لوس کابوس!
همزمان با مذاکرات گروه «1+5 » با جمکرانیان در مسکو، نشست گروه 20 هم در «لوسکابوس» مکزیک جریان
داشت. از جزئیات این نشست خبری به بیرون درز نکرد، ولی با
در نظر گرفتن عقبنشینی اوباما در سوریه که «آتشبس» به اصطلاح «اوپوزیسیون» این
کشور را در پی آورد، میتوان به دلائل جنجال رسانههای غرب در مورد
«شکست» مذاکرات مسکو پی برد. البته هدف اصلی اینان از هیاهو ممانعت از
مذاکرات صلح «اسرائیل ـ فلسطین» است! و برای
دستیابی به این هدف مقدس، میباید «بحران»
در کل منطقه گسترش یابد.
شاهدیم که علیرغم شکست کودتای هیزاکسلنسی «سایمون گاس»، حکومت آخوند و اوباش در کشورمان زمینة مساعدی
برای اعمال سیاست آشوبآفرینی و سرکوب در منطقه فراهم آورده. در پاکستان نیز اهرم کودتای ارتش از دست رفته، در
نتیجه «قوة قضائیه» به ناچار در مسیر الزامات ارباب حکم صادر میکند. در کشور
ترکیه هم که راه بر کودتا بسته است. ولی
در دیگر کشورها نظیر عربستان، قطر، کویت و به ویژه در همسایگی اسرائیل، یعنی در اردن،
سوریه، لبنان و مصر هنوز «امکانات»
فراوان وجود دارد.
بحران سوریه که از توضیح بینیاز است؛ شیخکهای کازینونشین و حکومت جمکران از هیچ
کوششی برای تأمین منافع ارباب فروگذار نکرده و نخواهند کرد. در راستای همین آشوبآفرینیهاست که پارلمان
کویت منحل میشود، و اعضای قبیلة شیخ عربستان، زمزمة «پایان سلطنت» سر داده، خیمه و
حرمسرای آلسعود را با امپراتوری جماهیر شوروی به قیاس میکشند! این
هذیانات در بخش «اخبار خارجی» کیهان، مورخ
اول تیرماه 1391 منعکس شده. و اما پس از ناکامی یانکیها و متحدانشان در
مذاکرات مسکو، وظیفة مقدس صدور بحران سوریه به لبنان را «ارباب»
به حکومت جمکران محول کرده. و برای تحقق همین
سیاست است که نمایندة ویژة علی خامنهای با رهبر مسیحیان لبنان ملاقات میکند. امروز کیهان جمکران در مورد این ملاقات یک بی بیگوزک علوی ساخته تا به حساب
خود «رد گم کند!» قرار نیست کسی بداند غرب حکومت اسلامی را برای فراهم
آوردن زمینة جنگافروزی اسرائیل در کشور ایران مستقر کرده! اما با
توجه به تحولات اخیر میتوان گفت، مذاکرات مسکو و نشست مکزیک جنگطلبان دوسوی
آتلانتیک و جیرهخوارانشان را در جمکران در بنبست قرار داده.
ماتم گرفتن کاترین اشتون، تپق
زدن جلیلی در باب «ملت جمهوری اسلامی»، و
پارس کردن «میت رامنی» به ملت ایران دلیل موجه دارد؛ لندن و
متحداناش در واشنگتن اهرمهای اعمال فشار بر روسیه را از دست دادهاند. برنامة
اینان، هم برای جنگافروزی در کشورمان، و هم برای تجهیز ملایان به سلاح اتمی شکست
خورده. در نتیجه تمام سگهای سیرک «احترام به مقدسات» را
به میدان آوردهاند تا برایشان معلق بزنند و در باب «سوسیالیسم دینی» علی شریعتی
وراجی کنند. یا اینکه،
اقوام مختلف ایران را با «ملت» در
ترادف قرار دهند، و توحش «سنت مقدس» را بجای «فرهنگ» بنشانند و ... و از همه مهمتر
در پیکنت، از زبان اکبر رفسنجانی، مشکلات کشور را به حساب «مسلمانان یهودی» بنویسند!
بله به یاد داریم که «صدای آمریکا»، در گذشتهای نه چندان دور، گزارش مفصلی از مسلمان شدن خانوادة «یهودی» احمدینژاد
در دسترس ایرانیان گذاشت و ثابت کرد که شبکة تبلیغاتی یانکیها مشوق اصلی «تفتیش
عقاید» و «تهاجم به حریم خصوصی» است. امروز،
سایت «پیکنت» تصویری از ملاقات احمدینژاد با خاخامها منتشرکرده، و از زبان اکبر هاشمی به« بازنشخوار» تبلیغات
ارباب آمریکائیاش پرداخته:
«هاشمی رفسنجانی: مشکل کنونی حاکمیت یهودیهای مسلمان
شده است»
بله این است تداوم منطقی استخراج سوسیالیسم از توحش و
تحجر صحرانشینان عربستان در سدة هفتم میلادی،
به قلم استاد علی شریعتی! در واقع استاد «شهید» سوسمارهای صحرای عربستان
را «سوسیالیسم» رویت کردهاند، همانطور
که پیکنت هم به پیروی از صدای آمریکا،
مشکلات حاکمیت را به حساب «یهودیان مسلمان شده» نوشته. خلاصه بزودی در جمکران «گشت مبارزه با یهودیان
مسلمان شده» نیز به راه خواهد افتاد، و گسترش سرکوب ایرانیان از این مفر سادهتر هم
خواهد شد.
و اما پیش از ادامة مطلب لازم است در مورد تغییر
«تصویر» وبلاگ مورخ 19 ژوئن 2012 و همچنین ناپدید شدن لینک «پیکنت» به سایت
آخوندهای مؤنث توضیحاتی بیاوریم. با پوزش از خوانندگان گرامی، مسئول فنی وبلاگ به دلیل سنگینی وزن تصویر «نوبل
قلیان»، ناچار به تغییر آن شد و متأسفانه
این «تغییر» به «متنی» که روی عکس نوشته شده بود نیز سرایت کرد! حال
بپردازیم به لینک «پیکنت» به سایت خواهران آخوندپرست و «مبارز!» مسئولان
«بیمسئولیت» پیکنت، به شیوة معهود لینک کذا
را حذف کردهاند، به همین سادگی! میدانیم
که فاشیستها در زمینة «حذف» و «تقیه» و «تحریف» مهارت فراوان دارند. گذشته از بیبیسی، سایت رادیوفردا هم در این زمینه استاد است. چه نشستهاید که «رادیوفردا» مورخ، 30 خردادماه 1391، تعریف نوینی از حقوق بشر
نیز ارائه داده. این حقوق بشر «نوین» هیچ
تضادی با قطع دست و پا، درآوردن چشم، شلاق زدن و توحش رایج در حکومت دینی ندارد!
رادیوفردا از زبان «دروری دايک»، که او را سخنگو و کارشناس بخش ايران در سازمان
عفو بينالملل معرفی کرده، به ما میگوید: دولت حق دارد «هرجرمی» را بررسی کند، ولی این بررسی باید در چارچوب حقوق بشر باشد! چارچوب
حقوق بشر جناب «دایک» هم یعنی حکم اعدام اجرا نکنند! به
عبارت دیگر، تهاجم به حریم خصوصی، و به ویژه سرکوب زنان در چارچوبی قرار میگیرد
که «کارشناس» سازمان سیا آن را «حقوق بشر» ارزیابی کرده. ایشان با چند لغزش ناشیانه در عرصة مفاهیم به این
«حقوق» دست یافتهاند. آنحضرت نخست
«کشور» را بجای «دولت» نشاندهاند، سپس به
«دولت» که حال «کشور» شده، اجازه دادهاند تا «هر جرمی» را بررسی کند، به شرط
رعایت حقوقبشر! حضور این کارشناس
«برجسته» بگوئیم آنچه اهمیت دارد رعایت چارچوب حقوقبشر در «تعیین جرائم» است، نه در لغو
مجازات اعدام «مجرم» فرضی! تا «جرم» در
چارچوب حقوقبشر تعریف نشود، «مجرم» فاقد
مفهوم حقوقی است؛ هر کسی را میتوان مجرم
به شمار آورد! خلاصه، جنابعالی هم بهتر است برای فروش «حقوق بشر
نسبی» دکان دیگری افتتاح کنید؛ ما
ایرانیان دیگر به نسبت به ویروس شما مصونیت پیدا کردهایم.
به عبارت دیگر، و برخلاف ترهات حضرت «دایک»، در چارچوب اعلامیة جهانی حقوق بشر، حکومت جمکران قانوناً «حق» ندارد «سنت مقدس» را
به زنان و مردان ایرانی تحمیل کند! شرط لازم و کافی برای رعایت حقوقبشر، تدوین و اجرای قوانین «انسانمحور» است. حکومت «قانوناً» حق ندارد احکام شریعت را بجای
حقوق انسانی بنشاند. معرکه گرفتن متصدیان دکههای حقوقبشر یانکیها برای این
احکام متحجر نشان حماقت و وقاحتشان است. وقتی
ابهام و توحش «مقدس» بر قوانین حاکم میشود، «جرم» با «گناه» در ترادف قرار میگیرد، و در
چنین شرایطی سخن گفتن از حقوقبشر فقط عوامفریبی شما را به اثبات میرساند:
«[...] هر کشوری بايد سلامت و امنيت شهروندان خودش را
تامين کند. دولت حق دارد هر جرمی را بررسی
کند [...] اين بررسی بايد در چهارچوب قوانين حقوق بشر انجام بشود. يعنی متهمان بايد حقوقشان حفظ باشد بدون اينکه
از حکم اعدام استفاده شود[...]»
اولاً «کشور» به عنوان مکان، نمیتواند
«مسئولیت» داشته باشد! ثانیاً «دولت» حق ندارد «هر جرمی» را بررسی کند، مگر
اینکه چارچوب «جرم» را قوانین انسانمحور مشخص کرده باشد. اکثر جرمهائی که در حکومت اسلامی «تعریف» و
«بررسی» میشود، برخاسته از توحش و ابهام
مقدس است، نه حقوق انسانی. به طور مثال،
بر اساس «شبه قوانین» حکومت اسلامی
نوشیدن مشروبات الکلی، برپائی میهمانی
مختلط، برگزاری کنسرت و ... و خلاصه «زندگی»
انسانی و به ویژه زن بودن، «جرم» شناخته
میشود. و برخلاف مهملات کارشناس «رادیوفردا»، هیچ دولتی «حق» ندارد، عدم
رعایت «سنت مقدس» را «جرم» شناسائی نماید! همچنانکه هیچ دولتی «حق» ندارد اجرای
عدالت را با «انتقام» در ترادف قرار دهد، یا اینکه مجازات وحشیانة «قصاص» را «اجرای
قانون» بنامد. سنتهائی که از توحش و
تحجر ادیان تاریخ ستیز ابراهیمی استخراج شده نمیتواند در هزارة سوم «قانون» به
شمار آید.
هر چند طرح مزخرفات «کارشناسانه» در رادیوفردا و بنگاه
بیبیسی تازگی ندارد، وظیفة بوقهای استعمار گسترش حماقت و توحش، یعنی تحمیل «سنت مقدس» به انسانهاست، چرا؟
چون «سنت مقدس» در هر حال با «آزادی بیان» در تضاد قرار میگیرد و به همین دلیل
است که استعمار غرب به «سنت مقدس» و حکومت «سنت مقدس» اینهمه ادای احترام میکند، و در
کمال وقاحت با ادبیات استعماری، «سنت مقدس»
را بجای «سنت» مینشاند. به عنوان نمونه
کافی است به عنوان خبر ترور خوانندة پاکستانی نیم نگاهی بیاندازیم تا دریابیم
چگونه میتوان از یک خبر، ابزار سرکوب
آزادی بیان ساخت! در رادیوفردا، مورخ 19 ژوئن سالجاری، و در سایتهای همسو چنین آمده بود که:
« غزاله جاوید، خوانندۀ سنتشکن پاکستانی، دیشب به ضرب گلوله کشته شد.»
به این ترتیب به مخاطب چنین القاء میشود که کشته شدن
غزاله با «سنتشکنی» وی ارتباط داشته! حال آنکه بر اساس گزارش «نوین» بیبیسی، مورخ 20 ژوئن 2012، از قتل
غزاله، این جریان با توهین به مقدسات و
مزخرفات مشابه بیارتباط بوده! ولی خوب با انتشار خبر پیشین نتیجة مطلوب از
ضربة نخست گرفته شد! نمونة دیگر، انتشار اخبار «یورونیوز» در رابطه با کشورهای
مسلماننشین، به ویژه در ارتباط با تحولات سوریه است.
«یورونیوز» با هدف «هدایت» افکار عمومی، تصاویری از جنگ و ویرانی و اردوگاه آوارگان
جنگ سوریه نشان میدهد، و همزمان به عنوان موزیک متن «اللهاکبر» پخش میکند؛ آنهم
اللهاکبر با لهجة انگلیسی!
گویا شخص پرنس چارلز خودشان اللهاکبر میگویند! بین
خودمان بماند، ایشان به دلیل حضور فعال در
صف مخالفان بشار اسد، چند روزی است که به
افتخار فیلد مارشالی نائل آمدهاند! بله، هر کسی نمیتواند در میان دود و آتش و بمب و
موشک و فیلمهای مونتاژ شدة یورونیوز پشت سر هم «اللهاکبر» بگوید! مسلماً ولیعهد انگلستان با مشاهدة ناامنی پارکهای
تهران برای اقشار مذهبی ذکر اللهاکبرگرفتهاند،
و از آنجا که فارسی نمیدانند
قلادة ولایتی را گشودهاند تا پیشخدمت بیترهبری مطالباتشان را مطرح کند! پیش از پرداختن به خوشرقصیهای ولایتی، لازم
است برای مطالبات شاهانة حضرت فیلدمارشال یک پرانتز باز کنیم.
این مطالبات با انتشار شایعات «العربیه» در باب مانور
نظامی روسیه، چین و ایران در سوریه آغاز
شد. مزخرفاتی که «فارسنیوز» با شوق و ذوق منعکس
نمود. فارسنیوز، همصدا با «العربیه» و البته در راستای مصالح
لندن، برای چسباندن حکومت مردهشویان به ریش روسیه
تلاش فراوان بخرج میدهد؛ افسوس که
مذاکرات «پوتین ـ اوباما» این مبارزات
«مقدس» را به بنبست کشاند، و نهایت امر معلوم شد که مانور نظامی روسیه و
چین با حکومت جمکران در خاک سوریه در واقع باد هواست! جالب
اینکه پس از انتشار شایعات بوق علیاحضرت، حکومت اسلامی به هیچ عنوان مزخرفات ارباب
را تکذیب نکرد! علیرغم تکذیب وزارت دفاع روسیه، حکومت
مردهشویان همچنان در سنگر سکوت لنگر انداخته و حتی «تکذیب» سوریه نیز سکوتاش را
نشکست! ولی خوب مذاکرات مسکو، بالاخره آلوی شیرین تقیه را از دهان «سعید جلیلی»
بیرون کشید، و ایشان به ناچار به «مطالبات غیرقانونی» اربابانشان، نه از
حکومت اسلامی که از ملت ایران اشاره فرمودند!
بله سرانجام معلوم شد آمریکا و اتحادیة اروپا با «حقوق
قانونی» ایران، به عنوان عضو رسمی پیمان
منع گسترش سلاحهای هستهای مخالفاند! دلیل این مخالفت نیز روشن است؛ واداشتن حکومت اسلامی به «یکجانبهگرائی»، نقض تعهدات بینالمللی و فراهم آوردن زمینة تنشهای
منطقهای! البته اشتباه نکنیم «کرم» از
خود درخت است، وقتی روحالله خمینی برای
چند روز حکومت تن به رسوائی «گروگانگیری» در سفارت آمریکا داد، باب این زیادهخواهیها را هم گشود. حال هر
وقت آمریکا میخواهد لقمة گندهتر از دهاناش بردارد، گریبان «پیشرفتهای هستهای» جمکرانیها را میگیرد.
