شنبه، مرداد ۰۱، ۱۳۹۰



سیفون و سلاخ!
...


همچنانکه در وبلاگ «پی‌سی و پیسی» گفتیم،  نبرد استالینگراد همچنان ادامه دارد!   در پایان سفر دیمیتری مددوف به آلمان،   امامزادة‌ نئوفاشیست‌ها را در بلاد زیگفرید جمع کردند.  در گیرودار جنجال جاسوسی گروه «مرداک»،  مقبرة مقدس «رودلف هس» روشن‌ضمیر،  مشاور آدولف هیتلر در آلمان تخریب شد و یک روز پس از برچیده شدن دکان اسلام‌پناهان غرب شاهد یک «مینی‌کودتا» در نروژ بودیم!   البته اربابان رسانه‌های غرب،  جهت ارائة تصویر «قدر قدرت» از جیره‌خواران‌شان،  خیلی علاقه داشتند کودتای کذا را به القاعده و طالبان و خلاصه به نوکران اسلام‌گرای‌شان منسوب کنند؛   به ویژه «بی. ‌اف.  ام.  تی. ‌ وی» خیلی شتاب به خرج داد و بلافاصله این «عملیات» را به حساب «القاعده» نوشت!   ولی به فاصلة چند ساعت،  هم غربی‌ها و هم جیره‌خواران‌شان تغییر مسیر دادند.   از قضای روزگار در جمکران این تغییر خیلی مشهود بود!

ابتدا پس‌روی سپاه پاسداران آغاز شد و این تشکل استعماری لاف و گزاف پیرامون انهدام یک هواپیمای بدون سرنشین ارباب را تکذیب نمود و صالحی،   وزیر امور خارجة جمکران برای مذاکره با ارباب ابراز آمادگی فرمودند.   همزمان احمدی‌نژاد نیز یقة روسیه را گرفته و گفت،  «ما یک گام  برداشتیم، ‌ حال نوبت شماست!»  در این گیرودار بود که موشک‌های دوربرد سپاه‌پاسداران از صندوقچة سازمان سیا سر به درآورد،  مجاهدین خلق،  خود شیرینی از سر گرفته دست به افشاگری زدند و زمینه‌ساز ترور یک «دانشمند هسته‌ای» شدند و ... و  سرانجام خبر مهیج مسافرت علی‌خامنه‌ای به هرمزگان و پریشانگوئی‌های وی در رسانه‌های جمکران انتشار یافت.  

به گزارش «مهرنیوز»،   مورخ اول مردادماه سالجاری،   امروز علی‌خامنه‌ای وارد بندرعباس شد و در جمع فرماندهان و نیروهای قرارگاه مقدم نیروی دریائی و ارتش،   این نیروها را حافظ منافع ملت ایران در خلیج فارس و دریای عمان برشمرد!   به عبارت دیگر آنگلوساکسون‌ها برای چپاول هر چه بیشتر منطقه،   به انداختن باد در آستین مزدوران‌شان در جمکران نیازمند شده‌اند.   در واقع،  آنچه از زبان الکن رهبر حکومت اسلامی می‌شنویم،  باد ارباب است در لندن و واشنگتن.   اینان با مقتدر نمایاندن نوکران‌شان در جمکران،   می‌خواهند از حکومت ملایان تهدیدی برای آمریکا بسازند و برای مبارزه با این تهدید «تقلبی» و دست‌ساز،   یک «سپر دفاعی» هم در اروپا نصب کنند تا روسیه را هدف قرار دهند!
این بازی موش و گربه چند سالی است که ادامه دارد و بجز ملایان جمکران،   همة دنیا به ویژه روس‌ها از چند و چون آن باخبرند.

به گزارش سایت فرانسه زبان نووستی،  مورخ 22 ژوئیه 2011،   «دیمیتری روگزین»،  نمایندة دائم روسیه در ناتو می‌گوید،   «سپر دفاعی» می‌باید متناسب با تهدید بالقوه باشد؛ آمریکا می‌گوید این تهدید از جانب ایران است!   اگر چنین ادعائی صحت داشته باشد،  ‌ به چه دلیل ایالات متحد مایل به نصب سیستمی است که بیشتر برای مقابله با تهدیدهای روسیه کارآئی دارد تا خطر ایران؟   وی می‌افزاید،  «آمریکائی‌ها به بهانة شکار خرگوش می‌خواهند از تفنگی استفاده کنند که برای شکار خرس مناسب است.»   یادآور شویم،  خرس،  به صورت نمادین به روسیه ارجاع می‌دهد.

تفنگ‌فروش‌های دو سوی آتلانتیک برای پرکردن جیب‌شان به «دشمن دروغین» نیاز دارند و این نقش مزورانه را حکومت‌ها و سازمان‌های مقدس و مبهم به بهترین وجه ایفا کرده و می‌کنند،   چرا که اینان همچون بن‌لادن،  طالبان،  هیتلر،   و ... و به ویژه حکومت جمکران،  هم ادعای «استقلال» دارند،  هم از جمله خادمان وفادار محافل سرمایه‌داری غرب‌ بوده و هستند.   فرازهائی از هذیانات ‌علی‌خامنه‌ای در هرمزگان برای دریافت ابعاد مزدوری و حماقت ملایان جمکران کفایت می‌کند.   حاخ‌علی،   «پنجه را گز نموده،  گفت وجب» و «دریا» را فرصتی بزرگ برای «کشورها» و «ملت‌ها» شمرد!  گویا در ذهن علیل ایشان کشور بدون ملت هم می‌تواند وجود داشته باشد:

«[...] حضرت آیت‌الله خامنه‌ای [...] دریا را فرصتی بزرگ [...] برای کشورها و ملت‌ها دانستند[...]»

ایشان پس از اختراع «آب ولرم» فرموده‌اند،   امکانات دریا متعلق به ملت‌هاست و ارتش و سپاه از این امکانات دفاع می‌کنند!   به عبارت دیگر طی جنگ استعماری با عراق،  یعنی زمانی که «راه قدس از کربلا می‌گذشت»،  و راه چپاول برای لندن و واشنگتن باز بود و به ویژه زمانیکه خامنه‌ای در مجمع عمومی سازمان ملل مطالبات ارباب را در باب تداوم جنگ بازنشخوار می‌کرد،   از منافع ملت ایران دفاع می‌شد!   باری،   رهبر حکومت جمکران لاف فراوان زده و بسیار گزافه گفته تا دست اربابان‌اش جهت نصب سپردفاعی کذا کاملاً باز باشد:          

«[...] منافع و امکانات این دریاها متعلق به ملت‌ها است [...]  ساحل [...] این منطقه در اختیار دولتی مستقل و ملتی سرافراز [...] است که قدرت [...] خود را می‌شناسد و با اتکاء به خداوند، ارادة خود را بر هر قدرت سیاسی و نظامی تحمیل و او را مجبور به عقب‌نشینی خواهد کرد[...]»

علی خامنه‌ای برای کدام قدرت سیاسی و نظامی هارت و پورت می‌کند؟  در ظاهر برای اربابان خودش،   و در واقع برای حفظ منافع آنان.   خامنه‌ای از حضور ناوهای آمریکا و اروپا در منطقه ابراز نارضایتی کرده و می‌گوید گذشت آنروزها که قدرت‌های «مستکبر» با حضور نظامی،  سرنوشت ملت‌ها را رقم می‌زدند!   بله،  حاخ‌علی نه تنها از نعمت حماقت که از نعمت کوری و کری نیز برخوردار است و خلاصه قادر نیست درک کند که بدون تکیه بر سرنیزة ارتش ناتو،  حکومت اسلامی نمی‌توانست حتی یک روز هم دوام بیاورد.   از اینرو رهبر جمکران کوفتن بر طبل توخالی «استقلال» و «اقتدار» و «جهاد» را از سرگرفته و می‌گوید،   اقتدار «ایران اسلامی» توانسته «استقلال» و «آزادی» خلیج فارس و دریای عمان را تأمین کند و نیروهای مسلح نیز می‌باید برای این اقتدار «جهاد» کنند!   به عبارت دیگر،   «اقتدار» کذا از توهمات ذهن علیل رهبر جمکران سرچشمه گرفته و همین اوهام استقلال و آزادی خلیج فارس و دریای عمان را نیز تأمین کرده:

«[...] امروز خلیج فارس و دریای عمان به برکت حضور مقتدرانة ایران اسلامی،   یک منطقه آزاد و مستقل است [...]این اقتدار را نیروهای مسلح [...] می‌توانند با جهاد [...] تأمین کنند [...]»

می‌بینیم که برای مقابله با چنین اقتداری،  هم ترور دانشمندان فرضی هسته‌ای جمکران و هم  نصب سپر دفاعی برای آمریکا الزامی است!  به این ترتیب جمکران طبق معمول مدعی می‌شود که چون آمریکا از پیشرفت‌های ما به هراس افتاده دانشمندان‌مان را ترور می‌کند و ... و مزخرفاتی از این دست!     حال این پرسش مطرح است که اگر حکومت اسلامی جمکران از قدرت و امکاناتی برخوردار است که می‌تواند منافع آمریکا را در اروپا تهدید کند،  ‌ چگونه است که شیخک‌های امارات متحد می‌توانند هفته‌ای هفت روز با جاروجنجال پیرامون سه جزیرة کذا تمامی‌ات ارضی اینکشور آزاد و به ویژه مستقل و «اسلامی» را به زیر سئوال ببرند؟!   فقط یک‌نفر می‌تواند به این پرسش پاسخ دهد و آنهم «عمه حکیمة» معروف است که شاهد تولد «عین» دوازدهم بوده؛   افسوس که به ایشان دسترسی نداریم!    

با توجه به اقتدار امارات که جمکران را تهدید می‌کند،   یانکی‌ها بهتر است پس از مشورت با «عمه حکیمه»،  نه یک سپر،‌ که دو سپر دفاعی در اروپا نصب کنند.  یکی برای مقابله با تهدید نوکران‌شان در جمکران و دیگری جهت خنثی کردن خطر نظامی امارات!  ‌ چرا که شیخک‌های امارات پیوسته جمکران را تهدید می‌کنند و حکومت امام زمان از شدت «اقتدار» حتی جرأت دم زدن ندارد؛  وظیفة اصلی حاکمان ‌جمکران دروغ‌بافی است.   خامنه‌ای می‌گوید،   «ما هیچ کشوری را تهدید نکرده‌ایم!»   کور شه هر کی دروغ بگه! حتماً ما بودیم که می‌خواستیم «انقلاب‌مان» را به جهان صادر کنیم،   یا از کربلا،   به دلائلی که معلوم نیست، به قدس برویم:‌         

«[...] ما هیچ کشوری را به رویاروئی [...] تشویق نکرده‌ایم [...] اما کسانی که پیشرفت خود را با تحکم و زورگوئی تأمین می‌کنند باید در مقابل خودشان یک ملت مقتدر را احساس کنند[...]»

اگر به سخنرانی ابلهانة رهبر حکومت جمکران به دقت بنگریم،   می‌بینیم هر کجا سخن از رویاروئی و درگیری و جنگ و جهاد است،   پای ملت را به میان آورده!   به عبارت دیگر،   این حکومت منفور که برای تأمین منافع غرب خود را با مقدسات دین در ترادف قرار داده، ملت ایران را هم به سپر بلای خویش تبدیل کرده.   حال آنکه منافع ملت ایران همواره با منافع نامشروع این حکومت در تضاد قرار داشته،   دارد و خواهد داشت،   چرا که حکومت اسلامی یک حکومت کودتائی و دست‌نشاندة‌ استعمار است.

