع میشود. معاون اول قوة قضائیه جمکران میگوید، مدافعان حقوق بشر فریبکاراند، چرا که برای خدا از این حقوق دفاع نمیکنند، در نتیجه عملشان از روی «خودخواهی» است:
«ادعاي برخي از كشورها در راستاي حقوق بشر گوش فلك را كر كرده [...] آنها دروغ ميگويند زيرا براي خدا نيست [...] اگر حقوق بشر در پرتو خودخواهي باشد دروغ است، يك حيله است [...]»
«پیام» رئیسی یا بهتر بگوئیم، پیام اربابان حکومت اسلامی در غرب چیست؟ اینان میگویند، هر عملی در راه خدا نباشد، جز حیله و فریب نیست! فقط باید ببینیم الاغهای طویلة مککارتی چگونه میتوانند به نیت افراد پی ببرند؟ حتماً ابزار کذا را از «عمده فروشی» ویکیلیکس ابتیاع کردهاند! شاید هم رابرتگیتس، متخصص دفاع از حقوقبشر دینی، «نیت سنج» در اختیار نوکران در جمکران قرار داده باشد! در هر حال، اظهارات سرشار از بلاهت «رئیسی» با کد: 30105160 در سایت حنازرچوبه، مورخ 12 آذرماه 1389 انتشار یافته. حال که به حکومت مردهشویان رسیدیم، ببینیم شگرد محفل ژولین اسانژ در بلاد مسلمین چیست؟
ایشان در بلاد مسلمین نیز همان سیاست شایعه پراکنی طویلة مککارتی را برگزیدهاند. از آنجمله است، «شاه عربستان به آمریکا گفت به ایران حمله کنید»، و مزخرفاتی از این قماش. حتماً بزودی از ویکیلیکس خواهیم شنید که شیخ امارات گفت، خامنهای خیلی خره! یا اینکه شیخ بحرین گفت، حرمسرای شیخعبدالله کثیفه! و البته فراموش نکنیم که ویکیلیکس با انتشار این مزخرفات در واقع به تقویت اسلامگرایان مشغول شده و اگر در همسوئی با سازمان سیا قرار گرفته، کاملاً اتفاقی است، هیچ تعمدی در کار نیست! ویکیلیکس هیچ ارتباطی با سازمان سیا ندارد و اگر اسانژ به همت سوئد و بریتانیا نقش «فراری» ایفا میکند، باز هم اتفاقی است.
طی چند روز گذشته، گویا ژولین اسانژ با دستگیری یک میلیمتر فاصله داشته، و اگر پلیس انگلستان او را دستگیر نکرده فقط به دلیل نقص در حکم صادره از سوی دادگاه یا اینترپل بوده! در هر حال تفاوتی نمیکند، مهم این است که یانکیها هم سخن از «جرم» به میان آورده، و برای گرم کردن بازار مستر اسانژ میخواهند او را دستگیر کنند. حال آنکه افشاگریهای ویکیلیکس مدتهاست ادامه دارد و اگر ریگی به کفش حاکمیت آمریکا نمیبود میبایست به محض نخستین افشاگریهای مستر اسانژ دست و پای ایشان را از نظر حقوقی جمع و جور میکرد! حال ببینیم جرم اسانژ در واقع چیست؟ ژولین اسانژ در عرصة بینالمللی به «حریم خصوصی» تجاوز میکند.
فرض کنیم کسی با دوربین خانة همسایه و رفت و آمد افراد به آن را زیر نظر بگیرد، یا به مکالمات خصوصی دیگران گوش دهد. اینکار جرم است و چنین فردی به جرم «ووایوریسم» و استراق سمع تحت پیگرد قرار خواهد گرفت. حال اگر فرد مذکور مشاهدات، یا آنچه را که شنیده با ذکر مشخصات افراد در دسترس عموم نیز قرار دهد، مسلماً جرماش سنگینتر خواهد شد، چرا که نه تنها به حریم خصوصی دیگران تجاوز کرده، که زندگی خصوصی دیگران را وارد حریم اجتماعی کرده؛ در واقع دوبار مرتکب مرزشکنی و قانونشکنی شده. با توجه به این مسائل، انتشار سخنان پادشاه عربستان در مورد حکومت اسلامی در چه ردهای قرار میگیرد؟ در ردة سخنچینی.
روابط بین افراد و دولتها بر پایة مقاولهنامههای رسمی و بینالمللی سنجیده میشود، نه بر اساس گفتار «پنهانشان». دربان یک هتل پنجستاره را در نظر بگیریم که موظف است به همة کسانی که به هتل وارد، و یا از آن خارج میشوند، ادای احترام کند. هیچکس نمیداند در ذهن این فرد نسبت به مشتریان و حتی رئیس هتل چه میگذرد؛ دلیلی هم برای دانستن این مسائل وجود ندارد. حال اگر دربان مذکور با دوستاناش در مورد روسا و مشتریان هتل صحبت کند، و یک ژولین اسانژ شماره دو پیدا شود، و هر چه دربان به زبان آورده روی خطوط اینترنت بگذارد، چه باید گفت؟ منطقاً میباید بگوئیم اگر دربان مایل بود نظر خود را به مشتریان هتل ابراز دارد، رأساً اقدام به چنین کاری میکرد، پس اگر هیچ نگفته، تمایلی به اینکار نداشته. در نتیجه، ژولین اسانژ شمارة دو که با نقل سخنان خصوصی یک فرد رشید و بالغ برای او ایجاد مزاحمت میکند کار بسیار احمقانهای انجام داده.
اما احمقانهتر از عملیات ویکیلیکس، انتشار «خبر» واکنش وزارت امورخارجة یانکیها به همین «مزخرفبافیها» است. به ادعای رسانههای غرب، در پی افشاگریهای ویکیلیکس، هیلاری کلینتن برای دلجوئی از بیوة کرشنر به او تلفن زده، و طرفین برای گام برداشتن به سوی آینده با یکدیگر به توافق رسیدهاند! بله، به این ترتیب میباید بپذیریم که هیلاری کلینتن، وزیر امور خارجه ایالات متحد، زن علاف و لنگاری است که رفتار خالهشلختهها را بر وزارت امورخارجه حاکم کرده. هر چند ژولین اسانژ ما را در جریان محتوای گفتگوی هیلاری کلینتن با رئیس جمهور آرژانتین قرار نداده، با شناخت شیوة پروپاگاند سازمان سیا ما هم میتوانیم افشاگری کنیم:
ـ هیلاری: کریستینا! فدات شم، خودتی؟ دلخور که نیستی؟ جون تو شایعهاس! به جون مامانم، بیل بمیره، چلسی رو کفن کنم، اگه دروغ بگم!
ـ کریستینا: وا خدا مرگم بده! این حرفا چیه، هیلاری! ما که غریبه نیستیم! نوهدار نشدی؟ به چلسی بگو، دس بهکار شه، دیر میشهها! راستی تا یادم نرفته، اون یک کیلو اورانیومی که سفارش کرده بودی، دادم به سفیر ترکیه بده به ساکاشویلی که برسونه به آخوندا!
بله اگر دست ویکیلیکس باز بماند دیپلماسی جهانی به همین جایگاه والا که در بالا به آن اشاره کردیم خواهد رسید! سازمان سیا پس از تحمیل حکومتهای خیابانی و فاقد مشروعیت به ملتهای منطقه، به فروش «دیپلماسی خیابانی» نیز روی آورده. روابط بینالمللی در ویراست نوین این سازمان اسلامپرور، روابط مشتی لات و اوباش و خاله شلخته با یکدیگر است؛ همان روابطی که پرسوناژهای «علویه خانم» با یکدیگر دارند. روابطی که بر دروغ، خبرچینی، خشونت و تقدسفروشی تکیه دارد. حضور لوطیهای زرنگ و کارکشتة سازمان سیا بگوئیم، بمباران افکارعمومی با دروغ و ابتذال و تقدس «کاربرد» خود را از دست داده؛ فکر نان کنید، که خربزة ویکیلیکس فقط آب است؛ سرانجام پایتان روی پوستاش لیز خواهد خورد.
«زوار میباس بهم رسیدگی کنن!»
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت