سوریه و سیلیکن!
...
اگر چه ناتو هیزاکسلنسی را از تهران به افغانستان ارسال کرد، ولی ایشان همچنان برای ایجاد آشوب در ایران فعال هستند؛ انتشار مجدد روزنامة «اعتماد» شاهدی است بر این مدعا.
امروز به این نتیجه رسیدم که میباید از هیزاکسلنسی، سایمون گاس، سفیراخراجی بریتانیا از ایران سپاسگزاری کنم. اگر ایشان نبودند هرگز به وجه مشترک نوآم چامسکی با اهود باراک و داش صفار هرندی و شرکاء پی نمیبردم! بله، از قدیم گفتهاند، این انگلیسیها خیلی جنتلمن هستند! شاید که جفنگ گفته باشند، ولی هیزاکسلنسی خیلی به ما ملت لطف فرمودند. روز گذشته پس از مطالعة دقیق و عمیق مصاحبة قدیمی چامسکی با روزنامة «اعتماد» به این مهم پی بردم! در این مصاحبه آورام چامسکی ضمن انتقاد از امپریالیسم، تمام شعارهای ابلهانة روحالله خمینی، محفل سبز و جنگ طلبان اسرائیل را بازتولید کرده، علامت تعجب هم نمیگذاریم. حضور چامسکی در جمع اوباش سبز در نیویورک، مواضع واقعی این «روشنفکر» سرشناس را آشکار کرد. از قدیم گفتهاند، هر بیشه گمان مبر که خالی است، شاید که پر از نهنگ باشد! آنهم نهنگهای اسلام پناه و اسرائیلپرستی که همچون اهودباراک و چامسکی از تجهیز جمکران به سلاح هستهای دفاع میکنند.
در این راستا، به پیروی از بریتانیا، حاکمیت فرانسه برای تقویت اسلام در داخل و خارج مرزها پای به میدان گذارد و اینچنین بود که آلن ژوپه، وزیر امورخارجة فرانسه خواهان آزادی زندانیان سیاسی در ایران و تشدید تحریمها شد. در حومة پاریس نیز، به ادعای فیگارو، مورخ 19 ژوئن 2011 ، «دهها هزار تن» به طرفداری از مجاهدین خلق تظاهرات فرمودند و در داخل هم، نوکران در جمکران از «اعتماد» رفع توقیف نمودند تا «استقلال، آزادی» در قانونشکنی و لاتبازی، و به ویژه «حکومت اسلامی مجهز به سلاح هستهای» در بوق بیافتد. بخش پایانی این وبلاگ را به بررسی شارلاتانیسم چامسکی اختصاص میدهیم.
چه روزهای خوبی بود! همان روزها که روحالله خمینی زیر درخت سیب نشسته بود و جفنگ میگفت و بیبیسی جفنگیاتاش را در بوق میگذاشت! یادش بهخیر؛ آنروزهای خوب در داخل بازار عربدهجوئی و شایعهپراکنی گرم بود، در فرانسه و انگلستان هم تحت نظارت یانکیها از زبان آن وحشی بیابانی برایمان نسخه میپیچیدند و در راستای شیوة فاشیستی «تمرکز بر یک نقطه» همة جنایات و خشونتهای ساختارهای «امنیتی ـ نظامی» استعمار را به شخص شاه منسوب میکردند. به شوتوپرتها چنین القاء شده بود که «اگر شاه برود، همة مشکلات حل خواهد شد»؛ البته درست میگفتند. با رفتن شاه مشکلات اعضای جنایتکار ناتو حل میشد. اینان میتوانستند نه تنها ارتش و شهربانی «آیرون ساید» و ساواک «شوارتسکف» را دست نخورده نگهدارند که رشد سرطانیشان را نیز شتاب بخشند.
کمیته، سپاه پاسداران، بسیج، سربازان گمنام امام زمان، گشت ارشاد، ثارالله، انصارالله و ... و خلاصه بگوئیم «استعمارالله» راه «آیرونساید» روشنضمیر را ادامه دادند و حضرات میخواهند مشابه همین برنامه را در سوریه به مورد اجرا بگذارند. یعنی «اسد باید برود»، چرا که «ما» میخواهیم انقلاب کنیم! ضمیر اول شخص جمع به جیرهخواران غرب ارجاع میدهد که در کشور «مستقل» ترکیه یک «شورای ملی» تشکیل دادهاند که شاخکی هم در سوریه دارد.
فیگارو، مورخ 19 ژوئن سالجاری در مطلبی تحت عنوان خررنگکن «شورای ملی در برابر رژیم» به نقل از یک گروه از «اوپوزیسیون» مینویسد، مخالفان سوری «برای ساقط کردن رژیم دمشق» شورای ملی تشکیل دادهاند:
«ما برای انقلاب سوریه، یک شورای ملی متشکل از تمام گروهها در داخل و خارج کشور تشکیل دادهایم [...] با هدف مشروع ساقط کردن رژیم [...]»
میبینیم که حضرات جز براندازی هیچ هدفی دنبال نمیکنند و از اینرو در بیانیهشان هیچ اثری از «گذار قانونی به دمکراسی» و دیگر مسائل مربوط به زندگی انسانی به چشم نمیخورد. سخنگوی این شورای نازنازی «جمیل صائب» نام دارد. ایشان در نشست مطبوعاتیشان فرمودهاند، اوائل ماه ژوئن در شهر «آنتالیا» واقع در ترکیه با مخالفان سرشناس از جمله «عبدالله تراد المولاهیم»، «مامون الهمسی»، «شیخ خالد الخلف» و...ملاقات کردیم و ... و به استنباط ما نشست مطبوعاتی کذا در نزدیکی مرز سوریه با ترکیه مسلماً تحت نظارت ارتش ناتو به راه افتاده بود.
«جمیل» تأکید کرده شورای کذا به نام «جوانان آزاد و انقلابی» سوریه تشکیل شده و ... و خلاصه با توجه به حضور یک عدد «شیخ» در شورای مذکور میتوان حدس زد که هدف «شورا» استقرار حکومت ملائی در سوریه باشد. با توجه به اکثریت سنی مذهب این کشور، حکومت کذا تحت نظارت حکومت اسلامی ترکیه قرار خواهد گرفت که عضو ارتش ناتوست. در نتیجه، ارتش ناتو میتواند از طریق اسرائیل، ترکیه و حکومت اسلامی سوریه به بحران سازی در لبنان مشغول شود. مسلماً حکومت مردهشویان نیز همچنانکه در عراق و افغانستان شاهد بودیم، از ارائة خدمات لازم به ارباب دریغ نخواهد ورزید و آرزوی کارفرمایان «بیبیسی» برآورده شده و ظهور دوبارة «امپراطوری عثمانی» را شاهد خواهیم بود! در این راستا تلویزیون «لوکزامبورگ» یک فیلم مناسب از صندوقچة مادر بزرگ بیرون کشیده بود که آن را به خورد بینوایان «شنبه شب» داد.
در این فیلم به ما نشان دادند که مخالفان سلطان عثمانی با هزار مصیبت خود را از سواحل یونان به پایتخت رساندند تا یک جلد «قرآن عثمان» را به دست انقلابیون بدهند! بله، لائیستیهای در کار نبود؛ قانون اساسی «کمال آتاترک» هم از «قرآن عثمان» استخراج شده! به عبارت دیگر لائیسیتة ترکیه به قول معروف شوخی بوده. البته ما هم بارها در این وبلاگ گفتهایم آنچه در ترکیه حاکم است، هیچ ارتباطی با لائیسیته نداشته و ندارد. لائیسیته، یعنی حاکمیت دولت غیرمذهبی. حال آنکه پس از کودتای سپتامبر 1980، در مدارس دولتی ترکیه تدریس احکام اسلام اجباری شد، و در شرایطی که حجاب برای دانشجویان دانشگاه ممنوع بود، دولت کودتا با تحمیل حجاب به کودکان هیچ مخالفتی نداشت! دردسرتان ندهم آنچه در ترکیه میگذرد، بیشتر نوعی سرکوب «دولوکس» فرهنگی است تا لائیسیته. هیچ دلیلی وجود ندارد که دانشجوی دانشگاه در جایگاه «کارمند دولت» قرار گیرد، و همزمان دولت از اختیارات الهی پدر در خانواده دفاع کند، یا اینکه در یک دمکراسی، همسران رئیس جمهور و نخستوزیر «لچک به سر» باشند و شامپاین هم هرت بکشند!
آنچه در ترکیه میبینیم، خارج از سرکوب وحشیانة کردها، ابتذال و تقدسی است که آنگلوساکسونها بر این کشور حاکم کردهاند؛ چرا که حضرات «درد دین» دارند و این درد جانسوز را شب گذشته تلویزیون لوکزامبورگ به ما یادآوری کرد. نام فیلم به خاطرم نمانده، و اهمیتی هم ندارد؛ فقط میتوان حدس زد که فیلم کذا بیش از 45 سال سن داشت، چرا که تونی کرتیس و چارلز برونسون، دو هنرپیشة مرحوم که در آن «مشترکاً» نقش اول را ایفا میفرمودند، میانسال بودند و از عدالت ناتو برخوردار! بله، ناتو از همان روزها به «عدالت علوی» ارادت داشت و به همین دلیل از «استالین» حمایت میکرد.
این است دلیل شیفتگی بوقهای این سازمان به ارائة تصویر «استالین» از ولادیمیر پوتین؛ گزارش شیوای مهرنیوز را که فراموش نکردهایم، رسانههای اروپای غربی و آمریکا نیز در همین مسیر گام برمیدارند. به عنوان نمونه، رادیوفردا مرگ «النا بونر»، همسر ساکاروف را بهانه کرده تا بگوید او هم با «پوتین» مخالف بود! در سیرک عموسام جالبتر از همه این است که در دوران «بوریس یلتسین» هیچکس از نقض حقوق بشر در روسیه گلایه نداشت؛ دلیل هم اینکه در آن دوران نورانی «کودورکووسکیها» یکشبه میلیاردر شده و صنایع نفت را به دست گرفته بودند، و این عملیات رعایت حقوق بشر در روسیه را به اثبات میرساند! اینان به ایالات متحد نفت تقدیم میکردند و حق و حساب کلان دریافت میداشتند. به این دلیل «روشن، واضح و مبرهن» در آن دوران نورانی حقوق هیچ بشری در روسیه نقض نمیشد، چرا که در قاموس رسانههای استعماری، «بشر» همان سرمایهداری غرب است.
کافی است «حق مسلم» این «بشر» درنده و انسانستیز در روسیه تأمین شود، تا هیچکس به نقض حقوق بشر در این کشور اعتراض نکند. حال که به روسیه و ولادیمیر پوتین رسیدیم یادآور شویم، یکی از پیامهای مطلب مهوع مهرنیوز این بود که «استخدام» زن جوان و زیبا، «ارتباط ویژة» کارفرما را با او به اثبات میرساند! خلاصه گزارش کذا، همچون اکثر تولیدات درونمرزی و برونمرزی حکومت مردهشویان در چارچوب پروپاگاند طویلة مککارتی تنظیم شده بود: تعبد، شایعهپراکنی و ترادفکلی، یا بهتر بگوئیم مرزشکنی در عرصة مفاهیم و مقولات. به عنوان نمونه با نیم نگاهی به مطلب طولانی آقای «میم. الف» که در اکثر سایتهای فارسی هم بازتاب یافته میبینیم که ایشان نیز «دین درد» شدیدی گرفتهاند. آنجناب ضمن شیون و زاری برای «تخریب دین»، چنان سنگ آخوند منتظری را به سینة مبارکشان زدهاند، که خون فوران زده؛ تو گوئی خمپاره به سینهشان خورده!
جناب «میم. الف» مطلبی قلمی کردهاند که ضمن ارجاع به حدیث و روایات توحش و ابهامات مقدس، هم از آخوند منتظری تصویر قابل ستایش ارائه میدهد و هم دست استعمار غرب در جنایات حکومت اسلامی را پنهان میدارد. این مطلب شیوا را بررسی نمیکنیم چرا که فاقد اهمیت است؛ فقط به نقل چند نمونه از ارجاعات «مقدس» آن اکتفا خواهیم کرد:
«[...] اردبیلی [...] با انگشت یهودایی نشانِ قاتل میدهد [...] یهودا شدن در حکومت مرگفروشان [...] شما [فدایی خلق] را در یکی از گورهای جمعی [...] پنهان کردید و فرزندش را [...] داغدار پدر. این [...] تنها سهم کفار بود [...] منسوبین شما با برخی مجاهدان [...] که جای مهر بر پیشانی داشته [...] همین معامله روا داشتند [...] خمینیسم [...] هر جا [...] توانست دین را قربانی سیاست کرد[...]»
نمیدانم نویسندة چنین مطلبی از فریب و دروغگوئی امثال اردبیلی، موسوی و کروبی و شرکاء ابراز انزجار میکند یا از قربانی شدن «دین» نگران شده؟ در هر حال، این مطلب که تحت عنوان «دروغ میفرمائید! شما مخالف اعدام نبودید» انتشار یافته به ما تفهیم میکند که در ایران «دین» فدای سیاست شده! حال آنکه در واقع این ملت ایران است که همچون ملتهای عراق، افغانستان، لیبی، و ... و به ویژه سوریه تاوان سیاست انسانستیز و اسلامپرست غرب را میپردازد. امروز رجب اردوغان، دژخیم کردها از سرکوب مردم سوریه توسط «بشار اسد» انتقاد به عمل آورد و انتقادات خرکی ایشان در بوقهای ناتو، به ویژه در «یورونیوز»، بوق استعمار بریتانیا انعکاسی در خور یافت!