در چارچوب همین «قهرمانسازیها» بود که هیلاری کلینتن
اینهمه به «فتوی» خامنهای «احترام» میگذاشت!
محافل سرمایهسالاری آنگلوساکسون تلاش
میکردند «فتوی» را بجای «تعهدات رسمی» دولت ایران به مفاد پیمان منع گسترش سلاحهای
هستهای بنشانند. حال این پرسش مطرح میشود که به چه دلیل اربابان
هیتلر، و در رأسشان وزارت امورخارجة
یانکیها میخواستند، و هنوز هم میخواهند «فتوی» را بجای تعهدات رسمی
دولت ایران بنشانند؟ پاسخ به این پرسش روشن است.
برخلاف «تعهد رسمی» که از منظر حقوقی، «مسئولیت» و «پاسخگوئی» را الزامی میکند، صدور
فتوی با «مسئولیت» و «پاسخگوئی» و این «لوسبازیها» بیگانه است. از سوی دیگر، در باغ وحش تشیع، همة مراجع تقلید، از جمله آیات عظام مترقی و محبوب آنگلوساکسونها
میتوانند «فتوی» دهند. در نتیجه،
برای لندن و واشنگتن و متحدانشان
در غرب، همواره این امکان وجود خواهد داشت
که پس از صدور فتوی خامنهای، فتوی دیگری از
دهان یکی از ملایان بیرون بکشند و در موقع مناسب آن را در برابر «فتوی» خامنهای قرار
داده، «بیثباتی» را گسترش دهند و دامنة
سرکوب و چپاول ملت ایران را وسیعتر کنند.
نهایت امر در گیرودار هرج و مرج و
بحران جهانی ناشی از «تکثر فتوی»، حضرات خواهند توانست با سازمان دادن به یک
«انقلاب مردمی» دیگر، دور باطل «شیخ وشاه»
را هم تکرار کنند. اینبار «شاه» جانبدار را
بجای «شیخ» جانبدار بنشانند؛ شاهِ شیفتة دولت اسرائیل، بجای شیخِ «دشمن» اسرائیل و ... و خلاصه روز از
نو روزی از نو! هر چند این رویاهای خام، در
مسکو و «لوس کابوس» همگی نقش بر آب شد.
چهرة ماتم زدة کاترین اشتون و تپق زدن «برادر» سعید
جلیلی در باب «ملت جمهوری اسلامی ایران» نشان دادکه اتحادیة اروپا و جناح هیلاری
کلینتن در سربالائی به نفس نفس افتادهاند. از اینرو جلیلی، با یک چرخش زبان، کشور و ملت ایران را حذف کرده «جمهوری اسلامی»
را بجای هر دو نشاند، و رسانههای غرب هم پیرامون
«شکست مذاکرات مسکو» جنجال و هیاهو به راه انداختند! ولی بیانیة
مشترک «پوتین ـ اوباما» در «لوس کابوس» پیرامون
مسائل جمکران و سوریه در مسیر عکس این جنجال قرار گرفته. چرا که
بیانیة مذکور غیرجانبدارانه است؛ خشونت
و قانونشکنی را محکوم میکند. روشنتر
بگوئیم، مذاکرات مسکو و «لوس کابوس» شکست جناح هیلاری
کلینتن و متحداناش را در اروپای غربی تکمیل کرد. و علیرغم هیاهوی بازندگان، حل و فصل آنچه «بحران هستهای» نام گرفته نزدیک است.
برای جبران همین شکست است که خارج از دروغپراکنیهای
روزانه، فعالیت سیرک «احترام به ادیان» را، به
ویژه در کشور ایران شدت بخشیدهاند. به
این منظور قلادة علیاکبر ولایتی را بازکردهاند تا دمی برای ارباب بجنباند و
انصافاً «ولایتی» خیلی خوب دم جنبانده. ولی مشاور مقام معظم رهبری، در واقع با اینکار از سرسپردگی حکومت مردهشویان
به ارباب پرده برداشته و خلاصه رسوائی به بار آورده. هر چند به استنباط ما شخص ولایتی، به دلیل برخورداری از نعمت الهی «حماقت»، پیامد اظهاراتاش را نسنجیده و به قول معروف «گز
نکرده جرداده!» باری، ولایتی
«از ناامنی پارکها برای قشر مذهبی» گلایه کرده و میگوید، «باید
از غرب الگو بگیریم!»
به گزارش سایت «پیک ایران»، مورخ 19 ژوئن 2012، و به نقل از «فارس»، ولایتی پس
ابراز تأسف از ناامنی پارکها برای «قشر مذهبی»،
این امر را «ضربهای به فرهنگ
دینی» خوانده و میگوید از پاریس و واشنگتن یاد بگیریم:
«[...] فضاهای فرهنگی در شهرهای ما [...] برای قشر مذهبی
ناامن است [...]مدیریت شهری باید برای ایجاد محیط مناسب فرهنگی و مذهبی، اعم از مساجد و ... احساس مسئولیت کند [...]در
شهرهای غربی مانند پاریس و واشنگتن علیرغم حاکمیت [...] سکولاریسم، کلیساها
نماد اصلی شهرها هستند [...] این برای ما باید الگو باشد تا در حاکمیت دینی مساجد
نماد شهرهای ما شوند[...]»
ولایتی در کمال بلاهت،
ابتدا فضاهای تفریحی شهرهای ایران را با
«اماکن مقدس» در ترادف قرار داده و در گام بعد خواهان تقلید از «شهرسازی» پاریس
و واشنگتن میشود، چرا؟ چون به
زعم ایشان، «کلیسا»، نماد اصلی این شهرهاست! این
گوسالة ننه حسن، نه تنها پارک را با مسجد
وامامزاده عوضی گرفته، و توحش دین را با «فرهنگ» در ترادف قرار
داده، که با حذف برج ایفل، برای شهر پاریس «نماد مذهبی» هم تعیینکرده. خلاصه مشاور
رهبر در واقع از محور «پاریس ـ واشنگتن»
کمک میطلبد! به نظر میرسد ولایتی این
پاریس و واشنگتن را پای منقل مقام معظم رویت کرده باشد؛ چرا که
امتداد «کلیسا» در پاریس و واشنگتن، به چلیپای رهبر مسیحیان لبنان و طرح
«اسرائیل، از نیل تا فرات» میرسد.
ملاقات نمایندة ویژة خامنهای با رهبر مسیحیان لبنان در
چارچوب همین برنامة استعماری سازمان یافته.
این «ملاقات» به فاصلة دو روز پس
از مسافرت نوة پادشاه سابق مراکش به اسرائیل صورت گرفت. تلویزیون اسرائیل در این مورد توضیحی نداد، ولی از
آنجا که این حضرات بیدلیل جابجا نمیشوند،
به استنباط ما مسافرت نوة پادشاه
قبلی مراکش به اسرائیل در پی سفر نوة چرچیل به این کشور صورت پذیرفته. پس
بگذریم و بازگردیم به سخنرانی پسامنقلی «ولایتی» که توحش مقدسات را با «فرهنگ» در
ترادف قرار داده، همانطور که سعید جلیلی هم در مسکو، «ملت
جمهوری اسلامی» رویت کرده بود. اینان از یکسو رویای فراگیر شدن بحران سوریه و
سرایت آن به دیگر کشورها را در ذهن علیلشان میپرورانند، و از سوی دیگر به «بازتولید» الگوی توحش جمکران
در مصر و حتی کودتای ارتش بر علیه اسلامگرایان امید بستهاند. ولی با
توجه به متن بیانیة مشترک روسای جمهور آمریکا و روسیه در «لوس کابوس» یعنی، فاصله گرفتن باراک اوباما از مواضع جانبدارانة
لندن و دبیرکل سازمان ملل، و همچنین اعلام
مواضع صریح وزارت امورخارجة روسیه در مورد سوریه، رویای شیرین حکومت توحش جمکران در «لوس کابوس» به
«کابوس» تبدیل شده!
...
<< بازگشت