توفان در بغداد!
مهمترین دستاورد نشست «گروه 8» در «کمپ دیوید»، ناپدید
شدن کراوات فرانسوا اولاند بود که به پیروزی غیرمنتظرة تیم چلسی بر بایرن مونیخ منجر
شد! ایندو مطلب به هم ربطی ندارد؟ چرا؛ بر نشست
«گاف هشت»، همچنانکه بر مسابقات فوتبال، بر خلاف تبلیغات و هیاهوی رسانهای روابط غیررسمی
ویژة «سنگرحق»، یعنی روابط سلیقهای، جانبدارانه و غیرمنطقی و «خودمانی» حاکم شده! پس وبلاگ امروز را هم به روند گسترش توحش و حماقت، از طریق تحمیل «فضای غیررسمی» بر «فضای رسمی» و
«قانونی» اختصاص میدهیم.
جامعة انسانی از «سلسله مراتب» برخوردار است و نظم قانونی بر
«حریم عمومی» آن حاکمیت دارد. به عبارت دیگر،
در هر جامعه، نظم و امنیت قانونی بر «حریم خصوصی» و «فضای
غیررسمی» باورها، غرایز، سلایق و روابط خانوادگی و فعالیتهای
تفریحی «نظارت رسمی» اعمال میکند. روشنتر بگوئیم، سلایق، باورها، غرائز و احساسات که فاقد «تداوم زمانی» است نمیتواند
بر این چارچوب رسمی حاکم شود. چرا که
در اینصورت رسمیت و متانت آن را مخدوش خواهد کرد.
در هر کشور، فضای رسمی، بنابرتعریف فضائی است «منطقی» که در آن «جامعه»
و تک تک افراد در چارچوب اهداف مشخص،
امکان «رشد» و حرکت به سوی آینده را مییابند. به عبارت دیگر،
در «عرصة رسمی» هر جامعه، فعالیتهای اقتصادی، هنری، علمی،
فرهنگی و ... و به طور کلی «فعالیتهای
قانونی» برای فرد و جمع امکانپذیر میشود.
ولی فراموش نکنیم که فقط در چارچوب حاکمیت قوانین
«انسانمحور» بر جامعه است که چنین شرایطی فراهم خواهد شد.
همچنانکه در«جنگل عادی» هم گفتیم، «فضای
غیررسمی» همان فضای کتب مقدس ادیان ابراهیمی است که درآن «آزادی بیان» و پویائی
انسان در زمان و مکان مشخص وجود ندارد. در این عرصة توحش، نوعی «آزادی» حاکم است که همان آزادی بیقید و
شرط و بیحد و مرز«برگزیدگان خداوند» است در مرزشکنی! اینان به
«قضاوت» در مورد دیگران مینشینند، برایشان حکم صادر میکنند، و گاه حکم
صادره را خود راساً به اجرا میگذارند. به عبارت دیگر، در این عرصة توحش، «شورش»،
یعنی خروج فرد از جایگاه واقعی اجتماعیاش
تبدیل به امری «عادی» میشود. به عنوان نمونه، پروفسور محمدی که «جامعهشناس» و ساکن ینگه دنیا
هستند، ضمن محکوم کردن «توحش قصاص» در
حکومت قلعة حیوانات، راساً برای
همجنسگرایان ایران، حکم «الهی» صادر کردهاند! به
ادعای ایشان، همجنسگرایان در جنایات حکومت
شریک نبوده و نیستند! حال این پرسش منطقی
مطرح میشود که جناب پروفسور محمدی چگونه از «گرایش جنسی» مقامات جمکران اطمینان
یافتهاند؟ البته ما ادعای ایشان را «تکذیب» نمیکنیم، چرا که بر خلاف ایشان، ما از باورها و گرایشجنسی مقامات جمکران آگاه نیستیم، ولی به این متفکران کبیر یادآور میشویم که «گرایش
جنسی» افراد هیچ ارتباطی با «ارتکاب جرم» نمیتواند داشته باشد.
به عنوان نمونه، قبیلة
لاریجانی که سابقة «فساد مالی»، اعمال نفوذ، سرکوب و جنایت فراوان دارد، از نورچشمان لندن و واشنگتن به شمار میرود. ولی تجاوزها
و جنایات مسلم این قبیله هیچ ارتباطی با «گرایش جنسی» اعضای آن ندارد؛ «سلایق» ارباب است که با صورتک «دین» بر این مرزشکنیها
«صحه» میگذارد. چرا که خروج از جایگاه واقعی اجتماعی، فقط با تکیه بر
باورها و سلایق امکانپذیر میشود. از
آنجمله است «تعیین تکلیف» حکومت مردهشویان
برای جمهوری آذربایجان!
سفارت کفنفروشها در باکو با صدور بیانیه، در کمال حماقت
و وقاحت از «آزادی تجمع» و «آزادی بیان» در جمهوری آذربایجان انتقاد کرده و خواهان
عذرخواهی دولت آذربایجان شده. بله، حکومتی
که از قانونشکنی و تهاجم مشتی لات و اوباش به سفارتخانهها تمجید به عمل میآورد،
مسلم است که با «آزادی بیان» و فعالیت
انسانی سرستیز خواهد داشت. جریان از
اینقرار است که استعمارگران غرب، از برپائی مسابقات یوروویژن در باکو سخت
ناخشنوداند. دلیل هم اینکه به ادعای بوقهای استعمار، «مردم
آذربایجان فقط اسلام را میخواهند!» و این «اسلام» همان است که در ایران و دیگر کشورهای
«بهار زده» میباید با ایجاد انزوای کاذب برای اسرائیل، در واقع سیاست انسداد محفل «کارتر ـ برژینسکی»
را تداوم بخشد.
به همین دلیل است که سوریه با این هیاهوی عظیم رسانهای مورد
تهاجم طویلة مککارتی قرار گرفته؛ بشار اسد برای پایان دادن به اشغال بلندیهای
«گولان» یا «جولان»، خواهان مذاکره با
اسرائیل است، و از این رو «مردم» میگویند بشار اسد باید
برود! میبینیم که یانکیها و اتحادیة
اروپا هم مانند آخوند جماعت در کنار تل موهوم و دستساز «مردم» نشسته و به امور
سوریه دخالت میکنند. سایت فیگارو،
مورخ 20 مه 2012، با انتشار مطلبی پیرامون
سوریه، مینویسد، «مردم بشار اسد را
نمیخواهند!»
معلوم نیست فیگارو به خواست کدام «مردم» اشاره دارد؟ مردمی
که در سوریه زندگی میکنند یا مزدوران مسلحی که با حمایت لندن و واشنگتن از عراق،
لبنان، ترکیه، حکومت جمکران، لیبی و ... و خصوصاً از کشورهای اروپائی به
سوریه اعزام میشوند؟ همچنانکه در «فرست
و فرانسه» هم گفتیم اوضاع خیلی خیلی خراب است و به همین دلیل یانکیها ناچار شدهاند
برای جبران افلاسشان دکان فاشیستها را در فرانسه کمی جمع و جور کنند تا بتوانند با
ارائة تصویر مستقل و محبوب از رئیس جمهور جدید این کشور، سیاستشان را در کشورهای مسلماننشین از کانال
فرانسه اعمال نمایند. این است دلیل «ابراز قدرت» فرانسوا اولاند در
کمپ دیوید و شیکاگو. و شاید همین است دلیل سنگینتر شدن پروندة
«شتروس ـ کان» در فرانسه!
به گزارش سایت لوموند، مورخ 21 مه 2012، دادستانی
شهر «لیل» در فرانسه یک پروندة نوین «تجاوز جمعی» برای «دومینیک شتروس ـ کان» باز
کرده. اینبار ماجرای «تجاوز» در واشنگتن و در دو قدمی
کاخ سفید مطرح شده. جزئیات این پرونده برای ما هیچ اهمیتی ندارد؛ مهم عدم
واکنش حزب سوسیالیست به فعالیتهای «فرهنگی» امثال «جک لانگ»، «شتروس ـ
کان» و دیگران است. گویا این مسائل
برای بعضیها «عادی» است و به همین دلیل حزب سوسیالیست فرانسه عضویت «شتروس ـ کان» را به زیر سئوال نمیبرد. ولی خوب
همین حزب، به گزارش فیگارو مورخ 21 مه
2012 ، عضویت «منصوره ریاحی» را به تعلیق درآورده. «تریستان بانون»، دختر منصوره ریاحی از «شتروس ـ کان» به دلیل
تهاجم جنسی شکایت کرده بود! البته فکر نکنید این شکایت زمینة «تعلیق» منصوره
ریاحی را فراهم آورده؛ به هیچ عنوان! منصوره
ریاحی از دوستان عیال «شتروس ـ کان» بوده و هست. به استنباط ما برای تحقق سیاست نوین آمریکا، «پاکسازی» بعضی محافل در فرانسه، از
قماش محفل «شتروس ـ کان» الزامی شده. و بین
خودمان بماند، به همین دلیل «مارتین
اوبری»، شهردار «لیل» از دولت غایب است! بله، حزب سوسیالیست
هم مانند «فرانسوا اولاند» عادی، یا
همانطور که سایت «آر. اف .آی» به نقل از «فرست گرل فرند» میگوید، «معمولی» است. و «معمولی» یعنی خرید کردن فرانسوا اولاند از
سوپر مارکت! رسیدیم به همانجائی که میخواستیم برسیم، یعنی
ارائة «تصویر مردمی»، خاکی و تودهای از
ریاست جمهور فرانسه، با هدف ماستمالی
کردن جایگاه واقعی اجتماعی، یعنی مسئولیتها
و وظایف قانونی آقای فرانسوا اولاند.
به این ترتیب رئیس جمهور فرانسه در جایگاه «هر کس» و «همهکس»
قرار میگیرد که برای خرید مواد غذائی به سوپرمارکت میرود؛ در صورتیکه
«هر کس» هرگز رئیس جمهور فرانسه نیست! به ویژه که «فرانسه»، به عنوان عضو رسمی شورای امنیت، از اعضای سرمایهداری جهانی نیز هست و در عرصة فرهنگ،
اقتصاد و سیاست بینالمللی، «مسئولیت» ریاست جمهور چنین کشوری را نمیتوان
نادیده گرفت. خلاصه الصاق برچسب «معمولی» به فرانسوا اولاند گزافهای
است تبلیغاتی، با هدف تبلیغ توحش «مردمی»،
«دینی» و «تودهای».
در عرصة توحش کتب مقدس هم کل جامعه در همین ردة «معمولی» و
فاقد چارچوب قرار میگیرد. از اینرو هیچ اثری از روابط اجتماعی «منظم» و
قانونمند در این عرصه به چشم نمیخورد؛ ارتباط
افراد و گروهها بر پایة متزلزل و مبهم «سلایق» و «باورها» تنظیم شده. پس
یکبار دیگر ببینیم در این «کتب مقدس» چه میگذرد!
در این عرصة «مقدس» و زمانگریز، تقابل میان دو ردة «حق» و «باطل» از «سلایق»، «باورها»، «غرائز» و «توهمات» را شاهدیم. به
دلایل نامعلوم، توهمات، سلایق و غرائز و باورهای «برگزیدگان خداوند» همواره
نیک و برحق شمرده میشود، و ارتباط خداوند هم با اینان «جانبدارانه» و
«غیرمنطقی» است؛ درست مانند روابطی که در مسابقات فوتبال مشاهده
میکنیم؛ روابط مبتنی بر احساسات و غرائز.
در این مسابقات، جمعی از« مردم» از تیم محبوبشان «طرفداری» میکنند؛
بدون اینکه محبوبیت تیم کذا «دلیل منطقی»
داشته باشد. به عنوان نمونه، زمانیکه
دو تیم از دو کشور آلمان و انگلستان با یکدیگر روبرو میشوند، «برخورد
طبیعی» چنین ایجاب میکند که آلمانیها تیم آلمان را تشویق کنند و انگلیسیها هم
برای تیم بریتانیا بوق بزنند. از سوی دیگر،
بازیکنان هم «وظیفه» دارند برای دستیابی به پیروزی، تمامی امکانات مجاز، و گاه،
غیرمجاز را به کار گیرند! وارد جزئیات نمیشویم ولی در پس پردة «رقابت
سالم» میان دو تیم، و توزیع احساسات پرشور
میان جمع حاضر در استادیوم، چندین میلیون دلار دست به دست میشود. ولی
این حرکت سرمایه، نه تنها هیچ پیشرفت و
تحولی در جامعة بشر ایجاد نمیکند که با گسترش توحش و حماقت، پیشداوری و تعصبات کورکورانه زمینة بازگشت به
گذشتة موهوم را فراهم میآورد. گذشتهای فاقد «هدف» که در آن وظیفه، مسئولیت، پاسخگوئی، تلاش و پیشرفت محلی از اعراب نداشته؛ گذشتهای
فاقد تداوم منطقی که فقط «مقطعیات» شور و احساسات بر آن حاکم بوده.
به همین دلیل است که سازمان ناتو میخواهد این فضای توحشپرور
را بر دیگر جوامع نیز حاکم کند. به عنوان نمونه، در
رابطه با جنجال «تیموشنکو» در اوکراین، نمایندگان
اتحادیة اروپا دولت اوکراین را به پیروی از «جوانمردی» رایج در مسابقات فوتبال فراخواندند!
و چرا راه دور برویم؟ در نشست «گاف هشت» اخیر، پرزیدنت
اوباما از فرانسوا اولاند خواستند کراواتش را بردارد و «راحت» باشد! فرانسوا اولاند هم روی مستر پرزیدنت یانکیها را
زمین نگذاشت و آن «تکه پارچه» را باز کرد و از آنجا که همرنگ جماعت شد، «راحت» در کنار دیگران نشست. در مورد «راحتی» آقای اولاند، مشتاقان میتوانند به سایت فیگارو، مورخ 19 مه 2012 مراجعه کنند، ما هم میپردازیم
به روابط معمولی و غیررسمی، یا تحمیل توحش
باورها و سلایق بر جامعة انسانی!
مهمترین ویژگی «فضای غیررسمی»، نادیده
گرفتن «انتخاب انسان» از طریق حاکمیت روابط
«یکسویه» و «سلیقهای» است. فرانسوا اولاند کراوات زده بود، پس منطقاً میخواست با کراوات در نشست کذا حضور
یابد. ولی اوباما از او خواست «راحت» باشد! به عبارت دیگر معیار «راحتی» را باراک اوباما
تعیین فرموده، از فرانسوا اولاند خواست «تشریفات» را کنار
بگذارد. رئیس جمهور فرانسه هم علاوه بر کمپ دیوید، حتی در شیکاگو تشریفات را کنار گذاشت و در سخنرانی
رسمی باراک اوباما در نشست ناتو کمی دیرتر حضور یافت! بعد هم
یک مصاحبة مطبوعاتی از اولاند تصویر «قدرقدرت» ارائه داد و ایشان ضمن ابراز
«استقلال» در بساط افغانستان، مقداری برای
جمکرانیها شاخ و شانه کشیدند و فرمودند، سیاست فرانسه در مورد ایران هیچ تغییری نکرده!
به عبارت دیگر سناتور «روکار» رنج سفر بر خود هموار کرده و
به تهران رفتند تا بگویند «ما همانیم که بودیم!» خلاصه بگوئیم،
این بساط از پایه و اساس نمایش است
و هر گاه ورقپارههای جمکران هتاکی به فرانسه را آغاز کردند معلوم میشود، افلاس یانکیها در ایران و خصوصاً در
افغانستان و منطقه افزایش یافته!
بله این «روند» بسیاری از مسائل «ناخوشایند» را آشکار خواهد
کرد. به عنوان مثال،
نشان میدهد که آنگلوساکسونها، نه تنها
در ایران که در کل منطقه به افلاس افتادهاند. نشان میدهد که توحش جامعة «یکدست»، «قالبی» و «گلهای» و «معمولی»، یعنی جامعة مطلوب بیبیسی را نمیتوان بر
جامعة جهانی تحمیل کرد. هر چند «بیبیسی»
دست از «دین» نشوید. چه نشستهاید! سایت «بیبیسی» اخیراً کشف کرده که «باورهای دینی»
گسترش یافته، در نتیجه «دین افیون تودهها» نیست! بله، وزارت
امور خارجة بریتانیا با «دینسنج» ویژة خود باورهای مذهبی جهانیان را «اندازه»
گرفت و کشف بسیار بزرگی کرد! بوق وزارت امور خارجة انگلستان از گسترش فرضی و
البته محتمل باورهای دینی چنین نتیجه گرفته که دین غیرمنطقی نیست و میباید پیرامون آن به بحث نشست!
حال آنکه برخلاف مزخرفات بیبیسی، «دین» هم افیون تودههاست و هم افیون بسیاری
به اصطلاح «فرهیختگان». چرا که چه بخواهیم
و چه نخواهیم، دین با ارجاع به «قدرت
مبهم» و فاقد تعریف حقوقی، در عمل «واقعیت»، یعنی حرکت انسان در زمان و مکان مشخص را نفی میکند. به همین دلیل است که با توسل به دین میتوان از
جامعه «منطقزدائی» کرد و آن را آنچنان که شاهدیم در دور باطل «آشوب» و «سرکوب» انداخت. همان
شرایطی که کودتای کلنل آیرونساید بر جامعة ایران حاکم کرد، و در
قالب کودتای ژنرال هویزر به «انقلاب» اسلامی منجر شده. خلاصه
تاریخ معاصر نشان میدهد که ارادت بیبیسی به «دین» دلیل موجه دارد.
سنگرسازی و لشکرکشی بدون «دین» امکانپذیر نبوده و نیست. و تفنگفروشها
اینک میتوانند پیرامون «دین»، 75 میلیون
نفر را برای جنگافروزی «بسیج» کنند. به
گزارش فیگارو، مورخ 22 مه 2012، بر
اساس آمار «دفتر بینالمللی کار»، 75
میلیون جوان «بیکار» هستند. به زبان سادهتر سازمان ناتو میتواند هزاران
لشکر برای گسترش دین «بسیج» کرده، و به
عنوان نمونه، قفقاز را از روسیه جدا کند. اگر باور نمیکنید، بدانید که برنامهاش در
دست اجراست!
نشست تجزیة روسیه در ترکیه برگزار شد، و
اعتراض وزارت امور خارجة روسیه را هم در پی آورد.
ترکیه در استانبول «نشست بینالمللی
قفقاز» بر پا کرده و شرکت کنندگان در این نشست یک اعلامیه صادرکردهاند. به گزارش سایت فرانسه زبان نووستی، مورخ 18 مه 2012، الکساندر
لوکاشویچ، سخنگوی وزارت امور خارجة روسیه در نشست خبری روز
جمعه گذشته، رسماً به تحرکات ترکیه اعتراض کرد:
«[...] تهدید آشکار امنیت روسیه و شهروندان آن از طریق برگزاری
برنامههای ضدروسی در ترکیه [...] روابط بین دو کشور را تیره میکند[...]»
یاد آور شویم خوشرقصی ترکیه در آستانة نشست «گاف هشت» و
جلسة ناتو، و به ویژه در گیرودار ارائة
«تصویر مستقل» از فرانسوا اولاند و «فرستگرل فرند» ایشان صورت گرفت. از این رو کیهان، مورخ دوم
خردادماه 1391، با بهره برداری از پشک تولیدی
بیبیسی، به عنوان تریاک سناتوری، تولیدات
«داخلی» را به سرمایهگذاری ارباب افزوده تا «ارزش افزودة» زحمات آنگلوساکسونها
به بهترین وجه تأمین شود. البته پیشتر هم از طریق مخالفت با برگزاری
یوروویژن در باکو، مرده شویان نان مفصلی
برای علیاحضرت الیزابت دوم به تنور چسبانده بودند.
جونم براتون بگه! از وقتی بیبیسی، ضمن اشاره به عدم رعایت حقوق بشر در
آذربایجان ـ بخوانید عدم رعایت «حقوق اراذل اسلامگرا» ـ با برگزاری مسابقات یوروویژن در باکو مخالفت کرد،
در جمکران، «دانشجویان» و «مردم غیورآذربایجان» بر علیه این
مسابقات و بر ضد «حکومتکفر» آذربایجان تظاهرات به راه انداختند و این هیاهو و لاتبازی
آنقدر ادامه یافت تا واکنش آذریها را در پی آورد. گروهی
در برابر سفارت مردهشویان در باکو به عربدهجوئی اراذل جمکران اعتراض کردند، و این
اعتراض کفنفروشها را خوش نیامد. از این
رو سفارت حکومت «روضه و زوزه» یک بیانیة «رسمی ـ شکمی» صادر کرد که خیلی هم
«مفرح» بود! مفرحتر اینکه «رنگارنگ تی. وی»، مورخ 10
مارس 2012، ضمن مقایسة فرستلیدی یانکیها
با شهبانو فرح، علیاحضرت را «بلشویک» خوانده! خلاصه
بازار جفتکپرانی گرم و داغ است. علیاحضرت که همچون علی خامنهای، آزادی زن را در «چارچوب خانواده» میخواستند، به زعم
فعلة فاشیسم در ساحل شرقی ینگهدنیا «بلشویک» شدهاند! بگذریم و بازگردیم به «یورو ویژن!» فارسنیوز،
مورخ 22 اردیبهشتماه 1391 مینویسد، مردم جلفا به مسابقات ضداسلامی «یورو نیوز» و
تظاهرات همجنسگرایان اعتراض کردند! بله، یکجانبهگرائی
و مرزشکنی، این است مهمترین فواید «دین!»
و این است دلیل تغذیة کیهان از مدفوع بیبیسی.
پس از «کیف» پای منقل، کیهان
به این نتیجة منطقی و علمی رسیده که جمکران خیلی پیشرفت کرده، پس مارکس
مهمل گفته، چرا که به عیان میبینیم، به گفتة هابرماس و بیبیسی،
دین باعث پیشرفت ما شده. به ادعای بیبیسی دین یک مجموعة منسجم است
و نیازهای روزمرة انسان را بازتاب میدهد! بله
بدانیم و آگاه باشیم که در آشفته بازار متون مقدس «انسجام» رویت شده! نیازی نیست که توضیح دهیم این انسجام منافع
استعماری است که برای گسترش خود به عدم انسجام متون مقدس نیاز دارد. در
واقع بدون «مقدسات» پیشرفت استعمار به
اشکال برخورد میکند. از اینرو بیبیسی پیشنهاد کرده مخالفان توحش
جمکران به نقد دین بنشینند! نمیدانستیم
«ابهام» و توهم را نقد و بررسی میکنند:
«[...] بی بیسی مینویسد [...] در دنیای مدرن [...] امر
مقدس از میان نرفته [...] دین، نظامی به
هم پيوسته از معاني، اسطورهها، شعائر، نمادها، ارزشها و انتظارات اجتماعي روزمره است [...] در
ايران [...] دين چنان پيوند نزديكي با فرهنگ، اخلاق و سياست دارد كه يگانه راه برون رفت از
مغاك هولناك فعلي [...] نقد دين و خوانشهاي ديني هژمونيك آن است[...]»
بله هر چه در ایران
دین را نقد کنید؛ میزان نقدینگی در بانکهای لندن و واشنگتن افزایش
خواهد یافت و حکومت جمکران «پیشرفت» میکند.
اتفاقاً حکومت کذا در عرصة توحش
خیلی خیلی پیشرفت کرده، به همین دلیل است که نظمشکنی، یعنی خروج از جایگاه واقعی اجتماعی به «قانون
اساسی» آن تبدیل شده. خلاصه میباید به
فهرست «فرستها» از قماش فرستلیدی، فرستگرلفرند
و فرست صیغه، «فرست وافور» و «فرست افیون» را هم اضافه کنیم
چرا که از طریق گسترش فضای غیررسمی، این
فرستها باعث «پیشرفت» سرمایهسالاری غرب شده و خواهد شد. البته
ما نمیخواهیم لندن و واشنگتن را ناامید کنیم،
ولی با توجه به توفان شن در فرودگاه بغداد که نشان «خشم الهی» است، ممکن است مذاکرات بغداد نتایج دلخواه را به دست
ندهد!
...
<< بازگشت