بله، این است فواید «استخدام» فوتبالیست در عرصة سیاست ترکیه! اردوغان هر کجا فرصتی دست دهد، مشت و لگد حواله میکند، و اگر موفق نشد، به شیوة فوتبالیستهای معروف، تفی به زمین میاندازد و این ور و آن ور میپرد. این اردوغان همان کسی است که از تمام عملیات ناتو بر علیه ملتها حمایت به عمل آورده و بهتر است بجای ترکتازی در عرصة رسانهای، «یورونیوز» و شرکاء سعی کنند برای حفظ ظاهر هم که شده رفتار «آدمیزاد» داشته باشند. هر چند میدانیم برایشان خیلی خیلی مشکل خواهد بود؛ از قدیم گفتهاند، «ترک عادت موجب مرض است.»
از اینرو به عادت همیشگی، بوقهای ناتو به شایعهپراکنی و دروغسازی ادامه میدهند. امروز یکنفر را آورده بودند که صورتاش را در برابر دوربین بپوشاند و دروغ بگوید: «ما از فلان شهر میآئیم؛ اوضاع خیلی خرابه، ارتش بشار اسد زن و بچة مردم را به قتل میرساند، مزرعهها را آتش میزند، خانهها را ویران میکند و...» و عجب! چقدر این ارتش، به ارتش ناتو شباهت دارد! همین ارتش آدمخواری که بجای جامعة جهانی نشسته، و در لیبی غیرنظامیان را قتل عام میکند و این جنایات توسط بوقهایاش توجیه هم میشود: «قذافی به خواست جامعة جهانی احترام بگذارد!» برای این سازمان درندهخو، «جامعة جهانی» همان پدیدهای است که حکومت اسلامی بر آن نام «مردم» گذاشته. ارتش ناتو مطالبات انسانستیزش را خواست جامعة جهانی برمیشمارد، همانطور که تهاجم لات و اوباش جیرهخوار کارخانة رجاله پروری به ایرانیان نیز در بوقهای جمکران «خواست مردم» به شمار میرود. باری در ادامة همان «فیلم» از همان پرسوناژ میشنویم که «دولت ایران برای قتل عام مردم از راه دریا به سوریه اسلحه میرساند و سه کشتی ایران در سواحل سوریه پهلو گرفتهاند و ...» و از شما چه پنهان، ما نه تنها از اطلاعات دقیق پرسوناژ فیلم، که از قدرت و اقتدار حکومت مفلس ملایان در دریای مدیترانه مات و مبهوت شدهایم! یادآور شویم دریای مذکور محل تاخت و تاز ارتش ناتو است که جز براندازی دولت سوریه هدفی ندارد. حال باید ببینیم نیروی دریائی «مستضعف» و پابرهنة جمکران چگونه زیرگوش پنتاگون میتواند موشدوانی کند؟! پاسخ به این پرسش را در مصاحبة گوساله پسند چامسکی با «اعتماد» خواهیم یافت.
به ادعای ایشان حکومت اسلامی هم «مستقل» است هم «ضدامپریالیست» و به همین دلائل «علمی» و «مستدل» است که آمریکا با این حکومت «نازنازی» دشمنی میکند و نمیگذارد به سلاح هستهای دست یابد! حال آنکه همین آمریکا با شاه خیلی خوب بود و میخواست او را به بمب اتمی مجهز کند:
«[...] ایران پس از انقلاب 1979، برای ایالات متحده [...] یك دشمن محسوب میشود، زیرا دستورات آمریكا را زیر پا گذاشت [...]»
به عبارت دیگر، روز 22 بهمن روحالله خمینی در مرزهای اتحاد شوروی بر علیه شرق و غرب «انقلاب» کرد! اگر چامسکی هرگز این کودتا را به نام واقعیاش نمیخواند، یک دلیل موجه دارد و آن اینکه ایشان همچون دیگر اسرائیلپرستان، اسلام نواز نیز تشریف دارند:
«[...] زمانیكه شاه [در قدرت بود] همین دانشگاه ام. آی. تی بنا به درخواست هنری كیسینجر، دیك چنی، پل ولفویتز و دونالد رامسفلد ، مهندسان هستهای ایران را آموزش میداد [...] آنها میخواستند ایران [...] سلاح هستهای داشته باشد [...]»