باری پیش از ژاژافشانی‌های «حاخ علی» فرزانه،   پاسدار شریعتمداری را جهت تدریس «معارف» و گرم کردن تنور ساواکی‌های صادراتی به فرنگ از قفس بیرون کشیده بودند. شریعتمداری در کیهان،   مورخ اول مردادماه سالجاری می‌نویسد،   سیدابراهیم نبوی، «نفوذی» نیست!   دلیل هم اینکه طنزپرداز وزارت‌کشور جمکران زبان به تحسین خامنه‌ای گشوده.   بله،   هر کس از «حاخ‌علی» تعریف کند،   تمام سوابق‌اش با یک سیفون نامرئی محو می‌شود و این همان سیفون جادوئی است که بنیاد «بیل و ملیندا گیتس» برای‌اش سرودست می‌شکند.   سیفونی‌که در یک آن «واقعیت» را پاک می‌کند و از اینروست که در بخش «معارف» کیهان،  مورخ 30 تیرماه سالجاری چندین بار مورد استفاده قرار گرفته:  

 «[...] از امام صادق [...] روايت شده كه فرمود [...]سبب حدوث هواي نفس [...] سه چيز است[...]اجتناب ننمودن از حرام [...] مسامحه كردن در فرايض [...] فرو رفتن در سرگرمي‌ها [...] و كارهاي لغو و بي‌فايده كردن [...]‌»

اتفاقاً سایت زمانه،‌  مورخ 28 تیرماه سال‌جاری نیز از زبان گرامشی به ما می‌گوید،   «هر که پارتیزان نباشد، انگل است!»   بله حضرات یک امام صادق ایتالیائی برای‌مان پیدا کرده‌اند و از زبان او فتوی می‌صدورند،  بدون اینکه در نظر بگیرند «گرامشی» هر چه گفته و نوشته زمان و مکان مشخصی را شامل می‌شود!   به عبارت دیگر،‌   با گرامشی نمی‌توان مشکلات و مسائل کنونی کشور ایران را حل کرد.  دلیل هم روشن است،  ‌بینش «گرامشی»،   نگرشی است پارتیزان،   و متعلق به یک روشنفکر ایتالیائی که در سدة گذشته «قربانی» نگرش خود شد:     

«[...] بیزارم از بی‌تفاوت‌ها [...] زیستن به معنای پارتیزان بودن است [...] آن که زنده است به راستی نمی‌تواند شهروند باشد و موضع‌گیری نکند.   بی‌تفاوتی کاهلی است.   انگل‌وارگی است،   بی‌جربزگی است.   زندگی نیست،   و از این روست که من از بی‌تفاوت‌ها بیزارم[...] در شرّی که روی همه هوار می‌شود،   امکان خیری که یک کنش قهرمانانه (با ارزش جهانشمول آن) می‌تواند به وجود آورد [...] ناشی از ابتکار معدود افرادی که عمل می‌کنند نیست،   بلکه به بی‌تفاوتی و عدم حضور بسیاری از آن‌ها وابسته است[...]»
 
با توجه به این سخنان پیامبرگونه که از جمله کلیشه‌های دهة 1930 در اروپای فاشیست‌زده است،   جهان به دو قطب خیر و شر تقسیم شده.   می‌توان گفت که گرامشی برای «بی‌تفاوت‌ها» حق و حقوق شهروندی قائل نمی‌‌شود.   حال آنکه هر انسانی از حق انتخاب آزاد برخوردار است،   «بی‌تفاوتی» نیز یک انتخاب است،  و نمی‌باید برای چنین انتخابی به «پارتیزان‌ها» و تشکل‌ها «حساب» پس بدهیم:  

«[...]  من پارتیزانم،  زنده‌ام و در وجدان‌های ستبرِ همسوی خویش صدای تپشِ کنشگریِ شهرآینده‌ای را می‌شنوم که [...] در آن هر چیزی که روی می‌دهد [...]  قضا قدری نیست و هوشمندانه است عملکرد شهروندان [...]  من زنده‌ام.   من پارتیزانم.   پس بیزارم از آن که مشارکت نمی‌کند[...]»

آری،   این حضرت گرامشی به این توهم دچار بودند که همه چیز را می‌توان مهار کرد و با ایجاد یک گلة پارتیزان به آرمان‌شهر سوسیالیسم تحقق بخشید؛   حال آنکه چنین امکانی وجود ندارد!   آرمان‌شهر،  چه سوسیالیست و چه «دینی» و «ارزشی» جز فریب نیست.   در یک جامعة بهنجار،   هر فرد از این حق قانونی برخوردار است که در «سنگر جمع»،   چه حق و چه باطل ننشیند؛   این است آزادی انسانی!  و برخلاف اعتقادات رایج،‌  مارکس و فروید تنها متفکران مدرنیته‌اند که این «آزادی» را به رسمیت شناخته‌اند.  

مارکس،  پویائی انسان در زمان و مکان مشخص را تاریخ‌ساز می‌داند،   بدون اینکه انسان را در زنجیر ایدئولوژی ویژه‌ای به اسارت بکشاند.   مارکس به صراحت می‌گوید که نظریة اقتصادی‌اش نه جهان‌شمول است و نه زمان‌شمول،   بلکه جامعة صنعتی انگلستان را مد نظر قرار داده.   فروید نیز انسان را به عنوان «فرد» در زمان و مکان مشخص «آزاد» می‌داند.   چرا که هم فروید،   و هم مارکس «انسان محور» بوده‌اند.   شاید به همین دلیل تروریست نروژی از مارکس ابراز تنفر کرده!

آنطور که رسانه‌ها می‌گویند،   این هرکول هزارة سوم که حدود دو ساعت به «شکار» جوانان حزب کارگر نروژ مشغول بوده،   و بیش از یکصد نفر را به قتل رسانده،   از مارکس، پروتستان‌ها و مسلمانان نفرت دارد.    خلاصه بگوئیم،‌  ایشان همچون کاردینال راتزینگر خودمان «کاتولیک» و «اصولگرا» هستند و مسلماً به مذاق  آخوندک‌های چپ‌نما در سایت زمانه و دیگر سایت‌های گله‌پرور «شیرین» می‌آیند و پاسدار شریعتمداری نیز ایشان را در ردة‌ درندگان «حق‌طلب» قرار خواهند داد:

«[...]مردی [...] به حضرت رسول [...] رسيد و عرض كرد [...] راه معرفت حق چيست؟ [...] فرمود:   معرفت نفس [...] عرض كرد[...] راه موافقت با حق چيست؟ [...] فرمود:  مخالفت با نفس [...]عرض كرد [...] راه جلب رضاي حق چيست؟ [...]‌فرمود [...] غضب كردن بر نفس [...]عرض كرد [...]راه انس با حق چيست؟ [...] فرمود:   نفرت از نفس [...] عرض كرد[...] راه انجام دادن اين كار چيست؟ [...] فرمود [...] ياري خواستن از حق در برابر نفس[...]»

به نظر می‌رسد آن تروریست نروژی هم از «حق» یاری طلبیده باشد!   چراکه سازمان دادن به چنین کودتائی بدون یاری «حق» امکانپذیر نیست!   سه وزارت‌خانه،   از جمله وزارت دارائی و وزارت نفت در مرکز اسلو «هدف» تهاجم قرار گرفته‌اند و حدود یکصد تن نیز در حوالی پایتخت نروژ «شکار» شده‌اند!   یادآور شویم علیرغم خفقان رسانه‌ها در تجمع جوانان حزب‌کارگر نروژ تعداد غیراروپائی‌ها بسیار چشمگیر بوده و جناب «هرکول» مسلماً از این امر آگاهی داشته‌اند!   شاید ایشان از تخریب گنبد و بارگاه  «رودلف هس» در آلمان و از اینکه خاکستر رهبرشان را به آب ریخته‌اند به خشم آمده باشند.   در هر حال،  این عملیات به چپ‌نمایان اروپا تفهیم کرد که بازی با آتش فاشیسم خطرناک است.   

به عبارت دیگر،  حضرات بجای ارعاب جامعه با اسلام و لولوی نئونازی،  می‌باید  راه  دیگری جهت کسب آراء در انتخابات بیابند!   آنچه در نروژ پیش آمد،   هشداری است به هلند،  سوئد،  دانمارک و به ویژه به انگلستان و فرانسه که تنور انتخابات‌شان را با اسلام‌پرستان و اسلام‌ستیزان گرم می‌کنند و «دولت مردمی» تشکیل می‌دهند. 

      












...












Share