علم اسطورهای!
حدود دو هفته پس از «کودتای سوم اسفند» اوکراین، و همزمان با ورود کاترین اشتون به تهران ـ 8 مارس 2014 ـ یک هواپیمای
مالزیاایرلاینز ناپدید شد و زمینة مناسبی فراهم آمد تا ارتش کییف بتواند اقلیتهای
طرفدار خودمختاری را به عنوان «تروریست» مورد تهاجم قرار دهد. و
اینبار هم، مسلماً از قضای روزگار، همزمان
با زمزمة عدم توافق هستهای در وین، یک هواپیمای
مالزیاایرلاینز در منطقة سکونت اقلیت طرفدار خودمختاری سقوط میکند، تا زمینه برای شلیک «تیرخلاص» به اقلیتهای
اوکراین فراهم آید.
از17 ژوئیة سالجاری که خبر سقوط این هواپیما انتشار یافته، شبکة «یورونیوز»
گذشته از نشخوار و بازنشخوار مهملات ابلهپسند و روسستیز در مورد این حادثة فجیع، برای «مردم
غزه» اشک تمساح میریزد، و روزی چند نوبت،
از طریق تولة آخوند کروبی برای جنبش سبز بازاریابی به راه میاندازد! خلاصه،
شیپور
تبلیغاتی بریتانیا به همان دوران نورانی هیتلر
بازگشته و آشکارا به تبلیغ اسلام سیاسی و یهودستیزی مشغول است. در همسوئی با پروپاگاند آتلانتیسم، حکومت
زالممد نیز هتاکی به «دمکراسی و حقوق بشر و مدرنیته» را از سر گرفته و مسئولیت دولت
در امور اقتصادی کشور را به دانشگاه واگذار کرده!
بله، این است مهمترین پیامد «کش» آمدن مذاکرات هستهای.
آتلانتیسم به دولت «تف و تکبیر» 4 ماه فرصت داده تا ضمن کوفتن
بر طبل حق مسلم غنیسازی، و هیاهو پیرامون فساد تل موهوم «بعضیها و برخیها
و گروهی»، از طریق آشوبسازی در دانشگاه زمینة براندازی را
فراهم آورد و یکبار دیگر ایران را به «پل پیروزی» آتلانتیسم تبدیل کند. جای تعجب نیست که همزمان با هارت و پورت علاالدین
بروجردی برای غنی سازی 20 درصدی، حسن فوتبال هم برای آشوبسازی در دانشگاه خیز
بردارد:
«[...] دانشگاه و مراکز علمی [...] یکی از وظایفشان حل رکود
تورمی است [...]»
منبع: فارسنیوز، مورخ 20 ژوئیه 2014 کدخبر: 13930429000002
از این اظهارات پوچ میباید نتیجه بگیریم که اگر «رکود
تورمی» در حکومت زالممد حل نشد، «دانشگاه» میباید پاسخگو باشد، نه وزیر اقتصاد، نه کابینة حسن فوتبال و نه ارکان این نظام فاقد
نظم حقوقی! خلاصه، شیفتگی آتلانتیسم به لجنزار«اسلام سیاسی» حکمتی
دارد. فقط در این لجنزار است که میتوان با حذف جایگاه
واقعی اجتماعی، از «مسئولیت و پاسخگوئی» دولت فاکتور گرفت و با «پوچسازی»
ساختارهای جامعة انسانی، آن را به جامعة
«اسطورهای» تبدیل کرد.
برای این پوچسازی به «ایجاد گسست» در ارتباط واژگان و
مفاهیم با «مادیات» نیاز داریم. این گسست را با توسل به عرصة تعلقات و تعصبات، یعنی
با دوقطبی کردن جامعه، و نفی «حق انتخاب
آزاد انسان» میتوان به وجود آورد. به عنوان نمونه، وقتی
«ورود به دانشگاه» تبدیل میشود به ارزش ایدئولوژیک، افرادی
که به هر دلیل به دانشگاه نرفتهاند، «پست
و حقیر» شمرده میشوند! به همین دلیل است که حکومت اسلامی به حوزه و
دانشگاه چسبیده تا به حساب خود یک «قشر برتر» و «برگزیده» خلق کند:
«[...] ورود به دانشگاه قبل از اینکه شروع به کار و تحصیل
باشد یک منزلت بوده [...]»
همان منبع
بله، ورود به
دانشگاه به ادعای حسن فوتبال یک «منزلت» است، حال آنکه صرف «تحصیل» نه نشان سواد و آگاهی است، و نه احدی را در جایگاه برتر قرار میدهد. مزخرفاتی از قماش «منزلت ورود به دانشگاه» از
جمله تبلیغات ابلهپسند محفل احترام به ادیان است که توسط ملاها و مقامات حکومت
زالممد در هر میعاد بازنشخوار میشود. و
هدف از تکرار این ترهات باد انداختن در بادبان «دانشجوجماعت» جهت فراهم آوردن
زمینة «تنشهای» اجتماعی است:
«[...] اگر میخواهیم که فضای دانشگاه فضای علم و خلاقیت و
نوآوری باشد باید در این فضا، احساس
استقلال و آزادی وجود داشته باشد و نباید احساس فشار و محدودیتی وجود داشته باشد[...]»
همان منبع
اشتباه نکنیم، «افاضات»
این جماعت هیچ ارتباطی با حق انتخاب آزاد انسان در ارتباطات اجتماعیاش ندارد. حکومت
اسلامی روابط دوسویه و حریم خصوصی انسان را به رسمیت نمیشناسد. این
حکومت نه تنها روابط اجتماعی، که روابط خصوصی ایرانیان را نیز تحت نظارت احکام
توحش قرار داده و اصولاً با «آزادی» در مفهوم حقوقی و انسانمحور بیگانه است. زمانیکه اراذل و اوباش حکومت اسلامی بالای منبر
رفته، دم از «احساس استقلال و آزادی» میزنند، هدفشان
تهییج سادهلوحان و تشویق حماقت و بلاهت است.
اینان میخواهند با تشویق جمع، به زیر پای گذاردن مقرراتی که مدیریت هر مجموعهای
میباید به آن متکی باشد، آشوب به راه اندازند.
اظهارات اینان فقط در ظاهر به الهامات «انسانمحور» نزدیک است؛ فراموش نکنیم، حضرات به گواهی کارنامة ننگینشان فاشیست
تشریف دارند و جز در مسیر «شبیهسازی» گام بر نمیدارند. برای
اینان دانشگاه میباید به طویله تبدیل شود،
تا «دانشجو» احساس فشار و محدودیت نداشته باشد! خلاصه دانشجوجماعت باید در دانشگاه «احساس آزادی» کند و نتیجتاً
بجای تحصیل، مطالعه و پژوهش دست به وراجی و ترهاتپراکنی و لاتبازی
بزند. همانطور که طی دوران پهلویها با
همین لاتبازیها دانشگاه را تبدیل کردند به «سنگر آزادی»، تا عموسام آخوندها را برایمان سوغات بیاورد:
«[...] باید در علم و دانش اجازه دهیم که جوانان احساس کنند
که آزادانه نقادی و سخن میگویند و اساتید ما هم در کلاسهای خود احساس آزادی بیشتری
دارند[...]»
همان منبع
همه بدانند علم و دانش و تحصیل در دانشگاه، یعنی حرافی و وعظ و خطابه. خدمت حسن
فوتبال بگوئیم، تحصیلات به هیچ عنوان «نقادی
و سخنپردازی» نیست؛ اگر در حوزهها وراجی
را تحصیل میخوانند، تحصیل در دانشگاه
مفهوم دیگری دارد. هم میهنان گرامی چه
نشستهاید که حسن فوتبال در ادامة این ترهات مدعی شده مبنای حکومت زالممد رایش «علم
و تفکر» است:
«[...]کشور ما اسلامی است و ولایت و حکومتش هم بر مبنای علم
و تفکر است و ولی فقیه آن بر کرسیهای آزاداندیشی تأکید دارند [...]»
همان منبع
کسی که «اعتقاد» دارد 1400 سال پیش یکی رفته توی غار و خدا
برایاش قصه فرستاده و این قصهها هم «مقدس» است، زمانی که دم از علم و تفکر میزند باید بدانیم
که حتماً به قول آخوندها «کاشة سراب» سر کشیده و حالاش دگرگون شده! اگر مبنای حکومت جمکران «علم و تفکر» است، چرا جامعة «زنانه ـ مردانه» به راه انداخته، چرا از تعدد زوجات و سنگسار و قصاص و برده
فروشی دفاع میکند؟! پاسخ روشن است؛ آنچه این حکومت «علم و تفکر» مینامد، اسطورهای
است و با آنچه انسان معاصر از این واژگان درک میکند در تضاد قرار میگیرد. برای زالممدیان
علم با «عمامه»، و تفکر با «لباده» ترادف
دارد چون عقلآخوندی دارند. به عبارت دیگر
عقل اینان همان «ناعقل» انسان است. پس زمانیکه حرفهای «گنده، گنده» میزنند نمیباید در چارچوب منطق انسانی گندهگوئیشان
را تحلیل کرد. «علم و تفکر» مورد اشارة رئیس دولت تف و تکفیر، همان «علم و تفکر» محمدصاد در صحرای حجاز است، از آن فراتر نخواهد رفت! به
صراحت بگوئیم اظهارات حسن فوتبال، در واقع تداوم اظهارات مفرح باراک اوباما و وزیر
امورخارجة بریتانیا در مورد سقوط هواپیمای مالزیاایرلاین است. «علم» اینان نیز همچون «علم و تفکر» محمد صاد
به عالم غیب متصل است.
از اینرو به محض انتشار خبر سقوط هواپیما در اوکراین، باراک
اوباما با نگریستن در گوی بلورین «کاخسفید» کشف کرد که سقوط هواپیما بر اثر شلیک
موشک زمین به هوا بوده، و این طرفداران روسیه بودند که این موشک را
شلیک کردند! خلاصه از آنجا که پایه و اساس آتلانتیسم «نفی و
تخریب» است، فاجعة سقوط یک هواپیمای
مسافربری و مرگ سرنشینان آن هم به نوبة خود میباید به ابزار «تخریب» و گسترش نفرت
تبدیل شود.
بلافاصله، وقوقساهابهای ناتو نیز «علت» سقوط هواپیما را
کشف کرده، جملگی انگشت اتهام را به سوی مقصر اصلی ـ شخص پوتین و طرفداران روسیه در اوکراین ـ گرفتند! وارد جزئیات این فاجعه نمیشویم چرا که هنوز
کارشناسان مشخص نکردهاند، این سقوط بر اثر نقص فنی پیش آمده، بمبگزاری
صورت گرفته و یا شلیک موشک در کار بوده. و برخلاف باراک اوباما و جانشین ویلیام هیگ که
به دلیل ارتباط با جبرئیل موفق شدهاند از راه دور علت و به ویژه عامل سقوط
هواپیمای مالزیاایرلاینز را «کشف» کنند، ما نمیتوانیم در این مورد اظهار نظر کنیم! ولی با تکیه بر فیزیک و مکانیک دوران دبیرستانمان
میگوئیم، برای هدف گرفتن هواپیما در ارتفاع 10 هزارمتری از
موشک زمین به هوا استفاده نمیکنند! اگر موشک به این هواپیما اصابت کرده باشد، منطقاً از یک هواپیمای جنگی شلیک شده. همچنین
با تکیه بر شیوة شناخته شدة پروپاگاند فاشیسم ـ بهرهبرداری از شهیدسازی برای ایجاد اجماع ـ میتوان گفت،
فقط دولت کییف و ارباباناش از سقوط
این هواپیما منفعت میبرند؛ و شاید
همزمانی سقوط این هواپیما با روز تولد آنجلا هیتلر هم حکمتی داشته!
در آستانة نخستین سالگرد تولد شازده کوچولوی باکینگهام
پالاس ـ 22 ژوئیه 2013 ـ تمام
مقدمات لازم برای «جشن» دربار بریتانیا، یعنی
کسب محبوبیت برای نازیسم و اسلام سیاسی از طریق ایجاد اجماع پیرامون «نفرت»آماده
شده. داعش به عراق و سوریه حمله کرده، موشک
بازیهای حماس و اسرائیل بیداد میکند؛ هیاهوی رسانهای پیرامون سقوط هواپیمای
مالزیاایرلاینز که هنوز علت سقوطاش هم مشخص نشده رسانهها را اشباع کرده، و لشکرکشی خیابانی در حوزة یورودلار به بهانة همدردی
با مردم غزه، و در واقع تلاش آتلانتیسم جهت مشروعیت بخشیدن به
تشکل تروریست حماس هر روز ابعاد «وسیعتری» به خود میگیرد. خلاصه،
اینهمه در عمل ابزاری است «جادوئی» برای ایجاد اجماع پیرامون «نفرت!» نفرت
از سنیها، نفرت از یهودی، و از همه مهمتر نفرت از روسیه!
تمامی این بحرانها کارساز سیاست «نفرتفروشی» آتلانتیسم است
که با تکیه بر تداوم بحران دستساز هستهای حکومت زالممد طی 4 ماه آینده، قصد دارد زمینة مناسب جهت تهاجم نظامی به ایران
را نیز فراهم آورد. خلاصه کش آمدن مذاکرات هستهای حکومت زالممد، در
واقع به معنای کش آمدن بحران در اوکراین است. باید دید سیاست جنگسازی در مرزهای اوکراین و
ایران متوقف میماند، یا آتلانتیسم بار
دیگر نازیسم را بر اوکراین حاکم میکند و کشورمان را به پل پیروزی فاشیسم تبدیل
خواهد کرد.
<< بازگشت