خدمت آقای چامسکی عرض کنیم، از قضای روزگار امروز نیز ولفویتز و رامسفلد و شرکاء همچنان میخواهند ایران سلاح هستهای داشته باشد، فقط از آنجا که «جنگ سرد» به پایان رسیده، برآوردن چنین خواستههائی با اشکالات زیادی روبرو شده! باری چامسکی در ادامة دروغهای شاخدارش، ماهیت نظامی حاکمیت ایران را انکار کرده و میافزاید مأموریت هویزر در ایران با شکست روبرو شد:
«[...] كارتر [...] ژنرال هایزر را به ایران فرستاد تا [...] یك گروه نظامی [...] تشكیل بدهد [...] تلاش هایزر شكست خورد [...]»
بله این همان ترهاتی است که در کیهان و اطلاعات انتشار مییافت؛ ترهاتی قدیمی و تکراری که اینبار در روزنامة «اعتماد» و از زبان چامسکی منتشر شده، و «گویانیوز» هم بازتابشان داده تا همه فراموش کنند در نشست گوادالوپ این جیمیکارتر بود که گفت، «شاه باید برود!» و فقط پس از این «بیانات» خواستههای وی را از زبان الکن خمینی شنیدیم. خلاصه به چامسکی «اعتماد» کنید! کودتای هویزر در ایران با شکست روبرو شد و اسرائیل پس از ایالات متحد بزرگترین قدرت جهان است؛ ولی از آنجا که اسرائیل نمیتواند ایران را مهار کند، آمریکا اینکار را برای اسرائیل انجام میدهد! گویا آقای چامسکی از رام کردن حیوان وحشی سخن میگویند:
«[...] نیروی هوایی و زمینی اسرائیل [...] از هر كشوری به جز ایالات متحده قویتر است [...] اقتصاد اسرائیل [...] بسیار پیشرفته و قوی است و میتواند [...] بر منطقه چیره شود [...] تنها كشور [غیرقابل کنترل برای اسرائیل] ایران است [...]آمریكا اینكار را برای آنها انجام میدهد [...] ایالات متحده و اسرائیل میخواهند رژیمیشبیه به رژیم شاه در ایران روی كار بیاید [...] كه تابع ایالات متحده باشد [...]»
به زبان سادهتر ملایان جمکران جیرهخوار آمریکا نیستند. یادآور شویم که اظهارات گوسالهپسند چامسکی پیش از افشای ارتباط برادران «ئوفر» با حکومت اسلامی مطرح شده، پیش از آشکار شدن مراودات آدمخواران جمکران با دولت اسرائیل، و پیش از آنکه این رسوائی باعث شود یکی از اعضای قبیلة «ئوفر» شربت شهادت نوش جان کنند. باری امروز که اوضاع تغییر یافته و ناتو در لیبی همچون خردرگل مانده، اهود باراک به ملاقات وزیر امور خارجه فرانسه شتافت تا ببیند میتواند بمبی برای مردهشویان دست و پا کند یا خیر؟! به استنباط ما پاسخ آلن ژوپه به ایشان منفی بوده؛ چرا که دبیرکل سازمان ملل هم ناگهان به یاد آوردند که در «لیبی»، برای جامعة جهانی اولویت با مذاکره است! این خبر «بهجت اثر» در فیگارو، مورخ 19 ژوئن نیز منتشر شده. پس سخنان دلفریب «مسیو» ژوپه در باب عدم رعایت حقوق بشر در جمکران جز هارتو پورتهای دیپلماتیک هیچ نمیتواند باشد.
اگر «خواست جامعة جهانی» در لیبی «چنج» یافته، به احتمال زیاد حضرات در سوریه نیز نمیتوانند کاری از پیش ببرند و آنوقت است که روزگار رجب اردوغان سیاه میشود! ایشان ناچار خواهند شد بجای نمایش مهوع دیدار «آنجلینا ژولی» از پناهندگان سوری، این دلبرک «طناز» را با همان چندتن سیلیکونی که پشتلب و زیر چشم و زیرجاهای دیگرشان «تزریق» کردهاند، به تماشای ویرانسرائی ببرند که درآن دولت «بشر دوست» ترکیه زلزلهزدگان ترک را اسکان داده؛ و چرا راه دور برویم؟ رجب اردوغان میتواند «آنجلینا ژولی» را به دیدار کردهائی ببرد که ارتش جنایتکار ترکیه بمب فسفری بر سرشان ریخته و روستاهایشان را با خاک یکسان کرده.
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت