سه‌شنبه، آذر ۱۶، ۱۳۸۹


شاخ‌الله!
...
خبرگزاری‌ها از شیوع وبا در هائیتی گزارشات مفصلی می‌دهند، ولی هیچکس از شیوع «وبای سیاسی» سخن به میان نمی‌آورد. علائم وبای سیاسی همان «اسهال» و «استفراغ» است که به صور مختلف خود را نشان می‌دهد. در رسانه‌های غرب این بیماری در قالب افشاگری‌های ویکی‌لیکس بروز کرده. اما وبای سیاسی در سایت‌های حکومت جمکران و مخالف‌نمایان‌اش جنبش «شاخ الله» را آفریده. شاخ‌الله، همان شیخ‌الله است که پس از 30 سال تغذیه از آخور اسلام و سر دادن زوزه و عربده برای اسلام علوی و عدالت و غیره دگردیسی یافته، اینک خواهان بازگشت به دوران هویدای روشن‌ضمیر شده! به عبارت دیگر اینان عرق‌سگی و رقص‌شکم را به برنامة‌ روضه و زوزه و آش‌نذری افزوده‌اند. مطالبات «شاخ‌الله» عبارت است «آزادی» هرت کشیدن عرق سگی، تماشای خانوادگی «رقص‌شکم» و از همه مهم‌تر، بازگشت به آن گذشتة‌ نورانی است که سرکوب ساواک ابعاد «محدودتری» داشت. خلاصه بگوئیم همة گوسفندان عموسام می‌خواهند به گذشته بازگردند، منتهی در مورد این گذشته، هنوز به اجماع نرسیده‌اند؛ البته در ظاهر امر! در واقعیت همة این گوسفندان به یک گلة مقدس تعلق دارند و صاحب اصلی‌‌شان که در واشنگتن نشسته به اینان یونجة بازگشت به گذشته می‌دهد.

پیش از ادامة مطلب لازم است به بعضی‌ها یادآور شویم، روی سخن ما فقط با طرفداران استقرار دمکراسی در ایران است و به همین دلیل گسست را چه در قالب توهم «بازگشت به گذشته» و چه به صورت پرش و جهش به سوی آیندة مبهم محکوم می‌کنیم. هدف ما خروج از دور باطل استعماری است که با ایجاد تقابل کاذب میان «شیخ و شاه»، مهملاتی نظیر «دین ضداستبداد» و «مدرنیزاسیون سلطنتی» اختراع کرده.

حال که دکان دین ضداستبداد کساد شده، فعلة فاشیسم شیفته و فریفتة‌ «عرق‌سگی»، رقص‌شکم و چشمان شهلای امیرعباس هویدا شده، و از آن دوران نورانی برای‌مان چه داستان‌ها که سر هم نمی‌کنند؛ گویا می‌پندارند که «بازگشت به گذشته»، که جز توهم نیست، می‌تواند انواع نیک و بد هم داشته باشد! حال آنکه «ابهام» را منطقاً نمی‌توان «توصیف» کرد، و خوب و بد و متوسط هم ندارد. سخن به میان آوردن از گذشتة درخشان و نورانی و غیره، یک هدف مشخص را دنبال می‌کند: ایجاد پراکندگی در نیروهای دمکراتیک و به بیراهه کشیدن جنبش مدنی. جالب اینجاست که در پی شکست هیاهوی سبز این برنامة مقدس با شدت و حدت از سوی حکومت ملایان و مخالف‌نمایان‌اش دنبال می‌شود. همزمان با فرسایش معرکة «جنبش سبز» و فروکش کردن بحران دست‌ساز ‌هسته‌ای، حکومت مرده‌شویان می‌کوشد با دروغ‌پراکنی، خود را «قدرقدرت» و مخالف نمایان‌اش را نیز «روشنفکر» جلوه دهد! در هم‌سوئی کامل با حکومت آخوندها، تلاش مخالف‌نمایان نیز بر گسترش هر چه بیشتر ابتذال تمرکز یافته. و اما در ابعاد وسیع‌‌تر، طویلة مک‌کارتی برای گسترش سرکوب، روند دمکراتیک «انتخابات» را برگزیده. آنهم انتخابات در کشورهائی‌که فاقد هر گونه نظام دمکراتیک‌اند!‍

طویلة ‌مک‌کارتی برای تداوم «سیاست انسداد» در کشورهای جهان سوم و تحمیل انزوای مالی و اقتصادی بر ملت‌ها به ابزار «انتخابات» و «آراء مردم» متوسل شده. این است دلیل جنجال پیرامون «انتخابات» در مصر، هائیتی و ساحل عاج؛ کشورهائی که هرگز ارتباطی با دمکراسی نداشته و ندارند! کاربرد جنجال و هیاهو پیرامون «انتخابات» در چنین کشورهائی، ‌ فراهم آوردن «طعمه» برای شبکة موازی یا همان شبکة پنهان است. شبکه‌ای که پس از اشغال سفارت آمریکا و گروگان‌گیری در تهران، اقتصاد کشورمان را تماماً به «گروگان» گرفت. این شبکه همچنانکه در وبلاگ‌های پیشین نیز گفتیم، تحت نظارت سازمان سیا فعالیت می‌کند؛ رسوائی «ایران ـ کنترا» قطره‌ای است از دریای جنایات همین شبکه و افشاگری‌های ویکی‌لیکس، همچون عملیات القاعده و طالبان در راستای تأمین منافع همین محفل صورت می‌پذیرد.

هدف‌ نهائی شبکة مذکور جهانی کردن اقتصاد مافیا از طریق فروپاشاندن بانک‌هاست. اگر این فروپاشی صورت پذیرد، تخریب ساختارهای زیربنائی و استراتژیک کشورهای صنعتی به سادگی امکانپذیر خواهد شد. این است دلیل انتشار اسناد مربوط به محل استقرار مراکز صنعتی استراتژیک و مسیر عبور لوله‌های نفت و گاز! در واقع سازمان سیا با انتشار این اسناد می‌تواند به باج‌گیری از دولت‌ها پرداخته و هر گونه تهاجم به این مراکز را نیز به جیره‌خواران‌اش، یعنی اسلام‌گرایان تندرو نسبت دهد. به همین دلیل است که وزارت امور خارجة ایالات متحد و پنتاگون ویکی‌لیکس را تحت پیگرد قانونی قرار نمی‌دهند؛ اینان قصد دارند از طریق «نمایشات» روحوضی دادستانی سوئد برای ژولین اسانژ بازاریابی کنند.

می‌گویند لنین «مید این سویتزرلند»، یعنی «ژولین اسانژ» در انگلستان دستگیر شده. البته ذوق‌زده نشویم، بازداشت ایشان صرفاً بر اساس اتهامات وارده از سوی دادستانی سوئد صورت گرفته، و هیچ ارتباطی به جرم مسلم ویکی‌لیکس یعنی تجاوز به حریم خصوصی و آلودن فضای رسانه‌ای جهان ندارد؛ ‌ وزارت امورخارجة ایالات متحد و پنتاگون از ویکی‌لیکس شاکی نشده‌اند! دلیل هم روشن است «ویکی‌لیکس»، همچون القاعده و دیگر تشکل‌های تروریست،‌ صورتکی است بر چهرة‌ پلید سازمان سیا. انتشار اسناد مربوط به محل استقرار مراکز صنعتی استراتژیک و محل عبور لوله‌های نفت و گاز و فیبرهای نوری شاهدی است بر این مدعا.

همزمان با انتشار اسناد «خیلی‌خیلی» مهم و بسیار محرمانه، اسنادی که فقط می‌تواند کارساز صورتک تروریست سازمان سیا باشد، ویکی‌لیکس اعلام داشت، ‌ «اوباما باید استعفا دهد!» می‌بینیم که «ژولین اسانژ» ضمن رد گم کردن، یعنی نشان‌ دادن «راه» به جیره‌خوار سازمان سیا، خود را در جایگاه «رهبر خیابانی» جهان مستقر کرده،‌ و همچون امام «روشن‌ضمیر» برای همه از جمله ملت آمریکا تعیین تکلیف می‌کند! آگاهی از محل عبور خطوط نفت و گاز، یا آشنائی با محل استقرار مراکز صنعتی استراتژیک مشکلی از مشکلات ملت‌های جهان را حل خواهد کرد؟ به هیچ عنوان! مهم‌ترین کاربرد انتشار اسناد مربوط به خطوط انتقال انرژی، محل عبور فیبرهای نوری و غیره، تهدید مستقیم «بعضی کشورها» از سوی سازمان سیاست. اکنون این سازمان می‌تواند تخریب اهداف مذکور را به گردن مزدوران واژگون‌نمای خود از قماش «القاعده»، طالبان و شرکاء بیندازد، یا اینکه با تهدید شرکای ضعیف‌تر خود بساط باج‌گیری به راه اندازد.

این برنامة تخریبی چند ماه پیش به صورت «آزمایشی» در فرانسه به مورد اجرا در آمد. گروهی خطوط آهن فرانسه را هدف گرفتند، عده‌ای دستگیر شدند، و رسانه‌ها از زبان سردسته‌شان چنین گفتند: «ما با تخریب این خطوط در پی فروپاشاندن سیستم از درون هستیم!» پس از مدتی رسانه‌ها شیپورزدن برای این نظریه‌پردازان بازار توحش را متوقف کردند و خلاصه نگذاشتند کسی بفهمد اصل مطلب چه بوده، تا اینکه در پی کودتاهای پیاپی صندوق بین‌المللی پول، پیامبر دیگری سر از لجنزار به درآورده، پیامبری که «راه راست» را به گمراهان نشان می‌دهد.

این حضرت کسی نیست جز «اریک کانتونا»، فوتبالیست سابق تیم منچستر یونایتد که پای به عرصة نمایش و تبلیغات تجاری گذارده! ایشان در «فتوی» اخیر خود فرمودند، برای فروپاشاندن سیستم کافی است روز 7 دسامبر، «مردم» پول‌های‌شان را از بانک‌ها خارج کنند! این عمل بدون خشونت و خونریزی حکومت‌ها را به پایان خط خواهد رساند. چرا که این نظام «بانک محور» است، و ورشکستگی بانک‌ها، به معنای فروپاشی سیستم خواهد بود. این پیشنهاد خردمندانه در «فیس‌بوک» چنان توفانی به راه انداخت که وزیر اقتصاد فرانسه ناچار شد به صورت «سافت» در برابر آن موضع‌گیری کرده و بدون اشاره به جنبة عوامفریبانة آن بگوید، «من فوتبال بازی نمی‌کنم و چنین قصدی هم ندارم؛ هر کس در زمینة تخصصی خود اظهار نظر می‌کند.» البته «فتوی» حضرت اریک کانتونا به مراتب از یک اظهارنظر ساده فراتر می‌رفت. برای دریافت ابعاد این اظهارنظر خیرخواهانه و مردم‌پسندانه بهتر است نگاهی به «شرایط واقعی» داشته باشیم.

فرض کنیم که همة فرانسوی‌ها هالو و ابله باشند و به پیروی از فرمایشات «کانتونا»، سپرده‌های خود را از بانک‌های فرانسه خارج کنند و در پی این امر همة بانک‌های این کشور ورشکسته شوند، آیا نظام بانکی جهان نیز فرو می‌ریزد؟ به هیچ‌ عنوان! نابودی سیستم بانکی فرانسه فقط به تقویت نظام بانکی دیگر کشورها، از جمله انگلستان منجر می‌شود. همچنانکه اعتصاب مزورانة اخیر کارگران شرکت «توتال» به نشانة همبستگی با مخالفان طرح بازنشستگی در فرانسه نه تنها به افزایش بهای سوخت و مواد غذائی منجر شد که واردات روزانة‌ بنزین کشور را نیز 5 برابر کرده، آنرا از 20 میلیون، به صد میلیون تن در روز رساند! حال اگر ببینیم کدام شرکت نفتی کمبود بنزین را در فرانسه تأمین کرده،‌ می‌توانیم به «علت واقعی» همبستگی کارگران شرکت توتال با سندیکاهای فرانسه پی ببریم! به همچنین است در مورد «مبارزات» اریک کانتونا!

اگر محل حساب‌های بانکی این فرد را بشناسیم، می‌توانیم بفهمیم سخنگوی کدام محافل است! با توجه به اینکه «کانتونا» در استخدام «منچستر یونایتد» بوده، می‌توان حدس زد که ایشان برای «شبکة موازی» سازمان سیا پستان به تنور چسبانده‌اند. همان شبکه‌ای که از «تحریم اقتصادی» و «سیاست انسداد»، یعنی از جنگ و کودتا و به طور کلی از «تخریب» و «آشوب» و تحمیل «انزوا» بر ملت‌ها تغذیه می‌کند. حضرت کانتونا بدون مشخص کردن نظام جایگزین خواهان فروپاشی نظام فعلی هستند!‌ باری، روز گذشته اتحادیة اروپا پس از دریافت چراغ سبز سازمان ملل، با تصویب تحریم‌های اقتصادی بر علیه «ساحل عاج» طعمة لذیذی برای شبکة مذکور فراهم آورد. چون «به فرموده»، در ساحل‌عاج هم انسداد سیاسی بروز کرد! بهانة اعمال تحریم‌ها چیست؟ عدم احترام به «آراء مردم» در انتخابات ریاست جمهوری!

بله، در پی برگزاری نمایش «انتخابات» در «ساحل عاج»، بازتولید لات‌بازی حکومت جمکران را در این کشور شاهد بودیم؛ همزمان دو نفر خود را برندة انتخابات می‌دانستند که طبق روال معمول یکی از آنان مردمی و محبوب بود، و دیگری پلید و منفور! اما اینبار صحنه گردانان این نمایش مهوع مهارت بیشتری از خود نشان دادند. به این ترتیب که دبیرکل سازمان ملل بلافاصله وارد معرکه شد و برندة واقعی انتخابات را تعیین کرد! اینهمه در شرایطی که آن پرسوناژ پلید، با برخورداری از حمایت ارتش، به عنوان ریاست جمهور «سوگند» یاد کرده بود! باید پرسید، کدام ارتش از پرسوناژ پلید مذکور حمایت می‌کند؟ پاسخ روشن است، همان ارتشی که همچون نیروهای نظامی ایران، سلاح و تجیهزات‌اش از غرب وارد می‌شود، و فرماند‌هان‌اش افتخار جیره‌خواری ناتو را دارند؛ چنین ارتشی بدون اجازة‌ ناتو آب هم نمی‌خورد. اما همین ارتش در بوق‌های رسانه‌ای ناتو تبدیل شده به «سد سکندر» در برابر جامعة جهانی و مردم ساحل عاج! پرسش منطقی این است که کدام ارتش می‌تواند همزمان در برابر جامعة‌ جهانی و خواست ملت خود ایستادگی کند؟ هیچ ارتشی قادر نیست همزمان در دو جبهه بجنگد، پس این بساط، ‌ همچون «استقلال» حکومت اسلامی یک خیمه‌شب‌بازی است.

یادآور شویم پرسش فوق در عالم واقعیت، یعنی در جهان کنونی و در زمان حال مطرح می‌شود و منطقاً نمی‌تواند فراتر و یا فروتر از دورة معاصر قرار گیرد. اما شاهدیم که شرایط در کشورهائی همچون ساحل عاج یا در حکومت‌ اسلامی «واقعیت» را به چالش می‌طلبد! نظامیان ساحل عاج با حمایت از پرسوناژ پلید و منفور و «متقلب»، هم برای اکثریت مردم شاخ و شانه می‌کشند هم در برابر اربابان‌شان در غرب قدرت‌نمائی می‌کنند! خلاصه بگوئیم این قدرت نمائی‌ها همچون نبرد بی‌امان امام سیزدهم با «امپریاس» به معجزات ‌الهی در بی‌بی‌گوزک‌های ادیان ابراهیمی بیشتر شباهت دارد تا به واقعیات سیاسی و استراتژیک. در عالم واقعیت امکانات «مادی» قدرت حاکم است. حال آنکه در پوچ‌ستان «معنویت» فقط با پوچ‌پردازی می‌توان بر هیچ و پوچ جهان حکومت کرد؛ آرمان‌شهر در واقع «ژاژآباد» خودمان ‌است، مکان مطلوب ژاژپردازان.

اگر شرایط به همین منوال ادامه یابد، بزودی سازمان سیا برای «مردم» گشت‌های تفریحی و آموزشی به «ژاژآباد» ترتیب می‌دهد، ژولین اسانژ «اسناد» بیشتری برای‌مان منتشر می‌کند و قدرت‌های جهانی در برابر سعید جلیلی و منوچهر متکی سر تعظیم فرود خواهند آورد. و حنازرچوبه و دیگر رسانه‌های «نارسای» جمکران از ابهت و اقتدار حکومت مرده‌شویان داستان‌ها برای‌مان نقل خواهند کرد.

اینان همزمان تلاش می‌کنند مطالبات دمکراتیک ما را به صورت نصفه و نیمه و «شکسته، بسته» از زبان مخالف‌نمایان صادراتی‌ به فرنگ نقل کنند، تا برای‌شان کسب وجهه‌ کرده باشند. اما از آنجا که این امور، برخلاف امور دینی «تقلیدی» نیست، و شناخت می‌طلبد حضرات هم خود را به مضحکه تبدیل می‌کنند و هم فرهیختگان‌شان را. از آنجمله ‌است مطلب مضحک «تابناک» که به بهانة گلایه از حاج فرج دباغ و در واقع با هدف استقرار وی در جایگاه «مدافع علم» به رشتة تحریر کشیده شده. سایت «محسن‌آقا»، ضمن گلایه، از حاج فرج دباغ به نقل از ایشان می‌گوید، «علم با تاریخ آغاز شده!» از مشاهدة این جملة حکیمانه کم مانده بود از خنده روده‌بر شده، شربت شهادت بنوشیم!

برای پرهیز از اطاله کلام، مطلب شیوا و کشکی «تابناک» را بررسی نمی‌کنیم، فقط به اهالی «ژاژآباد» یک نکتة مهم را یادآوری می‌کنیم و آن اینکه، «علم» با «تاریخ» آغاز نشده! تنها علمی که با «تاریخ» در مفهوم معاصر کلمه آغاز شده، همان «علم تاریخ» است! پس بهتر است سایت نورانی «تابناک» را رها کرده بپردازیم به ارائة تصویر «قبلة عالم» از متکی، توسط حنازرچوبه. این عمل کاسه کوزه «رادیوفردا» را نیز در هم ریخته. طفلک «رادیوفردا» از سه روز پیش از زبان کلینتن تکرار می‌کرد، «متکی با من حرف نزد!» اما حنازرچوبه به نقل از متکی می‌نویسد، «با پادشاه اردن صحبت می‌کردم که هیلاری کلینتن سلام کرد، و منهم به پیروی از سنت به او پاسخ دادم!» به عبارت دیگر، «منوچ» و هیلاری بر اساس سنت اسلامی با یکدیگر سلام علیک کرده‌اند:

«يكي از خبرنگاران پرسيد [...] شما با وزير امورخارجه آمريكا در ضيافت شام احوالپرسي كرده‌ايد [...] منوچهر متكي گفت، خانم كلينتون در زمان احوال پرسي من با شاه اردن [...] ابتدا به من سلام كرد و من نيز بر اساس سنت اسلامي جواب سلام ايشان را دادم»


البته اگر هیلاری کلینتن به وزیر امور خارجة مرده شویان عرض ادب نکرده بود، منوچهر متکی حتی به کلینتن نگاه هم نمی‌کرد. می‌دانیم که خارج از مبارزات مرده‌شویان با «امپریاس»، هیلاری کلینتن به متکی «نامحرم» است، و در حکومت مرده شویان نگریستن به زن نامحرم «گناه»‌ شمرده می‌شود. چرا که در قاموس آخوند جماعت، ارتباط زن و مرد هرگز از چارچوب منطق‌ستیز غرایز جنسی، آنهم در معنا و مفهوم «جنگلی» نمی‌تواند فراتر رود. باری به گزارش حنازرچوبه، مورخ 14 آذرماه 1389، در ضیافت شام در منامه، پادشاه اردن سمت راست هیلاری کلیتنن نشسته بود! به عبارت دیگر پروتکلی که وزرای امورخارجه را از سران کشورها جدا می‌کند، در منامه رعایت نشده! حداقل حنازرچوبه چنین ادعا می‌کند:

«منوچهر متكي [...] و هيلاري كلينتون بر اساس برنامه ريزي ميزبان بر سر ميز [...] اختصاص يافته براي سران هيئت‌ها [...] نشستند [...] شاه اردن در سمت راست وزير امور خارجة‌ آمريكا نشسته بود [...]»


حال آنکه در سمت راست خانم کلینتن از پادشاه اردن خبری نیست؛ بر اساس پروتکل دیپلماتیک سران کشورها با وزرای امور خارجه بر سر یک میز نمی‌نشینند! باری دروغ‌های شاخدار حنازرچوبه با کد: 30108992 انتشار یافته. نمونة دیگر ارائة تصویر قدرقدرت از «مرده‌شویان»، روایت عرض اندام ‌اینان در برابر روس‌هاست. دردسرتان ندهم، گورکن‌ها برخلاف حکومت ساحل عاج که همزمان در دو جبهه می‌جنگد، همزمان در سه چهار جبهه به نبرد مشغول‌ شده‌اند. اینان هم در برابر آمریکا و روسیه و اتحادیه اروپا ایستاده‌اند و هم ملت ایران را سرکوب می‌کنند، و این معجزات فقط از «اسلام» ناشی می‌شود.

اقتدار حکومت پوشالی جمکران ریشه در پوچیات اسلام دارد که همچون دیگر ادیان ابراهیمی بر باد «بی‌بی‌گوزک‌های» مقدس تکیه کرده. به همین دلیل است که گزارش‌های «خبری» رسانه‌های حکومت همچون خاطرات مخالف‌نمایان‌اش به بی‌بی‌گوزک‌های منطق‌ستیز شباهت یافته.

به عنوان نمونه طی دو روز گذشته، سایت‌های جمکران از افلاس هیئت‌های روسی و آمریکائی در برابر اقتدار سعید جلیلی داستان‌هائی نوشتند که بیا و ببین! دل آدم برای این روس‌ها و یانکی‌ها کباب می‌شه! حنازرچوبه، مورخ 15آذرماه 1389، در مطلبی با کد: 30110087 می‌نویسد، آمریکائی‌ها برای ملاقات با جلیلی چندین بار خواهش و تمنا کردند، روس‌ها در برابر ایشان زانو زدند،‌ تا سرانجام تقاضای ملاقات‌شان، آنهم از سوی «معاون» جلیلی پذیرفته شد:

«به گزارش خبرنگار اعزامي ايرنا، سرگئي ريابکوف [...] درخواست ملاقات با دکتر سعيد جليلي [...] را داشت که با برگزاري اين ديدار ميان وي و دکتر علي باقري معاون [جلیلی] موافقت شد [...]»


بله! این است اقتدار اسلام در حنازرچوبه! و اما سایت «رجانیوز» که از مراکز معتبر لجن‌پراکنی ساواک به شمار می‌رود این اقتدار موهوم را چندین برابر کرده. به ادعای رجانیوز، مورخ 15 آذرماه‌ سال‌جاری، پس از مذاکرات رسمی، نمایندة آمریکا آنقدر شیون و زاری کرد، تا جناب «دکتر» سعید جلیلی او را به حضور پذیرفته‌ و 45 دقیقه به وی «افتخار» دادند:

«در مذاكرات ژنو 2، پس از مذاكرات رسمي [...] نمايندة‌ امريكا پس از پنج بار درخواست توانست به مدت 45 دقيقه با دكتر جليلي به ‌طور خصوصي گفت‌وگو كند [...] سپس نمايندگان سه كشور اروپائي و در مرحلة‌ بعد نمايندگان روسيه و چين به ديدار با دبير شورايعالي امنيت ملي كشورمان رفتند [...]»


حال این پرسش مطرح می‌شود که اگر به ادعای حنازرچوبه، ‌ «دکتر» سعید جلیلی، نمایندة روسیه را به حضور نپذیرفته‌اند، نمایندة روسیه چگونه با ایشان ملاقات کرده؟! اما هنوز به قسمت جالب داستان نرسیده‌ایم. رجانیوز در ادامة‌ همین مزخرفات فراموش می‌کند که چند سطر بالاتر، از ملاقات نمایندگان روسیه با سعید جلیلی گزارش داده، در نتیجه با تکرار مطلب حنازرچوبه می‌نویسد:

«دکتر جلیلی [...] درخواست ریابکوف برای دیدار را نپذیرفته و وی با [...]‌معاون [ایشان] ملاقات کرده.»

بله از قدیم گفته‌اند، «سگ در خانة ارباب شیر است»، هیئت جمکران هم از حضور ارباب قوت قلب یافته و قدرت‌نمائی کرده، البته در رسانه‌ها. می‌گویند «ریابکف» از اینکه نتوانسته به درگاه سعید جلیلی شرفیاب شود آنقدر گریست که آب دریاچة «لمان» بالا آمد و هتل هیلتون که هیچ، هتل انترکنتینانتال ژنو را هم غرق کرد. اصلاً دروغ چرا؟ در شربورگ فرانسه هم سیل راه افتاد:

«دکتر باقری [...] تأکید کرده [...] که [...] مبنای مذاکرات نامة [...] جلیلی به کاترین اشتون است و این مبنا تغییر نخواهد کرد [...] ریابکوف سعی کرده فضای ناشی از شهادت دکتر شهریاری را اندکی تلطیف کند که با برخورد قاطع هیئت ایرانی مواجه شده [...]»


بله، سرگی ریابکوف یک برنامة رقص کازاچوک برای هیئت مرده‌شویان اجرا کرده که شدیداً مورد نکوهش اینان قرار گرفته، چرا که ماه مبارک محرم از اینکارها نمی‌‌باید کرد. تفاوت نمی‌کند،‌ معاون جلیلی یا خود جلیلی، حسین‌وار در برابر «ریابکف» ایستاده و گفته هر چه نمایندة آمریکا فرمود، همان است.

به گزارش «الجزیره» یکی از سربازان بریتانیا روز گذشته بر اثر «فرندلی فایر» در افغانستان کشته شده. بله این «فرندلی فایر» چه جنایاتی که نمی‌کند! روز گذشته همین «فرندلی‌فایر» در ژنو به جان سعید جلیلی و «کاترین اشتون‌» هم افتاده بود. هر دو را برای ایفای «رل نعش» در فیلم بسیار مهیج «بحران هسته‌ای» به ژنو آورده بودند؛ هر دو بیچاره و ناچار و بلاتکلیف در برابر دوربین قرار گرفتند، و گزارشگر اعلام داشت که اهداف برنامة هسته‌ای حکومت اسلامی برای جهانیان ناشناخته است! در واقع آنچه برای جهانیان ناشناخته است اهداف اربابان حکومت اسلامی در لندن و واشنگتن است که برای تداوم سیاست انسداد و تحکیم پایه‌های القاعده، «لنین» آفریده‌اند و در ویکی‌لیکس «افشاگری» می‌کنند. بدون در نظر گرفتن اینکه «حفظ وضع موجود» در منطقه و دمیدن در شیپور حماقت‌پرور «شاخ‌الله»، به عنوان آلترناتیو حکومت «شیخ‌الله» فقط کوفتن آب در هاون است.




0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت